قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۴۱و۴۲» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول بعضى از
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات «۴۱ و ۴۲»
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️۴ ـ جمله لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً که از ماده بَوَّأْتُ لَهُ مَکاناً (مکانى براى او آماده ساختم و او را در آن جاى دادم) گرفته شده نشان مى دهد: مهاجران راستین، اگر چه در آغاز کار، امکانات مادى خود را از دست مى دهند، ولى سرانجام حتى از نظر زندگى دنیا پیروزى با آنها است.
چرا انسان زیر فشار ضربات دشمن بماند و ذلیلانه بمیرد، چرا با شجاعت مهاجرت نکند و از موضع تازه اى به مبارزه بر نخیزد تا حق خویش را بگیرد؟!
در سوره نساء آیه ۱٠٠ همین مسأله با صراحت بیشترى بیان شده است: وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً: کسانى که در راه اللّه هجرت کنند در این دنیاى پهناور خدا، نقاط فراوان امن و وسیعى پیدا مى کنند که مى توانند در آنجا بینى مخالفان را به خاک بمالند !
* * *
۵ ـ انتخاب دو صفت صبر و توکل براى مهاجران، دلیلش روشن است، زیرا در چنین حوادث سخت و طاقت فرسا، که در زندگى انسان پیش مى آید در درجه اول، شکیبائى و صبر و استقامت لازم است، استقامتى به عظمت حادثه و یا برتر و بیشتر، سپس توکل و اعتماد بر خدا، و اصولاً اگر انسان در این گونه حوادث تکیه گاه محکم و مطمئن معنوى نداشته باشد، صبر و استقامت براى او ممکن نیست.
بعضى گفته اند: انتخاب صبر به خاطر این است که: در آغاز این مسیر به سوى اللّه شکیبائى و استقامت در برابر خواسته هاى نفس، لازم دارد، و انتخاب توکل به خاطر آن است که: پایان این مسیر، به انقطاع و بریدن از هر چه غیر خدا است و پیوستن به او مى انجامد، بنابراین صفت اول، آغاز راه است و دوم پایان آن.
و به هر حال، هجرت در بیرون، بدون هجرتى در درون، ممکن نیست، انسان، نخست باید از علائق پست مادى درونى ببرد، و به سوى فضائل اخلاقى هجرت کند، تا بتواند در بیرون دست به چنین هجرتى بزند و از دار الکفر ـ با پشت پا زدن به همه چیز ـ به دار الایمان منتقل گردد.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح خطبه۸۳بخش سوم 🔺مذمت دنیا 🔸چهره واقعى دنيا! امام(عليه السلام) در اين فراز، نکوهش شديدى
📝 ترجمه و شرح خطبه۸۳بخش سوم
🔸مذمت دنیا
↩️سپس به ويژگى هاى ديگرى از دنيا اشاره مى کند و به تعبير ديگر: همان صفات پيشين را با تشبيهات و تعبيرات ديگرى مطرح مى کند و مى فرمايد: «فريبندگى دنيا و درخشندگى مواهب آن، سبب مى شود که افراد گريزان به آن انس گيرند و منکرانش به آن دل ببندند، ناگهان همانند اسبى چموش که غافلگيرانه پاهاى خود را بلند مى کند و سوار را به زمين مى افکند، دنيا آنها را به زمين مى زند و با دامهاى خود آنها را گرفتار مى سازد و تيرهاى خود را به سوى آنان پرتاب مى کند!» (حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا، وَاطْمَأَنَّ نَاکِرُهَا، قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا، وَقَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا، وَأَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا)
⭕️مجری.
امام(عليه السلام) در سه تشبيه، وضع دنيا را مشخّص نموده: نخست دنيا را به مرکبى تشبيه مى کند، که ظاهراً راهوار است، امّا چيزى نمى گذرد که جنون آن گُل مى کند و سرکش مى شود و سوار خود را به زمين مى افکند! و سپس به صيّادى تشبيه مى کند که دام هاى خود را گسترده و دانه هاى جالبى در آن پاشيده، هنگامى که صيد به آن نزديک مى شود، چنان آن را گرفتار مى کند که راه فرار ندارد! سرانجام به صيّادى تشبيه مى کند که در کمين گاهى است، ناگهان از آنجا بيرون مى آيد و تيرهاى خود را يکى بعد از ديگرى به سوى انسان پرتاب مى کند!
قابل توجّه اينکه، جمله: «حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا...» اشاره به اين حقيقت مى کند که فريبندگى دنيا چندان ساده نيست، که به آسانى بتوان از آن گذشت! بلکه مخالفان، منکران، بيزاران و زاهدان را، گاه به سوى خود مى کشد و در دام خويش، گرفتار مى سازد و اين هشدارى است به همه ما که دام هاى دنيا را ساده نپنداريم و در «طريقت، تکيه بر تقوا و دانش نکنيم» و پيوسته با ذکر «أَللّهُمَّ لاَ تَکِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْن أَبَداً» خود را در سايه لطف حق قرار دهيم:
صدهزاران دام و دانه است اى خدا! ما چو مرغان حريص و بى نوا
دم به دم وابسته دامِ نويم هر يکى گر باز و سيمرغى شويم
مى رهانى هر دمى ما را و باز سوى دامى مى رويم اى بى نياز
گر عناياتت شود با ما مقيم کى بود خوفى از آن دزدِ لئيم
سپس به سرانجام کار انسان در اين جهان اشاره کرده و عاقبت او را چنين بيان مى فرمايد «دنيا ريسمان مرگ را بر گلوى او مى افکند و کشان کشان به سوى گورى تنگ و جايگاهى وحشتناک مى برد، جايى که محلّ خويش را در بهشت و دوزخ مى بيند و پاداش اعمال خود را مشاهده مى کند!» (وَأَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِيَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ، وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ، وَ مُعَايَنَةِ الْـمَحَلِّ، وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ).
بى شک دنياپرستان و دنيادوستان، حاضر نيستند دل از آن برکنند; ولى دنيا بى رحمانه، طنابِ مرگ را بر گردن آنها مى افکند و آنها را به زور از خانه هاى آباد و قصرهاى زيبا، به گورهاى تنگ و تاريک مى کشاند! جايى که انسان را غرق در وحشت و اضطراب مى کند و از همه مشکل تر اينکه، پرده ها از برابر چشم او کنار مى رود و جايگاه خويش را در قيامت مى بيند و اگر مستحقّ عذاب است، شعله هاى آتش جهنّم را با چشم خويش مشاهده مى کند و وحشت او - که به خاطر جدايى از مال و مقام و زن و فرزند، به اوج خود رسيده - مضاعف مى شود.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن اشاره به اين نکته مى کند که آنچه درباره دنيا و ابناى دنيا بيان فرموده، مخصوص گذشتگان يا گروه معيّنى نبوده است و اين «آب شيرين و شور، بر خلايق مى رود تا نفخ صور» و تمام انسانها در دايره اين آزمايش بزرگ الهى قرار دارند و فرمان مرگ بر پيشانى همه نوشته شده و بقا و ابديّت مخصوص ذات خدا است; مى فرمايد: «و اين گونه، پيوسته نسلهاى بعد، به دنبال پيشينيان در حرکتند، نه مرگ از تباه کردن آنها دست برمى دارد و نه بازماندگان (از سرنوشت پيشينيان عبرت مى گيرند و) از گناه و عصيان روى گردان مى شوند!» (وَ کَذلِکَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ، لاَ تُقْلِعُ الْمَنِيَّةُ اخْتِرَاماً ولاَ يَرْعَوِي الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙خطبه: (۸۲) 🔷وصف دنیا 🎙 جلسه: ششم 🔸آیا دغدغه دینی دارید ؟ آیا نگ
شرح_صوتی_خطبه_۸۲_جلسه_۷_(غراء).mp3
6.34M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙خطبه: (۸۲)
🎙 جلسه: هفتم
🔷وصف دنیا
🔹 چشم و گوش و قلبی متفاوت
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💡امام صادق (ع) :
شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید
که چقدر به فکر نمازشان هستند...
📚 سفینه البحار جلد ۲ صفحه ۴۴
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❓چرا خداوند ما را به دنیای پر از بلا آورد؟
🎙حجت الاسلام عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: شصت و چهارم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﺛﺎﻧﻴﺎ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﺍﺑﻄ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: شصت و پنجم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
↩️ﻭ ﺳﻤﻬﻮﺩﻱ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﻭﻓﺎﺀ ﺍﻟﻮﻓﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 212 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺷﺒﻪ ﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﺍﺯ ﻋﺎﻳﺸﻪ، ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ
ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻄﺤﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﺎﻏﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﻬﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ. ﻭ ﻣﻘﺪﻡ ﺑﻬﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺬﻳﻔﻪ ﺑﻦ ﺍﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦ ﻟﻴﻠﻲ ﺭﺳﻴﺪﻩ (ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﺎﺕ 26 ﻭ 46 ﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﺻﻞ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺷﻮﺩ) ﻛﻪ ﺁﻧﺪﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﻮﻥ ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ ﺑﺮﮔﺸﺖ (ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺟﺰ ﺁﻥ ﺣﺠﻲ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ) ﺁﻣﺪ ﺗﺎ ﺑﺠﺤﻔﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻏﺪﻗﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺳﻤﺮﻩ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻬﻢ ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻓﺮﻭﺩ ﻧﻴﺎﻳﺪ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ. ﻭ ﺍﻣﺎ ﻛﺘﺐ ﺷﺮﺡ ﻟﻐﺎﺕ ﻭ ﺑﻠﺪﺍﻥ: ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﺒﻠﺪﺍﻥ " ﺻﻔﺤﻪ 213 ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺩﺭ ﻟﻐﺖ ﻭﺍﺩﻱ ﻣﺤﻞ ﻋﺒﻮﺭ ﺳﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻨﮕﺮﻳﺰﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺟﻤﻊ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﻗﻴﺎﺱ، ﺍﺑﺎﻃﺢ ﻭ ﺑﻄﺎﺡ ﺁﻣﺪﻩ، ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻧﺼﺮ ﻛﺎﺗﺐ ﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﺯﻥ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻃﺮﻳﺢ ﺑﻦ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺛﻘﻔﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻭﻟﻴﺪ ﺑﻦ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ ﮔﻔﺘﻪ ﺗﻐﻨﻲ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﺋﻴﻬﺎﻱ ﻭﻟﻴﺪ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺖ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻠﻨﻄﺢ ﺍﻟﺒﻄﺎﺡ ﻭ ﻟﻢ ﺗﻄﺮﻕ ﻋﻠﻴﻚ ﺍﻟﺤﻨﻲ ﻭ ﺍﻟﻮﻟﺞ
ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﻄﺤﺎ، ﺟﺰ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺼﻮﺭﺕ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ ﺟﻤﻊ (ﺑﻄﺎﺡ ﺟﻤﻊ ﺍﺑﻄﺢ ﺍﺳﺖ) ﭼﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻄﺤﺎﻭﻱ ﻋﻠﻮﻱ ﺩﺭ ﺧﺸﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﺪﻳﻨﻪ، ﻭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺍﺯ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﻜﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻭ ﻭﺳﻴﻊ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺪ ﻣﻦ ﺁﻧﺠﺎﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺸﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ: ﻭ ﺑﻄﺤﺎ ﺍﻟﻤﺪﻳﻨﻪ ﻟﻲ ﻣﻨﺰﻝ ﻓﻴﺎ ﺣﺒﺬﺍ ﺫﺍﻙ ﻣﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﺁﻧﻤﺮﺩ (ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻌﺾ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩ) ﮔﻔﺖ: ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻛﻠﻤﻪ ﺟﻤﻊ ﭼﻪ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺘﻴﻢ: ﻋﺮﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺩ ﻭﺳﻌﺘﻲ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺒﻨﺎ ﺩﻭ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺟﻤﻊ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻴﻜﻨﺪ، ﻭﺍﻧﮕﻬﻲ ﺑﻌﺾ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ (ﺍﻫﻞ ﺍﺻﻄﻠﺎﺡ) ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﺍﻗﻞ ﺟﻤﻊ ﺩﻭ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺜﺒﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻳﻌﻨﻲ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻓﺮﺯﺩﻕ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺍﻧﺖ ﺍﺑﻦ ﺑﻄﺤﺎ ﻭﻱ ﻗﺮﻳﺶ ﻓﺎﻥ ﺗﺸﺎ ﺗﻜﻦ ﻓﻲ ﺛﻘﻴﻒ ﺳﻴﻞ ﺫﻱ ﺍﺩﺏ ﻋﻔﺮ ﺳﭙﺲ، (ﻣﻮﻟﻒ ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﺒﻠﺪﺍﻥ) ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ: ﻣﻦ ﮔﻮﻳﻢ: ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﻴﺮﺍﻫﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺗﻜﻠﻒ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﺍﻫﻞ ﻟﻐﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺑﻤﻌﻨﺎﻱ ﺯﻣﻴﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﻳﮓ ﺯﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻨﺎﻱ ﺟﻤﻊ ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺒﻨﻲ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﺑﺘﺪﺍﻱ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﺑﻪ: ﻗﺮﻳﺶ ﺍﻟﺒﻄﺎﺡ ﻭ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﻟﻈﻮﺍﻫﺮ ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻴﻜﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻳﻜﺘﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺳﺨﻦ ﻓﺮﺯﺩﻕ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻧﺒﺎﺗﻪ، ﺍﻳﻨﻬﻢ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻄﺤﺎ ﺩﻭ ﺑﻄﺤﺎ ﺍﺳﺖ، ﭼﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﺮﺏ " ﺭﻗﻤﻪ ﺭﺍ " ﺭﻗﻤﺘﺎﻥ ﻭ " ﺭﺍﻣﻪ ﺭﺍ " ﺭﺍﻣﺘﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻭ ﺯﻥ (ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﻭ ﻳﺎ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺗﺜﻨﻴﻪ ﻋﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و پنجاه و هشتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻
🌳شجره آشوب« قسمت صد و پنجاه و نهم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻از امام رضا علیه السلام سوال شد حواریون به چه کسانی گفته می شود. امام در جواب فرمود: «حواریون به این دلیل حواریون نامیده شدند که آن ها هم خودشان مخلص بودند و هم دیگران را هم با وعظ و تذکر، مخلص می کردند.»
🔻نکته مهم روایت مذکور این است که شیعه خالص که جزو حواریون امام است، تنها به کسانی اطلاق می شود که هم خودشان دارای اخلاص هستند و هم به دنبال رساندن دیگران به مرحله اخلاص و پاکی از گناهان. یکی از مراتب این پاکی، قیام علیه ظلم و جهاد در راه خدا علیه ظالمان در هر عصر است.
🔻در روایتی دیگر امام کاظم حواریون امامان علیهم السلام را معرفی می کند. ما ابتدا گوشه ای از این روایت را ذکر می کنیم و خصوصیتی را که سبب معرفی این اشخاص به عنوان حواریون امام شده است توضیح می دهیم. حضرت فرمود: هنگامی که قیامت برپا می شود منادی ندا می کند که حواریون حضرت محمد، حضرت امیر و ... کجا هستند؟ امام سپس در بیان حواریون امام علی علیه السلام، اشخاص زیر را معرفی می کنند: «عمرو بن حمق خزاعی ، محمد بن ابی بکر، میثم تمار و اویس قرنی»
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ ۚ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
و پیش از تو، جز مردانى که به آنها وحى مى کردیم، نفرستادیم. اگر نمى دانید، از آگاهان بپرسید.
(نحل/۴۳)
***
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
تا از دلایل روشن
و کتب (پیامبران پیشین) آگاه شوید و بر تو نیز، قرآن را نازل کردیم، تا آنچه را که به سوى مردم نازل شده است براى آنها
روشن سازى. شاید اندیشه کنند.
(نحل/۴۴)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات «۴۱ و ۴۲» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️۴ ـ جمله لَنُ
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۴۳و۴۴»
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔹اگر نمى دانید بپرسید!
گرچه دو آیه اخیر، به تناسب بحثهاى مربوط به مشرکان سخن از مهاجران راستین داشت، ولى آیات مورد بحث، بار دیگر به بیان مسائل گذشته در رابطه با اصول دین مى پردازد، و به یکى از اشکالات معروف مشرکان پاسخ مى گوید.
آنها مى گفتند: چرا خداوند فرشته اى را براى ابلاغ رسالت نازل نکرده است.
یا مى گفتند: چرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) مجهز به یک نیروى فوق العاده نیست که ما را مجبور به ترک کارهایمان بنماید.
و خداوند در پاسخ آنها مى گوید: ما پیش از تو نیز رسولانى فرستادیم و این رسولان جز مردانى که وحى به آنها فرستاده مى شد نبودند (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحِی إِلَیْهِمْ).
آرى این مردان از جنس بشر بودند، با تمام غرائز و عواطف انسانى، دردهاى آنها را از همه بهتر تشخیص مى دادند، و نیازهاى آنها را به خوبى درک مى کردند، در حالى که هیچ فرشته اى نمى تواند، از این امور به خوبى آگاه گردد، و آنچه را در درون یک انسان مى گذرد به وضوح درک کند.
مسلماً مردان وحى، وظیفه اى جز ابلاغ رسالت نداشتند، کار آنها گرفتن وحى و رساندن به انسانها و کوشش از طرق عادى براى تحقق بخشیدن به اهداف وحى بود، نه این که: با یک نیروى خارق العاده الهى، و بر هم زدن همه قوانین طبیعت، مردم را مجبور به قبول دعوت و ترک همه انحرافات کنند، که اگر چنین مى کردند ایمان آوردن افتخار و تکامل نبود.
پس از آن براى تأکید و تأیید این واقعیت، اضافه مى کند: اگر این موضوع را نمى دانید بروید و از اهل اطلاع بپرسید (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ).
ذِکر به معنى آگاهى و اطلاع است و اهل ذکر مفهوم وسیعى دارد که همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمینه هاى مختلف، شامل مى شود، و اگر بسیارى از مفسرین اهل ذکر را در اینجا به معنى علماى اهل کتاب تفسیر کرده اند نه به این معنى است که، اهل ذکر مفهوم محدودى داشته باشد، بلکه، در واقع از قبیل تطبیق کلى بر مصداق است; زیرا سؤال، درباره پیامبران و رسولان پیشین و این که: آنها مردانى از جنس بشر با برنامه هاى تبلیغى و اجرائى بودند قاعدتاً مى بایست از دانشمندان اهل کتاب و علماى یهود و نصارى بشود.
درست است که: آنها با مشرکان در تمام جهات هم عقیده نبودند، ولى همگى در این جهت که با اسلام مخالفت داشتند، هماهنگ بودند.
بنابراین، علماى اهل کتاب براى بیان حال پیامبران پیشین، منبع خوبى براى مشرکان محسوب مى شدند.
راغب در مفردات مى گوید: ذکر دو معنى دارد گاهى، به معنى حفظ، و گاهى، به معنى یادآورى است، البته این یادآورى ممکن است به وسیله دل بوده باشد (که ذکر درونى و باطنى محسوب مى شود) و ممکن است به وسیله زبان باشد (که ذکر لفظى محسوب مى گردد).
و اگر مى بینیم به قرآن، ذکر گفته شده است به خاطر همانست که حقایقى را بازگو مى کند.
* * *
آیه بعد، مى گوید: اگر شما آگاه از دلائل روشن پیامبران و کتب آنها نیستید به آگاهان مراجعه کنید (بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ).
بَیِّنات جمع بیّنة به معنى دلائل روشن است، و ممکن است در اینجا اشاره به معجزات و سایر دلائل اثبات حقانیت انبیاء باشد، زُبُر جمع زبور به معنى کتاب است، در واقع بیّنات ، دلائل اثبات نبوت را مى گوید، و زُبُر اشاره به کتابهائى است که تعلیمات انبیاء در آن جمع بوده است.
آن گاه روى سخن را به پیامبر کرده و مى گوید: ما این ذکر را (قرآن را) بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها تبیین کنى (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ).
و تا این که آنها در این آیات، و وظائفى که در برابر آن دارند، بیندیشند (وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ).
در واقع، دعوت و برنامه رسالت تو از نظر اصولى، چیز نو ظهور و بى سابقه اى نیست همان گونه که بر رسولان پیشین، کتب آسمانى نازل کردیم تا مردم را به وظائفشان در برابر خدا، خلق و خویشتن آشنا سازند بر تو نیز این قرآن را نازل کردیم، تا به تبیین مفاهیم و تعالیم آن بپردازى، و اندیشه انسانها را بیدار سازى، تا با احساس تعهد و مسؤلیت (نه از طریق اجبار و قوه قهریه ناشناخته الهى) در راه حق گام بگذارند و به سوى تکامل پیش بروند.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح حکمت «۲۹۲» 🏴مصیبت بزرگ رحلت پیامبر 🔸اينجا جاى صبر نيست! 💡امام عليه السلام در اين گف
📝 ترجمه و شرح حکمت «۲۹۲»
🏴 مصیبت بزرگ رحلت پیامبر
✅ما ذا عَلى مَنْ شَمَّ تُرْبَةَ أحْمَدَ أنْ لا يَشُمَّ مَدَى الزَّمانِ غَوالِيآ
صُبَّتْ عَلَىَّ مَصائِبَ لَوْ أَنَّها صُبَّتْ عَلَى الاْيَّامِ صِرْنَ لَيالِيآ
چه مى شود كسى را كه خاك قبر پيغمبر صلي الله عليه وآله را ببويد ـ ولى تا عمر دارد (عزادار باشد و) بوى خوش ديگرى نبويد؟ (بعد از آن حضرت) مصيبت هايى بر من فرو ريخت كه اگر ـ به روزهاى روشن ريخته مى شد همچون شبها تيره و تار مى گشت.
معروف اين است كه حضرت زهرا سلام الله عليها نيز همين اشعار را در كنار قبر پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله مى خواند. به گفته علامه مجلسى؛ در ديوان منسوب به اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در مرثيه پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله آمده است:
نَفْسِي عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحْبُوسَةٌ يَا لَيْتَهَا خَرَجَتْ مَعَ الزَّفَرَاتِ
لا خَيْرَ بَعْدَکَ فِي الْحَيَاةِ وَإِنَّمَا أَبْكِي مَخَافَةَ أَنْ تَطُولَ حَيَاتِي
جان من در چنگال آه و ناله هايش محبوس است ـ اى كاش جانم همراه آه وناله ها بيرون مى آمد. بعد از تو (اى رسول خدا!) زندگى ارزشمند نيست و اگر ـ من گريه مى كنم به دليل آن است كه مى ترسم عمرم بعد از تو طولانى شود.
معروف اين است كه اميرمؤمنان على عليه السلام همين اشعار را در مرثيه بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز بيان فرمود. اين سخن را با يك بيت از «حسان بن ثابت»، شاعر معروف در رثاى پيامبر صلي الله عليه وآله پايان مى دهيم، او مى گويد:
وَما فَقَدَ الماضُونَ مِثْلَ مُحَمَّدٍ ولا مِثْلِهِ حَتَّى الْقِيامَةَ يَفْقِدُ
پيشينيان شخصيتى مثل محمد صلي الله عليه وآله را از دست ندادند ـ و آيندگان تا روز قيامت نيز گرفتار فقدان ديگرى همانند او نخواهند بود.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷حکمت: « ۲۹۱» @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_حکمت_۲۹۲.mp3
5.77M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷حکمت: « ۲۹۲»
@Nahjolbalaghe2