قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۹ ✅ برتری عمل بر حسب و نسب هر افتخارى است در عمل است: امام(عليه السلام) در
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۹
✅ برتری عمل بر حسب و نسب
هر افتخارى است در عمل است:
↩️ در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «سه چيز است كه از اعمال دوران جاهليت است...» و نخستين آن را «الفخر بالانساب; افتخار به نسب» ذكر فرمود.[3]
اين سخن را با حديثى از امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) پايان مى دهيم: زيد بن موسى (برادر امام على بن موسى الرضا (عليه السلام)) در مدينه خروج كرد و بر ضد حكومت قيام نمود و در مدينه آتش افروزى كرد و عده اى را به قتل رساند و به همين دليل زيد النار ناميده شد. لشكريان مأمون او را اسير كردند و نزد مأمون آوردند. مأمون گفت: او را نزد ابوالحسن على بن موسى الرضا(عليه السلام) ببريد. ياسر (غلام حضرت) مى گويد: هنگامى كه او را نزد امام(عليه السلام) آوردند حضرت به او فرمود: آيا سخن افراد بى سروپاى كوفه كه مى گويند: فاطمه زهرا(عليها السلام) دامانش پاك بود و خداوند تمام فرزندانش را بر آتش دوزخ حرام كرد، تو را فريفته؟ اين فقط مربوط به امام حسن و امام حسين بود اگر چنين مى پندارى كه تو خدا را معصيت كنى و وارد بهشت شوى و موسى بن جعفر اطاعت خدا را كند و او هم
وارد بهشت شود در اين صورت مقام تو نزد خداوند از موسى بن جعفر(عليه السلام) هم بالاتر است.
سپس فرمود: «وَ اللَّهِ مَا ينَالُ أَحَدٌ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ وَ زَعَمْتَ أَنَّكَ تَنَالُهُ بِمَعْصِيتِهِ فَبِئْسَ مَا زَعَمْت; به خدا سوگند كسى به مقامات الهى نمى رسد مگر از طريق طاعت او ولى تو چنين پنداشته اى كه به آن مقامات از طريق معصيت مى رسى، چه پندار غلطى!».
سپس زيد عرض كرد: من برادرت و فرزند پدرت هستم. حضرت فرمود: تو برادر من هستى مادامى كه اطاعت خداوند متعال كنى. نوح عرض كرد: خداوندا! فرزند من از خانواده من است و وعده تو حق مى باشد (كه خاندان مرا نجات دهى) و تو احكم الحاكمينى. خداوند فرمود: اى نوح! او از خاندان تو نيست او عمل غير صالحى است (= فرد ناشايسته اى است). خداوند متعال او را به سبب معصيت از خاندان نوح طرد كرد.[4]
از بعضى از روايات استفاده مى شود كه مأمون او را به خاطر امام على بن موسى الرضا(عليه السلام) بخشيد و او تا پايان خلافت متوكل عباسى زنده بود سپس از دنيا رفت و در سامرا به خاك سپرده شد.[5]
مرحوم سيد رضى در ذيل اين گفتار حكيمانه مى افزايد: «در روايت ديگرى (اين مطلب به صورت ديگرى نقل شده است): آن كس كه از ارزش هاى وجودى بى بهره است ارزش پدران و نياكان سودى به او نخواهد بخشيد»; (مَنْ فَاتَهُ حَسَبُ نَفْسِهِ لَمْ يَنْفَعْهُ حَسَبُ آبَائِهِ).
مضمون اين سخن همان است كه امام(عليه السلام) در گفتار حكيمانه اول فرموده و هردو بر اين معنا تأكيد دارند كه ارزش وجودى انسان به فضايل و صفات و ويژگى هاى وجود خود اوست و عظمت پدران و فضايل آن ها سودى به انسان نمى بخشد اگر خودش از آن ها بى بهره باشد.
متأسفانه نه تنها در دوران جاهليت افتخار به انساب و آباء امر بسيار رايجى بود تا آن جا كه گاهى به گورستان مى رفتند و تعداد قبرهاى مردگان قبيله خود را مى شمردند تا برترى خود را بر قبايل ديگر اثبات كنند: (أَلْهَاكُمْ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ).[6] بلكه در عصر ما نيز همين سنت جاهلى باقى است كه عده اى فاقد هرگونه علم و دانش و فضيلت اخلاقى، تنها با اتكا به فضايل آباء و نياكانشان انتظار دارند در جامعه مورد احترام و صاحب شخصيت باشند.(7)
✍ پی نوشت:
[3]. همان، ج 70، ص 291، ح 15.
[4]. بحارالانوار، ج 43، ص 231، ح 6 و ج 49، ص 218، ح 2
[5]. عيون اخبار الرضا(عليه السلام)، ج 2، ص 234
[6]. تكاثر، آيات 1 و 2.
[7]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر در اين جا تنها به اين جمله قناعت مى كند كه اين كلام حكيمانه از كلماتى است كه در نهج البلاغه تكرار شده و تحت شماره 23 آمده است و با مراجعه به آنچه مصادر در آن جا ذكر كرده مشاهده مى كنيم كه جمله اول از اين گفتار حكيمانه در كتاب هاى زيادى ازجمله نهايه ابن اثير، عقد الفريد ابن عبد ربه و غررالحكم آمدى، از آن حضرت نقل شده ولى فخر رازى در ذيل آيه 81 سوره بقره آن را از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند. (و البته منافاتى ميان اين دو نيست) (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 282). ولى آنچه در حكمت 23 آمده فقط جمله اول است و اما جمله دوم (من فاته حسب نفسه...) در آن جا ذكر نشده است."
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️امام صادق عليه السلام :
✳️هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.
📙بحارالأنوارج 75 ص 228
@Nahjolbalaghe2
سخنرانی میرباقری 403.4.7.mp3
24.73M
#موعظه
💠 هشدار قرآن کریم به مومنین
🎙حجت الاسلام والمسلمین میرباقری
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و هشت 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و پنجاه و نه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻣﻦ، ﺍﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺳﺪ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﺮﺳﺪ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﻭ ﺑﻴﭽﺎﺭﮔﻲ ﺩﺍﻣﻨﮕﻴﺮ ﺍﻭ ﻣﻲﺷﻮﺩ. ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﻛﻨﻢ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻣﻦ (ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﻣﻮﺭ) ﭼﻨﻴﻦ ﺯﺑﻮﻥ ﻭ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﻧﺒﻮﺩﻡ، ﺍﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﻛﺸﺎﻧﺪﻩ ﻭ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﺴﻮﻱ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﻘﺎﺻﺪ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﻕ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﺁﻳﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻜﺮ ﻛﻨﻢ؟ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺻﻔﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﻴﺪﻩ ﻭ
ﻳﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﻱ ﺍﻭ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﺧﻴﺮﺍﻧﺪﻳﺸﻲ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﻢ؟ ﻭ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﺸﻴﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﺨﺺ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﻩ ﺍﻱ ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻛﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻲﻫﺮﺍﺳﻢ، ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺭﺍﺣﺘﻲ ﺍﺳﺖ. ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ (ﭘﺴﺮ ﻋﻤﺮﻭ)، ﻫﻤﻴﻦ ﺭﺍﻱ ﻭ ﻧﻈﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﻮﺛﺮ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪ، ﺍﮔﺮ ﻣﻮﺍﻧﻊ (ﻃﻤﻊ ﻭ ﻫﻮﺍﻱ ﻧﻔﺲ) ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻈﺮ ﺟﺪﺍ ﻧﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ (ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﻳﮕﺮ ﻋﻤﺮﻭ) ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻱ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻭﺍﻗﻌﻴﺎﺕ، ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻣﻲﺑﺎﺷﻢ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺖ: ﺷﻴﺦ ﺭﻓﺖ. (ﻛﻨﺎﻳﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﭘﻴﻮﺳﺖ). ﻭ ﻳﻌﻘﻮﺑﻲ ﻧﻮﺷﺘﻪ: ﺷﻴﺦ ﺑﺮ ﭘﺎﺷﻨﻪﻫﺎﻱ ﭘﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﻝ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻓﺮﻭﺧﺖ، ﺻﺒﺤﺪﻡ، ﻋﻤﺮﻭ ﻭﺭﺩﺍﻥ ﻏﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻃﻠﺒﻴﺪ، ﻭﻱ ﻏﻠﺎﻣﻲ ﺯﻳﺮﻙ ﻭ ﺁﺯﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﻏﻠﺎﻡ، ﻋﻤﺮﻭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻣﺮ ﻭ ﻧﻬﻲ ﻛﺮﺩ، ﻭﺭﺩﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﮕﺸﺎ، ﻭﺭﺩﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ... [ ﺻﻔﺤﻪ 259] ﻭﺭﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮔﻮﺋﻲ ﻋﻘﻞ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻲ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻱ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﻳﻢ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﮕﻮ، ﮔﻔﺖ: ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ
ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻭ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻣﻲﮔﻮﺋﻲ: ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﻨﻢ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺳﻴﺪﻩﺍﻡ ﻭﻟﻲ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻭﻟﻲ ﺁﺧﺮﺕ ﻣﺤﺮﻭﻣﻴﺖ ﺩﻧﻴﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻭﻟﻲ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﻲ ﻧﺼﻴﺐ ﻣﻲﻣﺎﻧﻢ ﺍﻣﺎ ﺑﻬﺮﻩ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﺤﺮﻭﻣﻴﺖ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻓﻜﺮ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﻳﺪﻱ ﻭ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻲ ﻛﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻱ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻗﺴﻢ ﺑﺨﺪﺍ ﻛﻪ ﺧﻄﺎ ﻧﺮﻓﺘﻪ ﺍﻱ، ﺭﺍﺳﺖ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺣﺎﻝ ﻣﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻭﺭﺩﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻛﻨﺎﺭﻩ ﮔﻴﺮﻱ ﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻤﺎﻧﻲ، ﺍﮔﺮ ﺍﻫﻞ ﺩﻳﻦ ﻏﻠﺒﻪ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ، ﺗﻮ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﺩﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨﻲ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻫﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﺩﻧﻴﺎﺷﺎﻥ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﻴﻜﻨﻲ ﻛﻪ ﻗﻮﻡ ﻋﺮﺏ ﺁﮔﺎﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭﻡ؟ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺰﻳﻤﺖ، ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻲﺧﻮﺍﻧﺪ: ﻭﺭﺩﺍﻥ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﺯﻳﺮ ﻛﻴﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺯﺩ، ﭼﻪ، ﺑﺠﺎﻥ ﺗﻮ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ، ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻨﻲ. ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺭﻭ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﺪ، ﻣﻦ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺣﺮﺹ ﻭﺁﺯ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺭﻭﻱ ﻧﻤﻮﺩﻡ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ۚ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ
و هرگز چشمان خود را به مواهب مادّى، که به گروههایى از آنان داده ایم، مدوز. اینها گلهاى (ناپایدار) زندگى دنیاست. تا آنان را در آن بیازماییم. و روزى پروردگارت بهتر و ماندگارتر است.
(طه/۱۳۱)
*
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا ۖ نَّحْنُ نَرْزُقُكَ ۗ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَىٰ
خانواده خود را به نماز دستور ده. و بر انجام آن شکیبا باش. ما از تو روزى نمى خواهیم. (بلکه) ما به تو روزى مى دهیم. و عاقبت نیک در (سایه) تقواست.
(طه/۱۳۲)
*
وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ ۚ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ
و (گروهى از آنها) گفتند: «چرا (پیامبر) نشانه اى از سوى پروردگارش براى ما نمى آورد؟!» (بگو:) آیا خبرهاى روشنى که در کتابهاى آسمانى پیشین بوده، براى آنها نیامد؟!
(طه/۱۳۳)
*
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ
اگر ما آنان را پیش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابى هلاک مى کردیم، (در قیامت) مى گفتند: «پروردگارا! چرا پیش از آنکه ذلیل و رسوا شویم، پیامبرى براى ما نفرستادى تا از آیات تو پیروى کنیم؟!»
(طه/۱۳۴)
*
قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا ۖ فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَىٰ
بگو: «همه (ما و شما) در انتظاریم. (ما در انتظار وعده پیروزى، و شما در انتظار شکست ما.) پس انتظار بکشید! امّا بزودى خواهید دانست چه کسى از اصحاب صراط مستقیم، و چه کسى هدایت یافته است»!
(طه/۱۳۵)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۲۸ و ۱۳۰ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سپس روى سخن را
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۳۱ و ۱۳۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ در این آیات دستوراتى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) داده شده اما منظور از آن عموم مسلمانان، و تکمیلى است براى بحثى که در زمینه شکیبائى در آیات گذشته خواندیم.
نخست مى گوید: هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادى که به گروه هائى از آنها (کفار و مخالفان) داده ایم میفکن (وَ لاتَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ).
آرى این نعمت هاى ناپایدار شکوفه هاى زندگى دنیا است (زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
شکوفه هائى که زود مى شکفد، پژمرده مى شود، پرپر مى گردد و بر روى زمین مى ریزد، و چند صباحى بیشتر پایدار نمى ماند.
در عین حال اینها همه، براى آن است که ما آنان را با آن بیازمائیم (لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ).
اما آنچه پروردگارت به تو روزى داده بهتر و پایدارتر است (وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى).
خداوند انواع مواهب و نعمت ها را به تو بخشیده است: ایمان و اسلام، قرآن، آیات الهى، روزى هاى حلال و پاکیزه و سرانجام نعمت هاى جاودان آخرت این روزى ها پایدارند و جاودانى.
* * *
در آیه بعد، براى تلطیف روح پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تقویت قلب او مى فرماید: خانواده خود را به نماز دستور ده، و خود نیز بر انجام آن شکیبا و پر استقامت باش (وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها).
چرا که این نماز براى تو و خاندانت، مایه پاکى، صفاى قلب و تقویت روح و دوام یاد خدا است.
بدون شک ظاهر اهل در اینجا خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به طور کلى است، ولى از آنجا که این سوره در مکّه نازل شده، در آن زمان مصداق اهل، خدیجه و على (علیهما السلام) بوده اند، و ممکن است بعضى دیگر از نزدیکان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز شامل شود، اما با گذشت زمان، دامنه خاندان پیامبر گسترده شد.
آنگاه اضافه مى کند، اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است منافع و برکاتش تنها متوجه خود شما است ما از تو روزى نمى خواهیم بلکه به تو روزى مى دهیم (لانَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ).
این نماز، چیزى بر عظمت پروردگار نمى افزاید، بلکه سرمایه بزرگى براى تکامل شما انسان ها و کلاس عالى تربیت است.
یا به تعبیر دیگر، خداوند همچون پادشاهان و امیران نیست که از ملت خود باج مى گرفتند و زندگى خود و اطرافیان را اداره مى کردند، خداوند از همگان بى نیاز است و همگان به او نیازمند.
این تعبیر، شبیه همان چیزى است که در سوره ذاریات آیات ۵۶ ـ ۵۸ وارد شده است: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ * ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْق وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ * إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ: من جن و انس را نیافریدم مگر به خاطر این که عبادتم کنند * من از آنها روزى نمى طلبم، و نمى خواهم طعامم دهند * خداوند روزى دهنده همگان است و صاحب قدرت مستحکم .
و به این ترتیب، نتیجه عبادات مستقیماً به خود عبادت کنندگان باز مى گردد.
و در پایان آیه، اضافه مى کند: عاقبت و سرانجام نیک از آن تقوا است (وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى).
آنچه باقى مى ماند، و سرانجامش مفید، سازنده و حیات بخش است همان تقوا و پرهیزکارى است، پرهیزکاران سرانجام پیروزند و بى تقوایان محکوم به شکست.
این احتمال، در تفسیر جمله اخیر نیز وجود دارد که: هدف آن تأکید در زمینه روح تقوا و اخلاص در عبادات است; چرا که اساس عبادت همین است، در آیه ۳۷ سوره حج ، مى خوانیم: لَنْ یَنالَ اللّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِنْ یَنالُهُ التَّقْوى مِنْکُمْ: گوشت هاى حیوانات قربانى و خون هاى آنها به خدا نمى رسد، ولى تقواى شما به او مى رسد .
آنچه به مقام قرب او از اعمال شما واصل مى گردد پوسته و ظاهر آن نیست، بلکه مغز، باطن و اخلاصى که در آن است به مقام قربش راه مى یابد.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2