eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۴۳و۴۴» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔹اگر نمى دانید بپرس
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات «۴۳و۴۴» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️نکته: اهل ذکر کیانند؟ در روایات متعددى که، از ناحیه اهلبیت(علیهم السلام) وارد شده، مى خوانیم: اهل ذکر امامان(علیهم السلام) هستند، از جمله در روایتى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود: نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ: ما اهل ذکریم، و از ما باید سؤال شود . و در روایت دیگرى امام باقر(علیه السلام) در تفسیر همین آیه فرمود: الذِّکْرُ الْقُرْآنُ، وَ آلُ الرَّسُولِ أَهْلُ الذِّکْرِ، وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ: ذکر، قرآن است، و اهلبیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) اهل ذکرند، و از آنها باید سؤال کرد . در بعضى دیگر مى خوانیم: ذکر شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) است و اهلبیت او اهل الذکر هستند. روایات متعدد دیگرى نیز به همین مضمون رسیده. در بسیارى از تفاسیر و کتب اهل سنت، نیز روایاتى به همین مضمون مى خوانیم از جمله در تفسیرهاى دوازده گانه معروف اهل سنت از ابن عباس در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که: هُوَ مُحَمَّدٌ وَ عَلِىٌّ وَ فاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ(علیهم السلام) هُمْ أَهْلُ الذِّکْرِ وَالْعِلْمِ وَ الْعَقْلِ وَ الْبَیانِ: اینان محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) هستند آنها اهل ذکر، و اهل علم و عقل و بیان اند . این نخستین بار نیست ما در روایاتى که در تفسیر آیات قرآن وارد شده، بیان مصداقهاى معینى را مى بینیم که مفهوم وسیع آیه را هرگز محدود نمى کند. و همان گونه که گفتیم: ذکر به معنى هر گونه آگاهى و یاد آورى و اطلاع است، و اهل الذکر ، آگاهان و مطلعین را در همه زمینه ها در بر مى گیرد. ولى، از آنجا که قرآن مجید نمونه بارز یادآورى و علم و آگاهى است به آن ذکر اطلاق شده و همچنین شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز مصداق روشن ذکر است. به همین ترتیب امامان معصوم که اهلبیت او و وارث علم او هستند، روشنترین مصداق اهل الذکر اند. ولى، قبول همه این مسأله هیچگونه منافاتى با عمومیت مفهوم آیه و همچنین مورد نزول آن ـ که دانشمندان اهل کتاب اند ـ ندارد، و به همین دلیل علماى اصول و فقهاى ما در مباحث مربوط به اجتهاد و تقلید و پیروى ناآگاهان در مسائل دینى از آگاهان و مجتهدین به این آیه استدلال کرده اند. در اینجا این سؤال پیش مى آید: در روایتى که در عیون الاخبار از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: امام(علیه السلام) به آن کسانى که آیه فوق را به دانشمندان یهود و نصارى تفسیر کرده بودند، خرده مى گیرد و مى گوید: سبحان اللّه مگر چنین چیزى ممکن است؟ اگر ما به علماى یهود و نصارى مراجعه کنیم مسلماً ما را به مذهب خود دعوت مى کنند . سپس فرمود: اهل ذکر ما هستیم . ولى پاسخ این سؤال، روشن است، امام(علیه السلام) این سخن را به کسانى مى گوید که آیه را منحصراً به معنى مراجعه به علماى اهل کتاب در هر عصر و زمان، تفسیر کرده بودند، در حالى که، مسلماً چنین نیست در عصر و زمانى همچون عصر و زمان امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) هرگز، مردم موظف نبودند: براى درک حقایق به علماى یهود و نصارى مراجعه کنند، در این گونه اعصار، مرجع، علماى اسلام بودند که در رأس آنها ائمه اهلبیت(علیهم السلام) قرار داشتند. به عبارت دیگر، اگر مشرکان عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى آگاهى از این مسأله که پیامبران خدا همیشه از جنس بشر بودند، وظیفه داشتند به آگاهان از اهل کتاب مراجعه کنند، مفهومش این نیست که: تمام مردم در هر زمانى باید به آنها مراجعه نمایند، بلکه، هر مسأله اى را در هر زمانى باید از آگاهان نسبت به آن مسأله پرسید، و این مطلب روشنى است. به هر حال، آیه فوق بیانگر یک اصل اساسى اسلامى، در تمام زمینه هاى زندگى مادى و معنوى است، و به همه مسلمانان تأکید مى کند: آنچه را نمى دانند از اهل اطلاعش بپرسند، و پیش خود در مسائلى که آگاهى ندارند دخالت نکنند. به این ترتیب مسأله تخصص نه تنها در زمینه مسائل اسلامى و دینى، از سوى قرآن به رسمیت شناخته شده، بلکه در همه زمینه ها مورد قبول و تأکید است. و روى این حساب، بر همه مسلمانان لازم است، در هر عصر و زمان افراد آگاه و صاحب نظر در همه زمینه ها داشته باشند که اگر کسانى مسائلى را نمى دانند به آنها مراجعه کنند. ولى ذکر این نکته نیز لازم است که: باید به متخصصان و صاحب نظرانى مراجعه کرد، که صداقت و درستى و بى نظرى آنها ثابت و محقق است، آیا ما هرگز به یک طبیب آگاه و متخصص، در رشته خود که از صداقت و درستکاریش در همان کار خود، مطمئن نیستیم مراجعه مى کنیم؟! لذا در مباحث مربوط به تقلید و مرجعیت، صفت عدالت را در کنار اجتهاد و یا اعلمیت قرار داده اند، یعنى مرجع تقلید هم باید عالم و آگاه به مسائل اسلامى باشد، و هم با تقوا و پرهیزکار. ✔️ پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه۸۳بخش سوم 🔸مذمت دنیا ↩️سپس به ويژگى هاى ديگرى از دنيا اشاره مى کند و به تعبير دي
📝 ترجمه و شرح خطبه۸۳بخش سوم 🔸مذمت دنیا ↩️آرى: «همچون آنان عمل مى کنند، و همانندشان گام برمى دارند، تا به پايان جهان برسند، و در مسير فنا قرار گيرند!» (يَحْتَذُونَ مِثَالا، وَ يَمْضُونَ أَرْسَالا، إِلَى غَايَةِ الِانْتِهَاءِ، وَ صَيُّورِ الْفَنَاءِ). در واقع، در اين بيان نورانى، به دو نکته اشاره شده: نخست اين که: مبادا گروهى تصوّر کنند که از اين قانون عمومى جهان مستثنا هستند و خود را جاودانه پندارند و زندگى را ابدى فرض کنند. ديگر اين که: به آثار گذشتگان با چشم عبرت بنگرند! «به خوابگاه شهيدان نظرى بيفکنند و بى مهرى زمانه رسوا را نظاره کنند!»: اين دشت خوابگاه شهيدان است         فرصت شمار وقت تماشا را بشکاف خاک را و ببين آنگه          بى مهرى زمانه رسوا را از عمر رفته نيز شمارى کن         مشمار جدى و عقرب و جوزا را تعبير به «اِخْتِرام» با توجّه به اين که ريشه اين لغت به معناى بريدن و قطع کردن و شکاف دادن است (و لذا بعضى از مفسّران نهج البلاغه، «موت اخترامى» را به معناى مرگى که قبل از مدّت طبيعى دامان انسان را مى گيرد تفسير کرده اند.) گويا اشاره به اين نکته است که يکى از مشکلات زندگى دنيا، اين است که کمتر کسى به موت طبيعى از دنيا مى رود; يعنى تمام استعدادهاى وجودى خود را براى بقا، صرف کند و زندگيش پايان گيرد; بلکه غالباً عوامل گوناگونى چه از درون و چه از برون، چه روانى و چه جسمانى، چه حوادث فردى و چه اجتماعى، رشته عمر آدمى را پاره مى کند و به همين دليل، هيچ کس نمى تواند به حياتِ خود - حتّى در يک روز و يک ساعتِ آينده- صد در صد اميدوار باشد! امّا چرا با اين همه، باز امام(عليه السلام) مى فرمايد: «باقى ماندگان از گناه بازنمى ايستند» (لاَيَرْعَوِي الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً). اين نيست مگر به خاطر غفلت و بى خبرى و وسوسه هاى نفس امّاره و شياطين که بر وجود انسان ها چيره مى شوند و بر چشم بصيرتشان پرده مى افکنند; همچون مرغان بى خبرى که دانه ها را مى بينند، ولى دام صيّاد را در کنار آن نمى بينند و به دام مى افتند. *** نکته: ناپايدارى اين جهان: درباره ناپايدارى و بىوفايى و زودگذر بودن دنيا، هم در آيات قرآن و هم در روايات اسلامى، سخن بسيار آمده است. قرآن در تشبيه جالبى زندگى دنيا را به بارانى تشبيه مى کند که از آسمان نازل مى شود و گياهان رنگارنگ و پرطراوت و زيبا از آن مى رويد، امّا چند صباحى که گذشت، سير نزولى آن شروع مى شود، آب و رنگ خود را از دست مى دهد و پژمرده و خشکيده مى شود و تندبادِ خزان، آن را به هر سو پراکنده مى سازد: (وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيوةِ الدُّنْيَا کَمَاء أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَ کَانَ اللّهُ عَلَى کُلِّ شَىْء مُقْتَدِراً). در فراز بالا از نهج البلاغه نيز، ترسيم بسيار گويايى از بى اعتبارى دنيا بيان فرموده که راستى تکان دهنده است و غافل ترين افراد را - هرچند براى مدّت کوتاهى - از خواب غفلت بيدار مى سازد و نظير آن در «نهج البلاغه» فراوان است و شايد اين همه تأکيدات به خاطر آن است که عصر امام(عليه السلام) عصرى بود که بر اثر پيشرفت اسلام در جهان و فتوحات عظيم، ثروت زيادى به پايتخت کشور اسلام و مناطق ديگر منتقل شده بود و حتّى آثار سلاطين و شاهان در آن ديده مى شد و به خاطر همين سيل ثروت، گروه زيادى به دنياپرستى کشيده شدند، که آثار بسيار بدى در جامعه اسلامى پيدا کرد. امام(عليه السلام) اين معلّم بزرگ آسمانى، با زهدِ عملىِ بى مانندش از يک سو، و با کلمات بيدارگرش از سوى ديگر، در برابر اين سيل بنيان کن ايستاد. شعرا و اديبان نيز، در هر عصر و زمان، درباره بى اعتبارى و بىوفايى دنيا اشعار زيادى سروده و آثار نغزى از خود به يادگار گذاشته اند. ولى عجب اين که نه آن آيات و روايات و نه اين نظم و نثرها، سبب بيدارى کامل دنياپرستان نشده است و همچنان به راه انحرافى خود ادامه مى دهند و پيش مى تازند. آرى، مؤمنان آگاه و قلبهايى که هنوز نور علم و ايمان از آن برچيده نشده، به اندازه کافى عبرت مى گيرند و از اين زلال پند و اندرزها، سيراب مى گردند و به اصلاح خويش مى پردازند: همّت مردانه اى خواهد گذشتن از جهان         يوسفى بايد که بازار زليخا بشکند! @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨امام کاظم (ع): سعی کنید زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید: 1️⃣ زمانی برای خلوت با خدا 2️⃣ زمانی جهت تلاش برای به دست آوردن روزی حلال 3️⃣ زمانی برای معاشرت و ارتباط با آشنایان و خانواده 4️⃣ زمانی هم برای لذت‌های حلال 📗 تحف العقول، ص۴۰۹ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: شصت و ششم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی " ﺑﻄﺎﺡ " ﻣﻨﺰﻝ ﻭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺑﻮ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: شصت و هفتم 🔷واقعه غدیرخم ↩️ﺍﺑﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻌﺮﺏ " ﺹ 236 ﻭ ﺯﺑﻴﺪﻱ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺗﺎﺝ ﺍﻟﻌﺮﻭﺱ " ﺹ 124 (ﺑﻄﻮﺭ ﺧﻠﺎﺻﻪ) ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻭﺍﺩﻱ ﺧﺎﻙ ﻧﺮﻣﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺳﻴﻠﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻭﺍﺩﻱ ﻭ ﺍﺑﻄﺢ ﺁﻥ ﺭﻳﮕﻬﺎﻱ ﻧﺮﻣﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺠﺮﺍﻱ ﺳﻴﻞ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﻴﺸﻮﺩ، ﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﻛﻪ: ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻄﺢ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﻳﻌﻨﻲ ﺍﺑﻄﺢ ﻣﻜﻪ، ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﮔﻮﻳﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻣﺴﻴﻞ ﻭﺍﺩﻱ ﻣﻜﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺣﻨﻴﻔﻪ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻄﺢ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﻤﻴﺮﻭﻳﺪ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﺑﻄﺢ ﺗﻮﻱ ﻣﺠﺮﺍﻱ ﺳﻴﻞ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﺯ ﻧﻀﺮ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺩﺭﻭﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﭘﺴﺖ ﻳﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺧﺎﻛﻬﺎﻱ ﻧﺮﻣﻲ ﻛﻪ ﺳﻴﻞ ﺑﺪﺭﻭﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻴﺎﻭﺭﺩ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻴﺸﻮﺩ: ﺑﻪ ﺍﺑﻄﺢ ﻭﺍﺩﻱ ﺁﻣﺪﻳﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻳﻢ، ﻭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻭﺍﺩﻱ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻧﺴﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺧﺎﻛﻬﺎ ﻭ ﺭﻳﮕﻬﺎﻱ ﻧﺮﻡ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﺑﻮ ﻋﻤﺮ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻜﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺍﺑﻄﺢ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ: ﺁﺏ ﺑﺮ ﺳﻄﺢ ﺁﻥ ﺍﻧﺒﻄﺎﺡ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﻨﺪ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﭽﭗ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻳﺎﺑﺪ، ﻭ ﺟﻤﻊ ﺁﻥ ﺍﺑﺎﻃﺢ ﻭ ﺑﻄﺎﺋﺢ ﺁﻣﺪﻩ، ﻭ ﺩﺭ " ﺻﺤﺎﺡ " ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺗﺒﻄﺢ ﺍﻟﺴﻴﻞ، ﻳﻌﻨﻲ ﺳﻴﻞ ﻭﺳﻌﺖ ﻳﺎﻓﺖ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ ﻭﺍﺩﻱ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﺳﻴﺪﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻌﻨﺎﻱ ﺁﻥ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺳﻴﻠﺎﻥ ﻋﺮﻳﻀﻲ ﻳﺎﻓﺖ، ﻭ ﺫﻭ ﺍﻟﺮﻣﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﻟﺎ ﺯﺍﻝ ﻣﻦ ﻧﻮﺀ ﺍﻟﺴﻤﺎﻙ ﻋﻠﻴﻜﻤﺎ ﻭ ﻧﻮﺀ ﺍﻟﺜﺮﻳﺎ ﻭ ﺍﺑﻞ ﻣﺘﺒﻄﺢ ﻭ ﻟﺒﻴﺪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻳﺰﻉ ﺍﻟﻬﻴﺎﻡ ﻋﻦ ﺍﻟﺜﺮﻱ ﻭ ﻳﻤﺪﻩ ﺑﻄﺢ ﺑﻬﺎﻳﻠﻪ ﻋﻦ ﺍﻟﻜﺜﺒﺎﻥ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺫﺍ ﺗﺒﻄﺤﻦ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﻤﺤﺎﻣﻞ ﺑﻄﺢ ﺍﻟﺒﻂ ﺑﺠﻨﺐ ﺍﻟﺴﺎﺣﻞ ﻭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﻜﻪ ﻭ ﺍﺑﻄﺢ ﺁﻥ ﺑﻤﻨﺎﺳﺒﺖ ﮔﺴﺘﺮﺵ (ﺭﻳﮓ ﻭ ﺷﻦ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ) ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ، ﺑﻄﺤﺎﻥ ﺑﻀﻢ ﺑﺎﺀ ﻭ ﺳﻜﻮﻥ ﻃﺎﺀ ﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ- ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ " ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ " ﺑﺎ ﺳﻜﻮﻥ ﻃﺎﺀ ﺭﺍ ﺻﺤﻴﺢ ﺗﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ، ﻭ ﻋﺮﺍﻳﺾ ﺩﺭ " ﺍﻟﻤﺸﺎﺭﻕ " ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﺍﻫﻞ ﺣﺪﻳﺚ ﭼﻨﻴﻦ (ﺑﺴﻜﻮﻥ ﻃﺎﺀ) ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻭ ﻟﻜﻦ ﺻﺤﻴﺢ ﻓﺘﺢ ﺑﺎﺀ ﻭ ﻛﺴﺮ ﻃﺎﺀ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﻄﺮﺍﻥ. ﻭ ﻗﺎﻟﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﺒﺎﺭﻉ " ﻭ ﺍﺑﻮ ﺣﺎﺗﻢ ﻭ ﺑﻜﺮﻱ (ﺩﺭ " ﺍﻟﻤﻌﺠﻢ ") ﻗﻴﺪ ﻭ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺿﺒﻂ ﺩﺭﺳﺖ ﺁﻥ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻜﺮﻱ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍ ﻧﻴﺴﺖ، (ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ) ﻛﻠﻤﻪ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺳﻪ ﻭﺍﺩﻱ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺍﺳﺖ (ﻋﻘﻴﻖ. ﺑﻄﺤﺎﻥ. ﻗﺘﺎﻩ) ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻔﺘﺢ ﻃﺎﺀ ﻧﻴﺰ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺟﺰ ﺍﻭ ﺑﻜﺴﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻋﻤﺮ ﺍﻭﻝ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ " ﺑﻄﺢ ﺍﻟﻤﺴﺠﺪ " ﻭ ﮔﻔﺖ: " ﺑﻄﺤﻮﻩ ﻣﻦ ﺍﻟﻮﺍﺩﻱ ﺍﻟﻤﺒﺎﺭﻙ ". ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و شصتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻سوال این
🌳شجره آشوب« قسمت صد و شصت ویکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔴 شیعیان بی بصیرت 🔻بعد از شهادت امام علی علیه السلام، شیعیانی بودند که برای انتقام خون امام، تعصب داشتند. آن ها قصدشان این بود که به نبرد با خوارج بروند، اما غافل از این که دشمن اصلی، بنی امیه است. امام علی (ع) نیز در زمان خود، بسیار تلاش کرد شیعیان و اصحاب خود را با این طرز تفکر آشنا کند که باید دشمن اصلی، یعنی جبهه کفر، را ابتدا از بین برد. 🔻 سران بنی امیه و تابعان آن ها، از این بی بصیرتی استفاده می کردند و اصحاب امام را درگیر جنگ داخلی با خوارج می کردند تا از دشمن اصلی جا بمانند. اصحاب امام نیز می خواستند از ظرفیت بنی امیه و دشمن خود برای ضربه زدن به خوارج استفاده کنند. دقیقا دشمن همین را می خواست؛ یعنی شیعیان و اصحاب علی علیه السلام، مشغول نبرد داخلی شوند تا ضعیف شده و از جبهه اصلی، یعنی بنی امیه غافل شوند. 🔻مغیره، به شیعیان اجازه می داد تا در محافل خصوصی خود، به مدح امام علی بپردازند. او به شیعیان گفت که چون حکومت بنی امیه، بر مردم مسلط است مأموریت دارد اجازه بیان فضیلت امام علی را به صورت علنی ندهد. او کسانی را مانند معقل بن قیس که از اصحاب امام بود، به قتال با خوارج می فرستاد. حتی عدی بن حاتم، از شیعیان باوفای امام نیز فریب اقدام مغیره را خوردند. 🔻دقیقا بنی امیه می خواست اصحاب امام را در این قضایا، به تحلیل اشتباه و خطای محاسباتی بیندازند. این مأموریت از سوی مغیره صورت می گرفت. حتی معاویه نیز قصد داشت امام حسن را بفریبد. او به امام گفت که حاضر است تجهیزات و نیرو در اختیارش بگذارد تا با خوارج بجنگد. اما امام حسن با هشیاری به او فرمود: «اگر با کسی از اهل قبله بخواهم بجنگم، از تو شروع می کنم.» 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ آیا کسانى که توطئه هاى شومى کردند از این ایمن گشتند که خدا آنها را در زمین فرو برد، و یا مجازات (الهى)،از آن جا که انتظارش را ندارند، به سراغشان آید؟! (نحل/۴۵) * أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ یا به هنگامى که (براى زندگى دنیا) در رفت و آمدند (عذاب خدا)، دامانشان را بگیرد در حالى که قادر به فرار نیستند؟! (نحل/۴۶) * أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَىٰ تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ یا پس از هشدارهاى خوف انگیز آنان را گرفتار سازد؟! چرا که پروردگار شما، رؤوف و مهربان است. (نحل/۴۷) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات «۴۳و۴۴» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✔️نکته: اهل ذکر ک
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۴۵ تا۴۷» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ♨️انواع مجازاتها در برابر انواع گناهان! قرآن، در بسیارى از بحثها، مطالب استدلالى را با مسائل عاطفى چنان به هم مى آمیزد، که برترین اثر را در نفوس شنوندگان داشته باشد، آیات فوق، نمونه اى از این روش است. آیات گذشته یک بحث منطقى در زمینه نبوت و معاد با مشرکان داشت، ولى آیات مورد بحث به تهدید جباران و مستکبران و گنهکاران لجوج مى پردازد، و آنها را به انواع عذابهاى الهى بیم مى دهد. نخست مى گوید: آیا این توطئه گرانى که براى خاموش کردن نور حق به انواع نقشه هاى شوم متوسل شدند از عذاب الهى ایمن گشتند، که ممکن است خداوند هر آن آنها را در زمین فرو ببرد ؟! (أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ). آیا بعید است: زمین لرزه وحشتناکى رخ دهد، پوسته زمین بشکافد و دهان باز کند، آنها و همه زندگانیشان را در خود فرو برد، همان گونه که در تاریخ اقوام، کراراً اتفاق افتاده است؟!. جمله مَکَرُوا السَّیِّئاتِ به معنى توطئه چینى و نقشه کشى براى مقاصد شوم و رسیدن به هدفهاى نادرست مى باشد، همانند توطئه هائى که مشرکان براى خاموش کردن نور قرآن، و نابود کردن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و اذیت و آزار مؤمنان مى چیدند. یَخْسِفُ از ماده خسف (بر وزن وصف) به معنى پنهان گشتن و مخفى شدن است، لذا پنهان شدن نور ماه در زیر سایه زمین را خسوف مى نامند و چاه مخسوف به چاهى مى گویند، که آب در آن پنهان گردد، و نیز پنهان شدن انسانها و خانه ها را در شکاف زمین (شکافى که بر اثر زلزله ها پدید مى آید) خسف مى نامند. و اضافه مى کند: یا این که هنگامى که آنها در حال غفلتند عذاب الهى از همانجا که انتظارش را ندارند به سراغشان بیاید (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ). * * * و یا به هنگامى که آنها براى کسب مال بیشتر و در آمد فزونتر در رفت و آمد هستند، عذاب دامانشان را بگیرد (أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ). در حالى که قادر به فرار از چنگال عذاب نیستند (فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ). همان گونه که سابقاً هم گفته ایم مُعْجِزِیْن از ماده اعجاز به معنى ناتوان ساختن است، و در این موارد به معنى فرار کردن از چنگال عذاب و مقاومت در برابر آن مى باشد. * * * و یا این که: مجازات الهى یک مرتبه به سراغشان نیاید بلکه به طور تدریجى و ضمن هشدارهاى پى در پى، آنها را گرفتار سازد ؟ (أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّف). امروز همسایه آنها گرفتار سانحه اى مى شود، فردا یکى از بستگانشان گرفتار حادثه اى و روز دیگر بعضى از اموالشان نابود مى گردد، و خلاصه هشدارها یکى بعد از دیگرى به سراغ آنها مى آید اگر بیدار شدند، چه بهتر، و گرنه، مجازات نهائى آنها را فرو خواهد گرفت. تدریجى بودن عذاب و مجازات در این گونه موارد، براى آن است که: هنوز احتمال هدایت در این گروه، وجود دارد، و رحمت خداوند اجازه نمى دهد که با اینها همچون سایرین رفتار شود زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است (فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ). جالب توجه این که: در آیات فوق، سخن از چهار نوع مجازات به میان آمده است: نخست خسف و فرو رفتن در زمین. دوم مجازات غافلگیرانه، از آنجائى که انسان انتظار آن را ندارد. سوم عذابى که به هنگام تلاش و کوشش در جمع مال به سراغ انسان مى آید. و چهارم مجازات تدریجى. مسلّماً که هر یک از این چهار نوع مجازات، تناسب با نوعى از گناه دارد، هر چند همه آنها در مورد: الَّذِیْنَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ: آنها که توطئه هاى شوم مى چینند وارد شده است; زیرا مى دانیم همه کار خدا بر طبق حکمت و تناسب استحقاقها است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: بدترین بندگان خداوند کسی است که دیگران به خاطر ناسزاگویی و بدزبانیش از معاشرت با او کراهت داشته باشند. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Kashani-4.mp3
3.51M
🎙حجت الاسلام والمسلمین کاشانی لافتی الا علی، لاسیف الا ذوالفقار @Nahjolbalaghe2