قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. #ادامهتفسیرسورهآلعمرانآیه۹۳ ... در آخرین آیه مورد بحث روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرما
.
#ادامهتفسیرسورهآلعمران
🌷آیه۹۶
🔷نخستین خانه مردم
همان طور که در ذیل آیات سابق گفتیم، یهود به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) دو ایراد داشتند که پاسخ نخستین ایرادشان در آیات سابق آمد، و پاسخ دومین ایراد که درباره فضیلت بیت المقدس و برترى آن بر کعبه بود، در این آیات آمده است.
نخست مى فرماید: نخستین خانه اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است
(إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ).
به این ترتیب، اگر کعبه به عنوان قبله مسلمانان انتخاب شده است، جاى تعجب نیست; زیرا این نخستین خانه توحید است، و بى سابقه ترین معبدى است که در روى زمین وجود دارد.
هیچ مرکزى پیش از آن، مرکز نیایش و پرستش پروردگار نبوده.
خانه اى است که براى مردم و به سود جامعه بشریت در نقطه اى که مرکز اجتماع و محلى پربرکت است ساخته شده است.
تاریخ و منابع اسلامى هم به ما مى گوید: خانه کعبه به دست آدم(علیه السلام) ساخته شد، در طوفان نوح(علیه السلام) آسیب دید و به وسیله ابراهیم خلیل(علیه السلام) تجدید بنا گردید.(۱)
بنابراین، انتخاب پرسابقه ترین خانه توحید براى قبله از هر نقطه دیگرى شایسته تر است.
جالب توجه این که: در این آیه خانه کعبه که نام دیگرش بیت اللّه است به عنوان خانه مردم معرفى شده، این تعبیر بیان کننده این حقیقت است که: آنچه به نام خدا و براى خداست باید در خدمت مردم و بندگان او باشد، و آنچه در خدمت مردم و بندگان خدا است براى خدا محسوب مى شود.
ضمناً از این آیه، اهمیت سابقه داشتن در مسیرهاى الهى و سازنده، روشن مى شود، لذا در آیه فوق، نخستین فضیلتى که براى خانه کعبه ذکر شده همان سابقه ممتد و طولانى آن است و از اینجا پاسخ ایرادى که در مورد احترام حجر الاسود مى شود نیز روشن مى گردد:
زیرا عده اى مى گویند: یک قطعه سنگ چه ارزش و اهمیتى دارد که همه سال میلیون ها نفر از مردم براى استلام آن (دست گذاشتن بر آن) بر یکدیگر پیشى گیرند و به عنوان یک مستحب مؤکد در برنامه زائران خانه خدا گنجانیده شود؟!
ولى توجه به تاریخچه این سنگ مخصوص، نشان مى دهد: امتیازى در آن است که در هیچ سنگ دیگرى در جهان نمى توان پیدا کرد و آن این که: پرسابقه ترین چیزى است که به عنوان مصالح ساختمان، در یک مرکز عبادت و پرستش خداوند، به کار رفته; چرا که تمام معابد روى زمین و حتى کعبه که نخستین پرستشگاه است بارها تجدید بنا شده و مصالحى که در ساختمان آنها به کار رفته، تغییر یافته است تنها همین قطعه سنگ است که با مرور هزاران سال هنوز به عنوان مصالح ثابت در این معبد پر سابقه پا بر جا مانده است.
بنابراین اهمیت آن در واقع همان سابقه داشتن در مسیر خدا و خدمت به مردم است.
به علاوه این سنگ، تاریخ خاموشى از نسل هاى فراوان مؤمنان در قرون و اعصار مختلف است.
این سنگ زنده کننده خاطره استلام انبیاى بزرگ و بندگان خاص خدا است که در کنار آن به نیایش پروردگار برخاستند.
موضوع دیگرى که توجه به آن در اینجا لازم است این است که آیه فوق مى گوید: این نخستین خانه اى بوده که براى مردم ساخته شده است.
روشن است: منظور نخستین خانه عبادت و پرستش است، بنابراین، هیچ مانعى ندارد که بپذیریم قبل از آن، خانه هاى مسکونى دیگرى در روى زمین وجود داشته است.
و این تعبیر، پاسخ روشنى است به آنها (مانند نویسنده تفسیر المنار) که مى گویند: خانه کعبه نخستین بار به دست ابراهیم(علیه السلام) ساخته شد و ساخته شدن آن را به دست آدم(علیه السلام) در ردیف افسانه ها قلمداد مى کنند.
در حالى که به طور مسلّم قبل از ابراهیم(علیه السلام)، معبد و پرستشگاه در جهان وجود داشته و انبیاى پیشین همچون نوح(علیه السلام) از آن استفاده مى کردند، بر این اساس چگونه ممکن است خانه کعبه که نخستین معبد جهان است به دست ابراهیم(علیه السلام) ساخته شده باشد؟
به هر حال، در این آیه براى کعبه علاوه بر امتیاز نخستین پرستشگاه بودن به دو امتیاز مبارک و مایه هدایت جهانیان بودن آن نیز اشاره شده است.
سپس در آیه بعد دو امتیاز دیگر آن را ذکر مى کند، مى فرماید: در آن نشانه هائى روشن است (از جمله) مقام ابراهیم (فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ).
نشانه دیگر آن آرامش و امنیت حاکم بر این شهر است، مى گوید: و هر کس داخل آن شود در امان خواهد بود
(وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً).
و در جمله بعد به همه مردم دستور انجام مناسک حج را داده، مى گوید: و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند آنها که توانائى رفتن به سوى آن دارند
(وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً).
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌹
✅ #دعایروزچهارشنبه
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ✨
🌷 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ لِبَاساً، وَ النَّوْمَ سُبَاتاً، وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُوراً، لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِي مِنْ مَرْقَدِي وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً، حَمْداً دَائِماً لا يَنْقَطِعُ أَبَداً، وَ لا يُحْصِي لَهُ الْخَلائِقُ عَدَداً، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ، وَ قَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ، وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ، وَ أَمْرَضْتَ وَ شَفَيْتَ، وَ عَافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ، وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ وَ عَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ، أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ، وَ انْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ، وَ اقْتَرَبَ أَجَلهُ ُ
،وَ تَدَانَى فِي الدُّنْيَا أَمَلُهُ، وَ اشْتَدَّتْ إِلَى رَحْمَتِكَ فَاقَتُهُ، وَ عَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ، وَ كَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ، وَ خَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ لا تَحْرِمْنِي صُحْبَتَهُ إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، اللَّهُمَّ اقْضِ لِي فِي الْأَرْبَعَاءِ أَرْبَعاً: اِجْعَلْ قُوَّتِي فِي طَاعَتِكَ، وَ نَشَاطِي فِي عِبَادَتِكَ، وَ رَغْبَتِي فِي ثَوَابِكَ، وَ زُهْدِي فِيمَا يُوجِبُ لِي أَلِيمَ عِقَابِكَ، إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ.
🌹
_________________________
✅ #زیارتروزچهارشنبه
🌺روز چهارشنبه به اسم حضرت موسى بن جعفر و امام رضا و امام محمد تقي و امام علي النقي عليهم السلام است بگو در زيارت ايشان:
🌷السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللَّهِ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللَّهَ مُخْلِصِينَ وَ جَاهَدْتُمْ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّى أَتَاكُمُ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ أَعْدَاءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ يَا مَوْلاَيَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ أَنَا مَوْلًى لَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِي يَوْمِكُمْ هَذَا وَ هُوَ يَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۶۲
🔻روش پاسخ دادن به ستایش ها و نیکی ها (اخلاقی،اجتماعی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ .
✅ و درود خدا بر او فرمود: چون تو را ستودند، بهتر از آنان ستايش كن، و چون به تو احسان كردند، بيشتر از آن ببخش، به هر حال پاداش بيشتر از آن كسي است كه آغاز كرد.
⚘@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۶۲ 🔻روش پاسخ دادن به ستایش ها و نیکی ها (اخلاقی،اجتماعی) ✨ وَ قَالَ ( عليه الس
#شرححکمت ۶۲
( مکارم شیرازی )
🍃پاسخی نکوتر به نیکی دیگران
🌷پاداش برتر:
امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز به یک اصل مهم قرآنى و اسلامى اشاره کرده مى فرماید: «هنگامى که به تو تحیتى گویند به صورتى بهتر پاسخ گوى و هرگاه هدیه اى براى تو فرستند آن را به صورت افزون تر پاداش ده. با این حال فضیلت از آن کسى است که ابتدا کرده است»;
(إِذَا حُیِّیتَ بِتَحِیَّة فَحَیِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا، وَإِذَا أُسْدِیَتْ إِلَیْکَ یَدٌ فَکَافِئْهَا بِمَا یُرْبِی عَلَیْهَا، وَالْفَضْلُ مَعَ ذَلِکَ لِلْبَادِی).
اخلاق اسلامى مى گوید هیچ کار خوبى را نباید بدون پاداش گذاشت; خواه سخن احترام آمیزى باشد یا اقدام عملى، بلکه بهتر آن است که پاداش برترى داشته باشد;
مثلاً اگر کسى به ما بگوید «سلام علیکم» بهتر آن است که در پاسخ بگوییم «سلام علیکم ورحمة الله» وهرگاه کسى هدیه مختصرى براى ما بفرستد ما در موقع مناسب هدیه بهتر و بیشتر براى او بفرستیم. این کار سبب مى شود پیوند محبت و دوستى در میان افراد جامعه روز به روز بیشتر شود و روح حق جویى و حق طلبى و حق شناسى تقویت گردد و زندگى در چنین جامعه اى بسیار توأم با آرامش خواهد بود.
در حالات بزرگان اسلام نمونه هاى عملى این دستور به وضوح دیده مى شود. از جمله این که یکى از راویان اخبار مى گوید من نزد حسن بن على(علیه السلام) بودم کنیزى بر آن حضرت وارد شد و دسته گلى تقدیم آن حضرت کرد. حضرت فرمود:
«أنْتِ حُرُّ لِوَجْهِ اللّهِ تَعالى; تو براى خدا آزادى».
به این ترتیب حضرت در برابر اهداى یک دسته گل این کنیز را براى همیشه آزاد کرد.
راوى مى گوید عرض کردم او فقط یک دسته گل به شما داد که قیمت چندانى ندارد شما او را آزاد کردید. امام در پاسخ فرمود: «(هکذا) أدَّبَنی اللّهُ تَعالى; خداوند این گونه ما را تربیت کرده است». سپس امام آیه شریفه (وَإذا صُیِّبتم بِتَحِیَّة...) را تلاوت فرمود و افزود: این که خدا فرموده به صورت بهتر پاداش دهید بهتر از آن همین بود که او را آزاد کنم.(1)
این که امام در ذیل این کلام حکمت آمیز مى فرماید: برترى و فضیلت از آنِ کسى است که ابتدا کرده به سبب این است که شخص دوم هرکارى کند جنبه پاداش عمل دارد در حالى که شخص اول بدون این که خدمتى به او بشود اقدام به نیکى کرده و مطلقاً جنبه پاداش نداشته است، بنابراین شخص اول بر دومى برترى دارد.
به همین دلیل در حدیثى از امام حسین(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود:
«لِلسَّلام سَبْعُونَ حَسَنَةُ تِسْعُونَ وَسِتُّونَ لِلْمُبْتَدی وَواحِدَةٌ لِلرّادِ;
سلام هفتاد حسنه دارد که شصت و نه حسنه آن از کسى است که سلام کرده و یک حسنه از آن کسى که پاسخ مى گوید».(2)
این حدیث از امیرمؤمنان نیز در بحارالانوار و مستدرک الوسائل نقل شده است.
اضافه بر این کسى که ابتدا به سلام و تحیت یا کار نیک مى کند یک فضیلت اخلاقى دیگرى را نیز براى خود آشکار ساخته و آن مسأله تواضع در برابر برادر دینى است در حالى که پاسخ گوینده تواضع خاصى ندارد جزء این که حق شناسى مى کند.
عجب این که اصل این کلام حکمت آمیز در شرح نهج البلاغه مرحوم کمره اى و ابن میثم و مغنیه و همچنین شرح نهج البلاغه مرحوم شوشترى در اینجا نیامده است.
شایان دقت است که واژه «أُسْدِیَتْ» از ماده «سَدْو» بر وزن «سرو» در اصل به معنى دراز کردن دست به سوى دیگرى است، بنابراین «أُسْدِیَتْ إلَیْکَ یَدٌ» در کلام امام مفهومش این است که دستى به سوى تو دراز شد و این جمله کنایه از بخشش و اهداى هدیه است.(3)
📚پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 44، ص 195، ح 8.
(2). همان، ج 75، ص 120، ح 17.
(3). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر آمده است که صدر این کلام حکمت آمیز از آیه قرآن (85 سوره نساء) گرفته شده و ذیل آن در جزء ششم نهایة الارب نویرى به شکل دیگرى آمده است که نشان مى دهد منبع دیگرى به جز نهج البلاغه در اختیار داشته است.
@Nahjolbalaghe2
PART-27 (parhizgar).mp3
12.79M
✨✧﷽✧✨
📖 ترتیل
🍃جزء۲۷
🎤استاد پرهیزگار
@Nahjolbalaghe2
Hekmat 062.mp3
6.59M
✅شرححکمت ۶۲
🔹روش پاسخ دادن به ستایشها و نیکی ها
👤استاد نظافت
@Nahjolbalaghe2
69490_419.mp3
4.59M
💎 دعای هفتم صحیفه سجادیه
🎤 #با نوای حاج محمود کریمی
💢 قرائت میکنیم به نیت دفع بلا
و رفع بیماری منحوس کرونا از همه جهانیان و مردم عزیز کشورمون
التماس دعا🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 #مکاشفه شنیدنی آیت الله حق شناس از تاثیر فوق العاده ذکر «یاحسین»
💠این کلیپ را به همه محبین اهل بیت بخصوص جوانان برسانید
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. #ادامهتفسیرسورهآلعمران 🌷آیه۹۶ 🔷نخستین خانه مردم همان طور که در ذیل آیات سابق گفتیم، یه
.
#ادامهتفسیرسورهآلعمرانآیه۹۶🌷
... از این دستور، تعبیر به یک بدهى و دَین الهى شده است که بر ذمه عموم مردم مى باشد; زیرا فرموده است: وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ: براى خدا بر مردم است .
واژه حجّ در اصل، به معنى قصد است و به همین جهت به جاده و راه مَحَجّة (بر وزن مودّة) گفته مى شود;
زیرا انسان را به مقصد مى رساند، و به دلیل و برهان، حجت مى گویند; زیرا مقصود را در بحث روشن مى سازد.
و اما این که این مراسم مخصوص را حجّ نامیده اند براى این است که: به هنگام حرکت براى شرکت در این مراسم قصد زیارت خانه خدا مى کنند و به همین دلیل در آیه فوق اضافه به بیت (خانه کعبه) شده است.
همان طور که سابقاً اشاره کرده ایم مراسم زیارت خانه کعبه نخستین بار در زمان ابراهیم(علیه السلام) رسمیت یافت، و سپس به صورت یک سنت حتى در زمان عرب جاهلى ادامه یافت، و در اسلام به صورت کامل تر و خالى از هر گونه خرافه دوران جاهلى تشریع گردید.(۲)
البته از نهج البلاغه (خطبه قاصعه) و بعضى از روایات به خوبى استفاده مى شود که فریضه حج از زمان آدم(علیه السلام) تشریع شده بود، ولى رسمیت یافتن آن بیشتر مربوط به زمان ابراهیم(علیه السلام) است.
حجّ بر هر انسانى که توانائى داشته باشد در عمر فقط یک بار واجب مى شود و از آیه فوق نیز بیش از این استفاده نمى گردد; زیرا حکم، مطلق است و با یک بار انجام دادن امتثال حاصل مى شود.
تنها شرطى که در آیه براى وجوب حج ذکر شده استطاعت است که با تعبیر:
مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبِیْلاً: کسى که توانائى راه پیمائى به سوى خانه کعبه داشته باشد بیان شده.
در روایات اسلامى و کتب فقهى، استطاعت ، به معنى داشتن زاد و توشه، و مرکب، و توانائى جسمى، و باز بودن راه، و توانائى بر اداره زندگى به هنگام بازگشت از حج تفسیر شده است.(۳)
ولى در حقیقت همه اینها در آیه فوق مندرج است; زیرا استطاعت در اصل به معنى توانائى است که شامل تمام این امور مى شود.
ضمناً از آیه فوق استفاده مى شود که: این قانون، مانند سایر قوانین اسلامى اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه همه موظفند آن را انجام بدهند و قاعده معروف اَلْکُفّارُ مُکَلَّفُونَ بِالْفُرُوعِ کَما أَنَّهُمْ مُکَلَّفُونَ بِالاُصُولِ: کافران همان طور که به اصول دین موظفند به انجام فروع نیز مکلف مى باشند (۴) با آیه فوق و مانند آن تأیید مى شود، گرچه شرط صحیح بودن این گونه اعمال و عبادات، این است که: نخست اسلام را بپذیرند و سپس آنها را انجام بدهند ولى باید توجه داشت عدم قبول اسلام، مسئولیت آنها را در برابر این گونه وظائف از بین نمى برد.
درباره اهمیت این مراسم بزرگ، و فلسفه حج، و آثار فردى و اجتماعى آن در ذیل آیات ۱۹۶ تا ۲٠۳ در سوره بقره مشروحاً بحث شد.(۵)
و در پایان آیه براى تأکید و بیان اهمیت مسأله حج مى فرماید: و هر کس کفر بورزد (و حج را ترک کند به خود زیان رسانیده; زیرا) خداوند از همه جهانیان بى نیاز است
(وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ).
واژه کفر در اصل به معنى پوشانیدن است و از نظر اصطلاح دینى معنى وسیعى دارد و هر گونه مخالفت با حق را ـ چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله دستورات فرعى ـ شامل مى شود، و اگر مشاهده مى کنیم کفر غالباً در مخالفت با اصول دین استعمال مى شود، دلیل بر این نیست که منحصراً به همان معنى بوده باشد، به همین دلیل در آیه بالا در مورد ترک حج به کار رفته است، لذا در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: کفر را در آیه به معنى ترک ، تفسیر فرموده است.(۶)
به عبارت دیگر، کفر و فاصله گرفتن از حق ـ همانند ایمان و توجه به حق ـ مراحل و درجاتى دارد که هر کدام براى خود داراى احکام مخصوصى است، و با توجه به این حقیقت، بسیارى از مشکلات که در معنى آیات و روایات مربوط به کفر و ایمان پیش مى آید، حل مى شود.
به هر حال از آیه فوق دو مطلب استفاده مى شود:
نخست، اهمیت فوق العاده حج است که از ترک آن تعبیر به کفر شده است، مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: به على(علیه السلام) فرمود:
یا عَلِیُّ تارِکُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِیعٌ کافِرٌ یَقُولُ اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى: وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا ًوَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ.
یا عَلِیُّ! مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى یَمُوتَ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرانِیّاً:
اى على! کسى که حج را ترک کند ـ با این که توانائى دارد ـ کافر محسوب مى شود، زیرا خداوند مى فرماید: بر مردمى که استطاعت دارند به سوى خانه خدا بروند، لازم است حج به جا بیاورند
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
PART-28 (parhizgar).mp3
12.58M
✨✧﷽✧✨
📖 ترتیل
🍃جزء۲۸
🎤استاد پرهیزگار
@Nahjolbalaghe2