✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیرسوره مبارکه مائده آیه های(۵۵و۵۶)🔹 سرپرست واقعى مؤمنان
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مائده ادامه آیه های(۵۵و۵۶)🔹
علاوه بر ده نفر که در بالا ذکر شده، از خود على(علیه السلام) نیز این روایت در کتب اهل تسنن نقل شده است.
جالب این که: در کتاب غایة المرام ، تعداد ۲۴ حدیث در این باره از طرق اهل تسنن و ۱۹ حدیث از طرق شیعه نقل کرده است.کتاب هاى معروفى که این حدیث در آنها نقل شده از سى کتاب تجاوز مى کند که همه از منابع اهل تسنن است، از جمله محبّ الدین طبرى در ذخائر العقبى ، صفحه ۸۸ و علامه قاضى شوکانى در تفسیر فتح القدیر ، جلد دوم، صفحه ۵٠ و در جامع الاصول ، جلد نهم، صفحه ۴۷۸ و در اسباب النزول واحدى، صفحه ۱۴۸ و در لباب النقول سیوطى، صفحه ۹٠ و در تذکرة سبط بن جوزى، صفحه ۱۸ و در نور الابصار شبلنجى، صفحه ۱٠۵ و در تفسیر طبرى ، صفحه ۱۶۵ و در کتاب الکافى الشاف ابن حجر عسقلانى، صفحه ۵۶ و در مفاتیح الغیب رازى، جلد سوم، صفحه ۴۳۱ و در تفسیر درّ المنثور ، جلد ۲، صفحه ۳۹۳ و در کتاب کنز العمال ، جلد ۶، صفحه ۳۹۱ و مسند ابن مردویه و مسند ابن الشیخ .
اضافه بر اینها در صحیح نسائى و کتاب الجمع بین الصحاح الستّه و کتاب هاى متعدد دیگرى این احادیث آمده است.با این حال چگونه مى توان این همه احادیث را نادیده گرفت، در حالى که در شأن نزول آیات دیگر به یک یا دو روایت قناعت مى کنند.
اما گویا تعصب، اجازه نمى دهد این همه روایات و این همه گواهى دانشمندان درباره شأن نزول آیه فوق مورد توجه قرار گیرد و اگر بنا شود در تفسیر آیه اى از قرآن این همه روایات نادیده گرفته شود ما باید در تفسیر آیات قرآنى اصولاً به هیچ روایتى توجه نکنیم; زیرا درباره شأن نزولِ کمتر آیه اى از آیات قرآن این همه روایت وارد شده است.
این مسأله به قدرى روشن و آشکار بوده که حسّان بن ثابت شاعر معروف عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)مضمون روایتِ فوق را در اشعار خود که درباره على(علیه السلام)سروده چنین آورده است:
فَأَنْتَ الَّذِى أَعْطَیْتَ اِذْ کُنْتَ راکِعاً * زَکاتاً فَدَتْکَ النَّفْسُ یا خَیْرَ راکِع
فَأَنْزَلَ فِیْکَ اللّهُ خَیْرَ وِلایَة * وَ بَیَّنَها فِى مُحْکَماتِ الشَّرایِعِ:
یعنى: تو بودى که در حال رکوع زکات بخشیدى * جان به فداى تو باد اى بهترین رکوع کنندگان !
و به دنبال آن خداوند بهترین ولایت را درباره تو نازل کرد * و در ضمن قرآن مجید آن را ثبت نمود
۲ ـ پاسخ به هشت ایراد
جمعى از متعصبان اهل تسنن اصرار دارند که ایرادهاى متعددى به نزول این آیه در مورد على(علیه السلام) و همچنین به تفسیر ولایت به عنوان سرپرستى و تصرف و امامت بنمایند که ما ذیلاً مهم ترین آنها را عنوان کرده و مورد بررسى قرار مى دهیم:
الف ـ استعمال جمع در مفرد
از جمله اشکالاتى که نسبت به نزول آیه فوق در مورد على(علیه السلام) گرفته اند این است که: آیه با توجه به کلمه الَّذِین که براى جمع است، قابل تطبیق بر یک فرد نیست.
به عبارت دیگر، آیه مى گوید: ولىّ شما آنهائى هستند که نماز را بر پا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند، این عبارت چگونه بر یک شخص مانند على(علیه السلام) قابل تطبیق است؟
پاسخ:
در ادبیات عرب مکرّر دیده مى شود که لفظِ جمع در مورد مفرد به کار برده شده، از جمله در آیه مباهله کلمه نِسائَنا به صورت جمع آمده، در صورتى که منظور از آن طبق شأن نزول هاى متعددى که وارد شده، فاطمه زهرا(علیها السلام) است، و همچنین أَنْفُسَنا جمع است در صورتى که از مردان غیر از پیغمبر(صلى الله علیه وآله) کسى جز على(علیه السلام) در آن جریان نبود و در آیه ۱۷۳ سوره آل عمران در داستان جنگ احد مى خوانیم:
اَلَّذِیْنَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ اِیْماناً: اینها کسانى بودند که مردم به آنها گفتند: مردم براى حمله به شما اجتماع کرده اند، از آنها بترسید، اما آنها، ایمانشان زیادتر شد... همان طور که در تفسیر این آیه، در جلد سوم ذکر کردیم، بعضى از مفسران شأن نزول آن را درباره نعیم بن مسعود که یک فرد بیشتر نبود مى دانند.
همچنین در آیه ۵۲ سوره مائده مى خوانیم: یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصِیْبَنا دائِرَةٌ در حالى که آیه در مورد عبداللّه بن أُبَىّ وارد شده است که تفسیر آن گذشت.
همچنین در آیه اول سوره ممتحنه و آیه ۸ سوره منافقون و آیات ۲۱۵ و ۲۷۴ سوره بقره ، تعبیراتى دیده مى شود که عموماً به صورت جمع است، ولى طبق آنچه در شأن نزول آنها آمده، منظور از آن یک فرد بوده است.
این تعبیر، یا به خاطر این است که اهمیت موقعیت آن فرد و نقش مؤثرى که در این کار داشته روشن شود،
و یا به خاطر آن است که حکم در شکل کلّى عرضه شود، اگر چه مصداق آن منحصر به یک فرد بوده باشد.
در بسیارى از آیات قرآن ضمیر جمع به خداوند که احد و واحد است به عنوان تعظیم گفته شده است. ادامه دارد..
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹شرح نامه(۳۱) ادامه بخش بیستم🔹 ✅رفتار با زنان و بستگان ...ولى براى حسن ختام به کلام خود
✨﴾﷽﴿✨
🔹شرح نامه(۳۱)ادامه بخش بیستم🔹
✅رفتار با زنان و بستگان
...ابن ابى الحديد نمونه هايى از حمايت قبيله نسبت به افراد مظلوم را آورده که نشان مى دهد اين حمايت تا چه حد کارساز بوده است. از جمله اينکه فرزدق هر زمان مى خواست در مقابل خلفا و امرا شعرى از اشعارش را بخواند حتما نشسته مى خواند. روزى وارد بر خليفه اموى سليمان بن عبدالملک شد و شعرى خواند و پدران خودش را در آن ستود. سليمان، ناراحت شد گفت: اين مدح و ستايش درباره من بود يا خودت؟ فرزدق در جواب گفت: هم براى من و هم براى تو. اين مسأله سبب خشم سليمان شد به او گفت: بسيار خوب برخيز و بقيه اشعار را بخوان و بعد از اين جز در حالت قيام نبايد شعرى بخوانى. فرزدق گفت: نه به خدا قسم. چنين چيزى ممکن نيست مگر اينکه سر من بر تنم نباشد و به زمين افتد. سليمان گفت: واى بر اين احمقِ آلوده مادر. با صراحت با من مخالفت مى کند و فريادش بلند شد. (و قصد سويى درباره فرزدق کرد) ناگهان شنيد سر و صداى زيادى بر در قصر است. سليمان گفت: چه خبر است گفتند: قبيله بنى تميم (قبيله فرزدق) بر در ايستاده اند و مى گويند: هرگز نبايد فرزدق ايستاده شعر بخواند و ما دست به قبضه شمشيرها برديم. سليمان هنگامى که شرايط را سخت ديد گفت: مانعى ندارد. فرزدق بنشيند و اشعارش را بخواند.
همه چيز خود را به خدا بسپار:
سرانجام امام(عليه السلام) در آخرين بخش اين وصيّت نامه به فرزندش دو دستور مى دهد که همه چيز در آن دو جمع است; نخست مى فرمايد: «دين و دنيايت را نزد خدا به امانت بگذار»; (اسْتَوْدِعِ اللهَ دِينَکَ وَدُنْيَاکَ).
سپس مى افزايد: «و از او بهترين مقدرات را براى امروز و فردا، دنيا و آخرتت بخواه و سلام بر تو»; (وَاسْأَلْهُ خَيْرَ الْقَضَاءِ لَکَ فِي الْعَاجِلَةِ وَالاْجِلَةِ، وَالدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ، وَالسَّلاَمُ).
بديهى است هيچ کس بهتر از خدا نمى تواند دين و دنياى انسان را حفظ کند و هيچ کس بهتر از او نمى تواند بهترين مقدرات را براى دنيا و آخرت انسان تأمين کند. او سرچشمه همه خيرات و منبع تمام برکات است و هرکس هرچه دارد از او دارد همان گونه که در قرآن مى خوانيم: «(بِيَدِکَ الْخَيْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَديرٌ); تمام خوبيها به دست توست و تو بر هر چيزى توانايى».
شک نيست که هم دنياى انسان آفاتى دارد و هم دين انسان و البتّه آفات دين بيشتر است و اين آفات به قدرى زياد و متنوع است که غلبه بر آنها جز با استمداد از ذات پاک خداوند امکان پذير نيست.
و به گفته مولوى:
صد هزاران دام و دانه است اى خدا * ما چو مرغان حريص و بى نوا
دم به دم وابسته دام نُوايم * هر يکى گر باز و سىمرغى شويم
مى رهانى هر دمى ما را و باز * سوى دامى مى رويم اى بى نياز
گر هزاران دام باشد هر قدم *** چون تو با مايى نباشد هيچ غم.
✔️پایان نامه(۳۱)
@Nahjolbalaghe2
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🔸🔸نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸
🔸 منشور تربیت بشریت🔸
✅نامه ی ۳۱ نهج البلاغه منشور تربیت بشریت به ویژه نسل جوان است.
خدا ان شاء الله همه کسانی را که برای ترویج نهج البلاغه در طول تاریخ زحمت کشیده اند به خصوص مرحوم سید رضی، مؤلف و گردآورندهٔ این کتاب و مرحوم دشتی مترجم این کتاب را با امیرالمؤمنین (علیه السلام) محشور کند.
🔻 حضرت این نامه را به فرزندشان امام حسن (علیه السلام)، وقتی از جنگ صفین بر می گشتند و به سرزمین حاضرین رسیده بودند در سال ۳۸ هجری یعنی اوایل حکومت خود نوشته اند.
🔻 این جا یک نکتهٔ تربیتی وجود دارد. شخصی با بزرگترین دشمن زمان خود که معاویه است درگیر شده و سخت ترین و پر مشغله ترین حرکت را که همان جنگ است انجام داده ولی در همان حال از تربیت فرزندش غافل نشده است. در این جا حضرت حواسش به تربیت فرزندش هست.
🔻نکتهٔ عمیق تر، روحیات شخصی است که در چنین هیجانی به قدری آرامش دارد که می نشیند و برای فرزندش نامهٔ تربیتی می نویسد. شخصی که از جنگ صفین برگشته و حتماً مطلع هستید در این جنگ چه خیانت ها شد. مالک اشتر تا ریشه کن کردن اصل فتنه نزدیک شده بود، ولی با جهالت عده ای که همان خوارج بودند، جنگ به صلح و سازش و حکمیت دروغین رسید. در چنین وضعی هر انسان عادی به هیچ چیز دیگری نمی تواند فکر کند. چقدر این روح بزرگ است که پای این مبارزه ایستاده و هنوز به منزل برنگشته نشسته و برای فرزندش در آرامش مطلق نامهٔ تربیتی می نویسد. گویا پدری است فارغ از سیاست و مشکلات جامعه که همهٔ همّ و غم او خانواده اش است.
🔻 این نکته مهمی است انسان باید الگوی خود را چنین انسانی قرار دهد که می تواند در آنِ واحد دو صفت به ظاهر متضاد را در خود جمع کند. «اَشداءُ عَلَی الکُفارْ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»؛ به عبارتی شیشه و سنگ را در کنار هم نگه داشته است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
📒 #نهج_البلاغه ، نامه ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
🔵 پناهگاه مطمئن
💠 همه کارهای خود را به خدا بسپار، زیرا به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده ای که تو را از هر آسیب نجات دهد.
#نهج_البلاغه ، نامه۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و شصتوهفتم
✳️ فصل نهم: دوران غارتها
❇️ بسیج مردم برای عزیمت به جنگ با معاویه
🔹آمادهٔ نبرد با دشمنی شوید که جهاد با او موجب تقرب به خداست
[ پس از پایان جنگ نهروان و برطرف شدن مشکل خوارج، بلافاصله مردم را برای جنگ با معاویه و حل مشکل شام دعوت کردم و گفتم: ]
🔻ای مردم، آمادهٔ نبرد با دشمنی شوید که جهاد با او موجب تقرب به خدا و وسیلهای برای تحصیل رضای اوست.
🔹مخالفت یاران
[پس از جنگ نهروان، خطبهای ایراد کرده و مردم را به جنگ با شامیان دعوت کردم. اما اشعث و یارانش اظهار کردند که آمادگی جنگ را ندارند؛ آنها خستگی، کندی شمشیرها و نیزهها و تمامشدن تیرها و سردی هوا را بهانه کردند، من هم چارهای ندیدم جز اینکه بههمراه یاران باقیمانده، وارد کوفه شوم! ]
❇️ اعزام مالک اشتر به مصر و شهادت وی در این مسیر
🔹فراخوان مالک اشتر برای تصمیمگیری دربارهٔ مصر
[ معاویه پس از معاهدهٔ حَکمیت، فرصت را غنیمت شمرد و لشکری به مصر گسیل داشت. گروههایی از مردم مصر نیز به بهانهٔ خونخواهی عثمان، بهآن لشکر پیوستند و کار بر محمدبنابیبکر، استاندار مصر، سخت شد. از آنجا که محمدبنابیبکر، جوان کم سن و سال و بیتجربهای در جنگ بود، ناچار شدم طی نامهای، مالک اشتر را که آنروز استاندار نصیبین بود، به استانداری مصر منصوب کنم. او را فراخواندم. وقتی مالک اشتر آمد، به وی گفتم: ]
🔻جز تو کسی را برای مصر سراغ ندارم، خدای رحمتت کند! به سوی مصر حرکت کن که اگر هیچ سفارشی هم نکنم، اطمینان دارم که رأی و نظر تو درست است.
🔹مالک اشتر؛ مردِ روزهای سخت
[ نامهای برای مردم مصر نوشتم و خبر منصوب شدن مالک اشتر را برای استانداری مصر به آنان دادم: ]
🔻اما بعد، بندهای از بندگان خدا را بهسوی شما فرستادم. مردی که در روزگار وحشت بهخواب نمیرود و در لحظههای ترس، از دشمن روی نمیگرداند. او مالکبنحارث از قبیلهٔ «مذحج» است.
مردم مصر! من شما را بر خود ترجیح دادم و ایثار کردم که او را به دیار شما فرستادم؛ زیرا او را خیرخواه شما یافتم و دیدم که با دشمنانتان بسیار سرسخت است.
[ نامهٔ دیگری به مردم مصر نوشتم و آنان را به ایستادگی در برابر دشمنان دعوت کردم.]
🔹شهادت مالک اشتر
[ مالک اشتر قبل از رسیدن به مصر، در مسیر، به شهادت رسید. بالای منبر رفتم و خبر شهادت وی را به مردم دادم: ]
🔻بدانید که مالکاشتر به شهادت رسید. او به عهد خویش وفا کرد و به ملاقات پروردگارش شتافت. خداوند مالک را رحمت کند که اگر کوه بود، کوه بینظیری بود و همچون صخرهها، گرانسنگ و مقاوم بود.
به راستی که زنان از بهدنیا آوردن همانند مالک عاجزند! آیا شخصی همچون مالک میتوان یافت؟ تا ابد همانند او را نخواهم دید .
❇️ شهادت محمدبنابیبکر، استاندار مصر
🔹 دلجویی از محمدبنابیبکر و تشویق او به پایداری
[ پس از شهادت مالکاشتر، به محمدبنابیبکر نامهای نوشتم و از وی دلجویی کرده و او را به ایستادگی تشویق کردم. و به او دستور دادم: ]
🔻تو خود برای مقابله با دشمن، لشکر خویش را بیرون بیاور و با آگاهی لازم بهسوی دشمن حرکت کن و آمادهٔ پیکار باش با کسی که با تو در جنگ است.
[ محمدبنابیبکر در پاسخ نامهٔ من نامهای نوشت و رضایت و ارادت خود را نسبت به من اعلام کرد و نامههایی را که عمروبنعاص برای او نوشته بود، برایم ارسال کرد؛ همچنین مرا از وضعیت لشکرش و سستی برخی از آنها باخبر کرد.
🔹در برابر دشمنت پایداری کن
[ من نیز در نامهای او را به مقاومت و عدم سستی در مقابل دشمن تشویق کردم و در پاسخ وی نوشتم: ]
🔻با همه سختیهایی که وجود دارد، مردم را به یاری تو دعوت و تشویق میکنم و گروهی را بهیاری تو میفرستم.
🔹این فریاد محمدبن ابی بکر است که به گوش می رسد
[ در میان مردم خطبهای ایراد کردم و آنان را برای رفتن به مصر و یاری محمدبنابیبکر تشویق کردم: ]
🔻اما بعد، ای مردم، این فریاد محمدبنابیبکر و برادران شما از مصر است که به گوش شما میرسد و میخواهند که به فریادشان برسید. همگی در پادگان «جرعه» اجتماع کنید تا اگر خدا بخواهد، فردا در آنجا گرد هم آییم.
[ از میان همهٔ آنها، تنها دو هزار نفر بسیج شدند که به فرماندهی مالکبنکعبارحبی بهسوی مصر حرکت کردند. پنج روز از حرکت مالک گذشته بود که خبر شهادت محمدبنابیبکر و سقوط مصر رسید؛ لذا دستور دادم که مالک برگردد. ]
📚منابع:
۱. الامامةوالسیاسة، ص۱۷۰
۲. الغارات، ج۱، ص۱۶۴
۳. نهجالبلاغه، نامهٔ ۳۸
۴. الإختصاص، ص۸۱
۵. تاریخطبری، ج۴، ص۷۳
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
📔 لذت مطالعه
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱)
انتشارات عهدمانا
👤 میخائیل ایوانف ، کشیشی نبود که حین سخنرانی اش ، مکثی طولانی داشته باشد و یا زل بزند به مرد جوان غریبه ای که انتهای سالن ایستاده بود و با چشم های بادامی اش به او نگاه می کرد.
فکر کرد مرد غریبه ، تاجیک یا از آذری زبان هاست که گاهی برای درخواست کمک ، به کلیسا می آیند. کشیش عرق پیشانی اش را با دستمالی که در دست راست می فشرد پاک کرد ، چشم از مرد غریبه گرفت و به سخنرانی اش ادامه داد. بعد مکثی کرد و نفس بلندی کشید . بار دیگر نگاهش به مرد غریبه افتاد که کیف سیاه رنگ نسبتا بزرگی را به سینه اش فشرده بود و با چهره ای مضطرب و نگران ، به او خیره شده بود .
یک مرد غریبهٔ مسلمان با یک کیف سیاه در یک کلیسای ارتدکس ، چیزی نبود که کشیش بتواند از کنار آن به راحتی بگذرد. از فکرش گذشت که یک مرد چینی ممکن است به قصد شومی وارد کلیسایش باشد و دست به اقدامی تروریستی بزند. این فکر او را واداشت تا هرچه زودتر به سخنرانی اش پایان دهد .
نگاهش را از جمعیتی که دستهایشان را به حالت دعا مقابل سینه هایشان گرفته بودند ، به جوان غریبه دوخت که حالا صورتش از ترس با هیجان و شاید هم از گرمای داخل سالن ، کمی سرخ شده بود. دست هایش را مقابل صورتش گرفت و سخنرانی اش را با چند دعا به پایان برد. سپس صلیبی به سینه کشید و از پشت تریبون کنار رفت و در فضای باز مقابل محراب ایستاد . جمعیت در صفی منظم و آرام از مقابل او عبور کرد و او دست بر سر آن ها می کشید و تبرک شان می کرد...
@Nahjolbalaghe2