eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۸۰)🔹 🏇آمادگى براى سفر آخرت 💡امام عليه السلام در اين كلام حكيمانه و فشرده و كوت
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۱)🔹 🔷خطاى حس را با عقل اصلاح كنيد: 💡امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطاى حسّ اشاره مى كند كه گاه منشأ مشكلات عظيمى مى گردد آن حضرت مى فرمايد: «تفكّر و انديشه همچون ديدن با چشم نيست»؛ (لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الاِْبْصَارِ). سپس به دليل آن اشاره كرده، مى فرمايد: «چه بسا چشم به صاحبش دروغ مى گويد؛ ولى عقل (سليم) به كسى كه از او راهنمايى بخواهد خيانت نمى كند»؛ (فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا، وَلاَ يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ). برخلاف آنچه علماى حسّى و تجربى مى پندارند هميشه حسّ و تجربه صحيح ترين اطلاعات را در اختيار انسان نمى گذارد؛ خطاهاى حسّ را بسيارى از دانشمندان جمع آورى كرده اند كه ليست بزرگى را تشكيل مى دهد. مثال هاى ساده آن را در زندگى روزانه خود مى بينيم هنگامى كه آتش گردان را به دور خود مى گردانند از دور دايره كامل آتش مى بينيم در حالى كه آتش همواره در يك نقطه از اين دايره بيش نيست؛ ولى چون به سرعت گردش مى كند چشم ما فاصله ها را نمى بيند. زمانى كه باران با سرعت مى بارد ما دانه هاى باران را به صورت خط مستقيم مثلا به طول نيم متر، كمتر يا بيشتر، مشاهده مى كنيم در حالى كه دانه باران يك نقطه بيشتر نيست. آنگاه كه در انتهاى خيابانى كه دو طرف آن را درخت پوشانده است مى ايستيم و نگاه به طول خيابان مى كنيم احساس مى كنيم درخت ها هرچه از ما دورتر مى شوند به هم نزديك تر مى گردند و فاصله آنها پيوسته كم مى شود در حالى كه مى دانيم اين فقط خطاى باصره است. و خطاهاى فراوان ديگر. هنگامى كه چشم كه مهم ترين حسّ ماست داراى خطاهاى فراوان است چگونه مى توانيم به ساير حواس خود صد درصد اطمينان كنيم؟ اگر بخواهيم خطاى حواس را در گوش و حس لامسه و چشيدن و بوييدن نقل كنيم يك كتاب مى شود، به همين دليل ما بايد پيوسته خطاهاى حس را از طريق عقل اصلاح كنيم. مبادا خطاهاى حسى، ما را به كارهايى كه خلاف وظيفه و مسئوليت ما وخلاف رضاى خداست بكشاند. درست است كه عقل نيز گاه خطا مى كند و انسان، معصوم نيست؛ ولى به هر حال وسيله خوبى براى اصلاح خطاهاى حس محسوب مى شود. 💡امام عليه السلام به اين نكته در كلام نورانى خود اشاره كرده تا همگان به هوش باشند. فراموش نكنيم اين سخن را هنگامى امام عليه السلام بيان كرد كه هنوز مباحث مربوط به خطاى حواس چندان مطرح نبود. از سوى ديگر آنها كه تمام اعتمادشان بر حس است نبايد فراموش كنند كه حس هميشه امور پراكنده اى را در اختيار انسان مى گذارد، اين عقل است كه از آنها يك قاعده كلى و علمى مى سازد كه در موارد مشابه قابل استدلال است، بنابراين هرگز نبايد به دليل اينكه عقل هم خطاپذير است آن را بى اعتبار دانست و تمام توجه خود را به حس معطوف داشت كه تا عقل، پشتيبان حس نباشد هيچ مشكلى حل نمى شود و هيچ قانون علمى به وجود نمى آيد. تمام داروهايى كه براى بيمارى هاى مختلف تجويز مى شود و به صورت يك اصل كلى ارائه مى گردد نتيجه آزمايش هايى است كه نخست روى حيوانات وسپس تعدادى از انسانها انجام داده اند، آنگاه از مجموع اين آزمايش هاى پراكنده، قانونى كلى استنتاج مى گردد. از اين كلام حكيمانه مى توان نتيجه گرفت كه هرگز نبايد به كار شعبده بازان وساحران دلخوش كرد و فريب كارهاى آنها را خورد، هر چند با حسّ خود، كار خارق العاده اى از آنها ببينيم. هنگامى كه اعمال آنها را با نيّت هاى سوء وادعاهاى باطلشان در كنار هم قرار مى دهيم اينجاست كه عقل ما حسّ ما را تكميل مى كند. يا هنگامى كه مى بينيم دشمن قرآنها را بر سر نيزه كرده و دم از داورى قرآن مى زند در حالى كه آثار سوء نيت و ستمگرى از سابقه آنها كاملا هويداست بايد به حكم عقل تن دَر دهيم و آن را يك نيرنگ بناميم. در هر حال اين گفتار حكيمانه مى تواند سرچشمه نتيجه گيرى هاى مختلف در مسائل اخلاقى و سياسى و اجتماعى و علمى گردد. ✔️پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡امام مهدی علیه السلام💡 من خاتم اوصیایم،به سبب من بلا از خانواده و شیعیانم برداشته میشود 📖الهدایة الکبری جلد (۱)📖 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.6.mp3
2.42M
🎤 حجت الاسلام 🔊 امتحان های خداوند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و هشتم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﺣﺒ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و نهم 🔷واقعه غدیرخم 🔷ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ(سوگند دادن) ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺻﻔﻴﻦ ﺳﺎﻝ 37 ﻫﺠﺮﻱ ﺍﺑﻮ ﺻﺎﺩﻕ ﺳﻠﻴﻢ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ ﻫﻠﺎﻟﻲ ﺗﺎﺑﻌﻲ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ (ﺩﺭ ﺻﻔﻴﻦ) ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 59] ﺩﺭ ﻧﻮﺍﺣﻲ ﻣﺨﺘﻠﻔﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺎﻟﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﻨﺎﻗﺐ ﻣﻦ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺍﺣﺼﺎﺀ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﻭ ﺟﻬﺎﺕ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﺑﺎﻥ ﻣﻴﻜﻨﻢ: ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﺶ ﺳﺎﺑﻖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺴﺒﻮﻕ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﭘﻴﺸﻲ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﻫﻢ، ﺁﻳﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ: ﺍﻟﺴﺎﺑﻘﻮﻥ ﺍﻟﺴﺎﺑﻘﻮﻥ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﺍﻟﻤﻘﺮﺑﻮﻥ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺻﻲ ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﺪﺭ ﻛﻪ ﺍﻛﺜﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻬﻴﺜﻢ ﺑﻦ ﺗﻴﻬﺎﻥ، ﻭ ﺧﺎﻟﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻋﻤﺎﺭ ﺑﻦ ﻳﺎﺳﺮ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﻴﺪﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﺍﻃﻴﻌﻮﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻃﻴﻌﻮﺍ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﻲ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﻣﻨﻜﻢ ﻭ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻧﻤﺎ ﻭﻟﻴﻜﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﻪ ﻭ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻭ ﻟﻢ ﻳﺘﺨﺬﻭﺍ ﻣﻦ ﺩﻭﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻟﺎ ﺭﺳﻮﻟﻪ ﻭ ﻟﺎ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻭﻟﻴﺠﻪ، ﭘﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ؟ [ ﺻﻔﺤﻪ 60] ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺯﻛﻮﻩ ﻭ ﺣﺞ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺑﻠﺎﻍ ﺍﻣﺮﻱ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻣﻦ ﺑﺮﺁﻳﻨﺪ. ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﺑﻌﺬﺍﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻧﻜﻨﻢ. ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﻭﻟﻲ ﻫﺴﺘﻢ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻡ) ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ ﭘﺲ ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻦ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺭ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺳﻠﻤﺎﻥ (ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺟﻤﻊ ﻛﺜﻴﺮ) ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻭﻟﺎﺋﻲ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻭﻟﺎﺋﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭﻟﺎﺀ ﻣﻦ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻭ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﺎﻭ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ ﻭ ﺍﺗﻤﻤﺖ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﻭ ﺭﺿﻴﺖ ﻟﻜﻢ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺩﻳﻨﺎ (ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ) ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﺪﺭ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﻴﺪﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻱ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ.. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺁﻥ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻓﻮﺍﻳﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ. ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و دوم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻علت
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و سوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻از دیگر جلوه‌های نفاق اشعث و از مأموریت های او در جنگ صفین، دستور به محو لقب «امیرالمؤمنین» از کنار نام علی علیه‌السلام در متن حکمیت است. او بعد از اینکه عمروعاص گفت ما علی را به‌عنوان امیر نمی‌شناسیم، به احنف بن قیس گفت تا لقب امیرالمؤمنین را از متن قرارداد حذف کند. 🔻 در همین منبع، جمله ای از اشعث نقل شده است که نشان دهنده عمق نفاق و نفوذی بودن اوست و بیانگر این است که او اصلا امام را به امامت و خلافت قبول نداشت. او بعد از اینکه می گوید لقب امیرالمومنین باید حذف شود، گفت: «لقب را حذف کن که خدا آن را از بین ببرد.» ملاحظه می‌شود که تمام تلاش اشعث بر این بود که هرچه زودتر قائله صفین پایان پذیرد تا امام نتواند به پیروزی نهایی دست پیدا کند. 🔻امام علی نیز در روایتی اشعث را صریحا منافق پسر کافر خطاب کرد. در حقیقت، اشعث، کوشید تا عنوان رهبر و «امام» جامعه اسلامی، از روی حضرت برداشته شود؛ گویی اینکه امام نیز مانند یکی دیگر از افراد جامعه، فردی عادی تلقی می شود و هیچ گونه برتری ندارد. تمام تلاش اشعث بر این بود تا تقدس حضرت به عنوان امام و رهبر و ولی جامعه، نزد عموم مردم خدشه دار شود. 🔻 مالک اشتر در هنگام تقدس زدایی اشعث از لقب مبارک امام علی، به او گفت که « مردمى را كشته‏ام كه از تو بدتر نبودند و من ميدانم كه تو جز فتنه‏جويى نظرى ندارى‏» . این نکته به خوبی نفوذی بودن و نفاق اشعث را نشان می دهد که اصحاب بصیر امام از آن آگاه بودند. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان @Nahjolbalaghe2
جزء 26.mp3
3.99M
💡تلاوت جزء بیست‌ و‌ ششم قرآن کریم 🔹 با صدای استاد معتز آقایی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها) فرستادیم. و از آسمان آبى نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم. در حالى که شما توانایى حفظ و نگهدارى آن را نداشتید. (حجر/۲۲) * وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ماییم که زنده مى کنیم و مى میرانیم. و ماییم وارث (همه جهانیان). (حجر/۲۳) * وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ما، هم از پیشینیان شما آگاه بودیم. و هم از آیندگان. (حجر/۲۴) *** وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ به یقین پروردگار تو، آنها را (در قیامت) جمع و محشور مى کند. چرا که او حکیم و داناست. (حجر/۲۵) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۱۹ الی۲۱)🔹 🎁گنجینه همه چیز نزد ما است 🔹در این آیات به بخشى از آیات آف
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۲۲تا۲۵)🔹 🌨نقش باد و باران در تعقیب بیان قسمتى از اسرار آفرینش و نعمتهاى خدا در آیات گذشته، مانند آفرینش زمین، کوهها، گیاهان، وسائل زندگى، در نخستین آیه مورد بحث، به وزش بادها و نقش مؤثر آنها در نزول بارانها اشاره کرده مى گوید: ما بادها را فرستادیم در حالى که بارور کننده اند (قطعات ابر را به هم مى پیوندند و بارور مى سازند (وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ). و به دنبال آن از آسمان آبى فرو فرستادیم (فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً). و به وسیله آن همه شما را سیراب کردیم (فَأَسْقَیْناکُمُوهُ). در حالى که شما توانائى بر حفظ و نگهدارى آن نداشتید (وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ). لَواقِح جمع لاقح به معنى بارور کننده است، و در اینجا اشاره به بادهائى است که قطعات ابر را به هم پیوند مى دهد، و آنها را آماده باران مى سازد. گرچه بعضى از دانشمندان معاصر، خواسته اند این آیه را اشاره به تلقیح گیاهان به وسیله بادها و گردافشانى بگیرند: و از این راه به یکى از مسائلى علمى که در عصر نزول قرآن مورد توجه جوامع بشرى نبود، تفسیر کنند، و از دلائل اعجاز علمى قرآن بشمارند، ولى، در عین قبول این واقعیت که وزش بادها اثر عمیقى در جابه جا کردن گرده هاى نطفه نر و بارور ساختن گیاهان دارند نمى توان آیه فوق را اشاره به آن دانست. چرا که بعد از این کلمه بلافاصله، نازل شدن باران از آسمان (آن هم با فاء تفریع) آمده است، که، نشان مى دهد تلقیح کردن بادها مقدمه اى براى نزول باران است. به هر حال، تعبیر فوق از زیباترین تعبیراتى است در مورد ابرها و تولد باران از آنها، ممکن است گفته شود. ابرها را به مادران و پدرانى تشبیه کرده که به کمک بادها آمیزش مى کنند و باردار مى شوند و فرزندان خود، دانه هاى باران، را به زمین مى نهند. جمله: ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ (شما توانائى حفظ و ذخیره کردن این آبها را ندارید) ممکن است اشاره به ذخیره کردن آب باران قبل از نزولش باشد، یعنى شما نمى توانید این ابرها که منابع اصلى بارانند در اختیار بگیرید. و نیز ممکن است اشاره به ذخیره کردن باران بعد از نزولش باشد، یعنى: شما نمى توانید حتى بعد از نزول باران آن را به مقدار زیاد گردآورى و حفظ کنید، این خدا است که از طریق منجمد ساختن آنها در قله کوهها به صورت برف و یخ، و یا فرستادن آنها به اعماق زمین که بعداً به صورت چشمه ها و کاریزها و چاهها ظاهر مى شوند، آنها را گردآورى و ذخیره مى کند. * * * آن گاه به دنبال بحثهاى توحیدى به معاد و مقدمات آن اشاره کرده، مى گوید: مائیم که زنده مى کنیم و مائیم که مى میرانیم (وَ إِنّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ). و وارث همه روى زمین و تمام این جهان مائیم (وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ). اشاره به مسأله حیات و مرگ، که در واقع مهمترین و قطعى ترین مسائل است هم مى تواند مقدمه براى بحث معاد باشد، و هم تکمیلى براى بحث توحید، چرا که پدیده حیات شگرف ترین پدیده عالم هستى است، و بررسى این پدیده به خوبى مى تواند، ما را به آفریننده حیات آشنا سازد. اصولاً نظام مرگ و زندگى نظامى است که بدون اتکاء بر یک قدرت و علم بى پایان امکان پذیر نیست. از سوى دیگر، وجود مرگ و زندگى، خود دلیل بر این است که: موجودات این عالم از خود چیزى ندارند و هر چه دارند از ناحیه دیگرى است، و سرانجام وارث همه آنها خدا است!. * * * بعد اضافه مى کند: ما هم پیشینیان شما را مى دانیم و هم متأخران را (وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ). بنابراین، هم خود آنها و هم اعمالشان در برابر علم ما روشن و آشکارند، و از این نظر، معاد و رستاخیز و محاسبه اعمال همه آنها کاملاً در برابر ما سهل است. * * * و لذا بلافاصله به دنبال این سخن مى فرماید: پروردگار تو به طور قطع همه آنها را به زندگى جدید در رستاخیز باز مى گرداند و جمع و محشور مى کند (وَ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ). چرا که او هم حکیم است و هم عالم (إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ). حکمت او ایجاب مى کند که مرگ پایان همه چیز نباشد; زیرا اگر زندگى منحصر به همین چند روز حیات این جهان بود، آفرینش جهان بیهوده و بى محتوا مى شد، و از خداوند حکیم دور است که یک چنین آفرینش بى نتیجه اى داشته باشد. ولى هنگامى که این آفرینش، مقدمه اى براى آمادگى جهت یک سیر دائمى به سوى بى نهایت، و یا به تعبیر دیگر، مقدمه اى براى زندگانى ابدى و جاویدان باشد کاملاً مفهوم و معنى پیدا مى کند، و هماهنگ با حکمت او است.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۲۲تا۲۵)🔹 🌨نقش باد و باران در تعقیب بیان قسمتى از اسرار آفرینش و نعمت
↩️زیرا حکیم کارى بى حساب نمى کند. و علیم بودنش سبب مى شود که، در امر معاد و حشر، مشکلى ایجاد نشود، هر ذره خاکى که از انسانى به گوشه اى پرتاب شده، جمع آورى مى کند، و حیات جدید به آن مى بخشد، و از سوى دیگر، پرونده اعمال همگى هم در دل این جهان طبیعت و هم در درون جان انسانها ثبت است. و او از همه اینها آگاه است. بنابراین حکیم و علیم بودن خدا دلیل فشرده و پر مغزى بر مسأله حشر و معاد محسوب مى شود. * * * نکته: پیشینیان و متأخران کیانند؟ در تفسیر آیه وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ مفسران احتمالات زیادى داده اند مرحوم طبرسى در مجمع البیان شش تفسیر و قرطبى هشت احتمال، و ابوالفتوح رازى حدود ده احتمال ذکر کرده است، ولى، بررسى دقیق آنها نشان مى دهد: همه را مى توان در یک تفسیر واحد جمع کرد زیرا: کلمه مستقدمین و مستأخرین معنى وسیعى دارد که هم شامل پیشگامان و متأخران در زمان مى شود، و هم شامل پیشگامان در اعمال خیر، و یا جهاد و مبارزه با دشمنان حق، و یا حتى صفوف نماز جماعت، و مانند اینها. و با توجه به این معنى جامع، تمام احتمالاتى را که در تقدم و تأخر در آیه بالا داده اند، مى توان جمع کرد و پذیرفت. در حدیثى مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) تأکید فراوانى در زمینه شرکت در صف اول نماز جماعت فرمود، و گفت: خداوند و فرشتگان درود مى فرستند بر آنهائى که پیشگامند در این صفوف و به دنبال این تأکید مردم براى شرکت در صف اول فشار آوردند، قبیله اى به نام بنى عذره بودند که خانه هایشان از مسجد دور بود گفتند ما خانه هایمان را مى فروشیم و خانه هائى نزدیک مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله)خریدارى مى کنیم تا به صف اول برسیم، آیه فوق نازل شد (و به آنها گوشزد کرد که خدا نیات شما را مى داند حتى اگر در صف آخر قرار گیرید چون تصمیم بر این دارید که در صف اول باشید پاداش نیت خود را خواهید داشت). مسلّم است که محدودیت این شأن نزول، هرگز سبب محدودیت مفهوم وسیع آیه نخواهد شد. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۷۹)بخش دوم🔹 ↩️گروه سوم، که معتقدند کواکب آسمان از طريق آثار طبيعى در اوضاع زمين
🔹ترجمه و شرح خطبه (۸۰)🔹 🔷 ویژگی های زنان 🔭خطبه در يك نگاه: همان گونه كه در شرح سند خطبه آمده است، على عليه السلام اين خطبه را بعد از جنگ «جمل» و شكست سپاه «عايشه» در «بصره» ايراد فرمود و در آن به مذمّت زنان پرداخته كه به يقين، منظور زنانى است همانند آتش افروز جنگ جمل و كسانى كه از گفته هاى آنها پيروى مى كنند. امام عليه السلام اين گونه افراد را به سبب كمبودهايى كه دارند و به خاطر همان كمبودها دست به كارهاى خلافى مى زنند، نكوهش مى كند و مؤمنان را از القائات سوء آنان برحذر مى دارد. موقعيّت زنان در جوامع بشرى: در تفسير اين خطبه، ميان شارحان نهج البلاغه به ويژه شارحان معاصر گفتگو بسيار است; به همين، دليل لازم مى دانيم مقدّمه اى براى روشن شدن بحث هاى اين خطبه ذکر کنيم. در طول تاريخ در مورد شخصيّت زن بسيار گفتگو شده و افراط و تفريط هايى در نحوه قضاوت پيرامون آنها صورت گرفته، گاه او را از مقام انسان پايين کشيده و يا در شخصيّت انسانى او ترديد کردند! و گاه او را به اوج برده و به عنوان جنس برتر معرّفى نمودند و زن سالارى را در جامعه بشريت پيشنهاد کرده اند! مى توان گفت اين افراط و تفريط ها عکس العمل يکديگر است. در جوامع امروز، به ويژه جوامع غربى يا آنها که راه غرب را در دموکراسى مى پيمايند نيز، سخن در اين زمينه بسيار است; سياستمداران خود را نيازمند آراى زنان مى دانند، چرا که زن و مرد درانتخابات يکسان عمل مى کنند و سرمايه داران خود را نيازمند به کار زنان مى بينند به خصوص اينکه غالباً توقّع آنها از نظر دستمزد و امتيازات ديگر از مردان کمتر است. دستگاههاى عظيم تبليغاتى نيز که بخش مهمى ازسياستهاى تبليغاتى و اقتصادى را تشکيل مى دهد، خود را به زنان نيازمند مى بينند. اين جهات سبب شده که در سخن، دفاع زيادى از حقوق آنها شود و شخصيّت آنها را تا آنجا که مى توانند بالا ببرند; ولى در عمل خبرى نيست و زنان امروز گرفتار انواع محروميت ها هستند که در گذشته نيز با آن دست به گريبان بودند. همين امر در تفسير متون مذهبى نيز مؤثّر واقع شده است و گروهى که از حقوق زن به صورت شعار گونه و رياکارانه دفاع مى کنند، اين متون را طورى تفسير مى کنند که باب طبع اکثريت زنان باشد و تمايلات آنها را -هر چند به صورت کاذب- اشباع کند. خطبه بالا و جملات معدود ديگرى که در «نهج البلاغه» شبيه آن است، از اين گفتگوها و تفسيرهاى مختلف بر کنار نمانده، گاه در سند آن ترديد شده و گاه در تفسير متن آن بحث کرده اند که مبادا کمترين گرد و غبار نقص، بر دامان زنان بنشيند و بعضى نيز راه تفريط را پيموده و زنان را مجموعه اى از نقص و کاستى نشان داده اند. ولى در اين ميان، دو چيز را نمى توان انکار کرد، نخست اينکه: اين خطبه بعد از جنگ «جمل» وارد شده و مى دانيم ميدان دارِ اصلى آن جنگ، همسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) به نام «عايشه» بود که به تحريک «طلحه» و «زبير» به شکل بى سابقه اى در ميدان جنگ وارد شد و خون هاى زيادى از بى گناهان و يا ناآگاهان به زمين ريخت که بعضى عدد کشته شدگان را بالغ بر هفده هزار نفر مى دانند. درست است که بعد از شکست لشکريانِ «عايشه» و «طلحه» و «زبير»، آن زن، اظهار ندامت کرد و اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز به خاطر احترام پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را به مدينه باز گرداند، ولى آثار نامطلوب اين جنگ براى هميشه در تاريخ اسلام باقى ماند. ديگر اينکه: ما در بسيارى از آيات قرآن حتى مذمّتى از نوع بشر مى بينيم: «إِنَّ الاِْنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً* إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً* وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً; به يقين انسان حريص و کم طاقت آفريده شده! هنگامى که بدى به او رسد، بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد بخل مى ورزد و مانع ديگران مى شود.» و در جاى ديگر مى خوانيم: «إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً; انسان به يقين بسيار ظالم و جاهل بود). و در جاى ديگر او را، «کفور مبين» (کفران کننده آشکار) ناميده است: (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَکَفُورٌ مُبِينٌ). و در جاى ديگر از انسان به عنوان موجودى که هرگاه به نعمت مى رسد طغيان مى کند، ياد شده: (إِنَّ الاِْنْسَانَ لَيَطْغَى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى) و مانند آن.... بى شک، انسان در طبيعتش نه «کفور مبين» است نه «ظلوم و جهول» و نه طغيانگر، بلکه ظاهر اين است که اين بحثها درباره انسانهايى است که تحت تربيت رهبران الهى قرار نگرفته اند و به صورت گياهان خودرو، در آمده اند. نه راهنمايى و نه بيدارگرى دارند و در ميان هوس ها غوطه ورند. به همين دليل در قرآن از مقام انسانِ با تقوا و مطيع فرمان الهى، مدح و تمجيد فراوان شده و اصولاً بنى آدم به عنوان گل سرسبد جهان آفرينش معرّفى گرديده است (وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۸۰)🔹 🔷 ویژگی های زنان 🔭خطبه در يك نگاه: همان گونه كه در شرح سند خطبه آمده است،
↩️وَ فَضَّلْنَاهُم عَلَى کَثِير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً). در مورد جنس زن نيز مطلب همين گونه است، در ميان زنان افراد شايسته اى داريم که حتّى در ميان مردان مانند آنها کم است و به عکس، زنان بسيار منحرفى داريم که سرچشمه بسيارى از نابسامانى هاى جامعه بشرى هستند. با توجّه به اين مقدّمه، به شرح و تفسير خطبه مى پردازيم و در پايان به نکاتى نيز در همين ارتباط خواهيم پرداخت. همانگونه که در بالا اشاره شد امام(عليه السلام) اين خطبه را در جنگ «جمل» به عنوان هشدار به همه مسلمانان بيان مى کند تا در آينده گرفتار چنين حوادث دردناکى نشوند. نخست مى فرمايد: «اى مردم! زنان از نظر ايمان و بهره (اقتصادى) و موهبت عقل کاستى هايى دارند» (مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الاِْيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ) سپس به ذکر دليل براى اين سه کاستى پرداخته، چنين ادامه مى دهد: «امّا کاستى ايمان آنها، به دليل آن است که از نماز و روزه در ايّام عادت باز مى مانند، و گواه کاستى عقول آنها اين است که شهادت دو نفر از آنان، همچون شهادت يک مرد است، و امّا کاستى بهره (اقتصادى) آنها دليلش اين است که سهم ارث آنان، نصف سهم مردان است» (وَ أَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ فِي أيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ کَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الاَْنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ). شک نيست که اين کاستى هاى سه گانه هر کدام دليلى دارد اگر خداوند نماز و روزه را در حالت عادت ماهانه از زنان برداشته به دليل اين است که اوّلاً: زمان عادت، حالت بيمارگونه اى براى زنان پيدا مى شود، که نياز به استراحت بيشتر دارد. ثانياً: وضع آنها متناسب عبادت و نيايش نيست. و اگر شهادت دو زن برابر شهادت يک مرد است به خاطر آن است که عواطف بر آنان غلبه دارد، و اى بسا تحت تأثير عواطف واقع شوند و به نفع کسى و به زيان ديگرى شهادت دهند و اگر سهم ارث آنها نيمى از سهم مردان است، اوّلاً: اين تنها در مورد فرزندان و همسرها است، در حالى که در مورد پدر و مادر در بسيارى از موارد ارث آنها يکى است و همچنين در مورد خواهران و برادران و فرزندان آنها در بعضى از موارد ارث. به تعبير ديگر: زن به عنوان مادر يا خواهر در بسيارى از موارد سهم مساوى با مردان دارد. ثانياً: نفقات زندگى همه بر دوش مردان است و زن نه تنها نفقه فرزندان را نمى پردازد، بلکه شوهر بايد نفقه او را بپردازد، هر چند از طريق ارث يا طرق ديگرى، مال فراوانى به دست آورد. بنابراين، تمام اين تفاوت ها که در اسلام وارد شده حساب شده مى باشد; امّا يک نکته را نمى توان انکار کرد که به هر حال زن و مرد از تمام جهات يکسان نيستند و آنهايى که شعار مساوات يا احياناً شعار برترى زن را بر مرد سر مى دهند، خودشان در عمل طور ديگرى رفتار مى کنند. هيچ رئيس جمهورى را - که شعار مساوات مى دهد- پيدا نمى کنيم که وزيران خود را به طور مساوى از ميان زنان و مردان انتخاب کند و همچنين مديران کلّ در تقسيم پست هاى معاونت، معمولاً چنين برنامه اى را ندارند، حتّى در کشورهاى غربى و کشورهاى لائيک و غير مذهبى! آنچه به حق وبه صداقت و و اقع بينى نزديکتر است و از رياکارى و تظاهر دور، اين است که: ما اين دو جنس را با تمام شايستگى هاى خدادادشان، به خوبى بشناسيم و عدالت را در ميان آنها برقرار سازيم تا هر يک از آن دو، بتوانند استعداد خدادادشان را شکوفا کنند و از نيروهاى خلاّقى که بالقوّه در وجود آنها است هم خودشان و هم جامعه بهره بگيرند. ابن بهترين تعبيرى است که مى توان در اين زمينه داشت و در بحث نکات به خواست خدا شرح بيشترى خواهيم داد. در پايان اين خطبه امام(عليه السلام) در يک نتيجه گيرى کوتاه مى فرمايد: «حال که چنين است از زنان بد بپرهيزيد، و مراقب نيکان آنها نيز باشيد!» (فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ، وَ کُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَر). سپس مى افزايد: «در اعمال نيک (به صورت اطاعت و تسليم بى قيد و شرط) از آنان اطاعت نکنيد تا در اعمال بد انتظار پيروى از شما نداشته باشند!» (وَلاَ تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لاَ يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْکَرِ). بديهى است عدم اطاعت از آنها در معروف (کار نيک) به اين معنا نيست که اگر آنها دعوت به امور معروفى، همچون نماز و روزه و عدالت و احسان کردند شما با آنها مخالفت کنيد; بلکه منظور اين است که قبول پيشنهاد آنها نبايد به صورت تسليم بى قيد و شرط در برابر آنان باشد و به تعبير ديگر: «معروف» را به خاطر معروف بودنش انجام دهيد، نه به خاطر تسليم بى قيد و شرط در برابر همسرتان. مبادا آنها جسور شوند و احياناً انتظار داشته باشند، تسليم خواسته هاى ناپسند آنها شويد. ✔️ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2