نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه به كسانى كه حق را با تمام ظهور و بروز آن فهم نمىكنند هشدار
💠🔹زيرا) راه راست از راه انحرافى روشن شده است» و يا اين كه مراد رسول گرامى اسلام باشد همانگونه كه مىخوانيم: «يٰا أَيُّهَا اَلنَّبِيُّ إِنّٰا أَرْسَلْنٰاكَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً * وَ دٰاعِياً إِلَى اَللّٰهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرٰاجاً مُنِيراً» ؛ اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارتدهنده و بيمدهنده؛ و تو را دعوت كننده به سوى خدا به فرمان او قرار داديم و چراغى روشنى بخش». يا مقصود خود حضرت (و امامان اهلبيت) باشد، چنان كه در زيارت «جامعه» آمده است: «خَلَقَكُمُ اللّٰه أنواراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ حَتّىٰ مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ» . و در خطبۀ 87 نهج البلاغه نيز به اين معنا اشاره شده است
#حکمت_169
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار پربار خود تشبيه ديگرى براى دنياى فريبنده بيان كرده و به همگان هشدار داده است، مىفرمايد: «دنيا مانند مار (خوش و خط و خال) است كه به هنگام لمس كردن نرم به نظر مىرسد در حالى كه سم كشنده در درون آن است (به همين دليل) مغرورِ نادان به سوى آن مىرود و خردمند عاقل از آن حذر مىكند»؛ (مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا، وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا، يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ) . طبيعت دنيا داراى اين دو ويژگى ظاهرى فريبنده و باطنى خطرناك است؛ كاخها، زر و زيورها، لباسها، غذاهاى رنگارنگ و عيش و نوشها مظاهر جذاب دنياست؛ ولى در درون، غفلت، بىخبرى از خدا آلوده شدن به انواع گناهان را براى به دست آوردن يا حفظ آن با خود دارد. روى اين جهت امام عليه السلام در عبارات مختلفش با ذكر مثالهاى متعدد تناقض اين ظاهر و باطن را آشكار ساخته و هشدار داده است. در ذيل نامۀ 68 كه امام عليه السلام پيش از دوران خلافت ظاهرىاش به سلمان فارسى قدس سره نگاشته، همين مثل را با كمى تفاوت بيان فرموده است
#حکمت_119
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکمت_ربانی
🎥بیانات حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی
«فرازهایی از تفسیر کلمات حکیمانه امیر المؤمنین سلام الله علیه»
شماره22
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار پربار خود تشبيه ديگرى براى دنياى فريبنده بيان كرده و به همگان هشدار
💠ادامه حکمت ۱۱۹
🔹ما تشبيهاتى براى دنيا از آيات قرآن و روايات اسلامى جمعآورى كرديم كه به هجده تشبيه بالغ مىشد و نشان داديم كه چگونه خداى متعال در قرآن و سپس پيشوايان معصوم در احاديث خود براى بيدار كردن غافلانِ بىخبر، از مثالهاى حسى مختلف بهره گرفتهاند. تعدد و تكثر اين امثله به خوبى نشان مىدهد كه تا چه اندازه اين مسئله داراى اهميت است. در مثال مورد نظر تضاد ظاهر و باطن دنيا با تمثيل به مار نشان داده شده كه به هنگام لمس آن بسيار نرم و ملايم به نظر مىرسد و انسانِ بىخبر از لمس آن لذت مىبرد در حالى كه اگر يك لحظه غافل شود سم «ناقع» (سم قاتل و جانگدازى) كه در درون اين حيوان خطرناك است از طريق نيش آن به بدن انسان منتقل مىشود
#حکمت_119
🔶 @Nahj_Et
💠امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكتۀ لطيفى در مورد حسن ظن مردم نسبت به انسان مىكند، مىفرمايد: «كسى كه به تو گمان خوبى دارد گمانش را (با عمل) تصديق كن»؛ (مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ) . اشاره به اينكه، بسيار مىشود افراد به سبب خاطرۀ خوبى كه از كسى دارند و او را باسخاوت و خيّر و مثبت مىدانند گمان مىبرند حل مشكل آنها - خواه مشكل مالى باشد يا جز آن - به دست اوست و به سراغ وى مىروند. امام عليه السلام مىفرمايد: در اينگونه موارد بايد به حل مشكل آنها پرداخت و حسن ظن آنها را عملاً تصديق كرد. اين كار از يكسو سبب حل مشكلات مردم مىگردد و از سويى ديگر بر شخصيت انسان مىافزايد و گمانى را كه مردم در حق او دارند تثبيت مىكند و اصولاً اينگونه حسن ظنها نوعى توفيق اجبارى است كه براى نيكوكاران حاصل مىشود. بعضى از دانشمندان گفتهاند: «هر گاه نقطۀ مقابل آن براى انسان رخ دهد؛ يعنى كسى به او سوءظن پيدا كند كه مثلا آدمى بخيل و تندخو و بداخلاق است در اينجا با اعمال نيك بايد سوء ظن آنها را تكذيب كرد، همانگونه كه با اعمال نيك، حسن ظن را عملاً تصديق مىكند».
#حکمت_248
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكتۀ لطيفى در مورد حسن ظن مردم نسبت به انسان مىكن
💠ادامه حکمت۲۴۸
🔹اين كلام حكيمانه - همانگونه كه در بحث سند اشاره شد - پيش از اين در لابهلاى نصيحت امام عليه السلام به فرزند دلبندش امام حسن عليه السلام آمده است. در آنجا گفتيم: اشاره به اين است كه اگر كسى مثلاً تو را اهل خير و بذل و بخشش و سخاوت مىداند و از تو چيزى مىخواهد به او كمك كن تا گمان او را تصديق كرده باشى و بزرگوارى تو تثبيت شود. اينگونه رفتار دو مزيّت دارد؛ هم خوشبينى و حسن ظن مردم را تثبيت مىكند و هم با اين خوشبينىها انسان به راه خير كشيده مىشود. بسيار اتفاق مىافتد كه افرادى نزد انسان مىآيند و مىگويند مشكلى داريم كه گمان مىكنيم تنها به دست تو حل مىشود
#حکمت_248
🔶 @Nahj_Et
#حکمت_259
#جزاى_پيمانشكنان
◽️أَلْوَفَا لاَِهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللّهِ، وَالْغَدْرُ بأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَاللّهِ
🔴وفاداری در برابر پیمانشکنان، پیمانشکنی در پیشگاه خداست وپیمانشکنی با آنان، وفاداری نزد خداوند است»
🖋انسان نبايد در برابر پيمانشكنان وكسانى كه پايبند به عهد خود نيستند دچار وسوسه شود و پيمان شكستن در برابر آنها را گناه بداند، بلكه به عكس اگر آنها عهد خود را بشكنند و ما در برابر آنها به عهد خود وفا كنيم، نشانه ضعف و ذلت ما در برابر آنهاست و آن را حمل بر ترس ما مىكنند و سبب جسارت آنها در وقايع مشابه مىشود، ازاينرو دستور داده شده كه در برابر آنها مقابله به مثل كنيد. اين مقابله به مثل نوعى وفا در پيشگاه خدا محسوب مىشود.
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اينجا درس مهمى مىدهد كه براى همۀ مديران، بلكه همۀ رهروان راه حق كارگشاست. مىفرمايد: «هنگامى كه كارها مشتبه شوند (و آينده روشن نباشد) آخرشان را بايد به اولشان سنجيد»؛ (إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا) . اشاره به اينكه هميشه آغاز و انجام كارها با يكديگر پيوند ناگسستنى دارند و در واقع شبيه علت و معلولاند، بنابراين اگر ما در چگونگى پايان كارى شك و ترديد داشتيم بايد ببينيم آغازش چگونه بوده است؛ هر گاه در مسير صحيح بوده عاقبت آن نيز چنين است و مطابق ضرب المثل فارسى: «سالى كه نكوست از بهارش پيداست» و اگر آغاز آن در مسير نادرستى قرار گرفته بايد بدانيم كه عاقبت آن نيز نادرست و خطرناك است و به گفتۀ معروف: خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا مىرود ديوار كج! اين سخن پيام ديگرى نيز دارد و آن اينكه اگر مىخواهيم نتيجههاى خوب و پربار از كارهاى خودمان بگيريم بايد در آغاز مراقب زيربناهاى آن باشيم.
#حکمت_76
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اينجا درس مهمى مىدهد كه براى همۀ مديران، بلكه همۀ رهروان راه حق كارگشاست. م
💠ادامه حکمت۷۶
🔹تفاوت بناى مسجد قبا و مسجد ضرار در همين امر است كه اولى به مصداق «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى اَلتَّقْوىٰ» پايۀ صحيحى داشت و سرانجام به مضمون «فِيهِ رِجٰالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا» عبادتگاه مؤمنان شد و مسجد ضرار كه پايۀ آن بر اساس نفاق و كفر و شرك و تفرقه ميان مؤمنان بنا شده بود عاقبتش اين بود كه به دستور پيغمبر طعمۀ حريق شود. قريب اين معنا در عهدنامۀ مالك اشتر نيز آمده است آنجا كه امام مىفرمايد: «اسْتَدِلَّ عَلَىٰ مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ، فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ؛ «با آنچه در گذشته واقع شده است نسبت به آنچه واقع نشده استدلال كن، زيرا امور جهان شبيه به يكديگرند». *** [گفتار حكيمانه] 77 و قال عليهالسلام وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، وَ قَالَ: فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ، وَ يَبْكِى بُكَاءَ الْحَزِينِ، وَ يَقُولُ: يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا، إِلَيْكِ عَنِّي، أَ بِي تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي، لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ، قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا! فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ، وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ، وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ
#حکمت_76
🔶 @Nahj_Et
🔆توصیف خارق العاده دنیا از زبان امام علي (علیه السلام)
✍بیشترین ضربه هارا خوبترین آدمها میخورند ؛برای خوبی هایتان حد تعیین کنید و هر کس را به اندازه لیاقتش بها دهید نه به اندازه مرامتان ؛ زندگی کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است ! تا میتازی با تو میتازند ؛ زمین که خوردی ؛ آنهایی که جلوتر بودند ؛ هرگز برای تو به عقب باز نمیگردند ! و آنهایی که عقب بودند ؛ به داغ روزهایی که میتاختی تو را لگد مال خواهند کرد !
در عجبم از مردمی که بدنبال دنيايی هستند که روز به روز از آن دورتر ميشوند ؛ و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزديکتر ميشوند
📚نهج البلاغه ص56خ۴۳
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکمت_ربانی
🎥بیانات حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی
«فرازهایی از تفسیر کلمات حکیمانه امیر المؤمنین سلام الله علیه»
شماره23
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار نورانى خود به حقيقت مهمى اشاره مىكند و مىفرمايد: «از آن زمان كه حق به من نشان داده شده هرگز در آن شك و ترديد نكردم»؛ (مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ) . آگاهى بر چيزى درجات دارد كه وابسته به طرق دريافت آن است؛ گاه انسان چيزى را با ادلۀ نظرى درك مىكند و گاه با مقدمات ضرورى، زمانى با حس و تجربه و هنگامى با شهود باطنى. يا ادلۀ بسيار محكمى همچون شهود است، شهودى كه از همۀ اينها برتر است يا علم و اطلاعى كه از ادلۀ نظرى حاصل مىگردد. گاه نيز ممكن است در ادامۀ راه بر اثر دليل معارضى با شك مواجه شود. از اين گذشته افرادى كه چيزى را درك مىكنند با هم متفاوتند؛ گاه افراد ضعيفى هستند كه با كمترين شبههاى متزلزل مىشوند و گاه افراد قوى و نيرومندى كه هيچ شبههاى آنها را تكان نمىدهد. از سوى سوم معلمانى كه چيزى به انسان مىآموزند نيز مختلفاند؛ گاه معلّم فرد عادى است و گاه امام معصوم يا پيغمبر خدا؛ در آموختههايى از فردى عادى ممكن است شك و ترديد نفوذ كند؛ ولى آنچه را انسان از استاد معصومى آموخته از شك و ترديد مصون خواهد بود.
#حکمت_184
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«فضائل امام علی سلام الله علیه»
🎙آیت الله العظمی #جوادی_آملی
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار نورانى خود به حقيقت مهمى اشاره مىكند و مىفرمايد: «از آن زمان كه
💠ادامه حکمت ۱۸۴
🔹تمام اين جهات در حد اعلا در روح و جان على عليه السلام وجود داشت؛ هم مشاهدۀ او نسبت به حق از طريق شهود بود و هم قدرت روح او اجازۀ شك و شبهه به وى نمىداد و هم استاد و معلم او شخصى همچون پيامبر اسلام بود كه مستقيما مطالب را از منبع وحى دريافت مىكرد. به همين دليل امام عليه السلام مىگويد: از آن روزى كه حق به من نشان داده شد هرگز در آن ترديد نكردم. افزون بر اينها بسيار مىشود كه تزلزل ايمان انسان از هواپرستى نشأت مىگيرد؛ مثلاً در داستان معروف «عمر بن سعد» آمده است كه وقتى در برابر شهيد كردن سالار شهيدان، امام حسين وعدۀ فرماندارى رى به او داده شده به قدرى براى او جالب بود كه حتى در معاد شك كرد و گفت: مىگويند خداوند بهشت و دوزخى آفريده اگر راست گفته باشند اين عمل را انجام مىدهم و توبه مىكنم و اگر دروغ گفته باشند به مقام بلندى در دنيا مىرسم و از آنجا كه امام عليه السلام از اين امور پاك و منزه بود هرگز شبههاى در وجود مباركش راه نيافت و چه بسيار افرادى در صدر اسلام و بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى جاذبههاى مال و ثروت و مقام ايمان خود را از دست دادند و گرفتار شبهات شدند
#حکمت_184
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام كوتاه و بسيار پرمعنا اشاره به نكتهاى مىكند كه غالباً مردم از آن غافلند، مىفرمايد: «اى فرزند آدم هر چه بيش از مقدار خوراك خود به دست آورى (و آن را ذخيره كنى) خزانهدار ديگران در آن خواهى بود»؛ (يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ، فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ) . غالب مردم حد و اندازهاى براى به دست آوردن مال و ثروت قائل نيستند و معتقدند هر چه بيشتر بهتر؛ اما هنگامى كه درست دقيق مىشويم مىبينيم بهرۀ ما از اموالمان همان است كه مصرف مىكنيم؛ غذايى كه مىخوريم، نوشابهاى كه مىنوشيم، لباسى كه مىپوشيم، خانهاى كه در آن زندگى مىكنيم و مركبى كه بر آن سوار مىشويم و مانند آن و در مورد بسيارى از اشخاص، اين مواد مصرفى تنها گوشۀ كوچكى از اموال آنها را شامل مىشود و بقيه را ذخيره مىكنند، پيوسته در حفظ آن كوشش و از آن پاسدارى مىكنند تا سرانجام به فرزندان و دامادها و ساير بستگان خود بسپارند و با دنيايى از حسرت، چشم از آنها بپوشند و با يك كفن بسيار كم ارزش وارد سراى ديگر شوند.
#حکمت_192
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، به اشعث بن قيس براى از دست دادن فرزندش تسليت مىگويد؛ تسليتى بسيار پرمعنا و آموزنده كه براى هر مصيبتزدهاى كارساز است. نخست به اشعث حق مىدهد كه به سبب جنبههاى عاطفى، محزون باشد. مىفرمايد: «اى اشعث! اگر براثر از دست دادن فرزندت محزون شوى (جاى ملامت نيست، زيرا) پيوند نَسَبى، تو را سزاوار آن مىكند»؛ (يَا أَشْعَثُ، إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذٰلِكَ الرَّحِمُ) . بدون شك عواطف انسانى ايجاب مىكند كه انسان به دليل از دست دادن فرزند يا برادر يا دوست و يا عزيزى از عزيزان غمگين باشد هيچكس نمىتواند اين واقعيت را انكار كند. به همين دليل پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله براى از دست دادن فرزندش ابراهيم گريست و بزرگان دين در مصائب مختلفى گريه كردند. اگر انسان، محزون نشود جاى تعجب است و دليل بر ضعف عاطفى اوست. ولى امام عليه السلام به دنبال اين سخن، او را به صبر دعوت مىكند و مىفرمايد: «اگر صبر و شكيبايى پيشه كنى، خداوند به جاى هر مصيبتى عِوَضى (براى تو) قرار مىدهد»؛ (وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللّٰهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ) .
#حکمت_291
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، به اشعث بن قيس براى از دست دادن فرزندش تسليت مىگويد؛ تسل
💠ادامه حکمت ۱۹۱
🔹بنابراين لازم است كه انسان جلوى طغيان عواطف را بگيرد و زبان به ناسپاسى نگشايد و بىتابى نكند و سخنانى كه دليل بر عدم خشنودى در مقابل مقدرات الهى است نگويد تا از اجر و پاداش الهى برخوردار باشد و شايستگى خود را از نظر خويشتندارى اثبات كند. در واقع صابران، تسليم رضاى خداوند و تقدير او مىشوند و اين تسليم و رضا پاداش الهى به دنبال دارد. اين پاداش ممكن است پاداش دنيوى و معادل چيزى كه از دست رفته است يا بهتر از آن باشد و ممكن است پاداش اخروى باشد و تعبير «خَلَفْ» با هر دو سازگار است. گاه خداوند هر دو را به انسان مىدهد، همانگونه كه در داستان ايوب پيغمبر صلى الله عليه و آله مىخوانيم كه پس از آن همه صبر و شكيبايى، خداوند تمام آنچه را از زن و فرزند و مال و اموال او از دست رفته بود به او بازگرداند و مقام والاى صابران را نيز به او داد
#حکمت_191
🔶 @Nahj_Et
#دعا_کمال_انسانیت_است (🤲)
دعا به قول آلکسیس کارل پرواز روح است. آقایان خیال نکنند دعا کهنه میشود، یا تمدّن و تجدّد ایجاب میکند که دعا نکنند. خیر، دعا اظهار عبودیت است، امتناع از دعا استکبار بر خداوند متعال است که زشتترین استکبارهاست (وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعونی أسْتَجِبْ لَکمْ إنَّ الَّذینَ یسْتَکبِرونَ عَنْ عِبادَتی سَیدْخُلونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ)[1]. دعا کمال انسانیت است، دعا برقرار شدن پیوند بنده با خداست. پیوند خدا با بنده قطع ناشدنی است؛ از آن سر همیشه ارتباط هست؛ با دعا از این طرف نیز پیوند و ارتباط برقرار میشود و زمینه فیض گیری فراهمتر میگردد، و انسان در حال دعا با باطن و ضمیر خود متوجّه آفریننده و مبدأ و نقطهای که از آنجا آمده، میشود و از او استمداد میکند و سعادت و سلامت و توفیق میطلبد، مغفرت و آمرزش مسألت میکند.
استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص52🦋
🔶 @Nahj_Et