eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها و مطالب متنوع دیگر 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل‌عمران 💐آیه (۱۵۹) ✅فرمان عفو عمومى 🔹گرچه در این آیه یک سلسله دستورهاى کلى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده و از نظر محتوا مشتمل بر برنامه هاى کلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه احد است; زیرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد کسانى که از جنگ فرار کرده بودند، اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش کردند. 🔹خداوند در این آیه به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور عفو عمومى آنها را صادر کرد و پیامبر(صلى الله علیه وآله) با آغوش باز، خطاکاران توبه کار را پذیرفت. 🔹در آیه مورد بحث، نخست به یکى از مزایاى فوق العاده اخلاقى پیامبر(صلى الله علیه وآله)اشاره شده، مى فرماید: در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم نرم و مهربان شدى در حالى که اگر خشن، تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ). 🔹 فَظّ در لغت به معنى کسى است که سخنانش تند و خشن است، و غلیظ القلب به کسى مى گویند که سنگدل باشد، و عملاً انعطاف و محبتى نشان ندهد. 🔹بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنى خشونت است اما یکى غالباً در مورد خشونت در سخن، و دیگرى در مورد خشونت در عمل به کار مى رود و به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر(صلى الله علیه وآله) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار مى کند. 🔹پس از آن دستور مى دهد: از تقصیر آنان بگذر، آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش کن (فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ). 🔹یعنى نسبت به بىوفائى هائى که با تو کردند و مصائبى که در این جنگ براى تو فراهم نمودند، از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مى کنم، و در مورد مخالفت هائى که نسبت به فرمان من کردند، تو شفیع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب! 🔹به عبارت دیگر آنچه مربوط به حق تو است عفو کن و آنچه مربوط به حق من است من مى بخشم. 🔹پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا عمل کرد و آنها را به طور عموم مشمول عفو خود ساخت. 🔹روشن است: اینجا یکى از موارد روشن عفو، نرمش و انعطاف بود که اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) غیر از این مى کرد، زمینه براى پراکندگى مردم کاملاً فراهم بود، مردمى که گرفتار آن شکست فاحش شده بودند و آن همه کشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اینها خودشان محسوب مى شدند) چنین مردمى نیاز شدید به محبت و دلجوئى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه این جراحات، التیام پذیرد و آماده براى حوادث آینده شوند. 🔹موضوع مهم دیگر این که: آیه فوق به یکى از صفات مهم که در هر رهبرى لازم است اشاره مى کند و آن: مسأله گذشت و نرمش و انعطاف، در برابر کسانى است که تخلفى از آنها سرزده و بعداً پشیمان شده اند. 🔹بدیهى است شخصى که در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن، تندخو، غیر قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامه هاى خود مواجه با شکست خواهد شد، مردم از دور او پراکنده مى شوند و از وظیفه رهبرى بازمى ماند، به همین دلیل على(علیه السلام) در یکى از کلمات قصار خود مى فرماید: آلَةُ الرِّیاسَةِ سِعَةُ الصَّدْرِ: وسیله رهبرى گشادگى سینه است .(۱) 🔹بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده کردن شخصیت مسلمانان و تجدید حیات فکرى و روحى آنان دستور مى دهد: در کارها با آنها مشورت کن و رأى و نظر آنها را بخواه (وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ). این دستور، به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ همان طور که اشاره کردیم، قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با یاران خود مشورت کرد و نظر اکثریت بر این شد که اردوگاه، دامنه احد باشد و دیدیم که این نظر، محصول رضایت بخشى نداشت. در اینجا بود که این فکر به نظر بسیارى مى رسید، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آینده نباید با کسى مشورت کند. 🔹قرآن به این طرز تفکر پاسخ مى گوید و دستور مى دهد: باز هم با آنها مشورت کن، هر چند نتیجه مشورت در پاره اى از موارد، سودمند نباشد; زیرا در بررسى کلى، منافع آن روى هم رفته به مراتب بیش از زیان هاى آن است و اثرى که در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصیت آنها وجود دارد از همه اینها بالاتر است. 🔹اکنون ببینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى کرد؟ 🔹گرچه کلمه الأَمْر در شاوِرْهُمْ فِى الأَمْرِ مفهوم وسیعى دارد و همه کارها را شامل مى شود، ولى مسلّم است پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز در احکام الهى با مردم مشورت نمى کرد، بلکه صرفاً تابع وحى بود. پی نوشت ۱ ـ نهج البلاغه ، حکمت ۱۷۶ @Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج البلاغه ✅خطبه پنجم بخش اول 🔺فتنه انگيزانِ بعد از جریان سقیفه ✅پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 442-433 💡و من خطبة له عليه السّلام لما قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاطبه العباس و ابو سفيان بن حرب فى ان يبايعا له بالخلافة (و ذلك بعد ان تمت البيعة لابى بكر فى السقيفة و فيها ينهى عن الفتنة و يبيّن عن خلقه و علمه): «هنگامى كه «رسول خدا» (ص) رحلت فرمود، «عباس» و «ابو سفيان» به «على» (ع) عرض كردند كه آماده اند با او براى خلافت بيعت كنند» (و اين در زمانى بود كه بيعت در «سقيفه» براى «ابو بكر» پايان يافته بود- حضرت نپذيرفت- و اين خطبه را ايراد كرد و در آن، نهى از فتنه و آشوب مى كند و از روحيه و آگاهيهاى خود پرده بر مى دارد)». 🔹خطبه در يك نگاه: اين خطبه از معدود خطبه هايى است كه از «على» (ع) در غير زمان خلافتش نقل شده است. از مجموع اين خطبه و مقدمه اى كه «سيّد رضى» براى آن آورده، به خوبى استفاده مى شود كه بعد از رحلت «رسول خدا» (ص)، «ابو سفيان» و «عباس» خدمت آن حضرت آمدند (و شايد عباس به تحريك ابو سفيان آمده بود) و امام (ع) را به قيام تشويق كردند و تقاضا كردند با او به عنوان خليفه بيعت كنند ولى امام (ع) با آگاهى كاملى كه از شرايط زمان داشت و دلسوزى خاصّى كه براى بقاى اسلام و در هم شكستن توطئه هاى منافقان مى نمود نه تنها اين بيعت را نپذيرفت بلكه با عباراتى روشن به آنها هشدار داد كه از اين گونه كارها بپرهيزند. 🔹از آن جا كه مى دانست افراد ناآگاه يا مغرض به او خرده گيريهايى به خاطر سكوتش مى كنند به آنها پاسخ داد و در پايان، عشق خود را به مرگ و شهادت و لقاى پروردگار بيان مى كند و به علم و آگاهى فراوانى اشاره مى نمايد كه از اسرار است و اجازه پرده بردارى از آن را ندارد. 🔹مراقب فتنه انگيزان باشيد! 🔹شارح معروف «ابن ميثم» در آغاز اين خطبه مى گويد: سبب اين کلام «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آن است که چون در «سقيفه بنى ساعده» براى «ابوبکر» بيعت گرفته شد، «ابوسفيان» براى ايجاد فتنه و آشوب و درگيرى در ميان مسلمانان به سراغ «عبّاس» عموى پيامبر رفت و به او گفت: اين گروه، خلافت را از «بنى هاشم» بيرون بردند و در قبيله «بنى تيم» قرار دادند (ابوبکر از اين قبيله بود) و مسلّم است که فردا اين مرد خشن که از طايفه «بنى عدى» است (اشاره به عمر است) در ميان ما حکومت خواهد کرد. برخيز; نزد «على»(عليه السلام) برويم و با او به عنوان خلافت بيعت کنيم. تو عموى پيامبرى و سخن من هم در ميان قريش مقبول است اگر آنها با ما به مقابله برخيزند با آنها پيکار مى کنيم و آنان را در هم مى کوبيم. و به دنبال اين سخن هر دو نزد «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آمدند. «ابوسفيان» عرض کرد: اى «ابوالحسن» از مسأله خلافت غافل مشو. کى ما پيرو قبيله بى سر و پاى «تيم» بوديم! (و مى خواست به اين ترتيب امام(عليه السلام) را تحريک براى قيام و درگيرى کند) اين در حالى بود که حضرت مى دانست او به خاطر دين، اين سخنان را نمى گويد بلکه مى خواهد فساد بر پا کند.(1) به همين جهت خطبه بالا را ايراد فرمود. 🔹مورّخ معروف «ابن اثير» در کتاب «کامل» مى نويسد که «على»(عليه السلام) در اين جا به «ابوسفيان» فرمود: به خدا سوگند منظور تو چيزى جز فتنه نيست! به خدا سوگند تو هميشه در فکر بودى که براى اسلام و مسلمين ايجاد شرّ کنى! ما نياز به نصيحت و اندرز تو نداريم! و از اين جا حال و هوايى که اين خطبه در آن صادر شده است به خوبى روشن مى شود و مى تواند پرتوى روى تمام جمله هاى خطبه بيندازد و آن را تفسير کند. 🔹در نخستين بخش از اين خطبه، امام(عليه السلام) به چهار نکته مهم اشاره مى فرمايد: 1⃣ نخست مى گويد: «اى مردم! امواج سهمگين فتنه ها را با کشتيهاى نجات بشکافيد و از راه اختلاف و پراکندگى و دشمنى کنار آييد و تاجهاى تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد!» (اَيُّهَا النّاسُ شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ، وَعَرِّجُوا(2) عَنْ طَريقِ الْمُنافَرَة(3)، وَضَعُوا تيجانَ الْمُفاخَرَة). خطاب «اَيُّها النّاس» نشان مى دهد که تنها اين دو نفر در خدمت حضرت نبودند، بلکه گروهى ديگر از مردم حضور داشتند. بعضى روايات نيز اين معنا را تأييد مى کند..... پی نوشت: 1. شرح ابن ميثم، ج 1، ص 276. 2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 326. 3. «عرّجوا» از ماده «تعريج» به معناى متمايل ساختن يا متمايل شدن است و در اين جا به معناى کناره گيرى نمودن مى باشد. @Nahjolbalaghe2
✨ذکر روز " شنبه "✨ " صـدمرتبه" 🍃🌸 یا رَبَّ العالَمیـن 🌸
تقویم_روزانه ✅امروز شنبه ۱آذر ۱۳۹۹ ✅مصادف با ۵ ربیع‌الثانی ۱۴۴۲ 💠 اذان صبح ۰۵:۱۹ 💠 طلوع آفتاب ۰۶:۴۶ 💠 اذان ظهر ۱۱:۵۰ 💠 غروب آفتاب ۱۶:۵۴ 💠 اذان مغرب ۱۷:۱۳ 💠 نیمه شب شرعی ۲۳:۰۷ ذکر روز شنبه 👇👇 🍃 {یا رَبَّ الْعالَمین} 🍃 {ای پروردگار جهانیان} 🍃 {۱۰۰مرتبه} •{ أَلَابِذِڪْرِاللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب }• 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨   ⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج ✅خطبه چهارم بخش سوم 🔹امروز پرده ها را کنار مى زنم!🔹 🔹جم
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج البلاغه ✅خطبه پنجم بخش اول 🔺فتنه انگيزانِ بعد از جریان سقیفه ✅پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 442-433 💡و من خطبة له عليه السّلام لما قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خاطبه العباس و ابو سفيان بن حرب فى ان يبايعا له بالخلافة (و ذلك بعد ان تمت البيعة لابى بكر فى السقيفة و فيها ينهى عن الفتنة و يبيّن عن خلقه و علمه): «هنگامى كه «رسول خدا» (ص) رحلت فرمود، «عباس» و «ابو سفيان» به «على» (ع) عرض كردند كه آماده اند با او براى خلافت بيعت كنند» (و اين در زمانى بود كه بيعت در «سقيفه» براى «ابو بكر» پايان يافته بود- حضرت نپذيرفت- و اين خطبه را ايراد كرد و در آن، نهى از فتنه و آشوب مى كند و از روحيه و آگاهيهاى خود پرده بر مى دارد)». 🔹خطبه در يك نگاه: اين خطبه از معدود خطبه هايى است كه از «على» (ع) در غير زمان خلافتش نقل شده است. از مجموع اين خطبه و مقدمه اى كه «سيّد رضى» براى آن آورده، به خوبى استفاده مى شود كه بعد از رحلت «رسول خدا» (ص)، «ابو سفيان» و «عباس» خدمت آن حضرت آمدند (و شايد عباس به تحريك ابو سفيان آمده بود) و امام (ع) را به قيام تشويق كردند و تقاضا كردند با او به عنوان خليفه بيعت كنند ولى امام (ع) با آگاهى كاملى كه از شرايط زمان داشت و دلسوزى خاصّى كه براى بقاى اسلام و در هم شكستن توطئه هاى منافقان مى نمود نه تنها اين بيعت را نپذيرفت بلكه با عباراتى روشن به آنها هشدار داد كه از اين گونه كارها بپرهيزند. 🔹از آن جا كه مى دانست افراد ناآگاه يا مغرض به او خرده گيريهايى به خاطر سكوتش مى كنند به آنها پاسخ داد و در پايان، عشق خود را به مرگ و شهادت و لقاى پروردگار بيان مى كند و به علم و آگاهى فراوانى اشاره مى نمايد كه از اسرار است و اجازه پرده بردارى از آن را ندارد. 🔹مراقب فتنه انگيزان باشيد! 🔹شارح معروف «ابن ميثم» در آغاز اين خطبه مى گويد: سبب اين کلام «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آن است که چون در «سقيفه بنى ساعده» براى «ابوبکر» بيعت گرفته شد، «ابوسفيان» براى ايجاد فتنه و آشوب و درگيرى در ميان مسلمانان به سراغ «عبّاس» عموى پيامبر رفت و به او گفت: اين گروه، خلافت را از «بنى هاشم» بيرون بردند و در قبيله «بنى تيم» قرار دادند (ابوبکر از اين قبيله بود) و مسلّم است که فردا اين مرد خشن که از طايفه «بنى عدى» است (اشاره به عمر است) در ميان ما حکومت خواهد کرد. برخيز; نزد «على»(عليه السلام) برويم و با او به عنوان خلافت بيعت کنيم. تو عموى پيامبرى و سخن من هم در ميان قريش مقبول است اگر آنها با ما به مقابله برخيزند با آنها پيکار مى کنيم و آنان را در هم مى کوبيم. و به دنبال اين سخن هر دو نزد «اميرمؤمنان على»(عليه السلام) آمدند. «ابوسفيان» عرض کرد: اى «ابوالحسن» از مسأله خلافت غافل مشو. کى ما پيرو قبيله بى سر و پاى «تيم» بوديم! (و مى خواست به اين ترتيب امام(عليه السلام) را تحريک براى قيام و درگيرى کند) اين در حالى بود که حضرت مى دانست او به خاطر دين، اين سخنان را نمى گويد بلکه مى خواهد فساد بر پا کند.(1) به همين جهت خطبه بالا را ايراد فرمود. 🔹مورّخ معروف «ابن اثير» در کتاب «کامل» مى نويسد که «على»(عليه السلام) در اين جا به «ابوسفيان» فرمود: به خدا سوگند منظور تو چيزى جز فتنه نيست! به خدا سوگند تو هميشه در فکر بودى که براى اسلام و مسلمين ايجاد شرّ کنى! ما نياز به نصيحت و اندرز تو نداريم! و از اين جا حال و هوايى که اين خطبه در آن صادر شده است به خوبى روشن مى شود و مى تواند پرتوى روى تمام جمله هاى خطبه بيندازد و آن را تفسير کند. 🔹در نخستين بخش از اين خطبه، امام(عليه السلام) به چهار نکته مهم اشاره مى فرمايد: 1⃣ نخست مى گويد: «اى مردم! امواج سهمگين فتنه ها را با کشتيهاى نجات بشکافيد و از راه اختلاف و پراکندگى و دشمنى کنار آييد و تاجهاى تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد!» (اَيُّهَا النّاسُ شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ، وَعَرِّجُوا(2) عَنْ طَريقِ الْمُنافَرَة(3)، وَضَعُوا تيجانَ الْمُفاخَرَة). خطاب «اَيُّها النّاس» نشان مى دهد که تنها اين دو نفر در خدمت حضرت نبودند، بلکه گروهى ديگر از مردم حضور داشتند. بعضى روايات نيز اين معنا را تأييد مى کند..... پی نوشت: 1. شرح ابن ميثم، ج 1، ص 276. 2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 326. 3. «عرّجوا» از ماده «تعريج» به معناى متمايل ساختن يا متمايل شدن است و در اين جا به معناى کناره گيرى نمودن مى باشد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️احکام شرعی ✅وضوی جبیره ای ✅١ ‏. چيزی كه بر زخم می بندند و دوايی كه بر آن می زنند جبیره، نام دارد. 🔹٢ ‏. اگر دست يا صورتمان زخم است و آب براى آن ضرر دارد، بايد پارچه پاکی، يا چيز ديگرى مثلا چسب بر آن گذاشته و هنگام شستن ديگر جاها، بر ‏آن قسمت هم دست تر بكشيم ‏. 🔹٣ ‏- اگر روى زخم بسته شده و نمی شود آن را باز كرد بايد هنگام وضو، دست تر بر آن بكشيم و اگر پارچه يا چيزی كه روى زخم است، نجس باشد، بايد پارچه پاكى رويش بگذاريم و دست تر بر آن بكشيم. 🔹4 ‏. اگر سر يا پا (محل مسح )زخم باشد، و نتوان روى آن را مسح كرد ‏چنانچه جایی از محل مسح باقى است بايد همان قسمت ‏را مسح كنيم مثلا دو انگشت پا زخم و ديگر انگشتان سالم است، بايد بر قسمت سالم دست ‏بكشيم و وضو صحیح است، و اگر جای مسح باقى نیست مثلأ تمام پا، باندپيچى شده است، بايد روى همان را مسح كنيم. 🔹5 ‏. اگر به جهتى ديگر (غير از زخم) آب براى اعضاى وضو ضررداشته ‏باشد، بايد به همان دستوری كه گفته شد، وضوى جبيره اى بگیریم. 🔹6 ‏- در وضوی جبيره اى نيز، صورت و دستها بايد از بالا به پايين شسته شود. پس اگر قسمت بالاى دست يا صورت را جبيره پوشانده، ابتدا بايد دست ‏بر آن بكشيم و در ادامه، قسمت پايين را بشوييم. 🔹7.اگر انسان بتواند وضوى جبيره اى بگيرد، بايد به وظيفه خود عمل كند و ‏تيمّم تنهاكافى نيست. پی نوشت: برگرفته از کتاب احکام جامع، کاری از واحد فقه و احکام پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام @Nahjolbalaghe2