قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۱تا۵۵» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️علاوه بر این ه
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۵۶تا۶۰»
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔺آنجا که تولد دختر ننگ بود!
از آنجا که در آیات گذشته بحثهائى مستدل پیرامون نفى شرک و بت پرستى آمده بود، این آیات به بخشى از بدعتهاى شوم و عادتهاى زشت مشرکان مى پردازد تا دلیل دیگرى باشد براى محکوم ساختن شرک و بت پرستى، و در همین رابطه به سه قسمت از این بدعتها و عادات شوم اشاره مى کند.
🔹نخست مى گوید: این مشرکان براى بتهائى که هیچگونه سود و زیانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنها روزى داده ایم قرار مى دهند (وَ یَجْعَلُونَ لِما لایَعْلَمُونَ نَصِیباً مِمّا رَزَقْناهُمْ).این سهم، قسمتى از شتران و چهارپایان و بخشى از زراعت بوده که در سوره انعام ، آیه ۱۳۶ به آن اشاره شده که مشرکان در جاهلیت آنها را مخصوص بتان مى دانستند، و در راه آنها خرج مى کردند، در حالى که نه از ناحیه این بتها سودى به آنها مى رسید، و نه از زیان آنها بیمناک بودند که بخواهند با این کار، رفع خطر کنند، و این احمقانه ترین معامله اى بود که آنها انجام مى دادند.پس از آن اضافه مى کند: به خدا سوگند در دادگاه عدل قیامت از این دروغها و تهمتها بازپرسى خواهید شد ! (تَاللّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ).و به دنبال این بازپرسى و اعتراف کردن ـ که در آنجا چاره اى از اعتراف نیست، ـ مجازات خواهید شد، بنابراین، عمل زشت و شوم شما هم زیان دنیا دارد زیرا قسمتى از سرمایه هاى شما را مى بلعد و هم زیان در جهان دیگر.
🔹دومین بدعت شوم آنها این بود که: براى خداوندى که از هر گونه آلایش جسمانى پاک است، دخترانى قائل مى شدند و معتقد بودند فرشتگان دختران خدایند (وَ یَجْعَلُونَ لِلّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ).
ولى نوبت خودشان که مى رسد آنچه را میل دارند براى خود قائل مى شوند (وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ).یعنى هرگز، حاضر نبودند همین دختران را که براى خدا قائل شده بودند براى خود نیز قائل شوند، و اصلاً دختر براى آنها عیب و ننگ و مایه سرشکستگى و بدبختى محسوب مى شد!
🔹آیه بعد براى تکمیل این مطلب اشاره به سومین عادت زشت و شوم آنها مى کند و مى گوید: هنگامى که به یکى از آنها بشارت دهند خدا دخترى به تو داده آن چنان از فرط ناراحتى چهره اش تغییر مى کند که صورتش سیاه مى شود ! (وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً).و مملوّ از خشم و غضب مى گردد (وَ هُوَ کَظِیمٌ).
🔹کار به همینجا پایان نمى گیرد او براى نجات از این ننگ و عار، که به پندار نادرستش، دامنش را گرفته از قوم و قبیله خود به خاطر این بشارت بدى که به او داده شده است متوارى مى گردد (یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ).
باز هم، موضوع خاتمه نمى یابد بلکه، دائماً در این فکر غوطهور است که آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگه دارد و یا آن را زنده در زیر خاک پنهان سازد ! (أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُون أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ).
در پایان آیه، این حکم ظالمانه و شقاوت آمیز غیر انسانى را با صراحت هر چه بیشتر محکوم کرده مى گوید: بدانید حکمى را که آنها مى کردند، حکم زشت و بدى بود (أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ).
🔹سرانجام، ریشه این همه آلودگیها و بدبختیها را چنین معرفى مى کند که اینها همه زائیده عدم ایمان به آخرت است آنهائى که ایمان به سراى دیگر ندارند صفات زشت و شوم خواهند داشت (لِلَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ).
اما براى خداوند صفات عالى است (وَ لِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلى). و او قادر حکیم است (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
و به همان نسبت که انسان به این خداوند بزرگ و عزیز و حکیم نزدیک مى شود، شعاع نیرومندى از صفات عالیش، از علم و قدرت و حکمتش، در جان او پرتوافکن مى گردد، و از خرافات و زشتکاریها و بدعتهاى شوم فاصله مى گیرد، اما هر قدر از او دور مى گردد، به همان نسبت در ظلمات جهل و ضعف و زبونى و عادات زشت و شوم گرفتار مى شود.
فراموش کردن خدا، و همچنین فراموش کردن دادگاه عدل او، انگیزه همه پستیها، زشتیها، انحرافها و خرافات است، و یادآورى این دو اصل اصیل منبع اصلى احساس مسئولیت و مبارزه با جهل و خرافات، و عامل توانائى و دانائى است.
✔️نکته ها:
۱ ـ چرا فرشتگان را دختران خدا مى دانستند؟
در آیات متعددى از قرآن مى خوانیم: مشرکان عرب، فرشتگان را، دختران خدا مى پنداشتند، یا بدون ذکر انتساب به خداوند آنها را از جنس زن مى دانستند، در سوره زخرف ، آیه ۱۹ مى خوانیم: وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً: فرشتگان را که بندگان خدا هستند زن مى پنداشتند و در سوره اسراء آیه ۴٠ مى فرماید: أَ فَأَصْفاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِناثاً: آیا خداوند به شما پسرانى داده و از فرشتگان، دخترانى انتخاب کرده است .
↩️ ادامه دارد...
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش چهارم ↩️قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ
📝 ترجمه و شرح خطبه ۸۳بخش چهارم
🔹توصیف قیامت
↩️در اين فراز از خطبه بالا نيز، امام(عليه السلام) با صراحت بيشترى از اين موضوع پرده برداشته مى فرمايد: «از گورها و لانه پرندگان و جايگاه درندگان و ميدان هاى جنگ برانگيخته مى شوند.»
و در واقع اگر معاد بخواهد به گونه کامل و عادلانه صورت گيرد، بايد چنين باشد چراکه روح و جسم، در يکديگر تأثير متقابل دارند و تکامل آنها به هم پيوسته است و هر کدام کنار برود، ديگرى ناقص خواهد بود و اينکه مى گويند: «شخصيّت انسان به روح او است» اشتباه بزرگى است که از پندار استقلال کامل روح، سرچشمه مى گيرد.
اين بحث يک بحث گسترده و دامنه دار است که تنها در اينجا به اشاره اى بسنده مى کنيم.
* * *
2- شبهه معروف آکل و مأکول
از جمله شبهاتى که بر سر راه معاد جسمانى وجود دارد و نيافتن پاسخ صحيحى از آن، سبب شده که جمعى به نفى معاد جسمانى برخيزند، شبهه معروف و پيچيده «آکل و مأکول» است.
مى گويند: اگر فرضاً در زمان قحطى، انسان هايى از گوشت انسان هاى ديگر تغذيه کنند، هنگام «معاد» تکليف بدنى که جزو بدن ديگرى شده است، چه خواهد شد؟ اگر به اوّلى بازگردد، دومى ناقص مى شود و اگر با دومى محشور شود، اوّلى ناقص خواهدشد.
اين شبهه را مى توان به صورت گسترده ترى نيز مطرح ساخت، که در شرايط عادى، بدن بسيارى از انسانها خاک مى شود; خاک آنها ممکن است جذب گياهان و درختان شود و از اين طريق، يا از طريق حيواناتى که از گياهان تغذيه مى کنند و انسان از گوشت آنها تغذيه مى نمايد، جذب بدن انسانها شود; باز همان سؤال سابق تکرار مى شود که اين اجزاى معيّن با کدامين بدن محشور مى شود؟
تعبيرى که در خطبه بالا آمده و مى فرمايد: «از لانه پرندگان و جايگاه درندگان و ميدان هاى جنگ محشور مى شود» نيز مى تواند اين سؤالات را برانگيزد.
پاسخ اين سؤال گرچه بحثى طولانى مى طلبد و در جاى خودش مشروحاً بيان شده است، ولى به طور خلاصه چنين است:
آيات و روايات مى گويد: آخرين بدنِ انسان، که تبديل به خاک شده است، روز قيامت باز مى گردد; بنابراين اگر آن بدن به هر طريقى جزو ديگرى شده باشد، از او جدا شده و به بدن اوّل ملحق مى گردد و مشکل ناقص شدن بدن دوم کاملاً قابل حلّ است; چراکه بقيّه بدن نموّ مى کند و جاى خالى را پر مى کند. همان گونه که نظير آن را در دنيا در بسيارى از صدماتى که بر بدن وارد مى شود، مشاهده مى کنيم که سلولهاى اطراف نموّ مى کنند و جاى خالى را پر مى نمايند; البتّه در آن زمان اين جايگزينى به صورت وسيع ترى انجام مى شود.
در دنياى امروز که مسأله شبيه سازى، جنبه عينى به خود گرفته و با پرورش يک سلول از بدن يک موجود زنده، شبيه او به وجود مى آيد، حلّ اين گونه مسايل بسيار ساده و آسان است و شبهه «آکل و مأکول» نمى تواند سدّ راه معاد جسمانى شود.
* * *
3- چگونه مردگان از قبرها خارج مى شوند؟
در اينجا سؤالى مطرح است و آن اينکه اگر زمين و آسمانها در آستانه قيامت به کلّى دگرگون مى شوند و همه چيز به هم مى ريزد، چگونه قبرها محفوظ مى مانند که مردگان از قبورشان محشور شوند؟
در پاسخ اين سؤال مى توان گفت که: آنچه در زمين رُخ مى دهد، طبق آيات قرآن زلزله عظيمى است (إِنّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْءٌ عَظَيِمٌ)و هيچ مانعى ندارد که قبور مردگان زير آوارهاى اين زلزله عظيم باقى بمانند. و همچنين اگر در مواردى بدن انسانهايى طعمه درندگان بيابان، يا مرغان هوا شده است و آنها نيز پس از مردن مبدّل به خاک گرديده اند، آنها و لانه هايشان پس از آن زلزله عظيم، در زير آوارها باقى مى مانند و انسانها در قيامت از آن بر مى خيزند. و به تعبير ديگر: جهان ويران مى شود نه اينکه نابود شود! طبعاً خاکهاى انسانها در اين ويرانى، باقى مى مانند.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙خطبه: (۸۲) 🎙 جلسه: دهم ✔️جند روش تاثیرگذار برای پذیرش تقوی @Na
شرح_صوتی_خطبه_۸۲_جلسه_۱۱_(غراء).mp3
10.63M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙خطبه: (۸۲)
🎙 جلسه: یازدهم
✅یادآوری نعمتهای الهی زمینه ساز تقوی
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
📣امام سجاد(علیه السلام)
✍️همه خوبی ها را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است دیدم.
👈 الکافی جلد 2 صفحه 148
@Nahjolbalaghe2
ولادت امام رضا علیه السلام_351.mp3
3.58M
💚ولادت امام رضا علیه السلام مبارک باد
🎙 استاد فرحزاد
#امام_رضا
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هفتاد و سوم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻭﺟﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ- ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﮔﻔﺘﺎ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: هفتاد و چهارم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﻣﺴﻠﻢ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 2 ﺻﺤﻴﺢ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺹ 468 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭼﻮﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﺳﺮ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺁﻳﺎﺕ ﺍﻭ ﭘﻴﺶ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻋﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ، ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺎﺭﻱ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﻘﺤﻂ ﻭ ﻏﻠﺎﺋﻲ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻳﻮﺳﻒ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﻗﺤﻄﻲ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﺼﺮﻑ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻭ ﺑﻴﭽﺎﺭﮔﻲ ﺑﻄﻮﺭﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺎﺻﻞ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﻟﺎﺷﻪ
ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺠﺎﺋﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﻮﻩ ﺑﻴﻨﺶ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﻀﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺩﻭﺩ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﻴﺸﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﻟﻮﻝ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: " ﻳﻮﻡ ﺗﺎﺗﻲ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﺑﺪﺧﺎﻥ ﻣﺒﻴﻦ " ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 2 ﺹ 125 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ. ﻭ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 7 ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺭﺍﺯﻱ ﺹ 467 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻗﻮﻣﺶ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﻳﻮﺳﻒ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﻗﺤﻂ ﻭ ﻏﻠﺎ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﻊ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻴﺎﻩ ﻧﺮﻭﺋﻴﺪ ﻭ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﮕﻲ ﻭ ﺑﻲ ﻗﻮﺗﻲ ﻗﺮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎ ﻭ ﺳﮕﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﺭﻫﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭﺷﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ، ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻓﻀﺎ ﺟﺰ ﺩﻭﺩ ﻧﻤﻴﺪﻳﺪ ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﻣﻘﺎﺗﻞ ﻭ ﻣﺠﺎﻫﺪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻓﺮﺍﺀ ﻭ ﺯﺟﺎﺝ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ " ﺹ 124 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺩﻋﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺷﺪﺩ ﻭﻃﺎﺗﻚ ﻋﻠﻲ ﻣﻀﺮ ﻣﺜﻞ ﺳﻨﻲ ﻳﻮﺳﻒ " ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻛﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺨﻮﺭﺩﻥ ﻋﻠﻬﺰ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ ﺟﺰﺀ 1 "ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ ﺍﻟﻜﺒﺮﻱ " ﺹ 257 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻴﻬﻘﻲ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﻭ ﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﻜﺎﻣﻞ " ﺹ 27 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻮ ﺯﻣﻌﻪ- ﺍﺳﻮﺩ ﺑﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻦ ﺍﺳﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻌﺰﻱ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭼﺸﻤﻚ ﻣﻴﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩﻧﺪ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻛﻮﺭﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﮒ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭ ﺷﻮﺩ، ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺎ ﺑﺮﮒ ﺁﻧﺪﺭﺧﺖ ﻭ ﺧﺎﺭﻫﺎﻱ ﺁﻥ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﻭ ﺯﺩ ﺗﺎ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪ. ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻧﻴﺰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺮ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﻦ ﻃﻠﺎﻟﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻏﺒﺸﺎﻥ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻛﺮﺩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺑﺴﺮ ﺍﻭ، ﭼﺮﻙ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2