eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۱تا۵۵» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅دین یکى و معبود ی
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۱تا۵۵» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️علاوه بر این هنگامى که ناراحتیها، مصائب، بلاها و رنجها به سراغ شما مى آید براى دفع آنها تنها دست تضرع به درگاه او برمى دارید و او را مى خوانید (ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ). از این رو اگر پرستش بتها به خاطر دفع ضرر، و حل مشکلات است، آن هم که از ناحیه خدا است و شما نیز عملاً ثابت کرده اید که در سخت ترین حالات زندگى، همه چیز را رها مى کنید و تنها به درگاه او مى روید. و این چهارمین بیان براى مسأله توحید عبادت است. تَجْئَرُونَ در اصل از ماده جُؤار (بر وزن غبار) به معنى آواى چهار پایان و وحوش است که بى اختیار به هنگام درد و رنج سر مى دهند و سپس به عنوان کنایه در همه ناله هائى که بى اختیار از درد و رنج برمى خیزد به کار رفته است. انتخاب این تعبیر در اینجا مخصوصاً این نکته را مى رساند که در آن زمان که مشکلات فوق العاده زیاد مى شود و کارد به استخوان مى رسد و بى اختیار فریاد درد و رنج مى کشید، آیا در آن زمان جز اللّه را مى خوانید؟! پس چرا در حال آرامش و مشکلات کوچک دست به دامن بت مى زنید؟! * * * آرى، در این گونه موارد، خداوند نداى شما را مى شنود و به آن پاسخ مى گوید و مشکلاتتان را برطرف مى سازد سپس هنگامى که زیان و رنج را از شما بر طرف ساخت گروهى از شما براى پروردگارشان شریک قرار مى دهند و به سراغ بتها مى روند (ثُمَّ إِذا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ). در حقیقت، قرآن به این نکته باریک اشاره مى کند که فطرت توحید در وجود همه شما هست، ولى در حال عادى، پرده هاى غفلت و غرور و جهل و تعصب و خرافات آن را مى پوشاند، اما به هنگامى که تند باد حوادث و طوفانهاى بلا مىوزد، این پرده ها کنار مى روند و نور فطرت آشکار مى گردد و مى درخشد. درست در همین حال است که خدا را با تمام وجود و با اخلاص کامل مى خوانید، خدا نیز پرده هاى بلا و رنج و مصیبت را از شما دور مى سازد که این گشودن پرده هاى رنج، نتیجه گشوده شدن پرده هاى غفلت است (توجه داشته باشید در آیه، تعبیر به کَشَفَ الضّرَّ شده است که به معنى کنار زدن پرده هاى مشکلات است). ولى، هنگامى که طوفان فرو نشست و به ساحل آرامش باز گشتید، از نو همان غفلت و غرور، و همان شرک و بت پرستى خودنمائى مى کند. * * * در آخرین آیه مورد بحث، پس از ذکر دلائل منطقى فوق و روشن شدن حقیقت، با لحنى تهدیدآمیز، چنین مى گوید: بروند و همه نعمتهائى را که به شما داده ایم کفران کنید و چند روزى از این متاع دنیا بهره مند شوید ولى به زودى خواهید دانست نتیجه و پایان کارتان چیست (لِیَکْفُرُوا بِما آتَیْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ). این درست به آن مى ماند که: انسان شخص متخلف و منحرفى را با دلائل مختلف، نصیحت و ارشاد کند و سرانجام چون امکان دارد این نصایح و اندرزها در او اثر نکند، با یک جمله تهدید آمیز گفتار خود را پایان داده و مى گوید: با توجه به این مطالبى که گفتم باز هم هر چه از دستت بر مى آید بکن ولى نتیجه کارت را به زودى خواهى دید. بنابراین لام در لِیَکْفُرُوا لام امر است، امرى که براى تهدید بیان شده، همانند: تَمَتَّعُوا که آن هم امر است به عنوان تهدید، با این تفاوت که لِیَکْفُرُوا صیغه غائب است و تَمَتَّعُوا مخاطب، گوئى نخست آنها را غائب فرض کرده، مى گوید: اینها بروند و همه این نعمتها را کفران کنند، و با این تهدید، حالت توجه مختصرى براى آنها پیدا شده به طورى که به صورت مخاطب در آمده اند و به آنها مى گوید چند روزى از این نعمتهاى دنیا بهره گیرید اما روزى خواهید دید که چه اشتباه بزرگى مرتکب شده اید و سرانجام کارتان به کجا مى رسد!. در واقع این آیه شبیه به آیه ۳٠ سوره ابراهیم است: قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النّارِ: بگو چند روزى از لذات این جهان بهره گیرید که سر انجام کار شما آتش دوزخ است. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح حکمت «۲۹۴» ❓فاصله ميان مشرق و مغرب چقدر است؟ امام عليه السلام در پاسخ اين سؤال كه مسا
📝 ترجمه و شرح حکمت «۲۹۵» 🔹دوستان و دشمنان امام(ع) در اين گفتار به نكته مهمى درباره شناخت دوستان ودشمنان اشاره كرده مى فرمايد: «دوستان تو سه گروهند و دشمنانت نيز سه گروه مى باشند»؛ (أَصْدِقَاؤُکَ ثَلاَثَةٌ، وَأَعْدَاؤُکَ ثَلاثَةٌ). آنگاه امام (ع)به شرح هر يك از اين دو مى پردازد و درباره دوستان مى فرمايد:«دوستانت: دوست تو و دوست دوستت و دشمن دشمنت هستند»؛ (فَأَصْدِقَاؤُکَ: صَدِيقُکَ، وَصَدِيقُ صَدِيقِکَ، وَعَدُوُّ عَدُوِّکَ). درست است كه هميشه دوستِ دوست انسان ممكن است دوست انسان نباشد؛ با كسى دوستى كند و با دوستش دشمنى؛ ولى غالبآ چنين نيست. دوستى ها و دشمنى ها معمولاً براثر اهداف مشترك است، هنگامى كه اهداف مشترك بود، هم دوست انسان هم دوستِ دوست او از در دوستى درمى آيند، بنابراين وجود بعضى استثناها هرگز مانع از يك حكم كلى نيست. در مقابل مى فرمايد: «دشمنان تو: دشمنت هستند و دشمن دوستت و دوست دشمنت»؛ (وَأَعْدَاؤُکَ: عَدُوُّکَ، وَعَدُوُّ صَدِيقِکَ، وَصَدِيقُ عَدُوِّکَ). در اين مورد نيز همان مطلبى كه درباره دوست گفته شد صادق است؛ دشمنى ها با شخص يا چيزى نيز براثر اهداف مشترك است؛ كسى كه با كسى دشمن مى شود، با دوست او هم كه اهداف مشابهى دارد دشمنى خواهد كرد وبه عكس با دشمنانش دوستى خواهد نمود. اين كلام امام(ع)در بسيارى از مسائل اجتماعى زندگى و درباره ملتها راهگشاست؛ هرگاه ببينيم كسى با دشمن مسلمانان دوستى مى كند بايد بدانيم او هم دشمن مسلمانان است، هر چند به ظاهر ادعاى دوستى مى كند. همچنين اگر با دوستان ما دشمنى مى كند بدانيم او دشمن ما نيز هست، هرچند ظاهرآ خود را در لباس دوستان ما درآورده است. و به اين ترتيب بسيارى از روابط سياسى و اجتماعى را مى توان حل كرد و پيش بينى هاى لازم را درباره موضع گيرى در مقابل اشخاص و گروهها و كشورها داشت. 🔹حديث ديگرى كه مرحوم صدوق در كتاب صفات الشيعة از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل كرده كه مى فرمايد: «مَنِ اشْتَبَهَ عَلَيْكُمْ أَمْرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوا دِينَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ فَإِنْ كَانُوا أَهْلَ دِينِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَى دِينِ اللَّهِ وَإِنْ كَانُوا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دِينِ اللَّهِ؛ هرگاه وضع باطنى كسى بر شما مشتبه شود و دين او را نتوانيد بشناسيد، نگاه به همنشينانش كنيد. اگر آنها اهل دين خدا هستند او نيز بر دين خداست و اگر آنها بر غير دين خدا هستند او نيز بهره اى از دين خدا ندارد». باز تكرار مى كنيم، وجود استثناها هرگز منافاتى با كلى بودن اين قواعد اجتماعى و روانى ندارد. اين مطلب در قواعد رياضى هم منعكس است كه مى گويند مساوىِ مساوى، مساوى است؛ يعنى اگر با مساوىِ چيزى مساوى باشد با خود آن چيز هم مساوى خواهد بود. جالب اينكه «ابن عبد ربه» در عقد الفريد نقل مى كند كه «دحيه كلبى» روزى خدمت اميرمؤمنان على عليه السلام رسيد و در حضور حضرت پيوسته از معاويه ياد مى كرد و او را مدح مى نمود. امام عليه السلام اين دو شعر را براى او خواند: صَديقُ عَدُوّي داخِلٌ في عَداوَتي           وَإنّى لِمَنْ وَدَّ الصَّديقَ وَدُودٌ فَلا تَقْرَبَنْ مِنّي وَأنْتَ صَديقُهُ           فَإنَّ الَّذي بَيْنَ الْقُلُوبِ بَعيدٌ دوستِ دشمن من، داخل دشمنان من است ـ و من نسبت به كسى كه دوستم را دوست دارد، دوستى مى كنم. بنابراين به من نزديك نشو با اينكه تو دوست آن دشمنى ـ زيرا دل هاى ما بسيار از هم دور است. دحيه با شنيدن اين دو شعر پرمعنا بسيار شرمنده شد. از تواريخ استفاده مى شود كه «دحيه»، برادر رضاعى پيغمبر اكرم(ص)و بسيار زيبا و صاحب جمال بود و معروف است جبرئيل امين هرگاه مى خواست به صورت انسانى در برابر پيغمبر اكرم (ص)ظاهر شود به شكل «دحيه» ظاهر مى شد. در جنگ احد و بعضى ديگر از غزوات اسلامى در ركاب پيغمبر (ص)شركت كرد؛ ولى بعد از رسول الله صلي الله عليه وآله به شام رفت و در آنجا ساكن شد و تا زمان معاويه آنجا بود. بعيد نيست معاويه روى سياست حيله كارانه اش «دحيه» را بسيار اكرام واحترام و محبت مى نمود و به همين دليل «دحيه» تحت تأثير او واقع شد و چنان سخنانى را در برابر اميرمؤمنان على(ع)بيان كرد. بعيد نيست كه وى پس از تذكر مولا از خواب غفلت بيدار شده باشد. انحصاری اين سخن به این آيه اشاره دارد «(لاَ تَجِدُ قَوْما يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِکَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الاِْيمَانَ)؛ هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمى يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند؛ آنان كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه دلهايشان نوشته است». ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5805166226355259852.mp3
1.33M
🌸 (ع) ♨️خواب امام رضا(علیه السلام) 🎙حجت الاسلام قرائتی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هفتاد و دوم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ﺳﻮﺭﻩ‌ﻫﺎ ﻣﺪﻧﻲ ﻭ ﻣﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هفتاد و سوم 🔷واقعه غدیرخم ﻭﺟﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ- ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻧﮕﺮﺩﻳﺪﻩ ﺑﻮﺍﺳﻄﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ. ﺑﺪﻟﻴﻞ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ: ﻭ ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﻴﻌﺬﺑﻬﻢ ﻭ ﺍﻧﺖ ﻓﻴﻬﻢ ﻭ ﻣﺎ ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻌﺬﺑﻬﻢ ﻭ ﻫﻢ ﻳﺴﺘﻐﻔﺮﻭﻥ. ﺟﻮﺍﺏ- ﺑﻴﻦ ﻋﺪﻡ ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﺑﺮ ﻣﺸﺮﻛﻴﻦ ﺑﺎ ﻋﺪﻡ ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻣﻌﺎﻧﺪ ﻣﻠﺎﺯﻣﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻓﻌﺎﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺴﺒﺐ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻭﺟﻮﻩ ﺣﻜﻤﺖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﻤﻮﻗﻊ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻌﺪﺍ ﺳﻠﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺴﻠﻢ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﻨﺎ ﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻧﺰﻭﻝ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﻴﺴﺎﺧﺖ، ﺑﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺻﻠﻲ ﺍﺯ ﺑﻌﺜﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻨﺎﻓﺎﺕ ﺩﺍﺷﺖ، ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﻣﻨﻜﺮ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻔﺮ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺳﻴﺮ ﻗﻬﻘﺮﺍﺋﻲ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻋﻠﻢ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺧﺼﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﺳﺮﺳﺨﺘﻲ ﺩﺭ ﻋﻨﺎﺩ ﺑﺸﺎﻫﺮﺍﻩ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍﻫﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺍﻭ ﻫﻢ ﻓﺮﺩ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ (ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻮﺡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﮕﺮﻭﻩ ﻛﻔﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻃﺒﻖ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﻗﺮﺁﻥ ﻛﺮﻳﻢ ﺍﺯ ﺍﻭ- ﻋﺮﺽ ﻧﻤﻮﺩ: ﻭ ﻟﻦ ﻳﻠﺪﻭﺍ ﺍﻟﺎ ﻓﺎﺟﺮﺍ ﻛﻔﺎﺭﺍ ﺭﻳﺸﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﻤﻨﺎﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﻦ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﺭ ﺑﺪﻭ ﺍﻣﺮ ﻛﻪ ﺑﺎﻣﻴﺪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺑﻌﺪﻱ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺭﻓﻖ ﻭ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺗﺪﺭﻳﺠﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﻘﺎﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻣﺖ ﻣﺮﺣﻮﻣﻪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻭ ﺍﺣﻴﺎﻧﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻭ ﻧﺴﻞ ﻭ ﺍﻋﻘﺎﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻓﺎﻗﺪ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎﻱ ﺧﻮﻧﻴﻦ ﻫﻠﺎﻙ ﻭ ﻳﺎ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ‌ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺪﻳﮕﺮﻱ ﻧﺸﺮ ﻧﻜﺮﺩ ﻭ ﻓﺴﺎﺩﻳﻬﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺰﻧﺪ ﺁﺭﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻗﺴﺖ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺑﻜﺎﺭ ﻭ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﻋﻨﺎﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ، ﻭ ﻋﻠﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﻣﻨﺸﺎﺀ ﻓﺘﻨﻪ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻟﺤﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺍﻣﻴﺪ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﻫﺴﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺍﻭ ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﻣﻴﺸﻮﺩ، ﻭ ﺍﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﺖ ﻣﻨﻊ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭﻟﻲ ﺑﺎﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻟﺎﺯﻣﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﻛﺎﻣﻠﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺟﻠﻮ ﺭﺍﻩ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺍﻣﺖ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﻨﺪ، ﻭ ﺭﻭﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻥ ﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﻠﻴﺪ ﻭ ﺍﻧﮕﻞ ﺯﻳﺎﻥ ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺑﺠﺮﻡ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﺍﻣﺮ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻟﻬﻴﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺴﺰﺍﻱ ﺑﺪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺣﻤﺖ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﻭ ﻏﺰﻭﺍﺕ ﺑﺎ ﺗﻴﻎ ﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﺧﻮﺩ ﺭﻳﺸﻪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻜﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺮ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻭ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻨﺪ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ می شد! ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2