قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: نوزدهم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﺧﺬﻝ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: بیستم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
↩️ﺩﻫﻨﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﻭ ﺍﺑﻮ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻭ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﻛﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 211 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﺠﻠﻲ ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ، ﺍﺯ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 7 ﺻﻔﺤﻪ 347 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 6 " ﻛﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ " ﺻﻔﺤﻪ 403 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ " ﺟﻤﻊ ﺍﻟﺠﻮﺍﻣﻊ " ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻭﺳﻂ ﺍﻭ ﺑﺪﻭ ﻟﻔﻈﺶ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺪﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﺠﺪﻩ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻭﻡ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ، ﻭ ﺷﻴﺦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭﺻﺎﺑﻲ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺎﻛﺘﻔﺎﺀ " ﻧﻘﻞ ﺍﺯ " ﺍﻟﻤﻌﺠﻢ ﺍﻟﺎﻭﺳﻂ " ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺑﺪﻭ ﻟﻔﻆ ﺍﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ. ﻓﺎﺋﺪﻩ- ﺣﺎﻓﻆ ﻫﻴﺜﻤﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 9 " ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﻳﺪ " ﺻﻔﺤﻪ 108 ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻭﺳﻂ ﻭ ﺻﻐﻴﺮ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻨﺖ ﺳﻌﺪ، ﺑﻠﻔﻆ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﺎ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻣﻐﺎﺯﻟﻲ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺳﭙﺲ: ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻣﺘﺎﺧﺮﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻨﺖ ﺳﻌﺪ ﺫﻛﺮ ﻭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 124 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺝ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﻣﺨﻔﻲ ﻭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭ ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻔﺎﻅ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. 16- ﻳﻌﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﺛﻘﻔﻲ ﺻﺤﺎﺑﻲ، ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " [ ﺻﻔﺤﻪ 39] ﺻﻔﺤﻪ 6 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﻭ ﺍﺑﻲ ﻣﻮﺳﻲ ﻣﺪﻳﻨﻲ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺁﻧﺪﻭ ﺑﺎﺑﻲ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺍﺑﻲ ﻋﻘﺪﻩ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﺯﻳﺎﺩ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﺼﺮﻱ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻳﻌﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ، ﺍﺯ ﺟﺪﺵ (ﻳﻌﻠﻲ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ) ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻜﻮﻓﻪ ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺪﻩ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ (ﺑﺎﺳﺘﻤﺎﻉ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻌﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻧﺎﺟﻴﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺧﺰﺍﻋﻲ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﻠﺪ 3 " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﺎﺕ " ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ ﺝ 3 ﺻﻔﺤﻪ 542 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 233 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﻣﺪﻳﻨﻲ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺰﻳﺪ- ﻳﺎ- ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺷﺮﺍﺣﻴﻞ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 1 " ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 567 ﺁﻧﺮﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺤﺮﻑ ﺍﺯ " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﺎﺕ " ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 93 ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ: ﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦ ﻟﻴﻠﻲ ﻏﻔﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ. 17- ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﻫﺎﻧﻲ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ ﻛﻮﻓﻲ ﺗﺎﺑﻌﻲ، ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 331 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻭ ﺍﺑﻲ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻏﻴﻠﺎﻥ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﻭ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﻫﺎﻧﻲ (ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ) ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 25 ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ " ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ " ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﻧﻤﻮﺩﻱ!. 18- ﺣﺎﺭﺛﻪ ﺑﻦ ﻧﺼﺮ ﺗﺎﺑﻌﻲ، ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺻﻔﺤﻪ 40 ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻳﻮﺳﻒ ﺑﻦ ﻋﻴﺴﻲ، ﺑﺎﺧﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﺮﻭﺍﻳﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺶ...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سیزدهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻در اقد
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهاردهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻تلاش برای برداشتن سایه جنگ همانطور که در سطور پیشین گفتیم، اشعث در صفین، تلاش بسیاری برای تحمیل حکمیت به امام داشت.
🔻 در این قسمت می خواهیم به تحلیل رسالت او در این زمینه بپردازیم.در ابتدا باید گفت، چرا افرادی که چند ماه در کنار امام علیه معاویه، شمشیر زدند و تا چند قدمی پیروزی مانده بودند، یک دفعه با دیدن قرآن ها بر سر نیزه ها، دست از کوشش برداشته و خواهان صلح می شوند؟ چه مسائل زمینه ای موجب شد اذهان این افراد برای پذیرش حکمیت آماده شود؟ پیش از این نکته ای که در کتاب اخبار الطوال آمده می تواند ما را در فهم این سوالات کمک کند.
🔻 در این کتاب آمده است بعد از اینکه لیله الهریر به پایان رسید و سپاه شام شکست سختی را متحمل شد، معاویه و عمروعاص در مورد ایجاد اختلاف در سپاه امام، با هم مشورت کردند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات۴۶تا۵۲🔹 🔶توطئه هاى ستمگران به جایى نمى رسد در آیات گذشته به بخشى
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم🔹
↩️ ادامه آیات (۴۶ الی ۵۲)
↩️ این آیه با این تعبیر خاص، دلیل دیگرى بر مسأله تجسّم اعمال است.
و در پایان آیه مى فرماید: به یقین خداوند سریع الحساب است (إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ).
کاملاً روشن است هنگامى که اعمال انسان از میان نرود و با تغییر چهره به سراغ آدمى بیاید، دیگر حسابى از آن سریع تر نخواهد بود و در واقع حسابش همراه خودش است.
در بعضى از روایات مى خوانیم: إنَّ اللَّهَ تَعالى یُحاسِبُ الخَلائقَ کُلَّهُم فی مِقدارِ لَمحِ البَصَرِ: خداوند، به اندازه یک چشم برهم زدن حساب همه خلایق را مى رسد.
اصولاً محاسبه پروردگار نیاز به زمان ندارد و آنچه در روایت مذکور آمده، در حقیقت براى اشاره به کوتاه ترین زمان است.
*
از آنجا که آیات این سوره، بلکه تمامى قرآن، جنبه دعوت به توحید و ابلاغ احکام الهى به مردم و انذار آنها در برابر تخلّفاتشان دارد، در آخرین آیه این سوره (سوره ابراهیم) مى فرماید: این (قرآن) پیامى (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است (هَـذَا بَلاَغٌ لِلنَّاسِ).
تا همه بهوسیله آن انذار شوند (وَلِیُنذَرُوا بِهِ).
و هدف این است تا بدانند او خداى یکتاست (وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَـهٌ وَاحِدٌ).
و تا صاحبان مغز (و اندیشه) پند گیرند (وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُوا الاَْلْبَابِ).
✔️نکته ها:
۱. تبدیل زمین و آسمان، به زمین و آسمان دیگر
در آیات بالا خواندیم که در رستاخیز، این زمین به زمین دیگر تبدیل مى شود و همچنین آسمان ها به آسمان هاى دیگر.
آیا منظور، تبدیل ذات است، یعنى به کلّى این زمین نابود مى شود و زمین دیگرى آفریده خواهد شد و قیامت در آن برپا مى گردد؟ یا منظور، تبدیل صفات است، به این معنى که این کره خاکى و نیز آسمان ها ویران مى گردند و بر ویرانه هاى آنها زمین و آسمانى نو و تازه آفریده مى شود که نسبت به این زمین و آسمان، در سطحى بالاتر از نظر تکامل قرار دارند؟
ظاهر بسیارى از آیات قرآن معنى دوم را تعقیب مى کند.
در سوره فجر آیه ۲۱ مى خوانیم: کَلاَّ إِذَا دُکَّتِ الاَْرْضُ دَکًّا دَکًّا: در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود .
و در آیات ۱ و ۲ سوره زلزلة که سخن از پایان جهان و آغاز قیامت است، چنین مى خوانیم: إِذَا زُلْزِلَتِ الاَْرْضُ زِلْزَالَهَا * وَ أَخْرَجَتِ الاَْرْضُ أَثْقَالَهَا: هنگامى که زمین شدیداً به لرزه در آید ـ و زمین بارهاى سنگینش را خارج سازد .
و در سوره حاقّه آیه ۱۴ و ۱۵ مى خوانیم: وَ حُمِلَتِ الاَْرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةً وَاحِدَةً * فَیَوْمَئِذ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ: و زمین و کوه ها از جا برداشته شوند و یکباره در هم کوبیده و متلاشى گردند، ـ در آن روز واقعه عظیم روى مى دهد .
و در سوره طه آیه ۱٠۵ تا ۱٠۸ مى خوانیم: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ یَنسِفُهَا رَبِّى نَسْفًا * فَیَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا * لاَ تَرَى فِیهَا عِوَجًا وَ لاَ أَمْتًا * یَوْمَئِذ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِىَ لاَ عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الاَْصْوَاتُ لِلرَّحْمَـنِ فَلاَ تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْسًا: و از تو درباره کوه ها سؤال مى کنند، بگو: پروردگارم آنها را (متلاشى کرده) بر باد مى دهد ـ سپس زمین را صاف و هموار و بى آبوگیاه رها مى سازد ـ به گونه اى که در آن، هیچ پستى و بلندى نمى بینى ـ در آن روز، همه از دعوت کننده الهى پیروى نموده و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت ; و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع مى شود; و جز صداى آهسته چیزى نمى شنوى .
در آغاز سوره تکویر نیز از خاموش شدن خورشید و تاریک شدن ستارگان و حرکت کردن کوه ها سخن به میان آمده است.
و در آغاز سوره انفطار، درباره شکافتن آسمان ها و پراکنده شدن کواکب و سپس برانگیخته شدن مردگان از قبرها گفتوگو شده است.
از مجموع این آیات و مانند آن و نیز آیات مختلفى که مى گوید انسان ها بار دیگر از قبرها برانگیخته مى شوند به خوبى استفاده مى شود که نظام کنونى جهان به این صورت باقى نمى ماند; این جهان در هم مى ریزد و زمین صاف و مسطّح مى گردد و مردم در زمینى تازه (و طبعاً کامل تر و عالى تر، به حکم آنکه عالم دیگر همه چیزش از این جهان وسیع تر است) گام مى نهند.
طبیعى است که جهان امروز ما استعداد پذیرش صحنه هاى قیامت را ندارد و براى زندگى رستاخیز ما تنگ و محدود است. همان گونه که بارها گفته ایم شاید نسبت آن جهان همچون نسبت این جهان است به محدوده عالم جنین و رحم مادر.
یاتى که مى گوید مدّت طول روزها در قیامت با مقایسه به روزهاى این جهان بسیار بیشتر است نیز شاهد خوبى بر این واقعیّت است.
البتّه ما نمى توانیم ترسیم دقیقى از جهان دیگر و ویژگى هایش در این جهان داشته باشیم، همان گونه که کودک در عالم جنین ـ اگر فرضاً هم عقل کامل مى داشت ـ نمى توانست ویژگى هاى عالم بیرون از جنین را درک کند.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم🔹 ↩️ ادامه آیات (۴۶ الی ۵۲) ↩️ این آیه با این تعبیر خاص، دلیل دیگرى بر
↩️ولى همین قدر مى دانیم دگرگونى عظیمى در جهانى که هستیم پیدا مى شود. دنیا به کلّى ویران و به جهان کاملاً جدیدى مبدّل مى گردد.
جالب اینکه در روایات متعدّدى که در منابع اسلامى نقل شده است مى خوانیم که در آن هنگام زمین و عرصه محشر تبدیل به نان پاکیزه و سفیدرنگى مى شود که انسان ها مى توانند از آن تغذیه کنند، تا حسابشان روشن شود و هر کدام به سوى سرنوشتشان حرکت کنند.
این روایات در تفسیر نورالثقلین به طرق مختلف نقل شده است.
برخى از مفسّران اهل تسنّن مانند قرطبى نیز در ذیل همین آیه به چنین روایاتى اشاره کرده است.
بعید نیست منظور از این روایات آن باشد که در آن جهان، زمین به جاى آنکه خاک آن را پوشانده باشد، یک مادّه غذایى قابل جذب براى بدن انسان سراسر آن را فراگرفته. به بیان دیگر، خاک چیزى نیست که قابل جذب بدن انسان باشد و حتماً موادّ غذایى موجود در خاک باید در لابراتوار ریشه و ساقه و شاخه گیاهان، به موادّ قابل جذبى براى بدن انسان مبدّل شوند. ولى در آن روز به جاى خاک،مادّه اى سطح زمین را فراگرفته که به آسانى براى بدن انسان قابل جذب است و اگر از آن تعبیر به نان شده به خاطر آنکه بیشترین غذاى انسان را نان تشکیل مى دهد ـ دقّت کنید.
۲. آغاز و ختم سوره ابراهیم
سوره ابراهیم همان گونه که دیدیم، از بیان نقش حسّاس قرآن در خارج ساختن از ظلمات جهل و شرک به نور علم و توحید آغاز شد و با بیان نقش قرآن در انذار همه توده ها و تعلیم توحید و تذکّر اولواالالباب پایان مى گیرد.
این آغاز و پایان بیانگر این واقعیّت است که همه آنچه را مى خواهیم در همین قرآن است و به گفته امیرمؤمنان على(علیه السلام): وَ فیهِ رَبیعُ القَلبِ وَ یَنابیعُ العِلمِ: بهار دل ها و سرچشمه دانش ها همه در قرآن است .
همچنین درمان همه بیمارى هاى فکرى و اخلاقى و اجتماعى و سیاسى را باید در آن جست فَاستَشفوهُ مِن أدوائِکُم .
این بیان، دلیل بر این است که برخلاف سیره بسیارى از مسلمانان امروز که به قرآن به عنوان یک کتاب مقدّس که تنها براى خواندن و ثواب بردن نازل شده مى نگرند، قرآن دستورالعملى است در سراسر زندگى انسان ها; کتابى آگاهى بخش و بیدارکننده و سرانجام کتابى است که هم دانشمند را تذکّر مى دهد و هم توده مردم از آن الهام مى گیرند.
باید چنین کتابى در متن زندگى مسلمانان جاى گیرد و قانون اساسى زندگى آنان را تشکیل دهد و همیشه موضوع بحث و بررسى و مطالعه و دقّت براى عمل کردن بیشتر و بهتر باشد.
فراموش کردن این کتاب بزرگ آسمانى و روى آوردن به مکتب هاى انحرافىِ شرق و غرب، یکى از عوامل مؤثّر عقب افتادگى و ضعف و ناتوانى مسلمانان است.
و چه عالى فرمود على(علیه السلام): اعلَموا أنَّهُ لَیسَ عَلى أحَد بَعدَ القُرآنِ مِن فاقَة وَ لا لاِحَد قَبلَ القُرآنِ مِن غِنًى: بدانید که هیچ کس را پس از آموختن قرآن، نیازمندى نیست و هیچ کس را پیش از آموختن آن، توانگرى نه. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بخواهید و در گرفتارى هایتان از آن یارى طلبید .
و چقدر دردناک است بیگانگى ما از قرآن و آشنایى بیگانگان به قرآن.
و چه رنج آور است که بهترین وسیله سعادت در خانه ما باشد و ما به دنبال آن گرد جهان بگردیم.
و چه مصیبت بار است در کنار چشمه آب حیات، تشنه کام جان دادن، یا در بیابان هاى برهوت به دنبال سراب دویدن.
خداوندا، به ما عقل و درایت و ایمان عطا فرما که این بزرگ وسیله سعادت را که خونبهاى شهیدان راه تو است، ارزان از دست ندهیم.
و به ما آن هوشیارى مرحمت کن که بدانیم گمشده هاى ما در همین کتاب بزرگ است، تا دست نیاز به سوى این و آن دراز نکنیم.
۳. نخستین و آخرین سخن، توحید است
نکته دیگرى که آیات مورد بحث به ما آموخت، تأکیدى بر توحید به عنوان آخرین سخن و تذکّر به اولواالالباب به عنوان آخرین یادآورى است.
آرى، توحید ریشه دارترین و عمیق ترین اصل اسلامى است و تمام خطوط تعلیم و تربیت اسلامى به آن منتهى مى شود. یعنى از هر جا آغاز کنیم باید از توحید شروع کنیم و هر جا برسیم باید به توحید ختم کنیم، که تار و پود اسلام را توحید تشکیل مى دهد.
نه تنها توحید در معبود و اِله که توحید در هدف، توحید در صفوف مبارزه، و توحید در برنامه ها، همگى پایه هاى اصلى را مشخّص مى کند. و اتّفاقاً گرفتارى بزرگ ما مسلمانان امروز نیز در همین است که توحید را عملاً از اسلام حذف کرده ایم.
کشورهاى عربى که زادگاه اسلام است، متأسّفانه غالباً به دنبال شعارهاى شرک آلود نژادپرستى و مجد عربى و حیات عروبت و عظمت عرب افتاده اند و کشورهاى دیگر، هر کدام براى خود بتى از این قبیل ساخته و رشته توحید اسلامى را که زمانى شرق و غرب جهان را به هم پیوند مى داد به کلّى از هم گسسته اند و آن چنان در خود فرو رفته و از خود بیگانه شده اند که جنگ و ستیزشان با دشمنان قسم خورده است.⬇️