قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنج 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ ﻭ ﻣﺸﺎﻳﺦ ﻗﻴﺲ ﻭ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و شش
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺍﺑﻦ ﻣﻌﻴﻦ ﻭ ﻋﺠﻠﻲ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻮﺛﻖ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ0 ﻭﻱ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 81 ﻳﺎ 2 ﻭ 3 ﻭ 6 ﺩﻳﺪﻩ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻥ ﻓﺮﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺧﻠﻜﺎﻥ ﺩﺭ ﺹ 296 ﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻧﻮﻳﺴﺎﻥ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ. 6 - ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺟﻴﺸﺎﻧﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 77 ﻭ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﭘﻨﺠﻢ ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺹ 380 ﺷﺮﺡ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺛﻘﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﻣﺮﺛﺪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻛﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺼﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺑﺪﺗﺮ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﮔﺎﺭﺗﺮ ﺑﻮﺩ، ﻭﻱ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺫﺭ ﻭ ﻣﻌﺎﺫﺑﻦ ﺟﺒﻞ ﻭ ﻋﻘﺒﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 7- ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻋﺮﻭﻩ ﺑﻦ ﺯﺑﻴﺮ ﺑﻦ ﻋﻮﺍﻡ ﺍﺳﺪﻱ ﻣﺪﻧﻲ. 8 -ﺍﺑﻮ ﻋﻤﺎﺭ ﻋﺮﻳﺐ ﺑﻦ ﺣﻤﻴﺪ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ. ﻭﻱ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﺣﺬﻳﻔﻪ ﻭ ﻋﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺑﻲ ﻣﻴﺴﺮﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺛﻘﻪ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺑﻪ ﺟﻠﺪ 7
ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺍﻟﺘﻬﺬﻳﺐ ﺹ 191 ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﺪ. 9- ﺍﺑﻮ ﻣﺴﻴﺮﻩ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺑﻦ ﺷﺮﺟﻴﻞ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ ﻛﻮﻓﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 63، ﺷﻬﻴﺪ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺷﻴﻌﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺩﺭﺍﻳﻪ ﺍﺵ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﻭﻱ ﺟﺰ ﺗﺎﺑﻌﻴﻦ ﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺎ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ "ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ" ﺹ 114 ﻭ ﺟﻠﺪ 8 ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺹ 47 ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ: ﺍﺑﻦ ﺣﺒﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺛﻘﺎﺕ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺲ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﻳﺶ ﻫﻢ ﭼﻮﻥ ﺯﺍﻧﻮﻱ ﺷﺘﺮﺍﻥ ﻭﺻﻠﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ. 10- ﻋﻤﺮ ﻭ ﺑﻦ ﻭﻟﻴﺪ ﺳﻬﻤﻲ ﻣﺼﺮﻱ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 103 ﻣﻮﻟﺎ ﻭ ﻏﻠﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﺪﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺻﺤﺎﺑﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ "ﻗﻴﺲ" ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺍﻟﺘﻬﺬﻳﺐ ﺟﻠﺪ ﻫﺸﺘﻢ ﺹ 116 ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۱۷۲]
ﺍﺣﺎﺩﻳﺜﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻟﻬﻮ ﻭ ﻟﻌﺐ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﻬﻘﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪﺩﻫﻢ "ﺍﻟﺴﻨﻦ" ﺹ 222 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻗﻴﺲ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ (ﺍﺿﺎﻓﺎﺕ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ). 11- ﺍﺑﻮ ﻧﺼﺮ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﺒﻴﺐ ﺭﺑﻌﻲ ﻛﻮﻓﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ
ﺳﺎﻝ 83 ﻭ ﺑﺎﻭ ﺭﻗﻲ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺍﺯ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻭ ﻣﻌﺎﺫ ﺑﻦ ﺟﺒﻞ ﻭ ﺍﺑﻲ ﺫﺭ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﺘﺒﺎ ﺗﻬﺬﻳﺒﺶ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرآن
🎙تلاوت آیاتی از کلام الله مجید با صدای زیبای عبدالباسط
☀️ امام حسن عليه السلام : بدانيد كه خداوند شما را بيهوده نيافريده و به خود رهايتان نكرده است. مدّت عمر شما را رقم زده و روزى هايتان را ميان شما قسمت كرده است، تا هر خردمندى جايگاه خود را بشناسد و بداند كه آنچه برايش مقدّر شده است به او مى رسد و آنچه برايش مقدّر نشده، هرگز به او نخواهد رسيد.
[تحف العقول : 232.]🍀
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ
(اینک) به سوى فرعون برو، که او طغیان کرده است.»
(طه/۲۴)
*
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
(موسى) گفت: «پروردگارا! سینه ام را گشاده کن.
(طه/۲۵)
*
وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي
و کارم را برایم آسان گردان.
(طه/ ۲۶)
*
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي
و گره از زبانم بگشاى.
(طه/۲۷)
*
يَفْقَهُوا قَوْلِي
تا سخن مرا بفهمند.
(طه/۲۸)
*
وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي
و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده،
(طه/۲۹)
*
هَارُونَ أَخِي
برادرم هارون را.
(طه/۳۰)
*
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي
با او پشتم را محکم کن.
(طه/۳۱)
*
وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي
و او را در کارم شریک ساز.
(طه/۳۲)
*
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا
تا تو را بسیار تسبیح گوییم.
(طه/۳۳)
*
وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا
و تو را بسیار یاد کنیم.
(طه/۳۴)
*
إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا
چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بوده اى!»
(طه/۳۵)
*
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَىٰ
فرمود: «اى موسى! خواسته ات به تو داده شد.
(طه/۳۶)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۷ الی۲۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ کسانى که به خدا
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۲۴ الی ۳۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅ خواسته هاى حساب شده موسى(علیه السلام)
تا اینجا موسى(علیه السلام) به مقام نبوت رسیده، و معجزات قابل ملاحظه اى دریافت داشته است، ولى از این به بعد، فرمان رسالت به نام او صادر مى شود، رسالتى بسیار عظیم و سنگین، رسالتى که از ابلاغ فرمان الهى به زورمندترین و خطرناک ترین مردم محیط شروع مى شود، مى فرماید: به سوى فرعون برو که طغیان کرده است ! (اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى).
آرى، براى اصلاح یک محیط فاسد، و ایجاد یک انقلاب همه جانبه، باید از سردمداران فساد و ائمه کفر، شروع کرد، از آنها که در تمام ارکان جامعه نقش دارند، خودشان و یا افکار و اعوان و انصارشان، همه جا حاضرند، آنهائى که تمام سازمان هاى تبلیغاتى، اقتصادى و سیاسى را در قبضه خود گرفته اند که: اگر آنها اصلاح شوند و یا در صورت عدم اصلاح ریشه کن گردند، مى توان به نجات جامعه امیدوار بود، و گرنه، هر گونه اصلاحى بشود، سطحى، موقتى و گذرا است.
جالب این که: دلیل لزوم آغاز کردن از فرعون، در یک جمله کوتاه: إِنَّهُ طَغى: او طغیان کرده است بیان شده که در این کلمه طغیان همه چیز جمع است، آرى، طغیان و تجاوز از حد و مرز در تمام ابعاد زندگى، و به همین جهت به این گونه افراد طاغوت گفته مى شود که از همین ماده گرفته شده است.
* * *
موسى(علیه السلام) از چنین مأموریتى خشنود گشت، با آغوش باز از آن استقبال نمود، اما وسائل پیروزى در این مأموریت را از خدا خواست.
و از آنجا که نخستین وسیله پیروزى، روح بزرگ، فکر بلند، و عقل توانا و به عبارت دیگر، گشادگى سینه است عرض کرد پروردگار من! سینه مرا گشاده بدار (قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی).
آرى، نخستین سرمایه براى یک رهبر انقلابى، سینه گشاده، حوصله فراوان، استقامت، شهامت و تحمل بار مشکلات است، و به همین دلیل، در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: آلَةُ الرِّیاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ: وسیله رهبرى و ریاست، سینه گشاده است .(۱)-(۲)
* * *
و از آنجا که این راه، مشکلات فراوانى دارد که: جز به لطف خدا گشوده نمى شود، در مرحله دوم از خدا تقاضا کرد: کارها را بر او آسان گرداند و مشکلات را از سر راهش بردارد، عرض کرد: کار مرا آسان گردان (وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی).
* * *
پس از آن تقاضاى قدرت بیان هر چه بیشتر کرده عرضه داشت: گره از زبانم بگشا (وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی).
درست است که داشتن سرمایه شرح صدر، مهمترین سرمایه است ولى کار سازى این سرمایه در صورتى است که قدرت ارائه و اظهار آن، به صورت کامل وجود داشته باشد، به همین دلیل، موسى(علیه السلام) بعد از تقاضاى شرح صدر و برطرف شدن موانع، تقاضا کرد خداوند گره از زبانش بردارد.
* * *
و مخصوصاً علت آن را چنین بیان کرد: تا سخنان مرا درک کنند (یَفْقَهُوا قَوْلِی).
این جمله، در حقیقت، آیه قبل را تفسیر مى کند، و از آن، روشن مى شود که منظور از گشوده شدن گره زبان، این نبوده است که زبان موسى(علیه السلام) به خاطر سوختگى در دوران طفولیت یک نوع گرفتگى داشته (آن گونه که بعضى از مفسران از ابن عباس نقل کرده اند) بلکه، منظور گره هاى سخن است که مانع درک و فهم شنونده مى گردد.
یعنى آن چنان فصیح، بلیغ، رسا و گویا سخن بگویم که هر شنونده اى منظور مرا به خوبى درک کند.
شاهد دیگر این تفسیر، آیه ۳۴ سوره قصص است: وَ أَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً: برادرم هارون زبانش از من فصیح تر است .
جالب این که: أَفْصَح از ماده فَصِیح در اصل، به معنى خالص بودن چیزى از زوائد است و سپس به سخنى که رسا، گویا و خالى از حشو و زوائد باشد، گفته شده است.
به هر حال، یک رهبر و پیشواى موفق و پیروز کسى است که علاوه بر سعه فکر و قدرت روح، داراى بیانى گویا و خالى از هر گونه ابهام و نارسائى باشد.
* * *
و از آنجا که رساندن این بار سنگین به مقصد، (بار رسالت پروردگار، رهبرى انسان ها و مبارزه با طاغوت ها و جبّاران) نیاز به یار و یاور دارد، و به تنهائى ممکن نیست، چهارمین تقاضاى موسى(علیه السلام) از پروردگار این بود: خداوندا! وزیر و یاورى از خاندانم براى من قرار ده (وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی).
وَزِیر از ماده وزر در اصل، به معنى بار سنگین است، و از آنجا که وزیران بسیارى از بارهاى سنگین را در کشوردارى بر دوش دارند، این نام بر آنها گذارده شده است. و نیز کلمه وزیر به معاون و یاور اطلاق مى شود.
اما این که: موسى(علیه السلام) تقاضا مى کند: این وزیر از خانواده او باشد دلیلش روشن است; چرا که هم شناخت بیشترى نسبت به او خواهد داشت، و هم دلسوزى فراوان تر، چه خوب است انسان با کسى بتواند همکارى کند که پیوندهاى روحانى و جسمانى، آنان را به هم مربوط ساخته است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
20.Taha.25-28.mp3
2.63M
🎙 تفسیر صوتی آیات۲۴ الی ۳۳ سوره مبارکه طه
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه و شرح خطبه 93 نهج البلاغه؛ بخش اول: ✅ علم امام علی علیه السلام ↩️ شبیه این واقعه درباره بع
شرح و تفسیر خطبه ۹۳ بخش اول
✅ علم امام علی علیه السلام
↩️ "سپس امام(علیه السلام) به دو نکته دیگر در این زمینه اشاره مى کند:
نخست، براى تشویق هر چه بیشتر آنها به سؤال کردن از مسائلى سرنوشت ساز، مى فرماید: «اگر مرا از دست دهید سپس ناراحتى هاى زندگى و مشکلات بر شما فرو بارد (و براى یافتن راه حلّ به این و آن متوسّل شوید) بسیارى از پرسش کنندگان سر به زیر مى افکنند و در حیرت فرو مى روند، (چرا که پاسخگویى نمى یابند;) و بسیارى از مسئولان (آنها که مورد پرستش واقع مى شوند،) از پاسخ فرو مى مانند».
(وَ لَوْ فَقَدْتُمُونی وَ نَزَلَتْ بِکُمْ کَرَائِهُ(8) الأُمُورِ، وَ حَوَازِبُ(9) الْخُطُوبِ، لاََطْرَقَ کَثِیرٌ مِنَ السَّائِلِینَ، وَ فَشِلَ کَثِیرٌ مِنَ المَسْؤُولِینَ).
اشاره به اینکه، تا من در میان شما هستم از مسائل سرنوشت ساز خود سؤال کنید; چرا که بعد از من دیگران نمى توانند پاسخ درستى به شما بدهند; لذا در کار خود فرو مى مانید و پشیمان مى شوید.
دیگر اینکه، یک اشاره اجمالى به طوفانها و بحرانهایى که در پیش است مى کند، تا خود را براى آن آماده سازند و در عین حال نوید فتح و پیروزى به نیکان مى دهد. مى فرماید: «این حوادث و بلاها هنگامى روى مى دهد که جنگ بر شما طولانى شود و (براى کوبیدن شما) دامن به کمر زند و دنیا آنچنان بر شما تنگ گردد که ایّام بلا را بسیار طولانى بشمرید (و سخت بى تابى کنید، و این وضع همچنان ادامه مى یابد) تا زمانى که خداوند پرچم فتح و پیروزى را براى باقیمانده نیکانِ شما، به اهتراز درآورد». (وَ ذلِکَ إِذَا قَلَّصَتْ(10) حَرْبُکُمْ، وَ شَمَّرَتْ(11) عَنْ سَاق، وَ ضَاقَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکُمْ ضِیقاً، تَسْتَطِیلُونَ مَعَهُ أَیَّامَ الْبَلاءِ عَلَیْکُمْ، حَتَّى یَفْتَحَ اللهُ لِبَقِیَّةِ الأَبْرَارِ مِنْکُمْ).
امام در واقع پیش بینى روشنى از سیطره حکّام جنایتکار بنى امیّه بر اموال و نفوس و سرزمین هاى اسلامى مى کند که هر کس با آنها اندک مخالفتى داشت، با شدیدترین ضربات سرکوب مى شد و آمار جنایتها و اعمال غیر انسانى آنها از حد وحصر بیرون است و تعبیر «ضَاقَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکُمْ ضِیقاً; دنیا بر شما شدیداً تنگ خواهد شد» کاملا بر این حکومت سیاه، صادق بود."
"تعبیر به «فتح و پیروزى نیکان» ممکن است اشاره به زوال حکومت جابر بنى امیّه باشد که مسلمانان براى مدّتى نفسى آسوده کشیدند; چرا که هنوز عبّاسیان قدرت و قوّتى پیدا نکرده بودند. و نیز ممکن است اشاره به حکومت جهانى حضرت مهدى(علیه السلام) باشد، که به تمام ظلم و بى عدالتى ها و جنایات جنایتکاران پایان مى دهد.
****
نکته:
پیشگویى هاى شگفت انگیز امام(علیه السلام):
نهج البلاغه پر است از پیشگویى هایى که امام درباره حوادث آینده دارد و گاه چنان جزئیّات آن را شرح مى دهد که گویى با چشم، همه آنها را در برابر خود مى بیند.
✍ پی نوشت:
8. «کرائه» جمع «کريهه» به معناى شىء ناپسند است.
9. «حوازب» جمع «حازب» به معناى کار مشکل و پيچيده از مادّه «حزب» (بر وزن جذب) به معناى شدّت است.
10. «قَلَص» از مادّه «قلوص» (به معناى پريدن و جستن) گرفته شده و «قَلَّص» (با تشديد) به معناى استمرار و ادامه يافتن است.
11. «شَمّر» از مادّه «تشمير» در جايى گفته مى شود که انسان دامن را به کمر مى زند و براى انجام کارى مهيّا و آماده مى شود و «شِمْر» به معناى افراد جدّى و مجرّب و نيز به معناى افراد شرور آمده است.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام علی(ع):
با مردم آن گونه معاشرت كنيد، كه اگر مْرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند.
📚نهج البلاغه، حکمت10
@Nahjolbalaghe2
مداحی_آنلاین_آداب_خوب_صحبت_کردن.mp3
6.22M
#موعظه
✅ آداب خوب صحبت کردن
🎙حجت الاسلام فرحزاد
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شش 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺍﺑﻦ ﻣﻌﻴﻦ ﻭ ﻋﺠﻠﻲ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﻱ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و هفت
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ 12- ﻫﺰﻳﻞ ﺑﻦ ﺷﺮﺟﻴﻞ ﺍﺯ ﺩﻱ ﻛﻮﻓﻲ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺣﻠﻴﻪ ﺍﻟﺎﻭﻟﻴﺎ ﺟﻠﺪ 5 ﺹ 24 ﻭ ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ ﺹ 620 ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 13- ﻭﻟﻴﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﻩ ﻏﻠﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 11 ﻛﺘﺎﺏ ﺗﻬﺬﻳﺐ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺹ 141 ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻱ ﺍﺯ ﻗﻴﺲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻴﻜﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﻤﺮ ﻭﺑﻦ ﻭﻟﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻗﺒﻠﺎ ﻧﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻳﻢ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﺯ ﻛﻠﺎﻡ ﺩﺍﺭ ﻗﻄﻨﻲ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻲﮔﺮﺩﺩ. 14- ﺍﺑﻮﻧﺨﻴﻊ ﻳﺴﺎﺭ ﺛﻘﻔﻲ ﻣﻜﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 109 ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ0 ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺗﻬﺬﻳﺒﺶ ﺍﺯ ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺛﻘﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ ﭼﻬﺎﺭﻡ "ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ" ﺹ 215 ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻗﻴﺲ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻧﺠﻀﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﮔﺮ ﺩﺍﻧﺶ ﺩﺭ ﺛﺮﻳﺎ ﻭ ﺑﺎﻥ ﭼﺴﺒﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﻓﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻳﺎﻓﺖ.
ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺷﻴﺮﺍﺯﻱ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 407 ﺩﺭ "ﺍﻟﺎﻟﻘﺎﺏ" ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﻱ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺹ 4 ﻛﺘﺎﺏ ﺗﺒﻴﻴﺾ ﺍﻟﺼﺤﻴﻔﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۲۴ الی ۳۶ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅ خواسته هاى حساب
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۲۴ الی ۳۶
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ آنگاه مخصوصاً انگشت روى برادر خویش گذاشت و عرضه داشت: این مسئولیت را به برادرم هارون بده (هارُونُ أَخِی).
هارون: طبق نقل بعضى از مفسران، برادر بزرگتر موسى(علیه السلام) بود و سه سال با او فاصله سنى داشت، قامتى بلند و رسا، زبانى گویا و درک عالى داشت و سه سال قبل از وفات موسى ، دنیا را ترک گفت.(۳)
او از پیامبران مرسل بود، چنان که در آیه ۴۵ سوره مؤمنون مى خوانیم: ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى وَ أَخاهُ هارُونَ بِآیاتِنا وَ سُلْطان مُبِین .
و نیز داراى نور و روشنائى باطنى و وسیله تشخیص حق از باطل بود چنان که در آیه ۴۸ سوره انبیاء مى خوانیم: وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَ هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً .
بالاخره او پیامبرى بود که خداوند از باب رحمتش به موسى(علیه السلام) بخشید وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِیّاً .(۴)
او دوش به دوش برادرش موسى در انجام این رسالت سنگین، تلاش مى کرد.
درست است که موسى(علیه السلام) در آن شب تاریک، در آن وادى مقدس، که این تقاضا را از خدا به هنگام دریافت فرمان رسالت مى کند، بیش از ده سال از وطن خود دور مانده بود، ولى قاعدتاً ارتباطش به طور کامل از برادرش در این مدت قطع نشده بود، که با این صراحت و روشنى از او سخن مى گوید و از درگاه خدا تقاضاى شرکت او در این برنامه بزرگ مى کند.
* * *
سپس موسى هدف خود را از تعیین هارون به وزارت و معاونت چنین بیان مى کند: خداوندا! پشتم را با او محکم کن (اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی).
أَزْر در اصل، از ماده اِزار به معنى لباس گرفته شده است، مخصوصاً به لباسى گفته مى شود که، بند آن را بر کمر گره مى زنند، به همین جهت گاهى این کلمه، به کمر، یا قوت و قدرت نیز اطلاق شده است.
* * *
و براى تکمیل این مقصد، تقاضا مى کند او را در کار من شریک گردان (وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی).
هم شریک در مقام رسالت باشد، و هم در پیاده کردن این برنامه بزرگ شرکت جوید، ولى به هر حال او پیرو موسى(علیه السلام) در تمام برنامه ها بود و موسى امام و پیشواى او.
* * *
سرانجام نتیجه خواسته هاى خود را چنین بیان مى کند: تا تو را بسیار تسبیح گوئیم (کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً).
* * *
و تو را بسیار یاد کنیم (وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً).
* * *
چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بوده اى (إِنَّکَ کُنْتَ بِنا بَصِیراً).
تو نیازهاى ما را به خوبى مى دانى، و به مشکلات این راه از هر کس آگاهترى ما از تو مى خواهیم که ما را در اطاعت فرمانت قدرت بخشى، و به انجام وظائف و تعهدها و مسئولیت هایمان موفق و پیروز دارى.
* * *
از آنجا که موسى(علیه السلام) در این تقاضاهاى مخلصانه اش، نظرى جز خدمت بیشتر و کامل تر نداشت، خداوند تقاضاى او را در همان وقت اجابت فرمود به او گفت: آنچه را خواسته بودى به تو داده شد، اى موسى ! (قالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یا مُوسى).
در واقع در این لحظات حساس و سرنوشت ساز، که موسى(علیه السلام) براى نخستین بار بر بساط میهمانى خداوند بزرگ گام مى نهاد، هر چه لازم داشت یک جا از او درخواست کرد، و او نیز مهمانش را بى نهایت گرامى داشت و همه خواسته هاى او را در یک جمله کوتاه با ندائى حیات بخش اجابت کرد، بى آن که در آن قید و شرط یا چون و چرائى کند، و با تکرار نام موسى(علیه السلام) که هر گونه ابهامى را از دل مى زداید آن را تکمیل فرموده، و چه شوق انگیز و افتخار آفرین است که نام بنده در گفتار مولى تکرار گردد.
✍ پی نوشت:
۳ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث.
۴ ـ مریم، آیه ۵۳.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام علی علیه السلام:
🔸اهل دنیا چون کاروانی باشندکه هنوز بارانداز نکرده،
کاروانسالارشان بانگ برمی دارد که بار بندند و بروند
📖قسمتی از حکمت ۴۱۵ نهج البلاغه
@Nahjolbalaghe2