🦋 هـر روز آیةالکرسی بخوانیم 🦋
❤️آیةالکرسی شامل سه آیه از سوره بقره و یکی از پربرکتترین آیات قرآن است.
🌸بسمالله الرحمن الرحیم
🌹«اللّهُ لاَإِلَهَ إِلاَّهُوَالْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَتَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ
ُ🌹لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأَرْضِ مَن ذَاالَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّبِإِذْنِهِ
🌹یَعْلَمُ مَابَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَاخَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِه
ِ🌹إِلاَّ بِمَاشَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ
🌹وَلاَ یَۆُودُه حِفْظُهُمَا وَ هُوَالْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
🌹لاَإِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی
ِ🌹فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِن بِاللّه
🌹ِفَقَد اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَی
َ🌹لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
🌹اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَات اِلَی النّورِ
ِ🌹وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآۆُهُمُ الطَّاغُوتُ
🌹یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ
َ🌹أُوْلَئِک أَصْحَابُ النَّارِهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۶۱ ... براى روشن شدن این حقیقت، قسمتى از روایات آنان را در این با
✨
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۶۱
... ثانیاً ـ اطلاق صیغه جمع بر مفرد یا بر تثنیه تازگى ندارد، و در قرآن و غیر قرآن از ادبیات عرب و حتى غیر عرب شواهد بسیارى دارد.
توضیح این که:
بسیار مى شود به هنگام بیان یک قانون، یا تنظیم یک عهدنامه، حکم به صورت کلى و به صیغه جمع آورده مى شود، و مثلاً در عهدنامه چنین مى نویسند: مسئول اجراى آن امضاءکنندگان عهدنامه و فرزندان آنها هستند، در حالى که ممکن است یکى از دو طرف تنها یک یا دو فرزند داشته باشد، این موضوع هیچگونه منافاتى با تنظیم قانون یا عهدنامه به صورت جمع ندارد.
خلاصه این که: ما دو مرحله داریم، مرحله قرارداد و مرحله اجرا ، در مرحله قرارداد، گاهى الفاظ به صورت جمع ذکر مى شود تا بر همه مصادیق تطبیق کند، ولى در مرحله اجرا، ممکن است مصداق، منحصر به یک فرد باشد، و این انحصار در مصداق، منافات با کلى بودن مسأله ندارد.
به عبارت دیگر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) موظف بود طبق قراردادى که با نصاراى نجران بست، همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام کسانى را که به منزله جان او بودند، همراه خود به مباهله ببرد، ولى مصداقى جز دو فرزند و یک زن و یک مرد نداشت (دقت کنید).
اضافه بر این، در آیات قرآن موارد متعددى داریم که عبارت به صورت صیغه جمع آمده اما مصداق آن به جهتى از جهات منحصر به یک فرد بوده است:
مثلاً در همین سوره آیه ۱۷۳ مى خوانیم: الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ: کسانى که مردم به آنها گفتند دشمنان (براى حمله به شما) اجتماع کرده اند از آنها بترسید .
که منظور از النّاسُ (مردم) طبق تصریح جمعى از مفسران نعیم بن مسعود است که از ابو سفیان اموالى گرفته بود تا مسلمانان را از قدرت مشرکان بترساند!(۲۳)
و همچنین در آیه ۱۸۱ مى خوانیم: لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ فَقیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ: خداوند گفتار کسانى را که مى گفتند: خدا فقیر است و ما بى نیازیم (و لذا از ما مطالبه زکات کرده است!) شنید .
در حالى که منظور از الَّذِیْنَ در آیه، طبق تصریح جمعى از مفسران حُیى بن اخطب یا فِنحاص است.(۲۴)
گاهى اطلاق کلمه جمع بر مفرد به عنوان بزرگداشت نیز دیده مى شود، همان طور که درباره ابراهیم مى خوانیم: إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلّهِ: ابراهیم امتى بود خاضع در پیشگاه خدا (۲۵) در اینجا کلمه أُمّت که اسم جمع است بر فرد اطلاق شده است.
۴ ـ نوه هاى دخترى، فرزندان ما هستند
ضمناً از آیه مباهله استفاده مى شود: به فرزندان دختر نیز حقیقتاً ابن گفته مى شود، بر خلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود که تنها فرزندان پسر را فرزند خود مى دانستند، و مى گفتند:
بَنُونا بَنُو أَبْنائَنا وَ بَناتُنا * بَنُوهُنَّ أَبْناءُ الرِّجالِ الأَباعِدِ
یعنى: فرزندان ما تنها پسرزاده هاى ما هستند اما دخترزاده هاى ما ـ فرزندان مردم بیگانه محسوب مى شوند نه فرزندان ما !(۲۶)
این طرز تفکر مولود همان سنت غلطى بود که در جاهلیت عرب، دختران و زنان را عضو اصلى جامعه انسانى نمى دانستند و آنها را در حکم ظروفى براى نگاهدارى پسران مى پنداشتند!
چنان که شاعر آنها مى گوید:
وَ اِنَّما أُمَّهاتُ النّاسِ أَوْعِیَةٌ * مُسْتَوْدَعاتٌ وَ لِلأَنْسابِ آباءٌ
یعنى: مادران مردم، حکم ظروفى براى پرورش آنها دارند ـ و براى نسب تنها پدران شناخته مى شوند !(۲۷)
ولى اسلام، این طرز تفکر را به شدت در هم کوبید و احکام فرزند را بر فرزندان پسرى و دخترى یکسان جارى ساخت.
در سوره انعام آیات ۸۴ و ۸۵ درباره فرزندان ابراهیم(علیه السلام) مى خوانیم:
وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ * وَ زَکَرِیّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصّالِحینَ:
از فرزندان (ابراهیم)، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون بودند و این چنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم * و نیز زکریا و یحیى و عیسى و الیاس که همه از صالحان بودند .
در این آیه حضرت مسیح(علیه السلام) از فرزندان ابراهیم شمرده شده، در حالى که فرزند دخترى بود و اصولاً پدرى نداشت.
در روایاتى که از طرق شیعه و سنى درباره امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)وارد شده اطلاق کلمه اِبْنُ رَسُولِ اللّهِ: فرزند پیغمبر کراراً دیده مى شود.
در آیات مربوط به زنانى که ازدواج با آنها حرام است مى خوانیم: وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمْ: یعنى همسران پسران شما (۲۸) در میان فقهاى اسلام این مسأله مسلّم است که همسران پسرها و نوه ها، چه دخترى باشند و چه پسرى بر شخص حرام است و مشمول آیه فوق مى باشند.
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تلاوت آیات قرآن کریم به همراه تصاویر
📖سوره الرحمن آیات 66تا 73
@Nahjolbalaghe2
☘ خواب عجیب ....😭
✍ مرحوم شیخ احمد کافی نقل می کرد که: شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
می خواست کمکش کنم.
☘ لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
☘ رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم...
🌼 فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غُر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری!؟
✍ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند...
☘ وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری.
اللهم ارزقنی...
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃ادامه شرح نامه ۲۷ بخش ۳ ... در حديثى از امام جواد(عليه السلام) از پدرانش نقل شده که فرمود: ب
✨
🍃ادامه شرح نامه ۲۷ بخش ۳
... جمله «هُوَ أَلْزَمُ لَکُمْ مِنْ ظِلِّکُمْ» اشاره به اين است که عوامل مرگ، هميشه همراه انسان است همچون سايه که به دنبال انسان حرکت مى کند، زيرا مرگ عوامل زيادى در درون وجود انسان دارد; يک ايست کوتاه قلبى يا پاره شدن يکى از مويرگ هاى باريک مغز و يا پرت شدن کمى غذا در درون دستگاه تنفس، هر يک از اينها ممکن است عامل مرگ انسان شود. در بيرون وجود انسان نيز حوادث تلخ، زلزله ها، صاعقه ها، سيل ها، حشرات موذى، حيوانات خطرناک و امثال آن پيوسته زندگى انسان ها را تهديد مى کنند و هرگز انسان نمى تواند به جايى برود که از عوامل درونى و برونى مرگ رهايى يابد.
تعبير به «الزم» (ملازم تر و همراه تر) شايد به سبب اين است که سايه در تاريکى شب با انسان نيست; ولى عوامل مرگ شب و روز ندارد.
جمله «الْمَوْتُ مَعْقُودٌ بِنَوَاصِيکُمْ; مرگ با موى پيش سر شما گره خورده» کنايه از اين است که در برابر آن هيچ گونه مقاومت از سوى شما ممکن نيست; مانند کسى که موهاى پيش سر او را محکم بچسبند که هرگونه تحرک از او گرفته مى شود.
قرآن مجيد نيز درباره سرنوشت مجرمان در قيامت مى فرمايد: «(يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِى وَالاَْقْدامِ); مجرمان از چهره هايشان شناخته مى شوند آن گاه آنها را با موهاى پيش سر و پاهايشان مى گيرند (و به دوزخ مى افکنند)».(9)
جمله «الدُّنْيَا تُطْوَى مِنْ خَلْفِکُمْ; دنيا پشت سر شما پيچيده مى شود» اشاره لطيفى به اين حقيقت است که انسان از هر مرحله زندگى که مى گذرد، آن مرحله گويى همچون فرشى که پشت سر انسان پيچيده و جمع مى شود قابل بازگشت نيست; پيران به جوانى باز نمى گردند و جوانان به کودکى; بنابراين در واقع هر لحظه براى انسان مرگى است و حيات جديدى، مرگى که بازگشت در آن تصور نمى شود.
امام(عليه السلام) بعد از بيان مشکلات مرگ و پايان زندگى و حوادث هولناکى که انسان در پيش دارد به شرح دوزخ و عذاب دردناک و گوناگون آن مى پردازد و مى فرمايد: «(اى بندگان خدا) برحذر باشيد از آتشى که عمقش زياد، حرارتش شديد و عذابش پيوسته تجديد مى شود»; (فَاحْذَرُوا نَاراً قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حَرُّهَا شَدِيدٌ، وَعَذَابُهَا جَدِيدٌ).
درباره عمق آتش دوزخ همين بس که در حديثى آمده است: پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) با جمعى از اصحابش در مسجد نشسته بودند ناگهان صداى عظيمى شنيدند و متوحش شدند. پيغمبر فرمود: «أتَعْرِفُونَ ما هذِهِ الهِدَّة; مى دانيد اين صداى عظيم مربوط به چيست؟» عرض کردند: خدا و رسولش آگاه ترند، فرمود: «حَجَرُ أُلْقِىَ مِنْ أعْلى جَهَنَّمَ مُنْذُ سَبْعينَ سَنَة الانَ وَصَلَ إلى قَعْرِها; قطعه سنگى بود که از فراز جهنم هفتاد سال پيش سقوط کرده بود و اکنون به قعر دوزخ رسيد و اين صدا از آنجاست».(10)
در مورد شدت آتش دوزخ همين بس که در حديثى آمده است، آتش دوزخ را هفتاد بار خاموش کردند تا به صورت آتش دنيا در آمد; «إِنَّ نَارَکُمْ هَذِهِ جُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ وَقَدْ أُطْفِئَتْ سَبْعِينَ مَرَّةً بِالْمَاءِ ثُمَّ الْتَهَبَتْ وَلَوْ لاَ ذَلِکَ مَا اسْتَطَاعَ آدَمِيٌّ أَنْ يُطِيقَهَا».(11)
درباره عذاب هاى جديد و تازه دوزخ قرآن مجيد بيان روشنى دارد; مى فرمايد: «(کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذاب); هرگاه پوست هاى تن آنها (در آن) بسوزد، پوست هاى ديگرى به جاى آن براى آنها قرار مى دهيم، تا کيفر (الهى) را بچشند».(12)
آن گاه حضرت مى افزايد: «آنجا سرايى است که در آن رحمت وجود ندارد و هيچ سخنى (و درخواستى) از کسى شنيده نمى شود و غم و اندوه هرگز برطرف نمى گردد»; (دَارٌ لَيْسَ فِيهَا رَحْمَةٌ، وَلاَ تُسْمَعُ فِيهَا دَعْوَةٌ وَلاَ تُفَرَّجُ فِيهَا کُرْبَةٌ).
در قرآن مجيد مى خوانيم: «(وَقالَ الَّذينَ فِي النّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ يُخَفِّفْ عَنّا يَوْماً مِّنَ الْعَذابِ... قالُوا فَادْعُوا وَما دُعاءُ الْکافِرينَ إِلاّ فِي ضَلال); و آنها که در آتشند به مأموران دوزخ مى گويند: (از پروردگارتان بخواهيد يک روز عذاب را از ما بردارد * ... آنها مى گويند: پس هر چه مى خواهيد (خدا را) بخوانيد ولى دعاى کافران (به اجابت نمى رسد و) جز در گمراهى نيست».(13)
در جايى ديگر از قرآن مجيد مى خوانيم: «(وَنادَوْا يا مالِکُ لِيَقْضِ عَلَيْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ مَّاکِثُونَ); آنها فرياد مى کشند: «اى مالک دوزخ (اى کاش) پروردگارت ما را بميراند (تا آسوده شويم)» مى گويد: شما (در اينجا) ماندگار هستيد».(14)
@Nahjolbalaghe2