✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
۞ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
《صَدَقَ اللهُ العَلیُ العَظیم》
اى کسانى که ایمان آورده اید! یهود و نصارى را دوست و تکیه گاه خود، انتخاب نکنید. آنها اولیاى یکدیگرند. و کسانى که از شما با آنان دوستى کنند،از آنها
هستند. خداوند، گروه ستمکاران را هدایت نمى کند.
(مائده/۵۱)
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه مائده آیه(۵۱)🔹
✅شأن نزول:
بسیارى از مفسران نقل کرده اند که بعد از جنگ بدر ، عبادة بن صامت خزرجى ، خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) رسیده، گفت: من هم پیمانانى از یهود دارم که از نظر عدد ،زیاد و از نظر قدرت نیرومندند، اکنون که آنها ما را تهدید به جنگ مى کنند و حساب مسلمانان از غیر مسلمانان جدا شده است، من از دوستى و هم پیمانى با آنان برائت مى جویم، هم پیمانِ من تنها خدا و پیامبر او است.
عبداللّه بن أُبَىّ گفت: ولى من از هم پیمانى با یهود برائت نمى جویم; زیرا از حوادث مشکل مى ترسم و به آنها نیازمندم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود: آنچه در مورد دوستى با یهود بر عباده مى ترسیدم، بر تو نیز مى ترسم (و خطر این دوستى و هم پیمانى براى تو از او بیشتر است).
عبداللّه گفت: چون چنین است من هم مى پذیرم و با آنها قطع رابطه مى کنم، آیات فوق نازل شد و مسلمانان را از هم پیمانى با یهود و نصارى بر حذر داشت.
تفسیر:
هم پیمانى با یهود و نصارى ممنوع
آیات فوق مسلمانان را از همکارى با یهود و نصارى به شدت بر حذر مى دارد، نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! یهود و نصارى را تکیه گاه و هم پیمان خود قرار ندهید ! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ).
یعنى ایمان به خدا ایجاب مى کند که به خاطر جلب منافع مادى با آنها همکارى نکنید.
أولیاء جمع ولىّ از ماده ولایت به معنى نزدیکى فوق العاده میان دو چیز است که به معنى دوستى، و نیز به معنى هم پیمانى و سرپرستى آمده است.
ولى با توجه به شأن نزول آیه، و سایر قرائنى که در دست است، منظور از آن در اینجا این نیست که مسلمانان هیچگونه رابطه تجارى و اجتماعى با یهود و مسیحیان نداشته باشند، بلکه منظور این است که: با آنها هم پیمان نگردند و در برابر دشمنان روى دوستى آنها تکیه نکنند.
مى دانیم مسأله هم پیمانى در میان عرب در آن زمان رواج کامل داشت و از آن به وِلاء تعبیر مى شد.
جالب این که: در اینجا روى عنوان اهل کتاب تکیه نشده، بلکه به عنوان یهود و نصارى از آنها نام برده شده است، شاید اشاره به این است که آنها اگر به کتب آسمانى خود عمل مى کردند، هم پیمانان خوبى براى شما بودند.
ولى اتحاد آنها با یکدیگر روى دستور کتاب هاى آسمانى نیست، بلکه روى اغراض سیاسى، دسته بندى هاى نژادى و مانند آن است.
پس آنگاه، با یک جمله کوتاه، دلیل این نهى را بیان کرده، مى گوید: هر یک از آن دو طایفه، دوست و هم پیمانِ هم مسلکان خود هستند (بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض).
یعنى تا زمانى که منافع خودشان و دوستانشان مطرح است، هرگز به شما نمى پردازند.
روى این جهت، هر کس از شما طرح دوستى و پیمان با آنها بریزد، از نظر تقسیم بندى اجتماعى و مذهبى جزء آنها محسوب خواهد شد (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ).
شک نیست که خداوند چنین افراد ستمگرى را که به خود و برادران و خواهران مسلمان خود خیانت کرده و بر دشمنانشان تکیه مى کنند، هدایت نخواهد کرد (إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ).
✔️پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ادامه شرح خطبه(۱۹)🔹 ✔️برخورد با منافق(اشعث ابن قیس) سپس در يک سخن تند به او مى فرمايد:
✨﴾﷽﴿✨
🔹شرح خطبه (۱۹)🔹
🔴معرفی منافق(اشعث ابن قیس)
✅...امّا داستان اسارت او در اسلام نيز به گفته «ابن ابى الحديد» چنين بود که: بعد از نفوذ قدرت اسلام و آمدن هيئت هاى نمايندگى قبايل عرب نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) براى قبول اسلام، هيئتى از قبيله بنى کنده که اشعث نيز جزء آنها بود به محضر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آمدند و ظاهراً اسلام را پذيرفتند; و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) نيز هدايايى به آنها داد، ولى بعد از رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) اشعث در صفوف مرتديّن قرار گرفت و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام کرد، گروهى از لشکريان اسلام آنها را محاصره کردند، او شبانه نزد فرمانده لشکر اسلام آمده، تقاضاى امان کرد و تسليم شد و بعضى گفته اند تقاضاى امان براى ده نفر از خانواده خود کرد و بقيّه را که هشتصد نفر بودند تسليم سپاه اسلام نمود و آنها انتقام سختى از آنان گرفتند. سپس اشعث را دست بسته با آن ده نفر نزد «ابوبکر» آوردند، «ابوبکر» آنها را عفو کرد و خواهرش «ام فروه» را که نابينا بود به ازدواج او درآورد (همان گونه که قبلا گفته شد).(8)
«طبرى» در تاريخ خود مى نويسد: روى همين جهت هم مسلمانان او را لعن مى کردند و هم اسيران طايفه خودش، تا آن جا که زنان طايفه اش او را «عُرْفُ النّارِ» ناميدند (عرف النّار به معنى يال هاى آتش است) و اين سخن را به کسانى مى گفتند که مرتکب خيانت شوند (چرا که اشعث بزرگترين خيانت را درباره قبيله خود انجام داد).(9)
روى همين جهت امام(عليه السلام) در ادامه سخن مى فرمايد:
«آن کس که شمشيرها را به سوى قبيله اش هدايت کند و مرگ را به جانب آنان سوق دهد، سزاوار است که نزديکانش به او خشم ورزند و بيگانگان به او اعتماد نکنند!» (وَ اِنَّ امْرَءاً دَلَّ عَلى قَوْمِهِ السَّيْفَ، وَ ساقَ اِلَيْهِمُ الْحَتْفَ! لَحَرِىّ اَنْ يَمْقُتَهُ الاَقْرَبُ، وَ لا يَأمَنُهُ الاَبْعَدُ).
اشاره به اين که تو همان کسى هستى که در داستان مرتد شدن بعد از اسلام و مخالفت با پرداخت زکات به حکومت اسلامى در زمان ابوبکر، هنگامى که زياد بن لبيد، امير حضرموت با لشکر عظيمى به سوى تو آمد و جنگ شديدى در ميان قوم تو و آنها واقع شد، قوم تو پناه به قلعه محکم خود بردند، هنگامى که وضع مشکل شد تو به سراغ زياد آمدى و امان خواستى (به روايتى تنها براى خودش امان خواست و به روايتى براى ده نفر از نزديکانش) و بقيه را به دم شمشير مسلمين سپردى! (اين در حالى بود که بقيّه قومش گمان مى کردند براى آنها هم امان گرفته، در حالى که چنين نبود; و همين کار سبب شد که در ميان مردم به عنوان خيانتکار مشهور گردد).
جالب اين که بعضى از مورّخان نوشته اند: هنگامى که او امان از لشکر اسلام خواست، اسم ده نفر را نوشت و به آنها داد و فراموش کرد نام خود را بنويسد; به همين دليل هنگامى که آن ده نفر از جمعيّت پناه برندگان به قلعه جدا شدند و نام خود اشعث را در آن نامه نديدند، يکى از مسلمانان خوشحال شد و خطاب به او کرد و گفت: اى دشمن خدا خوشبختانه اشتباه کردى (و الآن مرگ در انتظار توست) ولى پيشنهاد شد که او را نکشند و نزد ابوبکر ببرند. هنگامى که او را با گروهى از اسيران نزد ابوبکر آوردند، اظهار ندامت و پشيمانى و توبه کرد و بخشوده شد.(10)
مرحوم سيّدرضى در اين جا روايت ديگرى نقل کرده است، او مى گويد: «مقصود امام(عليه السلام) اين است که اشعث يک بار در دوران کفرش اسير شد و بار ديگر پس از اسلام آوردن; و جمله «دَلَّ عَلى قَوْمِهِ السَّيْفَ» اشاره به سخنى است که اشعث با خالد بن وليد در يمامه داشت; اشعث قبيله خويش را فريب داد و به آنان خيانت کرد و خالد آنها را به قتل رساند، به همين دليل قبيله اش او را «عُرْفُ النّارِ» ناميدند. اين لقب را به افراد خائن و پيمان شکن مى گفتند».
بعضى از مورّخان و شارحان نهج البلاغه گفته اند اشعث داستانى با خالدبن وليد نداشته، بلکه ماجراى او با زيادبن لبيد بوده که در بسيارى از تواريخ اسلامى به آن تصريح شده است; ولى به گفته ابن ميثم در شرح نهج البلاغه خود، از آن جا که شريف رضى مرد دانشمند و آگاهى بوده، ممکن است او به تاريخى در اين زمينه دست يافته باشد که به ما نرسيده است.(11)
همان گونه که در سابق نيز اجمالا اشاره شد «عرف» در اصل به معناى برآمدگى است، به همين دليل محلّ روييدن يالهاى اسب و خروس را عرف مى گويند (و گاه به خود يال نيز عرف گفته مى شود) و عرفات را از اين نظر عرفات مى نامند که سرزمين بلندى است که اطراف آن را کوه هايى گرفته است و اعراف، ديوارى است که در ميان بهشت و دوزخ کشيده شده است.(12)
اگر افراد خائن و پيمان شکن را «عرف النّار» مى ناميدند به خاطر اين بوده است که آنها براى قوم خود آتش مى افروختند و گويى به منزله زبانه ها و يالهاى اين آتش بودند...ادامه دارد
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و شصت و دوم
❇️ آمادگی دوباره برای جنگ با معاویه
🔹خود را برای جنگ آماده سازید
[ با اعلام رسمی نتیجهٔ حَکمیت، زمان معاهده به پایان رسید. مردم همگی اجتماع کردند و من برای آنان خطبهای ایراد کردم و آنان را به آمادگی دوباره برای رفتن به جنگ با معاویه دعوت کردم؛ در این خطبه نخست مطالبی در رابطه با توحید و خداشناسی بیان کردم سپس ضرورت جهاد و رعایت تقوای الهی را به آنان متذکر شدم: ]
🔻اما بعد، کسی که جهاد را ترک کند و در کار خدا سست باشد، بر لبهٔ پرتگاه و نابودی ایستادهاست؛ مگر این که لطف و رحمت الهی او را دریابد.
بندگان خدا، تقوای الهی را رعایت کنید و با کسی که از حدود الهی تجاوز کرده است و برای خاموش کردن نور الهی تلاش میکند بجنگید. به پیکار برخیزید با خطاکارانی که دوستان خدا را از دم تیغ گذراندند، دین خدا را تحریف کردند، کتاب خدا را نمیخوانند، دین خدا را نمیفهمند و شناختی از تأویل کتاب خدا ندارند. آنها هیچ شایستگی برای حکومت در سایهٔ این دین ندارند و در اسلام نیز سابقهای کسب نکردهاند.
🔻به خدا سوگند، اگر با آنان برخورد نکنید، آنان همچون کسریٰ و قیصر با شما برخورد خواهند کرد. پس حرکت کنید و خود را برای جنگ آماده سازید که به سراغ برادرانتان در بصره فرستادهام تا به شما ملحق شوند. با رسیدن آنها و جمعشدن شما عازم خواهیم شد، انشاءالله.
🔹برادرانم در راه حق
[ پس ازاعلام آمادگی برای جنگ مجدد با معاویه، تعداد اندکی از سپاهیان بصره وارد پادگان نُخَیله شدند. آنها فقط سههزارودویست تن بودند! با دیدن این وضع، بزرگان مردم کوفه و فرماندهان لشکر و رؤسای قبیلهها را جمع کردم و به آنان گفتم: ]
🔻ای مردم کوفه، شما برادران من و یاران و انصار من در راه حق هستید. شما دعوت مرا برای جهاد پذیرفتید و به یاری شما با کسانی که از دین برگشتهاند، مقابله خواهم کرد. برای این کار، از مردم بصره نیز یاری خواستم؛ ولی آنها فقط سههزارودویست تن را برای کمک به من فرستادهاند! اکنون خالصانه و خیرخواهانه به یاری من بشتابید. به رؤسای قبایل دستور میدهم که تعداد جنگجویان قبیلهٔ خویش و همچنین جوانانی که توانایی جنگیدن دارند و تعداد خدمتکاران را بنویسند و در اختیار من قرار دهند تا برنامهریزی کنم، انشاءلله.
[ سعدبنقیسهمدانی برخاست و گفت: ای امیرالمؤمنین، فرمان تو را شنیدیم و از صمیم دل و خالصانه در طاعت تو هستیم. من اولین کسی هستم که دعوت تو را اجابت و خواست تو را پیگیری میکنم. پس از او عدیبنحاتم و حجربنعدی و بزرگان قبایل برخاستند و همانند وی سخن گفتند و آمار جنگجویان قبیلهٔ خویش را ارائه کردند که تعدادشان به چهلهزار تن میرسید.]
🔹اولویت؛ جنگ با معاویه
[ موضوع خوارج ذهن مردم را مشغول کرده بود و شنیدم که برخی از آنان میگویند: چه خوب بود که امیرالمؤمنین دستور میداد به سراغ خوارج برویم و پس از تمام کردن کار آنان، ما را به شام و جنگ با معاویه میبرد!
در ضمن خطبهای به مردم گفتم: ]
🔻سخن شما به من رسیده است که ای کاش امیرالمؤمنین ما را به سراغ خوارج که بر ضد ما قیام کردهاند، میفرستاد و از آنها شروع میکردیم.
بدانید که برای من، جنگ با معاویه مهمتر از جنگ با خوارج است. همگی به سوی قومی حرکت کنید که آمادهٔ جنگ با شمایند و میخواهند پادشاهان ستمگر و مستبد روی زمین باشند و بر مؤمنان اربابی کنند و بندگان خدا را به زنجیر اسارت بکشند. در چنین وضعی موضوع خوارج را کنار بگذارید.
[ در این هنگام، مردم از هر سوی مجلس ندا سر دادند: ای امیرالمؤمنین، هر مسیری را که میخواهی انتخاب کن. ما همگی یاوران تو و از زمرهٔ حزب توایم و با دشمنان تو دشمنی میکنیم و با کسانی که طاعت تو را گردن نهادهاند همراهیم. امروز دلهای شیعیان تو چنان متّحد و یکپارچه است که گویی یک نفر هستند و همگی برای یاری تو و جهاد با دشمن تو نظر واحد دارند. ما همه شیعیان تو هستیم که امیدواریم خداوند برای یاریرسانی به تو و جهاد با مخالفان تو، بهترین پاداش را نصیب ما سازد. ما از خداوند میترسیم که در صورت یارینکردنِ تو، ما را گرفتار شدیدترین عذابها کند.
همهٔ مردم با من تجدید بیعت کردند و بر پیمان خویش با من تأکید ورزیدند و من نیز به شرط این که به کتاب خدا و رسول خدا صلیاللّٰهعلیهوآله عمل کنم، بیعت آنان را پذیرفتم.]
📚منابع:
۱. الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۶۴
۲. الأخبارالطوال، ص۲۰۶
۳. تاریخ طبری، ج۴، ص۵۹
۴. الفصول المهمة، ص ۱۰۸
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
1_1117477744.mp3
3.6M
#قصه_های_کودکانه | شما چه کاره می شوید
🎙 با اجرای نورالزینب و نورالزهرا خانم حافظی
📚 در باغ نهج البلاغه
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2