eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ ۙ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ و هنگامى که به آنها گفته شود: پروردگار شما چه نازل کرده است؟ مى گویند: «اینها افسانه هاى پیشینیان است.» (نحل/۲۴) *** لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ آنها باید روز قیامت، بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند. و همچنین سهمى از گناهان کسانى که بخاطر جهل، گمراهشان مى سازند. بدانید آنها بار سنگین بدى بر دوش مى کشند! (نحل/۲۵) * قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ کسانى که قبل از ایشان بودند (نیز) مکر و توطئه کردند. ولى خداوند شالوده (زندگى) آنها را از اساس ویران کرد. و سقف از بالاى سرشان بر آنها فرو ریخت. و عذاب (الهى) از جایى که نمى دانستند (و انتظار نداشتند) به سراغشان آمد. (نحل/۲۶) * ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ وَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ ۚ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ سپس روز قیامت خدا آنها را رسوا مى سازد. و مى گوید: «کجایند همتایان من (به پندار شما) که به خاطر آنها (با مؤمنان) دشمنى مى کردید؟!»(در این هنگام،) کسانى که از علم بهره دارند مى گویند: «رسوایى و بدبختى، امروز بر کافران است!» (نحل/۲۷) * الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ همان کسانى که فرشتگان (مرگ) جانشان را مى گیرند در حالى که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها (به ظاهر) تسلیم مى شوند (و بدروغ مى گویند:) ما کار بدى انجام نمى دادیم! (به آنها گفته مى شود:) آرى، خداوند به آنچه انجام مى دادید عالم است، (نحل/۲۸) * فَادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ اکنون از درهاى جهنم وارد شوید در حالى که جاودانه در آن خواهید بود. چه بد است جایگاه متکبران! (نحل/۲۹) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات : ۱۹ تا ۲۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آنها مستکبرند،
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲۴ الی ۲۹) 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول در تفسیر مجمع البیان مى خوانیم: بر طبق بعضى از روایات آیه نخست درباره مقتسمین (تبعیض گران) که قبلاً درباره آنها بحث شد نازل گردیده است، آنها ۱۶ نفر بودند که به چهار گروه تقسیم شدند، و هر گروه چهار نفرى بر سر راه مردم در یکى از جاده هاى مکّه در ایام حج ایستادند تا پیش از آن که مردم وارد شوند، ذهن آنها را نسبت به قرآن و اسلام بدبین سازند، و بگویند: محمّد(صلى الله علیه وآله) دین و آئین تازه اى نیاورده بلکه همان افسانه هاى دروغین پیشینیان است. 📝تفسیر: آنها که بار گناه دیگران را بر دوش مى کشند در آیات گذشته، سخن از مستکبران بود که هرگز در برابر حق تسلیم نمى شدند، بلکه کوشش داشتند به نحوى از زیر بار آن شانه خالى کنند. و در این آیات، منطق همیشگى این گروه بى ایمان منعکس شده است، مى گوید: هنگامى که به آنها گفته شود پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ در پاسخ مى گویند: اینها وحى الهى نیست، همان افسانه هاى دروغین پیشینیان است (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا أَساطِیرُ الأَوَّلِینَ). و با این تعبیر موذیانه دو مطلب را بیان مى داشتند، نخست این که: سطح فکر ما از این مسائل بسیار برتر است، اینها افسانه اى بیش نیست که براى سرگرمى عوام الناس ساخته شده، و از این گذشته، تازگى ندارد زیرا اولین بار نیست که انسانى چنین سخنانى را اظهار مى دارد، حتى محمّد از خود ابتکارى به خرج نداده همان اسطوره هاى گذشتگان را تکرار مى کند. اساطیر جمع اسطوره به حکایات و داستانهاى خرافى و دروغین گفته مى شود، و این کلمه ۹ بار در قرآن از زبان کفار بى ایمان، در برابر انبیاء نقل شده است که غالباً براى توجیه مخالفت خود با دعوت رهبران الهى به این بهانه متوسل مى شدند، و عجب این که: همیشه کلمه اساطیر را با اولین توصیف مى کردند، تا ثابت کنند اینها تازگى ندارد، و حتى گاه مى گفتند: اینها مهم نیست ما هم اگر بخواهیم مى توانیم مانند آن را بیاوریم . جالب این که: مستکبران امروز نیز، غالباً موذیانه براى فرار از حق و همچنین براى گمراه ساختن دیگران متوسل مى شوند، حتى در کتب جامعه شناسى شکل به اصطلاح علمى به آن داده اند، و مذهب را زائیده جهل بشر و تفسیرهاى مذهبى را اسطوره ها مى نامند!. اما اگر درست به اعماق فکر آنها نفوذ کنیم مى بینیم، مسأله چیز دیگر است، آنها با مذاهب خرافى و ساختگى، هرگز جنگ و ستیز ندارند، بلکه خود عامل پیدایش یا نشر آنند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستین است که افکار انسانها را بیدار مى کند، و زنجیرهاى استعمار را در هم مى شکند و سد راه مستکبران و استعمارگران است. آنها مى بینند، قبول تعلیمات مذهبى که اصول عدل و انصاف را پیشنهاد مى کند و با تبعیض و ستمگرى و هر گونه خودکامگى مى جنگد با نقشه هاى آنها مخالف است. آنها مى بینند، پذیرش دستورات اخلاقى مذهب با هوسهاى سرکش و آزادیهائى که مورد نظر آنها است سازگار نیست، مجموع این جهات سبب مى شود: این سدّ و مانع را از سر راه خود بردارند، و حتماً باید پاسخى براى مردم درست کنند، چه پاسخى از این بهتر که، آنها را به نام اسطوره و افسانه دروغین معرفى کنند. آنچه متأسفانه آنها را در این برچسب زدن به مذهب، تا حدّى موفق مى کند خرافاتى است که گاهى افراد نادان و بى اطلاع ساخته و پرداخته و به نام مذهب قالب مى زنند. بر همه طرفداران مذهب راستین لازم است شدیدا با این گونه خرافات به مبارزه برخیزند، و دشمنان را خلع سلاح کنند، این حقیقت را همه جا بنویسند و بگویند که این گونه خرافات، هیچگونه ارتباطى به مذاهب راستین ندارد و دشمن نباید آن را دستاویز قرار دهد. تعلیمات پیامبران هم در زمینه اصول عقائد مذهبى، و هم در زمینه مسائل عملى آن چنان با عقل و منطق هماهنگ است که جائى براى این گونه تهمتها وجود ندارد. * * * آیه بعد نتیجه اعمال این کوردلان را چنین بیان مى کند: اینها باید روز رستاخیز هم بار گناهان خود را به طور کامل بر دوش بکشند، و هم سهمى از گناهان کسانى را که به خاطر جهل گمراه کرده اند ! (لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْم). بدانید آنها بدترین وزر و مسئولیت را بر دوش مى کشند (أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ). چرا که، گاهى گفتار آنها سبب گمراهى هزاران نفر مى شود، چقدر دشوار است: انسان، هم بار گناهان خود را بر دوش کشد و هم بار گناهان هزاران نفر دیگر را. و هر گاه سخنان گمراه کننده آنها باقى بماند و سرچشمه گمراهى نسلها شود بار آنها نیز بر دوششان سنگینى مى کند! ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۹) ✅ ویژگیهای الگوی شایسته ↩️آنگاه در چهارمين وصف مى فرمايد: «(به دليل نهايت
📝ترجمه و شرح حکمت (۲۸۹) ↩️سپس در هشتمين وصف مى فرمايد: «همواره سخنى مى گفت كه خود انجام مى داد و چيزى را كه انجام نمى داد نمى گفت»؛ (وَكَانَ يَقُولُ مَا يَفْعَلُ وَلا يَقُولُ مَا لا يَفْعَلُ). اين جمله شبيه چيزى است كه از امام عليه السلام در جاى ديگر نقل شده و فرموده است: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي وَاللَّهِ مَا أَحُثُّكُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلاَّ وَأَسْبِقُكُمْ إِلَيْهَا وَلا أَنْهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَةٍ إِلاَّ وَأَتَنَاهَى قَبْلَكُمْ عَنْهَا؛ اى مردم به خدا سوگند من شما را دعوت به اطاعتى (نسبت به اوامر الهى) نمى كنم جز اينكه خودم پيش از شما آن را انجام مى دهم و شما را از معصيتى نهى نمى كنم جز اينكه خودم قبلاً آن را ترك مى گويم». قرآن مجيد نيز شاهد اين مدعاست آنجا كه به زبان سرزنش و توبيخ مى گويد: «(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتآ عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ)؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد كه عمل نمى كنيد؟! اين كار مايه خشم عظيم خداوند است كه سخنى بگوييد و عمل ننماييد». بعضى از شارحان نهج البلاغه تفسير ديگرى براى اين جمله امام عليه السلام دارند ومى گويند: منظور اين است كه همواره قولى مى دهد كه به آن قول عمل مى كند نه اينكه به مردم قول دهد و بعدآ عمل نكند؛ ولى تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد. در نهمين وصف مى فرمايد: «اگر در سخن گفتن مغلوب مى شد هرگز در سكوت كسى بر او غلبه نمى يافت»؛ (وَكَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْكَلامِ لَمْ يُغْلَبْ عَلَى السُّكُوتِ). اشاره به اينكه او كمتر سخن مى گفت و بيشتر سكوت مى كرد به گونه اى كه ديگران در سخن گفتن بر او پيشى مى گرفتند؛ ولى هيچكس در سكوت بر او پيشى نمى گرفت و اين درواقع نكوهش و مذمتى است از پرگويى و مدح وستايشى است درباره سكوت، زيرا مى دانيم سخن گفتن خطرات زيادى دارد؛ بسيارى از گناهان كبيره با سخن انجام مى شود و پرهيز از آنان به وسيله سكوت حاصل مى گردد. سالكان طريق الى الله يكى از مهمترين مواد برنامه خود را صمت و سكوت مى دانند و هرگز حضور قلب و نيروهاى خود را با سخن گفتن بسيار به هدر نمى دهند و در حال سكوت مى توانند بيشتر درباره عظمت خدا بينديشند و به اصلاح خويش بپردازند. به همين دليل افرادى كه سكوت فراوان دارند، افرادى فكور و آگاهند. در حديثى از امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى خوانيم: «مِنْ عَلامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمُ وَالْعِلْمُ وَالصَّمْتُ إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ يَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ إِنَّهُ دَلِيلٌ عَلَى كُلِّ خَيْرٍ؛ از نشانه هاى فهم و شعور، بردبارى و علم وسكوت است. به يقين سكوت، درى از درهاى دانش است. سكوت، محبت مردم را به انسان جلب مى كند و راهنما به سوى هر خير است. از رواياتى كه كلينى؛ در باب پيشگفته (الصّمْتُ وَحِفْظُ اللِّسانِ) نقل كرده معلوم مى شود كه در عصر ائمه بعضى از اصحاب، زبان خود را در مدح آن حضرت و اسرار اهل بيت باز مى گذاشتند و سبب مشكلاتى براى شيعيان مى شدند. در آن زمان، ائمه هدى پيروان خود را به سكوت مضاعف دعوت مى كردند، ازاينرو در حديثى مى خوانيم كه امام صادق عليه السلام به يكى از ياران خود به نام «سالم» فرمود: «يَا سَالِمُ احْفَظْ لِسَانَکَ تَسْلَمْ وَلا تَحْمِلِ النَّاسَ عَلَى رِقَابِنَا؛ اى سالم! زبانت را حفظ كن تا سالم بمانى و مردم را بر گردن ما سوار نكن». درباره سكوت به كرار به تناسب سخنان مولا عليه السلام سخن گفتيم و پس از اين نيز خواهد آمد. البته روشن است سخنان سنجيده و حساب شده در باب تعليم و تعلم، امر به معروف و نهى از منكر و امثال آن مستثناست. در ذيل كلام حكمت آميز 182 بحث فراوانى در اين زمينه داشتيم. سپس در دهمين وصف او كه در واقع تأييدى بر وصف گذشته است، مى فرمايد: «او بر شنيدن حريص تر بود تا گفتن»؛ (وَكَانَ عَلَى مَا يَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ). روشن است كه بسيارى از علوم و دانش هايى كه عايد انسان مى شود از طريق شنوايى است. تمام دروس را انسان از استادش با شنيدن فرا مى گيرد و حل مشكلات را از اين طريق انجام مى دهد. درست است كه سخن گفتن اگر به صورت تعليم به ديگران باشد آن هم داراى فضيلت بسيار است؛ ولى فراموش نكنيم كه اين سخن گفتن در صورتى مفيد است كه طرف، سكوت كند و سخنان را بشنود. به خصوص اگر انسان در محضر عالمى حضور پيدا كند، هرچه سكوت واستماعش بيشتر باشد بهره او بيشتر خواهد بود و به عكس اگر در محضر او پرحرفى كند از فوايد مهمى محروم خواهد شد. بعضى از شعرا در اينجا نكته اى دارند و مى گويند: اگر خداوند دو گوش به انسان داده و يك زبان، معنايش اين است كه شنيدن تو بايد دو برابر گفتن تو باشد. دادند دو گوش و يك زبانت ز آغاز        يعنى كه دو بشنو و يكى بيش مگو ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎امام صادق (ع) : خداوند به یکی از پیامبران وحی کرد که به مومنان بگو که در لباس، خوراک و آداب و رسوم، دشمنان خدا را سرمشق قرار ندهید که اگر چنین کنید، شما هم مثل آنان، دشمنان خدا محسوب می‌گردید. 📗(وسائل الشیعه جلد ۳ صفحه ۲۷۹) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅آیا به قسمت اعتقاد دارید؟ ⭕️ قضا و قدر الهی به چه معناست؟! 🎙استاد_عالی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: پنجاه و یکم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی تا ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ (ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: پنجاه و دوم 🔷واقعه غدیرخم ﺑﺨﺪﺍ، ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﻔﺴﺮ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺩ (ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻔﺴﺮﻳﻦ) ﺍﻣﻌﺎﻥ ﻧﻈﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﺟﻮﻩ ﺩﻫﮕﺎﻧﻪ ﺍﻳﺮﺍ ﻛﻪ ﺭﺍﺯﻱ ﺑﻴﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﻓﺘﺮﺍﻱ ﺑﺸﻴﻌﻪ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪﻩ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﻴﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﮕﻔﺘﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻃﻌﻦ ﻣﻴﺰﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻬﻤﺸﺎﻥ ﻣﻴﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭﺍﻗﻒ ﻣﻴﺸﺪﻧﺪ ﭼﻪ؟ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺍﻗﻮﺍﻝ ﻭ ﻭﺟﻮﻩ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﻧﻘﻞ ﺷﺪ، ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ: ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺟﻬﺎﺩ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ، ﺯﻳﺮﺍ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺍﺯ ﺗﺤﺮﻳﺾ ﻣﻨﺎﻓﻘﻴﻦ ﺑﺠﻬﺎﺩ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻙ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩ، ﺁﻧﺪﻳﮕﺮﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺍﺯ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﺧﺪﺍﻳﺎﻥ ﺛﻨﻮﻳﻬﺎ ﺳﻜﻮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻭ ﺁﻧﺴﻮﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺁﻳﻪ ﺗﺨﻴﻴﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺧﻮﺩ (ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 107 ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺷﺪ) ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺸﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ: ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻮﻩ ﻭ ﺍﻗﻮﺍﻝ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺎﻣﻮﺭﻳﺖ ﺧﻮﺩ، ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺣﺎﺷﺎ ﻭ ﻛﻠﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺴﺒﺘﻬﺎ ﺍﺯ ﺳﺎﺣﺖ ﻋﻈﻤﺖ ﻭ ﻗﺪﺍﺳﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﻪ ﻟﺘﺬﻛﺮﻩ ﻟﻠﻤﺘﻘﻴﻦ ﻭ ﺍﻧﺎ ﻟﻨﻌﻠﻢ ﺍﻥ ﻣﻨﻜﻢ ﻣﻜﺬﺑﻴﻦ ﺳﻮﺭﻩ " ﺍﻟﺤﺎﻗﻪ " ✅ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺩﻳﻦ ﺑﻮﻟﺎﻳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﺳﺖ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ ﻭ ﺍﺗﻤﻤﺖ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﻭ ﺭﺿﻴﺖ ﻟﻜﻢ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺩﻳﻨﺎ " (ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺎﺋﺪﻩ: 3 ( ﺍﻣﺎﻣﻴﻪ ﺑﻄﻮﺭ ﻋﻤﻮﻡ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﺀ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﺮﻳﻤﻪ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﻧﺺ ﻏﺪﻳﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺻﺮﻳﺢ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﻧﺺ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻭ ﺟﻠﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻄﻮﺭﻱ ﻛﻪ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻋﺮﺏ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭﻙ ﻭ ﻓﻬﻢ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﻭ ﺭﺳﻴﺪ، ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﻭ ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﻓﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺣﺎﻓﻈﻴﻦ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻣﻴﻪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻘﻴﻘﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﻘﻠﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺭﺍﺯﻱ، ﺹ 529 ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺛﺎﺭ (ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﻭ ﻣﻔﺴﺮﻳﻦ) ﺛﺒﺖ ﮔﺸﺘﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻣﻲ‌ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻣﺸﻌﺮ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﺑﻪ ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻳﺎ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭ ﺍﺑﻮﺍﻟﺴﻌﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﺷﻴﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺭﺍﺯﻱ ﺟﻠﺪ 3 ﺹ 523 ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﺭﺍ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﻣﻮﺭﺧﻴﻦ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻭﻓﺎﺕ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﻟﺎﻭﻝ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﮔﻮﺋﻲ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺤﺴﺎﺏ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻥ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ (ﺑﺮ ﺳﺒﻴﻞ ﺗﺴﺎﻣﺢ) ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ، ﺍﻳﻦ ﺑﺤﻘﻴﻘﺖ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ: ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻋﺮﻓﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﺴﻠﻢ ﻭ ﺻﺤﻴﺢ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﮔﺸﺘﻪ، ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ، ﻣﻀﺎﻓﺎ ﺑﺮ ﻧﺼﻮﺹ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﻮﻝ ﭘﺸﺘﻲ ﺑﺎﻧﻲ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺟﺰ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻤﻔﺎﺩ ﺁﻥ ﮔﺮﻳﺰﻱ ﻧﻴﺴﺖ، ﺗﺎ ﺑﺮﺳﻴﻢ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺁﻥ. ↩️ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و پنجم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻3.
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و ششم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻ارتباط خوارج با بنی امیه گفتیم که خوارج، گروهی بودند که علیرغم تلاش برای دریافت حق، در تشخیص آن دچار اشتباه شدند. آن ها می خواستند اسلام را در جامعه پیاده کنند، اما به دلیل جهل و سطحی نگری به امور، در ورطه هلاکت افتادند. نکته مهم اینجاست که آیا بزرگان خوارج نظیر ابن کوا و شبث بن ربعی نیز چنین بودند؟ 🔻 ما در این جا ثابت می کنیم که سران خوارج، برخلاف عموم آن ها، افرادی منفعت طلب بودند و ظاهرا مأموریت هایی را برای ایجاد اختلاف و تفرقه از سوی بنی امیه دریافت کرده بودند. آن ها خوارج را به صحنه نبرد با امام آوردند و توانستند تفرقه ای را که مطلوب معاویه و حزب اوست، به وجود بیاورند؛ همان تفرقه ای که ابوالاعور اسلمی آن را شرط ادامه حیات سیاسی معاویه بعد از حکمیت، معرفی کرد. 🔻طبری می نویسد هنگامی که یاران امام از صفین برمی گشتند، با یکدیگر اختلاف پیدا کرده بودند و حتی به هم، ناسزا می گفتند و به روی هم تازیانه می کشیدند. در این هنگام، شبث بن ربعی به عنوان سالار خوارج از لشکر امام خارج شد و از طرفی عبدالله بن کوا نیز در منصب امام جماعت خوارج، راه خود را از امام جدا کرد. 🔻 بدین ترتیب، دو نفر از سران اصلی خوارج، یعنی شبث بن ربعی و عبدالله بن کوا، مشخص شدند. با نیم نگاهی به سوابق این دو فرد به خوبی می شود لایه های پنهان نفوذ بنی امیه در خوارج را مشاهده کرد. این دو فرد، با اینکه از سران خوارج بودند و گروه زیادی را به مصاف با امام فرستاند و سبب کشته شدن آن ها شدند، خود از جنگ با امام صرف نظر کردند و به سپاه امام پیوستند و جالب اینکه در برابر خوارج جنگیدند. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲۴ الی ۲۹) 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول در
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴ تا۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️جمله لِیَحْمِلُوا (باید این بار را بر دوش کشند) به صورت امر است، مفهومش بیان نتیجه و عاقبت کار است، درست همانند این که: به کسى مى گوئیم اکنون که این عمل خلاف را انجام دادى باید نتیجه آن را تحمل کنى و تلخى آن را بچشى (بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند که لام لِیَحْمِلُوا لام عاقبت باشد).أَوْزار جمع وِزر به معنى بار سنگین و نیز به معنى گناه آمده است و این که به وزیر، وزیر گفته مى شود، براى این است که: مسئولیت سنگینى به دوش مى کشد. در اینجا این سؤال پیش مى آید که: چگونه قرآن گفته است: قسمتى از بار گناهان کسانى را که گمراه کرده اند، بر دوش دارند و نگفته همه بار گناهان آنها را، با این که: در روایات مى خوانیم: اگر کسى سنت بدى بگذارد تمام گناهان کسانى که به آن عمل کرده اند را بر دوش مى کشد.بعضى از مفسران، در پاسخ این سؤال گفته اند که: پیروان گمراه دو نوع گناه دارند، گناهانى را که به عنوان پیروى از رهبرانشان مرتکب مى شوند، و گناهانى را که مستقلاً دارند، آنچه بر دوش رهبران سنگینى مى کند نوع اول است. و بعضى مِنْ را در آیه فوق، براى تبعیض نگرفته اند بلکه براى بیان این که: گناهان پیروان بر دوش رهبران است، دانسته اند.ولى تفسیر دیگرى به نظر مى رسد که: از همه اینها دلچسب تر است، و آن این که: پیروان گمراه، دو حالت دارند، گاهى آگاهانه به دنبال این رهبران منحرف مى افتند، که نظیرش را در طول تاریخ فراوان دیده ایم، در این صورت، عامل گناه هم دستور رهبران است، و هم تصمیم خودشان، و در اینجا است که یک سهم از مسئولیت گناهانشان بر دوش رهبران است (بى آن که چیزى از گناهان آنها کاسته شود)اما گاه مى شود: پیروان بدون این که: مایل باشند اغفال مى شوند و تحت تأثیر وسوسه هاى رهبران گمراه قرار مى گیرند که نمونه آن در میان مردم عوام در بسیارى از جوامع دیده مى شود، ـ آنها حتى ممکن است با قصد تَقَرُّبِ اِلَى اللّه به دنبال چنین برنامه هائى حرکت کنند، ـ در این صورت، همه بار گناهانشان بر دوش پیشوایان گمراه است، و خودشان اگر در تحقیق کوتاهى نکرده باشند مسئولیتى ندارند.ولى دسته اول که با علم و آگاهى تبعیت کرده اند، مسلماً سر سوزنى از گناهشان کم نمى شود، در عین این که پیشوایانشان سهمى از مسئولیت را بر دوش مى کشند.ذکر این نکته نیز لازم است: تعبیر بِغَیْرِ عِلْم دلیل بر آن نیست که: پیروان این گمراهان هیچگونه آگاهى از وضع رهبرانشان نداشتند و به طور کلى اغفال شده بودند تا هیچگونه مسئولیتى شخصاً نداشته باشند، بلکه این تعبیر همانند آنست که مى گوئیم: افراد جاهل و نادان زود به دام اغواگران مى افتند، اما افراد دانا بسیار دیر!.لذا قرآن در آیات دیگر این پیروان را تبرئه نکرده، و سهمى ازمسئولیت را نیز براى آنان قائل شده است، چنانکه در آیات ۴۷ و ۴۸ سوره مؤمن مى خوانیم: وَ إِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنّا کُنّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنّا نَصِیباً مِنَ النّارِ * قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنّا کُلٌّ فِیها إِنَّ اللّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبادِ: گمراه کنندگان و گمراه شوندگان در دوزخ با هم بحث و جدل مى کنند، پیروان نادان و ضعیف به مستکبرین مى گویند ما پیرو شما بودیم، آیا سهمى از آتش را به جاى ما مى پذیرید؟! * آنها پاسخ مى دهند ما همگى در دوزخیم خداوند حکم (عادلانه اى) بین بندگانش کرده است !آیه بعد، به بیان این نکته مى پردازد: این اولین بار نیست که مستکبران به رهبران الهى تهمت مى زنند، و وحى آسمانى را اساطیر اولین مى شمارند، بلکه آنهائى که قبل از اینها بودند نیز از این گونه توطئه ها داشتند، ولى خداوند به سراغ شالوده زندگى آنها رفت و از اساس آن را ویران نمود، و سقف بر سرشان از بالا فرود آمد ! (قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ).و عذاب و مجازات الهى از آنجا که باور نمى کردند و نمى دانستند به سراغشان آمد (وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ).گر چه بعضى از مفسران آیه فوق را به جریان کار نمرود و ساختمانى که به پندارش براى صعود به آسمان و مبارزه با خداى آسمان!! ساخته بود تفسیر کرده اند.و بعضى دیگر، به جریان بخت النصر ، ولى مسلّم است که مفهوم آیه عام است، و توطئه هاى همه مستکبران و رهبران گمراه را در بر مى گیرد.جالب این که: قرآن مى گوید: خداوند براى بر هم زدن توطئه هاى این مستکبران، اقدام روبنائى نمى کند، بلکه به سراغ ریشه و زیربناى کار آنها رفته، تشکیلاتشان را از اساس به هم مى ریزد، و سقفها را بر سرشان فرود مى آورد.آرى، چنین است: مجازات الهى درباره این گونه افراد. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه:۸۳ بخش اول 🤲حمد و ستایش خداوند ↩️و در دومين جمله، او را مبدأ برکات مى شمرد چه ج
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش دوم ✅تقوا سرنوشت سازترين مسأله زندگى انسانها: 🔹در بخش دوم از اين خطبه، بعد از حمد و ثناى الهى و شهادت به نبوّت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) امام(عليه السلام) به سراغ سرنوشت سازترين مسأله در زندگى انسانها، يعنى تقوا مى رود، و همه را توصيه به تقواى الهى مى کند، و براى خداوند دَه وصف بيان مى نمايد که همه آنها انگيزه تقوا است. گاه اشاره به نعمت هاى فراوان خدا مى کند و گاه سخن از حساب و کتاب و جزا به ميان مى آورد و گاه به اِنذارهاى الهى و اتمام حجّت ها اشاره مى کند و نيز از محدودبودن عمر و امتحان و آزمايش خداوند سخن مى گويد، که هر يک از اينها، به تنهايى مى تواند انسان را به سوى تقوا دعوت کند; مى فرمايد: «اى بندگان خدا! شما را به تقوا و ترس از خدايى که مَثَل هايى براى بيان حقايق ذکر کرده است، سفارش مى کنم.» (أُوصِيکُمْ عِبَادَاللهِ بَتَقْوَى اللهِ الَّذِي ضَرَبَ الاَْمْثَالَ). مثالها و تشبيهاتى که در قرآن مجيد و سخنان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و معصومين(عليهم السلام) آمده و حقايق عقلى را به ذهن آدمى نزديک مى کند و در آستانه حس قرار مى دهد، گاه به صورت تشبيه محسوس به محسوس است (البته محسوسى روشن تر از محسوس اوّل) و گاه معقول به محسوس و گاه محسوس به معقول و گاه معقول به معقول است; و هدف در تمام اينها آن است که مسايل تربيتى و اوامر و نواهى الهى، کاملاً مفهوم و دلنشين گردد و جاى عذر و بهانه اى براى کسى باقى نماند. آرى مثالها راه را نزديک مى کند و مفاهيم پيچيده را روشن و همگانى مى سازد و درجه اطمينان به مسايل را بالا مى برد و لجوجان را خاموش مى سازد. سپس مى فرمايد: «همان خداوندى که مدّت زندگى شما را معيّن فرموده است.» (وَ وَقَّتَ لَکُمُ الاْجَالَ). آرى هر کس و هر امّتى سرآمدِ عمرى دارد و مُهر فنا بر جبين همه موجودات خورده است، خواه اين اجل، پايان قطعى زندگى و به اصطلاح «اجل مسمّى» باشد، يا پايان مشروط و «اجل اخترامى». قرآن مجيد مى گويد: «وَ لِکُلِّ أُمَّة أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَ يَسْتَقْدِمُونَ; هر امّتى سرآمد عمرى دارد و چون سرآمدشان فرارسد، نه يک لحظه تأخير مى کنند و نه پيشى مى گيرند.»و نيز مى فرمايد: «کُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَان; تمام کسانى که بر صفحه زمين زندگى مى کنند، فانى مى شوند».( بديهى است انسان هنگامى که توجّه به ناپايدارى زندگى دنيا و سرآمد عمر، پيدا کند، به سوى تقوا گام برمى دارد. در سومين و چهارمين وصف مى فرمايد: «همان خداوندى که لباس هاى زيبا، بر شما پوشانيد و زندگى پر وسعت به شما بخشيد». (وَأَلْبَسَکُمُ الرِّيَاشَ وَ أَرْفَغَ لَکُمُ الْمَعَاشَ). در اين تعبير، امام(عليه السلام) نخست از ميان تمام نعمت ها، مسأله لباس را مطرح کرده سپس به تمام مواهب معاش و زندگى اشاره مى کند. اين ذکر خاصّ قبل از عام، شايد از اين جهت باشد که لباس از مهمترين نعمت ها است، نه تنها انسان را از سرما و گرما حفظ مى کند و در برابر حوادث و ضرباتى که از هر سو ممکن است وارد شود محافظت مى نمايد و عيوب آدمى را مى پوشاند، بلکه از اين نظر که تقوا در آيات قرآن به لباس تشبيه شده، اين تعبير تناسبى با اصل سخن، که دعوت به تقوا است دارد. اين نکته نيز شايان دقّت است که وجود اين نعمت هاى گسترده و فراوان، در تمام زندگى انسان انگيزه اى بر «معرفة اللّه» و سپس انگيزه اى براى تقوا است. چگونه ممکن است انسان نعمت را بشناسد و حرمت ولى نعمت را نگه ندارد و آشکارا به مخالفت او برخيزد؟! قرآن مجيد مى گويد: «يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْکُمْ لِبَاساً يُوَارِي سَوْآتِکُمْ وَ رِيشاً وَ لِبَاسُ التَّقْوَى ذلِکَ خَيْرٌ; اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فروفرستاديم که عيوب شما را مى پوشاند و مايه زينت شما است و لباس پرهيزکارى بهتر است». قابل توجّه اين که، «ريش» در اصلِ واژه عربى، به معناى پرهاى پرندگان است و از آنجا که پرهاى پرندگان يک لباس طبيعى در اندام آنها است، به هرگونه لباس نيز واژه «ريش» اطلاق شده و از آنجا که پرهاى پرندگان غالباً به رنگ هاى مختلف و داراى زيبايى خاصّى است، مفهوم زينت در معناى کلمه «ريش» افتاده است و از آن نظر که تقوا، هم عيوب آدمى را مى پوشاند و هم او را در برابر وساوس شيطان حفظ مى کند و هم زينت آدمى محسوب مى شود، تعبير لباس در آيه فوق در مورد تقوا وارد شده است. در بيان پنجمين و ششمين وصف مى فرمايد: «خدايى که حساب و شمارش را بر گِرد شما قرار داد و جزا (کيفر و پاداش الهى) را مراقب شما نمود (تمام اعمال شما تحت حساب است و پاداش و کيفر الهى در انتظار شماست).» (وَ أَحَاطَ بِکُمُ الاِْحْصَاءَ، وَأَرْصَدَ لَکُمُ الْجَزَاءَ). ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا