🔴 فردا عید فطر نیست
🔹ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری اعلام کرد هلال ماه شوال در غروب روز یکشنبه ۱۱ اردیبهشت رؤیت نشد و فردا دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ مطابق با ۳۰ رمضان المبارک ۱۴۴۳ خواهد بود.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
قَالَ يَا مُوسَىٰ إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ
(خداوند) فرمود: «اى موسى! من تو را با رسالتهاى خویش، و با سخن گفتنم (با تو)، بر مردم برترى دادم و برگزیدم. پس آنچه را به تو داده ام بگیر. واز شکرگزاران باش.»
(اعراف/۱۴۴)
***
وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا ۚ سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ
و براى او در الواح (تورات) اندرزى از هر موضوعى نوشتیم. و هر چیزى را (که مورد نیازشان بود) شرح دادیم، پس (به او گفتیم:) آن را با جدیّت بگیر. و به قوم خود دستور بده: به نیکوترین آنها عمل کنند. (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است.) و بزودى جایگاه فاسقان رابه شما نشان خواهم داد!»
(اعراف/۱۴۵)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۳) ↩️گویا خداوند با این کار مى خواست دو چیز را به موسى(علی
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۴۴و۱۴۵)🔹
الواح تورات
سرانجام در آن میعادگاه بزرگ، خداوند، شرایع و قوانین آئین خود را بر موسى(علیه السلام) نازل کرد.
نخست به او فرمود: اى موسى! من تو را بر مردم برگزیدم، و رسالات خود را به تو دادم، و تو را به موهبت سخن گفتن با خودم نائل کردم (قالَ یا مُوسى إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النّاسِ بِرِسالاتی وَ بِکَلامی).
اکنون که چنین است آنچه را به تو دستور داده ام بگیر و در برابر این همه موهبت، از شکرگزاران باش (فَخُذْما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ الشّاکِرینَ).
آیا از این آیه استفاده مى شود که: تکلّم با خدا از امتیازات مخصوص موسى(علیه السلام) در میان پیامبران بود؟ یعنى تو را از میان پیامبران براى این کار برگزیدم؟
حق این است که آیه فوق، در صدد اثبات چنین مطلبى نیست، بلکه به قرینه ذکر رسالات، که همه پیامبران دارا بودند، هدف آیه، بیان دو امتیاز بزرگ موسى(علیه السلام) بر توده مردم است:
یکى دریافت رسالات خدا.
و دیگرى گفتگوى با پروردگار که هر دو مقام رهبرى او را در میان امت خویش تثبیت مى کرد.
آنگاه اضافه مى کند: در الواحى که بر موسى(علیه السلام) نازل کردیم، از هر موضوعى پند و اندرز کافى و شرح و بیان مسائل مورد نیاز در امور دین و دنیا و فرد و اجتماع، براى او نوشتیم (وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْء مَوْعِظَةً وَ تَفْصیلاً لِکُلِّ شَیْء).
سپس به او دستور دادیم که با نهایت جدیت و قوت اراده، این فرمان ها را برگیر (فَخُذْها بِقُوَّة).
و به قوم خود نیز فرمان ده که بهترین آنها را انتخاب کنند (وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها).
و نیز به آنها اخطار کن که مخالفت با این فرمان ها و فرار از زیر بار مسئولیت ها و وظائف، نتیجه دردناکى دارد، و پایانش دوزخ است و به زودى جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهیم داد (سَأُریکُمْ دارَ الْفاسِقینَ).
نکته ها:
۱ ـ معنى لوح
ظاهر آیه این است که خداوند، الواحى بر موسى(علیه السلام) نازل کرد که شرایع و قوانین تورات در آن نوشته شده بود، نه این که: الواحى در دست موسى(علیه السلام)بود و به فرمان خدا این دستورات در آن منعکس گردید.
اما این که: این الواح چگونه بوده ؟ و از چه جنس و ماده اى؟ در قرآن، بحثى از آن به میان نیامده، تنها کلمه الواح به طور سربسته آمده است، و این کلمه جمع لوح است، که در اصل از ماده لاحَ یَلُوحُ به معنى ظاهر شدن و درخشیدن، گرفته شده و چون با نوشتن بر روى یک صفحه، مطالب آشکار مى گردد و مى درخشد، به صفحه اى که بر آن چیزى مى نویسند، لوح مى گویند.(۱)
ولى در روایات و گفتار مفسران احتمالات گوناگونى پیرامون کیفیت و جنس این لوح آمده است، که چون هیچ کدام جنبه قطعى نداشت از ذکر آنها خوددارى شد.
۲ ـ خدا چگونه با موسى(علیه السلام) مختلف قرآن استفاده مى شود که: خداوند با موسى(علیه السلام)سخن گفت، سخن گفتن خدا با موسى(علیه السلام) از این طریق بوده است که امواج صوتى را در فضا یا اجسام مى آفرید.
گاهى این امواج صوتى از لابلاى شجره وادى ایمن .
و گاهى در کوه طور به گوش موسى(علیه السلام) مى رسید.
و این که: بعضى از افرادى که جمود بر الفاظ دارند پنداشته اند این گونه آیات دلیل بر تجسم خدا است، بسیار بى اساس است.
البته شک نیست که این کلام چنان بوده است که: موسى(علیه السلام) با شنیدن آن، شک نداشت که از طرف خداوند و براى سخن گفتن با او است.
این علم براى موسى(علیه السلام) یا از طریق وحى و الهام حاصل شده بود و یا از قرائن دیگر.
۳ ـ محتواى الواح!
از تعبیر مِنْ کُلِّ شَیْء مَوْعِظَةً چنین استفاده مى شود که: همه مواعظ و اندرزها و مسائل لازم در الواح موسى(علیه السلام)نبود; زیرا مى گوید: از هر چیزى، اندرزى براى او نوشتیم .
و این به خاطر آن است که آئین موسى(علیه السلام)آخرین آئین و شخص موسى(علیه السلام)خاتم انبیاء نبود، و مسلماً در آن زمان به مقدار استعداد مردم، احکام الهى نازل گشت.
ولى هنگامى که مردم جهان به آخرین مرحله از تعلیمات انبیاء رسیدند، آخرین دستور که شامل همه نیازمندى هاى مادى و معنوى مردم بود نازل گردید.
و از اینجا روشن مى شود این که: در بعضى از روایات در زمینه ترجیح مقام على(علیه السلام) بر مقام موسى(علیه السلام) آمده است که على(علیه السلام) آگاه به همه قرآن بود و در قرآن بیان همه چیز آمده است: نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء (۲) در حالى که در تورات بخشى از این مسائل آمده، طبق همین مطلب است.(۳)
۴ ـ منظور از أَحْسَنِها
این که: در آیه بالا مى خوانیم: بهترین این دستورات را بگیرند ، نه به این معنى است که در میان آنها، بد و خوب بوده است و آنها وظیفه داشته اند خوب ها را بگیرند و بدها را رها کنند، و یا خوب و خوب تر داشته، و موظف بوده اند تنها خوب ترها را انتخاب نمایند.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۴۴و۱۴۵)🔹 الواح تورات سرانجام در آن میعادگاه بزرگ، خداوند، شرایع و ق
بلکه گاهى کلمه افعل تفضیل به معنى صفت مشبّهه مى آید و آیه مورد بحث ظاهراً از این قبیل است، یعنى احسن به معنى حسن است، اشاره به این که: جمیع این دستورات حسن است و نیک.
این احتمال نیز در آیه فوق وجود دارد که احسن به همان معنى بهتر و افعل تفضیل بوده باشد، اشاره به این که: در میان این دستورات، امورى مجاز شمرده شده است (همانند قصاص) و امورى از آن بهتر معرفى شده (همانند عفو و گذشت).
یعنى به پیروانت بگو: تا مى توانند آنچه بهتر است انتخاب کنند، فى المثل عفو را بر قصاص (جز در موارد خاص) ترجیح دهند.(۴)
* * *
۵ ـ منظور از دارَ الْفاسِقینَ
در مورد جمله سَأُریکُمْ دارَ الْفاسِقینَ: به زودى خانه فاسقان را به شما نشان مى دهم ظاهر این است که: منظور از آن، دوزخ مى باشد، که قرارگاه کسانى است که از اطاعت فرمان خدا و انجام وظائف خویش خارج شده اند.
این احتمال را نیز بعضى از مفسران داده اند که: منظور این است: اگر با این دستورات مخالفت کنید، به همان سرنوشتى گرفتار خواهید شد که قوم فرعون، فاسقان و گنهکاران دیگر، به آن گرفتار شده اند، و سرزمین شما تبدیل به دار فاسقان خواهد شد.(۵)
* * *
۱ ـ تفسیر تبیان ، جلد ۴، صفحه ۵۳۹، مکتب الاعلام الاسلامى، طبع اول، ۱۴٠۹ هـ ق.
۲ ـ نحل، آیه ۸۹.
۳ ـ براى توجه به این روایات به تفسیر نور الثقلین ، جلد ۲، صفحه ۶۸، مؤسسه اسماعیلیان قم، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ بحار الانوار ، جلد ۳۵، صفحه ۴۳۲ ـ بصائر الدرجات ، صفحه ۲۴۷، مؤسسه اعلمى تهران، ۱۴٠۴ هـ ق ـ الفصول المهمة فى اصول الائمة ، جلد ۱، صفحه ۴٠۵، مؤسسه معارف اسلامى امام رضا(علیه السلام)، طبع اول، ۱۴۱۸ هـ ق، مراجعه شود.
۴ ـ این احتمال نیز وجود دارد که: ضمیر أَحْسَنِها به قُوّة یا أخذ به قوة باز گردد، اشاره به این معنى که آنها را به بهترین نوع از جدیت و قوت و قدرت بگیرند.
۵ ـ تفسیر المنار ، جلد ۹، صفحه ۱۹۳ ـ بحار الانوار ، جلد ۱۳، صفحه ۲۱۶ ـ مجمع البیان ، جلد ۴، صفحه ۳۵۵، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بیروت، طبع اول، ۱۴۱۵ هـ ق ـ جامع البیان ، جلد ۹، صفحات ۷۹ و ۸٠، دار الفکر بیروت، ۱۴۱۵ هـ ق.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه(۴۹)🔹 🔶ویژگیهای دنیا حرص در دنيا انسان را به جايى نمى رساند: امام(عليه
حضرت در سومين نکته مى فرمايد: «و به دنبال آن جدايى از اموالى است که گردآورى کرده و واتابيدن آنچه را تابيده است»; (وَمِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ، وَنَقْضُ مَا أَبْرَمَ!).
آرى چيزى نمى گذرد که انسان بايد بعد از آن همه تلاش و زحمت با تمام اموال نفيس خود وداع گويد و از آن همه تنها يک کفن سهم اوست که با خود به گور مى برد.
قرآن مجيد درباره کاخ هاى فرعونيان و باغ ها و مزارع آبادشان مى فرمايد: «(کَمْ تَرَکُوا مِنْ جَنّات وَعُيُون * وَ زُرُوع وَمَقام کَريم * وَنَعْمَة کانُوا فيها فاکِهينَ * کَذلِکَ وَأَوْرَثْناها قَوْماً آخَرينَ); چه بسيار باغ ها و چشمه ها که به جا گذاشتند * و کشتزارها و قصرهاى پر ارزش * و نعمت هاى فراوان ديگر که در آن غرق شادمانى بودند! * اين چنين بود (ماجراى آنان) و ما اين (نعمت ها) را ميراث براى اقوام ديگرى قرار داديم».
به دنبال اين سخن، امام(عليه السلام) در چهارمين نکته مى فرمايد: «اگر از آنچه (در داستان پيشينيان و در گذشته عمر خودت) وجود داشته است عبرت گيرى آنچه را باقى است حفظ خواهى کرد والسّلام»; (وَلَوِ اعْتَبَرْتَ بِمَا مَضَى حَفِظْتَ مَا بَقِيَ، وَالسَّلاَمُ).
اعتبار و عبرت اندوزى از سرنوشت پيشينيان از مسائل مهمّى است که مورد تأکيد فراوان قرآن مجيد و رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) و ائمه دين(عليهم السلام) است.
قرآن مى فرمايد: «(أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِى الاَْرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الاَْبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتى فِى الصُّدُورِ); آيا آنان در زمين سير نکردند (تا آثار خاموش و بسيار عبرت آموز اقوام پيشين را ببينند) تا دل هايى داشته باشند که (حقيقت را) با آن درک کنند; و گوش هاى شنوايى که با آن (نداى حق را) بشنوند؟! زيرا (بسيار مى شود که) چشم هاى ظاهر نابينا نمى شود بلکه دل هايى که در سينه هاست (بر اثر غفلت و دنياپرستى) کور مى گردد».
اساساً بخش مهمى از آيات قرآن که بازگو کننده تاريخ اقوام پيشين است ناظر به همين مسأله است، زيرا هيچ درسى آموزنده تر از درس هاى برگرفته از تاريخ بشر نيست; ولى همان گونه که بسيارى از مردم به گفته قرآن از کنار آيات پروردگار در پهنه هستى بى تفاوت مى گذرند، از کنار آثار بازمانده پيشينيان نيز بى احساس عبور مى کنند و امروز که گردشگرى گسترش پيدا کرده، غالباً به عنوان آثار هنرى و تاريخى به آنها مى نگرند و صاحبان اين آثار پيوسته به آن افتخار مى کنند بى آنکه سرنوشت آينده خود را در اين آثار مطالعه کنند.
@Nahjolbalaghe2
4_293413254921716498.mp3
4.1M
🌺 #تحدیر (تندخوانی)
🌺 #جزء_30
🌺 توسط استاد #معتز_آقائی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@Nahjolbalaghe2
ترجمه قرآن ۲۷.mp3
5.7M
📖 انس با قرآن :سوره بقره آیه ۱۹
🔹 جلسه بیست و ششم
🤔 چی باعث میشه که نور ایمان و هدایت از بین میره؟
📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَّا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ
بزودى کسانى را که در روى زمین به نا حق تکبّر می ورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف مى سازم. (زیرا آنها چنانند که) اگر هر آیه و نشانه اى را ببینند، به آن ایمان نمى آورند. اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمى کنند. واگر طریق گمراهى را ببینند، آن را راه خود انتخاب مى کنند. (همه) اینها بخاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند،
و از آن غافل بودند.
(اعراف/۱۴۶)
***
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ ۚ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
و کسانى که آیات ما، و دیدار آخرت را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود مى گردد. آیا جز آنچه را عمل مى کردند پاداش داده مى شوند؟!
(اعراف/۱۴۷)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۴۴و۱۴۵)🔹 الواح تورات سرانجام در آن میعادگاه بزرگ، خداوند، شرایع و ق
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۴۶و۱۴۷)🔹
🔺سرنوشت متکبران
🔷بحثى که در این دو آیه آمده، در حقیقت یک نوع نتیجه گیرى از آیات گذشته در زمینه سرنوشت فرعون، فرعونیان و سرکشان بنى اسرائیل است، خداوند در این آیات، این حقیقت را بیان مى کند که:
اگر فرعونیان و یا سرکشان بنى اسرائیل با مشاهده آن همه معجزات و شنیدن آن همه آیات الهى، به راه نیامدند به خاطر آن است که: ما افراد متکبر و خودخواه را که در برابر حق جبهه گیرى مى کنند ـ به جرم اعمالشان ـ از قبول حق، باز مى داریم.
به تعبیر دیگر اصرار و ادامه به سرکشى و تکذیب آیات الهى، آن چنان در فکر و روح انسان اثر مى گذارد که به صورت موجودى انعطاف ناپذیر و غیر قابل نفوذ در برابر حق درمى آید.
لذا نخست مى فرماید: به زودى کسانى را که در زمین، به غیر حق تکبر ورزیدند از آیات خود، منصرف مى سازیم (سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ).
و از اینجا روشن مى شود: آیه فوق، هیچ گونه منافاتى با دلائل عقلى ندارد که براى توجیه آن ـ همانند بسیارى از مفسران ـ مرتکب خلاف ظاهر شویم.
این یک سنت الهى است که نسبت به آنها که لجاجت و سرکشى را به آخرین حدّ مى رسانند، توفیق هر گونه هدایت و راهیابى را سلب مى کند.
و به تعبیر دیگر: این خاصیت اعمال زشت خود آنها است که با توجه به انتساب همه اسباب به خدا ـ که مسبب الاسباب نهائى است ـ به او نسبت داده شده است.
این موضوع نه موجب جبر است و نه محذور دیگر، تا بخواهیم دست به توجیه آیه بزنیم.
ضمناً باید توجه داشت ذکر بِغَیْرِ الْحَقِّ بعد از تکبر به عنوان تأکید است; زیرا همیشه تکبر، خودبرتربینى و تحقیر بندگان خدا، بدون حق است این تعبیر همانند آیه ۶۱ از سوره بقره مى باشد آنجا که مى فرماید: وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَق: آنها که پیامبران را به ناحق مى کشند .
به خصوص این که: با کلمه فِى الأَرْضِ همراه است، که به معنى سرکشى و طغیان در روى زمین مى آید، و مسلماً چنین عملى، همیشه به غیر حق است.
آنگاه به سه قسمت از صفات این گونه افراد متکبر و سرکش و چگونگى سلب توفیق حق پذیرى از آنها اشاره کرده مى فرماید:
آنها اگر تمام آیات و نشانه هاى الهى را ببینند، ایمان نمى آورند ! (وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَة لایُؤْمِنُوا بِها).
و نیز اگر راه راست و طریق درست را مشاهده کنند، انتخاب نخواهند کرد (وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لایَتَّخِذُوهُسَبیلاً).
و به عکس، اگر راه منحرف و نادرست را ببینند، همان را راه خود انتخاب مى کنند (وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً).
بعد از ذکر این صفات سه گانه که همگى حکایت از انعطاف ناپذیریشان در برابر حق مى باشد، اشاره به دلیل آن کرده، مى فرماید: اینها همه به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوابِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ).
شک نیست که تنها با یک یا چند مرتبه، تکذیب آیات الهى، انسان استحقاق چنان سلب توفیقى پیدا نخواهد کرد، و راه توبه و بازگشت، هنوز به روى او باز است.
ولى بدون شک ادامه و اصرار در این راه، او را به جائى مى رساند که حسّ تشخیص نیک و بد و راه راست و منحرف ( رشد و غىّ ) از او سلب مى گردد.
* * *
آیه بعد، کیفر چنین اشخاصى را بیان کرده، مى فرماید: آنها که آیات ما را تکذیب کنند و لقاى رستاخیز را منکر شوند اعمالشان به کلى حبط و نابود مى گردد (وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ لِقاءِ الآْخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ).
حبط به معنى باطل و بى خاصیت نمودن عمل است، یعنى این گونه افراد حتى اگر کار خیرى انجام دهند، نتیجه اى براى آنها نخواهد داشت (توضیح بیشتر درباره این موضوع را در ذیل آیه ۲۱۷ سوره بقره بیان کرده ایم).(۱)
و در پایان آیه، چنین اضافه مى کند: این سرنوشت براى آنها، جنبه انتقامى ندارد، این نتیجه اعمال خود آنها است، بلکه عین اعمال آنها است که در برابرشان مجسم شده، آیا آنها جز اعمالى را که انجام مى دادند، جزا داده مى شوند ؟ (هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّما کانُوا یَعْمَلُونَ).
این آیه، یکى دیگر از آیاتى است که دلیل بر تجسم اعمال، و حضور خود اعمال نیک و بد در قیامت مى باشد.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۲)بخش دوم🔹 🔹مردم چهار گروهند: در اين بخش از خطبه امام (عليه السلام) تحليل دقيق
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۲)بخش دوم🔹
⚖شناخت دنیا طلبان
...↩️بعضى از مردم (با ايمان و فداکار، مانند على (عليه السلام) در ليلة المبيت) جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
در يکى از کلمات قصار آن حضرت، مى خوانيم: «اِنَّهُ لَيْسَ لاَِنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ فَلاتَبيعُوها إِلاَّ بِها»; به يقين براى جان شما بهايى جز بهشت نيست، به کمتر از آنش نفروشيد.
حضرت سپس به سراغ گروه سوم ـ که همان صاحبانِ تزويرند ـ مى رود و آنها را با اوصافى دقيق و حساب شده، مشخص مى کند و مى فرمايد:
«گروه ديگرى از مردم کسانى هستند که دنيا را با کارهاى آخرت طلب مى کنند نه اين که آخرت را با عمل دنيا طلب کنند; «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ الاْخِرَةِ، وَ لاَيَطْلُبُ الاْخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا».
در واقع، هدف آنها، همان هدف گروه دوم است، با اين تفاوت که آنها، حطام دنيا را با زور و ظلم به چنگ مى آورند و اينها، با تزوير و زيانکارى و فريب و خودنمايى.
گرچه هر دو گمراهند و ظالم و دنياپرست، ولى شايد حال اين گروه از پاره اى از جهات، از حال گروه نخست بدتر هم باشد; چرا که دين الهى را سرمايه دنياى خود ساختند و با اين عمل، هم دنياى مردم را ويران مى کنند و هم دينشان را.
حضرت سپس به تشبيه حالات آنها پرداخته و در پنج جمله آنها را به روشنى معرّفى کرده، مى فرمايد: «خود را متواضع جلوه مى دهند: گامها را کوتاه برمى دارند (خود را باوقار معرّفى مى کند) و دامن خود را (ظاهراً از آلودگى به دنيا) جمع مى کنند و خويشتن را به زيور امانت داران مى آرايند. (و در يک جمله) پوشش خدايى را، وسيله معصيت قرار مى دهند;
«قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ، وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ، وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ، وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلاَْمَانَةِ، وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللهِ ذَرِيعَةً إِلَى الْمَعْصِيَةِ».
آرى، ظاهرى متواضع و آرام و باوقار و بى اعتنا به دنيا و آنچه در دنيا است دارد و خود را به شعار صالحان آراسته است و از ستّارالعيوب بودن خداوند سوء استفاده مى کند و در طريق عصيان و نافرمانيش گام برمى دارد.
ممکن است که اين گروه ظاهراً به خدا و روز رستاخيز ايمان داشته باشند، ولى به يقين ايمان به اين دو اصل مهم در اعماق وجودشان نفوذ نکرده، وگرنه چگونه ممکن است متاعى به آن گرانبهايى را به اين ثمن بخس و بهاى ناچيز مبادله کنند؟ به همين دليل، در احاديث آمده است که رياکاران در قيامت ـ که پرده ها کنار مى رود و چهره واقعى هر کس آشکار مى شود ـ به عنوان «يا کافر! يا فاجر! يا غادر! يا خاسر»! مخاطب مى شوند و به آنها گفته مى شود: «حَبِطَ عَمَلُکَ وَ بَطَلَ أَجْرُکَ فَلاخَلاصَ لَکَ الْيَومَ فَالْتَمِسْ أَجْرَکَ مِمَّنْ کُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ»; اعمالت نابود شد و اجر و پاداشت از ميان رفت و هيچ راه نجاتى امروز براى تو باقى نمانده است.
برو و پاداشت را از کسى که اعمالت را براى او انجام دادى بگير.
بى شک اين گروه ـ مانند ساير گروه هاى چهارگانه ـ تنها در عصر مولا على (عليه السلام) وجود نداشتند; بلکه هميشه و در هر جامعه اى بوده و هستند و خطر آنها بر دين و دنياى مردم از همه گروه ها بيشتر است.
به همين دليل پيروان حق بايد بدقّت مراقب آنها باشند و در دام آنان نيفتند. خوشبختانه بسيارى از آنها عملا خود را رسوا مى کنند و هنگامى که بر سر دو راهى دين و دنيا قرار مى گيرند، با يک چرخش سريع به راه دنيا مى روند و از دين خدا دور مى شوند و رضاى خلق را با سخط و خشم خالق خريدارى مى کنند تا از دنياى آنان بهره اى گيرند. افکار آنها منحط و همّتشان کوتاه و روحشان آلوده و درونشان زشت و پليد و هميشه گرفتار دوگانگى شخصيت و نفاق هستند. در ادامه اين بحث امام به سراغ گروه چهارم ـ که همان «پارسايان دروغين و زاهدان ريايى» هستند ـ مى رود و مى فرمايد:
«گروه ديگر، کسانى هستند که حقارت و ناتوانى و نداشتن وسيله کافى، آنان را از رسيدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان را از همه جا کوتاه کرده است (در حالى که از ديگر فاسدان و مفسدان چيزى کم ندارند، ولى هرگز به اين ناتوانى و ضعف درونى اعتراف نمى کنند، بلکه) خود را به زيور قناعت آراسته و به لباس زاهدان در آمده اند، در حالى که در هيچ زمان نه به هنگام شب و نه روز در سلک پارسايان راستين نبوده اند;
«وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُؤُولَةُ نَفْسِهِ، وَ انقِطاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحالُ عَلَى حالِهِ، فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ، وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ، وَلَيْسَ مِنْ ذلِکَ فى مَرَاح وَلاَ مَغْدًى(19)«
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_های_کودکانه | پل دوستی
🎙 با اجرای نورالزینب خانم حافظی
📚 آوای نورباران
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ ۚ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا ۘ اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ
قوم موسى بعد از (رفتن) او (به میعادگاه الهى)، از زیورهاى خود مجسمه گوساله اى ساختند. که صدایى همچون صداى گوساله داشت. آیا آنها نمى دیدند که با آنان سخن نمى گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمى کند؟! آن را (خداى خود) انتخاب کردند، و ستمکار بودند.
(اعراف/۱۴۸)
***
وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قَالُوا لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
و هنگامى که حقیقت در دسترسشان قرار گرفت، و دیدند گمراه شده اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نیامرزد، بطور قطع
از زیانکاران خواهیم بود.»
(اعراف/۱۴۹)
@Nahjolbalaghe2