قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه رعد آیات(۳۷ الی۴۰)🔹 ↩️آنچه شیعه از معنى بداء اعتقاد دارد و روى آن اصرار مى کند
🔹تفسیر سوره مبارکه رعد آیات(۴۱ الی ۴۳)🔹
🔷انسان ها و جامعه ها از میان مى روند و خدا مى ماند
🔹در آیات پیشین روى سخن با منکران رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، در اینجا نیز همان بحث تعقیب شده است. هدف این است که با هشدار و استدلال و خلاصه از راه هاى مختلف، آنها را بر سر عقل آورده و به تفکّر و سپس اصلاح وضع خویش وادارد. نخست مى گوید: این مغروران لجوج آیا ندیدند که ما پیوسته به سراغ زمین مى آییم و از اطراف (و جوانب) آن کم مى کنیم؟ (أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الاَْرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا).
روشن است منظور از الارض (زمین) در اینجا اهل زمین است. یعنى آیا به این واقعیّت نمى نگرند که پیوسته اقوام و تمدّن ها و حکومت ها در حال زوال و نابودى هستند؟ اقوامى که از آنها قوى تر و نیرومندتر و سرکش تر بودند، همگى چهره به زیر خاک کشیدند و حتّى دانشمندان و بزرگان و علمایى که قوام زمین به آنها بود نیز چشم از جهان فرو بستند و به ابدیّت پیوستند.
آیا این قانون عمومى حیات که درباره افراد و جامعه هاى بشرى و کوچک و بزرگ جارى و سارى است، براى بیدار شدن آنها کافى نیست که این چند روز زندگى را ابدى نشمرند و به غفلت برگزار نکنند؟
سپس اضافه مى کند: و خداوند حکم مى کند و هیچ کس را یاراى جلوگیرى یا ردّ احکام او نیست (وَاللهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ).
و او سریع الحساب است (وَ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ).
بنابراین از یک طرف قانون فنا را در پیشانى همه افراد و ملّت ها نوشته و از سوى دیگر، کسى را توانایى این نیست که حکم یا سایر فرمان هاى او را تغییرى دهد و از سوى سوم، با سرعت به حساب بندگان رسیدگى مى کند و به این ترتیب پاداش و کیفر او قطعى است.
در روایات متعدّدى که در تفسیرهاى برهان و نورالثقلین و سایر تفاسیر و منابع حدیث آمده است، آیه فوق به فقدان علما و دانشمندان تفسیر شده است، زیرا فقدان آنها مایه نقصان زمین و کمبود جوامع انسانى است.
مفسّر بزرگ، طبرسى در تفسیر این آیه از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل مى کند: نَنقُصُها بِذهابِ عُلَمائها، وَ فُقَهائها وَ خِیارِ أهلِها: ما از زمین مى کاهیم، با از میان رفتن علما و فقها و اخیار و نیکان .(۱)
و در حدیث دیگرى مى خوانیم: عبد الله بن عمر هنگامى که امیر مؤمنان على(علیه السلام) شهید شد، آیه را تلاوت کرد: أنّا نَأتِى الأرضَ نَنقُصُها مِن أطرافِهِ. سپس گفت: یا أمیر المؤمنینَ لَقَد کُنتَ الطَّرَفَ الأکبَرَ فِى العِلمِ، الیَومَ نَقَصَ عِلمُ الإسلامِ وَ مَضى رُکنُ الإیمانِ: اى امیر مؤمنان، تو جانب بزرگ علم در جهان بودى و با شهادتت، امروز علم اسلام به کاستى گرایید و ستون ایمان از میان رفت .(۲)
البتّه همان گونه که آیه معنى وسیعى دارد که هر نقصان و کمبود و از میان رفتن افراد و جامعه ها و به طور کلّى اهل زمین را شامل مى شود، هشدارى است به همه مردم اعمّ از نیک و بد و حتّى علما و دانشمندان که ارکان جوامع بشرى هستند و با از میان رفتن یک تن از آنها گاهى دنیایى به نقصان مى گراید; هشدارى است گویا و تکان دهنده.
و امّا اینکه بعضى از مفسّران احتمال داده اند منظور از نقصان ارض، کم شدن از سرزمین هاى کفّار و افزودن به بلاد مسلمین است، با توجّه با اینکه سوره در مکّه نازل شده، صحیح به نظر نمى رسد زیرا در آن روز فتوحاتى نبود که کفّار با چشم خود ببینند و قرآن به آن اشاره کند.
و اینکه برخى از مفسّران که در علوم طبیعى غرق اند، آیه فوق را اشاره به کم شدن زمین از ناحیه قطبین و برآمدگى بیشتر از ناحیه استوایى دانسته اند، آن هم بسیار بعید به نظر مى رسد زیرا قرآن در آیه فوق هرگز در مقام بیان چنین چیزى نیست.
*
در آیه بعد در ادامه بحث بالا مى گوید: تنها این گروه نیستند که با توطئه ها و مکرها به مبارزه با تو برخاسته اند، بلکه پیش از آنان نیز کسانى طرح ها و نقشه ها کشیدند (وَ قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
امّا نقشه هایشان نقش بر آب و توطئه هایشان به فرمان خدا خنثى شد، زیرا او از همه کس به این مسائل آگاه تر است، بلکه تمام طرح ها و نقشه ها از آنِ خداست (فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا).
و از کار هر کس آگاه است و مى داند هر کسى چه کارى مى کند (یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْس).
سپس با لحنى تهدیدآمیز آنها را از پایان کارشان برحذر مى دارد، مى گوید: و به زودى کافران مى دانند سرانجام (نیک) در سراى دیگر از آنِ کیست (وَ سَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ).
*
در آخرین آیه مورد بحث همان گونه که این سوره در آغاز با نام قرآن و کتاب الله شروع شده، با تأکید بیشتر روى معجزه بودن قرآن، آن را پایان مى دهد. مى فرماید: آنان که کافر شدند مى گویند: تو پیامبر نیستى (وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً).⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه رعد آیات(۴۱ الی ۴۳)🔹 🔷انسان ها و جامعه ها از میان مى روند و خدا مى ماند 🔹در آی
↩️هر روز بهانه اى مى تراشند، هر زمان تقاضاى معجزه اى دارند و سرانجام مى گویند تو پیامبر نیستى!
در پاسخ آنها بگو: کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست میان من و شما گواه باشند (قُلْ کَفَى بِاللهِ شَهِیدًا بَیْنِى وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ).
هم خدا مى داند که من فرستاده اویم و هم آنها که از کتابِ آسمانى من (قرآن) آگاهى کافى دارند.
آنها به خوبى مى دانند که این کتاب ساخته و پرداخته مغز بشر نیست و جز از سوى خداى بزرگ امکان ندارد نازل شده باشد. و این تأکید دیگرى است بر اعجاز قرآن از جنبه هاى مختلف که ما آن را در جاهاى دیگر بهویژه در کتاب قرآن و آخرین پیامبر شرح داده ایم.
بنابر آنچه در بالا گفتیم منظور از مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ، آگاهان از محتواى قرآن مجید است.
ولى بعضى از مفسّران احتمال داده اند که اشاره به دانشمندان اهل کتاب باشد، همانان که نشانه هاى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)را در کتاب هاى آسمانى خویش خوانده بودند و از روى علاقه و آگاهى به او ایمان آوردند.ولى تفسیر اوّل صحیح تر به نظر مى رسد.
در بسیارى از روایات آمده است که منظور از مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ، علىّ بن ابى طالب(علیه السلام) و ائمّه هدى هستند که در تفاسیر نورالثقلین و برهان، این روایات جمع آورى شده است.
این روایات دلیل بر انحصار نیست و همان گونه که بارها گفته ایم اشاره به مصادق یا مصداق هاى تام و کامل است. در هر حال، تفسیر اوّل را که ما انتخاب کردیم تأیید مى کند.
سزاوار است در اینجا سخن را با روایتى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده پایان دهیم.
ابوسعید خدرى مى گوید: از پیامبر درباره قَالَ الَّذِى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ (که در داستان سلیمان وارد شده است)(۳) پرسیدم فرمود: ذاکَ وَصِىُّ أخی سُلَیمانَ بنِ داود: او وصى و جانشین برادرم سلیمان بود .
عرض کردم: قُل کَفَى بِاللهِ شَهِیدًا بَیْنِى وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ از چه کسى سخن مى گوید و اشاره به کیست؟
فرمود: ذاکَ أخی عَلِىُّ بنُ أبی طالِب: او برادرم علىّ بن ابى طالب است .(۴)پروردگارا، درهاى رحمتت را بر ما بگشا و از علم کتابت به ما ارزانى دار.
بارالها، آن چنان در پرتو آگاهى به قرآن قلب ما را روشن و فکر ما را توانا کن که از تو، به غیر تو نپردازیم و هیچ چیز را بر خواست تو مقدّم نشمریم و در تنگناى اغراض شخصى و تنگ نظرى ها و خودبینى ها گرفتار نشویم و در میان بندگانت تفرقه نیندازیم، انقلاب اسلامى خود را به پرتگاه خطر نکشانیم و مصالح اسلام و قرآن و ملّت مسلمان را بر همه چیز مقدّم بشمریم.
خداوندا، آنها که این جنگ خانمان سوز و ویرانگر را که حکّام ظالم عراق به تحریک دشمنان اسلام بر ما تحمیل کرده اند از خواب غفلت بیدار کن. و اگر بیدارشدنى نیستند نابودشان فرما. و به ما آن آگاهى در پرتو کتابت معرّفى کن که براى پیروزى بر دشمنان حقّ و عدالت از همه وسایل مشروع و ممکن استفاده کنیم.
۱ . مجمع البیان، ج ۵، ص ۳٠٠.
۲ . تفسیر برهان، ج ۲، ص ۳٠۱.
۳ . سوره نمل، آیه ۴٠.
۴ . تفسیر المیزان، ج ۱۱، ص ۴۲۷.
آمین یا ربّ العالمین
✔️ پایان تفسیر سوره رعد
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۶۸)🔹 ⛔️در دوستى و دشمنى از حدّ تجاوز مكن امام عليه السلام در اين گفتار حكيما
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۶۹)🔹
🔷دنياپرستان و آخرتْ دوستان:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه تقسيم دوگانه آموزنده اى درباره مردم دنيا دارد، مى فرمايد: «مردم در دنيا دو گروهند: گروهى تنها براى دنيا تلاش مى كنند ودنيايشان آنان را از آخرتشان باز داشته است»؛ (النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلاَنِ: عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ).
سپس در ادامه اين توصيف مى فرمايد: «نسبت به بازماندگان خود از فقر وحشت دارند؛ ولى از فقر خويش (براى جهان ديگر) خود را در امان مى دانند، ازاينرو عمر خويش را در منافع ديگران فانى مى سازند (و دست خالى به آخرت مى روند)»؛ (يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَيَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَيُفْني عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ).
به يقين چنين كسى انسان بسيار نادان و بى خبرى است كه پيوسته در دنيا دست و پا مى زند ثروتى براى فرزندانش بيندوزد و آينده آنها را تأمين كند تا فقر، گريبانشان را نگيرد؛ ولى خودش از دو جهت گرفتار فقر است: هم فقر دنيوى، به دليل اندوختن ثروت و مصرف نكردن آن و هم فقر اخروى، به علّت اينكه چيزى از آن را در راه خدا صرف نكرده تا به مقتضاى (مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاقٍ) براى آخرتش ذخيره اى باشد. عمر خويش را در اين راه فانى كرده و با محروميت دنيوى و دست خالى به سوى سراى ديگر رهسپار مى شود. زهى نادانى و بى عقلى!
آنگاه امام عليه السلام به معرفى گروه دوم پرداخته مى فرمايد: «گروه ديگرى براى آنچه بعد از دنياست تلاش و كوشش مى كنند. سهم آنها بدون نياز به كار وكوشش فراوان از دنيا به آنها مى رسد»؛ (وَعَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَل).
در تفسير «بِغَيْرِ عَمَلٍ»، شارحان نهج البلاغه دو احتمال داده اند؛ بعضى گفته اند: منظور بدون تلاش و كوشش بسيار است، زيرا زندگى ساده را مى توان بدون آن به دست آورد و عمل كردن براى تأمين اين مقدار زندگى، عمل براى دنيا به شمار نمى آيد و برخى برآنند كه منظور اين است: بدون عمل مخصوص به دنيا يعنى آنها در تلاشهايى كه براى دنيا دارند، آخرت را نيز در نظر گرفته ودرواقع براى هر دو مى كوشند.
آنگاه امام عليه السلام نتيجه گيرى كرده، مى افزايد: «چنين كسانى هر دو سود را برده اند و هر دو سرا را با هم مالك شده اند»؛ (فَأَحْرَزَ آلْحَظَّيْنِ مَعاً، وَمَلَکَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً).
امام عليه السلام در پايان، پاداشى را كه نصيب اينها مى شود و نتيجه مهمى را كه از كار خود مى گيرند اينگونه بيان مى كند: «آنها در درگاه خدا آبرومندند و هرچه بخواهند خداوند از آنها دريغ نمى دارد»؛ (فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللّهِ، لاَ يَسْأَلُ اللّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ).
كلينى؛ در حديثى از امام صادق عليه السلام از پدرش امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: «مَثَلُ الْحَرِيصِ عَلَى الدُّنْيَا كَمَثَلِ دُودَةِ الْقَزِّ كُلَّمَا ازْدَادَتْ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً كَانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً قَالَ وَقَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ عليه السلام كَانَ فِيمَا وَعَظَ بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ يَا بُنَيَّ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا قَبْلَکَ لاَِوْلادِهِمْ فَلَمْ يَبْقَ مَا جَمَعُوا وَلَمْ يَبْقَ مَنْ جَمَعُوا لَهُ وَإِنَّمَا أَنْتَ عَبْدٌ مُسْتَأْجَرٌ قَدْ أُمِرْتَ بِعَمَلٍ وَوُعِدْتَ عَلَيْهِ أَجْراً فَأَوْفِ عَمَلَکَ وَاسْتَوْفِ أَجْرَکَ وَلا تَكُنْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ شَاةٍ وَقَعَتْ فِي زَرْعٍ أَخْضَرَ فَأَكَلَتْ حَتَّى سَمِنَتْ فَكَانَ حَتْفُهَا عِنْدَ سِمَنِهَا وَلَكِنِ اجْعَلِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ قَنْطَرَةٍ عَلَى نَهَرٍ جُزْتَ عَلَيْهَا وَتَرَكْتَهَا وَلَمْ تَرْجِعْ إِلَيْهَا آخِرَ الدَّهْرِ...؛ حريص در دنيا مانند كرم ابريشم است كه هرقدر بر پيله اطراف خود مىتند، او را از خارج دورتر مى سازد تا زمانى كه با غم و اندوه، جان مى دهد. سپس امام صادق عليه السلام بر اين گفتار پدرش چنين افزود: از جمله اندرزهاى لقمان به فرزندش اين بود: فرزندم! مردمى كه پيش از تو بودند براى فرزندانشان جمع كرده و اندوختند؛ ولى نه آنچه جمع كرده بودند باقى ماند و نه كسانى كه براى آنها اندوخته بودند. تو تنها بنده اى هستى كه (از سوى خدا) اجير شده اى. دستور داده شده است كه اعمال انجام دهى و اجر و پاداشى براى آن وعده داده شده است، بنابراين عملت را انجام ده وپاداش و اجرت را به طور كامل دريافت دار و در اين دنيا همچون گوسفندى نباش كه در كشتزار سبزى واقع مى شود و آنقدر مى خورد و چاق مى شود كه مرگش به هنگام چاقى اوست. ⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۶۹)🔹 🔷دنياپرستان و آخرتْ دوستان: امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه تقسيم د
↩️(زيرا در اين موقع صاحبش آن را ذبح مى كند) ولى دنيا را به منزله پلى قرار ده كه بر نهرى كشيده شده؛ از آن پل بگذر و آن را رها كن و هرگز به سوى آن بازنگرد...».
**
نكته:
نه حرص در دنيا و نه تنبلى:
به يقين منظور امام عليه السلام از آنچه در اين كلام نورانى آمده اين نيست كه تلاش وسعى براى سامان بخشيدن به حدّ لازم براى زندگى دنيا كار نادرستى است، زيرا از آن در روايات اسلامى به عبادت و گاه به فريضه ياد شده است و يكى از مثالهايى كه براى كسب واجب مى زنند تلاش براى تأمين نيازمندى هاى همسر و فرزندان است. شاهد گفتار بالا آن است كه در حديث معروف و معتبرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ؛ كسى كه براى تأمين زندگى عيال خود زحمت كشد مانند مجاهد در راه خداست».
در حديث معتبر ديگرى از امام على بن موسى الرضا عليهما السلام نكته بالاتر از اين آمده است: «الَّذِي يَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا يَكُفُّ بِهِ عِيَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛ آنكس كه تلاش مى كند از فضل پروردگار مالى به دست آورد كه احتياج همسر و فرزندان را برطرف سازد پاداش او از مجاهد در راه خدا بالاتر است».
آنچه مورد نكوهش امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه است دو چيز است: يكى حرص زدن و بيش از نياز جمع آورى كردن به گونه اى كه انسان را به كلى در دنيا غرق كند و از آخرت غافل سازد، و ديگرى، نخوردن و اندوختن، به نام تأمين آينده فرزندان كه درواقع، آن هم نوعى سوءظن به لطف خداست، زيرا خداوند آينده آنها را نيز اگر اهل سعى و تلاش باشند تأمين مى كند. ضرورتى ندارد كه فرزندان، براى هميشه وابسته به پدران و مادران باشند و به صورت انگلى زندگى كنند. تجربه نشان داده در بسيارى از موارد فرزندان ثروتمندان كه ارث كلانى به دست آنها مى رسد نه تنها قدر ثروت بى رنج را نمى دانند، بلكه افرادى عاطل وباطل خواهند بود. به عكس، بسيارى از فرزندان افراد فقير را سراغ داريم كه با جدّ وجهد وكوشش از صفر شروع كردند و به زندگى آبرومند و مستقل رسيدند. امثال اين حديث نيز فراوان است با اينكه مجاهدان در راه خدا ازنظر قرآن واسلام آن همه مقام و فضيلت دارند، اما چنين افرادى را كه مى خواهند آبرومند زندگى كنند و سربار اين و آن نباشند اين همه مدح و تمجيد كرده اند.
نيز درباره كسانى كه حرص بر دنيا آنها را از آخرت غافل مى سازد در روايات معصومان اشارات مهمى آمده است؛ از جمله در حديثى از اميرمؤمنان عليه السلام مى خوانيم كه وارد بازار بصره شد در حالى كه همه حريصانه مشغول خريد وفروش بودند و از ياد خدا غافل. امام عليه السلام آنها را صدا زد و فرمود: «يَا عَبِيدَ الدُّنْيَا وَعُمَّالَ أَهْلِهَا إِذَا كُنْتُمْ بِالنَّهَارِ تَحْلِفُونَ وَبِاللَّيْلِ فِي فُرُشِكُمْ تَنَامُونَ وَفِي خِلالِ ذَلِکَ عَنِ الاْخِرَةِ تَغْفُلُونَ فَمَتَى تُجَهِّزُونَ الزَّادَ وَتُفَكِّرُونَ فِي الْمَعَادِ؛ هنگامى كه شما در روز (براى به چنگ آوردن ثروت بيشتر) پيوسته سوگند ياد مى كنيد و شب در بستر خود مى خوابيد و در ميان اين دو از آخرت غافليد پس كى مى خواهيد زاد وتوشه قيامت را فراهم سازيد و درباره معاد بينديشيد؟». در اين ميان مردى عرض كرد: اى اميرمؤمنان! ما چاره اى جز طلب معاش نداريم. اگر نكنيم چه كنيم؟ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: «إِنَّ طَلَبَ الْمَعَاشِ مِنْ حِلِّهِ لا يَشْغَلُ عَنْ عَمَلِ الاْخِرَةِ؛ طلب معاش از طريق حلال هرگز انسان را از آخرت غافل نمى سازد». سپس امام عليه السلام بعد از بيان نكات ديگر در پايان حديث به اين آيات استشهاد فرمود: «(فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى)؛ اما كسى كه طغيان كند و زندگى دنيا را مقدم بشمرد مأواى او دوزخ است».
✔️ پایان شرح حکمت (۲۶۹)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت های: (۲۶۶ الی ۲۶۸) @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۲۶۹.mp3
5.05M
🔹شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
✅حکمت: (۲۶۹)
🔷حاکمی عادل، حکومتی شفاف
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✨ امام جواد علیه السلام فرمودند
لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِ اَلْجَاحِدُونَ وَ يَكْذِبُ فِيهَا اَلْوَقَّاتُونَ وَ يَهْلِكُ فِيهَا اَلْمُسْتَعْجِلُونَ وَ يَنْجُو فِيهَا اَلْمُسْلِمُونَ
🌺☀️برای او (امام زمان عجل الله فرجه) غیبتی است
که روزگاری دراز طول می کشد، در آن دوران غیبت،
مخلصان انتظار می کشند، اهل ریب و تردید به شک می افتند
و منکران یاد او را مسخره می کنند
وقت تعیین کنندگان دروغگو از آب در می آیند
شتاب کنندگان هلاک می شوند
و تسلیم اراده خدا شونده ها نجات می یابند
#آخرالزمان
#امام_زمان
📚کمال الدين و تمام النعمة جلد ۲ صفحه ۳۷۸
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹کوچکهای بزرگ!!
🎙استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✅دانش و معلومات امام جواد(علیهالسلام)
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت نود و سوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻مغیره جز
🌳شجره آشوب« قسمت نود و چهارم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻مغیره؛ طراح و برنامه ریز فعالیت های جبهه های نفاق و کفر
مغیره، اولین کسی بود که به عمر بن خطاب، لقب امیرالمومنین داد. این کار او نوعی هم عرض سازی را ایجاد کرد تا لقب اختصاصی امام علی، از افکار عمومی مردم زدوده شود. این اقدام مغیره، سنت زشتی بود که بعدها سبب شد حاکمان ظالم بنی امیه با همین لقب، مردم را به بندگی خود وادارند و از این طریق، بر آن ها حاکمیت کنند.
🔻مغیره، به همراه ابوعبیده جراح به ابوبکر و عمر پیشنهاد دادند سهم ویژه ای برای عباس، عموی پیامبر قرار بدهند؛ زیرا این کار سبب می شود تا حجتی علیه امام علی داشته باشند.
🔻آن ها با این پیشنهاد می خواستند عباس را هم ردیف اهل بیت پیامبر معرفی کنند تا مردم به جای رجوع به اهل بیت واقعی رسول خدا مانند امام علی، نزد عباس بروند. توضیحات این پروژه دستگاه خلافت، یعنی هم عرض سازی در کتاب «ابن عباس، اجتهاد در برابر ولی» آورده شده است. می توانید جهت مزید اطلاعات به آن کتاب مراجعه فرمایید.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما اعضای محترم در ماه پیامبر اعظم، شَعبان المُعَظّم و آرزوی توفیق درک ماه مهمانی خداوند رَمَضانُ المُبارَک
ان شاءالله ثمره تمامی طاعات و عبادات، ظهور امام زمان (عجل) باشد.
از امروز به یاری خداوند ترجمه کتاب گرانسنگ الغدیر نوشته مرجع بزرگ شیعه علامه امینی در کانال بارگذاری میشود
امید که مورد استفاده شما عزیزان قرار گیرد
🔹ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﻮﻟﻒ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی، از مراجع بنام شیعه
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ
ﺑﺮ ﺳﺨﻨﺪﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﺍﻧﺶ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻭ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﻣﺘﻤﺎﺩﻱ ﺻﺮﻑ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺷﺪﻩﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺭﺍ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺪﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺑﻤﻨﻈﻮﺭ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻦ ﭘﺮﭼﻢ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ. ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺩﻳﻦ ﭘﺎﻙ ﻭ ﻣﻨﺰﻩ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺍﻫﻞ ﺑﺼﻴﺮﺕ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻡ. ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺤﺚ ﺷﮕﺮﻑ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺳﺨﺘﻲﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﻡ؟ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺣﺲ ﻗﺪﺭﺩﺍﻧﻲ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﻭ ﺫﻳﻌﻠﺎﻗﻪ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﭙﺎﺱ ﻛﻮﺷﺶ ﻭ ﻣﺠﺎﻫﺪﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﻜﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﺁﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻭ ﺍﻣﻴﺪ، ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻣﺘﻨﺎﻥ ﻭ ﺳﭙﺎﺳﮕﺬﺍﺭﻱ ﻟﺎﺯﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺗﻤﻴﺰ ﻭ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﺣﻖ ﻭ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﻟﻴﺮﻱ ﻭ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺟﺮﺍﺀ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﻘﺪﺱ ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﺗﻘﺪﻳﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﺛﺒﺎﺕ ﻗﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﻣﺴﺌﻠﺖ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﻢ.
ﺍﻣﻴﻨﻲ - ﻧﺠﻔﻲ
🔹 ترجمه کتاب الغدیر🔹
🔹ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ
✅ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﻫﺠﺮﺕ، ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻣﺴﻠﻤﻴﻦ ﺁﻫﻨﮓ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﺒﺎﻳﻞ ﻣﺨﺘﻠﻔﻪ ﻭ ﻃﻮﺍﺋﻒ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺍﻣﺮ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺍﻋﻠﺎﻥ ﺷﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﻋﻈﻴﻤﻲ ﺑﻤﺪﻳﻨﻪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﺍﻟﻬﻲ (ﺍﺩﺍﻱ ﻣﻨﺎﺳﻚ ﺣﺞ ﺑﻴﺖ ﺍﻟﻠﻪ) ﺍﺯ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻭ ﺗﻌﻠﻴﻤﺎﺕ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﺠﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﺑﻤﺪﻳﻨﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ، ﻧﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭﻗﻮﻉ ﻧﻴﺎﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺞ ﺭﺍ ﺑﺎﺳﺎﻣﻲ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺛﺒﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ: ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ - ﺣﺠﻪ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ - ﺣﺠﻪ ﺍﻟﺒﻠﺎﻍ - ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻜﻤﺎﻝ - ﺣﺠﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﻡ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻏﺴﻞ ﻭ ﺗﺪﻫﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﺳﺎﺩﻩ (ﺍﺣﺮﺍﻡ) ﻛﻪ ﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺑﻜﻤﺮ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺁﻧﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﺵ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ ﺑﻴﺴﺖ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻳﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﭘﻨﺠﻢ ﺫﻳﻘﻌﺪﻩ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺑﻘﺼﺪ ﺣﺞ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻫﻮﺩﺝﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ، ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻫﻞ ﺍﻟﺒﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﺗﻔﺎﻕ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﻭ ﻗﺒﺎﻳﻞ ﻋﺮﺏ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻋﻈﻴﻤﻲ ﺍﺯ ﺧﻠﻖ ﺣﺮﻛﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺁﺑﻠﻪ - ﻳﺎ ﺣﺼﺒﻪ
- ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻴﻮﻉ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﺎﺭﺿﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻋﺰﻳﻤﺖ ﻭ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻣﻊ ﺍﻟﻮﺻﻒ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﻴﺸﻤﺎﺭﻱ ﺑﺎ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺣﺮﻛﺖ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻳﻜﺼﺪ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﻳﻜﺼﺪ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﺗﺎ ﻳﻜﺼﺪ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﻲ ﻣﻜﻪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﺗﻔﺎﻕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺑﻮ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻳﻤﻦ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﻴﺸﻮﻧﺪ - ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ ﻣﻮﻛﺐ ﻧﺒﻮﻱ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ " ﻳﻠﻤﻠﻢ " ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﺒﺎﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ " ﺷﺮﻑ ﺍﻟﺴﻴﺎﻟﻪ " ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﻋﺸﺎﺀ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺻﺒﺢ ﺁﻧﺸﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ (ﻋﺮﻕ ﺍﻟﻈﺒﻴﻪ) ﺍﺩﺍﻱ ﻓﺮﻳﻀﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ (ﺭﻭﺣﺎﺀ) ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻛﻮﭺ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺼﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ (ﻣﻨﺼﺮﻑ) ﺍﺩﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﻭ ﻋﺸﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ (ﻣﺘﻌﺸﻲ) ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﺻﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ (ﺍﺛﺎﺑﻪ) ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻣﺪﺍﺩ ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ (ﻋﺮﺝ) ﺩﺭﻙ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﻨﺎﻡ (ﻟﺤﻲ ﺟﻤﻞ) ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﻴﺐ ﻭ ﻓﺮﺍﺯﻫﺎﻱ (ﺟﺤﻔﻪ) ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺣﺠﺎﻣﺖ ﻛﺮﺩ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ (ﺳﻘﻴﺎﺀ) ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ (ﺭﻭﺯ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ) ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯﺣﺮﻛﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﺭﺍ ﺩﺭ (ﺍﺑﻮﺍﺀ) ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ (ﺟﺤﻔﻪ) ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻪ (ﻗﺪﻳﺪ) ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺷﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺭﻙ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ ﺩﺭ (ﻋﺴﻔﺎﻥ) ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻃﻲ ﺭﺍﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ (ﻏﻤﻴﻢ). ﭘﻴﺎﺩﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻒ ﺑﺴﺘﻨﺪ. ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﻲ ﺷﻜﻮﻩ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻗﺪﻡ ﺩﻭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺟﺮﺍﺀ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﺭﻭﺯ ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ﺩﺭ (ﻣﺮ ﺍﻟﻈﻬﺮﺍﻥ) ﺑﺴﺮ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺮﻭﺏ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ (ﺳﺮﻑ) ﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻱ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻐﺮﺏ ﺑﺤﻮﺍﻟﻲ ﻣﻜﻪ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺛﻨﻴﺘﻴﻦ (ﺩﻭ ﻛﻮﻩ ﻣﺸﺮﻑ ﺑﻤﻜﻪ) ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺴﺮ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﻜﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻨﺎﺳﻚ ﺣﺞ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺟﻤﻌﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻬﻤﺮﺍﻩ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺁﻫﻨﮓ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻤﺪﻳﻨﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺑﻐﺪﻳﺮﺧﻢ (ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺟﺤﻔﻪ ﺍﺳﺖ) ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ. ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ: ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺟﺤﻔﻪ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺍﻩﻫﺎﻱ ﻣﺘﻌﺪﺩ (ﺭﺍﻩ ﺍﻫﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ) ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﻨﺸﻌﺐ ﻭ ﺟﺪﺍ ﻣﻴﺸﻮﺩ.. ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻫﺠﺪﻫﻢ ﺫﻳﺤﺠﻪ ﺗﺤﻘﻖ ﻳﺎﻓﺖ ﺍﻣﻴﻦ ﻭﺣﻲ ﺍﻟﻬﻲ ﺁﻳﻪ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﺬﻛﺮ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻮﻟﺎﻳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻭ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﻭﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﻭﺍﺟﺐ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻬﻤﮕﺎﻥ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻤﻜﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎﻣﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺳﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻛﻬﻦ ﻭ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻭ ﺳﺎﻳﻪ ﮔﺴﺘﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻗﺪﻏﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﺴﻲ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﭘﻨﺠﮕﺎﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﻬﻢ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻓﺮﻭﺩ ﻧﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺳﺎﺯﻧﺪ. ﻭﻗﺖ ﻇﻬﺮ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﻫﻮﺍ ﺷﺪﺕ ﻳﺎﻓﺖ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻗﺴﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺭﺩﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭ ﻗﺴﻤﺘﻲ ﺭﺍ ﺯﻳﺮ ﭘﺎ ﺍﻓﻜﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭼﺎﺩﺭﻱ ﺗﻬﻴﻪ ﻭ ﺭﻭﻱ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻓﻜﻨﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﺎﻳﻪ ﻛﺎﻣﻠﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮔﺸﺖ. ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺁﻧﺪﺭﺧﺘﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﺍﺩﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺮﺍﻍ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﺑﺮ ﻣﺤﻞ ﻣﺮﺗﻔﻌﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺯ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﺧﻄﺒﻪ
ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺑﻠﻨﺪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺫﺍﺕ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ. ﻳﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺑﺎﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻳﻢ
[ ﺻﻔﺤﻪ 32]
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
الر ۚ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ
*بنام خداوند بخشنده مهربان* الر، (این) کتابى است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها (ى شرک و ظلم
و جهل) به سوى روشنایى (ایمان و عدل و آگاهى،) به خواست پروردگارشان بیرون آورى و، (و هدایت کنى) به سوى راه خداوند توانا و ستوده.
(ابراهیم/۱)
*
اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ
همان خدایى که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست. واى بر کافران از مجازات شدید (الهى)!
(ابراهیم/۲)
*
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا ۚ أُولَٰئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ
همان کسانى که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى دهند. و (مردم را) از راه خدا باز مى دارند. و مى خواهند آن را منحرف سازند. آنها در گمراهى دورى هستند.
(ابراهیم/۳)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
↩️هر روز بهانه اى مى تراشند، هر زمان تقاضاى معجزه اى دارند و سرانجام مى گویند تو پیامبر نیستى! در پ
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۱ الی۳)🔹
✅بیرون آمدن از ظلمت ها به نور
این سوره همانند بعضى دیگر از سوره هاى قرآن با حروف مقطّعه (الر) شروع شده است که تفسیر آن را در آغاز سوره هاى بقره و آل عمران و اعراف بیان کردیم.
نکته اى که تذکّر آن را در اینجا لازم مى دانیم این است که از ۲۹ سوره که با حروف مقطّعه آغاز شده، در ۲۴ مورد بلافاصله سخن از قرآن مجید به میان آمده که نشان مى دهد پیوندى میان این دو ـ یعنى حروف مقطعه و قرآن ـ برقرار است.
ممکن است این پیوند همان باشد که در آغاز سوره بقره گفتیم که خداوند مى خواهد با این بیان روشن کند که این کتاب بزرگ آسمانى با محتواى پرعظمتش که رهبرىِ همه انسان ها را به عهده دارد، از موادّ ساده اى همچون حروف الفبا تشکیل یافته و همین امر نشانه اهمّیّت این اعجاز است که برترین پدیده را از ساده ترین وسایل به وجود آورده.
به هر حال بعد از ذکر حروف مقطّعه مى فرماید: این کتابى است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکى ها(ى شرک و ظلم و جهل) به سوى روشنایى (ایمان و عدل و آگاهى، به فرمان پروردگارشان) درآورى (کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ).
در حقیقت تمام هدف هاى تربیتى و انسانى و معنوى و مادّى نزول قرآن، در همین یک جمله جمع است: بیرون ساختن از ظلمت ها به نور; از ظلمت جهل به نور دانش، از ظلمت کفر به نور ایمان، از ظلمت ستمگرى به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح، از ظلمت گناه به نور پاکى و تقوا، و از ظلمت پراکندگى و تفرقه و نفاق به نور وحدت.
جالب اینکه ظلمت در اینجا (مانند بعضى دیگر از سوره هاى قرآن) به صورت جمع (ظلمات) آمده و نور به صورت مفرد; اشاره به اینکه همه نیکى ها و پاکى ها، ایمان، تقوا و فضیلت، در پرتو نور توحید حالت اتّحاد به خود مى گیرند و همه با یکدیگر مربوط و متّحد مى شوند و در پرتو آن جامعه اى متّحد و یکپارچه و پاک از هر نظر ساخته مى شود. امّا ظلمت همواره مایه پراکندگى و تفرقه صفوف است و ستمگران و بدکاران و آلودگان به گناه، حتّى در مسیر انحرافى خود، وحدت ندارند و با هم در حال جنگ اند.
و از آنجا که سرچشمه همه نیکى ها، ذات پاک خداست و شرط اساسى درک توحید، توجّه به همین واقعیّت است، بلافاصله اضافه مى کند: همه اینها به فرمان پروردگارشان ، پروردگار مردم است (بِإِذْنِ رَبِّهِمْ).
سپس براى توضیح و تبیین بیشتر که منظور از این نور چیست؟ مى فرماید: به سوى راه خداوند توانا و ستوده (إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ).
خداوندى که عزّتش دلیل قدرت او، زیرا هیچ کس توانایى غلبه بر او را ندارد، و حمید بودنش نشانه مواهب و نعمت هاى بى پایان اوست، زیرا حمد و ستایش همیشه در برابر نعمت ها و موهبت ها و زیبایى هاست.
*
ن گاه براى معرّفى خداوند، درسى از توحید بیان کرده مى گوید: همان خدایى که آنچه در آسمان ها و زمین است از آنِ اوست (اللهِ الَّذِى لَهُ مَا فِى السَّمَـوَاتِ وَ مَا فِى الاَْرْضِ).
چرا همه چیز از آنِ اوست، چون آفریننده همه موجودات اوست; به همین دلیل هم قادر و عزیز است و هم نعمت بخشنده و حمید.
و بعد از توجّه به مبدأ، در پایان آیه به مسأله معاد توجّه داده مى گوید: واى بر کافران از مجارات شدید (الهى) (وَ وَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَاب شَدِید).
*
و در آیه بعد بلافاصله کافران را معرّفى مى کند و با بیان سه صفت از صفات آنان، وضعشان را کاملاً مشخّص مى سازد، به طورى که هر کس در اوّلین برخورد بتواند آنها را بشناسد. نخست مى گوید: همانان که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى دهند (الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا عَلَى الاْخِرَةِ).
و به خاطر همین روحیّه، ایمان و حق و عدالت و شرف و آزادگى و سربلندى را ـ که از ویژگى هاى علاقه مندان به زندگى جهان دیگر است ـ فداى منافع پست و شهوات و هوس هاى خود مى سازند.
سپس مى گوید: آنها به همین حد قانع نیستند، بلکه علاوه بر گمراهى خودشان، سعى در گمراه ساختن دیگران دارند: و (مردم را) از راه خدا بازمى دارند (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ).
در حقیقت آنها در برابر راه الله که راه فطرت است و انسان مى تواند با پاى خود آن را بپیماید، موانع گوناگون ایجاد مى کنند; هوس ها را زینت مى دهند و مردم را به گناه تشویق مى کنند و از درستى و پاکى مى ترسانند.ولى کار آنها ایجاد سد و مانع در راه الله نیست بلکه علاوه بر آن، مى خواهند راه حق را منحرف سازند (وَ یَبْغُونَهَا عِوَجًا).
در واقع آنها با تمام قوا مى کوشند دیگران را نیز همرنگ و هم مسلک خویش سازند، به همین دلیل سعى دارند راه مستقیم الهى را منحرف کنند و با افزودن خرافات و انواع تحریف ها و ابداع سنّت هاى زشت و کثیف، به این هدف برسند. ⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۱ الی۳)🔹 ✅بیرون آمدن از ظلمت ها به نور این سوره همانند بعضى دیگر
↩️روشن است که آنان (با داشتن این صفات و اعمال) در گمراهىِ دورى هستند (أُوْلَـئِکَ فِى ضَلاَل بَعِید).
و به دلیل همین گمراهىِ دور، بازگشتشان به راه حق به آسانى امکان پذیر نیست، ولى اینها همه محصول اعمال خودشان است.
✔️نکته ها:
۱. تشبیه ایمان و راه خدا به نور
با توجّه به اینکه نور لطیف ترین موجود جهان مادّه است و سرعت سیر آن بالاترین سرعت ها و برکات و آثار آن در جهان مادّه بیش از هر چیز دیگر است، به طورى که مى توان گفت سرچشمه همه مواهب و برکات مادّى نور است، روشن مى شود که تشبیه ایمان و گام نهادن در راه خدا به آن، تا چه اندازه پرمعناست.
نور، مایه جمعیّت و ظلمت، عامل پراکندگى است. نور نشانه زندگى و ظلمت نشانه مرگ است. به همین دلیل در قرآن مجید امور بسیار پرارزش به نور تشبیه شده است، از جمله عمل صالح: یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمَانِهِمْ: روزى که مردان و زنان باایمان را مى بینى که نورشان از پیش رو و سمت راست آنها حرکت مى کند .
ایمان و توحید، مانند: اللهُ وَلِىُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ: خداوند سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند که آنها را از ظلمت ها به نور هدایت مى کند .
و نیز قرآن تشبیه به نور شده است آنجا که مى فرماید: فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: آنها که به پیامبر ایمان آوردند و او را گرامى داشتند و یارى کردند و از نورى که بر او نازل شده است پیروى کردند، آنها رستگارانند .
و نیز آیین خدا و دین الهى به این موجود پربرکت تشبیه گردید، مانند: یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِـُوا نُورَ اللهِ بِأَفْوَاهِهِمْ: آنها مى خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند .
و از همه بالاتر، از ذات پاک خداوند که برترین و والاترین وجود است، بلکه هستى همگى پرتوى از وجود مقدّس اوست، تعبیر به نور شده است آنجا که مى خوانیم: اللهُ نُورُ السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضِ: خداوند، نور آسمان ها و زمین است .
و از آنجا که همه این امور به یک واقعیّت بازمى گردند، زیرا همه پرتوهایى از الله و ایمان به او و گفته او و راه او مى باشند، این کلمه در این موارد به صورت مفرد آمده است. بر خلاف ظلمات که همه جا عامل تفرقه و پراکندگى است و لذا به صورت جمع که نشانه تعدّد و تکثّر است ذکر شده.
و از این نظر که ایمان به خدا و گام نهادن در طریق او، هم باعث حرکت است و هم موجب بیدارى و هم عامل اجتماع و وحدت و هم وسیله ترقّى و پیشرفت، این تشبیه از هر نظر رسا و پرمحتوا و آموزنده است.
۲. کلمه لِتُخرِجَ در نخستین آیه در واقع به دو نکته اشاره مى کند: نخست اینکه قرآن مجید گرچه کتاب هدایت و نجات بشر است، نیاز به مجرى دارد. باید رهبرى همچون پیامبر باشد که بهوسیله او گمگشتگان راه حقیقت را از ظلمات بدبختى به نور سعادت هدایت کند. بنابراین حتّى قرآن هم با آن عظمت، بدون وجود رهبر و راهنما و مجرى، حلّ همه مشکلات را نخواهد کرد.
دیگر اینکه تعبیر به خارج ساختن در واقع دلیل بر حرکت دادن توأم با تحوّل است. گویى مردم بى ایمان در یک محیط بسته و تاریک قرار دارند و پیامبر و رهبر دست آنها را مى گیرد و به جوّ وسیع تر و روشن تر وارد مى سازد.
۳. جالب توجّه اینکه سوره با مسأله هدایت مردم از ظلمات به نور آغاز شده و با مسأله ابلاغ و انذار مردم پایان مى گیرد. و این نشان مى دهد که هدف اصلى در هر حال خود مردم و سرنوشت آنها و هدایت آنهاست و در واقع ارسال پیامبران و انزال کتاب هاى آسمانى نیز همه براى وصول به همین هدف است.
✔️ پایان آیات ۱ تا ۳
@Nahjolbalaghe2