💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى اشاره مىكند كه از جهاتى قابل دقت است، مىفرمايد: «عدم توانايى بر گناه، نوعى عصمت است»؛ (مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي) . مىدانيم عصمت معناى عامى دارد كه به معناى محفوظ ماندن، بهويژه محفوظ ماندن از گناه است. گاه اين حالت در حد كمال ديده مىشود كه مقام والاى انبيا و امامان عليهم السلام است. آنها ملكهاى نفسانى دارند كه از هر گناه و خطا آنان را باز مىدارد و همين مقام سبب اعتماد همۀ مردم به آنها مىشود كه گفتار و رفتارشان حجت و سرمشق براى همگان باشد. مرحلۀ پايينترى از آن، ملكۀ عدالت است كه بازدارنده از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره است؛ ولى چنان نيست كه در برابر همه چيز مقاومت كند. درست مانند سدى است كه در برابر سيلاب بستهاند كه اگر سيلاب شديد و قوى باشد ممكن است سد را بشكند و با خود ببرد. افراد عادل نيز ممكن است گاه در برابر عوامل نيرومند گناه زانو بزنند و سپس پشيمان شوند و رو به درگاه خدا آورند و توبه كنند و سد عصمت عدالت در آنها بار ديگر تجديد شود. نوع سومى از عصمت است كه انسان به سبب فراهم نبودن وسايل و اسباب گناه از آن دور مىماند.
#حکمت_345
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى اشاره مىكند كه از جهاتى قابل دقت است، مىفرماي
💠🔹. يا قدرت بر گناه ندارد؛ مانند نابينا كه نمىتواند نگاه هوسآلود به نامحرم داشته باشد و يا قدرت جسمانى دارد اما وسايل گناه فراهم نيست؛ مثل اينكه شرابى نيست تا بنوشد؛ هر چند مايل به آن باشد و يا حكومت اسلامى او را از گناه بازمىدارد هر چند او مايل به گناه باشد. اينگونه عصمت افتخار نيست و ثوابى در برابر ترك گناه به چنين شخصى داده نمىشود؛ ولى فايدهاش اين است كه از عذاب الهى دور مىماند و بسا لطف خدا شامل افرادى شود و گناه كردن را بر آنها متعذّر كند تا از كيفر گناه دور بمانند
#حکمت_345
🔶 @Nahj_Et
💎امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام:
(ضرورت ترك آداب جاهلى )
وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي [أُخْرَاكُمْ] آخِرَتِكُمْ،
وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار.
به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى افكنيد، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى گرديد.
و چه زيانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسايشى كه با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
📚نهج البلاغه، #حکمت_37
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه دربارۀ دو موضوع هشدار مىدهد، مىفرمايد: «اظهار بىميلى به
💠🔹ضربالمثلى در فارسى هست كه مىگويند: براى كسى بمير كه براى تو تب كند. ولى آنكس كه محبتى ندارد و دست دوستى دراز نمىكند و احساسى در او وجود ندارد، بهسراغ او رفتن اشتباه و خطاست. در حكمت دوازدهم نيز نكتهاى شبيه همين نكتۀ حكيمانه وجود داشت آنجا كه مىفرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ؛ عاجزترين مردم كسى است كه نتواند براى خود دوستى انتخاب كند و از او عاجزتر كسى است كه دوستانى را كه بهدست آورده است از دست بدهد». امام صادق عليه السلام در حديثى مىفرمايد: «مَنْ أَكْرَمَكَ فَأَكْرِمْهُ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِكَ فَأَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْهُ؛ كسى كه تو را گرامى مىدارد گرامىاش بدار و كسى كه تو را سبك مىسازد خود را از او دور ساز»
#حکمت_451
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ دقيق و آموزندهاى اشاره كرده، مىفرمايد: «سخاوت آن است كه ابتدايى (و بدون درخواست) باشد؛ اما آنچه در برابر تقاضا داده مىشود يا از روى حياست و يا براى فرار از مذمّت»؛ (السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً، فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ) . سخاوت را اينگونه تفسير كردهاند: حالت و فضيلتى درونى است كه انسان را به بذل مال به مستحقان و نيازمندان بدون عوض وا مىدارد. بر اين اساس اگر كسى درخواستى كند و از آبروى خود به وسيلۀ درخواست مايه بگذارد، آنچه سخاوتمندانه مىبخشد در واقع عوض آبروى اوست و به راحتى نمىتوان نام آن را سخاوت گذاشت و نيز بخشش كه پس از درخواست صورت مىگيرد ممكن است بدين سبب باشد كه اگر بخشش نكند، درخواست كننده و يا مردمى كه از آن آگاهى مىيابند او را نكوهش و مذمت كنند، بنابراين بخشش در برابر نجات از مذمت مردم واقع شده است و بدون عوض نيست و به تعبير عموم مردم براى رودربايستى است.
#حکمت_53
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سئوال:
چرا بعضی ها که در مسیر مستقیم بودند، برمی گردند؟
پاسخ : نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
💠شرحی بر نامه دهم نهجالبلاغه
🔹از نامه هاى امام(علیه السلام) است که آن را نیز به معاویه نوشته است.
این نامه در حقیقت از چهار بخش تشکیل یافته است:
در بخش اوّل امام(علیه السلام)معاویه را نصیحت مى کند و نسبت به سرنوشتش در قیامت و عواقب کارهایش هشدار مى دهد، هر چند او را اسیر شیطان مى داند و امید چندانى به هدایت او ندارد.
در بخش دوم این نکته را به معاویه گوشزد مى کند که چگونه مى خواهد زمامدارى امّت اسلامى را بر عهده بگیرد درحالى که نه سابقه درخشانى در اسلام دارد و نه از خانواده شریف و با تقوایى است.
در بخش سوم این نکته را گوشزد
مى فرماید که چرا دعوت به جنگ کرده اى مردم را رها کن و تنها به میدان بیا و با من نبرد تن به تن کن تا تکلیف مسلمانان روشن گردد و گذشته تاریخ اسلام را که طعم شمشیر را بر جد و برادر و دایى ات نشاندم به یاد تو آورد.
بالاخره در بخش چهارم بهانه خونخواهى عثمان را مطرح مى فرماید و مى گوید: تو به خوبى مى دانى چه کسى قاتل عثمان بوده است چرا به سراغ او نمى روى؟ در پایان مى فرماید: مى بینم که در میدان جنگ، ضجه و ناله لشکرت بلند مى شود و شکست بعد از شکست دامنت را مى گیرد و سرانجام به کتاب خدا پناه مى برى در حالى که به آن ایمان ندارى.
#نامه_10
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ دقيق و آموزندهاى اشاره كرده، مىفرمايد: «سخاوت آن
💠🔹بنابراين سخاوت خالص و حقيقى آن است كه انسان پس از آگاهى بر نيازمندى افراد آبرومند، در حل مشكل آنها به صورت پنهانى بكوشد و نيازى به سؤال نباشد. قرآن مجيد در سورۀ «بقره» هنگامى كه سخن از اهميت انفاق و آثار و بركات آن به ميان مىآورد بر انفاق به كسانى تأكيد مىكند كه روى سؤال ندارند و به دليل عفت و مناعت طبع مردم آنها را در زمرۀ اغنيا مىدانند، مىفرمايد: «يَحْسَبُهُمُ اَلْجٰاهِلُ أَغْنِيٰاءَ مِنَ اَلتَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمٰاهُمْ لاٰ يَسْئَلُونَ اَلنّٰاسَ إِلْحٰافاً». دربارۀ اهميت سخاوت در آيات قرآن و روايات اسلامى بحثهاى زيادى آمده است از جمله در حديثى از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «السَّخٰاءُ خُلْقُ اللّٰهِ الْأعْظَمِ؛ سخاوت صفت بزرگ خداست». در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «السَّخَاءُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ وَ هُوَ عِمَادُ الْإِيمَانِ وَ لَا يَكُونُ مُؤْمِنٌ إِلَّا سَخِيّاً؛ سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است و هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه صاحب سخاوت است»
#حکمت_53
🔶 @Nahj_Et
🌹حضرت علی (ع):
💫در آخر زمان مردم در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند. و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد، و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نیکان و بزرگوران کمیاب می شوند، مردم آن روزگار چون گرگان ، و پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از میانشان رخت بر می بندد، و دروغ فراوان می شود. با زبان تطاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند، و از پاکدامنی به شگفت می آیند، و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند.
📚نهج البلاغه #خطبه_108
🔶 @Nahj_Et
💠 شرح و تفسيرحکمت ۴۶۹ نهجالبلاغه
🔹1. غُلات و مفرطين چه كسانى هستند؟
در بعضى از روايات آمده است كه امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) گروهى را كه در حق او غلو كردند و هرچه آن ها را نصيحت كرد گوش ندادند اعدام فرمود.
البته فضايل امامان(عليهم السلام) فوق العاده زياد است همان گونه كه در احاديث متعدد ازجمله در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام)مى خوانيم:
« از غلو درباره ما بپرهيزيد و بگوييد كه ما بندگانى هستيم تحت ربوبيت پروردگار ولى در فضل ما هرچه مى خواهيد بگوييد».
تصور نشود كه غلات فقط در ميان بعضى از فرق شيعه كه از تعليمات اهل بيت(عليهم السلام) دور بودند پيدا شدند در ميان اهل سنت نيز غلات كم نبودند ازجمله اين كه به موازات رواياتى كه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) درباره فضايل على(عليه السلام)نقل شده رواياتى درباره خلفاى نخستين جعل كرده و آن ها را به مقامات فوق العاده ارتقا دادند و جالب اين كه بعضى از بزرگان اهل سنت حداقل به مجعول بودن بخشى از روايات مذكور تصريح كرده اند.
از آن مهم تر غلو عجيبى است كه درباره صحابه از سوى علماى آن ها عنوان شده و آن اين كه همه آن ها بدون استثنا عادل بوده اند; در حالى كه قرآن با صراحت مى گويد: گروهى در ميان مسلمانان بودند كه ظاهراً جزء صحابه محسوب مى شدند اما در باطن منافق بودند; كه در سوره هاى مختلفى از قرآن درباره آن ها بحث شده است. با توجه به اين آيات چگونه ممكن است آن ها عادل باشند؟
اضافه بر اين، قرآن درباره بعضى از آن ها با صراحت حكم به فسق كرده، آيا فسق با عدالت سازگار است؟
از طرفى مى دانيم كه بعد از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بعضى از صحابه در اثر فساد اخلاقى محكوم به حدّ شدند و حد نيز بر آن ها جارى شد و از همه مهم تر اين كه جمعى دربرابر اميرمؤمنان على(عليه السلام) در آن زمانى كه همه مردم با او بيعت كرده بودند به مبارزه برخاستند و به روى او شمشير كشيدند و گروهى از مسلمانان را در ميدان جمل به كشتن دادند. آيا همه آن ها عادل بودند؟
نمونه ديگر از غلو در ميان اهل سنت اعتقادى است كه گروه كثيرى از آن ها كه در زمره صوفيه هستند درباره مشايخ خود دارند كه مصداق اتمّ غلو است.
در اين زمينه بحث بسيار است كه اگر بيش از اين ادامه بدهيم از شيوه بحث هاى شرح نهج البلاغه خارج خواهيم شد.
#حکمت_469
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مىفرمايد: «آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مىسازد و كسى كه از سخنچين پيروى كند دوستان خود را از دست خواهد داد»؛ (مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ) . توانى از مادۀ «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى كردن است. منظور امام عليه السلام از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مىگردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مىشود. به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مىكند و هم حق مخلوق را كه سادهترين نمونۀ آن كاهل بودن در نماز است؛ كسى كه نماز را به تأخير مىاندازد بسيار مىشود كه آن را ضايع مىكند. در مورد حقوق مخلوق نيز همينگونه است؛ مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد.
#حکمت_239
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطرات مهم طمع اشاره كرده مىفرمايد: «بيشترين قربانگاه عقلها در پرتو طمعهاست»؛ (أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ) . «مَصارِع» جمع «مصرع» به معناى محلى است كه انسان به خاك مىافتد. اين واژه در مورد شهيدان و كشتهشدگان و غير آنها به كار مىرود. «بُرُوق» جمع «برق» به معناى همان برقى است كه در آسمان بر اثر جرقههاى الكتريكى در ميان ابرهاى حامل بار مثبت و منفى ظاهر مىگردد و با صداى مهيبى همراه است كه آن را رعد مىنامند. «مَطامِع» جمع «طمع» غالباً به معناى چشم داشتن به چيزهايى است كه يا در دسترس قرار نمىگيرد و يا اگر قرار مىگيرد شايسته و حق انسان نيست. اين واژه گاه در آرزو داشتنهاى مثبت نيز به كار مىرود كه در بعضى از آيات قرآن و دعاهاى معصومان عليهم السلام به چشم مىخورد؛ ولى غالباً بار منفى دارد و به همين دليل در منابع لغت، آن را به هر نوع آرزو داشتن تفسير كردهاند
#حکمت_219
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطرات مهم طمع اشاره كرده مىفرمايد: «بيشترين قربانگاه ع
💠🔹امام عليه السلام تشبيه جالبى در اين كلام نورانى براى طمعهاى منفى بيان كرده است؛ طمع را به برق آسمان تشبيه نموده كه لحظهاى همه جا را روشن مىكند و در شبهاى تاريك تمام فضاى بيابان با آن آشكار مىشود و شخص راهگذر گمكرده راه به شوق در مىآيد و به دنبال آن دوان دوان حركت مىكند. ناگهان برق خاموش مىشود و او در پرتگاهى فرو مىافتد. عقل و دانش آدمى كه حق را از باطل و نيك را از بد مىشناسد هنگامى كه تحت تأثير برق طمع قرار گيرد به همين سرنوشت گرفتار مىشود. در واقع طمع، يكى از موانع عمدۀ شناخت است كه در طول تاريخ بسيارى از انديشمندان را به خاك هلاكت افكنده يا دنيايشان و يا دين و ايمانشان را بر باد داده است. طمع آثار زيانبار فراوانى دارد؛ بسيارى از حوادث دردناك تاريخى بر اثر همين صفت رذيله رخ داده است
#حکمت_219
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مىفرمايد: «
💠🔹اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كردهاند ضايع خواهد كرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهرهبردارى مىكند ضايع مىسازد؛ به موقع به آنها استراحت نمىدهد، غذا و آب نمىرساند، مراقبتهاى لازم را انجام نمىدهد و در نتيجه حق آنها ضايع مىشود. منظور از «واشى» افراد سخنچين است كه براى بر هم زدن رابطۀ دوستان، خواه به منظور حسادت باشد يا به دليل ديگر، نقطهضعفهايى را از اين دوست به آن دوست منتقل مىكنند و بالعكس و در نتيجه آن دو را به يكدگر بدبين و از هم جدا مىسازند
#حکمت_239
🔶 @Nahj_Et
🌸حدیث روز
🔰امام رضا علیه السلام:
✍تبلیغ غدیر واجب است کسی که عید غدیر را گرامی بدارد، خداوند خطا های کوچک و بزرگ او را می بخشد و اگر از دنیا برود، در زمره ی شهداء خواهد بود.
📚اقبال الاعمال/۱/۴۶۴
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين سخن نورانىاش اشاره به بعضى از كفارات گناهان بزرگ مىكند؛ كفارهاى كه مىتواند آن گناه را جبران نمايد. مىفرمايد: «از جمله كفارههاى گناهان بزرگ، به فرياد بيچاره و مظلوم رسيدن و تسلّى دادن به افراد غمگين است»؛ (مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ) . «ملهوف» معناى وسيعى دارد كه هر فرد مظلوم و بيچارهاى را شامل مىشود؛ خواه بيمار باشد يا گرفتار طلبكار و يا فقير نادار و يا زندانى بىگناه. كسى كه به كمك اينگونه افراد بشتابد مىتواند عفو الهى را در برابر گناهانى كه انجام داده به خود متوجه سازد. «مكروب» به هر شخص غمگين گفته مىشود؛ خواه غم او در مصيبت عزيزش باشد يا غم بيمارى يا فقر يا شكست در امر تجارت و يا هر غم ديگر. «تنفيس» همان زدودن غم است.
#حکمت_24
🔶 @Nahj_Et
نماز بدون حضو قلب نماز دور انداختنی است... مهم ⤵️
این یک نکتۀ عالی است که در روایات ما آمده که نماز فقط به آن اندازه قبول است که حضور قلب در آن باشد. هر اندازه حضور قلب باشد قبول است و هر اندازه نباشد گرچه تکلیف اسقاط شده ولی دیگر اثر ندارد. مثل تکلیفی است که شما به یک شاگرد بدهید ولی او تکلیفی انجام دهد که دور انداختنی است. او را تنبیه نمیکنید ولی تکلیفش را دور میاندازید. نمازِ بدون حضور قلب نمازِ دور انداختنی است؛ عقوبت ندارد ولی هیچ و پوچ است.
مولوی این را هم به شعر درآورده است:
بشنو از اخبار آن صدر الصدور لا صَلاةَ تمَّ الاّ بِالحضور
حدیث داریم که نوافل از آن جهت مستحب شده است که غفلتهای نمازهای فریضه را جبران کند؛ یعنی با حضور قلبی که انسان در نوافل مجموعاً پیدا میکند، غفلتهایی که در فریضه انجام میدهد جبران میشود.
#استاد_مطهری، انسان شناسی قرآن، ص203، 204 🍂🦋
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين سخن نورانىاش اشاره به بعضى از كفارات گناهان بزرگ مىكند؛ كفارهاى كه مى
💠🔹در جايى كه ممكن است عامل غم برطرف شود زدودنش از اين طريق خواهد بود؛ مانند زدودن فقر از طريق كمك مالى و آنجا كه نمىتوان عامل آن را برطرف كرد مىتوان از طريق تسلى دادن، غم و اندوه را سبك نمود مانند كسى كه عزيزش را از دست داده با تسليت گفتن و دلدارى دادن به وسيلۀ دوستان، غم و اندوهش كاهش مىيابد يا برطرف مىشود. اينها همه مصداق تنفيس است. در يك جمله كمكهاى مردمى در اسلام به هر شكل و به هر صورت اهميت فوق العادهاى دارد؛ هم موجب بركت در زندگى و هم سبب برطرف شدن بلاها و هم كفارۀ گناهان است. در كتاب تمام نهجالبلاغه اين سخن حكمتآميز با اضافاتى آمده است. مىفرمايد: «مِنْ كَفّٰارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَهُ الْمَلْهُوفِ، وَ مِنْ أَفْضَلِ الْمَكَارِمِ التَّنْفيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ، إِقْرَاءُ الضُّيُوفِ، وَ مِنْ أَفْضَلِ الْفَضَائِلِ اصْطِنَاعُ الصَّنَائِعِ، وَ بَثُّ الْمَعْرُوفِ؛ از جمله كفارات گناهان بزرگ كمك به مظلوم و از برترين فضايل اخلاقى برطرف ساختن غم اندوهگين و پذيرايى از مهمانان و از افضل فضايل، نيكى كردن و نشر كارهاى پسنديده است»
#حکمت_24
🔶 @Nahj_Et
💠🔹🌴حضرت علی علیهالسلام
✉️نامه یازدهم به گروهی از سپاهیان
آموزش نظامی به لشکریان
هرگاه به دشمن رسیدید، یا او به شما رسید، لشکرگاه خویش را بر فراز بلندیها، یا دامنه کوهها، یا بین رودخانه ها قرار دهید، تا پناهگاه شما، و مانع هجوم دشمن باشد،
جنگ را از یک سو یا دو سو آغاز کنید،
و در بالای قله ها، و فراز تپه ها، دیده بانهایی بگمارید، مبادا دشمن از جایی که می ترسید یا از سویی که بیم ندارید، ناگهان بر شما یورش آورد،
و بدانید که پیشاهنگان سپاه دیدبان لشگریانند، و دیدبانان طلایه داران سپاهند، از پراکندگی بپرهیزید،
هر جا فرود می آیید، با هم فرود بیایید، و هرگاه کوچ می کنید همه با هم کوچ کنید،
و چون تاریکی شب شما را پوشاند، نیزه داران را پیرامون لشکر بگمارید، و نخوابید مگر اندک، چونان آب در دهان چرخاندن و بیرون ریختن.
#نامه_11
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ مهمى براى پيشرفت انسان اشاره مىكند و مىفرمايد: «هيچ شهرى براى تو سزاوارتر از شهر ديگر نيست؛ بهترين شهرها شهرى است كه تو را پذيرا شود (و وسيلۀ آرامش و پيشرفت تو را فراهم كند)»؛ (لَيْسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِكَ مِنْ بَلَدٍ. خَيْرُ الْبِلاَدِ مَا حَمَلَكَ). اشاره به اينكه گرچه حب وطن يك ميل باطنى عميق است و در احاديث اسلامى بر آن تأكيد شده ولى بسيار مىشود كه ماندن در وطن باعث عقبماندگى و ذلت است در اينگونه موارد انسان بايد شجاعت به خرج دهد و از وطن خويش بهجاى ديگر مهاجرت كند؛ جايى كه در آن اسباب پيشرفت و ترقى و آرامش خاطر او فراهم است و تعصب كور و كر به وطن در اينگونه موارد نه منطقى است و نه كمكى به زندگى انسان مىكند. بعضى از شارحان نهج البلاغه چنين پنداشتهاند كه در اينجا دو مكتب در مقابل هم قرار دارند؛ مكتبى كه مىگويد در وطن خويش زندگى كن. همان گونه كه مادر و قابلۀ تو كه تو را متولد مىكنند بر تو حق دارند، شهرى كه در آنجا متولد شدى نيز بهمنزلۀ مادر توست بايد همواره در كنار آن بمانى
#حکمت_442
🔶 @Nahj_Et