eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت(۱۷۵)🔹 ✅راه زدودن ترس و وحشت: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۷۶)🔹 ✅ابزار رياست: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه كه به صورت ضرب المثلى مشهور شده اشاره به يكى از مهم ترين ويژگى هايى كه براى رياست لازم است كرده مى فرمايد: «وسيله رياست، سعه صدر (و تحمل بسيار) است»; (آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ). ناگفته پيداست كسى كه به مقام رياست مى رسد خواه رياست معنوى باشد يا مادى اولا با مخالفت هايى از سوى رقيبان روبرو مى شود و از سويى ديگر انتظارات و توقعات بسيار از سوى مردم در برابر او آشكار مى گردد و براى انجام امور خود نياز به همراهان و مشاورانى دارد كه گاه از آنها خطاها و گاه خيانت هايى سر مى زند. اضافه بر همه اينها گاه مشكلاتى ناخواسته و غير منتظرانه براى حوزه رياست او به وجود مى آيد. در برابر اين امور اگر داراى سعه صدر و تحمل بسيار و بردبارى توأم با تدبير و خونسردى همراه با شجاعت نباشد ادامه كار براى او بسيار مشكل خواهد شد. به همين دليل مولا در ميان تمام ويژگى هايى كه يك رئيس بايد داشته باشد روى سعه صدر انگشت گذاشته مى فرمايد: «وسيله رياست سعه صدر است». نمونه كامل آن را در زندگى پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى توان ديد و يكى از روشن ترين مصاديق آن داستان فتح مكه است كه بعد از پيروزى بر بت پرستان مكه انواع جنايت ها را درباره خود پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و خاندان و دوستان او روا داشته بودند و از هيچ تلاش و كوششى براى نابودى آنها فروگذار نكرده بودند. در آن روز تاريخى كه آتش انتقام در درون بسيارى از صحابه پيامبر زبانه مى كشيد، آن حضرت فرمان عفو عمومى صادر و همه را آزاد كرد و فرمود: امروز روز رحمت است نه روز انتقام. نيز بارها اتفاق افتاد كه افرادى با خشونت زياد با پيامبر(صلى الله عليه وآله) روبرو شدند به گونه اى كه بعضى از اصحاب انتظار داشتند پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمان قتل آنها را صادر كند. آن حضرت با محبت و عطوفت آن مخالفان لجوج و عنود را آرام ساخت. در زندگى اميرمؤمنان على(عليه السلام) و ائمه معصومين نيز اين صحنه هاى فراوان ديده مى شود; محبتى كه على(عليه السلام) درباره قاتل خود در واپسين ساعات عمرش ابراز كرد همه جا معروف است. علامه مجلسى(رحمه الله) در بحارالانوار درباره گفتوگوهاى اميرمؤمنان على(عليه السلام) با خوارج چنين نقل مى كند كه روزى يكى از خوارج وارد مسجد شد در حالى كه ياران على(عليه السلام) در اطراف او بودند فرياد زد: «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ; حكم فقط براى خداست، هرچند مشركان كراهت داشته باشند. (اشاره به اين كه چون شما مسئله حكميت بشر را پذيرفته ايد در راه شرك گام گذاشته ايد)» مردم رو به سوى او كردند. او دوباره فرياد زد: «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُتَلَفِّتُونَ; حكم مخصوص خداست هرچند كسانى كه به سوى من نگاه مى كنند كراهت داشته باشند». على(عليه السلام) سر مباركش را بلند و متوجه او شد. او بار سوم فرياد زد: «لا حُكْمَ إلاّ لِلّهِ وَلَوْ كَرِهَ أبُوالْحَسَنُ; حكم مخصوص خداست، هرچند على كراهت داشته باشد». امام(عليه السلام) با خونسردى در جواب او فرمود: «إنَّ أبَا الْحَسَنِ لا يَكْرَهُ أنْ يَكُونَ الْحُكْمُ لِلّهِ; على هرگز كراهت ندارد كه حكم مخصوص خدا باشد». سپس اضافه فرمود: «حُكْمُ اللهِ أنْتَظِرُ فيكُمْ; من منتظر حكم خدا درباره شما هستم».(1) اين نكته در اينجا شايان توجه است كه گاه مسئله سعه صدر با مسامحه و سهل انگارى اشتباه مى شود در حالى كه هر كدام جايگاه خاص خود را دارد; سعه صدر آن است كه براى انجام مديريت صحيح گاه انسان لازم است موضوعاتى را نديده بگيرد و خويشتن دارى نشان دهد و در مقام سختگيرى بر نيايد و به خطاكار فرصت دهد تا خويشتن را اصلاح كند. ولى مسامحه و سهل انگارى اين است كه انسان مديريت صحيح را رها كند و در برابر حوادث و اشخاص خطاكار سستى و بى تدبيرى نشان دهد، بنابراين سعه صدر به مديريت صحيح باز مى گردد و مسامحه به ترك مديريت صحيح و تفاوت اين دو آشكار است.(2) * پی نوشت: (1). بحارالانوار، ج 33، ص 344. (2). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در کتاب مصادر این گفتار حکمت آمیز را به همین عبارت از کتاب غررالحکم و الطراز نقل مى کند و اظهار امیدوارى نموده که منابع دیگرى که مربوط به قبل از سید رضى باشد به دست آورد. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص145) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت(۱۳۹)جلسه دوم 🎙استاد نظافت ✔️برگرفته از سایت بنیاد
شرح_صوتی_حکمت_۱۴۰_و_۱۴۱.mp3
5.32M
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت های(۱۴۰ و ۱۴۱) 🎙استاد نظافت ✔️برگرفته از سایت بنیاد مجازی نهج البلاغه @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ ۞وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ و (به خاطر آورید) لوط را، هنگامى که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتى را انجام مى دهید که هیچ یک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! (اعراف/۸۰) * ۞إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ ۚ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ آیا شما از روى شهوت به جاى زنان، به سراغ مردان مى روید؟!، آرى شما گروه اسرافکار (و منحرفى) هستید» (اعراف/۸۱) * ۞وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ولى پاسخ قومش چیزى جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها مردمى هستند که پاکدامنى را مى طلبند (و با ما همصدا نیستند.)» (اعراف/۸۲) * ۞فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ (چون کار به این جا رسید،) ما او و خاندانش را رهایى بخشیدیم. جز همسرش، که از بازماندگان (و هلاک شدگان در شهر) بود. (اعراف/۸۳) * ۞وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ و آن چنان بارانى (از سنگ) بر آنها فرو ریختیم. (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام مجرمان چگونه بود! (اعراف/۸۴) *** @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۷۳ الی ۷۹)🔹 ✔️نکته ها: ۱ ـ قوم ثمود به چه وسیله نابود شدند
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۸۰ الی ۸۴)🔹 ♨️سرنوشت دردناک قوم لوط در این آیات، قرآن، صحنه عبرت انگیز دیگرى از سرگذشت پیامبران را بازگو مى کند، و هدف آیات پیشین را تعقیب و تکمیل مى نماید، و آن سرگذشت پیامبر بزرگ خدا لوط (علیه السلام) و قوم او است. این ماجرا در چندین سوره قرآن از جمله سوره هود ، حجر ، شعراء ، انبیاء ، نمل و عنکبوت آمده است. در اینجا در ضمن پنج آیه، به فشرده گفتگوهاى لوط و قومش اشاره شده است و این چنین بر مى آید که در این سوره، تنها هدف این بوده که: عصاره اى از درگیرى هاى این پیامبران و گفتگوهاى آنان با جمعیت هاى سرکش، منعکس گردد، ولى شرح کامل سرگذشت آنان به سوره هاى دیگر قرآن موکول شده است، ما هم به خواست خداوند مشروح سرگذشت این جمعیت را در سوره هود و حجر خواهیم آورد. اکنون به تفسیر آیات مورد بحث توجه کنید. 🔹در آیه نخست مى فرماید: به خاطر بیاورید لوط پیامبر را هنگامى که به قوم خود گفت: آیا شما عمل زشت و ننگینى انجام مى دهید که احدى از جهانیان تا کنون مرتکب آن نشده است ؟! (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَد مِنَالْعالَمینَ). اشاره به این که این گناه، علاوه بر این که خود یک عمل زشت و فوق العاده ننگین است، قبل از شما در هیچ قوم و ملتى سابقه نداشته است، و این، زشتى آن را چند برابر مى کند; زیرا پایه غلط و سنّت شوم و وسیله اى براى گناه دیگران در آینده نزدیک و دور خواهد بود. از این آیه به خوبى بر مى آید که: این عمل زشت، از نظر تاریخى به قوم لوط منتهى مى شود که مردمى بودند، ثروتمند، مرفه، شهوت ران و هواپرست که شرح آن را در ذیل آیات سوره هائى که در بالا اشاره کردیم به خواست خدا خواهیم داد. 🔹در آیه بعد، گناهى را که در آیه قبل به طور سربسته ذکر شده، تشریح مى کند و مى فرماید: شما از روى شهوت به سراغ مردان مى روید، و از زنان صرف نظر مى کنید (إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ). چه انحرافى از این بدتر و بالاتر که وسیله تولید نسل را که آمیزش زن و مرد است، و خداوند آن را به طور غریزى در هر انسانى قرار داده، رها کنند، و سراغ جنس موافق بروند. کارى که اصولاً بر خلاف فطرت و ساختمان طبیعى جسم و روح انسان و غریزه تحریف نایافته او است و نتیجه اش عقیم ماندن هدف آمیزش جنسى است. و به تعبیر دیگر، تنها اثرش یک اشباع کاذب جنسى و از بین بردن هدف اصلى، یعنى ادامه نسل بشر مى باشد. و در پایان آیه، به عنوان تأکید مى فرماید: شما جمعیت اسراف کارید (بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ). یعنى از حدود الهى قدم بیرون گذارده و در سنگلاخ انحراف و تجاوز از مرز فطرت سرگردان شده اید. ممکن است این جمله اشاره به آن باشد که آنها نه تنها در مورد غریزه جنسى راه اسراف را مى پیمودند، که در همه چیز و همه کار گرفتار چنین انحراف و زیاده روى بودند. جالب توجه این که: آیه نخست، مطلب را به طور سربسته، و آیه دوم به وضوح بیان مى کند، و این، یکى از فنون بلاغت براى بیان مسائل مهم مى باشد، هر گاه کسى کار بسیار بدى انجام دهد، سرپرست آگاه و بیدارش، براى اهمیت موضوع به او مى گوید: تو گناه بزرگى انجام داده اى ! و هر چه مى گوید: چه کرده ام؟ باز مى گوید: گناه بزرگى انجام داده اى! سرانجام پرده از روى آن برداشته و آن را تشریح مى کند، این طرز بیان، فکر طرف را تدریجاً آماده مى سازد تا به اهمیت عمل خلاف خویش واقف گردد. آنگاه به جواب لجوجانه و غیر منطقى قوم لوط اشاره کرده، مى فرماید: آنها هیچ گونه جوابى در برابر دعوت این پیامبر خیرخواه، دلسوز و مصلح نداشتند جز این که با خشم و عصبانیت گفتند: لوط و پیروان او را از شهر خود بیرون کنید، که مردمى پاکند و گناه نمى کنند (وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌیَتَطَهَّرُونَ). گناهشان چیست؟ گناهشان این است که مردمى پاکند و پاکى کم گناهى نیست! اینها نه تنها با ما همصدا نمى شوند، که مزاحم ما نیز هستند! و این جاى تعجب نیست که یک جمعیت آلوده و گناهکار، افراد پاکدامن را به جرم پاکدامنى از خود برانند، آنها چنین افرادى را مزاحم شهوات خویش مى بینند، و نقاط قوت و افتخار چنین پاکدامنانى در نظر آنها نقطه ضعف و عیب به حساب مى آید! این احتمال نیز در تفسیر جمله إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ وجود دارد، که قوم لوط مى خواستند، این پیامبر و پیروانش را متهم به تظاهر و ریاکارى کنند، همان طور که بسیار شنیده ایم و در اشعار خوانده ایم که افراد شراب خوار و آلوده، افراد پاک را به ریاکارى متهم مى کنند، و خرقه آلوده به شراب خویش را از سجاده زاهد برتر مى شمارند، و این یک نوع تبرئه کاذب است که این آلودگان بدبخت براى خود دست و پا مى کنند.« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه(۴۷)بخش اول🔹 ↩️«صَلاَحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۷)بخش دوم🔹 وصاياى مهم امام(عليه السلام) در بستر شهادت: امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه، ده توصيه مهم درباره مسائل اجتماعى و عبادى و اخلاقى مى فرمايد و در شش مورد، آن را با جمله «الله الله» که دليل بر نهايت تأکيد است آغاز مى کند: نخست از يتيمان شروع کرده مى فرمايد: «خدا را خدا را، که يتيمان رعايت کنيد، نکند آنها گاهى سير و گاهى گرسنه بمانند و در حضور شما ضايع شوند»; (اللهَ اللهَ فِي الاَْيْتَامِ، فَلاَ تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ، وَلاَ يَضِيعُوا بِحَضْرَتِکُمْ). درباره اهتمام به امر يتيمان در قرآن مجيد و روايات، تأکيدهاى فراوانى شده است که حکايت از سيطره روح انسان دوستى و حمايت از ضعيفان در احکام اسلامى مى کند. در آيه 9 سوره نساء مى خوانيم: «(وَلْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيدًا); کسانى که اگر فرزندان ناتوانى از خود به يادگار بگذارند (از ستم ديگران) به آنان مى ترسند بايد (از ستم درباره يتيمان مردم) بترسند و از (مخالفتِ فرمان) خدا بپرهيزند و سخن استوار بگويند (و با يتيمان مردم آن گونه که لازمه محبّت است سخن بگويند)». در آيه بعد مى فرمايد: «(إِنَّ الَّذينَ يَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعيراً); کسانى که اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى خورند (در حقيقت) تنها آتش مى خورند و به زودى در شعله هاى آتش (دوزخ) مى سوزند». در حديث معروفى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است: «مَنْ مَسَحَ عَلى رَأْسِ يَتيم کانَ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَة تَمُرّ عَلى يَدِهِ نُورٌ يَوْمَ الْقِيامَةِ; هرکس براى نوازش، دست بر سر يتيمى کشد به تعداد موهايى که دست او از آن مى گذرد در روز قيامت نور (و حسنه اى) خواهد داشت». آرى! روح يتيمان تشنه محبّت است و کارى که محبّت و نوازش با آنها مى کند هيچ اکرام و احترامى نمى کند. در حديث مشهور ديگرى از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «إنّ الْيَتيمَ إذا بَکى اهْتَزَّ لِبُکائِهِ عَرْشُ الرَّحْمنِ; هنگامى که يتيم گريه مى کند عرش خدا به سبب آن به لرزه درمى آيد». در ذيل اين حديث آمده است که خداوند به فرشتگانش مى فرمايد: «اى فرشتگان من چه کسى اين يتيم را به گريه درآورد؟ فرشتگان عرض مى کنند: خدايا تو آگاه ترى. خداوند مى فرمايد: اى ملائکه من شما را گواه مى گيرم هرکس گريه او را خاموش و قلبش را خشنود کند من در قيامت او را خشنود خواهم کرد». در کتاب کافى آمده است که روزى مقدار فراوانى عسل و انجير از سرزمين هَمدان و حُلوان خدمت اميرمؤمنان على(عليه السلام) آورده اند. امام(عليه السلام) به کسانى که از وضع مردم باخبر بودند دستور داد جمعى از يتيمان را حاضر کنند و دستور داد مشک هاى عسل بياورند و از آن تناول کنند. سپس امام(عليه السلام) آن عسل ها را در ميان مردم تقسيم کرد (و خود امام(عليه السلام) با انگشت مبارکش عسل در دهان يتيمان مى گذاشت) به حضرت عرض کردند: چرا اجازه نمى دهيد خودشان عسل را بخورند؟ امام(عليه السلام) فرمود: «إِنَّ الاِْمَامَ أَبُو الْيَتَامَى وَإِنَّمَا أَلْعَقْتُهُمْ هَذَا بِرِعَايَةِ الآْبَاءِ; امام پدر يتيمان است. من عسل در دهان آنها گذاردم تا همچون پدران با آنها رفتار شود». جالب اينکه ابوالطفيل (صحابى معروف که از ياران خوب على(عليه السلام) بود) مى گويد: على(عليه السلام) را ديدم که يتيمان را دعوت مى کرد و با دست خود به يتيمان عسل مى خورانيد. يکى از ياران آن حضرت گفت: اى کاش من هم يتيم بودم. سپس امام(عليه السلام) در دومين توصيه مؤکّد خود از حق همسايگان سخن مى گويد و مى فرمايد: «خدا را خدا را، که در مورد همسايگان خود خوش رفتارى کنيد، چرا که آنان مورد توصيه پيامبر شما هستند و او همواره نسبت به همسايگان سفارش مى فرمود تا آنجا که ما گمان برديم به زودى آنها را در ارث شريک خواهد کرد»; (وَاللهَ اللهَ فِي جِيرَانِکُمْ، فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّکُمْ. مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ). تعبير به «إِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّکُمْ; آنها وصيت پيامبر شما هستند» يا از باب حذف مضاف است و در اصل اين گونه بوده است «فَإِنَّها مَحَلُّ وصِيَّةِ نَبِيِّکُمْ; آنها مورد وصيت پيامبر شما هستند» و يا از باب تأکيد است که آنها عين وصيتند; مانند «زيد عدل» که مى گوييم فلان کس عين عدالت است. تعبير به «ظنّ» در جمله «حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ; تا آنجا که ما گمان برديم آنها را به زودى در ارث شريک مى کند» يا براى تأکيد بر تکرار سفارش پيامبر به همسايگان است و يا به معناى حقيقى آن است که به راستى ما گمان برديم آن قدر مقام همسايه والاست که ممکن است شبيه خويشاوندان در ارث سهيم باشد.« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۸۰ الی ۸۴)🔹 ♨️سرنوشت دردناک قوم لوط در این آیات، قرآن، صحن
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات (۸۰ الی ۸۴)🔹 ...با توجه به آنچه در سه آیه فوق بیان شد، هر داور منصفى مى تواند حکم محکومیت چنین قوم و ملتى را صادر کند که در برابر پند و اندرز منطقى و نصیحت و خیرخواهى یک مصلح بزرگ اجتماعى، تنها متوسل به زور و تهدید و تهمت شوند. لذا در آیه بعد مى فرماید: چون کار به اینجا رسید ما لوط و پیروان واقعى و خاندانش را که پاکدامن بودند، نجات بخشیدیم جز همسرش که او را در میان قوم تبهکار رها ساختیم; زیرا او از نظر عقیده و آئین و مذهب با آنان هماهنگ بود (فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرینَ). بعضى گفته اند: کلمه أَهْل گر چه معمولاً به خویشاوندان نزدیک گفته مى شود، ولى در آیه بالا به پیروان راستین او نیز اطلاق شده یعنى آنها نیز جزء خانواده او محسوب شده اند. ولى به طورى که از آیه ۳۶ سوره ذاریات برمى آید هیچ کس از قوم لوط جز خانواده و کسان نزدیک او ایمان نیاوردند، بنابراین اهل در اینجا به همان معنى اصلى یعنى بستگان نزدیک است. و از آیه ۱٠ سوره تحریم اجمالاً استفاده مى شود که همسر لوط در آغاز زن سربه راهى بود، سپس راه خیانت را پیش گرفت و دشمنان لوط را جرأت بخشید. * * * در آخرین آیه، اشاره بسیار کوتاه و پر معنى به مجازات شدید و وحشتناک این قوم کرده مى فرماید: ما بارانى بر آنها فرستادیم (وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً)، اما چه بارانى؟! بارانى از سنگ که آنها را در هم مى کوبید و نابود مى کرد. گر چه در آیه فوق نوع این باران بیان نشده است اما از ذکر کلمه مَطَراً (بارانى) به طور سربسته، روشن مى شود که از باران هاى معمولى نبوده بلکه بارانى از سنگ بوده چنان که در آیه ۸۳ سوره هود آمده است. و در پایان مى افزاید: اکنون تماشا کن ببین سرانجام کار مجرمان به کجا کشید (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ). گر چه روى سخن در اینجا به پیامبر است اما پیدا است که هدف، عبرت گرفتن همه افراد با ایمان مى باشد. باز هم یادآور مى شویم: مشروح سرگذشت این جمعیت و همچنین ضررهاى گوناگون عمل شنیع لواط و همجنس گرائى و حکم آن از نظر قوانین اسلام در ذیل آیات سوره هود و حجر بیان خواهد شد» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 ترجمه و شرح خطبه (۳۰)🔹 🔶عوامل قتل عثمان: این خطبه ناظر به مسأله قتل عثمان و تجزيه و تح
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۰)🔹 اين دو سخن در واقع ناظر به يک مطلب است و آن اين که همه متّفق بودند که حاميان عثمان در آن شرايط به يقين افراد بدى بودند، در حالى که کسانى که دست از ياريش برداشتند بزرگان صحابه اعم از مهاجران و انصار را تشکيل مى دادند.توضيح اين که: قرائن مسلّم تاريخى نشان مى دهد که به هنگام هجوم به خانه عثمان، صحابه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و مهاجران و انصار، تقريباً به طور عموم، دست از حمايتش برداشتند و بى شک اگر آنها هواخواه عثمان بودند، کسى جرأت نمى کرد که در مدينه، چنان صحنه اى را ايجاد کند و اين به خاطر آن بود که همگى از کارهاى او ناخشنود بودند.در آن زمان حاميان عثمان عمدتاً کسانى بودند که در جامعه اسلامى منفور شمرده مى شدند و حمايتشان از عثمان به خاطر منافع نامشروعى بود که داشتند. به همين دليل اين مسأله کاملا روشن بود، حتّى حاميان عثمان که گروهى سودپرست مانند مروان و امثال او بودند جرأت نمى کردند ادعا کنند که از گروه عظيم مهاجران و انصار ـ که ترک يارى عثمان کرده اند ـ بهترند و مسلّم است که ترک کنندگان حمايت عثمان نيز اطرافيان او را بهتر از خود نمى دانستند، به اين ترتيب همگى در اين سخن اتفاق نظر داشتند که حاميانش هرگز از بهترين مردم نبودند.اين تعبير لطيفى است که مى تواند پرده از روى اعمال عثمان بردارد و نشان دهد که او کارهايى کرده بود که نفرت عمومى مسلمانان را برانگيخته بود. مهم ترين آنها تقسيم بيت المال در ميان يارانش و سپردن پستهاى حسّاس کشور اسلام به دست نااهلان و تبعيض و بى عدالتى در ميان مردم و غفلت از مصالح مسلمانان بود.بعضى از شارحان نهج البلاغه، مى گويند که امام (عليه السلام) اين سخن را، در پاسخ کسى ايراد فرمود که در محضرش چنين گفت: «آنها که دست از يارى عثمان برداشتند، منشأ فتنه بودند، چرا که اگر بزرگان صحابه به يارى او برمى خاستند جاهلان امّت هرگز جرأت ريختن خون او را نداشتند. و اگر بزرگان صحابه او را واجب القتل مى دانستند، مى بايست صريحاً اين مسأله را بيان کنند تا شبهه از مردم برطرف گردد. امام (عليه السلام) فهميد که گوينده نظر به آن حضرت دارد، لذا با اين عبارت ظريف پاسخ او را بيان فرمود».به هر حال اين سخن نشان مى دهد که اگر امام (عليه السلام) به طور جدّى به حمايت از عثمان برنخاسته، در اين امر تنها نبوده است، بلکه همه بزرگان صحابه چنين موضعى را داشتند، پس چرا اشکال متوجّه آن حضرت شود؟در پايان خطبه امام (عليه السلام) ضمن بيان کوتاهى، تحليل روشنى از قتل عثمان و عوامل آن ارائه مى دهد و مى فرمايد:«من جريان کار عثمان را در عبارتى کوتاه و پرمعنا، براى شما خلاصه مى کنم: او استبداد ورزيد، استبداد بسيار بدى و شما ناراحت شديد و واکنش بدى نشان داديد و از حد گذرانديد; وَ أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ، اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الاَْثَرَةَ، وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ».و خداوند، در اين مورد حکمى که درباره «مستبدان» و «افراط گران»، جارى مى شود (و هر کدام، به سزاى اعمال خود در دنيا و آخرت، گرفتار مى شوند); «وَ للهِِ حُکْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ.»به گفته يکى از ادباى معروف عرب، عادت امام (عليه السلام) اين بود که سخنان جامع خويش را، با الفاظ کم و معانى بسيار بيان مى فرمود و اين سخن در واقع يکى از مصاديق بارز کلامِ جامعِ امام (عليه السلام) است، مى فرمايد: هم عثمان مرتکب بدى و خطا شد و هم شما. او راه استبداد و حکومت خودسرانه را در پيش گرفت و خويشاوندان نالايقش را بر مسلمانان مسلّط ساخت و بيت المال را در اختيار آنان گذاشت و آنها به غارت بيت المال مشغول شدند. و آنگاه که اعتراضات مسلمانان، از هر سو بلند شد، او گوش به آنها نداد، در نتيجه مردمِ ناراحت و عصبانى به او حملهور شدند و بزرگان صحابه از مهاجران و انصار دست از ياريش برداشته و او را تنها گذاشتند.از سوى ديگر مخالفان و مهاجمان نيز از حدّ گذراندند و به جاى اين که او را از حکومت مسلمانان بر کنار سازند و زمام امور را از دست همکاران ظالمش بگيرند، اقدام به ريختن خونش کردند و چنان فتنه اى برپا شد که ساليان دراز تاريخ اسلام را تحت تأثير خود قرار داد و گروه منافقان و آنها که در طمع حکومت بودند به بهانه خون او خونهاى زياد ديگرى را ريختند. بنابراين هر دو گروه راه افراط را پوييدند و به همين دليل خداوند هر کدام از آنها را مطابق اعمالشان جزا مى دهد.با اين که درباره حکومت عثمان و پيامدهاى آن سخنان زيادى گفته اند امّا اين کلام امام (عليه السلام) با نهايت اختصار جانِ مطلب را بيان فرموده و داورى عادلانه و دقيقى را ارائه داده است.ضمناً از اين تعبير استفاده مى شود که استبداد ـ با اين که هر گونه باشد بد است ـ اقسامى دارد که بعضى از بعضى ديگر زشت تر است و استبداد عصر عثمان از آن استبدادهاى زشت تر بوده« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَإِلَىٰ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا ۗ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ و به سوى مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم). گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودى براى شما نیست. دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است. بنابراین، حقّ پیمانه و وزن را ادا کنید. و از اموال مردم کم نگذارید. و در روى زمین، بعد از آن که (در پرتو ایمان و دعوت انبیا) اصلاح شده است، فساد نکنید. این براى شما بهتر است اگر باایمان هستید. (اعراف/۸۵) * وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا ۚ وَاذْكُرُوا إِذْ كُنتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ ۖ وَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ و بر سر هر راه ننشینید تا کسانى را که به خدا ایمان آورده اند تهدید کنید و از راه خدا باز دارید، و بخواهید (با القاى شبهات،) آن را کج و منحرف سازید. و به خاطر بیاورید زمانى را که اندک بودید، و او شما را فزونى بخشید. و بنگریدسرانجام مفسدان چگونه بود! (اعراف/۸۶) * وَإِن كَانَ طَائِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا ۚ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ و اگر گروهى از شما به آنچه من به آن فرستاده شده ام ایمان آورده اند، و گروهى ایمان نیاورده اند، صبر کنید تا خداوند میان ما داورى کند، که او بهترین داوران است.» (اعراف/۸۷) @Nahjolbalaghe2