قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و هشتم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﺣﺒ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: بیست و نهم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
🔷ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ(سوگند دادن) ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺻﻔﻴﻦ
ﺳﺎﻝ 37 ﻫﺠﺮﻱ ﺍﺑﻮ ﺻﺎﺩﻕ ﺳﻠﻴﻢ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ ﻫﻠﺎﻟﻲ ﺗﺎﺑﻌﻲ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ (ﺩﺭ ﺻﻔﻴﻦ) ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 59] ﺩﺭ ﻧﻮﺍﺣﻲ ﻣﺨﺘﻠﻔﻪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺎﻟﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﻨﺎﻗﺐ ﻣﻦ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﺍﺣﺼﺎﺀ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﻭ ﺟﻬﺎﺕ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﺑﺎﻥ ﻣﻴﻜﻨﻢ: ﺁﻳﺎ ﻣﻴﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﺶ ﺳﺎﺑﻖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺴﺒﻮﻕ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩﻩ، ﻭ ﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﭘﻴﺸﻲ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﻫﻢ، ﺁﻳﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺌﻮﺍﻝ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ: ﺍﻟﺴﺎﺑﻘﻮﻥ ﺍﻟﺴﺎﺑﻘﻮﻥ ﺍﻭﻟﺌﻚ ﺍﻟﻤﻘﺮﺑﻮﻥ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻧﺒﻴﺎﺀ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺻﻲ ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ
ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﺪﺭ ﻛﻪ ﺍﻛﺜﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﺍﺯ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻬﻴﺜﻢ ﺑﻦ ﺗﻴﻬﺎﻥ، ﻭ ﺧﺎﻟﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻋﻤﺎﺭ ﺑﻦ ﻳﺎﺳﺮ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﻴﺪﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﺍﻃﻴﻌﻮﺍ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻃﻴﻌﻮﺍ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﻭ ﺍﻭﻟﻲ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﻣﻨﻜﻢ ﻭ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻧﻤﺎ ﻭﻟﻴﻜﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﻪ ﻭ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﺁﻣﻨﻮﺍ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻭ ﻟﻢ ﻳﺘﺨﺬﻭﺍ ﻣﻦ ﺩﻭﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻟﺎ ﺭﺳﻮﻟﻪ ﻭ ﻟﺎ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻭﻟﻴﺠﻪ، ﭘﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ؟ [ ﺻﻔﺤﻪ 60] ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺯﻛﻮﻩ ﻭ ﺣﺞ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﺎﺑﻠﺎﻍ ﺍﻣﺮﻱ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻡ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻣﻦ ﺑﺮﺁﻳﻨﺪ. ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﺑﻌﺬﺍﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻧﻜﻨﻢ. ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﻭﻟﻲ ﻫﺴﺘﻢ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮﻡ) ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ ﭘﺲ ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺭ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﻛﻦ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺭ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺳﻠﻤﺎﻥ (ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺟﻤﻊ ﻛﺜﻴﺮ) ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻭﻟﺎﺋﻲ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻭﻟﺎﺋﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭﻟﺎﺀ ﻣﻦ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﻭ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﺎﻭ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ ﻭ ﺍﺗﻤﻤﺖ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﻭ ﺭﺿﻴﺖ ﻟﻜﻢ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺩﻳﻨﺎ (ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ) ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺑﺪﺭ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﻴﺪﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩﻱ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ.. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺁﻥ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻓﻮﺍﻳﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و دوم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻علت
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و سوم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻از دیگر جلوههای نفاق اشعث و از مأموریت های او در جنگ صفین، دستور به محو لقب «امیرالمؤمنین» از کنار نام علی علیهالسلام در متن حکمیت است. او بعد از اینکه عمروعاص گفت ما علی را بهعنوان امیر نمیشناسیم، به احنف بن قیس گفت تا لقب امیرالمؤمنین را از متن قرارداد حذف کند.
🔻 در همین منبع، جمله ای از اشعث نقل شده است که نشان دهنده عمق نفاق و نفوذی بودن اوست و بیانگر این است که او اصلا امام را به امامت و خلافت قبول نداشت. او بعد از اینکه می گوید لقب امیرالمومنین باید حذف شود، گفت: «لقب را حذف کن که خدا آن را از بین ببرد.» ملاحظه میشود که تمام تلاش اشعث بر این بود که هرچه زودتر قائله صفین پایان پذیرد تا امام نتواند به پیروزی نهایی دست پیدا کند.
🔻امام علی نیز در روایتی اشعث را صریحا منافق پسر کافر خطاب کرد. در حقیقت، اشعث، کوشید تا عنوان رهبر و «امام» جامعه اسلامی، از روی حضرت برداشته شود؛ گویی اینکه امام نیز مانند یکی دیگر از افراد جامعه، فردی عادی تلقی می شود و هیچ گونه برتری ندارد. تمام تلاش اشعث بر این بود تا تقدس حضرت به عنوان امام و رهبر و ولی جامعه، نزد عموم مردم خدشه دار شود.
🔻 مالک اشتر در هنگام تقدس زدایی اشعث از لقب مبارک امام علی، به او گفت که « مردمى را كشتهام كه از تو بدتر نبودند و من ميدانم كه تو جز فتنهجويى نظرى ندارى» . این نکته به خوبی نفوذی بودن و نفاق اشعث را نشان می دهد که اصحاب بصیر امام از آن آگاه بودند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
جزء 26.mp3
3.99M
💡تلاوت جزء بیست و ششم قرآن کریم
🔹 با صدای استاد معتز آقایی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ
ما بادها را براى بارور ساختن (ابرها) فرستادیم. و از آسمان آبى نازل کردیم، و شما را با
آن سیراب ساختیم. در حالى که شما توانایى حفظ و نگهدارى آن را نداشتید.
(حجر/۲۲)
*
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ
ماییم که زنده مى کنیم و مى میرانیم. و ماییم وارث (همه جهانیان).
(حجر/۲۳)
*
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ
ما، هم
از پیشینیان شما آگاه بودیم. و هم از آیندگان.
(حجر/۲۴)
***
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ ۚ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
به یقین پروردگار تو، آنها را (در قیامت) جمع و محشور مى کند. چرا که او حکیم و داناست.
(حجر/۲۵)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۱۹ الی۲۱)🔹 🎁گنجینه همه چیز نزد ما است 🔹در این آیات به بخشى از آیات آف
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۲۲تا۲۵)🔹
🌨نقش باد و باران
در تعقیب بیان قسمتى از اسرار آفرینش و نعمتهاى خدا در آیات گذشته، مانند آفرینش زمین، کوهها، گیاهان، وسائل زندگى، در نخستین آیه مورد بحث، به وزش بادها و نقش مؤثر آنها در نزول بارانها اشاره کرده مى گوید: ما بادها را فرستادیم در حالى که بارور کننده اند (قطعات ابر را به هم مى پیوندند و بارور مى سازند (وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ).
و به دنبال آن از آسمان آبى فرو فرستادیم (فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً).
و به وسیله آن همه شما را سیراب کردیم (فَأَسْقَیْناکُمُوهُ).
در حالى که شما توانائى بر حفظ و نگهدارى آن نداشتید (وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ).
لَواقِح جمع لاقح به معنى بارور کننده است، و در اینجا اشاره به بادهائى است که قطعات ابر را به هم پیوند مى دهد، و آنها را آماده باران مى سازد.
گرچه بعضى از دانشمندان معاصر، خواسته اند این آیه را اشاره به تلقیح گیاهان به وسیله بادها و گردافشانى بگیرند: و از این راه به یکى از مسائلى علمى که در عصر نزول قرآن مورد توجه جوامع بشرى نبود، تفسیر کنند، و از دلائل اعجاز علمى قرآن بشمارند، ولى، در عین قبول این واقعیت که وزش بادها اثر عمیقى در جابه جا کردن گرده هاى نطفه نر و بارور ساختن گیاهان دارند نمى توان آیه فوق را اشاره به آن دانست.
چرا که بعد از این کلمه بلافاصله، نازل شدن باران از آسمان (آن هم با فاء تفریع) آمده است، که، نشان مى دهد تلقیح کردن بادها مقدمه اى براى نزول باران است.
به هر حال، تعبیر فوق از زیباترین تعبیراتى است در مورد ابرها و تولد باران از آنها، ممکن است گفته شود. ابرها را به مادران و پدرانى تشبیه کرده که به کمک بادها آمیزش مى کنند و باردار مى شوند و فرزندان خود، دانه هاى باران، را به زمین مى نهند.
جمله: ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِینَ (شما توانائى حفظ و ذخیره کردن این آبها را ندارید) ممکن است اشاره به ذخیره کردن آب باران قبل از نزولش باشد، یعنى شما نمى توانید این ابرها که منابع اصلى بارانند در اختیار بگیرید.
و نیز ممکن است اشاره به ذخیره کردن باران بعد از نزولش باشد، یعنى: شما نمى توانید حتى بعد از نزول باران آن را به مقدار زیاد گردآورى و حفظ کنید، این خدا است که از طریق منجمد ساختن آنها در قله کوهها به صورت برف و یخ، و یا فرستادن آنها به اعماق زمین که بعداً به صورت چشمه ها و کاریزها و چاهها ظاهر مى شوند، آنها را گردآورى و ذخیره مى کند.
* * *
آن گاه به دنبال بحثهاى توحیدى به معاد و مقدمات آن اشاره کرده، مى گوید: مائیم که زنده مى کنیم و مائیم که مى میرانیم (وَ إِنّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ).
و وارث همه روى زمین و تمام این جهان مائیم (وَ نَحْنُ الْوارِثُونَ).
اشاره به مسأله حیات و مرگ، که در واقع مهمترین و قطعى ترین مسائل است هم مى تواند مقدمه براى بحث معاد باشد، و هم تکمیلى براى بحث توحید، چرا که پدیده حیات شگرف ترین پدیده عالم هستى است، و بررسى این پدیده به خوبى مى تواند، ما را به آفریننده حیات آشنا سازد.
اصولاً نظام مرگ و زندگى نظامى است که بدون اتکاء بر یک قدرت و علم بى پایان امکان پذیر نیست.
از سوى دیگر، وجود مرگ و زندگى، خود دلیل بر این است که: موجودات این عالم از خود چیزى ندارند و هر چه دارند از ناحیه دیگرى است، و سرانجام وارث همه آنها خدا است!.
* * *
بعد اضافه مى کند: ما هم پیشینیان شما را مى دانیم و هم متأخران را (وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ).
بنابراین، هم خود آنها و هم اعمالشان در برابر علم ما روشن و آشکارند، و از این نظر، معاد و رستاخیز و محاسبه اعمال همه آنها کاملاً در برابر ما سهل است.
* * *
و لذا بلافاصله به دنبال این سخن مى فرماید: پروردگار تو به طور قطع همه آنها را به زندگى جدید در رستاخیز باز مى گرداند و جمع و محشور مى کند (وَ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ).
چرا که او هم حکیم است و هم عالم (إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ).
حکمت او ایجاب مى کند که مرگ پایان همه چیز نباشد; زیرا اگر زندگى منحصر به همین چند روز حیات این جهان بود، آفرینش جهان بیهوده و بى محتوا مى شد، و از خداوند حکیم دور است که یک چنین آفرینش بى نتیجه اى داشته باشد.
ولى هنگامى که این آفرینش، مقدمه اى براى آمادگى جهت یک سیر دائمى به سوى بى نهایت، و یا به تعبیر دیگر، مقدمه اى براى زندگانى ابدى و جاویدان باشد کاملاً مفهوم و معنى پیدا مى کند، و هماهنگ با حکمت او است.⬇️