💠🔹به هر حال امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه و بسيار پرمعنا به چهار نكته اشاره كرده، مىفرمايد: «چه بسيارند كسانى كه بهوسيلۀ نعمت به آنها غافلگير مىشوند و به سبب پردهپوشى خدا بر آنها مغرور مىگردند و براثر تعريف و تمجيد از آنان فريب مىخورند و خداوند هيچكس را به چيزى مانند مهلت دادن (و ادامۀ نعمتها و ترك عقوبت) آزمايش نكرده است»؛ (كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ. وَ مَا ابْتَلَى اللّٰهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ) . ما هر يك از اين چهار جمله را در ذيل حكمت 116 مشروحاً بيان كرديم. آنچه لازم است در اينجا اضافه شود اين است كه اين چهار نعمتى كه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به آن اشاره كرده (احسان پروردگار، پوشاندن خطاها، ذكر خير بر زبان انسانها و مهلت دادن) قدر مشتركى دارد و آن اين است كه همۀ اينها در لباس نعمت است؛ اما در بسيارى از افراد سبب غفلت مىشود. جملۀ اوّل اشاره به افراد طغيانگر و فاسد و مفسدى است كه خداوند به آنها نيكى فراوان مىكند و ناگهان همه را از آنها مىگيرد تا مجازاتشان دردناكتر باشد
#حکمت_204
🔶 @Nahj_Et
142.mp3
1.65M
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به وضع حال بسيارى از مردم اشاره مىكند كه از مواهب مادى سوء استفاده مىكنند، مىفرمايد: «كسى كه به نوايى رسد طغيان مىكند و برترى مىجويد»؛ (مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ) . «استطال» از ريشۀ «طول» بر وزن (قول) به معناى قدرت و برترى است و هگامى كه به باب استفعال مىرود مفهوم برترىجويى دارد. عبارت امام عليه السلام مفهوم وسيع و گستردهاى دارد و تمام كسانى را كه به مال يا مقام و يا هر گونه قدرت ديگرى مىرسند شامل مىشود و اين سيرهاى ناپسند در بسيارى از مردم است؛ هنگامى كه مال و ثروت فراوانى پيدا مىكنند مىكوشند خود را برتر از ديگران نشان دهند و هنگامى كه مقامى پيدا كنند اصرار دارند ديگران را زير سلطۀ خود قرار دهند. همچنين هنگامى كه علم و دانشى به دست مىآورند ديگران را نادان مىپندارند و شاگرد خود مىدانند. به ويژه اگر پيش از اين محروميتهايى كشيده باشند؛ فقير بوده و به نوايى رسيده، ضعيف بوده و به قدرتى دست يافته، جاهل مطلق بوده و به علم و دانش مختصرى رسيده است. كبر و غرور و برترىجويى اين گونه افراد بيشتر و شديدتر است و تاريخ گذشته و حتى حوادثى كه امروز با چشم خود مىبينيم شاهد گوياى اين گفتار امام عليه السلام است.
#حکمت_216
🔶 @Nahj_Et
👌افلاطون نظریه معروفی دارد به نام نظریه مدینه فاضله. ⬇️💯
میگوید دنیا آن روزی به سعادت نائل خواهد شد که حکیمان، زمامداران باشند و زمامداران، حکیمان.
تا وقتی که حکیمان طبقهای هستند و زمامداران طبقهای دیگر، دنیا روی سعادت نخواهد دید. ما مسلمانها بالاخص شیعیان میگوییم دوره سعادت بشر آن عصری است که دوره عدل کامل است یعنی عصر ظهور حضرت حجت (عج)، آن دورهای که اولین مشخّصش این است که دوره حکومت عقل است یعنی دورهای است که در آن، علم اسیر و برده نیست.
امیرالمؤمنین علیه السلام تعبیری درباره آن عصر دارد، میفرماید: وَ یغْبَقونَ کأْسَ الْحِکمَةِ بَعْدَ الصَّبوحِ [1] در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جامی که مینوشند جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت جام دیگری نمینوشند.
در کافی هست که در عصر ظهور حضرت حجت، خدا دست خود را بر سر افراد بشر میگذارد و عقل مردم زیاد میشود.
📚استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص37 ✨
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به وضع حال بسيارى از مردم اشاره مىكند كه از مواهب مادى سو
💠ادامه حکمت۲۱۶
🔹در واقع مىتوان گفت: اين كلام حكيمانه از آيۀ شريفۀ 6 و 7 سورۀ «علق» برگرفته شده كه مىفرمايد: «كَلاّٰ إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ لَيَطْغىٰ * أَنْ رَآهُ اِسْتَغْنىٰ» ؛ چنين نيست به يقين انسان طغيان مىكند از اينكه خود را بىنياز ببيند». گرچه بعضى از مفسران، انسان را در آيۀ مورد نظر، خصوص «ابو جهل» دانستهاند كه مرد ثروتمند و طغيانگرى بود و به مبارزه با پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله پرداخت؛ ولى به يقين، انسان در اينجا مفهومى كلى دارد كه به گروه كثيرى از نوع بشر اشاره مىكند و ابوجهل و امثال آن مصداقهاى روشنى از آن هستند
#حکمت_216
🔶 @Nahj_Et
💠 سزاوارترین مردم به عفو وبخشودن، تواناترین ایشان است به کیفر رساندن.
🔶 عفو و گذشت، یکی از بهترین راه های شکر نعمت توانمندی است؛
🔷 یکی از عناصر حیات اجتماعی، عفو و گذشت است. اگر همه مردم در گرفتن حقوق خویش، سخت گیر با شند وازکوچک ترین لغزشی چشم پوشی نکنن، زندگی بسیار تلخ می شود و روح صفا و صمیمیت و همکاری به کلی از جا معه رخت بر می بندد و نتیجه ای جز افسردگی و خشم ندارد.
📚 #حکمت_49 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين بيان كوتاه و پرمعنا از يكى از مواد معطر يعنى مِشك تعريف و تمجيد مىكند، مىفرمايد: «مشك، عطر خوبى است حملش سبك و عطرش بسيار خوب است»؛ (نِعْمَ الطِّيبُ الْمِسْكُ خَفِيفٌ مَحْمِلُهُ عَطِرٌ رِيحُهُ). بوى خوش در اسلام و مخصوصاً احاديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمۀ هدى عليهم السلام بسيار مدح شده است و به مسلمانان دستور دادهاند كه از عطريات استفاده كنند و هميشه خوشبو باشند و مخصوصاً بههنگام نماز از بوى خوش استفاده نمايند. مرحوم كلينى در جلد ششم كافى از امام سجاد عليه السلام نقل مىكند كه آن حضرت ظرفى داشت كه در آن مشك بود و در كنار سجدهگاهش مىگذاشت و هنگامى كه مىخواست وارد نماز شود از آن بر مىداشت و خود را خوشبو مىساخت؛ (كَانَتْ لِعَلِى بْنِ الْحُسَينِ عليه السلام قَارُورَةُ مِسْكٍ فِى مَسْجِدِهِ فَإِذَا دَخَلَ لِلصَّلَاةِ أَخَذَ مِنْهُ فَتَمَسَّحَ بِهِ) . در حديث ديگرى آمده است كه امام صادق عليه السلام فرمود: «صَلاةُ مُتَطَيبٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ صَلَاةً بِغَيرِ طِيبٍ؛ نماز كسى كه خود را خوشبو مىكند برتر از هفتاد نماز بدون آن است».
#حکمت_397
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين بيان كوتاه و پرمعنا از يكى از مواد معطر يعنى مِشك تعريف و تمجيد مىكند،
💠🔹حتى براى روزهدار كه بوييدن گلها مكروه است استفاده از عطريات نه تنها ممنوع نيست بلكه توصيه شده است: در روايتى مىخوانيم: «كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِذَا صَامَ تَطَيبَ بِالطِّيبِ وَ يقُولُ الطِّيبُ تُحْفَةُ الصَّائِمِ؛ امام صادق عليه السلام هنگامى كه روزه مىگرفت از عطر استفاده مىكرد و مىگفت: عطر تحفۀ روزهدار است». استفادۀ از عطر نه تنها در حال نماز و روزه بلكه در تمام حالات (جز در حال احرام) توصيه شده است تا آنجا كه دربارۀ پيغمبر صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله ينْفِقُ فِى الطِّيبِ أَكْثَرَ مِمَّا ينْفِقُ فِى الطَّعَامِ؛ آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله براى عطر هزينه مىكرد بيش از آن بود كه براى غذا هزينه مىكرد»
#حکمت_197
🔶 @Nahj_Et