.
احساس دردناکی آمیخته با ضعف و
ناتوانی به او دست داد .
یک مشت احساسات فراموش شده و
گم شده ، همه به هیجان آمدند !
_ _____________
سگ ولگرد - صادق هدایت
میدانم که مرا کم داری ،
اما دنبالم نمیگردی !
دوستم داری ولی به من نمیگویی .
و آن گونه که هستی ، خواهی ماند .
سکوت تو مرا می کُشد !
هدایت شده از
با غرور تمامش میکنیم. بعد دلتنگ میشویم و بعدتر میفهمیم که حیف بود. برمیگردیم،اما کسی نیست. ما میمانیم و جای خالیای که پر نمیشود.
تنهایی نتیجه ھمین ماجراست.
- شیما سبحانی
ʜʏᴘᴏᴘʜʀᴇɴɪᴀ
چنین دلدادگی کار من و این عمر کوته نیست .
هزاران سال پیش از بودنم دل بسته ات بودم !
- معصومه صابر
شب کمنظیری بود . از آن شب ها که فقط در شور شباب ممکن است . آسمان به قدری پر ستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه می کردی بی اختیار می پرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدم های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد ؟
[ شبهای روشن - فئودور داستایوفسکی ]