eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۶۴)بخش اول🔹 ↩️به عقيده ما اين محبّت و احترامى که حضرت نسبت به عايشه در بر
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۶۴)بخش دوم🔹 🔴 بهانه خونخواهی عثمان برای خلافت 🔷امام(عليه السلام) در اين بخش از نامه روى سخن را به معاويه کرده و او را زير رگبار شديدترين ملامت ها و سرزنش ها گرفته است. مى فرمايد: «به خدا سوگند مى دانم تو مردى پوشيده دل و ناقص العقل هستى»; (وَإِنَّکَ وَاللهِ مَا عَلِمْتُ الاَْغْلَفُ الْقَلْبِ، الْمُقَارِبُ الْعَقْلِ). تعبير به «الاَْغْلَفُ الْقَلْبِ» به اين معناست که قلب تو در غلاف قرار گرفته و چيزى به آن منتقل نمى شود و درک نمى کند. همان گونه که در قرآن مجيد از زبان بعضى از کفار يهود آمده است که به عنوان استهزا مى گفتند «(قُلُوبُنَا غُلْفٌ); يعنى ما چيزى از سخنان تو سر در نمى آوريم». تعبير به «الْمُقَارِبُ الْعَقْلِ» اشاره به کم عقلى معاويه است، زيرا «مقارب» به معناى چيزى است که حد وسط ميان خوب و بد و به بيان ديگر داراى کمبود باشد; يعنى عقل تو کمبودى دارد و ناقص است که اين گونه سخنان دور از منطق را بر زبان يا قلم جارى مى سازى. آن گاه مى افزايد: «سزاوار است درباره تو گفته شود که از نردبانى بالا رفته اى که تو را به پرتگاه خطرناکى کشانده و به زيان توست نه به سود تو، زيرا تو به دنبال غير گمشده خود هستى و گوسفندان ديگرى را مى چرانى و مقامى را مى طلبى که نه سزاوار آن هستى و نه در معدن و کانون آن قرار دارى»; (وَالاَْوْلَى أَنْ يُقَالَ لَکَ: إِنَّکَ رَقِيتَ سُلَّماً أَطْلَعَکَ مَطْلَعَ سُوء عَلَيْکَ لاَ لَکَ، لاَِنَّکَ نَشَدْتَ غَيْرَ ضَالَّتِکَ، وَ رَعَيْتَ غَيْرَ سَائِمَتِکَ، وَطَلَبْتَ أَمْراً لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَلاَ فِي مَعْدِنِهِ). مى دانيم معاويه همان طور که خودش نيز صريحاً پس از شهادت امام و سلطه بر عراق گفت علاقه شديدى به حکومت و مقام داشت و حاضر بود همه چيز را فداى آن کند و حتى خون هاى بى گناهان را براى رسيدن به اين هدف نامشروع بريزد; او با صراحت مى گفت: «ما قاتَلْتُکُمْ عَلَى الصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَالْحَجِّ وَإنّما قاتَلْتُکُمْ لأتَأَمَّرَ عَلَيْکُمْ عَلى رِقابِکُمْ; من با شما پيکار نکردم که نماز بخوانيد و زکات بدهيد و حج به جا آوريد من براى اين پيکار کردم که بر شما حکومت کنم و بر گردن شما سوار شوم».در حالى که هيچ گونه صلاحيت و شايستگى براى خلافت پيغمبر نداشت; از اين رو امام(عليه السلام) نخست با اين دو تشبيه (غير گمشده خود را مى طلبى و گوسفندان ديگران را مى چرانى) و سپس با تصريح به او گوشزد مى فرمايد که تو نه اهليت براى اين کار دارى و نه در معدن نبوّت پرورش يافته اى. اشاره به اينکه حکومت پيامبر حکومتى ظاهرى چون پادشاهان دنيا نيست، بلکه حکومتى روحانى و معنوى است که تنها شايسته کسانى است که در آن معدن پرورش يافته و علم و تقواى لازم را از آنجا کسب کرده اند. آن گاه امام در ادامه اين سخن خطاب به معاويه مى فرمايد: «چقدر گفتار و کردارت از هم دور است!»; (فَمَا أَبْعَدَ قَوْلَکَ مِنْ فِعْلِکَ!!). اشاره به اينکه تو از يک سو ادعاى خونخواهى عثمان مى کنى و از سوى ديگر بر امام و پيشواى خود که قاطبه مردم با او بيعت کرده اند به مبارزه برمى خيزى در حالى که مشروعيت ظاهرى امام و پيشواى تو از مشروعيت ظاهرى خلافت عثمان بسيار روشن تر است. معلوم نيست تو با خليفه مسلمانان موافقى يا مخالف. اين احتمال نيز در تفسير اين جمله وجود دارد که منظور از تضاد قول و فعل معاويه اين است که از يک سو مى خواهد حمايت از خليفه (عثمان) کند و خود را جانشين او بداند و از سوى ديگر آشکارا اعمالى بر خلاف شرع انجام مى دهد مانند پوشيدن لباس ابريشمى و نوشيدن شراب و ريختن خون بى گناهان. سپس مى فرمايد: «چقدر تو با عموها و دايى هاى (بت پرستت) شباهت نزديک دارى همان ها که شقاوت و تمناى باطل وادارشان ساخت که (آيين) محمد(صلى الله عليه وآله) را انکار کنند و همان گونه که مى دانى (با او ستيزه کرده اند تا) به خاک و خون غلطيدند و در برابر شمشيرهايى که ميدان نبرد هرگز از آن خالى نبوده و سستى در آن راه نمى يافته است نتوانستند در مقابل بلاى بزرگ از خود دفاع کنند و يا از حريم خود حمايت نمايند»; (وَقَرِيبٌ مَا أَشْبَهْتَ مِنْ أَعْمَام وَ أَخْوَال! حَمَلَتْهُمُ الشَّقَاوَةُ، وَتَمَنِّي الْبَاطِلِ، عَلَى الْجُحُودِ بِمُحَمَّد(صلى الله عليه وآله) فَصُرِعُوا مَصَارِعَهُمْ حَيْثُ عَلِمْتَ، لَمْ يَدْفَعُوا عَظِيماً، وَلَمْ يَمْنَعُوا حَرِيماً، بِوَقْعِ سُيُوف مَا خَلاَ مِنْهَا الْوَغَى، وَلَمْ تُمَاشِهَا الْهُوَيْنَى). منظور از «اعمام»; (عموها و عمه ها) به گفته بعضى همسر ابولهب «ام جميل» و منظور از «اخوال»; (دايى ها) «وليد بن عتبه» است; ولى با توجّه به اينکه «اعمام» غالباً جمع عمو است و اطلاق آن به عنوان تغليب بر عمه ها کم است و «اخوال» نيز جمع است و بعيد به نظر مى رسد که بر يک نفر اطلاق شود⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۶۴)بخش دوم🔹 🔴 بهانه خونخواهی عثمان برای خلافت 🔷امام(عليه السلام) در اين
↩️به علاوه «ام جميل» به قتل نرسيد، از اين رو بعضى از محققان گفته اند: منظور در اينجا عموها و دايى هاى پدر و مادر معاويه است، بلکه گاه به تمام نزديکان پدر و مادر اعمام و اخوال مى گويند که آنها متعدد بوده اند. در واقع امام مى خواهد قداست خيالى معاويه را در هم بشکند و بر ادعاى او در طرفدارى از اسلام و خلفا خط بطلان کشد و به او نشان دهد که تو باقى مانده دشمنان قسم خورده اسلام هستى و گواهش اينکه بسيارى از خويشاندان پدرى و مادرى تو در صف دشمنان اسلام بودند و در ميدان هاى جنگ به دست مسلمانان کشته شدند. سپس امام(عليه السلام) در بخش آخر اين نامه به پاسخ يکى ديگر از سخنان معاويه پرداخته مى فرمايد: «تو درباره قاتلان عثمان زياد سخن گفتى بيا نخست همچون ساير مردم با من بيعت کن سپس درباره آنها (قاتلان عثمان) نزد من طرح شکايت نما تا من بر طبق کتاب الله ميان تو و آنها داورى کنم»; (وَقَدْ أَکْثَرْتَ فِي قَتَلَةِ عُثْمَانَ، فَادْخُلْ فِيمَا دَخَلَ فِيهِ النَّاسُ، ثُمَّ حَاکِمِ الْقَوْمَ إِلَيَّ، أَحْمِلْکَ وَإِيَّاهُمْ عَلَى کِتَابِ اللهِ تَعَالَى). اين پاسخى منطقى و روشن است که امام در مقابل بهانه قتل عثمان به معاويه فرموده، زيرا اولاً مسأله قصاص بايد در حضور حاکم شرع و بعد از طرح دعوا و اثبات آن باشد; کسى که هنوز حکومت اسلامى را به رسميت نشناخته چگونه مى تواند چنين تقاضايى کند. ثانياً حاکم اسلامى نمى تواند پيش از محاکمه عادلانه قاتلان، کسى را به دست صاحبان خون بسپارد، بلکه بايد قاتلان حقيقى دقيقا شناخته شوند سپس به قصاص اقدام گردد. ثالثاً معاويه از صاحبان خون حساب نمى شود، بلکه اين فرزندان مقتول هستند که در درجه اوّل بايد خونخواهى کنند. رابعاً از همه اينها گذشته قاتلان حقيقى که مورد قصاص واقع مى شوند کسانى هستند که مباشر قتل بوده اند نه آنهايى که راه را براى قاتلان گشوده اند يا آنها را تشويق نموده اند و مى دانيم مباشران قتل عثمان در همان روز در خانه عثمان کشته شدند و کسان ديگرى که به نحوى معاونت کردند و راه را براى قتل عثمان گشودند قصاص نمى شوند. خامساً کسى که به اوضاع آن زمان آشنا بوده مى دانسته که در آن شرايط قصاص قاتلان عثمان (به فرض که قاتلانى جز آنها که کشته شده اند داشته است) غير ممکن بوده، زيرا طرفداران قتل عثمان ـ همان گونه که امام در خطبه 168 بيان فرموده ـ گروه عظيمى بودند که کسى نمى توانست با آنها مقابله کند و چنان که در ذيل نامه 58 از اخبار الطوال دينورى نقل کرده ايم گروهى در حدود ده هزار نفر در حضور امام در مسجد در حالى که همه مسلح بودند فرياد مى زدند همه ما قاتلان عثمان هستيم. ولى معاويه مى خواست با اين بهانه از يک سو مردم شام را بر ضد على(عليه السلام) بشوراند و از سوى ديگرى ادعا کند که جمعى از دوستان و اطرافيان اميرمؤمنان على(عليه السلام) به نحوى راضى و دخيل در اين قتل بوده اند و همه آنها بايد کشته شوند در حالى که ادعاى معاويه از نظر حقوق اسلامى و قوانين بشرى از جهات مختلف مخدوش و بى اعتبار بود و به يقين خود او هم به اين نکته توجّه داشت; ولى چون فکر مى کرد بهانه خوبى به دست آورده پيوسته آن را تکرار مى کرد. به همين دليل امام(عليه السلام) در آخرين جمله مى فرمايد: «اما آنچه را تو مى خواهى همچون خدعه و فريب دادن طفلى است که در آغاز از شير باز گرفتن است»; (وَأَمَّا تِلْکَ الَّتِي تُرِيدُ فَإِنَّهَا خُدْعَةُ الصَّبِيِّ عَنِ اللَّبَنِ فِي أَوَّلِ الْفِصَالِ). اشاره به اينکه ادعاى تو در طلب قاتلان عثمان نيرنگى بى ارزش است که هرکس اندک فکرى داشته باشد مى داند که فريبى کودکانه و بى پايه و اساس است. آن گاه با اين جمله نامه را پايان مى دهد: «سلام و درود بر آنها که لياقت آن را دارند»; (وَالسَّلاَمُ لاَِهْلِهِ). کنايه از آن که تو با اين اعمال و گفتار و رفتارت اهل اين که سلام الهى شامل حالت شود نيستى. * نکته: آيا باز هم مى گوييد همه صحابه اهل بهشتند؟ در کتاب صفين نصر بن مزاحم که پيش از سيّد رضى مى زيسته ذيل اين نامه مطالب ديگرى نيز آمده است که حاصلش اين است: «وَلَعَمْرِي لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَوَاکَ لَتَجِدَنِّي أَبْرَأَ قُرَيْش مِنْ دَمِ عُثْمَانَ وَاعْلَمْ أَنَّکَ مِنَ الطُّلَقَاءِ الَّذِينَ لاَ تَحِلُّ لَهُمُ الْخِلاَفَةُ وَلاَ تُعْرَضُ فِيهِمُ الشُّورَى وَقَدْ أَرْسَلْتُ إِلَيْکَ وَإِلَى مَنْ قِبَلَکَ جَرِيرَ بْنَ عَبْدِ اللهِ وَهُوَ مِنْ أَهْلِ الاِْيمَانِ وَالْهِجْرَةِ فَبَايِعْ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ; (اى معاويه) به جان خودم سوگند هر گاه به عقل خود بنگرى و هوا و هوس را کنار بگذارى مرا پاک ترين فرد قريش از خون عثمان مى يابى (که هيچ گونه دخالتى در آن نداشته ام) و بدان تو از طلقا (کفار آزادشده روز فتح مکه) هستى که خلافت براى آنها جايز نيست و شورى نيز شامل حال آنها نمى شود.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️به علاوه «ام جميل» به قتل نرسيد، از اين رو بعضى از محققان گفته اند: منظور در اينجا عموها و دايى ها
↩️من جرير بن عبدالله را که مردى است اهل ايمان و از مهاجران است به سوى تو فرستادم و او نماينده من است که از تو بيعت بگيرد. با او بيعت کن و لا قوة الا بالله». هنگامى که معاويه اين نامه را خواند، جرير بن عبدالله برخاست، حمد و ثناى الهى را به جا آورد و خطاب به مردم گفت: جريان کار عثمان آنها را که حاضر و ناظر بودند خسته و ناتوان ساخته (که چرا و چه کسى او را به قتل رسانده است) پس چگونه کسانى که در آنجا حضور نداشته اند مى خواهند در اين رابطه قضاوت کنند؟ مردم با على(عليه السلام) با رضايت کامل و بدون درگيرى و اجبار بيعت کردند و طلحه و زبير نيز در صف بيعت کنندگان بودند. سپس بى آنکه حادثه اى رخ داده باشد بيعت خود را شکستند. بدانيد اين دين تاب تحمل فتنه ها را ندارد و عرب در شرايطى هستند که طاقت شمشير ندارند. ديروز در بصره آن حادثه خونين واقع شد مبادا مانند آن (دوباره) واقع شود. (بدانيد) عامه مردم با على(عليه السلام) بيعت کردند و ما اگر اختيار امورمان به دستمان باشد جز او را براى اين کار انتخاب نخواهيم کرد و هر کس مخالفت کرده درخور سرزنش است، بنابراين اى معاويه تو هم راهى را که مردم پيموده اند بپيما. سپس رو به معاويه کرد و به او گفت: مى گويى عثمان تو را بر اين مقام (حکومت شام) انتخاب کرده و معزول نساخته اگر اين سخن درست باشد هر کسى مقامى را که در دست دارد براى خود حفظ مى کند و حاکمان آينده اختيارى نخواهند داشت; ولى بدان اين مقام ها چنان است که هر کدام روى کار مى آيد گذشته را نسخ مى کند. معاويه در پاسخ گفت: تو منتظر باش و من هم در انتظارم. سپس در اينجا نقشه اى شيطانى طرح کرد و گفت: برويد مردم را از هر سو فرا خوانيد. هنگامى که گروه عظيمى از مردم جمع شدند بر فراز منبر رفت و بعد از سخنان طولانى گفت: اى مردم شما مى دانيد من نماينده عمر بن خطاب و نماينده عثمان بن عفان در منطقه شما هستم و من هيچ مشکلى براى هيچ يک از شما فراهم نکرده ام من صاحب خون عثمانم. او مظلوم کشته شد و خداوند مى گويد: کسى که مظلوم کشته شود وليش حق دارد خونخواهى کند ... و من دوست دارم شما آنچه در دل داريد درباره قتل عثمان بگوييد. شاميان (ناآگاه و بى خبر) همگى برخاستند و گفتند: ما هم طالب خون عثمانيم و در همانجا با معاويه براى خونخواهى عثمان بيعت کردند و به او اطمينان دادند که جان و مال خود را در اين راه بدهند. به راستى شيطنت عجيبى است; همه مى دانند اولا: هنگامى که حاکم قبلى از دنيا رفت اختيار تمام زمامداران به دست حاکم بعد است و در هيچ نقطه اى از دنيا کسى به اين منطق معاويه متوسل نمى شود که مثلاً وزيرى بگويد: مرا دولت پيشين به وزارت انتخاب کرده و همچنان وزيرم و از جاى خود تکان نمى خورم; همه بر او مى خندند. ثانياً عثمان نزديکانى داشت که ولى دم او بودند و نوبت به معاويه نمى رسيد. ثالثاً از همه جالب تر اينکه چون معاويه زمام حکومت را به دست گرفت به سراغ احدى از کسانى که در قتل عثمان شرکت داشتند نرفت و نشان داد که تمام آنها بهانه براى رسيدن به حکومت بود. عجيب اين است که با اين همه رسوايى باز هم گروهى مى گويند معاويه از صحابه بود و صحابه عادل، پاک و پاکيزه، بدون عيب و با تقوا هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ 🕋✨فضیلت صلوات از زبان دوبهشتی ♻️❕عَنَ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلیه وَآلهِ: رَأَیْتُ البارحَۀَ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَأخِی جَعْفَرَ بْنَ أبِی طالِبٍ وَبَیْنَ أَیْدِیهِما طَبَقٌ مِنْ نَبِقٍ فَأکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ النَّبِقُ عِنَباً، فَأَکَلَا سَاعَةً فَتَحَوَّلَ الْعِنَبُ لَهُمَا رُطَباً، فَأَکَلَا سَاعَةً فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا وَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتُمَا، أیَّ الْأَعْمَالِ وَجَدْتُما أَفْضَلَ؟ قَالَا: فَدَیْنَاکَ بِالْآبَاءِ وَالْأُمَّهَاتِ، وَجَدْنَا أَفْضَلَ الْأَعْمَالِ الصَّلَاةَ عَلَیْکَ، وَسَقْیَ الْمَاء، وَحُبَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام. 🔶🔸ابن عباس از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله نقل میکند که پیامبر بعد از نماز صبح به اصحابشان فرمودند: شب گذشته عمویم حمزه و برادرم جعفر بن اَبى طالب را در خواب دیدم. نزد آنان طبقى بود از میوه درخت سِدر. پس از آنکه مدتی از آن خوردند، آن میوه تبدیل به انگور شد. مقداری دیگر از آن خوردند و آن انگور تبدیل به رطب(خرماى تازه) شد. پس از آنکه مقداری از آن خوردند، نزدیک آنها رفتم و گفتم: فدای شما، چه عملی را بهتر از بقیه اعمال یافتید؟ گفتند: پدر و مادرمان فدای تو باشد، ما بهترین عمل را صلوات بر تو، نوشاندن آب به دیگران و دوستى على بن ابى طالب علیه السلام یافتیم. 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️✔️چه كنیم هنگام مرگ غافلگیر نشیم 🎤حجت الاسلام مسعود عالی 💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیستم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻از نظر امام
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و یکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴جبهه دنیا طلبان و منفعت طلبان 🔻از یک منظر می توان گفت این جبهه از زمان عثمان، به صورت علنی، تمایل خود را برای رسیدن به حکومت ابراز کرد. زمانی که عثمان در محاصره شورشیان قرار داشت، گروهی به سردمداری طلحه تلاش می کردند تا هرچه بیشتر بر طبل از بین بردن عثمان بکوبند. 🔻 از همان ابتدا، حضرت در برابر این طرز تفکر ایستادگی کرد و عدم تمایل خود به قتل خلیفه را اظهار داشت؛ زیرا ایشان می دانست کشتن خلیفه سوم- هرچند که شخصی ظالم و غاصب بود- به طور کلی به مصلحت مسلمین نبود و سبب می شود تا معاویه که استکبار عصر حضرت محسوب می شد، از این آب گل آلود، ماهی بگیرد و منافع و اغراض سیاسی خود را دنبال کند؛ لذا امام، حسنین را برای دفاع از عثمان به در خانه وی می فرستند. 🔻بعد از قتل عثمان، هنگامی که طلحه و زبیر که از سرمداران جبهه دنیا طلب محسوب می شدند، دیدند که عموم مسلمین، به خلافت امام علی، مایل هستند و با آن حضرت بیعت کردند، آن ها نیز ناچار این بیعت را پذیرفتند. این جبهه ابتدا سعی کرد از طریق گفتگو با امام، به منافع خود برسد... 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی فرشته.mp3
7.71M
| بوی فرشته 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : سوره بقره آیه ۸۰ و ۸۱ 📚 قصه های شیرین از زندگی معصومین 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا ۖ وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ گفتند: «اى شعیب! بسیارى از آنچه را مى گویى، ما نمى فهمیم. و ما تو را در میان خود،ضعیف مى  یابیم. و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار مى کردیم. و تو در برابر ما قدرتى ندارى.» (هود/۹۱) * قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا ۖ إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ گفت: «اى قوم من! آیا قبیله کوچکم، نزد شما عزیزتر از خداوند است؟! در حالى که (فرمان) او را پشت سر انداخته اید! پروردگارم به آنچه انجام مى دهید،احاطه دارد (و آگاه است). (هود/۹۲) * وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ ۖ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ ۖ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ اى قوم من! هر چه در توان دارید، انجام دهید. من هم کار خود را انجام مى دهم. و بزودى خواهید دانست چه کسى عذاب رسواکننده به سراغش مى آید، وچه کسى دروغگوست! شما انتظار بکشید، من هم با شما در انتظارم!» (هود/۹۳) @Nahjolbalaghe2