✅ امروز چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹
✅ مصادف با ۱۸ ربیعالاول ۱۴۴۲
◇ اذان صبح ۰۵:۰۴
◇ طلوع آفتاب ۰۶:۲۹
◇ اذان ظهر ۱۱:۴۸
◇ غروب آفتاب ۱۷:۰۶
◇ اذان مغرب ۱۷:۲۵
◇ نیمه شب شرعی ۲۳:۰۶
ذکر روز چهارشنبه
🍃 { یا حَیُّ یا قَیّومُ }
🍃 { ای زنده، ای پاینده }
🍃 { ۱۰۰مرتبه }
🌷{{ أَلَابِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب }}🌷
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن و مطالب متنوع دیگر
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۳ ✅مسابقه در مسیر سعاد
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه تفسیر سوره آل عمران
✅ایه۳۳
🔹مسابقه در مسیر سعادت
❓۲ ـ بهشت و دوزخ در کجا هستند؟
به دنبال بحث فوق این بحث پیش مى آید که اگر این دو هم اکنون موجودند در کجا هستند؟
✅پاسخ این سؤال را از دو راه مى توان داد:
🔹نخست این که: بهشت و دوزخ در باطن و درون این جهانند. ما این آسمان و زمین و کرات مختلف را با چشم خود مى بینیم اما عوالمى که در درون این جهان قرار دارند نمى بینیم و اگر دید و درک دیگرى داشتیم هم اکنون مى توانستیم آنها را ببینیم.
🔹در این عالم موجودات بسیارى هستند که امواج آنها با چشم ما قابل درک نیستند، آیه کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِیْنِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیْمِ که در بالا اشاره شد نیز گواه این حقیقت است.
💡از پاره اى از احادیث نیز استفاده مى شود: بعضى از مردان خدا درک و دیدى در این جهان داشتند که، بهشت و دوزخ را نیز با چشم حقیقت بین خود مى دیدند.
* * *
🔹۳ ـ مثال براى تقریب به ذهن
براى این موضوع مى توان مثالى ذکر کرد:
🔹فرض کنید فرستنده نیرومندى در یک نقطه زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهواره هاى فضائى امواج آن به سراسر زمین پخش شود و به وسیله آن نغمه دل انگیز تلاوت قرآن با صدائى فوق العاده دلنشین و روح پرور در همه جا پخش گردد.
و در نقطه دیگرى از زمین فرستنده دیگرى با همان قدرت وجود داشته باشد که صدائى فوق العاده گوش خراش و ناراحت کننده روى امواج دیگرى در همه جا پراکنده شود.
هنگامى که ما در یک مجلس عادى نشسته ایم، صداى گفتگوى اطرافیان خود را مى شنویم، اما از آن دو دسته امواج روح پرور و آزار دهنده که در درون محیط ما است و همه جا را پر کرده است هیچ خبرى نداریم.
ولى اگر دستگاه گیرنده اى مى داشتیم که موج آن با یکى از این دو فرستنده تطبیق مى کرد فوراً در برابر ما آشکار مى شدند، گر چه دستگاه شنوائى ما در حال عادى از درک آنها عاجز است.
🔹این مثال گرچه از جهاتى رسا نیست ولى براى مجسم ساختن چگونگى وجود بهشت و دوزخ در باطن این جهان مؤثر به نظر مى رسد.
🔹دیگر این که: عالم آخرت و بهشت و دوزخ، محیط بر این عالم است، و به ـ اصطلاح این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته، درست همانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است; زیرا مى دانیم عالم جنین براى خود عالم مستقلى است، اما جداى از این عالمى که ما در آن هستیم نیست، بلکه در درون آن واقع شده است، عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت، همین حال را دارد، یعنى در درون آن قرار گرفته است.
و اگر مى بینیم قرآن مى گوید وسعت بهشت به اندازه وسعت آسمان ها و زمین است به خاطر آن است که انسان چیزى وسیع تر از آسمان و زمین نمى شناسد تا مقیاس سنجش قرار داده شود.
لذا قرآن براى این که وسعت و عظمت بهشت را ترسیم کند آن را به پهنه آسمان ها و زمین تشبیه کرده است، و چاره اى غیر از این نبوده، همان طور که اگر کودکى که در شکم مادر قرار دارد عقل مى داشت و مى خواستیم با او سخن بگوئیم باید با منطقى صحبت کنیم که براى او در آن محیط قابل درک باشد.
* * *
🔹از آنچه گفتیم پاسخ این سؤال نیز روشن شد که: اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمان ها است پس دوزخ کجا است؟
زیرا طبق پاسخ اول دوزخ نیز در درون همین جهان قرار گرفته و وجود آن در درون این جهان منافاتى با وجود بهشت در درون آن ندارد (همان طور که در مثال امواج فرستنده صوتى ذکر شد).
و اما طبق پاسخ دوم که بهشت و دوزخ محیط بر این جهان باشند جواب باز هم روشن تر است; زیرا دوزخ مى تواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن، و از آن هم وسیع تر.
* * *
🔹۱ ـ به این آیات، توبه، ۸۹ و ۱٠٠ ـ فتح، ۶ ـ بقره، ۲۴ ـ آل عمران، ۱۳۱ و ۱۳۳ و حدید، ۲۱ مراجعه شود.
🔹۱ ـ باید توجه داشت: بهشت جهان دیگر که اکنون مورد بحث است غیر از بهشتى است که آدم(علیه السلام) در آن بود و قبل از آفرینش آدم وجود داشت.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ✅ادامه ترجمه و شرح حکمتهای نهجالبلاغه ۰⬇️حکمت ۷۰ 🔺افراط و تفريط نشانه جهل است: 🔹امام به مسئل
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه ترجمه و شرح حکمت های نهجالبلاغه
✅حکمت ۷۱
✅کم گویی،نشانه عقل است
🔹امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز به اهمیت سکوت و کم گویى اشاره کرده مى فرماید: «هنگامى که عقل کامل گردد سخن کم مى شود»; (إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلاَمُ).
🔹رابطه کمال و تمام عقل با کم سخن گفتن از اینجا روشن مى شود که اولاً ریشه مفهوم عقل، منع و جلوگیرى است و زانوبند شتر را از این جهت «عقال» مى گویند که او را از حرکت باز مى دارد و از آنجا که سخنان سنجیده، کم است و سخنان نسنجیده، بسیار، عقل به انسان مى گوید: بیشتر بیندیش و کمتر بگو.
🔹ثانیاً مطالبى که گفتن آن ضرورت دارد نسبت به فضول کلام و سخنان زیادى بسیار کمتر است، از این رو افراد عاقل غالباً خاموش اند و به موقع سخن مى گویند.
🔹ثالثاً انسان عاقل مى داند که بیشترین و مهم ترین گناهان با زبان انجام مى شود بدین سبب براى محفوظ ماندن از عواقب زیان بار گناه سعى مى کند کمتر سخن بگوید; ولى متاسفانه افرادى را مى بینیم که دم از ایمان مى زنند و گویى سخنان خود را جزء اعمال خود به حساب نمى آورند; در مجالس از آغاز تا پایان از سخنان لغو و بیهوده یا سخنانى که آمیخته با غیبت، اهانت و تهمت باشد ابا ندارند. انسان عاقل هرگز خود را گرفتار عواقب سوء پرگویى نمى کند.
🔹رابعاً گفتار زیاد، نیروها و انرژى هاى ذخیره انسان را بر باد مى دهد و وقت عزیز او را تلف مى کند و موجب دشمنى ها و عداوت ها مى شود، بنابراین عقل و شرع به ما فرمان مى دهد که کم بگوئید و گزیده بگوئید.
💡در حدیثى از همان حضرت در غررالحکم مى خوانیم: «إیّاکَ وَفُضُولَ الْکَلامِ فَإنَّهُ یُظْهِرُ مِنْ عُیُوبِکَ ما بَطَنَ وَیُحَرِّکُ عَلَیْکَ مِنْ أعْدائِکَ ما سَکَنَ; از زیاده گویى بپرهیز که عیب هاى نهانى تو را ظاهر مى سازد و کینه هاى آرام گرفته دشمنانت را بر ضد تو تحریک مى کند».(1)
💡در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إنَّ الرَّجُلَ لَیَتَحَدَّثُ بِالْحَدیثِ ما یُریدُ بِهِ سُوءًا إلاّ لِیُضْحِکَ بِهِ الْقَوْمُ یَهْوى بِهِ أبْعَدَ مِنَ السَّماءِ; انسان گاهى سخنى مى گوید که قصد بدى ندارد جز این که مى خواهد مردم را بخنداند و به سبب آن (از مقام خود) سقوط مى کند بیش از فاصله زمین و آسمان».(2)
💡احادیث اسلامى درباره سکوت و کم سخن گفتن و پرهیز از خطرات زبان بسیار زیاد است که در این مختصر نمى گنجد.
💡 این سخن را با حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم پایان مى دهیم که فرمود: «مِنْ حُسْنِ إِسْلاَمِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَا لاَ یَعْنِیهِ; از نشانه هاى خوبى اسلام انسان سخن نگفتن درباره امورى است که به او ارتباطى ندارد(3). (4)
*
✅پی نوشت:
(1). غررالحکم، طبق نقل میزان الحکمه، ح 11849 «باب النهى عن کثرة الکلام».
(2). میزان الحکمه، همان باب.
(3). بحارالانوار، ج 1، ص 216، ح 28.
(4). سند گفتار حکیمانه: این سخن حکمت آمیز را جاحظ در کتاب خود المائة المختاره پیش از سیّد رضى ذکر کرده است و در میان کسانى که بعد از سیّد رضى بوده اند ابن طلحه شافعى در مطالب السؤول و زمخشرى در ربیع الابرار و میدانى در مجمع الامثال آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 56) در کتاب تمام نهج البلاغه این کلام حکمت آمیز به ضمیمه کلمات متعدد مشابه دیگرى در ضمن وصیت امام براى فرزندش امام مجتبى ذکر شده است. (تمام نهج البلاغه، ص 957) ولى ما آن را در وصیت مزبور نیافتیم.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
⬇️پرسش و پاسخ شرعی
❓فلسفهی حجاب چیست؟ اسلام میگوید زن و مرد یکسان آفریده شدهاند، پس چرا اسلام فقط زنان را محدود میکند؟ اگر بین زن و مرد تفاوتی نباشد، مردها هم باید حجاب داشته باشند
✅برام روشن شدن پاسخ توجه به چند نکته ضروی است:
🔹زنان و مردان از جهاتی؛ مانند خلقت از یک ذات و گوهر،[1] و در بهرهمندی از حقوق اجتماعی؛ نظیر ازدواج، تعلیم و تربیـت، احقاق حقوق، آزادی اندیشه، بیان و قلم و ... مساوی هستند.
زن و مرد در عین اینکه از جهات متعدد مساویاند، اما از جهات دیگر با هم اختلاف دارند.
«زن در عین دارا بودن مشترکات، از جهاتی با مرد اختلاف دارد؛ چون ویژگیهای ساختمانی متوسط زنان؛ نظیر مغز، قلب، شریانها، اعصاب، قامت و وزن، طبق آنچه که در کالبدشناسی توضیح داده شده است، از متوسط مردان در همان ویژگیها مؤخرتر است و این مسئله موجب شده است که جسم زن لطیفتر و نرمتر از مرد باشد و در مقابل، جسم مرد درشتتر و سختتر باشد. و احساساتی لطیف؛ نظیر دوستی، رقت قلب، زیباگرایی و آرایشجویی در زن بیشتر و اندیشهگرایی در مرد فزونتر شود. بنابر این؛ زندگی زن «احساسگرا» و زندگی مرد «اندیشهگرا» است».[2]
اصل پوشش مخصوص خانمها نیست و بر مردان نیز تا حدودی لازم است.[3]
به نظر ما فلسفهی پوشش برای بانوان به چند چیز برمیگردد. بعضی از آنها جنبهی روانی دارد و بعضی جنبهی خانوادگی و بعضی دیگر جنبهی اجتماعی.
الف) از جنبهی روانی حجاب به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند.
🔹ب) از جنبهی خانوادگی حجاب سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زن و مرد میگردد.
🔹ج) از جنبهی اجتماعی حجاب موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع میگردد.
🔹به عبارت دیگر، اسلام میخواهد انواع لذتهای جنسی، چه بصری و لمسی و ...، به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، و اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جوییهای جنسی به هم میآمیزد، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.[4]
🔹دلیل لزوم پوشش بیشتر و کامل برای زنان، علاوه بر نکات گفته شده، ویژگیهای خاصی است که در خانمها وجود دارد؛ زیرا زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهراً به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده، نه به مرد؛ لذا با اینکه دستور پوشیدن برای مردان(مثل زنان) مقرر نشده است، اما عملاً مردان پوشیدهتر از زنان از منزل بیرون میروند؛ زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشمچرانی است، نه به خودنمایی، در حالیکه تمایل زن بیشتر به خودنمایی است، نه به چشم چرانی.
تمایل مرد به چشمچرانی، بیشتر زن را تحریک به خودنمایی میکند و به همین جهت «تبرج» (بزک نمودن) از مختصات زنان است».[5]
🔹گفتنی است که پوشش بیشتر زن، سبب میگردد تا ارزش زن در برابر مرد بالا رود. حریم نگهداشتن زن میان خود و مرد، یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اگر اسلام تأکید کرده است که زن متینتر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مردان نگذارد؛ برای آن است که بر احترام زن افزوده شود و مانند کالای بیارزشی تلقی نگردد که به راحتی در اختیار همگان است.[6]
🔹به عبارت دیگر، پوشیده بودن زن، در همان حدودی که اسلام تعیین کرده، موجب کرامت و احترام بیشتر او است؛ زیرا او را از تعرض افراد فرومایه و فاقد اخلاق مصون میدارد، پس حجاب محدودیت نیست، بلکه مصونیت است، هم مصونیت زن را در پی دارد و هم مصونیت جامعه را در آلوده شدن به گناه.[7] و [8]
[1]. نساء، 1. "یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیبا".
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 2، ص 414- 415، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[3]. مثلا پوشش عورت واجب است و پوشش بقیهی بدن در صورتی که در معرض نگاه نامحرم و سبب فتنه شودنیز واجب است، مگر آن مقداری که به صورت متعارف(مثل سر و صورت) آشکار است. مسائل جدید، ج 3، ص 227 و 228.[4]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 19، ص 432، صدرا.
[5]. همان، مسئله حجاب، ستر عورت.
[6]. نک: همان، با اندکی تغییر.
ادامه⏬
⏬
⏬
⏫
[7]. برای مطالعه بیشتر، نک: محسنی گرکانی، احمد، در ناب در صدف حجاب، انتشارات علوم اسلامی؛ محمدی اشتهاردی، محمد، حجاب بیانگرشخصیت، نشر معاونت مبارزه با مفاسداجتماعی ناجا، چاپ اول؛ رزاقی، احمد، عوامل فساد و بد حجابی و شیوههای مقابله با آن، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1371ش؛ شجاعی، محمد، درّ و صدف، چاپ سوم، 1378ش؛ مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، نشر صدرا؛ قرائتی، محسن، پوشش زن دراسلام، نشر ناصر، چاپ نهم، 1370ش؛ جوادی آملی، عبد الله، زن درآئینه جلال و جمال، نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم، 1371ش؛ فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1376ش.
[8]. «شخصیت و جایگاه زن در اسلام»، 265؛ «برتری مردان نسبت به زنان در برخی جنبهها»، 6580؛ «حجاب در اسلام»، 431؛ «محدودۀ حجاب زن»، 495؛ «قانون حجاب و دلایل اجبار در اجرای آن»، 1174.
@Nahjolbalaghe2