eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
238 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطراتی از دفاع مقدس
🌷🕊🌷🕊🌷 ‍ ‌ ‌ 🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 نشان بی نشانها یا مدال شناسایی ✍در خاطرات بیادماندنی از دوپازای سردشت به شهادت و جاوید الاثری چند نفر از رزمندگان تیپ ویژه شهدا، اشاره ای نمودم ، بر آن شدم از زحمات خادمان گمنام جبهه های دفاع مقدس یادی کنیم ،که در قلبهای خود اسرار بی بدیلی را نهفته دارند.برو بچه های رو میگم. 🍀ماجرای ما از زمان و مکانی آغاز میشود که برای اولین بار و در بدو ورود هر رزمنده که پا به عرصه دفاع مقدس میگذاشت به او نشان افتخاری را می سپردند. تعجب نکنید! 🍀امروزه اگر بدنبال باشید، آنقدر نیاز به مدرک و اثبات و آشنا و دلیل نیاز دارد که اصلا"ازخیرش خواهیدگذشت، مگرآنکه پاداش ریالی و...آن ؛ ما و شما را وسوسه نماید و با چنگ و دندان با آن بچسبید! 🍀با این احتساب در بخشی از دوران انقلاب اسلامی ودفاع مقدس نیازی به این همه تشریفات نبود.بله از سخن میگویم ،که مدال طلای ناب با گوهر زمردنشان رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است، از نشانی سخن میرانم که: 🍀از قطعه ،میگویم که مشخص کننده،مشخصات فردی و ظاهری رزمنده و یگان محل خدمت او بود و هر کدام از رزمندگان و...که به منطقه عملیاتی پا می نهادند،موظف به دریافت و استفاده از آن می شدند. 🍀عزیزی خاطره ای میگفت از این پلاک که درابتدای جنگ به دلیل نبود امکانات و تجهیزات پشتیبانی کننده ، از زنجیر سفید دانه تسبیح و آن گیره دوسرشکاف مرسوم که بعدها همه داشتند و به مرور زمان و با تماس به بدن رو به زردی می گذاشت را نمی گویم !روزهای ابتدایی جنگ و قبل از همین زنجیر ها ی متداول امروزی ؛ به قول امروزی آنتیک ، خبری نبوده و از به جای زنجیر آن استفاده می شده. و امان از زمانی که این سیم بر می گشت و در اصطلاح میگفتند گردن رو گرفته و زخمی عمیق ایجاد میکرد و یا زمانی که بر اثر شدت انفجار لایه رویی سیم جنگی آب میشد و در بدن می نشست وسوختگی عمیقی را ایجاد میکرد. 🍀راستی من از سه نوع پلاک اعطا شده دو مدل آن را تا همین اواخر داشتم اما به مرور با سایر وسایل زندگی در اسباب کشیهای دنیوی محو گردیدند. 🍀یادم هست ،تابستان سال ۱۳۶۱ در پادگان پیرانشهر ،نوجوانی هم سن وسال همان دوران خودمان با چند صفحه کاغذ خط کشی شده توسط خط کش و در چند لایه که معلوم بود نه زیر دستی داشته و هم به شکلی نا بلد از کاربن تحریرآبی رنگ استفاده کرده سر رسید ، از بچه های قسمت واحد پرسنلی بود. 🍀به دستور فرمانده دسته برادر جانباز خدادادرجبی به خط شدیم و یک فرد زیبا روی و خوش اندام با لباس جنگلی همان دوران تیپ برای ما از اهمیت این پلاک و قوانین مرتبط با آن مثل قانون ژنو صحبت کرد. 💥به مرور متوجه شدیم ، اگه گیر دشمن ضد انقلاب بیافتیم، شده بر میگردیم، با ،تازه اگه پیدا شود... همرزمان خیلی خوب متوجه می شوند که ضد انقلاب اصلا در فکر و درصدد گرفتن اسم و آدرس نبود. 💥تازه ، دشمن بعثی که از رزمندگان زیر میگرفت و اصلا به سالم و زخمی بودنشان هم اهمیتی نمیداد. باز هم بهتر از ضد انقلاب داخلی بود. 🍀با این حال باید مشخصات فردی را به زبان خوش میگفتی و حوصله ی بازجویان را سر نمی بردی و بر روی اطلاعاتی که داشتی کلنجار و تفره، نمی رفتی البته باز هم این مورد اخیر بستگی به مقاومت خودت داشت و... 🍀 میخواهم این مطالب را یاد آور شوم که به هر جهت قانون ژنو نه تنها رعایت نمی شد، که هیچ! اصلا" نامفهوم ،غیر مستند و مستدل و شوخی ومسخره بود و هست. 💥از دشمنی که بنا به دستورش حمله و نابودی انقلاب اسلامی ایران را در سرداشت.تا زندانهای مخفوف و بدون آمار و اطلاعاتِ صلیب سرخ در عراق ، چنین امری محال به نظر نمیرسد. بالاخره رابطه ارباب و نوکر باید جایی خودرا نشان دهد. و بدرد بخورد دیگر...