💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ بسيار كوتاه و پرمعنا به يك اصل مهم اجتماعى اشاره كرده، مىفرمايد: به ظاهر اشخاص قناعت نكنيد، آنها را بيازماييد و اى بسا با آزمودن، آنها را دشمن بداريد و در يك عبارت كوتاه: «آزمايش كن تا دشمنش دارى»؛ (أُخْبُرْ تَقْلهِ). «اخْبُرْ» از مادۀ «خُبر» (بر وزن قفل) به معناى آزمايش كردن است. «تقله» از مادۀ «قِلى» (بر وزن صدا) به معناى بغض است. اين ماده، هم بهصورت ناقص يايى آمده و هم ناقص واوى. در صورت اول به معناى بغض و عداوت و در صورت دوم به معناى طرد كردن است و در واقع هر دو به يك معنا بازمىگردد زيرا لازمۀ عداوت طرد كردن مىباشد. اين درمورد جوامع آلوده يا گروههاى خاص اجتماعى كه افراد منحرف در آن كم نيستند صادق است والا نتيجۀ آزمايش، هميشه دشمن داشتن افراد مورد آزمون نخواهد بود. ممكن است اشاره به عصر خود حضرت نيز بوده باشد كه افراد منافق و چند چهره در آن عصر فراوان بودند
#حکمت_434
🔶 @Nahj_Et
🌴حضرت علی علیهالسلام
✉️نامه هفدهم در پاسخ نامه معاویه
افشای چهره بنی امیه و فضائل اهل بیت علیهم السلام
معاویه! اینکه خواستی شام را به تو واگذارم، همانا من چیزی را که دیروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشید، و اما سخن تو که جنگ، عرب را جز اندکی، بکام خویش فرو برده است،
آگاه باش، آن کس که بر حق بود، جایگاهش بهشت، و آنکه بر راه باطل بود در آتش است.
اما اینکه ادعای تساوی در جنگ و نفرات جهادگر کرده ای، بدان، که رشد تو در شک به درجه کمال من در یقین نرسیده است، و اهل شام بر دنیا حریص تر از اهل عراق به آخرت نیستند.
فضائل عترت پیامبر صلوات الله علیه
و اینکه ادعا کردی ما همه فرزندان (عبدمناف) هستیم، آری چنین است، اما جد شما (امیه) چونان جد ما (هاشم) و (حرب) همانند (عبدالمطلب) و (ابوسفیان) مانند (ابوطالب) نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسیران آزادشده نیست، و حلال زاده همانند حرام زاده نمی باشد، و آنکه بر حق است با آنکه بر باطل است را نمی توان مقایسه۱ کرد، و مومن چون مفسد نخواهد بود، و چه زشتند آنان که پدران گذشته خود را در ورود به آتش پیروی کنند. از همه که بگذریم، فضیلت نبوت در اختیار ماست که با آن عزیزان را ذلیل، و خوارشدگان را بزرگ کردیم، و آنگاه که خداوند امت عرب را فوج فوج به دین اسلام درآورد، و این امت در برابر دین یا از روی اختیار یا اجبار تسلیم شد، شما خاندان ابوسفیان، یا برای دنیا و یا از روی ترس در دین اسلام وارد شدید، و این هنگامی بود که نخستین اسلام آورندگان بر همه پیشی گرفتند، و مهاجران نخستین ارزش خود را باز یافتند، پس ای معاویه شیطان را از خویش بهره مند، و او را بر جان خویش راه مده. با درود.
#نامه_17
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود اشاره مىكند به نكتۀ مهمى دربارۀ تعارض دين و دنيا و كسانى كه دنيا را بر احكام دينشان ترجيح مىدهند و مىفرمايد: «مردم چيزى از امور دينشان را براى اصلاح دنيايشان ترك نمىكنند مگر اينكه خداوند زيانبارتر از آن را به روى آنها مىگشايد»؛ (لَا يَتْرُكُ النَّاسُ شَيْئاً مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ لْاِسْتِصْلَاحِ دُنْيَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ) . اشاره به اينكه در بسيارى از اوقات، دستورات دينى و منافع دنيوى در برابر هم قرار مىگيرند و رعايت هر يك سبب ضايع شدن ديگرى است. انسانهاى موحد و يكتاپرستان حقيقى كه هيچ مؤثرى را در عالم جز به فرمان خدا نمىدانند به منافع دنيوى خويش پشت پا مىزنند و براى حفظ دين و ايمان و اطاعت فرمانهاى الهى مىكوشند، از اين رو رحمت الهى شامل حالشان مىشود و بهتر از آن عايدشان مىگردد
#حکمت_106
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
🌴حضرت علی علیهالسلام ✉️نامه هفدهم در پاسخ نامه معاویه افشای چهره بنی امیه و فضائل اهل بیت علیهم
شرحی بر نامه هفدهم نهجالبلاغه
از نامه هاى امام(علیه السلام) است که در پاسخ به نامه معاویه نگاشته است.
به گفته نصر بن مزاحم در کتاب صفین، روزى امام(علیه السلام) فرمود:
فردا صبح شخصاً پا به میدان مى گذارم و با این گروه مى جنگم. این سخن در میان لشکر شام منتشر شد و آنها در وحشت عمیقى فرو رفتند.
در این هنگام معاویه نامه اى براى امیر مؤمنان على(علیه السلام) نوشت که خلاصه مضمونش چنین است: «من گمان مى کنم اگر مى دانستى کار جنگ به اینجا مى رسد اقدام بر جنگ نمى کردى و از گذشته پشیمان مى شدى من از تو درخواست کرده ام که حکومت شام را به من واگذارى به این شرط که مستقل باشم نه با تو بیعت کنم و نه از تو اطاعت. این را نپذیرفتى و الآن من شام را در اختیار دارم و باز همان خواسته را از تو مى کنم. ما همه از فرزندان عبد مناف هستیم، همواره عزیز و آزاد بوده ایم.
هنگامى که این نامه به امام(علیه السلام) رسید فرمود: راستى وضع معاویه و نامه اش هر دو عجیب است; سپس کاتب خود عبیدالله بن ابى رافع را فرا خواند و دستور داد نامه مورد بحث را براى معاویه بنویسند و به سخنان نارواى او پاسخ گویند.
البتّه مرحوم سیّد رضى آن گونه که دأب و عادت اوست، بخشى از نامه را که در آغاز آن بوده است ذکر نکرده ولى قسمت مهم و عمده نامه را آورده است.
#نامه_17
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به اهميت حلم و بردبارى و ترك شتاب در كارها و سرچشمۀ اين دو صفت برجسته اشاره كرده، مىفرمايد: «بردبارى و ترك شتاب، فرزندان دوقلويى هستند كه از همت بلند متولد مىشوند»؛ (اَلْحِلْمُ وَ الْأَنَاةُ تَوْأَمَانِ يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ). جالب اينكه ابن عبد ربه در كتاب عقد الفريد شأن ورودى براى اين گفتار حكيمانه ذكر كرده و آن اينكه يكى از بزرگان ايران خدمت امام عليه السلام رسيد. آن حضرت پرسيد: بهترين پادشاهان شما نزد شما چه كسى بود؟ او در پاسخ عرض كرد: اردشير در كشوردارى پيشگام بود ولى بهترين روش را انوشيروان داشت. امام عليه السلام سؤال كرد: كداميك از فضايل اخلاقى در وى برجستهتر بود؟ عرض كرد: بردبارى و عدم شتاب در كارها. امام عليه السلام فرمود: اين دو، همچون فرزندان دوقلويى هستند كه از علو همت متولد مىشوند.
#حکمت_460
🔶 @Nahj_Et
هر انسانی با فطرت انسانی متولد میشود 💯🦋
فساد به حکم عوامل اجتماعی و اکتسابی است ⤵️✨
اسلام معتقد است در هر انسانی ارزشهای انسانی به صورت یک امر فطری و بالقوه نهفته است. هر انسانی آن وقتی که متولد میشود با فطرت انسانی متولد میشود، میخواهد در خانه پیغمبر خدا متولد بشود، از پدری مانند علی و مادری مانند فاطمه متولد بشود یا در خانه فرعون و یانمرود متولد بشود. بچه ای که از پدر و مادر متولد میشود با فطرت انسانی متولد میشود یعنی ارزشهای انسانی، بالذات و بالقوه در او نهفته است. فساد به حکم عوامل اجتماعی و اکتسابی است.
#استاد_مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص42 🇮🇷🖇
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود كه جنبۀ گله و اظهار ناراحتى از مردم آن زمان و اطرافيانش دارد و در عين حال بر بسيارى از مردم هر عصر و زمان صادق است مىفرمايد: «(شما چگونه جمعيتى هستيد كه) افراد نادانتان پيوسته بر اعمال خلاف خود مىافزايند و دانشمندانتان امروز و فردا مىكنند»؛ (جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ، وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ) . آنها كه نادانند براثر نداشتن بصيرت به راه خلاف افتادهاند و آنهايى كه عالم هستند گرفتار ترديد و ضعف تصميمگيرى و اراده هستند و به همين دليل جامعۀ شما از درون ته شده است. اين در حالى است كه عالمان بايد قدوه و اسوه باشند و راه تهذيب نفس و اصلاح جامعه را به مردم نشان دهند و جاهلان نيز بايد از نور علم عالمان بهره گيرند و در مسير اصلاح خويش و جامعۀ خود باشند.
#حکمت_283
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود كه جنبۀ گله و اظهار ناراحتى از مردم آن زمان و اطرافيان
💠🔹همانگونه كه اشاره شد، در كتاب تمام نهج البلاغه اين جمله به شكل ديگرى نقل شده كه حضرت مىفرمايد: «وَ عَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ، وَ قَارِئُهُمْ مُمَاذِقٌ، وَ جَاهِلُهُمْ مُسَوِّفٌ مُزْدَادٌ؛ دانشمندانشان (در آن زمان) منافقند و قاريان قرآنشان رياكار و جاهلانشان امروز و فردا مىكنند و پيوسته بر اعمال خود مىافزايند». در خطبۀ 233 نيز كلامى شبيه به اين بود. در بسيارى از خطب نهجالبلاغه يا نامهها و كلمات قصار، شكايت امام عليه السلام را از مردم زمان خود مشاهده مىكنيم تا آنجا كه در خطبۀ قاصعه (خطبۀ 192) مىفرمايد: «أَلا وَ إِنَّكُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ أَيْدِيَكُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَةِ وَ ثَلَمْتُمْ حِصْنَ اللَّهِ الْمَضْرُوبَ عَلَيْكُمْ بِأَحْكَامِ الْجَاهِلِيَّةِ؛ به هوش باشيد كه شما دست از ريسمان اطاعت الهى برگرفتهايد و با تجديد رسوم جاهليت دژ محكم الهى را دَرهم شكستهايد». سپس ادامه مىدهد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ صِرْتُمْ بَعْدَ الْهِجْرَةِ أَعْرَاباً وَ بَعْدَ الْمُوَالاةِ أَحْزَاباً مَا تَتَعَلَّقُونَ مِنَ الْإِسْلامِ إِلَّا بِاسْمِهِ وَ لا تَعْرِفُونَ مِنَ الْإِيمَانِ إِلَّا رَسْمَهُ؛ بدانيد شما پس از هجرت (از كفر به ايمان) همچون اعراب جاهليت شدهايد و بعد از اخوت و اتحاد و الفت، به گروههاى پراكنده تقسيم گشتهايد، از اسلام، به نام آن اكتفا كرده و از ايمان جز تصور و ترسيمى نمىشناسيد»
#حکمت_283
🔶 @Nahj_Et