eitaa logo
نهج البلاغه
36.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3هزار ویدیو
65 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
💠« ... این شب و روز هرگز ارزش چیزى را بالا نبرده جز این که به سرعت باز مى گردند و آنچه را بنا کرده ویران مى سازند و هرچه را جمع کرده پراکنده مى کنند» 🔶 @Nahj_Et
شرحی بر نامه بیست و هشتم نهج‌البلاغه از نامه هاى امام(علیه السلام) است که در پاسخ معاویه نگاشته است. این نامه همان گونه که در طلیعه آن در نهج البلاغه آمده، پاسخى است به یکى از نامه هاى معاویه به امام(علیه السلام); که معاویه در آن بسیار جسورانه با امامرسخن گفته و از هیچ گونه هتاکى فروگذار نکرده است. در بخش اوّل از نامه اش به عظمت پیغمبر اکرم و اسلام پرداخته و آن را مقدمه اى براى بیان فضایل اصحاب و یاران آن حضرت قرار داده سپس به طرفدارى از خلیفه اوّل، دوم و سوم پرداخته و از منزلت اوّلى و دومى و مظلومیّت سومى سخن به میان آورده و امام(علیه السلام) را متّهم ساخته که در قتل عثمان شرکت داشته و نیز متهم به حسادت ابوبکر و کراهت خلافت عمر نموده و در همه جا از تعبیرات زننده و نیش هاى زشت و آزار دهنده کمک گرفته و در پایان امام را با نهایت بى ادبى متّهم به لجاجت نموده و مى گوید: قتله عثمان را به ما بسپار و شورایى براى انتخاب خلیفه پیغمبر اکرم آماده ساز; ما بیعت تو را نپذیرفته ایم و سر بر فرمانت نمى نهیم و بهره تو از ناحیه ما تنها شمشیر است و تا پایان ایستاده ایم. از تعبیرات این نامه کاملاً پیداست که معاویه دو هدف را دنبال مى کرده است: نخست اینکه امام(علیه السلام) را عصبانى و خشمگین کند تا سخنان تندى بگوید و آن را بهانه قرار دهد و پیراهن عثمان دیگرى بسازد و نیز درباره خلفاى سه گانه زیاد اغراق مى کند و امام(علیه السلام) را به حسادت نسبت به آنها متّهم مى سازد تا امام سخنى بر ضد آنها بگوید و آن نیز ضمیمه پیراهن عثمان شود. این سخن یک استنباط نیست، بلکه مطلبى است که صریحاً در تاریخ آمده که بر زبان عمرو عاص جارى شد، ابن ابى الحدید مى نویسد: عمرو بن عاص به معاویه سفارش کرد که نامه اى براى على(علیه السلام) بنویسد تا او را شدیداً تحریک کند و به خشم آورد تا سخنى از او در جواب صادر شود که اسباب نکوهش او گردد و روش او را ناهنجار سازد. مخصوصاً تأکید کرد تا مى توانى از ابوبکر و عمر در نامه ات تعریف کن. معاویه نیز پیشنهاد عمرو بن عاص را پذیرفت و نامه اى را که در بالا به خلاصه آن اشاره کردیم براى او نوشت. اما عصاره نامه امام(علیه السلام) در یک نگاه این نامه مشتمل بر چند بخش است; امام(علیه السلام) در بخش اوّل به افشاى ادّعاهاى دروغین معاویه مى پردازد و در پاسخ او که نوشته بود: خداوند محمد را براى دینش برگزید و با یارانش او را تأیید کرد امام(علیه السلام) از این بیان بسیار اظهار شگفتى مى کند و مى گوید: تو را با این امور چکار، داستان تو مانند داستان کسى است که خرما را به سرزمین هَجَر ببرد (منطقه اى است بسیار پر خرما که در بحرین قرار دارد و این ضرب المثل شبیه ضرب المثلى است که ما در فارسى داریم و مى گوییم: کار فلان کس همچون زیره به کرمان بردن است) و یا استاد بزرگ خود را به مسابقه دعوت نماید; بر سر جایت بنشین و فضایل خاندان ما را براى ما که از آن آگاه تریم بازگو نکن. در بخش دوم، امام به منظور یادآورى نعمت هاى خدا ـ نه براى آگاه کردن معاویه که او از این امور باخبر بود ـ به بیان فضایل بنى هاشم پرداخته و از حمزه سیّدالشّهدا و جعفر طیّار سخن به میان مى آورد و در پایان مى افزاید: اگر خداوند نهى از خودستایى نکرده بود، فضایل فراوانى را بر مى شمردم که دل هاى مؤمنان از آن باخبر و گوش هاى شنوندگان با آن آشناست. در سومین بخش از نامه، اشاره به نکته اصلى ادّعاهاى معاویه مى کند و به مقایسه اى میان بنى هاشم و بنى امیّه مى پردازد و مى فرماید: ما علاوه بر اینکه از خویشاوندان نزدیک پیامبریم، آیین او را پیش از همه پذیرفته ایم و بیش از همه با آن آشناییم و به همین دلیل به خلافت سزاوارتریم. مگر مهاجران در روز سقیفه با استناد به خویشاوندى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر انصار که مدّعى خلافت بودند، پیروز نشدند؟ اگر این امر دلیل برترى است پس حق با ماست. در بخش چهارم این نامه به نقد یکى دیگر از سخنان جسورانه و بى پایه معاویه پرداخته، مى فرماید: تو نوشته اى مرا همچون شتر مهار شده به سوى بیعت مى کشاندند با این سخن خود را رسوا کردى، زیرا مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود مادامى که در دین خود ثابت قدم بماند. تو در مورد عثمان و چگونگى رفتار من با او سخن گفتى. چه کسى بیشتر با عثمان دشمنى کرد؟ آن کس که به یارى او برخاست و از او خواست که به کار مردم رسیدگى کند تا شورش فرو نشیند؟ (اشاره به توصیه هاى امام به عثمان است) یا آن کس که عثمان از او یارى طلبید و او دریغ کرد و به انتظار نشست تا مرگش فرا رسد (اشاره به وضع معاویه در برابر قتل عثمان است). در پنجمین و آخرین بخش از نامه، امام در پاسخ تهدید معاویه به لشکرکشى و حمله نظامى مى فرماید: تو با این سخن مرا به خنده واداشتى، فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدى که پشت به دشمن کنند و یا از شمشیر او بهراسند؟ 🔶 @Nahj_Et
☝️خدا به انسان آنچنان نزدیک و با او یگانه است که آگاهی انسان به خدا عین آگاهی او به خودش است، ⚠️🧔بلکه انسان فقط وقتی می‌تواند به خودش آگاه باشد که به خدا آگاه باشد و محال است کسی 👌«خودآگاه» باشد ولی «خداآگاه» نباشد. قرآن می‌فرماید: وَ لا تَکونوا کالَّذینَ نَسُوا اللهَ فَانْسیهُمْ انْفُسَهُمْ اولئِک هُمُ الْفاسِقونَ 👈هرکس خدا را فراموش کند، خودش را فراموش کرده است. انسان آن وقت خودش را باز می‌یابد 💯که خدای خودش را بازیافته باشد. ‼️اگر انسان خدایش را فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است. 📚 ، انسان کامل، ص302 ✨ 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
شرحی بر نامه بیست و هشتم نهج‌البلاغه از نامه هاى امام(علیه السلام) است که در پاسخ معاویه نگاشته اس
💠🔹ادامه شرح نامه ۲۸ ❇️سپس کار مرا با عثمان بیاد آوردی، تو باید پاسخ دهی که از خویشاوندان او می باشی، راستی کدام یک از ما دشمنی اش با عثمان بیشتر بود؟ و راه را برای کشندگانش فراهم آورد؟ آن کس که به او یاری رساند، و از او خواست بجایش بنشیند، و به کار مردم رسد؟ یا آنکه از او یاری خواست و دریغ کرد؟ و به انتظار نشست تا مرگش فرارسد؟ نه، هرگز، به خدا سوگند. (خداوند بازدارندگان از جنگ را در میان شما می شناسد، و آنان را که برادران خود را به سوی خویش می خوانند، و جز لحظه های کوتاهی در نبرد حاضر نمی شوند.) من ادعا ندارم که درمورد بدعتهای عثمان، بر او عیب نمی گرفتم، نکوهش می کردم و از آن عذرخواه نیستم، اگر گناه من ارشاد و هدایت اوست، بسیارند کسانی که ملامت شوند و بی گناهند. و بسیارند ناصحانی که در پند و اندرز دادن مورد تهمت قرار گیرند. (من قصدی جز اصلاح تا نهایت توانایی خود ندارم، و موفقیت من تنها به لطف خداست، و توفیقات را جز از خدا نمی خواهم، بر او توکل می کنم و به سوی او باز می گردم.) پاسخ به تهدید نظامی در نامه ات نوشته ای که نزد تو برای من و یاران من چیزی جز شمشیر نیست! در اوج گریه انسان را به خنده وامی داری! فرزندان عبدالمطلب را در کجا دیدی که پشت به دشمن کنند؟ و از شمشیر بهراسند؟ پس (کمی صبر کن که هماورد تو به میدان آید.) آن را که می جویی به زودی تو را پیدا خواهد کرد، و آنچه را که از آن می گریزی در نزدیکی خود خواهی یافت، و من در میان سپاهی بزرگ، از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوی تو خواهم آمد، لشکریانی که جمعشان به هم فشرده، و به هنگام حرکت، غبار آسمان را تیره و تار می کنند، کسانی که لباس شهادت بر تن، و ملاقات دوست داشتنی آنان ملاقات با پروردگار است، همراه آنان فرزندانی از دلاوران بدر، و شمشیرهای هاشمیان که خوب می دانی لبه تیز آن بر پیکر برادر و دایی و جد و خاندانت چه کرد، می آیند (و آن عذاب از ستمگران چندان دور نیست.) 🔶 @Nahj_Et
🌺🍃امام علی علیه السلام: هنگامی که میخواهید کاری انجام دهید، از سوی علاقه و اشتیاق وارد شوید، زیرا اگر قلب را مجبور به کاری کنند، نابینا می شود. 📔نهج البلاغه، فرازی از 🔶 @Nahj_Et
امام حسین_۲۰۲۲_۰۷_۲۱_۲۰_۱۰_۵۷_۶۲۷.mp3
3.44M
استاد آمادگی در آستانه محرم 🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃 امام على عليه السلام فرمود: «في ذَمِّ أهْلِ الرَّأْىِ» ... وَإلهُهُمْ واحِدٌ وَنَبِيُّهُمْ واحِدٌ وَكِتابُهُمْ واحِدٌ أفَأمَرَهُمُ اللّهُ سُبْحانَهُ بِالاْءخْتِلافِ فَأطاعُوهُ أمْ نَهاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ؟ خدا يكى، پيامبر يكى، و كتاب يكى است. آيا آنها را خداوند به اختلاف و دو دستگى فرمان داده و او را اطاعت مى كنند؟ يا آنها را از اختلاف نهى كرده و فرمانش را سرپيچى مى كنند؟ نهج البلاغه، 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام شريف به نكتۀ مهمى درمورد اسباب اجابت دعا اشاره كرده، مى‌فرمايد: «هرگاه حاجتى به درگاه حق داشتى، نخست با صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله شروع كن، سپس حاجت خود را بخواه زيرا خداوند، كريم‌تر از آن است كه دو حاجت از او بخواهند، يكى را قبول و ديگرى را رد كند»؛ (إِذَا كَانَتْ‌ لَكَ‌ إِلَى اللّٰهِ‌، سُبْحَانَهُ‌، حَاجَةٌ‌ فَابْدَأْ بِمَسْأَلَةِ‌ الصَّلاَةِ‌ عَلَى رَسُولِهِ‌ صلى الله عليه و آله، ثُمَّ‌ سَلْ‌ حَاجَتَكَ‌؛ فَإِنَّ‌ اللّٰهَ‌ أَكْرَمُ‌ مِنْ‌ أَنْ‌ يُسْأَلَ‌ حَاجَتَيْنِ‌، فَيَقْضِيَ‌ إِحْدَاهُمَا وَ يَمْنَعَ‌ الْأُخْرَى) . در اين‌جا دو سؤال مهم مطرح است: نخست اين‌كه چگونه نمى‌شود بين دو حاجت جدايى افكند، خدا يكى را بپذيرد و ديگرى را نپذيرد، اگر اين موضوع با كرم و رحمت الهى منافات داشته باشد آن مواردى كه يك حاجت بيشتر از خدا نمى‌خواهيم و برآورده نمى‌شود چه خواهد شد؟ پاسخ اين سؤال اين است كه خداوند، كريم است و شخص كريم هنگامى كه دو چيز يا چند چيز از او بخواهند در ميان آن‌ها تجزيه قائل نمى‌شود و اين نشانۀ نهايت كرم خداوند است 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚امام علی علیه السلام: .دلت را از محبت به مردم و مهربانی و لطف در حق آنها پر گردان. مبادا مانند حیوان درنده در فکر دریدن آنان باشی. 📚نهج البلاغه، قسمتی از 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام شريف به نكتۀ مهمى درمورد اسباب اجابت دعا اشاره كرده، مى‌فرمايد: «هر
💠🔹و چنين نيست كه به گفتۀ بعضى از شارحان، يك سخن عاميانه باشد كه در ميان مردم معمول است مى‌گويند: تبعيض در ميان دو خواهش نبايد كرد، و امام عليه السلام هم از باب سخن گفتن مطابق افكار اين دسته از مردم كلام فوق را فرموده باشد. اين اشتباه بزرگى است. مقام امام عليه السلام والاتر از آن است كه افكار عاميانه را تأييد كند. البته اجابت دعا همان‌گونه كه در روايات متعددى وارد شده، گاه به اين صورت است كه خداوند عين آن را به درخواست‌كننده مى‌دهد و گاه اگر آن را مصلحت نبيند، عوض آن را در دنيا يا آخرت به‌صورت ديگرى به او خواهد داد. در واقع هيچ دعايى نيست كه به اجابت نرسد، خواه عين آن خواسته را خدا بدهد يا چيزى را به‌جاى آن و معادل آن يا بيشتر از آن 🔶 @Nahj_Et
حضرت علی علیه السلام شنیدند كه شخصى براى دوستش، چنین دعا مى‏ كند: الهى غم نبینى و گرفتارنشوى! امام علیه‏ السلام فرمودند : تو در واقع ، براى مرگش دعا كردى ؛ زیرا هر كس در دنیا زندگى مى ‏كند ، ناچار ، غم و گرفتارى مى‏ بیند. 📚شرح نهج البلاغة ، ج ۲۰، ص ۲۸۹،ح ۳۰۱ 🔶 @Nahj_Et
امام عليه السلام راه نجات از گناه را در اين گفتار حكيمانۀ خود نشان مى‌دهد و مى‌فرمايد: «گناهى كه بعد از آن مهلت دو ركعت نماز داشته باشم مرا نگران و غمگين نمى‌كند (چراكه در اين نماز يا بعد از آن، عفو و) عافيت را از خدا مى‌طلبم (و توبه مى‌كنم)»؛ (مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ‌ أُمْهِلْتُ‌ بَعْدَهُ‌ حَتَّى أُصَلِّىَ‌ رَكْعَتَيْنِ‌ وَ أَسْأَلَ‌ اللّٰهَ‌ الْعَافِيَةَ‌) . جملۀ «مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ‌» به معناى بى‌اهميت شمردن گناه نيست، بلكه به معنى اندوهگين و نگران نشدن است، چراكه انسان راه توبه را از طريق نماز باز مى‌كند. به هر حال اين كلام شريف، تشويق به گناه نيست، بلكه تشويق به توبه است به اين‌گونه كه هشدار مى‌دهد هر لحظه ممكن است مرگ انسان فرا برسد خواه عوامل درونى وجود او ازقبيل سكته‌ها و مرگ ناگهانى باعث شود و يا عوامل برونى و حوادث گوناگونى كه در يك لحظه به عمر انسان پايان مى‌دهد، 📚 @ketab_Et