eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امیرالمؤمنین (ع): 🌹 ای فرزند آدم! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روزی که نرسيده، (جزئی) از عمر تو باشد،‌ خداوند رزق تو را خواهد رساند. 🌺 (نهج البلاغه، حکمت 267) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و سه 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 16 - ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﺩﺭ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و چهار 🔷 ↩️ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺟﻠﺪ ﺩﻫﻢ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺒﻪ (ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻋﺜﻤﺎﻥ) ﻣﺘﻮﻟﻲ ﻣﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻭ ﻛﻌﺒﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲ‌ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ، ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ. ﺷﻴﺒﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺗﺮﻡ ﭼﻮﻥ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍﻳﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﺍﻳﻨﺪﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﺁﻧﺪﻭ ﺭﺳﻴﺪ. ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﻴﺒﻪ ﺑﻦ ﻣﻦ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻤﻮ ﺗﻮ ﺑﺎﻭ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻲ؟ ﻋﺒﺎﺱ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﻋﻤﻮﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻭﺻﻲ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭ ﺳﺎﻗﻲ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮﻡ. ﻋﻠﻲ ﺑﺸﻴﺒﻪ ﺭﻭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻮﺋﻲ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺩﺍﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻛﻌﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﻴﻦ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﺍﻧﺲ [جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 90] ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻨﻢ. ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺑﻔﺮﻣﺎﺋﻴﺪ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻡ ﻛﻪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺖ ﻛﻪ ﺑﻮﻋﺪﻩ‌ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﺠﺮﺕ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺟﻬﺎﺩ ﻛﺮﺩﻡ. (ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ) ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺤﻀﻮﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺸﺮﻑ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺟﻬﺖ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻭﺣﻲ ﺁﻭﺭﺩ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺍﺣﻀﺎﺭ ﻛﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﺪﻣﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺟﻌﻠﺘﻢ ﺳﻘﺎﻳﻪ ﺍﻟﺤﺎﺝ ﻭ ﻋﻤﺎﺭﻩ ﺍﻟﻤﺴﺠﺪ ﺍﻟﺤﺮﺍﻡ ﻛﻤﻦ ﺁﻣﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻟﺎﺧﺮ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ. ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﻔﺎﺧﺮﻩ، ﻭ ﻧﺰﻭﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ، ﻋﺪﻩ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺍﺯ ﺣﻔﺎﻅ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻭ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺩﺍﻣﻨﻪ ﺩﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺭﺍﻭﻳﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻥ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺟﻤﺎﻝ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻣﻔﺼﻠﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲 صلوات شعبانیه @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در حدیثى ا
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۳ ـ توزین اعمال نیازى به این نداریم که: مسأله توزین اعمال را در قیامت از طریق تجسم اعمال تفسیر کنیم، و بگوئیم عمل آدمى در آنجا تبدیل به جسم صاحب وزنى مى شود; چرا که توزین، معنى وسیعى دارد و هر گونه سنجش را دربرمى گیرد، مثلاً در مورد افراد بى شخصیت مى گوئیم آدم هاى بىوزنى هستند، و یا سبک مى باشند، در حالى که منظور کمبود شخصیت آنها است نه وزن جسمانى. جالب این که: در آیات بالا در مورد گروه أَخْسَرِینَ أَعْمالاً مى گوید: براى آنها در قیامت اصلاً ترازوى سنجش برپا نمى سازیم آیا این با آیاتى که مى گوید: وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذ الْحَقُّ: وزن در آن روز حق است منافات دارد؟! مسلماً نه، زیرا توزین در مورد کسانى است که کار قابل سنجشى انجام داده اند، اما کسى که تمام وجودش و افکار و اعمالش حتى به اندازه بال یک مگس وزن ندارد، چه نیازى به سنجش دارد؟! لذا در روایت معروفى، از پیغمبر اکرم(ص)مى خوانیم: إِنَّهُ لَیَأْتِی الرَّجُلُ الْعَظِیْمُ السَّمِیْنُ یَوْمَ الْقِیامَةِ لایَزِنُ جُناحَ بَعُوضَة: در روز قیامت مردان فربه بزرگ جثه اى را در دادگاه خدا حاضر مى کنند که وزنشان حتى به اندازه بال مگسى نیست ! چرا که در این جهان اعمالشان، افکارشان و شخصیتشان همه تو خالى و پوک بود. و از اینجا روشن مى شود، مردم در آنجا چند دسته اند: ۱ ـ گروهى به قدرى از نظر حسنات و اعمال صالح پربارند که نیازى به توزین و حساب در کارشان نیست و بى حساب وارد بهشت مى شوند. ۲ ـ گروهى دیگر، آن چنان اعمالشان حبط و باطل شده و یا به کلّى فاقد عمل صالح هستند که باز نیازى به توزین ندارند، آنها نیز بى حساب وارد دوزخ مى شوند!. ۳ ـ اما گروه سوم، آنهائى هستند که داراى حسنات و سیئات مى باشند، کارشان به وزن و حساب کشیده مى شود، و شاید اکثر مردم داخل در این قسم سوم هستند. * * * ۴ ـ تفسیر جمله لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً حِوَل معنى مصدرى دارد و به معنى تحول و نقل مکان است، همان گونه که در تفسیر آیات، گفتیم فردوس ، باغى از بهشت است که بهترین نعمت ها و مواهب الهى در آن جمع است، و به همین دلیل، بهترین نقاط آن جهان مى باشد: و لذا ساکنان آن، هرگز تمناى نقل مکان از آن را نمى کنند. ممکن است سؤال شود: پس زندگى در آنجا به صورت یکنواخت و راکد خواهد بود و این خود عیب بزرگ آن است. در پاسخ مى گوئیم: هیچ مانعى ندارد که، تحول و تکامل در همان منطقه تداوم داشته باشد، یعنى اسباب تکامل در آنجا جمع است، و انسان ها در پرتو اعمالى که در این جهان انجام داده اند و مواهبى که خدا در آن جهان به آنها عنایت کرده، در مسیر تکامل دائماً پیش مى روند. به خواست خدا در ذیل آیات مناسب، بحث پیرامون تکامل انسان را حتى در بهشت مشروح تر بیان خواهیم داشت . * * * ۵ ـ فردوس جاى چه کسانى است؟ سؤال دیگرى که در اینجا پیش مى آید این است که: فردوس چنان که گفته شد، برترین جاى بهشت است و در آیات فوق خواندیم فردوس منزلگاه افراد با ایمان و صاحبان اعمال صالح است، اگر چنین است، مناطق دیگر بهشت ساکنانى نباید داشته باشد; چرا که غیر مؤمن را در بهشت راهى نیست. در پاسخ این سؤال، مى توان گفت: آیات فوق به هر فردى که ایمان و عمل صالح دارد، اشاره نمى کند، بلکه، درجه والائى از نظر ایمان و عمل صالح را معیار براى دخول در فردوس قرار داده، هر چند ظاهر آیه مطلق است، اما توجه به مفهوم کلمه فردوس آن را مقید مى کند. لذا، در سوره مؤمنون که صفات وارثان فردوس را بیان مى کند، حدّ اعلائى از صفات مؤمنان را ذکر کرده که در همه افراد وجود ندارد، و این خود قرینه اى است بر این که: ساکنان فردوس باید داراى صفات ممتازى علاوه بر ایمان و عمل صالح باشند. و نیز به همین دلیل، در حدیثى که سابقاً از پیامبر (ص) نقل کردیم، خواندیم که مى فرماید: هر وقت از خدا تقاضاى بهشت را مى کنید مخصوصاً تقاضاى فردوس کنید که جامع ترین و کامل ترین منزلگاه هاى بهشت است. اشاره به این که: همت افراد با ایمان، باید در همه چیز و در همه حال، عالى باشد، حتى در تمناى بهشت به مراحل پائین تر قناعت نکند، هر چند مراحل پائین تر هم غرق نعمت است. بدیهى است کسى که، چنین تقاضائى از خدا مى کند، لابد، باید خود را براى رسیدن به چنین مقامى آماده کند، لابد باید حداکثر تلاش و کوشش را براى کسب برترین صفات انسانى و انجام صالح ترین اعمال به خرج دهد. بنابراین، آنها که مى گویند: خدا کند ما به بهشت راه یابیم، هر چند در پائین ترین مراحل آن باشیم، افرادى هستند که از همت والاى مؤمنان راستین بهره کافى ندارند. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش یازدهم ✅ آفرینش زمین 🔹ظاهر شدن خشکى ها و آرام شدن درياها در خطبه اوّل «
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۱ بخش یازدهم ✅ آفرینش زمین ↩️ ظاهر شدن کوهها و چشمه ها امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه - که بعد از شرح پيدايش زمين بيان فرموده - اشاره به مسأله پيدايش چشمه ها و آثار مهم کوه ها در آرامش زمين و زمينيان کرده است و در واقع مهم ترين اسباب حيات و زندگى را در زمين بر شمرده که اوّل «آب» است و دوم «آرامش». مى فرمايد: «هنگامى که هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست، و زمين کوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد، چشمه هاى آب را از بينى کوه ها جارى ساخت; و آن را در دشت هاى گسترده و گودال ها (و بستر رودخانه ها) پراکنده و جارى نمود». (فَلَمَّا سَکَنَ هَيْجُ الْمَاءِ مِنْ تَحْتِ أَکْنَافِهَا، وَ حَمْلِ شَوَاهِقِ الْجِبَالِ الشُّمَّخِ الْبُذَّخِ عَلَى أَکْتَافِهَا، فَجَّرَ يَنَابِيعَ الْعُيُونِ مِنْ عَرَانِينِ أُنُوفِهَا، وَ فَرَّقَهَا فِي سُهُوبِ بِيدِهَا وَ أَخَادِيدِهَا). اين تعبير نشان مى دهد که نخست کوه ها بر صفحه زمين آشکار شدند و سپس چشمه ها; اين سخن با مطالعات زمين شناسى هماهنگ است که نخست پوسته زمين بر اثر سرد شدن، چين خوردگى هايى پيدا کرد و در اين چين خوردگى ها حفره هاى عظيمى بود که آب آسمان را در خود جاى مى داد و سپس از گوشه اى به صورت چشمه ها جارى مى شد. تعبير به «عَرَانِينِ أُنُوفِهَا» که به معناى قسمت هاى بالاى بينى است، در اينجا کنايه زيبايى است از قله هاى کوهها; و اساساً تشبيه برآمدگى کوه ها به بينى تشبيه جالبى است که نشان مى دهد چنان نيست که درون کوه ها پُر باشد، بلکه قسمت هاى خالى در آن فراوان است که گاه به صورت غارهاى نمايان در مى آيد و گاه غارهاى بزرگ و مخفى و به هر حال، منابع ذخيره آب ها است. و از آنجا که چين خوردگى هاى زمين و کوه ها به صورت پراکنده است، به طور طبيعى آب چشمه ها در دشت ها و بيابان هاى مختلف و دامنه کوه ها تقسيم مى شود و همه آنها از آب بهره مند مى گردند. سپس به آرامش زمين و تعديل حرکات آن به وسيله کوه ها اشاره کرده، مى فرمايد: «حرکات زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه هاى بلند و محکم کوهها تعديل نمود». (وَ عَدَّلَ حَرَکَاتِهَا بِالرَّاسِيَاتِ مِنْ جَلاَمِيدِهَا، وَ ذَوَاتِ الشَّنَاخِيبِ الشُّمِّ مِنْ صَيَاخِيدِهَا). و بدين ترتيب حرکات زمين به جهت نفوذ کوهها در سطح آن و فرو رفتن ريشه هاى آن در اعماق زمين و سوار شدن آنها بر گردن دشت ها و عمق زمين از لرزش باز ايستاد. (فَسَکَنَتْ مِنَ الْمَيَدَانِ لِرُسُوبِ الْجِبَالِ فِي قِطَعِ أَدِيِمهَا، وَ تَغَلْغُلِهَا مُتَسَرِّبَةً فِي جَوْبَاتِ خَيَاشِيمِهَا، وَ رُکُوبِهَا أَعْنَاقَ سُهُولِ الأَرَضِينَ وَ جَرَاثِيمِهَا). آنچه امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه بيان فرموده، همان است که از طريق علوم طبيعى ثابت شده است; زيرا ريشه هاى کوهها در زمين فرو رفته و در بسيارى از مناطق زمين، از زير به هم پيوسته اند و همچون شبکه اى اطراف زمين را گرفته و در برابر فشار درونى زمين که از موادّ مذاب آن بر مى خيزد، مقاومت مى کند و جلوى بسيارى از زلزله ها را مى گيرد. اين همان چيزى است که در قرآن مجيد بارها به آن اشاره شده و گاه کوهها را به منزله ميخهاى زمين شمرده (وَ الْجِبَالَ أَوْتَاداً) و گاه مى فرمايد: «در زمين کوههايى افکنديم تا جلو حرکات ناموزون آن را بگيرد». (وَ أَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِىَ أَنْ تَمِيدَ بِکُمْ). البتّه کوهها فوايد فراوان ديگرى نيز دارد; از جمله ذخيره آبهاست که گاه در درون آنها به صورت چشمه ها خارج مى شود و گاه در بيرون به صورت ذخيره هاى فراوان برف است که تدريجاً آب شده و نهرها را تشکيل مى دهد و فوائد بسيار ديگرى که در جلد اوّل، در شرح خطبه اوّل، صفحه 79 به آن اشاره کرده ايم. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺خودرأى، بر لغزشگاه هاى خطا ايستاده است. ❣المُستَبِدُّ بِرَأيِهِ مَوقوفٌ عَلى مَداحِضِ الزَّلَلِ ☘ 📚 أعلام الدين، ص ۳۰۴ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738419T16097670(Web)-mc.mp3
10.67M
🔹🔸باید و نبایدهای قرآنی به مؤمنان وقتی امام صادق علیه‌السلام به آیات «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» می‌رسیدند، ندای لبیک سر می‌دادند. خطاب آیه شریفه ۲۵۴ سوره بقره «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باید و نبایدهای قرآنی به مؤمنان است. 🎙 استاد رفیعی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و چهار 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺟﻠﺪ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: سیصد و چهل و پنج 🔷 ↩️ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ: 1- ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺩﺭ " ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﻟﻨﺰﻭﻝ " ﺹ 182 ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻭﺷﻌﺒﻲ ﻭﻗﺮﻇﻲ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 2- ﻗﺮﻃﺒﻲ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ 8 ﺹ 91 ﺍﺯ ﺳﺪﻱ. 3- ﺧﺎﺯﻥ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪﺩﻭﻡ ﺹ 221 ﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻌﺒﻲ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻌﺐ ﻗﺮﻇﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻭ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﻭ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺳﺨﻨﻲ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ. ﻃﻠﺤﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻛﻠﻴﺪﺩﺍﺭ ﻛﻌﺒﻪ ﻫﺴﺘﻢ. ﻋﺒﺎﺱ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺣﺎﺟﻴﻬﺎ ﺭﺍ ﺁﺏ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻢ [ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 91] ﻭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺣﺠﺎﺝ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻧﺪﺍﻧﻢ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﻲ‌ﮔﻮﺋﻴﺪ، ﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺭﻭﻱ ﺑﻘﺒﻠﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺩﻫﺎ ﻭ ﺟﻨﮕﻬﺎ ﺩﻭﺷﺎﺩﻭﺵ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ. ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. 5- ﺍﺑﻮﺍﻟﺒﺮﻛﺎﺕ ﻧﺴﻔﻲ ﺩﺭ ﺹ 221 ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ. 6- ﺣﻤﻮﺋﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻔﺮﺍﺋﺪ " ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﭼﻬﻞ ﻭ ﻳﻜﻢ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ. 7- ﺍﺑﻦ ﺻﺒﺎﻍ ﻣﺎﻟﻜﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻔﺼﻮﻝ ﺍﻟﻤﻬﻤﻪ " ﺹ 123 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻭﻋﺸﺒﻲ ﻭﻗﺮﻇﻲ. 8- ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﻮﺳﻒ ﺯﺭﻧﺪﻱ ﺩﺭ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺩﺭﺭ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ. 9- ﮔﻨﺠﻲ ﺩﺭ ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ ﺹ 113 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺲ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﻋﺒﺎﺭﺗﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﺘﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ. 10- ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺟﻠﺪ ﺩﻭﻡ ﺹ 341 ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺷﻌﺒﻲ، ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻛﻌﺐ ﻗﺮﻇﻲ، ﻭ ﺍﺯ ﺳﺪﻱ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﻋﻠﻲ ﻭ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺷﻴﺒﻪ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺒﺎﻫﺎﺕ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﻋﺒﺎﺭﺗﺸﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻓﻮﻕ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺯﺍﻕ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺛﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﻌﻤﺮ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
🤲 صلوات شعبانیه @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا بگو: «اگر دریا براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکّب شود، دریا پایان مى گیرد. پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان یابد. هر چند همانند آن (دریا) را کمک آن قرار دهیم.» (کهف/۱۰۹) *** قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما. (ولى) به من وحى مى شود که معبودتان، تنها معبودِ یگانه است. پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.» (کهف/۱۱۰) @Nahjolbalaghe2
🌧شأن نزول: در شأن نزول این آیه، از ابن عباس چنین آمده است: یهود هنگامى که این سخن الهى را از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) شنیدند که: ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً: شما جز بهره کمى از دانش ندارید . گفتند: چگونه چنین چیزى مى تواند صحیح باشد؟ در حالى که به ما تورات داده شده است، و هر کس تورات به او داده شده است، صاحب خیر کثیر است. در این هنگام نخستین آیه فوق نازل شد (و ترسیمى از علم بى نهایت خدا و ناچیز بودن علم ما در برابر علم او را نمود). بعضى مى گویند: یهود به پیامبر(صلى الله علیه وآله) گفتند: خداوند به تو حکمت داده است وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً: و هر کس به او حکمت داده شده داراى خیر کثیر است . اما هنگامى که درباره روح از تو سؤال مى کنیم جواب سربسته مى گوئى؟! آیه فوق نازل شد (و نشان داد: انسان هر قدر دانش داشته باشد، در برابر علم بى پایان خدا بسیار ناچیز است).
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۳ الی ۱۰۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۳ ـ توزین
📝تفسیر سوره مبارکه کهف آیات ۱۰۹ الی ۱۱۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ آنها که امید لقاى خدا را دارند آیات فوق، در عین این که: بحث مستقلى را دنبال مى کند در ارتباط با کل مباحث این سوره است; زیرا هر یک از داستان هاى سه گانه مهمى که در این سوره بود، پرده از روى مطالب تازه و عجیبى برمى داشت، گوئى قرآن در این آیات مى خواهد بگوید: آگاهى بر سرگذشت اصحاب کهف، و موسى و خضر، و ذو القرنین در برابر علم بى پایان خدا، مطلب مهمى نیست; چرا که علم و دانش او، همه کائنات و جهان هستى، گذشته و حال و آینده را در برمى گیرد. به هر حال، قرآن در نخستین آیه مورد بحث، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: بگو اگر دریاها براى نوشتن کلمات پروردگارم، مرکّب شود، دریاها پایان مى یابد پیش از آن که کلمات پروردگارم پایان گیرد، هر چند همانند آن را به آن اضافه کنیم (قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً). مِداد به معنى مرکّب، و یا ماده رنگینى که به کمک آن مى نویسند مى باشد، و در اصل از مدّ به معنى کشش گرفته شده است; زیرا با کشش آن خطوط آشکار مى شود. کَلِمات جمع کلمه ، در اصل به معنى الفاظى است که با آن سخن گفته مى شود، و یا به تعبیر دیگر لفظى است که دلالت بر معنى دارد، اما از آنجا که هر یک از موجودات این جهان، دلیل بر علم و قدرت پروردگار است، گاهى به هر موجودى کلمة اللّه اطلاق مى شود، مخصوصاً این تعبیر در مورد موجودات مهم و با عظمت بیشتر آمده است: در مورد عیسى مسیح(علیه السلام) مى گوید: إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ: عیسى(علیه السلام) کلمه خداوند بود که آن را به مریم القا نمود . در آیه مورد بحث، کلمه نیز به همین معنى است یعنى اشاره به موجودات جهان هستى است که هر کدام حکایت از صفات گوناگون پروردگار مى کند. در حقیقت، قرآن در این آیه توجه به این واقعیت مى دهد که: گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما مى بینید، یا مى دانید، یا احساس مى کنید، بلکه، آن قدر عظمت و گسترش دارد که اگر دریاها مرکب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ویژگى هاى آنها را بنویسند دریاها پایان مى یابند پیش از آن که موجودات جهان هستى را احصا کرده باشند. توجه به این نکته نیز لازم است که: دریا در اینجا مفهوم جنس را دارد، و همچنین کلمه مثل در جمله وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً نیز معنى جنس را مى رساند، اشاره به این که: هر قدر همانند این دریا بر آن افزوده شود، باز هم کلمات الهى پایان نمى گیرد. و به همین دلیل، آیه فوق با آیه مشابهى که در سوره لقمان آمده است هیچ گونه منافاتى ندارد آنجا که مى گوید: وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الاْ َرْضِ مِنْ شَجَرَة أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُر ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللّهِ: اگر تمام درختان روى زمین قلم شوند، و دریا و هفت دریاى دیگر، مرکب آن گردند (تا کلمات خدا را بنویسند) هرگز کلمات او پایان نمى گیرد . یعنى این قلم ها مى شکند و آن مرکّب ها تا آخرین قطره تمام مى شوند و هنوز شرح مخلوقات و اسرار و حقایق جهان هستى باقى مانده است. موضوع مهمى که در اینجا توجه به آن لازم است این است که: آیه فوق در عین این که گسترش بى انتهاى جهان هستى را در گذشته، حال و آینده مجسم مى سازد، ترسیمى از علم نامحدود خداوند نیز هست; چرا که مى دانیم خدا به همه آنچه در پهنه هستى بوده است و خواهد بود، احاطه علمى دارد، بلکه علم او به حکم این که: علم حضورى است از وجود این موجودات، جدا نخواهد بود (دقت کنید). پس، به تعبیر دیگر مى توان گفت: اگر تمام اقیانوس هاى روى زمین مرکب و جوهر شوند، و همه درختان قلم گردند، هرگز قادر نیستند آنچه در علم خداوند است رقم بزنند. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
18.Kahf.110.mp3
3.69M
📝 تفسیر صوتی سوره مبارکه کهف آیه ۱۰ 🎙 مفسّر: حجت الاسلام والمسلمین قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۴ ❓سوال بیهوده ↩️ در حديث ديگرى آن حضرت مى فرمايد: «السُّؤالُ نِصْفُ العِلْمِ
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۶۵ 🔷 راه خودسازی ✅ بهترين راه ادب آموزى خويشتن: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به سه نكته مهم اشاره كرده، نخست مى فرمايد: «فكر، آينه شفاف و درخشنده اى است»; (الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ). هنگامى كه اشيا در مقابل آينه قرار مى گيرند و نور بر آن ها مى تابد، نور از اشيا بر مى خيزد و به آينه مى خورد و از آن بازمى گردد و به چشم انسان منتقل مى شود و از آن جا كه هر قسمتى از اشيا نور را به يك نحو منعكس مى كند تمام مشخصات آن شىء در چشم انسان منعكس مى شود، و جمله معروفى كه در تعريف فكر گفته اند: «الفكر حركة الى المبادىء ومن مبادىء الى المراد» فكر از دو حركت تشكيل مى شود: از مبادى به سوى مقصد حركت مى كند و از مقصد به سوى انسان، و حقايق اشيا را به او نشان مى دهد، مى تواند قابل تطبيق بر اين حركت دوگانه در مقابل آينه باشد. به هر حال خداوند لطف بزرگى در حق انسان كرده كه اين آينه شفاف تمام نماى حقايق را در اختيار او گذاشته مشروط بر اين كه آن را به وسيله هوى و هوس ها، تعصب ها، پيش داورى هاى غلط، تقليدهاى كوركورانه و در يك كلمه موانع شناخت، تاريك و كدر نسازد و خود را از اين نعمت بزرگ الهى محروم ننمايد. و به گفته شاعر: إذا المرء كانت له فكرة  ***  ففى كل شىء له عبرة هنگامى كه انسان فكر آماده اى داشته باشد به هرچيز بنگرد درس عبرتى از آن مى آموزد. در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «إِذَا قَدَّمْتَ الْفِكْرَ فِى أَفْعَالِكَ حَسُنَتْ عَوَاقِبُكَ فِى كُلِّ أَمْر; اگر كارهاى خود را با فكر آغاز كنى پايان تمام كارهاى تو خوب خواهد بود». در حديث ديگر از آن حضرت مى خوانيم: «ما ذَلَّ مَن أحسَنَ الفِكْرَ; كسى كه خوب بينديشد هرگز ذليل نمى شود». در حديث ديگرى از امام مجتبى(عليه السلام) آمده است: «أوصيكم بتقوى الله و إدامةِ التفكّرِ فإنّ التّفَكّر أبو كُلِّ خير و أُمِّه; شما را به تقواى الهى و تداوم تفكر توصيه مى كنم زيرا فكر كردن، پدر و مادر همه نيكى هاست» آنگاه امام(عليه السلام) به نكته دوم اشاره كرده، مى فرمايد: «حوادثِ عبرت انگيز، بيم دهنده و اندرزگوست»; (وَ الاِعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ). واژه «اعتبار» به معناى عبرت گرفتن است ولى در اين جا به معناى حوادث عبرت انگيز مى باشد. اين حوادث، بشير و نذير است; حوادثى كه عاقبت كار ظالمان و ستمگران را نشان مى دهد، بيم دهنده و انذاركننده است و حوادثى كه پايان كار عدالت پيشگان و نيكوكاران را نشان مى دهد بشير و اندرزگوست. هنگامى كه از يك سو از آينه شفاف فكر استفاده گردد و از سوى ديگر از حوادث تاريخى و عبرت آموز پند گرفته شود به يقين انسان مى تواند در صراط مستقيم به سوى مقصد الهى پيش رود. قرآن مجيد، هم به تفكر اهميت فراوان داده و در آيات زيادى انسان ها را به آن دعوت نموده و هم تاريخ عبرت انگيز پيشينيان را در سوره هاى مختلف بازگو كرده است تا اسباب تربيت انسان ها كامل گردد. از آيات قرآن مجيد استفاده مى شود كه رابطه نزديكى ميان انديشيدن و عبرت گرفتن است. در آيه 176 سوره اعراف مى فرمايد: «(فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يتَفَكَّرُون); اين داستان ها را (براى آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (وبيدار شوند)!». اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديثى در غررالحكم مى فرمايد: «كَسْبُ العقلِ الاعتِبارُ وَالاستِظهارُ و كَسْبُ الجَهلِ الغَفلةُ و الاغترِارُ; عقل، عبرت مى گيرد و خود را با آن تقويت مى كند ولى جهل به غفلت و غرور وامى دارد». ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا