قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: پنجاه و دوم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﺑﺨﺪﺍ، ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﻔﺴﺮ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: پنجاه و سوم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ 1-ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮﺟﻌﻔﺮ، ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻃﺒﺮﻱ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 310، ﺩﺭ " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ " ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺹ 89 ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻛﺮﻳﻤﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ. 2- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ، ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 410، ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻋﺒﺪﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺑﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺸﺖ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﻫﺠﺪﻫﻢ ﻣﺎﻩ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﺠﻪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻳﻌﻨﻲ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ- ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ، ﺟﻠﺪ 2 ﺹ 14. ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﺪﺭ ﺍﻟﻤﻨﺜﻮﺭ " ﺹ 259 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ (ﺑﺴﻨﺪ ﺿﻌﻴﻒ) ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻭ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ: ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ.... ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ، ﻭ ﺧﻄﻴﺐ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺑﺴﻨﺪ ﺿﻌﻴﻒ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ
ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺷﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺠﺪﻫﻢ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﺠﻪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ [ ﺻﻔﺤﻪ 117] ﺍﺳﺖ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ "، ﺳﭙﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ: ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 1 " ﺍﻟﺎﺗﻘﺎﻥ " ﺹ 31 " ﺍﺯ ﭼﺎﭖ ﺳﺎﻝ 1360 " ﺑﺪﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺑﺪﺧﺸﻲ ﺩﺭ " ﻣﻔﺘﺎﺡ ﺍﻟﻨﺠﺎ " ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺯﺍﻕ ﺭﺳﻌﻨﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺹ 98 ﮔﺬﺷﺖ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺳﭙﺲ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺁﻥ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﭘﺲ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ.. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﻪ ﻭ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﺮﺏ ﺑﺮﺳﺎﻟﺘﻲ ﻭ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ ﻟﻌﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ " ﻭ ﺍﺭﺑﻠﻲ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻟﻔﻆ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭ " ﻛﺸﻒ ﺍﻟﻐﻤﻪ " ﺹ 95 ﺍﺯ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻗﻄﻴﻔﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻔﺮﻗﻪ ﺍﻟﻨﺎﺟﻴﻪ " ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺣﺎﻓﻆ، ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﺑﺎﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﻭﺯﻳﻜﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﻋﻮﺕﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ، ﻭ ﺁﻥ، ﺭﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺣﺪﻳﻜﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻞ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ، ﺳﭙﺲ ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺟﺪﺍ ﻧﺸﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ ﭘﺲ ﮔﻔﺖ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺣﺮﻑ ﺑﺤﺮﻑ ﻣﻴﺎﻳﺪ. 3- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 430 ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ (ﻣﺎ ﻧﺰﻝ ﻣﻦ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﻓﻲ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ، ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺨﻠﺪ (ﻣﺤﺘﺴﺐ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 357 (ﻛﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻳﺤﻴﻲ ﺣﻤﺎﻧﻲ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻊ، ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻋﺒﺪﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 118] ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺑﺴﻮﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩ، ﺑﺎﻣﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩ، ﺳﭙﺲ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ
ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺤﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻞ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻣﺘﻔﺮﻕ ﻧﺸﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ: ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و ششم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻ارت
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و هفتم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻 برخی از سران خوارج؛ جزو قاتلان و دشمنان با امام بودند؛ به عنوان مثال شبعث بن ربعی. مؤذن سجاح، از مرتدان بعد از پیامبر بود. همانطور که گفتیم وی از نخستین افراد خوارج محسوب می شود. همچنین نوشته اند وی از زمره قاتلان و محاربان با امام حسین علیه السلام است.
🔻 او همچنین در قتل عثمان نیز شرکت داشت. او از جانب امام برای احتجاج با معاویه در صفین اعزام شد. او در زمان امام علی نیز مسجدی بنا کرده بود که مانند مسجد اشعث، مرکز گسترش نفاق و توطئه علیه امام محسوب می شد. به همین دلیل، امیرالمومنین، مردم را از اقامه نماز در برخی مساجد مانند مسجد شبث نهی فرمود. بعد از جریان کربلا، او از کسانی است که مسجد خود را برای شادی و به شکرانه قتل امام حسین، بازسازی کرد.
🔻بعدها نیز وی در زمره یاران مختار آمد و بعد نیز از وی روی گرداند. جالب اینکه، او فردی دمدمی مزاج و متلون بود او حتی در زمان خروج طلحه و زبیر، هنگامی که زید بن صوحان نامه امام را نزد ابوموسی اشعری در کوفه برد، ضمن اتهام دزدی و فتنه انگیزی به زید، از عایشه حمایت کرد. موضع عایشه در جمل علیه امام علی (ع) را پیش از این آوردیم.
🔻سران خوارج؛ جزو افرادی بودند که اشعث بن قیس ، بزرگ فتنه گر کوفه و تحمیل کننده حکمیت به امام، را یاری می دادند. همانطور که اشاره کردیم، شبث در کنار اشعث، مسجدی را بنا کرد که امام علی از نماز خواندن در آن نهی فرمود. ابن کوا نیز مانند شبث، همصدا با دیگر خوارج و همراه با خواست بنی امیه، بر انتخاب ابوموسی به عنوان داور، اصرار داشت.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴ تا۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️جمله لِیَحْمِلُ
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۲۴ تا ۲۹
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️مسلماً ریشه کن کردن ساختمان و فرود آمدن سقف، ممکن است، اشاره به ساختمان و سقف ظاهرى آنها باشد، که بر اثر زلزله ها و صاعقه ها در هم کوبیده شد و بر سر آنان فرود آمد.
و ممکن است، کنایه از سازمان و تشکیلات آنها باشد که به فرمان خدا از ریشه بر کنده شد، و نابود گشت، ضمناً مانعى ندارد که آیه اشاره به هر دو معنى باشد.
این نکته نیز، قابل ملاحظه است که: قرآن بعد از ذکر کلمه سقف تعبیر به مِنْ فَوْقِهِم مى کند، با این که: مسلماً سقف همیشه در طرف بالا است، این ممکن است به خاطر تأکید باشد و هم به خاطر بیان این نکته که گاهى ممکن است سقف فرود آید، ولى صاحب خانه در آنجا نباشد اما در مورد این تبهکاران سقف فرود آمد، و آنها زیر آن بودند و نابود شدند.
تاریخ امروز و گذشته چقدر زنده و روشن، صحنه هاى این مجازات الهى را نشان مى دهد، زورمندان و جبارانى بوده اند که: دستگاه خویش را آن چنان مستحکم مى پنداشتند که، نه براى خود بلکه، براى آینده فرزندانشان در آن دستگاه نقشه مى کشیدند، و طرح مى ریختند و ظاهراً تمام مقدمات براى حفظ قدرت و ثبات نظامشان را فراهم ساخته بودند، ولى ناگهان، از همانجا که آنها هیچ فکرش را نمى کردند عذاب الهى به سراغشان آمد، و سقف بارگاهشان را بر سرشان فرو ریخت، آن چنان نابود، یا پراکنده شدند، که گوئى هرگز بر صفحه زمین نبودند!
* * *
آنچه گفته شد عذاب دنیاى آنها است، ولى مجازات آنها به همین جا پایان نمى گیرد، بلکه بعد از این در روز رستاخیز خدا آنها را رسوا مى سازد (ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُخْزِیهِمْ).
و آنها را مورد سؤال قرار داده مى گوید: کجا هستند آن شریکانى که شما براى من ساخته بودید، و به آنها عشق مىورزیدید، و به خاطر آنها با دیگران به مجادله و حتى دشمنى برمى خاستید ؟! (وَ یَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ).
در اینجا آنها پاسخى براى این سؤال مسلماً ندارند ولى عالمان در آنجا زبان به سخن مى گشایند و مى گویند: شرمندگى و رسوائى و همچنین بدبختى امروز براى کافران است (قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْکافِرِینَ).
بدینگونه روشن مى شود که: سخن گویان در قیامت، عالمان و دانشمندانند چرا که در آن محضر بزرگ، باید سخنى گفت که، خلافى در آن نباشد و این از کسى جز عالمان با ایمان ساخته نیست.
و اگر مى بینیم در بعضى از روایات اهلبیت(علیهم السلام) تفسیر به امامان معصوم شده است، به خاطر آن است که: آنها مصداق اتم و اکمل عالمان باایمانند.
ذکر این نکته، نیز لازم است که، منظور، از این سؤال و جواب که میان مشرکان و عالمان رد و بدل مى شود، کشف مطلب پنهان و مکتومى نمى باشد، بلکه این خود یک نوع مجازات و کیفر روانى است، ـ به خصوص این که مؤمنان آگاه در این جهان همواره مورد ملامت و سرزنش این مشرکان مغرور بودند، ـ و در آنجا باید این مغروران، کیفر خود را از همین راه ببینند، و مورد ملامت و شماتت واقع شوند در جائى که هیچ راه انکار و نجات براى آنها نیست.
* * *
آیه بعد توصیفى از کافرانى مى کند که آیه قبل، با نام آنها پایان یافته بود با تعبیرى که درس تکان دهنده اى براى بیدار کردن غافلان و بى خبران است مى گوید: آنها کسانى هستند که فرشتگان مرگ روح آنها را مى گیرند، در حالى که به خود ظلم کرده بودند (الَّذِینَ تَتَوَفّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ).
زیرا انسان، هر ظلم و ستمى کند در درجه اول، به خودش باز مى گردد و خانه خویشتن را قبل از خانه دیگران ویران مى سازد; چرا که گام اول ظلم، گام اول ویرانگرى ملکات درونى و صفات برجسته خود انسان است.
و از این گذشته، بنیاد ظلم در هر جامعه اى بر قرار شود، با توجه به پیوندهاى اجتماعى، سرانجام دور مى زند و به خانه ظالم بر مى گردد.
اما آنها هنگامى که خود را در آستانه مرگ مى بینند و پرده هاى غرور و غفلت از مقابل چشمانشان کنار مى رود فوراً تسلیم مى شوند، و مى گویند ما کار بدى انجام نمى دادیم ! (فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کُنّا نَعْمَلُ مِنْ سُوء).
چرا آنها انجام هر گونه کار بد را انکار مى کنند؟ آیا دروغ مى گویند، به خاطر این که: دروغ بر اثر تکرار، صفت ذاتى آنها شده است؟ و یا مى خواهند بگویند ما مى دانیم این اعمال را انجام داده ایم ولى اشتباه کرده ایم و سوء نیت نداشته ایم؟ ممکن است هر دو باشد.
ولى بلافاصله به آنها گفته مى شود: شما دروغ مى گوئید، اعمال زشت فراوانى انجام دادید آرى خداوند از اعمال و همچنین از نیتهاى شما با خبر است (بَلى إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
بنابراین جاى انکار کردن و حاشا نمودن نیست!
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
امام على عليه السلام:
إنَّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدبارا، فإذا أقبَلَت فَاحمِلُوها علَى النَّوافِلِ، و إذا أدبَرَتْ فَاقتَصِرُوا بها علَى الفَرائضِ
همانا دلها را روى آوردنى است و روى گرداندنى. پس هر گاه روى آورند، آنها را به انجام مستحبّات وا داريد و هر گاه پشت كردند، به انجام واجبات بسنده كنيد
نهج البلاغه حکمت312
@Nahjolbalaghe2
یکی ی دونهی خدا.mp3
2.81M
#موعظه
✅فلسفه نماز
🎙 استاد پناهیان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: پنجاه و سوم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: پنجاه و چهارم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﭘﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﻪ ﻭ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﺮﺏ ﺑﺮﺳﺎﻟﺘﻲ ﻭ ﺑﺎﻟﻮﻟﺎﻳﻪ ﻟﻌﻠﻲ ﻣﻦ ﺑﻌﺪﻱ " ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ، ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺣﺴﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻓﺮﻣﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺷﻌﺎﺭﻱ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻳﺪ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﮕﻮ ﺑﻤﻴﻤﻨﺖ ﻭ ﺑﺮﻛﺖ ﺍﻟﻬﻲ، ﭘﺲ ﺣﺴﺎﻥ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﻣﻦ ﭘﻴﺮﻭ ﺍﻣﺮ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻣﻤﻀﻲ ﻭ ﻣﺠﺮﻱ ﺍﺳﺖ، ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻣﻴﺪﺍﺭﻳﻢ، ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ: ﻳﻨﺎﺩﻳﻬﻢ ﻳﻮﻡ ﺍﻟﻐﺪﻳﺮ ﻧﺒﻴﻬﻢ ﺑﺨﻢ، ﻓﺎﺳﻤﻊ ﺑﺎﻟﺮﺳﻮﻝ ﻣﻨﺎﺩﻳﺎ ﻳﻘﻮﻝ ﻓﻤﻦ ﻣﻮﻟﺎﻛﻢ ﻭ ﻭﻟﻴﻜﻢ ﻓﻘﺎﻟﻮﺍ ﻭ ﻟﻢ ﻳﺒﺪﻭﺍ ﻫﻨﺎﻙ ﺍﻟﺘﻌﺎﻣﻴﺎ ﺍﻟﻬﻚ ﻣﻮﻟﺎﻧﺎ ﻭ ﺍﻧﺖ ﻭﻟﻴﻨﺎ
ﻭ ﻟﻢ ﺗﺮ ﻣﻨﺎ ﻓﻲ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ ﻋﺎﺻﻴﺎ ﻓﻘﺎﻝ ﻟﻪ ﻗﻢ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﻓﺎﻧﻨﻲ ﺭﺿﻴﺘﻚ ﻣﻦ ﺑﻌﺪﻱ ﺍﻣﺎﻣﺎ ﻭ ﻫﺎﺩﻳﺎ ﻓﻤﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﻓﻬﺬﺍ ﻭﻟﻴﻪ ﻓﻜﻮﻧﻮﺍ ﻟﻪ ﺍﻧﺼﺎﺭ ﺻﺪﻕ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎ ﻫﻨﺎﻙ ﺩﻋﺎ ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻭﻟﻴﻪ ﻭ ﻛﻦ ﻟﻠﺬﻱ ﻋﺎﺩﺍ ﻋﻠﻴﺎ ﻣﻌﺎﺩﻳﺎ [ ﺻﻔﺤﻪ ﻭ ﺷﻴﺦ ﺗﺎﺑﻌﻲ- ﺳﻠﻴﻢ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ ﻫﻠﺎﻟﻲ- ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻟﻔﻆ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻃﻠﺒﻴﺪ ﻭ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩ، ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺣﺪﻱ ﻛﻪ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻞ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ... ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ. 4- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ، ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 463، ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﻮﺩ، ﺟﻠﺪ 8 ﺹ 290 ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺑﺸﺮﺍﻥ، ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ، ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺩﺍﺭ ﻗﻄﻨﻲ، ﺍﺯ ﺣﺒﺸﻮﻥ ﺧﻠﺎﻝ،ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺭﻣﻠﻲ، ﺍﺯ ﺿﻤﺮﻩ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺷﻮﺫﺏ، ﺍﺯ ﻣﻄﺮ ﻭﺭﺍﻕ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺣﻮﺷﺐ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ- ﻭ ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻴﺮﻱ، ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ، ﺍﺯ ﺿﻤﺮﻩ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺷﻮﺫﺏ، ﺍﺯ ﻣﻄﺮ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺣﻮﺷﺐ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ، ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﻭﺯ ﻫﺠﺪﻫﻢ ﺍﺯ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﺠﻪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﺪﺍﺭﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺷﺼﺖ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﺪ، ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺑﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻢ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﺭﻱ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ. ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ " ﺳﭙﺲ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﺧﻄﺎﺏ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺑﻪ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ، ﮔﺮﺩﻳﺪﻱ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ "... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ. 5- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺳﺠﺴﺘﺎﻧﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 477 ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﻳﺤﻴﻲ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺤﻤﻴﺪ ﺣﻤﺎﻧﻲ ﻛﻮﻓﻲ، ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻊ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﻋﻮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﺎﻣﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺯﻳﺮ
ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻠﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺭ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ. 6- ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﻤﻐﺎﺯﻟﻲ ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 483 ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ، ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻃﺎﻭﺍﻥ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻴﻦ، ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﺳﻤﺎﻙ، ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﻣﺤﻤﺪ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻧﺼﻴﺮ ﺧﻠﺪﻱ، ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺭﻣﻠﻲ، ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﺿﻤﺮﻩ ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻌﻪ ﻗﺮﺷﻲ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺷﻮﺫﺏ، ﺍﺯ ﻣﻄﺮ ﻭﺭﺍﻕ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﻦ ﺣﻮﺷﺐ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ... ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻠﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺭ ﻃﺮﻳﻖ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ (ﺩﺭ ﺍﻟﻌﻤﺪﻩ ﺻﻔﺤﻪ 52 (ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺰ ﺁﻧﺮﺍ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. 7- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ، ﺣﺎﻛﻢ ﺣﺴﻜﺎﻧﻲ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 184 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ) ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ: ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﻴﺮﺍﺯﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻮﻛﺮ ﺟﺮﺟﺎﻧﻲ، ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﺼﺮﻱ، ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻤﺎﺭ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ، ﺍﺯ ﻳﺤﻴﻲ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺤﻤﻴﺪ ﺣﻤﺎﻧﻲ، ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻊ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻋﺒﺪﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ، ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... ﺍﻟﺎﻳﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﻪ ﻭ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﺮﺏ ﺑﺮﺳﺎﻟﺘﻲ، ﻭ ﻭﻟﺎﻳﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ
ﻃﺎﻟﺐ ﻣﻦ ﺑﻌﺪﻱ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ، ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ. 8- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﺩﻣﺸﻘﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 571 ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﻭ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ (ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﺪﺭ ﺍﻟﻤﻨﺜﻮﺭ " ﺹ 259 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و هفتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 ب
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و هشتم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻آن ها در کنار اشعث، از تحمیل کنندگان حکمیت به امام بودند و در چارچوب سیاست بنی امیه، یعنی انتخاب ابوموسی اشعری، به امام فشار آوردند تا در نهایت امام مجبور به پذیرش این موضوع شد.
🔻حتی شبث می گفت با انتخاب ابوموسی، بلا دور می شود! وی با چنین سخنانی، ضمن تحریک دیگران، باعث شد همان کسانی که حکمیت را به امام تحمیل کردند، بعد از شکست ابوموسی در این ماجرا، امام علی را متهم به تفرقه و گناه کنند. ظاهرا شبث می خواست جنگ را با انتخاب یکی از عناصر نفوذی دشمن از سر مسلمانان کم کند. امری که هر شخص با بصیرتی نسبت به آن پرهیز دارد.
🔻نکته بسیار مهم در مورد تفاوت سران خوارج و بدنه مردمی آن ها اینکه، همانگونه که در مورد ابن ملجم گفتیم که او در شب شهادت امام علی، شراب خورد، برخی از همین سران خوارج، گناهان بزرگی همچون زنا انجام می دادند.
🔻 چه طور می شود بگوییم خوارج انسان های مسلمان و مومنی بودند؟ آیا جز این نیست که عبادت های کثیری که برای خوارج ذکر کرده اند، برای بدنه عمومی آن ها بوده ولی سران این دسته، اهل معاصی کبیره مانند زنا و شراب خواری بودند؟ مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی در کتاب ارزشمند امام علی و خوارج، به مسائلی اشاره می کند که به خوبی بیانگر ادعای ماست.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۲۴ تا ۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️مسلماً ریشه کن
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴تا۲۹
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
اکنون که چنین است از درهاى جهنم وارد شوید در حالى که جاودانه در آن خواهید بود (فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).
چه جاى بدى است جایگاه متکبران (فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ).
* * *
نکته ها:
۱ ـ سنت حسنه و سیئه
براى انجام یک عمل قطعا مقدمات زیادى لازم است، و در این میان، نقش رهبران و ارشاد کنندگان و یا وسوسه گران، نقش مهمى است.
همچنین نقش سنتهاى خوب یا زشت و ننگین، که زمینه فکرى و اجتماعى را براى این گونه اعمال فراهم مى کند نمى توان از نظر دور داشت، بلکه، گاه مى شود که نقش رهبران، و یا سنت گذاران بر همه عوامل دیگر پیشى مى گیرد.
از این رو، هیچ دلیلى ندارد که، آنها شریک جرم و یا شریک در نیکى ها نباشند.
روى همین منطق در آیات قرآن و روایات اسلامى به مسأله دلالت بر نیکى و بدى و یا سنت گذاردن، اعم از نیک و بد تکیه فراوان شده است.
در آیات فوق خواندیم: مستکبران گمراه و اغواگر، هم بار گناهان خویش را بر دوش مى کشند و هم سهمى از بار گناهان پیروانشان را (بى آن که از مسئولیت پیروان کاسته شود).
این موضوع تا آنجا مورد اهمیت است، که به گفته پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله): الدّالُ عَلَى الْخَیرِ کَفاعِلِهِ: آن کس که دعوت به نیکى مى کند همانند فاعل آنست .
در حدیثى که در ذیل آیات فوق، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، مى خوانیم: أَیُّمَا دَاع دَعَا إِلَى الْهُدَى فَاتُّبِعَ فَلَهُ مِثْلُ أُجُورِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ وَ أَیُّمَا دَاع دَعَا إِلَى ضَلَالَة فَاتُّبِعَ فَإِنَّ عَلَیْهِ مِثْلَ أَوْزَارِ مَنِ اتَّبَعَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْءٌ !:
هر کسى دعوت به هدایت کند و از او پیروى کنند، پاداشى همچون پاداش پیروانش خواهد داشت، بى آن که از پاداش آنها چیزى کاسته شود. و هر کس دعوت به ضلالت کند، و از او پیروى کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بى آن که از کیفر آنها کاسته شود .
و از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل شده: مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةِ عَدْل فَاتُّبِعَ کَانَ لَهُ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ وَ مَنِ اسْتَنَّ سُنَّةَ جَوْر فَاتُّبِعَ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْءٌ:
کسى که سنت عدلى ایجاد کند و از آن پیروى شود همانند پاداش کسانى را که به آن عمل مى کنند خواهد داشت، بى آن که از پاداش آنها کم شود و کسى که سنت ظلمى بگذارد و از آن پیروى شود همانند گناه کسانى که به آن عمل مى کنند خواهد داشت، بى آن که چیزى از گناهان آنها کاسته شود .
به همین مضمون روایات متعدد دیگرى از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده که شیخ حرّ عاملى (رحمه الله) در جلد یازدهم وسائل ، کتاب الامر بالمعروف و النهى عن المنکر باب شانزدهم، آنها را جمع آورى کرده است.
در صحیح مسلم نیز حدیثى به مضمون زیر آمده است:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در میان یاران نشسته بود، جمعى پا برهنه و فاقد لباس خدمتش رسیدند، در حالى که شمشیرها را بر کمر بسته بودند (و آماده جهاد بودند) از مشاهده فقر آنها، چهره پیامبر(صلى الله علیه وآله) دگرگون شد، به خانه رفت و سپس برگشت و به بلال دستور داد مردم را دعوت به اجتماع و نماز کند، بعد از برگزارى نماز پیامبر خطبه اى خواند فرمود: اى مردم از خدا بترسید همان خدائى که شما را همگى از یک نفس آفرید، و بدانید خدا مراقب شما است، مردم! تقوا پیشه کنید و به فکر فرداى قیامت باشید.
هر کدام بتوانید از دینار، درهم، لباس، گندم، خرما، حتى بخشى از یک دانه خرما به نیازمندان کمک کنید.
در این هنگام مردى از انصار ، کیسه پولى آورد که در دستش جاى نمى گرفت این امر سبب تشویق مردم شد، و پشت سر هم کمکهاى مختلف فراهم کردند به حدّى که دو کوپه از مواد غذائى و لباس جمع شد، آثار سرور در چهره پیامبر(صلى الله علیه وآله) نمایان گشت در این هنگام فرمود: مَنْ سَنَّ فِى الإِسْلامِ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُها وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها بَعْدَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَىْءٌ وَ مَنْ سَنَّ فِى الإِسْلامِ سُنَّةً سَیِّئَةً کانَ عَلَیْهِ وِزْرُها وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَىْءٌ .
معنى این بخش از حدیث همانند احادیث سابق است.
در اینجا سؤالى پیش مى آید که: این احادیث و مانند آن از آیات قرآن، با آیه ۱۶۴ انعام : وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى: کسى گناه دیگرى را بر دوش نمى کشد ، چگونه سازگار است؟⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴تا۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی اکنون که چنین است از
↩️پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته کاملاً روشن است، و آن این که اینها مسئول گناهان دیگرى نیستند بلکه مسئول گناهان خویشند، زیرا در تحقق گناه دیگران شرکت داشتند و از یک نظر گناه خودشان محسوب مى شود.
* * *
۲ ـ تسلیم بیهوده!
کمتر کسى پیدا مى شود که: حقیقت را در مرحله شهود ببیند و باز هم آن را انکار کند، به همین دلیل، گنهکاران و ستمگران، هنگامى که در آستانه مرگ قرار مى گیرند، و پرده هاى غفلت و غرور کنار مى رود، و چشم برزخى پیدا مى کنند اظهار ایمان مى کنند، همان گونه که در آیات فوق خواندیم: فَأَلْقَوُا السَّلَمَ .
منتها در این هنگام، سخنان مختلفى دارند، بعضى، اعمال زشت خود را حاشا مى کنند، و مى گویند: ما عمل بدى انجام ندادیم (همان گونه که در آیات فوق آمده) یعنى آن قدر دروغ گفته اند که، دروغ جزء خمیره وجودشان شده و با این که: مى دانند جاى دروغ نیست باز هم دروغ مى گویند!، حتى از بعضى آیات قرآن استفاده مى شود: در رستاخیز نیز جمعى دروغ مى گویند: قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما کُنّا مُشْرِکِینَ: مشرکان مى گویند: سوگند به پروردگار که ما مشرک نبودیم !.
بعضى دیگر اظهار ندامت مى کنند و تقاضاى بازگشت به دنیا.
بعضى دیگر تنها ابراز ایمان مى کنند مانند فرعون.
ولى به هر حال، هیچ یک از این سخنان پذیرفته نخواهد شد، چرا که وقت آن گذشته است و این گونه ابراز ایمان، جنبه اضطرارى دارد و کراراً گفته ایم که ایمان اضطرارى بى اثر است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش دوم ✅تقوا سرنوشت سازترين مسأله زندگى انسانها: 🔹در بخش دوم از اين خطبه، بع
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش دوم
✅ توصیه به تقوا
↩️بديهى است هنگامى که انسان به اين نکته توجّه کند که حساب و کتاب الهى دقيق است - آن گونه که گويى همچون «دژ محکمى» گرداگرد او را فراگرفته و چيزى از اعمال و رفتار و گفتار او از دايره احصا، بيرون نخواهد بود و از سوى ديگر کيفر و پاداش را در کمين وى گذارده به گونه اى که هيچ عملى بدون جزا نخواهد بود - اين امر سبب مى شود که به تقوا و پرهيزکارى روى بياورد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزد!
تعبير «أَحَاطَ بِکُمُ الإِحْصَاءَ» که برگرفته از آيه شريفه: «وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَ أَحْصَى کُلَّ شَىْء عَدَداً; خداوند به آنچه نزد آنها است احاطه دارد و همه چيز را دقيقاً احصا کرده است». مى باشد، تعبير لطيفى است که نشان مى دهد انسان چنان در چنبر احصاى الهى واقع شده، که هيچ عملى از او بى حساب و کتاب نيست. تعبير به «أَرْصَدَ لَکُمُ الْجَزَاءَ» نيز تعبير لطيفى است که نشان مى دهد پاداش و کيفر الهى، همچون مراقبى هوشمند، در کمين انسانها نشسته تا هيچ يک از اعمال آن ها، از اين دايره بيرون نرود.
در هفتمين و هشتمين وصف مى فرمايد: «همان کسى که شما را با نعمت هاى گسترده و بخشش هاى وسيع (خود) مقدّم داشته و با دلايل رسا و روشن، شما را (از مخالفت فرمانش) بيم داده است» (وَ آثَرَکُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ، وَالرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَأَنْذَرَکُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ .
«ايثار» به معناى برترى بخشيدن کسى است، خواه بر خويشتن باشد يا بر ديگرى; لذا در سوره «يوسف» آيه 91 چنين مى خوانيم: «تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللّهُ عَلَيْنَا; به خدا قسم! خداوند تو را (اشاره به يوسف است) بر ما (اشاره به برادران يوسف است) برترى بخشيده».
و اين که بعضى از شارحان «نهج البلاغه» تصوّر کرده اند، در مفهوم «ايثار» مقدّم داشتن ديگرى بر خويشتن، يا در مواردى که ايثار کننده نياز به آن دارد، افتاده است و چون هيچ يک از اين دو معنا، در مورد خداوند تصوّر نمى شود، پس بايد به سراغ معناى مجازى رفت، اشتباه است.
به هر حال منظور از جمله بالا اين است که خداوند، انسان را بر ساير مخلوقاتش برترى داده و انواع نعمت ها و کرامت ها را به او ارزانى داشته است; همان گونه که قرآن مجيد مى گويد: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً; ما بنى آدم را گرامى داشتيم! و آنها را بر مرکب هايى در خشکى و دريا سوار کرديم و از انواع روزى هاى پاکيزه، در اختيار آنان گذارديم و آنها را بر بسيارى (همه) از مخلوقاتِ خود، برترى بخشيديم».
بديهى است هنگامى که انسان توجّه به اين همه نعمت هاى الهى پيدا کند، که از جمله آنها برترى يافتن او بر ساير مخلوقات است، حسّ شکرگزارى در او برانگيخته مى شود و همان گونه که گفتيم به سراغ معرفت مُنعم مى رود و در نتيجه، از مخالفتِ فرمان او، پرهيز مى کند و با تقوا پيوند مى خورد. همچنين اِنذار الهى به وسيله «حُجج بوالغ» که وجود پيامبران و کتب آسمانى و معجزات و دلايل روشن عقلى و نقلى است نيز يکى ديگر از اسباب تقوا است، که در آغاز اين فراز آمده است.
ذکر اين دو، (نعمت هاى الهى و انذارهاى او) در کنار يکديگر، مى تواند اشاره به اين نکته باشد که خداوند در عين بخشش نعمت هاى بى حساب، به انسانها هشدار مى دهد که از اين نعمت ها سوءاستفاده نکنند; بلکه در طريق صلاح و سعادت و رستگارى کمک بگيرند.
در نهمين و دهمين وصف مى فرمايد «همان خدايى که تعداد شما را به خوبى مى داند و مدّت هاى کوتاهى براى توقّف در اين جهان، براى شما مقرّر کرده، جهانى که قرارگاه آزمايش و سراى عبرت است، در آن آزموده مى شويد و در برابر اعمالى که انجام داده ايد، حسابرسى خواهيد شد!» (فَأَحْصَاکُمْ عَدَداً، وَ وَظَّـفَ لَکُمْ مُدَداً فی قَرَارِ خِبْرَة عَلَيْهَا وَ دَارِ عِبْرَة، أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا، وَ مُحَاسَبوُنَ علیها).
با اين که در دومين وصف، اشاره به سرآمد عمرها شده و در پنجمين وصف سخن از شمارش و اِحصاى انسانها به ميان آمده، باز در اينجا اين دو وصف تکرار شده، به خاطر اهمّيّت فوق العاده آنها و تأثير آنها در ظهور و بروز حقيقت تقوا در وجود آدمى.
هنگامى که انسان توجّه به مراقبت الهى و محدود بودن عمر، در اين دار «امتحان» و «عبرت» پيدا کند، از نافرمانى ها به سوى اطاعت خداوند، بازمى گردد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2