🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز ۲ 🌷ارزش پرهيزگاري پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را به ترس از خ
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز ۳
🌿ويژگيهاي اسلام
همانا اين اسلام، دين خداوندي است كه آن را براي خود برگزيد، و با ديده عنايت پروراند، و بهترين آفريدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد، پايه هاي اسلام را بر محبت خويش استوار كرد، و اديان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار نمود، و با سربلند كردن آن ديگر ملت ها را بي مقدار كرد، و با محترم داشتن آن دشمنان را خوار گردانيد، و با ياري كردن آن دشمنان سرسخت را شكست داد، و با نيرومند ساختن آن اركان گمراهي را درهم كوبيد، و تشنگان را از چشمه زلال آن سيراب كرد، و آبگيره هاي اسلام را پرآب نمود. خداوند اسلام را بگونه اي استحكام بخشيد كه پيوندهايش نگسلد، و حلقه هايش از هم جدا نشود، و ستونهايش خراب نگردد، در پايه هايش زوال راه نيايد، درخت وجودش از ريشه كنده نشود، زمانش پايان نگيرد، قوانينش كهنگي نپذيرد، شاخه هايش قطع نگردد، راههايش تنگ و خراب نشود، و پيمودن راهش دشوار نباشد، تيرگي در روشنايي آن داخل نشود، و راه راست آن كجي نيابد، ستونهايش خم نشود، و گذرگاهش بدون دشواري قابل پيمودن باشد، در چراغ اسلام خاموشي، و در شيريني آن تلخي راه نيابد. اسلام ستونهاي استواري است كه خداوند آن را در دل حق برقرار كرد،
اساس و پايه آن را ثابت فرمود، اسلام چشمه ساري است كه آب آن در فوران، چراغي است كه شعله هاي آن فروزان، و نشانه هميشه استواري است كه روندگان راه حق با آن هدايت شوند، پرچمي است كه براي راهنمايي پويندگان راه خدا نصب گرديده، و آبشخوري است كه واردشوندگان آن سيراب مي شوند. خداوند نهايت خشنودي خود را در اسلام قرار داده، و بزرگ ترين ستونهاي دينش، و بلندترين قله اطاعت او در اسلام جاي گرفته است، اسلام در پيشگاه خداوند، داراي ستونهايي مطمئن، بنايي بلند، راهنمايي هميشه روشن، شعله اي روشني بخش، برهاني نيرومند، و نشانه اي بلندپايه است، كه درافتادن با آن ممكن نيست، پس اسلام را بزرگ بشماريد، از آن پيروي كنيد، حق آن را ادا نماييد، و در جايگاه شايسته خويش قرار دهيد.
🌺🌿
.
📕نهج البلاعه/حکمت۲۹۷
🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ
🔸و درود خدا بر او فرمود: عبرتها چقدر فراوانند و عبرت پذيران چه اندك؟
🌷🌷🌷
.
🌿شرح و تفسير حکمت ۲۹۷ نهج البلاغه
💥اسباب عبرت، بسيار است ولى…
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه خود به يكى از مهمترين مسائل سرنوشت ساز در زندگى انسانها اشاره كرده مى فرمايد: «اسباب عبرت، بسيار است؛ ولى عبرت گيرنده كم است»؛ (مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الاِْعْتبَارَ!). منظور از «عبرت»، حوادثى است كه در گذشته يا در زمان حال واقع مى شود، خواه در تاريخ زندگى انسانها و خواه در حوادث ديگر كه مايه بيدارى و پند گرفتن و استفاده كردن براى اصلاح اشتباهات و پيمودن صراط مستقيم در زندگى است. يكى از دانشمندان مى گويد: «الْعِبْرَةُ أنْ تَجْعَلَ كُلَّ حاضِرٍ غالِبآ وَالْفِكْرَةُ أنْ تَجْعَلَ كُلَّ غائِبٍ حاضِرآ؛ عبرت آن است كه تمام آنچه را حاضر است در گذشته مشاهده كنى و فكر آن است كه گذشته را امروز در برابر خود ببينى». اين سخن درواقع برگرفته از قرآن مجيد است كه پس از نقل ماجراى بسيار عبرت انگيز يوسف علیه السلام مى فرمايد: «(لَقَدْ كَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لّاُِوْلِى الاَْلْبَابِ)؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود!». اين آيه ناظر به حوادث عبرت انگيزى است كه در زندگى انسانها رخ مى دهد و در آيه ديگرى از همين سوره به حوادثى اشاره مى كند كه در جهان پيرامون ما واقع مى شود و مى فرمايد: «(وَكَأَيِّنْ مِّنْ آيَةٍ فِي السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ)؛ و چه بسيار نشانه اى (از خدا) در آسمانها وزمين كه آنها از كنارش مى گذرند و از آن روي گردانند!». در آيه 41 سوره «نور» نيز مى فرمايد: «(يُقَلِّبُ اللهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِى ذَلِکَ لَعِبْرَةً لّاُِوْلِى الاَْبْصَارِ)؛ خداوند شب و روز را دگرگون مى سازد؛ در اين عبرتى است براى صاحبان بصيرت!». بنابراين، حوادث عبرت انگيز تنها مربوط به تاريخ بشر نيست، بلكه در كلّ جهان آفرينش ممكن است رخ دهد. به برگ هاى زرد درختان پاييزى نگاه كنيد كه با اندك نسيمى از شاخه جدا مى شوند و به هر سو پراكنده مى گردند. اگر كمى به عقب برگرديم و نشاط وطراوت و استحكام آنها را در فصل بهار ببينيم كه محكم به شاخه ها چسبيده بودند حتى اگر طوفان درخت را واژگون مى كرد، برگ از درخت جدا نمى شد، از اين منظره مى توانيم زندگى خود را بررسى كنيم، فصل جوانى و پيرى كه همچون بهار و پاييز عمر است در برابر ما مجسم مى شود و بهترين عبرتها را مى گيريم. كاخ هاى ويران شده شاهان و قبرستان هاى خاموش و اموال و ثروت هاى ثروتمندانى كه به فرزندان نااهل آنها رسيده، همگى براى ما درس عبرت است. در حديث معروفى آمده است: «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِيذَرٍّ؛ التَّفَكُّرَ وَالاِْعْتِبَارَ؛ بيشترين عبادت ابوذر، انديشيدن و عبرت گرفتن بود». اين عبرتها را مى توان در سه بخش خلاصه كرد: عبرت هايى كه انسان از تاريخ گذشتگان مى گيرد همان گونه كه قرآن مجيد در شرح حال پيشينيان به كرار به آن اشاره كرده است و اميرمؤمنان علیه السلام در جاى جاى نهج البلاغه آن را يادآورى مى كند؛ از جمله در خطبه 182 براى بيدار ساختن اصحاب خود مى فرمايد: «وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً! أَيْنَ الْعَمَالِقَةُ وَأَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ! أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَأَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ! أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ، وَ أَطْفَوُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ، وَأَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ! أَيْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ، وَهَزَمُوا بِالاُْلُوفِ، وَعَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ، وَمَدَّنُوا الْمَدَائِنَ!؛ در قرون گذشته براى شما درسهاى عبرت فراوانى است. كجا هستند «عمالقه» و فرزندان عمالقه! كجايند فرعونها و فرزندانشان وكجا هستند صاحبان شهرهاى «رسّ»؛ همانها كه پيامبران را كشتند و چراغ پرفروغ سنّت هاى فرستادگان خدا را خاموش كردند و سنّتهاى جباران را زنده ساختند. كجايند آنها كه لشكرهاى گران به راه انداختند و هزاران نفر را شكست داده و متوارى ساختند، همانها كه سپاهيان فراوان گرد آوردند و شهرهاى بسيار بنا نهادند». عمالقه، مردان بسيار نيرومند و قوى پيكرى از نوادگان نوح علیه السلام بودند كه ساليان دراز بر منطقه شامات حكومت مى كردند و اصحاب الرس، به قوم مقتدر ديگرى اشاره مى كند كه داراى كشاورزى گسترده وزندگى مرفه بودند و در بعضى از مناطق خاورميانه زندگى مى كردند و در برابر پيامبران خدا به مخالفت برخاسته بودند. بخش دوم، درسهاى عبرت انگيزى است كه در زندگى انسانها در طول عمر خودمان مى بينيم. ⬇️
↕️امیرمؤمنان على علیه السلام مطابق آنچه در غررالحكم آمده، مى فرمايد: «فى تَصارِيفِ الْقَضاءِ عِبْرَةٌ لاِولِى الاْلْبابِ وَالنُّهى؛ در دگرگونى هاى حوادث عبرتى است براى صاحبان عقل و انديشه». در كلام ديگرى مى فرمايد: «لَوِ اعْتَبَرْتَ بِما أضَعْتَ مِنْ ماضي عُمْرِکَ لَحَفِظْتَ ما بَقِىَ؛ اگر از آنچه از گذشته عمرت ضايع كرده اى عبرت بگيرى، باقی مانده عمر را حفظ خواهى كرد». بخش ديگرى از درس هاى عبرت انگيز را در جهان غير انسانها مى بينيم. در هر خزانى كه بعد از بهار مى آيد، ويرانى هايى كه پس از عمارت صورت مى گيرد، زلزله ها، سيلاب ها، آتشفشان ها و مانند آنها. اين سخن را با حديث ديگرى از اميرمؤمنان علیه السلام ـ كه پيش از اين هم به آن اشاره كرده ايم ـ پايان مى دهيم: آن حضرت از كنار مدائن عبور مى كرد، هنگامى كه آثار كاخ كسرا را ديد كه در شرف ويران شدن است يكى از مردانى كه در خدمت آن حضرت بود اين شعر را قرائت كرد : جَرَتِ الرِّياحُ عَلى رُسُومِ دِيارِهِمْ فَكَأنَّهُمْ كانُوا عَلى ميعاد
ٍ بادها در ويرانه هاى خانه هاى آنها وزيد؛ گويى آنها وعده گاهى داشتند كه مى بايست به سراغ آن بروند. اميرمؤمنان علیه السلام فرمود: چرا اين آيات را نخواندى؟: «(كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ * كَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمآ آخَرِينَ * فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالاَْرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ)؛ چه بسيار باغها وچشمه ها كه از خود به جاى گذاشتند و زراعت ها و قصرهاى زيبا و گرانقيمت و نعمتهاى فراوان ديگرى كه در آن غرق بودند. آرى اينگونه بود ماجراى آنان و ما اينها را ميراث براى اقوام ديگرى ساختيم، نه آسمان بر آنان گريست ونه زمين (و نه اهل زمين و آسمان) و نه (به هنگام رسيدن لحظه سرنوشت) به آنها مهلتى داده شد».
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ وَلَا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِن دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ (63)
بلكه دل هاى آنان از اين (كتاب) در غفلت و بى خبرى است و علاوه بر اين كارهايى (ناروا) دارند كه انجام مى دهند.
🌿نکته:
در دو آيه ى قبل، درباره ى فرزانگان مخلص فرمود: «هم لها سابقون» در اين آيه، درباره ى گروه منحرف مى فرمايد: «هم لها عاملون»
آرى، «هر كس با طينت خود مى تند» و «از كوزه همان برون تراود كه در اوست».
كلمه ى «بل» در آغاز كلام، براى انتقال مطلب است. در آيات قبل سخن از نيكان بود،در اين آيه سخن از كفّار است كه عملشان غير از عمل آنان است.
كلمه ى «غمرة» به معناى غرقاب و آبى است كه تمام انسان را فراگيرد. گويا غفلت همه ى وجود آنان را فراگرفته است.
📜نکته:
- ابتدا روح منحرف مى شود، سپس رفتار تغيير مى كند. «قلوبهم - لهم اعمال»
- بدتر از رفتار زشت، اصرار و تكرار آن است. «لهم اعمال - هم لها عاملون»
- انسان، ابتدا دست به كار خلاف مى زند، سپس كار خلاف براى او عادت مى شود و او را به خود جذب مى كند، يعنى در مسير عمل و ارتكاب آن قرار مى گيرد و پس از ارتكاب گناه، اسير آن مى شود. «لهم اعمال - هم لها عاملون»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز ۳ 🌿ويژگيهاي اسلام همانا اين اسلام، دين خداوندي است كه آن را براي خود
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز ۴
💥بعثت پيامبر (ص) و سختي هاي جاهليت
سپس خداوند سبحان حضرت محمد (ص) را هنگامي مبعوث فرمود كه دنيا به پايان خود نزديك، نشانه هاي آخرت نزديك و رونق آن به تاريكي گراييد، و اهل خود را بپا داشته، جاي آن ناهموار، آماده نيستي و نابودي، زمانش در شرف پايان، و نشانه هاي نابودي آن نزديك، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگي آن شكسته، و اسباب حيات درهم ريخته، پرچمهاي دنيا پوسيده، و پرده هايش دريده. و عمرها به كوتاهي رسيده بود، در اين هنگام خداوند پيامبر (ص) را ابلاغ كننده رسالت، افتخارآفرين امت، چونان باران بهاري براي تشنگان حقيقت آن روزگاران، مايه سربلندي مسلمانان، و عزت و شرافت يارانش قرار داد.
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
نهج البلاغه/ حکمت ۲۹۸
🔴اعتدال در دشمنی ها
🔹 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ
🔹و درود خدا بر او فرمود: كسي كه در دشمني زياده روي كند گناهكار است، و آن كس كه در دشمني كوتاهي كند ستمكار است، و هر كس كه بي دليل دشمني كند نمي تواند باتقوا باشد.
🌺🌿
🌿شرح و تفسیر حکمت ۲۹۸
اعتدال در خصومت امام علیه السلام در این کلام حکیمانه به سه نکته درمورد خصومت پرداخته، نخست مى فرماید: «کسى که در دشمنى با مخالفان افراط کند به گناه آلوده می شود»؛ (مَنْ بَالَغَ فِی الخُصومَةِ أَثِمَ). معمولا خصومت و ستیز با دیگران قابل کنترل نیست، حتى بهترین افراد وقتى گرفتار آن مى شوند و آتش خشم و غضب در آنان شعله ور مى گردد قادر به کنترل خویشتن نیستند و گرفتار گناهانى ازقبیل ظلم و ستم، گفتن سخنان ناروا، ریختن آبروى دیگران و اذیت و آزار مسلمانان مى شوند. در جمله دوم به نقطه مقابل آن اشاره کرده، مى فرماید: «و کسى که در مقام خصومت و احقاق حق کوتاهى کند بر خود ستم کرده (زیرا حقش پایمال مىشود)»؛ (وَمَنْ قَصَّرَ فِیهَا ظَلَمَ). قرآن مجید نیز در ذیل آیات نهى از ربا مى فرماید: «(لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ)؛ نه ظلم کنید و نه ظلم به شما شود». گرچه این آیه درباره رباخواران است؛ ولى در حقیقت یک شعار وسیع اسلامى است که دستور می دهد به همان نسبت که مسلمانان باید از ستمگرى بپرهیزند باید از تن دادن به ظلم نیز اجتناب کنند و به گفته بعضى از دانشمندان : «اگر ستمکِش نباشد ستمگر کمتر پیدا مى شود». و اگر مسلمانان آمادگى کافى براى دفاع از خود داشته باشند، کسى نمى تواند به آنها ستم کند، بنابراین همانگونه که باید به ظالم بگوییم ستم مکن، به مظلوم باید بگوییم تن به ستم مده. حال که چنین است چه بهتر که انسان وارد میدان خصومت و ستیز براى احقاق حق نشود و تا مى تواند از گام نهادن در چنین میدانى جز به هنگام ضرورت بپرهیزد، ازاینرو امام علیه السلام در سومین جمله مى فرماید: «و کسى که در مقام خصومت برآید نمى تواند حق تقوا را رعایت کند»؛ (وَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَّقِیَ اللّهَ مَنْ خَاصَمَ). به همین دلیل، افراد باشخصیت و متّقى سعى مى کنند حتى الامکان با کسى به جر و بحث و ستیز و خصومت برنخیزند و چه بسا از بعضى حقوق خود صرف نظر مى کنند و آن را به مخالف مى دهند تا در این میدان خطرناک وارد نشوند. البته این بدان معنا نیست که افراد باایمان، زبون، ذلیل و ظلم پذیر باشند چراکه اسلام چنین حالتى را نیز هرگز نمى پسندد و دستور مى دهد نه ظلم کنید ونه ظلم پذیر باشید.
نکته خطرات خصومت در روایات معصومان :
به شدت از مخاصمه و خصومت نهى شده است؛ کلینى؛ در کتاب کافى باب مخصوصى درباره این موضوع منعقد ساخته و در نخستین حدیث آن، از امیرمؤمنان على علیه السلام نقل مى کند که فرمود: «إِیَّاکُمْ وَالْمِرَاءَ وَالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا یُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَى الاِْخْوَانِ وَیَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفَاقُ؛ از جدال و مراء و خصومت بپرهیزید که دلهاى دوستان را نسبت به یکدیگر بیمار مى سازد و بذر جدایى در میان آنها مى افشاند». در حدیث دیگرى از رسول خدا صی الله علیه وآله مى خوانیم که فرمود: «مَا عَهِدَ إِلَیَّ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فِی شَیْءٍ مَا عَهِدَ إِلَیَّ فِی مُعَادَاةِ الرِّجَالِ؛ جبرئیل هرگز درباره چیزى مثل این سفارش نکرده بود که: از دشمنى با یکدیگر بپرهیزید». در تعبیر دیگرى از همان حضرت نقل شده که فرمود: «مَا أَتَانِی جَبْرَئِیلُ علیه السلام قَطُّ إِلاَّ وَعَظَنِی فَآخِرُ قَوْلِهِ لِی إِیَّاکَ وَمُشَارَّةَ النَّاسِ فَإِنَّهَا تَکْشِفُ الْعَوْرَةَ وَتَذْهَبُ بِالْعِزِّ؛ هیچگاه جبرئیل نزد من نیامد جز اینکه من را پند و اندرز می داد. آخرین اندرزش این بود: از خصومت با مردم بپرهیز که عیوب پنهان را آشکار می سازد و عزت انسان را با خود مى برد».
🌺🌿
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ م
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
حَتَّي إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ (64)
لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ (65)
(جهل و انحراف و كارهاى ناپسند آنان همچنان ادامه دارد) تا زمانى كه مرفّهان (و خوشگذرانان مغرور) را به قهر خود گرفتار سازيم، در اين هنگام است كه ناله سر مى دهند.
(امّا به آنان خطاب مى شود:) امروز ناله نكنيد، قطعاً شما از جانب ما يارى نخواهيد شد.
🌿نکته:
كلمه ى «يَجئَرون» از «جوار» به معناى زوزه ى سگ وشغال و گرگ هنگام صدمه ديدن است و تشبيه ناله ى مرفّهان غافل، به زوزه ى سگ، نشانه ى تحقير و ذلّتى است كه در برابر بدمستى هاى دنيوى داشته اند.
📜پیام:
- براى گروه مرفّه و مغرور، جز عذاب الهى، وسيله ى ديگرى براى هشيارى نيست. «حتّى اذا ...»
- پايان ناز و نعمت هاى غافلانه، ناله هاى عاجزانه خواهد بود. «يَجئرون»
در پس هر خنده آخر گريه اى است مرد آخربين، مبارك بنده اى است
- روز قيامت، روز كيفر است نه التماس. «لا تَجئروا اليوم»
- كسانى كه با مال و امكانات خود، مردم را يارى نكردند، در قيامت يارى نمى شوند. «لا تنصرون»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز ۴ 💥بعثت پيامبر (ص) و سختي هاي جاهليت سپس خداوند سبحان حضرت محمد (ص)
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز آخر
✨ارزش و ویژگی های قرآن
سپس قرآن را بر او نازل فرمود. نوری است که خاموشی ندارد، چراغي است كه درخشندگي آن زوال نپذيرد، دريايي است كه ژرفاي آن درك نشود، راهي است كه رونده آن گمراه نگردد، شعله اي است كه نور آن تاريك نشود، جداكننده حق و باطلي است كه درخشش برهانش خاموش نگردد، بنايي است كه ستونهاي آن خراب نشود، شفادهنده اي است كه بيماريهاي وحشت انگيز را بزدايد، قدرتي است كه ياورانش شكست ندارند، و حقي است كه ياري كنندگانش مغلوب
نشوند. قرآن، معدن ايمان و اصل آن است، چشمه هاي دانش و درياهاي علوم است، سرچشمه هاي عدالت، و نهرهاي جاري عدل است، پايه هاي اسلام و ستونهاي محكم آن است، نهرهاي جاري زلال حقيقت، و سرزمينهاي آن است، دريايي است كه تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند كشيد، و چشمه هايي است كه آبش كمي ندارد، محل برداشت آبي است كه هر چه از آن برگيرند كاهش نمي يابد، منزلهايي است كه مسافران راه آن را فراموش نخواهند كرد، و نشانه هايي است كه روندگان از آن غفلت نمي كنند، كوهسار زيبايي است كه از آن نمي گذرند. خدا قرآن را فرو نشاننده عطش علمي دانشمندان، و باران بهاري براي قلب فقيهان، و راه گسترده و وسيع براي صالحان قرار داده است، قرآن دارويي است كه با آن بيماري وجود ندارد، نوري است كه با آن تاريكي يافت نمي شود، ريسماني است كه رشته هاي آن محكم، پناهگاهي است كه قله آن بلند، و توان و قدرتي است براي آنكه قرآن را برگزيند، محل امني است براي هر كس كه آنجا وارد شود، راهنمايي است براي آنكه از او پيروي كند، وسيله انجام وظيفه است براي آنكه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهاني است بر آن كس كه با آن سخن بگويد، عامل پيروزي است براي آن كس كه با آن استدلال كند
، نجات دهنده است براي آن كس كه حافظ آن باشد و به آن عمل كند، و راهبر آنكه آن را بكار گيرد، و نشانه هدايت است براي آن كس كه در او بنگرد، سپر نگهدارنده است براي آن كس كه با آن خود را بپوشاند، و دانش كسي است كه آن را به خاطر بسپارد، و حديث كسي است كه از آن روايت كند، و فرمان كسي است كه با آن قضاوت كند.
🌺🌿
.
📕نهج البلاغه/حکمت۲۹۹
🔴نماز در نگرانی ها(اعتقادی)
🔸وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّي أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ
🔹و درود خدا بر او فرمود: آنچه كه بين من و خدا نارواست اگر انجام دهم و مهلت دو ركعت نماز داشته باشم كه از خدا عافيت طلبم، مرا اندوهگين نخواهد ساخت.
🌾🌾
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت۲۹۹ 🔴نماز در نگرانی ها(اعتقادی) 🔸وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا أَهَمَّنِي ذَن
.
🌿شرح و تفسیر حکمت ۲۹۹
✅راه و روش توبه
امام علیه السلام راه نجات از گناه را در این گفتار حکیمانه خود نشان مى دهد ومى فرماید: «گناهى که بعد از آن مهلت دو رکعت نماز داشته باشم مرا نگران وغمگین نمى کند (چراکه در این نماز یا بعد از آن، عفو و) عافیت را از خدا مى طلبم (و توبه مى کنم)»؛ (مَا أَهَمَّنِی ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّىَ رَکْعَتَیْنِ وَأَسْأَلَ اللّهَ الْعَافِیَهَ). جمله «مَا أَهَمَّنِی ذَنْبٌ» به معناى بى اهمیت شمردن گناه نیست، بلکه به معنى اندوهگین و نگران نشدن است، چراکه انسان راه توبه را از طریق نماز باز مى کند. به هر حال این کلام شریف، تشویق به گناه نیست، بلکه تشویق به توبه است به اینگونه که هشدار مى دهد هر لحظه ممکن است مرگ انسان فرا برسد خواه عوامل درونى وجود او ازقبیل سکته ها و مرگ ناگهانى باعث شود و یا عوامل برونى و حوادث گوناگونى که در یک لحظه به عمر انسان پایان مى دهد، بنابراین انسان باید مهلتى را که براى دو رکعت نماز و توبه در پیشگاه خدا دارد از دست ندهد و فورآ شیطان را از خود دور سازد و به درگاه خدا روى آورد و با تعظیم و خضوع و اقرار به گناه و اظهار ندامت، عفو و آمرزش را طلب کند. این احتمال نیز در تفسیر کلام فوق داده شده که منظور امام علیه السلام این است :
هرگاه انسان نماز بعد از گناه انجام دهد، از باب (إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ) چنین نمازى آثار گناه را از نامه اعمال او و روح و جانش محو مى کند. و جمع میان هر دو تفسیر مانعى ندارد. همانگونه که در بحث سند این گفتار حکمت آمیز گفته شد، جمله «وَأَسْأَلَ اللّهَ الْعَافِیَهَ» در غالب نسخ نهج البلاغه نیامده است؛ ولى در نسخه ابن ابى الحدید وصبحى صالح ذکر شده و مفهومش این است که از خدا عافیت از آلوده شدن به گناه در آینده و عافیت از عذاب الهى نسبت به گذشته را تقاضا مى کنم. این جمله مى تواند اشاره اى به این مطلب باشد که انسان بعد از آلودگى به گناه و توبه مراقبت کند در آینده آلوده گناه نشود و عافیت در برابر آن داشته باشد، زیرا مطابق حدیث معروفى که از امیرمؤمنان على علیه السلام در بحارالانوار آمده، ترک گناه آسانتر از درخواست توبه است (تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَهِ). نکته حقیقت توبه و تأخیر نینداختن آن توبه، درى از درهاى مهم رحمت الهى است که به روى بندگان خطاکار گشوده شده است و اگر این باب رحمت گشوده نمى شد، گنهکاران در یأس ونومیدى وسپس گناه بیشتر فرو مى رفتند. باید توجه داشت که توبه شامل حال همه حتى انبیا و اولیا مى شود؛ ولى هرکدام توبه خاص خود را دارند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «التَّوْبَهُ حَبْلُ اللَّهِ وَمَدَدُ عِنَایَتِهِ وَلابُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ مُدَاوَمَهِ التَّوْبَهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَکُلُّ فِرْقَهٍ مِنَ الْعِبَادِ لَهُمْ تَوْبَهٌ فَتَوْبَهُ الاَْنْبِیَاءِ مِنِ اضْطِرَابِ السِّرِّ وَتَوْبَهُ الاَْصْفِیَاءِ مِنَ التَّنَفُّسِ وَتَوْبَهُ الاَْوْلِیَاءِ مِنْ تَلْوِینِ الْخَطَرَاتِ وَتَوْبَهُ الْخَاصِّ مِنَ الاِْشْتِغَالِ بِغَیْرِ اللَّهِ وَتَوْبَهُ الْعَامِّ مِنَ الذُّنُوبِ؛ توبه ریسمان الهى وامداد عنایت اوست و لازم است بندگان پیوسته و در هر حال به سراغ توبه بروند. ولى هر گروهى از بندگان، توبه خاص خود را دارند. توبه پیامبران از اضطراب درون آنهاست و توبه برگزیدگان از نَفَسى است که به غیر یاد خدا مى کشند
و توبه اولیاء از خطرات رنگارنگى است که در برابر آنها ظاهر مى شود و توبه خواص از اشتغال به غیر خداست و توبه عوام از گناهان است». توبه به اندازهاى داراى اهمیت است که امام باقر علیه السلام مى فرماید: «لا وَاللَّهِ مَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ النَّاسِ إِلاَّ خَصْلَتَیْنِ أَنْ یُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَیَزِیدَهُمْ وَبِالذُّنُوبِ فَیَغْفِرَهَا لَهُمْ؛ نه، به خدا قسم خداوند از بندگانش جز دو چیز نخواسته است : نخست اینکه به نعمت هاى او اقرار کنند (و شکر نعمت به جاى آورند) تا بر آنها بیفزاید. دیگر اینکه به گناهانشان اعتراف (و از آنها توبه) کنند تا آنها را بر آنان ببخشد». از جمله مسائلى که به آن هشدار داده شده است تسویف و تاخیر توبه است، چراکه اگر انسان در آستانه رفتن از این جهان قرار گیرد یا نشانه هاى عذاب الهى ظاهر شود، درهاى توبه بسته خواهد شد، ازاینرو امیرمؤمنان على علیه السلام مى فرماید : "إِنْ قَارَفْتَ سَیِّئَهً فَعَجِّلْ مَحْوَهَا بِالتَّوْبَهِ؛ اگر مرتکب گناه شدى هرچه زودتر آن را با آب توبه بشوی."
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ حَتَّي إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِ
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَي عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَي أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ (66)
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِراً تَهْجُرُونَ (67)
همانا آيات من به طور مداوم بر شما تلاوت مى شد ولى شما اعراض كرده، به عقب باز مى گشتيد.
در حالى كه نسبت به آن (پيامبر و قرآن) تكبّر مى ورزيديد و شب ها تا ديروقت بدگويى مى كرديد.
🌿نکته:
«نكوص» به معناى بازگشت به عقب است و «على اَعقابكم» تأكيد آن است.
«سامر» از «سَمر» به معناى گفت وگوى شبانه است.
«هَجر» به معناى جدايى و «هُجر» ناسزا و فحش را گويند كه سبب جدايى است.
📜پیام:
- ارتجاع واعراض از حقّ، از اوصاف مرفّهان ومستكبران است. «فكنتم على اعقابكم تنكصون»
- بى اعتنايى به انبيا، نشانه ى رشد و ترقّى نيست، بلكه عامل سقوط و عقب گرد است. دستورات و قوانين الهى، عامل رسيدن به تكامل و اعراض از آنها مايه ى سقوط است. «اعقابكم تنكصون»
- بدتر از عقب گرد واعراض از حقّ، آن است كه هدف از اين عمل، استكبار باشد. «مستكبرين به»
- كسى كه روز منطق ندارد، شب ياوه سرايى مى كند. «سامراً تَهجُرون»
- كسى كه حرف حساب ندارد، فحش مى دهد. «تَهجُرون»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۹ /در سفارش به ياران خود
✨ره آورد نماز
مردم! نماز را برعهده گيريد، و آن راحفظ كنيد، زياد نماز بخوانيد، و با نماز خود را به خدا نزديك كنيد، (نماز فريضه واجبي است كه در وقتهاي خاص بر مومنان واجب گرديده است)، آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرانمي دهيد، آن هنگام كه از آنها پرسيدند: چه چيز شما را به دوزخ كشانده است؟ گفتند: (ما از نمازگزاران نبوديم.) همانا نماز! گناهان را چونان برگهاي پاييز فرو مي ريزد، و غل و زنجير گناهان را از گردنها مي گشايد، پيامبر اسلام (ص) نماز را به چشمه آب گرمي كه بر در سراي مردي جريان داشته باشد، تشبيه كرد، اگر روزي پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرك و آلودگي در بدن او نماند. همانا كساني از مومنان حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از نماز بازشان ندارد، و روشنايي چشمشان يعني اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود. خداي سبحان مي فرمايد: (مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش، آنان را از ياد خدا، و برپا داشتن نماز، و پرداخت زكات باز نمي دارد) رسول خدا (ص) پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت مي انداخت، زيرا خداوند به او فرمود: (خانواده خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش.) پس پيامبر (ص)
پي در پي خانواده خود را به نماز فرمان مي داد، و خود نيز در انجام نماز شكيبا بود. ارزش و ره آورد زكات همانا پرداخت زكات با نماز، عامل نزديك شدن مسلمانان با خداست، پس آن كس كه زكات را با رضايت خاطر بپردازد. كفاره گناهان او مي شود، بازدارنده و نگهدارنده انسان از آتش جهنم است، پس نبايد به آنچه پرداخته با نظر حسرت نگاه كند، و براي پرداخت زكات افسوس خورد، زيرا آن كس كه زكات را از روي رغبت نپردازد، و انتظار بهتر از آنچه را پرداخته داشته باشد، به سنت پيامبر (ص) نادان است، و پاداش او اندك، و عمل او تباه و هميشه پشيمان خواهد بود. مسووليت اداي امانت يكي ديگر از وظائف الهي، اداي امانت است، آن كس كه امانتها را نپردازد زيانكار است، امانت الهي را بر آسمانهاي برافراشته، و زمينهاي گسترده، و كوههاي بپا داشته، عرضه كردند، كه از آنها بلندتر، بزرگتر، وسيع تر يافت نمي شود، اما نپذيرفتند اگر بنا بود كه چيزي به خاطر طول و عرض و توانمندي و سربلندي از پذيرفتن امانت سر باز زند آنان بودند، اما از كيفر الهي ترسيدند، و از عواقب تحمل امانت آگاهي داشتند، كه ناتوانتر از آنها آگاهي نداشت، و آن انسان است، كه خدا فرمود: (همانا انسان ستمكار
نادان است.) دانش الهي همانا بر خداوند سبحان پنهان نيست آنچه را كه بندگان در شب و روز انجام مي دهند، كه دقيقا بر اعمال آنها آگاه است، و با علم خويش بر آنها احاطه دارد، اعضا شما مردم گواه او، و اندام شما سپاهيان او، و روان و جانتان جاسوسان او، و خلوتهاي شما بر او آشكار است.
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📕نهج البلاغه/حکمت۳۰۰
💥شگفتی روزی بندگان (اعتقادی)
🔹وَ سُئِلَ ( عليه السلام ) كَيْفَ يُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَي كَثْرَتِهِمْ فَقَالَ ( عليه السلام ) : كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَي كَثْرَتِهِمْ فَقِيلَ كَيْفَ يُحَاسِبُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ فَقَالَ ( عليه السلام ) : كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَه
🔹ُو درود خدا بر او فرمود: (از امام پرسيدند چگونه خدا با فراواني انسانها به حسابشان رسيدگي مي كند؟ فرمود:) آن چنانكه با فراواني آنان روزيشان مي دهد. (و باز پرسيدند چگونه به حساب انسانها رسيدگي مي كند كه او را نمي بينيد فرمود:) همانگونه كه آنان را روزي مي دهد و او را نمي بينند.