💠🔹از آنچه دربارۀ سند اين كلمات حكمتآميز آوردهايم استفاده مىشود آنچه مرحوم سيّد رضى در اينجا آورده به صورت پراكنده در خطبه يا خطبههايى بوده است در حالى كه از روايات كافى و آنچه در كتاب تمام نهج البلاغه آمده بر مىآيد كه اينها در كنار هم بوده است؛ ولى در هر صورت به نظر مىرسد اينها مواعظ مختلفى و هر يك دربارۀ موضوع جداگانهاى است و جمع آنها در يك عبارت دليل بر آن نيست كه همه پيوند نزديك با يكديگر دارند. در هر حال نمىتوان انكار كرد كه هر جملهاى از اين جملههاى هيجدهگانه در عبارت كوتاهى درس بزرگى دربارۀ زندگى سعادتبخش به ما مىدهد و سزاوار است انسان بارها و بارها در طول زندگى بر آنها مرور كند و پيام آنها را با گوش جان بشنود. ازاينرو ما هر يك را جداگانه با شرح كوتاهى براى پى بردن به عمق كلام امام عليه السلام همراه سازيم. نخست مىفرمايد: «هيچ مال و سرمايهاى پردرآمد تر از عقل نيست»؛ (لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ) .
#حکمت_113
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹از آنچه دربارۀ سند اين كلمات حكمتآميز آوردهايم استفاده مىشود آنچه مرحوم سيّد رضى در اينجا آور
💠🔹أعْوَد» يعنى پردرآمدتر و نافعتر. مىدانيم امتياز انسان بر حيوانات در عقل است كه مىتواند سرمايههاى معنوى و مادى را به سوى او سوق دهد. چه بسيارند كسانى كه ثروت هنگفتى از پدر به آنها رسيده و بر اثر ضعف عقل در مدت كوتاهى آن را دست دادهاند و در مقابل، كسانى كه زندگى مادى خود را از صفر شروع كردهاند؛ اما بر اثر عقل و درايت پس از مدت كوتاهى سرمايۀ فراوانى از طريق حلال گردآورى نمودهاند. در مورد سرمايۀ علم و دانش و اخلاق نيز چنين است. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «لَيْسَ بَيْنَ الْإيمٰانِ وَ الْكُفْرِ إلاّ قِلَّةُ الْعَقْلِ قيٖلَ وَ كَيْفَ ذٰاكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّٰهِ؟ قٰالَ إنَّ الْعَبْدَ يَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إلىٰ مَخْلُوقٍ فَلَوْ أخْلَصَ نيَّتَهُ لِلّٰهِ لَأتٰاهُ الَّذىٖ يُريدُ فىٖ أسْرَعَ مِنْ ذٰلِكَ؛ فاصلۀ ميان ايمان و كفر همان كمعقلى است
#حکمت_113
🔶 @Nahj_Et
🍃🌺امام علی علیه السلام:
آگاه باشید! سخت آزمایش می شوید!
چون دانه ای که در غربال ریزند، یا غذایی که در دیگ گذارند! بهم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد! تا آنکه پایین به بالا و بالا به پایین رود، آنان که سابقه ای در اسلام داشتند و تاکنون منزوی بودند بر سر کار می آیند؛ و آنانکه به ناحق پیشی گرفتند عقب زده خواهند شد!
#خطبه_16
🔶 @Nahj_Et
💠 حدیث روز 💠
💎 ای مردم، نهراسید
🔻امام علی علیهالسلام:
أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَی مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ
❇️ ای مردم؛ از راه حق براى كمى اهلش هراس نكنيد، زيرا مردم گِرد سفره دنيا فراهم شدند كه دوران سيرى آن اندك و گرسنگى آن دراز است.
📚 نهج البلاغه، #خطبه_199
🌹 @dobare_zendegi 🌹
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به آثار مثبت نيكوكارى دربارۀ بازماندگان مسلمين اشاره مىكند و مىفرمايد: «با بازماندگان ديگران خوشرفتارى كنيد تا با بازماندگان شما همينگونه رفتار كنند»؛ (أَحْسِنُوا في عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُم) . اين گفتار درخشان امام عليه السلام در واقع برگرفته از دو آيۀ نورانى قرآن مجيد است كه در سورۀ «نساء» آيۀ 9 مىگويد: «وَ لْيَخْشَ اَلَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعٰافاً خٰافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اَللّٰهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً» ؛ كسانى كه اگر فرزندان ناتوانى از خود به يادگار بگذارند از آيندۀ آنان مىترسند، بايد (از ستم دربارۀ يتيمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهيزند، و سخنى استوار بگويند». همچنين در آيۀ 82 سورۀ «كهف» مىخوانيم: «وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَكٰانَ لِغُلاٰمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي اَلْمَدِينَةِ وَ كٰانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمٰا وَ كٰانَ أَبُوهُمٰا صٰالِحاً فَأَرٰادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغٰا أَشُدَّهُمٰا وَ يَسْتَخْرِجٰا كَنزَهُمٰا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ» ؛ و اما آن ديوار، از آنِ دو نوجوان يتيم در آن شهر بود؛ و زير آن، گنجى متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحى بود، پس پروردگار تو مىخواست آنها به حدّ بلوغ برسند و گنجشان را استخراج كنند؛ اين رحمتى از پروردگارت بود»
#حکمت_264
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿امام علی(ع)میفرمایند:
⚠️روزى خواهد آمد که در آن سخن چین ها مقرّب خواهند شد و افراد بدکار، زیرک خوانده مى شوند، افراد با انصاف را ناتوان به حساب مى آورند، صدقه و انفاقِ در راه خدا را غرامت پندارند، و صله رحم و آمد و شد با خویشاوندان را با منّت انجام مى دهند، و بندگى و اطاعت خدا را وسیله فخر فروشى براى مردم قرار مى دهند. در چنین زمانى حکومت با مشورت زنان و امارت کودکان و تدبیر خواجه گان انجام مى گیرد.
📚نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت ۹۸ص ۱۱۳۲
🔶 @Nahj_Et
شرحی بر نامه بیست و هشتم نهجالبلاغه
از نامه هاى امام(علیه السلام) است که در پاسخ معاویه نگاشته است.
این نامه همان گونه که در طلیعه آن در نهج البلاغه آمده، پاسخى است به یکى از نامه هاى معاویه به امام(علیه السلام); که معاویه در آن بسیار جسورانه با امامرسخن گفته و از هیچ گونه هتاکى فروگذار نکرده است.
در بخش اوّل از نامه اش به عظمت پیغمبر اکرم و اسلام پرداخته و آن را مقدمه اى براى بیان فضایل اصحاب و یاران آن حضرت قرار داده سپس به طرفدارى از خلیفه اوّل، دوم و سوم پرداخته و از منزلت اوّلى و دومى و مظلومیّت سومى سخن به میان آورده و امام(علیه السلام) را متّهم ساخته که در قتل عثمان شرکت داشته و نیز متهم به حسادت ابوبکر و کراهت خلافت عمر نموده و در همه جا از تعبیرات زننده و نیش هاى زشت و آزار دهنده کمک گرفته و در پایان امام را با نهایت بى ادبى متّهم به لجاجت نموده و مى گوید: قتله عثمان را به ما بسپار و شورایى براى انتخاب خلیفه پیغمبر اکرم آماده ساز; ما بیعت تو را نپذیرفته ایم و سر بر فرمانت نمى نهیم و بهره تو از ناحیه ما تنها شمشیر است و تا پایان ایستاده ایم.
از تعبیرات این نامه کاملاً پیداست که معاویه دو هدف را دنبال مى کرده است: نخست اینکه امام(علیه السلام) را عصبانى و خشمگین کند تا سخنان تندى بگوید و آن را بهانه قرار دهد و پیراهن عثمان دیگرى بسازد و نیز درباره خلفاى سه گانه زیاد اغراق مى کند و امام(علیه السلام) را به حسادت نسبت به آنها متّهم مى سازد تا امام سخنى بر ضد آنها بگوید و آن نیز ضمیمه پیراهن عثمان شود.
این سخن یک استنباط نیست، بلکه مطلبى است که صریحاً در تاریخ آمده که بر زبان عمرو عاص جارى شد، ابن ابى الحدید مى نویسد: عمرو بن عاص به معاویه سفارش کرد که نامه اى براى على(علیه السلام) بنویسد تا او را شدیداً تحریک کند و به خشم آورد تا سخنى از او در جواب صادر شود که اسباب نکوهش او گردد و روش او را ناهنجار سازد. مخصوصاً تأکید کرد تا مى توانى از ابوبکر و عمر در نامه ات تعریف کن. معاویه نیز پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و نامه اى را که در بالا به خلاصه آن اشاره کردیم براى او نوشت.
اما عصاره نامه امام(علیه السلام) در یک نگاه
این نامه مشتمل بر چند بخش است; امام(علیه السلام) در بخش اوّل به افشاى ادّعاهاى دروغین معاویه مى پردازد و در پاسخ او که نوشته بود: خداوند محمد را براى دینش برگزید و با یارانش او را تأیید کرد امام(علیه السلام) از این بیان بسیار اظهار شگفتى مى کند و مى گوید: تو را با این امور چکار، داستان تو مانند داستان کسى است که خرما را به سرزمین هَجَر ببرد (منطقه اى است بسیار پر خرما که در بحرین قرار دارد و این ضرب المثل شبیه ضرب المثلى است که ما در فارسى داریم و مى گوییم: کار فلان کس همچون زیره به کرمان بردن است) و یا استاد بزرگ خود را به مسابقه دعوت نماید; بر سر جایت بنشین و فضایل خاندان ما را براى ما که از آن آگاه تریم بازگو نکن.
در بخش دوم، امام به منظور یادآورى نعمت هاى خدا ـ نه براى آگاه کردن معاویه که او از این امور باخبر بود ـ
به بیان فضایل بنى هاشم پرداخته و از حمزه سیّدالشّهدا و جعفر طیّار سخن به میان مى آورد و در پایان مى افزاید: اگر خداوند نهى از خودستایى نکرده بود، فضایل فراوانى را بر مى شمردم که دل هاى مؤمنان از آن باخبر و گوش هاى شنوندگان با آن آشناست.
در سومین بخش از نامه، اشاره به نکته اصلى ادّعاهاى معاویه مى کند و به مقایسه اى میان بنى هاشم و بنى امیّه مى پردازد و مى فرماید: ما علاوه بر اینکه از خویشاوندان نزدیک پیامبریم، آیین او را پیش از همه پذیرفته ایم و بیش از همه با آن آشناییم و به همین دلیل به خلافت سزاوارتریم. مگر مهاجران در روز سقیفه با استناد به خویشاوندى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر انصار که مدّعى خلافت بودند، پیروز نشدند؟ اگر این امر دلیل برترى است پس حق با ماست.
در بخش چهارم این نامه به نقد یکى دیگر از سخنان جسورانه و بى پایه معاویه پرداخته، مى فرماید: تو نوشته اى مرا همچون شتر مهار شده به سوى بیعت مى کشاندند با این سخن خود را رسوا کردى، زیرا مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود مادامى که در دین خود ثابت قدم بماند. تو در مورد عثمان و چگونگى رفتار من با او سخن گفتى. چه کسى بیشتر با عثمان دشمنى کرد؟ آن کس که به یارى او برخاست و از او خواست که به کار مردم رسیدگى کند تا شورش فرو نشیند؟ (اشاره به توصیه هاى امام به عثمان است)
یا آن کس که عثمان از او یارى طلبید و او دریغ کرد و به انتظار نشست تا مرگش فرا رسد (اشاره به وضع معاویه در برابر قتل عثمان است).
در پنجمین و آخرین بخش از نامه،
امام در پاسخ تهدید معاویه به لشکرکشى و حمله نظامى مى فرماید:
تو با این سخن مرا به خنده واداشتى، فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدى که پشت به دشمن کنند و یا از شمشیر او بهراسند؟
#نامه_28
🔶 @Nahj_Et
☝️خدا به انسان آنچنان نزدیک و با او یگانه است که آگاهی انسان به خدا عین آگاهی او به خودش است،
⚠️🧔بلکه انسان فقط وقتی میتواند به خودش آگاه باشد که به خدا آگاه باشد و محال است کسی
👌«خودآگاه» باشد ولی «خداآگاه» نباشد. قرآن میفرماید: وَ لا تَکونوا کالَّذینَ نَسُوا اللهَ فَانْسیهُمْ انْفُسَهُمْ اولئِک هُمُ الْفاسِقونَ
👈هرکس خدا را فراموش کند، خودش را فراموش کرده است. انسان آن وقت خودش را باز مییابد
💯که خدای خودش را بازیافته باشد.
‼️اگر انسان خدایش را فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است.
📚 #استاد_مطهری، انسان کامل، ص302 ✨
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
شرحی بر نامه بیست و هشتم نهجالبلاغه از نامه هاى امام(علیه السلام) است که در پاسخ معاویه نگاشته اس
💠🔹ادامه شرح نامه ۲۸
❇️سپس کار مرا با عثمان بیاد آوردی، تو باید پاسخ دهی که از خویشاوندان او می باشی، راستی کدام یک از ما دشمنی اش با عثمان بیشتر بود؟ و راه را برای کشندگانش فراهم آورد؟ آن کس که به او یاری رساند، و از او خواست بجایش بنشیند، و به کار مردم رسد؟ یا آنکه از او یاری خواست و دریغ کرد؟ و به انتظار نشست تا مرگش فرارسد؟ نه، هرگز، به خدا سوگند. (خداوند بازدارندگان از جنگ را در میان شما می شناسد، و آنان را که برادران خود را به سوی خویش می خوانند، و جز لحظه های کوتاهی در نبرد حاضر نمی شوند.) من ادعا ندارم که درمورد بدعتهای عثمان، بر او عیب نمی گرفتم، نکوهش می کردم و از آن عذرخواه نیستم، اگر گناه من ارشاد و هدایت اوست، بسیارند کسانی که ملامت شوند و بی گناهند. و بسیارند ناصحانی که در پند و اندرز دادن مورد تهمت قرار گیرند. (من قصدی جز اصلاح تا نهایت توانایی خود ندارم، و موفقیت من تنها به لطف خداست، و توفیقات را جز از خدا نمی خواهم، بر او توکل می کنم و به سوی او باز می گردم.)
پاسخ به تهدید نظامی
در نامه ات نوشته ای که نزد تو برای من و یاران من چیزی جز شمشیر نیست! در اوج گریه انسان را به خنده وامی داری! فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدی که پشت به دشمن کنند؟ و از شمشیر بهراسند؟ پس (کمی صبر کن که هماورد تو به میدان آید.) آن را که می جویی به زودی تو را پیدا خواهد کرد، و آنچه را که از آن می گریزی در نزدیکی خود خواهی یافت، و من در میان سپاهی بزرگ، از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوی تو خواهم آمد، لشکریانی که جمعشان به هم فشرده، و به هنگام حرکت، غبار آسمان را تیره و تار می کنند، کسانی که لباس شهادت بر تن، و ملاقات دوست داشتنی آنان ملاقات با پروردگار است، همراه آنان فرزندانی از دلاوران بدر، و شمشیرهای هاشمیان که خوب می دانی لبه تیز آن بر پیکر برادر و دایی و جد و خاندانت چه کرد، می آیند (و آن عذاب از ستمگران چندان دور نیست.)
#نامه_28
🔶 @Nahj_Et