قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۲۴ تا ۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️مسلماً ریشه کن
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴تا۲۹
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
اکنون که چنین است از درهاى جهنم وارد شوید در حالى که جاودانه در آن خواهید بود (فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).
چه جاى بدى است جایگاه متکبران (فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ).
* * *
نکته ها:
۱ ـ سنت حسنه و سیئه
براى انجام یک عمل قطعا مقدمات زیادى لازم است، و در این میان، نقش رهبران و ارشاد کنندگان و یا وسوسه گران، نقش مهمى است.
همچنین نقش سنتهاى خوب یا زشت و ننگین، که زمینه فکرى و اجتماعى را براى این گونه اعمال فراهم مى کند نمى توان از نظر دور داشت، بلکه، گاه مى شود که نقش رهبران، و یا سنت گذاران بر همه عوامل دیگر پیشى مى گیرد.
از این رو، هیچ دلیلى ندارد که، آنها شریک جرم و یا شریک در نیکى ها نباشند.
روى همین منطق در آیات قرآن و روایات اسلامى به مسأله دلالت بر نیکى و بدى و یا سنت گذاردن، اعم از نیک و بد تکیه فراوان شده است.
در آیات فوق خواندیم: مستکبران گمراه و اغواگر، هم بار گناهان خویش را بر دوش مى کشند و هم سهمى از بار گناهان پیروانشان را (بى آن که از مسئولیت پیروان کاسته شود).
این موضوع تا آنجا مورد اهمیت است، که به گفته پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله): الدّالُ عَلَى الْخَیرِ کَفاعِلِهِ: آن کس که دعوت به نیکى مى کند همانند فاعل آنست .
در حدیثى که در ذیل آیات فوق، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده، مى خوانیم: أَیُّمَا دَاع دَعَا إِلَى الْهُدَى فَاتُّبِعَ فَلَهُ مِثْلُ أُجُورِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ وَ أَیُّمَا دَاع دَعَا إِلَى ضَلَالَة فَاتُّبِعَ فَإِنَّ عَلَیْهِ مِثْلَ أَوْزَارِ مَنِ اتَّبَعَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْءٌ !:
هر کسى دعوت به هدایت کند و از او پیروى کنند، پاداشى همچون پاداش پیروانش خواهد داشت، بى آن که از پاداش آنها چیزى کاسته شود. و هر کس دعوت به ضلالت کند، و از او پیروى کنند همانند کیفر پیروانش را خواهد داشت، بى آن که از کیفر آنها کاسته شود .
و از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل شده: مَنِ اسْتَنَّ بِسُنَّةِ عَدْل فَاتُّبِعَ کَانَ لَهُ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ وَ مَنِ اسْتَنَّ سُنَّةَ جَوْر فَاتُّبِعَ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَیْءٌ:
کسى که سنت عدلى ایجاد کند و از آن پیروى شود همانند پاداش کسانى را که به آن عمل مى کنند خواهد داشت، بى آن که از پاداش آنها کم شود و کسى که سنت ظلمى بگذارد و از آن پیروى شود همانند گناه کسانى که به آن عمل مى کنند خواهد داشت، بى آن که چیزى از گناهان آنها کاسته شود .
به همین مضمون روایات متعدد دیگرى از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده که شیخ حرّ عاملى (رحمه الله) در جلد یازدهم وسائل ، کتاب الامر بالمعروف و النهى عن المنکر باب شانزدهم، آنها را جمع آورى کرده است.
در صحیح مسلم نیز حدیثى به مضمون زیر آمده است:
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در میان یاران نشسته بود، جمعى پا برهنه و فاقد لباس خدمتش رسیدند، در حالى که شمشیرها را بر کمر بسته بودند (و آماده جهاد بودند) از مشاهده فقر آنها، چهره پیامبر(صلى الله علیه وآله) دگرگون شد، به خانه رفت و سپس برگشت و به بلال دستور داد مردم را دعوت به اجتماع و نماز کند، بعد از برگزارى نماز پیامبر خطبه اى خواند فرمود: اى مردم از خدا بترسید همان خدائى که شما را همگى از یک نفس آفرید، و بدانید خدا مراقب شما است، مردم! تقوا پیشه کنید و به فکر فرداى قیامت باشید.
هر کدام بتوانید از دینار، درهم، لباس، گندم، خرما، حتى بخشى از یک دانه خرما به نیازمندان کمک کنید.
در این هنگام مردى از انصار ، کیسه پولى آورد که در دستش جاى نمى گرفت این امر سبب تشویق مردم شد، و پشت سر هم کمکهاى مختلف فراهم کردند به حدّى که دو کوپه از مواد غذائى و لباس جمع شد، آثار سرور در چهره پیامبر(صلى الله علیه وآله) نمایان گشت در این هنگام فرمود: مَنْ سَنَّ فِى الإِسْلامِ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُها وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها بَعْدَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَىْءٌ وَ مَنْ سَنَّ فِى الإِسْلامِ سُنَّةً سَیِّئَةً کانَ عَلَیْهِ وِزْرُها وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْقُصَ مِنْ أَوْزارِهِمْ شَىْءٌ .
معنى این بخش از حدیث همانند احادیث سابق است.
در اینجا سؤالى پیش مى آید که: این احادیث و مانند آن از آیات قرآن، با آیه ۱۶۴ انعام : وَ لاتَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى: کسى گناه دیگرى را بر دوش نمى کشد ، چگونه سازگار است؟⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴تا۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی اکنون که چنین است از
↩️پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته کاملاً روشن است، و آن این که اینها مسئول گناهان دیگرى نیستند بلکه مسئول گناهان خویشند، زیرا در تحقق گناه دیگران شرکت داشتند و از یک نظر گناه خودشان محسوب مى شود.
* * *
۲ ـ تسلیم بیهوده!
کمتر کسى پیدا مى شود که: حقیقت را در مرحله شهود ببیند و باز هم آن را انکار کند، به همین دلیل، گنهکاران و ستمگران، هنگامى که در آستانه مرگ قرار مى گیرند، و پرده هاى غفلت و غرور کنار مى رود، و چشم برزخى پیدا مى کنند اظهار ایمان مى کنند، همان گونه که در آیات فوق خواندیم: فَأَلْقَوُا السَّلَمَ .
منتها در این هنگام، سخنان مختلفى دارند، بعضى، اعمال زشت خود را حاشا مى کنند، و مى گویند: ما عمل بدى انجام ندادیم (همان گونه که در آیات فوق آمده) یعنى آن قدر دروغ گفته اند که، دروغ جزء خمیره وجودشان شده و با این که: مى دانند جاى دروغ نیست باز هم دروغ مى گویند!، حتى از بعضى آیات قرآن استفاده مى شود: در رستاخیز نیز جمعى دروغ مى گویند: قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما کُنّا مُشْرِکِینَ: مشرکان مى گویند: سوگند به پروردگار که ما مشرک نبودیم !.
بعضى دیگر اظهار ندامت مى کنند و تقاضاى بازگشت به دنیا.
بعضى دیگر تنها ابراز ایمان مى کنند مانند فرعون.
ولى به هر حال، هیچ یک از این سخنان پذیرفته نخواهد شد، چرا که وقت آن گذشته است و این گونه ابراز ایمان، جنبه اضطرارى دارد و کراراً گفته ایم که ایمان اضطرارى بى اثر است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش دوم ✅تقوا سرنوشت سازترين مسأله زندگى انسانها: 🔹در بخش دوم از اين خطبه، بع
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش دوم
✅ توصیه به تقوا
↩️بديهى است هنگامى که انسان به اين نکته توجّه کند که حساب و کتاب الهى دقيق است - آن گونه که گويى همچون «دژ محکمى» گرداگرد او را فراگرفته و چيزى از اعمال و رفتار و گفتار او از دايره احصا، بيرون نخواهد بود و از سوى ديگر کيفر و پاداش را در کمين وى گذارده به گونه اى که هيچ عملى بدون جزا نخواهد بود - اين امر سبب مى شود که به تقوا و پرهيزکارى روى بياورد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزد!
تعبير «أَحَاطَ بِکُمُ الإِحْصَاءَ» که برگرفته از آيه شريفه: «وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَ أَحْصَى کُلَّ شَىْء عَدَداً; خداوند به آنچه نزد آنها است احاطه دارد و همه چيز را دقيقاً احصا کرده است». مى باشد، تعبير لطيفى است که نشان مى دهد انسان چنان در چنبر احصاى الهى واقع شده، که هيچ عملى از او بى حساب و کتاب نيست. تعبير به «أَرْصَدَ لَکُمُ الْجَزَاءَ» نيز تعبير لطيفى است که نشان مى دهد پاداش و کيفر الهى، همچون مراقبى هوشمند، در کمين انسانها نشسته تا هيچ يک از اعمال آن ها، از اين دايره بيرون نرود.
در هفتمين و هشتمين وصف مى فرمايد: «همان کسى که شما را با نعمت هاى گسترده و بخشش هاى وسيع (خود) مقدّم داشته و با دلايل رسا و روشن، شما را (از مخالفت فرمانش) بيم داده است» (وَ آثَرَکُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ، وَالرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَأَنْذَرَکُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ .
«ايثار» به معناى برترى بخشيدن کسى است، خواه بر خويشتن باشد يا بر ديگرى; لذا در سوره «يوسف» آيه 91 چنين مى خوانيم: «تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللّهُ عَلَيْنَا; به خدا قسم! خداوند تو را (اشاره به يوسف است) بر ما (اشاره به برادران يوسف است) برترى بخشيده».
و اين که بعضى از شارحان «نهج البلاغه» تصوّر کرده اند، در مفهوم «ايثار» مقدّم داشتن ديگرى بر خويشتن، يا در مواردى که ايثار کننده نياز به آن دارد، افتاده است و چون هيچ يک از اين دو معنا، در مورد خداوند تصوّر نمى شود، پس بايد به سراغ معناى مجازى رفت، اشتباه است.
به هر حال منظور از جمله بالا اين است که خداوند، انسان را بر ساير مخلوقاتش برترى داده و انواع نعمت ها و کرامت ها را به او ارزانى داشته است; همان گونه که قرآن مجيد مى گويد: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِير مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً; ما بنى آدم را گرامى داشتيم! و آنها را بر مرکب هايى در خشکى و دريا سوار کرديم و از انواع روزى هاى پاکيزه، در اختيار آنان گذارديم و آنها را بر بسيارى (همه) از مخلوقاتِ خود، برترى بخشيديم».
بديهى است هنگامى که انسان توجّه به اين همه نعمت هاى الهى پيدا کند، که از جمله آنها برترى يافتن او بر ساير مخلوقات است، حسّ شکرگزارى در او برانگيخته مى شود و همان گونه که گفتيم به سراغ معرفت مُنعم مى رود و در نتيجه، از مخالفتِ فرمان او، پرهيز مى کند و با تقوا پيوند مى خورد. همچنين اِنذار الهى به وسيله «حُجج بوالغ» که وجود پيامبران و کتب آسمانى و معجزات و دلايل روشن عقلى و نقلى است نيز يکى ديگر از اسباب تقوا است، که در آغاز اين فراز آمده است.
ذکر اين دو، (نعمت هاى الهى و انذارهاى او) در کنار يکديگر، مى تواند اشاره به اين نکته باشد که خداوند در عين بخشش نعمت هاى بى حساب، به انسانها هشدار مى دهد که از اين نعمت ها سوءاستفاده نکنند; بلکه در طريق صلاح و سعادت و رستگارى کمک بگيرند.
در نهمين و دهمين وصف مى فرمايد «همان خدايى که تعداد شما را به خوبى مى داند و مدّت هاى کوتاهى براى توقّف در اين جهان، براى شما مقرّر کرده، جهانى که قرارگاه آزمايش و سراى عبرت است، در آن آزموده مى شويد و در برابر اعمالى که انجام داده ايد، حسابرسى خواهيد شد!» (فَأَحْصَاکُمْ عَدَداً، وَ وَظَّـفَ لَکُمْ مُدَداً فی قَرَارِ خِبْرَة عَلَيْهَا وَ دَارِ عِبْرَة، أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا، وَ مُحَاسَبوُنَ علیها).
با اين که در دومين وصف، اشاره به سرآمد عمرها شده و در پنجمين وصف سخن از شمارش و اِحصاى انسانها به ميان آمده، باز در اينجا اين دو وصف تکرار شده، به خاطر اهمّيّت فوق العاده آنها و تأثير آنها در ظهور و بروز حقيقت تقوا در وجود آدمى.
هنگامى که انسان توجّه به مراقبت الهى و محدود بودن عمر، در اين دار «امتحان» و «عبرت» پيدا کند، از نافرمانى ها به سوى اطاعت خداوند، بازمى گردد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙خطبه: (۸۲) 🔷خطبه:وصف دنیا 🎙 جلسه: دوم ✅دعوت به تقوا @Nahjolbal
شرح_صوتی_خطبه_۸۲_جلسه_۳_(غراء).mp3
6.3M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙خطبه: (۸۲)
🔷خطبه:. وصف دنیا
🎙 جلسه: سوم
✅دعوت به تقوا
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#در_محضر_اهل_بیت
امیرالمومنین (علیه السلام):
💫 رزق و روزى دو گونه است؛
💫 يک، روزى ای كه تو آن را مى جويى و روزى ديگر كه آن تو را مى جويد،كه اگر تو در پى آن نروى، آن در پى تو مى آيد.
پس غم سالَت را بر غمِ روزَت اضافه مكن.
رزقِ هر روز، براى همان روز تو كافى است.
اگر آن سال [كه غم روزى اش را مى خورى] از عمر تو باشد خداوند متعال فرداى هر روزى، قسمتِ آن روز را به تو خواهد داد و اگر آن سال از عمر تو نباشد، غم روزى آن را چرا مى خورى؟
هيچ كس براى رسيدن به آنچه روزىِ توست، بر تو سبقت نمیگيرد و هيچ غلبه كننده اى در به چنگ آوردن روزىِ تو، مغلوبت نمیكند و رزقى كه برايت مقدّر شده بى درنگ به تو برسد.
📕 نهج البلاغة ، الحكمت ۳۷۹
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان
✅ آخرین مرحله شیعه بودن
🎙حجتالاسلام عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: پنجاه و چهارم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﭘﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: پنجاه و پنجم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
9- ﺍﺧﻄﺐ ﺧﻄﺒﺎ، ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 568 ﺩﺭ " ﻣﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 80 ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ، ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ، ﺍﺑﻮ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺑﻦ ﺷﻴﺮﻭﻳﻪ ﺑﻦ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺩﻳﻠﻤﻲ، ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺑﻤﻦ ﻧﻮﺷﺖ ﮔﻔﺖ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻣﺮﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﺘﺢ ﻋﺒﺪﻭﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﻭﺱ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ (ﺑﻮﺳﻴﻠﻪ ﻛﺘﺎﺑﺖ) ﮔﻔﺖ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺑﻐﻮﻱ، ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻴﻞ ﻏﻨﻮﻱ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺯﺭﺍﻉ، ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺣﻔﺺ، ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﻋﺒﺪﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻋﺒﺪﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ، ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: [ ﺻﻔﺤﻪ ﺭﻭﺯﻳﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﻃﻠﺒﻴﺪ، ﺣﺴﺐ ﺍﻟﺎﻣﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﺪ، ﻭ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩ، ﺳﭙﺲ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ
ﺑﺴﻮﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺤﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻳﺮ ﺑﻐﻞﻫﺎﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻧﺪ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... " ﺍﻟﺎﻳﻪ، ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﻃﺒﻖ ﺍﻟﻔﺎﻇﻲ ﻛﻪ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﻭ ﺩﺭ " ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﺐ " ﺹ 94 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻴﻬﻘﻲ، ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻲ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺣﺎﻛﻢ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻳﻌﻠﻲ ﺯﺑﻴﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺛﻮﺭﻱ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﺰﺍﺯ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺭﻣﻠﻲ، ﺍﺯ ﺿﻤﺮﻩ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﺷﻮﺫﺏ، ﺍﺯ ﻣﻄﺮ ﻭﺭﺍﻕ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ ﻧﻘﻞ ﺷﺪ. ﺍﺯ ﺣﻴﺚ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻦ ﺣﺪﻳﺚ. 10- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺘﻮﺡ ﻧﻄﻨﺰﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ " ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ ﺍﻟﻌﻠﻮﻳﻪ " ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 85 ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﻭ ﺟﺎﺑﺮ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ: ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... ﺍﻟﺎﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﻪ ﻭ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﺮﺏ ﺑﺮﺳﺎﻟﺘﻲ، ﻭ ﻭﻟﺎﻳﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﻌﺪﻱ.
ﻭ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺰﺑﻮﺭ (ﺧﺼﺎﻳﺺ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺎﻗﺮ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ (ﻳﻌﻨﻲ ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ) ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ... " ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻌﻨﻲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﺑﺴﺒﺐ ﺑﭙﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺁﻥ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺮﺩﻡ- ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺴﺒﺐ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻣﺎ، ﻭ ﺩﻳﻦ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻡ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﺭﺿﺎ ﺩﺍﺩﻡ، ﻳﻌﻨﻲ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪﻥ ﻧﻔﺲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻣﺮ ﻣﺎ. ﻭ ﺑﺎﺯ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺭﺍ ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻳﻪ (ﻣﺰﺑﻮﺭ) ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ. 11- ﺍﺑﻮ ﺣﺎﻣﺪ ﺳﻌﺪ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺻﺎﻟﺤﺎﻧﻲ، ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺩﺭ (ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺍﻟﺪﻟﺎﻳﻞ- ﻋﻠﻲ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺍﻟﻔﻀﺎﻳﻞ) ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ: ﻭ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ "... ﺩﺭ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺰﻭﻝ ﺁﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻮﻩ ﻭ ﺳﻠﺎﻡ ﻭ
ﺑﺮﻛﺎﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭ ﺁﻝ ﺍﻭ ﺑﺎﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺍﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺍﻟﻨﻌﻤﻪ ﻭ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﺮﺏ ﺑﺮﺳﺎﻟﺘﻲ ﻭ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ ﻟﻌﻠﻲ "- ﺻﺎﻟﺤﺎﻧﻲ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 12- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻤﻈﻔﺮ، ﺳﺒﻂ ﺍﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ، ﺣﻨﻔﻲ، ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 654 ﺩﺭ ﺗﺬﻛﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺹ 18 ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﻄﻴﺐ ﺑﻐﺪﺍﺩﻱ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ، ﺩﺍﺭ ﻗﻄﻨﻲ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺹ 119 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ، ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 13- ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﺣﻨﻔﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 722 ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ ﺍﺯ " ﻓﺮﺍﻳﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﺦ ﺗﺎﺝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺑﻮ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺣﺐ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﺎﺯﻥ، ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﻤﻜﺎﺭﻡ ﻣﻄﺮﺯﻱ (ﺑﺮ ﺳﺒﻴﻞ ﺍﺟﺎﺯﻩ) ﺑﺎﺧﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺧﻄﺐ ﺧﻮﺍﺭﺯﻡ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻤﻮﻳﺪ، ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﻣﻜﻲ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ، ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﻣﻜﺘﻮﺑﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﺪﺍﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺧﻄﺐ ﺧﻄﺒﺎﻱ ﺧﻮﺍﺭﺯﻣﻲ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ، ﺍﺯ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻦ ﺣﺪﻳﺚ. ﻭ ﺍﺯ ﺳﻴﺪ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ، ﺍﺑﻲ ﻣﻨﺼﻮﺭ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺑﻦ ﺷﻴﺮﻭﻳﻪ ﺑﻦ ﺷﻬﺮﺩﺍﺭ ﺩﻳﻠﻤﻲ ﺭﻭﺍﻳت ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺮﺍ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﺣﺪﺍﺩ
ﻣﻌﺮﻱ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ، ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﺍﺯ ﻳﺤﻴﻲ ﺣﻤﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺭﺑﻴﻊ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻋﺒﺪﻱ. ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ، ﻛﻪ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﻧﻤﻮﺩ.. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺑﻄﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺩﺭ ﺹ 118 ﻋﻴﻨﺎ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ، ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻃﺮﻕ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ، ﺳﻌﺪ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺧﺪﺭﻱ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و هشتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻آن
🌳شجره آشوب« قسمت صد و چهل و نهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:
1.خوارج بر سر کاسه ای که از آنان گرفته می شد، و تازیانه، علف و گیاهان به سختی می جنگیدند. آیا اگر واقعا این افراد ایمان ظاهری هم داشتند، چنین بر سر دنیا با یکدیگر می جنگیدند. این موضوع نشان میدهد جنگ آن ها بر سر مال و ثروت بود.
🔻2.عبیده بن هلال (که از سران خوارج بود ) از کسانی بود که به شناخت انواع شراب ها و روسپی ها چنان مهارتی داشت که از او در این زمینه سوال می کردند و مشاوره می گرفتند همچنین داستانی از ورود او به خانه یک زن شوهر دارد و ارتباط نامشروع با وی نیز در تاریخ نقل شده است. آیا ارتباط نامشروع با زن شوهر دار دلالت بر ایمان می کند؟!!! جالب اینکه او با طرح نقشه ای با یکی دیگر از خوارج از رسوایی این ماجرا می گریزد.
🔻 نکته دیگر اینکه، سران خوارج مانند نفوذی هایی همچون اشعث، پروژه تقدس زدایی از رهبر جامعه اسلامی را پیش می بردند. این موضوع، مطلوب معاویه بود؛ زیرا با پایین آوردن شأن امام در نزد افکار عمومی جامعه و زیر سوال بردن عصمت ایشان، به آسانی میشد با دستورات حضرت مخالفت کرد و سیاست های ایشان را به بند نقد کشید.
🔻برای مثال، عبدالله بن کوا، هنگام اقامه نماز از سوی امام علی، شروع به خواندن قرآن می کرد تا ضمن اتهام شرک به امام، حرمت امام را از بین ببرد و نماز او را به هم بریزد تا به خوبی پروژه تخریب و تقدس زدایی از امام پیش برود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
۞ وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ ۚ قَالُوا خَيْرًا ۗ لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ ۚ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ ۚ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ
و (هنگامى که) به پرهیزگاران گفته شد: «پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟»
گفتند: «خیر (و سعادت)» (آرى،) براى کسانى که نیکى کردند، در این دنیا نیکى است. و سراى آخرت از آن بهتر است.
و چه خوب است سراى پرهیزگاران!
(نحل/۳۰)
*
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ
باغهاى جاویدان بهشتى که همگى وارد آن مى شوند. نهرها از پاى درختانش
جارى است. هر چه بخواهند در آن جا براى آنها فراهم است. خداوند پرهیزگاران را چنین پاداش مى دهد.
(نحل/۳۱)
*
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ ۙ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
همان
کسانى که فرشتگان (مرگ) جانشان را مى گیرند در حالى که پاک و پاکیزه اند. به آنها مى گویند: «سلام بر شما! به
پاداش آنچه انجام مى دادید، وارد بهشت شوید.»
(نحل/۳۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۲۴تا۲۹ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی اکنون که چنین است از
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۳۰ تا ۳۲
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅سرنوشت پاکان و نیکان
در آیات گذشته، اظهارات مشرکان درباره قرآن و نتائج آن را خواندیم، اما در آیات مورد بحث، اعتقاد مؤمنان را با ذکر نتائجش مى خوانیم.
نخست مى گوید: هنگامى که به پرهیزگاران گفته شد پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ گفتند: خیر و نیکى (وَ قِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قالُوا خَیْراً).
در تفسیر قرطبى مى خوانیم: در آن هنگام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مکّه بود، در موسم حج که از اطراف جزیره عربستان مردم گروه گروه وارد مکّه مى شدند، چون جسته گریخته مطالبى درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به گوششان رسیده بود، با افراد مختلف که روبرو مى شدند از آنها پیرامون این موضوع سؤال مى کردند، هر گاه از مشرکان این سؤال را مى کردند آنها مى گفتند: چیزى نیست، همان افسانه هاى خرافى و اسطوره هاى پیشینیان.
و هر گاه با مؤمنان روبرو مى شدند و این سؤال را مطرح مى کردند و مى گفتند: پروردگار ما جز خیر و نیکى نازل نکرده است.
چه تعبیر رسا و زیبا و جامعى! خَیْر آن هم خیر مطلق، که مفهوم گسترده اش همه نیکى ها، سعادتها و پیروزیهاى مادى و معنوى را در بر مى گیرد، خَیْر در رابطه با دنیا، خَیْر در رابطه با آخرت، خَیْر براى فرد و خَیْر براى جامعه، خَیْر در زمینه تعلیم و تربیت و در زمینه سیاست و اقتصاد و امنیت و آزادى خلاصه خَیْر از هر نظر (زیرا مى دانیم هنگامى که متعلق یک کلمه را حذف کنیم مفهوم آن عمومیت پیدا خواهد کرد).
ذکر این نکته نیز لازم است که: درباره قرآن تعبیرات گوناگونى در خود قرآن وارد شده است، تعبیر به نور، شفاء، هدایت، فرقان (جدا کننده حق از باطل) حق، تذکره و مانند اینها، ولى شاید این تنها آیه اى است که: در آن تعبیر به خَیْر شده است و مى توان گفت: همه آن مفاهیم خاص، در این مفهوم عام جمع است.
ضمناً تفاوت تعبیرى که مشرکان و مؤمنان درباره قرآن مى کردند، قابل ملاحظه است: مؤمنان مى گفتند: خَیْراً یعنى أَنْزَلَ خَیْراً (خداوند خیر و نیکى نازل کرده است) و به این وسیله، ایمان خود را به وحى بودن قرآن آشکار مى ساختند.
اما هنگامى که از مشرکان سؤال مى کردند: پروردگارتان چه چیز نازل کرده، آنها مى گفتند: اینها اساطیر الاولین است، و به این ترتیب، وحى بودن قرآن را به کلى انکار مى کردند.
آن گاه، همان گونه که در آیات گذشته، نتیجه اظهارات مشرکان، به صورت کیفرهاى مضاعف دنیوى و اخروى، مادى و معنوى، بیان شد، در آیه مورد بحث، نتیجه اظهارات مؤمنان به این صورت بیان شده است: براى کسانى که نیکى کردند در این دنیا نیکى است (لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ).
جالب این که حَسَنَة که پاداش آنها همانند خیر که اظهار آنها بوده، مطلق گذاشته شده است و انواع حسنات و نعمتهاى این جهان را در بر مى گیرد.
این پاداش دنیاى آنها است، سپس اضافه مى کند: سراى آخرت از این هم بهتر است، و چه خوبست سراى پرهیزکاران ؟ (وَ لَدارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ).
باز در این تعبیر به کلمه خَیْر و جمله لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِینَ برخورد مى کنیم که هر دو، مطلقند با مفهوم گسترده شان، و باید هم چنین باشد چرا که پاداشها، بازتابهائى هستند از اعمال انسانها، در کیفیت و کمیت آنها!.
ضمناً از آنچه گفتیم، روشن شد که: جمله لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا... تا آخر آیه ظاهراً کلام خدا است، و قرینه مقابله میان این آیات و آیات گذشته، این معنى را تقویت مى کند، هر چند بعضى از مفسران، در تفسیر آن دو احتمال داده اند: نخست این که: کلام خدا باشد، و دیگر این که: دنباله کلام پرهیزکاران است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح حکمت (۲۸۹) ↩️سپس در هشتمين وصف مى فرمايد: «همواره سخنى مى گفت كه خود انجام مى داد و چي
📝ترجمه و شرح حکمت ۲۸۹
✅ ویژگی های الگوی شایسته
آنگاه فرمايد: «او چنان بود كه هرگاه دو كار برايش پيش مى آمد انديشه مى كرد كه كدام به هوا و هوس نزديكتر است، با آن مخالفت مى ورزيد.(وَكَانَ إِذَا بَدَهَهُ أَمْرَانِ يَنْظُرُ أَيُّهُمَا أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَيُخَالِفُهُ ). بسيار مى شود كه انسان در زندگى خود بر سر دو راهى قرار مى گيرد كه كارى را انجام دهد يا نه و گاه به ترديد مى افتد كه كدام يك از فعل و ترك يا كدام يك از دو كار متضاد، به رضاى خدا نزديكتر است. امام عليه السلام در بيان اين وصف برادر الهى معيارى بيان فرموده و آن اينكه بنگرد كدام طرف موافق هواى نفس است، آن را رها سازد و به سراغ طرفى برود كه برخلاف هواى نفس اوست و اين معيارى است براى شناخت حق از باطل در موارد شك و ترديد و قرار گرفتن بر سر دو راهى هاى زندگى.
در پايان، امام عليه السلام در مقام نتيجه گيرى كلى از مجموع اين صفات برجسته انسانى كه اين برادر الهى واجد همه آنها بود مى فرمايد: بر شما باد كه اين صفات را تحصيل كنيد، پيوسته با آن باشيد و از يكديگر در داشتن آنها سبقت بگيريد و اگر نمى توانيد همه آنها را انجام دهيد و بدانيد انجام مقدار كم بهتر از ترك بسيار است»؛ (فَعَلَيْكُمْ بِهَذِهِ الْخَلائِقِ فَالْزَمُوهَا وَتَنَافَسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِيعُوهَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَخْذَ الْقَلِيلِ خَيْرٌ مِنْ تَرْکِ الْكَثِيرِ).
*
نكته ها:
1. مجموعه اى از صفات برجسته انسانى:
آنچه امام عليه السلام در اين كلام نورانى آورده مجموعه اى است از صفات برجسته انسانى كه هم جنبه هاى فكرى را فرا مى گيرد و هم مسائل اخلاقى و عملى را. تقريبآ نيمى از اين مجموعه، نفى رذائل است و نيمى از آن كسب فضايل. نخست امام عليه السلام از مسئله وسعت فكر و علو همت و جهان بينى صحيح سخن مى گويد و سپس به مسائل مثبتى مانند تواضع و شجاعت و سكوت و تسلط بر نفس و نيز پرهيز از رذائلى همچون سلطان بطن و پرخورى و پيشداورى هاى بى مورد و ترك گفتار بدون عمل و سرزنش نكردن عذرخواهان و عدم ناله وشكايت از دردها اشاره مى كند. در بعضى جنبه مثبت و منفى هر دو با هم آمده است. در يك مورد نخست از سكوت سخن مى گويد و سپس از سخن گفتن نيكو و مفيد و سازنده و درمورد ديگر نخست از تواضع و ضعف ظاهرى دم مى زند و آنگاه از شجاعت ودلاورى. درمورد ديگر از قول توأم با عمل به ضميمه ترك قول بدون عمل. به يقين، اين مجموعه مى تواند سعادت دنيا و آخرت و فرد و اجتماع را تضمين كند و انسان را در طريق سير و سلوك الى الله يارى نمايد تا از نيكان وپاكان گردد و در صف اولياء الله قرار گيرد.
2. اين برادر كه بود؟
همانگونه كه در ابتدا گفتيم، شارحان نهج البلاغه در اين موضوع اختلاف نظر دارند كه آيا اين سخن اشاره به شخص معينى است كه امام عليه السلام به عنوان يك برادر الهى از او ياد كرده است؟ و اين شخص كيست؟ به يقين پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله نمى تواند باشد، زيرا بعضى از صفاتى كه در اين بيان آمده در شأن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيست. آيا اين شخص ابوذر يا مالك اشتر و يا عثمان بن مظعون و يا ديگرى است؟ آن نيز محل گفتگو است. يا اينكه اساسآ اين سخن به عنوان تمثيل ذكر شده است؟ شايد نخستين كسى از شارحان نهج البلاغه كه اين احتمال را مطرح كرده و آن را به گروهى نسبت داده است ابن ابى الحديد باشد. او مى گويد: در نظم و نثر، چنين كارى عادت عرب بوده. و اين احتمال را قوى تر مى شمرد. مرحوم «كمره اى» در بخش تكميلى كه براى منهاج البراعة نگاشته به اينجا كه مى رسد مى گويد: بنابر آنچه ابن ابى الحديد آن را مناسب ترين وجه شمرده امام عليه السلام در اين گفتار خود مبتكر فن مهمى در ادب عربى است كه فن انشاء تمثيلات است و شبيه به چيزى است كه در عصر اخير به عنوان فن رمان نويسى يا روايات تمثيليه شايع شده است و اساس آن بر اين است كه داستانى را ابداع مى كنند كه تصويرى از هدفى آموزشى يا انتقادى و جز آن دارد و هنگامى كه به قرن چهارم هجرى بازگرديم مشاهده مى كنيم كه اين روش در آن قرن شايع شده بود. از كسانى كه در آن مهارت داشتند «بديع الزمان همدانى» است كه از او نقل شده چهارصد داستان ابداع كرد كه پنجاه بخش از آن چاپ و منتشر شده است. سپس مى افزايد: «هريرى، ابو محمد قاسم بن على» نيز از كسانى است كه در اين فن مهارت داشت. در پايان مى افزايد: استاد اين فن در رشته هاى ادبيات عرب اميرمؤمنان على عليه السلام بوده است، همانگونه كه استاد ساير فنون ادبى مانند نحو و بلاغت نيز وى است. از جمله امورى كه اين تفسير را تقويت مى كند اين است كه شبيه همين تعبير در كلام امام حسن عليه السلام نيز آمده است كه مى فرمايد: «كان لى اخ...».
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2