eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یونس آیات(۹۹ و۱۰۰)🔹 🔴ایمان اجبارى بیهوده است در آیات گذشته خواندیم:
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یونس آیات(۱۰۱ الی ۱۰۳)🔹 ✅تربیت و اندرز در آیات گذشته، سخن از این بود که ایمان باید جنبه اختیارى داشته باشد، نه اضطرارى و اجبار، به همین مناسبت، در نخستین آیه مورد بحث، راه تحصیل ایمان اختیارى را نشان مى دهد، و به پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: به آنها بگو: درست بنگرید و ببینید در آسمان و زمین چه نظام حیرت انگیز و شگرفى است (قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الأَرْضِ). که هر گوشه اى از آن، دلیلى بر عظمت و قدرت و علم و حکمت آفریدگار است. این همه ستارگان درخشان و کرات مختلف آسمانى، که هر کدام در مدار خود در گردشند. این منظومه هاى بزرگ. این کهکشان هاى غول پیکر. این نظام دقیقى که بر سراسر آنها حکم فرما است. همچنین این کره زمین با تمام عجائب و اسرارش. و این همه موجودات زنده ؤ متنوع و گوناگونش، درست در ساختمان همه اینها بنگرید، و با مطالعه آنها به مبدأ جهان هستى آشناتر و نزدیک تر شوید. این جمله، به روشنى مسأله جبر و سلب آزادى اراده را نفى مى کند و مى گوید: ایمان نتیجه مطالعه جهان آفرینش است، یعنى این کار به دست خود شما است. سپس، اضافه مى کند: ولى با این همه آیات و نشانه هاى حق، باز جاى تعجب نیست که گروهى ایمان نیاورند; چرا که آیات، نشانه ها، اخطارها و انذارها تنها به درد کسانى مى خورد که، آمادگى براى پذیرش حق دارند، اما آنها که تصمیم گرفته اند هرگز ایمان نیاورند، این امور هیچ گونه اثرى برایشان ندارد (وَ ما تُغْنِی الآْیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْم لایُؤْمِنُونَ).(۱) این جمله، اشاره به حقیقتى است که بارها در قرآن خوانده ایم، که: دلائل و سخنان حق، و نشانه ها و اندرزها به تنهائى کافى نیست، بلکه زمینه هاى مستعد و آماده نیز، شرط گرفتن نتیجه است. * * * پس از آن، با لحنى تهدیدآمیز، اما در لباس سؤال و استفهام مى گوید: آیا این گروه لجوج و بى ایمان، جز این انتظار دارند که سرنوشتى همانند اقوام طغیانگر و گردنکش پیشین، که گرفتار مجازات دردناک الهى شدند پیدا کنند ؟ (فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلاّ مِثْلَ أَیّامِ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ). سرنوشتى همچون فراعنه و نمرودها و شدّادها و اعوان و انصارشان! و در پایان آیه به آنها چنین اخطار مى کند: اى پیامبر به آنها بگو: اکنون که شما در چنین مسیرى هستید، و حاضر به تجدیدنظر نیستید، شما در انتظار بمانید و ما هم با شما در انتظار خواهیم بود (قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرینَ). شما در انتظار در هم شکستن دعوت حق، و ما در انتظار سرنوشت شوم و دردناکى براى شما، همچون سرنوشت اقوام مستکبر پیشین. باید توجه داشت: استفهام در جمله فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ استفهام انکارى است، یعنى: آنها با این شیوه رفتارشان، انتظارى جز فرا رسیدن یک سرنوشت شوم نمى توانند داشته باشند. أَیّام گر چه در لغت جمع یوم به معنى روز است، ولى در اینجا به معنى حوادث دردناکى است، که در دوران عمر اقوام گذشته واقع شده است. * * * سپس، براى این که چنین توهّمى پیش نیاید که خدا به هنگام مجازات تر و خشک را با هم مى سوزاند، و حتى یک مؤمن را در میان یک گروه عظیم سرکش و یاغى نادیده مى گیرد، اضافه مى کند: ما پس از آماده شدن مقدمات مجازات اقوام گذشته، فرستادگان خود و کسانى که به آنها ایمان آوردند را، نجات و رهائى مى بخشیدیم (ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا). و در پایان مى فرماید: این اختصاص به اقوام گذشته و رسولان و مؤمنان پیشین نداشته است، بلکه همین گونه، تو و ایمان آورندگان به تو را نجات خواهیم بخشید، و این حقّى است بر ما، حقّى مسلّم و تخلف ناپذیر (کَذلِکَ حَقّاً عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنینَ).(۲) * * * ۱ ـ نُذُر جمع نذیر به معنى انذارکننده، و کنایه از پیامبران و رهبران الهى است، و یا جمع انذار یعنى: اخطار و تهدید غافلان و مجرمان است، که برنامه این رهبران الهى مى باشد. ما در جمله ما تُغْنِی الآْیاتُ را، بعضى نافیه دانسته اند، و بعضى به معنى استفهام انکارى که از نظر نتیجه یکى است، اما ظاهر این است که ما نافیه باشد. ۲ ـ جمله: کَذلِکَ حَقّاً عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنینَ ، در معنى چنین بوده: کَذلِکَ نُنْجِ الْمُؤْمِنینَ وَ کانَ ذلِکَ حَقّاً عَلَیْنا . یعنى: جمله حَقّاً عَلَیْنا یک جمله معترضه است، که در میان کَذلِک و نُنْجِ الْمُؤْمِنینَ قرار گرفته است. این احتمال نیز داده شده است که کَذلِک ، به جمله قبل تعلق داشته باشد، یعنى جمله: نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا . @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۵۶)🔹 🔷بر نفس خود مسلط باش: امام(عليه السلام) در اين عبارات کوتاه و بسيار
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۵۷)🔹 ✉️ از نامه هاى امام(عليه السلام) به اهل کوفه است که هنگام حرکت از مدينه به سوى بصره براى آنان فرستاد. 🔭نامه در یک نگاه: از تاریخ طبرى به خوبى استفاده مى شود هنگامى که امیرمؤمنان على(علیه السلام)تصمیم بر پیکار با جمعیت ناکثین و آتش افروزان جنگ جمل گرفت، ابو موسى اشعرى با نهایت شیطنت، مشغول کارشکنى در کوفه شد. از جمله اینکه مردم را جمع کرد و چنین گفت: اى مردم! این جریان، فتنه کورى است که اگر انسان در آن خواب باشد بهتر از بیدار بودن است و بیدار بودن (در حالى که در بستر دراز کشیده) بهتر از نشستن و نشستن بهتر از ایستادن و ایستادن بهتر از سوار شدن است. شمشیرهاى خود را در غلاف کنید و نوک نیزه ها را بشکنید و زهِ کمان را قطع کنید، مظلومان را پناه دهید تا زمانى که کار سامان یابد و فتنه خاموش گردد. به همین دلیل امام(علیه السلام) نامه فوق را با امام حسن(علیه السلام) و عمار یاسر به کوفه فرستاد تا جلوى فتنه ابو موسى را بگیرند و مردم را براى کمک به امام به سوى بصره بسیج کنند. این تعبیر نشان مى دهد که هدف امام در این نامه این است که مردم کوفه را که بر اثر سم پاشى هاى زشت ابو موسى اشعرى احیانا در حال تردید به سر مى بردند، وادار به حرکت کند، زیرا محتواى نامه این است که امام مى فرماید: از دو حال خارج نیست یا مى خواهیم ستمگرى را از پاى در آوریم یا خود ستم کنیم; در هر دو صورت وظیفه شما حرکت کردن به سوى ماست که اگر مى خواهیم دست ستمگر را کوتاه کنیم ما را یارى نمایید و اگر مى خواهیم دست به ستم دراز کنیم ما را از آن باز دارید. به يارى من بشتابيد: همان گونه که در بالا آمد، امام(عليه السلام) در واقع با اين نامه مى خواهد به اهل کوفه در برابر وسوسه هاى ابو موسى اشعرى اتمام حجت کند و تمام راه هاى عذر را در برابر عدم شرکت در ميدان جمل به روى آنها ببندد. نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من از طايفه و قبيله ام (اهل مدينه) خارج شدم (و به سوى بصره آمدم) در صورتى که از دو حال بيرون نيست; يا ستمکارم يا مظلوم، يا متجاوزم، يا بر من تجاوز رفته است (به همين دليل) به خاطر خدا به تمام کسانى که نامه ام به آنها مى رسد تأکيد مى کنم (کارى انجام ندهند) جز اينکه به سوى من حرکت کنند تا اگر نيکوکارم يارى ام دهند و اگر گناهکارم مرا مورد عتاب قرار دهند (و از من بخواهند تا از اين راه باز گردم)»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي خَرَجْتُ مِنْ حَيِّي هَذَا: إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً ; وَ إِمَّا بَاغِياً وَ إِمَّا مَبْغِيّاً عَلَيْهِ. وَإِنِّي أُذَکِّرُ اللهَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِي هَذَا لَمَّا نَفَرَ إِلَيَّ، فَإِنْ کُنْتُ مُحْسِناً أَعَانَنِي، وَإِنْ کُنْتُ مُسِيئاً اسْتَعْتَبَنِي. بديهى است امام(عليه السلام) افزون بر دارا بودن مقام عصمت خود را در اين قضيه کاملا محق مى دانسته است، چرا که قاطبه مسلمين جز گروه بسيار اندکى با او بيعت کرده بودند و طلحه و زبير هم جزء بيعت کنندگان بودند و سپس بيعت را شکسته و آتش نفاق را روشن ساخته بودند، بنابراين امام به هر دليل صاحب حق بود و مظلوم، نه ظالم و ستمگر و آنچه در تعبير بالا آمد فقط براى اين است که هرگونه وسوسه شيطانى را از آنها بزدايد. درست همانند چيزى که در قرآن مجيد از زبان پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در برابر مشرکان آمده است که مى فرمايد: «(وَإِنّا أَوْ إِيّاکُمْ لَعَلى هُدًى أَوْ فِى ضَلال مُّبين); و ما يا شما در (طريق) هدايت يا در گمراهى آشکار هستيم». به همين دليل ابن ابى الحديد در شرح اين نامه مى گويد: امام براى جلب توجّه مردم کوفه (که در حيرت و سرگردانى وسوسه هاى ابو موسى به سر مى بردند) چه تقسيم زيبايى کرده است و نهايت تواضع و حزم نفس را به خرج داده و نخست تعبير به ظالم و بعد تعبير به مظلوم نموده و آنچه را دشمنش طالب آن بوده در اختيارش گذاشته است. امام(عليه السلام) با اين سخن اثبات مى کند که سکوت و کناره گيرى از اين جريان در هر حال گناه است، زيرا يا ترک يارى مظلوم است و يا عدم مقابله با ظالم. اين سخن يادآور حديثى است که از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده که فرمود: «أُنْصُرْ أخاکَ ظالِماً أوْ مَظْلُوماً. قيلَ يا رَسُولَ اللهِ هذا نَنْصُرهُ مَظْلُوماً فَکَيْفَ نَنْصُرُهُ ظالِماً؟ قالَ: تَمْنَعَهُ مِنَ الظُّلْمِ; برادر دينى ات را يارى کن خواه ظالم باشد يا مظلوم. اصحاب عرضه داشتند: اگر مظلوم باشد بايد يارى اش کنيم ولى اگر ظالم باشد چگونه؟ فرمود: او را از ظلم و ستم باز مى داريد (اين است يارى او)». @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ مجتبی علیه‌السلام فرمودند: 🍃 قلب زنگار می گیرد و با صلوات این زنگار کنار می رود و دل صیقل می یابد .. 📖 وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۲۱۶ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 داستانی عجیب از وسوسه شیطان‼️ ☑️ یه مقدار مقاومت داشته باشی از این مرحله رد میشی... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آشتی.mp3
6.51M
| آشتی 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : سوره بقره آیه ۵۸ تا ۵۹ 📚 داستانهای نهج البلاغه 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
سخنرانی کامل شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام.mp3
52.64M
آنچه خواهید شنید: *تاریخ امامت و شرایط دوران امام حسن عسکری علیه السلام *اقدامات امام حسن عسکری علیه السلام برای تقویت تشیع *خاصیت فتنه ها در دوران آخرالزمان و آشکار شدن جریان نفاق *فتنه 88 و جریان نفاق در انقلاب اسلامی *ضعف کشور در آموزش و پرورش *ضعف ما در جهاد تبیین و معرفی الگوها *مدیریت فضای مجازی در سال های اخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بگو: «اى مردم! اگر در آیین من شک دارید، من کسانى را که جز خدا مى پرستید، نمى پرستم. تنها خداوندى را پرستش مى کنم که شما را مى میراند. و من مأمورم که از مؤمنان باشم. (یونس/۱۰۴) * وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ و (به من دستور داده شده که:) روى خود را با اخلاص به آیین الهى متوجّه ساز. و از مشرکان مباش! (یونس/۱۰۵) * وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ ۖ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ و جز خدا، چیزى را که نه سودى به تو مى رساند و نه زیانى، مخوان (و پرستش مکن)! که اگر چنین کنى، از ستمکاران خواهى بود. (یونس/۱۰۶) *** وَإِن يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِن يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ يُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ و اگر خداوند، (براى امتحان و مانند آن،) زیانى به تو رساند، هیچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف کند. و اگر اراده خیرى براى تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد. آن را به هر کس از بندگانش بخواهد مى رساند. و او آمرزنده و مهربان است.» (یونس/۱۰۷) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یونس آیات(۱۰۱ الی ۱۰۳)🔹 ✅تربیت و اندرز در آیات گذشته، سخن از این بود که
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یونس آیات(۱۰۴ الی۱۰۷)🔹 🔷قاطعیت در برابر مشرکان این آیات و چند آیه بعد، که همگى در رابطه با مسأله توحید و مبارزه با شرک و دعوت به سوى حق سخن مى گوید، آخرین آیات این سوره است، و در واقع فهرست یا خلاصه اى است از بحث هاى توحیدى این سوره، و تأکیدى است بر مبارزه با بت پرستى، که در این سوره کراراً بیان شده است. لحن آیات نشان مى دهد: مشرکان گاهى گرفتار این توهّم بودند، که ممکن است پیامبر در اعتقاد خود پیرامون بت ها نرمش و انعطافى به خرج دهد، و نوعى پذیرش براى آنها قائل گردد، و آنان را در کنار عقیده به خدا به گونه اى قبول کند. قرآن با قاطعیت هر چه تمام تر، به این توهّم بى اساس پایان مى دهد، و فکر آنها را براى همیشه راحت مى کند که، هیچ گونه سازش و نرمشى در برابر بت معنى ندارد، و جز اللّه معبودى نیست، تنها اللّه نه یک کلمه بیشتر، نه یک کلمه کمتر . نخست به پیامبر(صلى الله علیه وآله)دستور مى دهد: تمام مردم را مخاطب ساخته بگو: اى مردم! اگر شما در اعتقاد من شک و تردیدى دارید، آگاه باشید من کسانى را که ـ غیر از خدا ـ پرستش مى کنید، هرگز نمى پرستم ! (قُلْ یا أَیُّهَا النّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فی شَکّ مِنْ دینی فَلاأَعْبُدُ الَّذینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ). و تنها به نفى معبودهاى آنان قناعت نمى کند، بلکه براى تأکید بیشتر، تمام پرستش را براى خدا اثبات کرده مى فرماید: بلکه خدائى را مى پرستم که شما را مى میراند (وَ لکِنْ أَعْبُدُ اللّهَ الَّذی یَتَوَفّاکُمْ). و باز براى تأکید افزون تر مى گوید: این تنها خواسته من نیست، این فرمانى است که به من داده شده، که از ایمان آورندگان به اللّه بوده باشم (وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ). این که در اینجا از میان صفات خدا، تنها روى مسأله قبض روح و میراندن تکیه شده: یا به خاطر آن است که، انسان در هر چه شک کند، در مرگ نمى تواند تردید داشته باشد. و یا به خاطر این که، آنها را به مسأله مجازات و عذاب هاى هلاک کننده اى که در آیات قبل به آن اشاره شده بود متوجه سازد، و تلویحاً به خشم و غضب خداوندى تهدید نماید. * * * پس از آن که اعتقاد خود را درباره نفى شرک و بت پرستى با قاطعیت بیان کرد، به بیان دلیل آن مى پردازد، دلیلى از فطرت، و دلیلى از عقل و خرد. مى فرماید: بگو: به من دستور داده شده که روى خود را به آئین مستقیمى بدار، که از هر نظر خالص و پاک است (وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً). در اینجا نیز، تنها به جنبه اثبات قناعت نکرده، بلکه براى تأکید، طرف مقابل آن را نفى کرده مى گوید: و هرگز و به طور قطع از مشرکان نباش ! (وَ لاتَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکینَ). حَنِیف ، چنان که در سابق نیز گفته ایم، به معنى کسى است که: از انحراف به راستى و استقامت مى گراید، و یا به تعبیر دیگر: از آئین ها و روش هاى منحرف چشم مى پوشد، و متوجه آئین مستقیم خداوند مى شود، همان آئینى که موافق فطرت است، و به خاطر همین موافقتش با فطرت، صاف و مستقیم است. بنابراین، یک نوع اشاره به فطرى بودن توحید در درون آن نهفته است، زیرا انحراف چیزى است که: بر خلاف فطرت باشد (دقت کنید). * * * پس از اشاره به بطلان شرک از طریق فطرت، به یک دلیل روشن عقلى پرداخته، مى گوید: به من چنین دستور داده شده است: غیر از خدا اشیائى را که نه سودى به تو مى رساند، نه زیانى، پرستش مکن! که اگر چنین کارى کنى، از ستمگران خواهى بود (وَ لاتَدْعُ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لایَنْفَعُکَ وَ لایَضُرُّکَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظّالِمینَ)، هم به خویشتن ستم کرده اى و هم به جامعه اى که به آن تعلّق دارى. کدام عقل و خرد اجازه مى دهد انسان به پرستش اشیاء و موجوداتى بپردازد که هیچ گونه سود و زیانى ندارند، و در سرنوشت انسان کمترین تأثیرى نمى توانند داشته باشند؟ * * * در اینجا نیز، تنها به جنبه نفى قناعت نمى کند، و علاوه بر جنبه نفى، روى جنبه اثبات نیز تکیه کرده، مى فرماید: اگر ناراحتى و زیانى از طرف خدا به تو برسد، (خواه براى مجازات باشد و یا به خاطر آزمایش)، هیچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف سازد (وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللّهُ بِضُرّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاّ هُوَ). همچنین اگر خداوند اراده کند خیر و نیکى به تو برساند، هیچ کس توانائى ندارد که جلو فضل و رحمت او را بگیرد (وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْر فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ). او هر کس از بندگان را اراده کند (و شایسته بداند) به نیکى مى رساند (یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ). چرا که آمرزش و رحمتش همگان را در بر مى گیرد، و او است غفور رحیم (وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ). @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️اگه من چند بار گناه کردم، بازم برم در خونه خدا، توبه‌م قبوله؟! 🎙حجت الاسلام @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ 🌺🌿پيامبر صلي الله عليه و آله: يا عَلىُّ اَصْدُقْ وَ اِنْ ضَرَّك فِى الْعاجِلِ فَاِنَّهُ يَنْفَعُكَ فِى الآْجِلِ وَ لا تَـكْذِبْوَ اِنْ يَنْفَعُكَ فِى الْعاجِلِ فَاِنَّهُ يَضُرُّك فِى الآْجِلِ ؛ اى على! راست بگو اگر چه اكنون به ضررت باشد، ولى در آينده به نفع توست و دروغنگو، اگر چه در حال حاضر به نفعت باشد ولى در آينده به ضرر توست. [ميراث حديث شيعه، ج ۲ ، ص ۲۷، ح ۶۵ 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ بگو: «اى مردم! حقّ از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده. هر کس (در پرتو آن) هدایت یابد، به نفع خود هدایت مى شود. و هر کس گمراه گردد، به زیان خود گمراه مى گردد. و من مأمور(به اجبار) شما نیستم.» (یونس/۱۰۸) *** وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللَّهُ ۚ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ و از آنچه بر تو وحى مى شود پیروى کن، و شکیبا باش (و استقامت نما)، تا خداوند حکم (پیروزى) را صادر کند. و او بهترین حاکمان است. (یونس/۱۰۹) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یونس آیات(۱۰۴ الی۱۰۷)🔹 🔷قاطعیت در برابر مشرکان این آیات و چند آیه بعد،
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یونس آیات(۱۰۸و۱۰۹)🔹 ✅آخرین سخن این دو آیه، که یکى اندرزى است به عموم مردم، و دیگرى به خصوص پیامبر(صلى الله علیه وآله)، دستورهائى را که خداوند در این دو زمینه در سراسر این سوره بیان داشته است، تکمیل مى کند، و با آن سوره یونس (علیه السلام) پایان مى یابد. نخست به عنوان یک دستور عمومى مى فرماید: به همه مردم بگو: از طرف پروردگارتان حق به سوى شما آمده است (قُلْ یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جائَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ)، این تعلیمات، این کتاب آسمانى، این برنامه و این پیامبر، همه حق است، و نشانه هاى حق بودنش آشکار. و با توجه به این واقعیت، هر کس در پرتو این حق هدایت شود، به سود خود هدایت یافته، و هر کس با عدم تسلیم در برابر آن، راه گمراهى را برگزیند، به زیان خود گام برداشته (فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها). و من مأمور و وکیل و نگاهبان شما نیستم (وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکیل). یعنى: نه وظیفه دارم که شما را به پذیرش حق مجبور کنم; چرا که اجبار در پذیرش ایمان معنى ندارد، و نه اگر پذیرا نشدید مى توانم شما را از مجازات الهى حفظ کنم، بلکه وظیفه من دعوت است و تبلیغ، و ارشاد و راهنمائى و رهبرى، و اما بقیه بر عهده خود شما است، که به اختیار خود راهتان را برگزینید. این آیه، علاوه بر این که بار دیگر مسأله اختیار و آزادى اراده را تأکید مى کند، دلیل بر این است که پذیرش حق در درجه اول به سود خود انسان است، همان گونه که مخالفت با آن به زیان خود او است، در واقع تعلیمات رهبران الهى و کتب آسمانى، کلاس هائى است براى تربیت و تکامل انسان ها، نه موافقت با آن چیزى بر عظمت خدا مى افزاید، و نه مخالفت با آن چیزى از جلال او مى کاهد! * * * سپس، وظیفه پیامبر را در دو جمله تعیین مى کند، نخست این که: باید تنها از آنچه به تو وحى مى شود پیروى کنى (وَ اتَّبِعْ ما یُوحى إِلَیْکَ). مسیر راهت را خدا از طریق وحى تعیین کرده است، و کمترین انحراف از آن براى تو مجاز نیست. دیگر این که: در این راه، مشکلات طاقت فرسا و ناراحتى هاى فراوان در برابر تو است، باید از انبوه مشکلات ترس و هراسى به خود راه ندهى، باید صبر و استقامت و پایدارى پیشه کنى، تا خداوند حکم و فرمان خود را براى پیروزى تو بر دشمنان صادر کند (وَ اصْبِرْ حَتّى یَحْکُمَ اللّهُ). چرا که او بهترین حاکمان است (وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ)، فرمانش حق، و حکمش عدالت، و وعده اش تخلف ناپذیر است. ✔️ پایان تفسیر سوره مبارکه یونس @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه (۵۴)🔹 🔷جنگ و صلح برای خدا 🔴راهى جز پيکار با اين گروه ستمگر نيست! اين خطب
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه (۵۵)🔹 ✅خويشتندارى امام (عليه السلام) از جنگ: اين سخنان را امام (عليه السلام) در پاسخ پاره اى از ايرادات واهى بعضى از ناآگاهان، در مورد تأخير جنگ با شاميان بيان کرد. فرمود: «اما اين که مى گوييد تأخير در جنگ ناخشنودى از مرگ است به خدا سوگند! باک ندارم از اين که من به سوى مرگ بروم يا مرگ به سوى من آيد» (أمَّا قَوْلُکُمْ: أَکُلَّ ذلِکَ کَرَاهِيَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللهِ مَا أُبَالِي، دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَيَّ). آرى هنگامى که هدف بسيار مقدّسى، همچون رضاى خدا در کار باشد انسان مؤمن آماده است به استقبال شهادت بشتابد و انتظار آمدن آن را نکشد، چه افتخارى از اين بالاتر که انسان در راه معبود و محبوب و مقصودش جان دهد. به علاوه سابقه من در غزوات اسلامى بر کسى پوشيده نيست مخصوصاً در ميدان هاى بدر و اُحد و احزاب و خيبر و حنين من هميشه در صف اول بودم و هميشه پروانه وار بر گرد شمع وجود پيامبر مى چرخيدم و از مرگ و شهادت استقبال مى کردم، چگونه ممکن است درباره کسى با اين سوابق روشن، چنان قضاوت غلطى کرد که از ترس شهادت جنگ را به تأخير بيندازد. شبيه همين معنى، بلکه به صورت رساتر و داغتر در خطبه پنج، و خطبه صد و بيست و سه آمده است، در يک جا مى فرمايد: «به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب به مرگ (شهادت) از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است» (وَاللهِ لاَبْنُ اَبى طالِب آنَسُ بِالْمَوتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ أُمِّهِ). و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَالَّذى نَفْسُ ابْنِ ابيطالِب بِيَدِهِ لاََلْفُ ضَرْبَة بِالسَّيْفِ اَهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ ميتَة عَلَى الْفِراشِ فى غَيْرِ طاعَةِ اللهِ»; «سوگند به آن کس که جان فرزند ابوطالب بدست اوست هزار ضربه شمشير بر من آسانتر (و دلپذيرتر) است از مرگ در بستر در غير طاعت پروردگار». تاريخ پر افتخار زندگى امام نيز شهادت مى دهد که اين سخنان را در عمل، در همه ميدانهاى نبرد نشان داد و چه ناآگاه و بى خبر بودند گروهى از لشکر عراق که چنين سخنانى را درباره ناخشنودى امام از شهادت در راه خدا بر زبان جارى مى کردند. اگر گفته شود: سن و سال بسيارى از آنها در حدّى نبود که غزوات اسلامى را درک کرده باشند، ولى آيا مى توان ادّعا کرد که جنگ جمل را نيز فراموش کرده اند؟ جنگى که امام يک تنه مانند صاعقه بر لشکر دشمن حمله مى کرد و چنان در انبوه جمعيت فرومى رفت که دلهاى دوستانش از ترس بر جان امام، به تپش مى افتاد و اين حال همچنان ادامه مى يافت تا امام از گوشه ديگر ميدان سر بر مى آورد، در حاليکه ذکر خدا بر لب داشت و دشمن از ترس او پراکنده شده بود. اصولا چگونه ممکن است مرد خدا که قلبش مالامال از ايمان است از مرگ و شهادت بترسد و از شمشير و نيزه دشمن وحشتى به خود راه دهد، مگر نه اين است که خود امام در خطبه بيست و دوم مى فرمايد: «لَقَدْ کُنْتُ وَ ما اُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ وَ لا اُرْهَبُ بِالضَّرْبِ وَ اِنِّى لَعَلى يَقِيْن مِنْ رَبِّى وَ غَيْرِ شُبْهَة مِنْ دينى»; «من هرگز کسى نبودم که به نبرد تهديد شوم، يا از ضرب شمشير دشمن بهراسم چرا که من به پروردگار خويش يقين دارم و در آئين خود، گرفتار شک و ترديد نيستم». جمله «فَوَاللهِ ما اُبالى» اشاره به اين حقيقت است که افراد عادى و بى هدف هرگز به استقبال مرگ نمى روند، بلکه دائماً نشسته اند تا در پايان عمر مرگ به سراغ آنها بيايد; در حالى که براى افراد شجاع و با ايمان تفاوتى نمى کند که به استقبال مرگ بشتابند يا در أجل مقدّر، مرگ به سراغ آنها بيايد و اين درست به آن مى ماند که مرگ را به شير درنده اى تشبيه کنيم، افراد عادى هرگز در جايى که اثرى از اين حيوان باشد گام نمى نهند ولى يک فرد شجاع ممکن است به استقبال آن برود و با آن به نبرد و پيکار برخيزد، آنها بر چهره مرگ هنگامى که به صورت شهادت در راه رضاى خدا باشد لبخند مى زنند و آنرا تنگ در آغوش مى گيرند، اگر مرگ دَلْق رنگارنگى از آنان مى گيرد آنها عمرى جاودان از مرگ مى ستانند. سپس امام به دومين احتمالى که گروهى از لشکر عراق درباره سبب تأخير پيکار با شاميان مى دادند پرداخته، مى فرمايد: «اما اين که مى گوييد: تأخير در جنگ به سبب اين است که من در مبارزه با شاميان ترديد دارم (اشاره به اين که يقين ندارم آنها راه باطل را مى پويند) به خدا سوگند! (اين تصور باطل و خيال خامى است) من اگر هر روز جنگ را به تأخير مى اندازم، به خاطر اين است که اميد دارم گروهى از آنان به ما بپيوندند و هدايت شوند، و در لابه لاى تاريکى ها پرتوى از نور مرا ببينند و به سوى من آيند» (وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ شَکّاً في أَهْلِ الشَّامِ! فَوَاللهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلاَّ وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي، وَ تَعْشُوَ (إِلى ضَوْئِي).⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه (۵۵)🔹 ✅خويشتندارى امام (عليه السلام) از جنگ: اين سخنان را امام (عليه السل
↩️«و اين براى من بهتر است از کشتن آنها در حالى که گمراهند هر چند در اين صورت نيز گرفتار گناهان خويش مى شوند» (و من مسؤول بدبختى آنها نيستم ولى ميل دارم تا آنجا که در توان من است آنها را از لب پرتگاه دور سازم و به جاده مطمئن سعادت بازگردانم) (وَ ذلِکَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلالِهَا وَ إِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا). در اينجا امام به نکته مهمّى اشاره مى فرمايد و آن اين که جنگ براى مردان خدا نه يک هدف است و نه نخستين راه درمان، بلکه آخرين طريق درمان محسوب مى شود، در آنجا که هيچ وسيله ديگر کارساز نباشد; آنها سعى دارند حتى اگر ممکن است يک نفر بر اهل ايمان بيفزايند و از پيروان کفر و ظلم و بيدادگرى بکاهند و در حالى که افراد عادى با سوءظن و بدبينى به اين صحنه ها مى نگرند آنها با اميدوارى و حُسن ظن نگاه مى کنند و پيوسته آغوش خود را براى تائبين و نادمين گشوده اند. تاريخ ـ به خصوص تاريخ جنگ صفّين ـ نيز نشان مى دهد که حسن ظنّ امام در اين باره بى دليل نبود، چرا که گروه کثيرى در همان ايّام که بى خبران به امام فشار مى آوردند تا جنگ را شروع کند و امام تعلّل مى ورزيد، توبه کردند و به سوى لشکر امام بازگشتند يا از جنگ کناره گيرى نمودند. «مرحوم شوشترى» در «شرح نهج البلاغه» خود در اينجا فهرستى را از نام کسانى که در جنگ صفين به برکت تأخير امام در جنگ به آن حضرت پيوستند، ارائه مى دهد که از ميان آنها مى توان از خواهرزاده «شرحبيل» که ملحق شدنش به لشکر امام داستان جالبى دارد و «شمربن ابرهه الحميرى» و جماعتى از قاريان قرآن و همچنين «عبدالله بن عمر العنسى» نام برد. اين عبدالله بن عمر زمانى به امام پيوست که با خبر شد عمّار در لشکر على (عليه السلام) است و به ياد حديث معروف پيامبر افتاد که به او فرمود: «يا عَمّارُ تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْباغيَةُ»; اى عمّار تو را گروه ستمکار به قتل مى رساند» (و پس از کشته شدن عمّار بدست معاويه واضح و آشکار شد که آنها گروه ستمکارند و شکّى براى آنها در اين زمينه باقى نماند). و نيز همو از جوانى نام مى برد که از لشکر شام خارج شد و به سوى لشکر امام(عليه السلام) آمد و پيوسته شمشير مى زد و لعن مى کرد و دشنام مى داد. «هاشم مرقال» که از صحابه معروف على (عليه السلام) و پرچمدار آن حضرت در ميدان صفين بود به او گفت: اى جوان روز قيامت بايد در برابر اين سخنان پاسخگو باشى و حساب اين پيکار را بدهى. جوان گفت: من به خاطر اين با شما مى جنگم که براى من نقل کرده اند رئيس شما (على (عليه السلام)) نماز نمى خواند و شما نيز نماز نمى خوانيد و نيز به خاطر اين با شما مى جنگم که رئيس شما خليفه ما را کشته و شما او را يارى کرده ايد. «هاشم مرقال» ماجراى قتل عثمان را براى او شرح داد و براى او روشن ساخت که على (عليه السلام) نخستين کسى بوده که با پيامبر نماز گزارده و از همه مردم آگاه تر به دين خدا است و ياران او شب زنده دارانند. هنگامى که جوان متوجه اشتباهات خود شد از خدا درخواست توبه کرد و به شام بازگشت در حالى که از اعمال خود پشيمان شد. آرى على (عليه السلام) مى خواست اين گونه افراد را به سوى خود جذب کند و به راه حق دعوت نمايد. او هرگز تشنه خون ريزى نبود، بلکه تشنه هدايت مردم بود. او شيفته مقام و حکومت نبود، بلکه خواهان عدل و عدالت بود و هميشه سعى داشت تا ممکن است جنگى رخ ندهد و اگر جنگى رخ مى دهد ضايعات را به حداقل برساند; به همين دليل معمولا سعى داشت جنگ بعدازظهر و حتى نزديکى غروب آغاز شود تا تاريکى شب آتش جنگ را خاموش سازد و خون مردم کمتر ريخته شود. و آنها که مايل به کناره گيرى از جنگ هستند از تاريکى شب استفاده کنند و کنار روند. جمله «تَعْشُوَ اِلَى ضَوْئِى» با توجه به اين که «عَشْو» (بر وزن ضرب) به معنى تاريکى و عدم وضوح چيزى است، اشاره به اين حقيقت است که فضاى جامعه اسلامى را در آن روز تاريکى و ظلمت جهل و نادانى و تبليغات زيانبار فرا گرفته بود و تنها چراغى که مى توانست آن فضا را روشن کند نور امام و افکار او بود. به همين دليل تا آنجا که ممکن بود جنگ را به عقب مى انداخت.تا جايى که گاهى افراد ناآگاه زبان به اعتراض مى گشودند و اين کار را ترس از مرگ و يا شک در برنامه هاى دشمنان مى پنداشتند، در حالى که اين گونه امور درباره امام (عليه السلام) براى آنها که از روحياتش آگاه بودند، اصلا مفهوم نداشت. @Nahjolbalaghe2
💜💫امام على عليه السلام: 🌷🌺گوش خود را به شنيدن خوبى ها عادت بده و به آنچه كه به صلاح و درستى تونمى افزايد گوش مسپار، زيرا اين كار، دل ها را زنگار مى زند و موجب سرزنش مى شود عَوِّدْ اُذُنـَكَ حُسْنَ الاِْسْتِماعِ وَ لا تُصغِ اِلى ما لا يَزيدُ فى صَلاحِكَاستِماعُهُ فَاِنَّ ذلِكَ يُصدِئُ الْقُلوبَ وَ يوجِبُ الْمَذامَّ غررالحكم، حدیث 6234 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2