قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و هشتاد 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻋﻤﺮﻭ ﺩ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و هشتاد و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺍﺯ ﺷﻌﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻔﻆ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ ﺗﻦ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺫﻟﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﺧﻴﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺎ ﺗﺸﺒﺚ ﺑﻪ ﻳﻚ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮﺍﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻠﺎﻛﺖ ﺭﻫﺎﻧﻴﺪ. ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﺎﻗﻲ ﻓﺎﺭﻭﻗﻲ ﻋﻤﺮﻱ ﮔﻔﺘﻪ: ﺩﺭ ﺷﺐ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ " ﻟﻴﻠﻪ ﺍﻟﻬﺮﻳﺮ " ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻐﻠﻮﺏ ﻳﺎﻓﺖ، ﻋﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﻋﻠﻲ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺳﻴﺮﻩ ﻧﺠﻴﺒﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻔﻮ ﻧﻤﻮﺩ ﺩ ﺭﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻲﺧﻮﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺳﺮ ﻧﻴﺰﻩ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺩﺍﺩﻩ، ﻧﺎﺑﻮﺩﺵ ﻣﻲﺳﺎﺧﺖ. ﻭ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺷﺮﺡ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ، ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺖ ﻭ ﺭﺳﻮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻜﺮﺭ ﺳﺮﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺁﺭﻱ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻛﻤﻲ ﺍﺯ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ، ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﺎ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻱ ﺩﺭﻫﻢ ﻭ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻏﻀﺐ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﻧﻤﻲ ﻧﻤﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﻨﺼﺮ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻬﺎ، ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺩﻟﻴﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻫﻴﭻ ﺍﺛﺮﻱ ﺩﺭ ﺟﺒﻬﻪ ﺟﻨﮓ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ، ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺣﻴﻠﻪ ﮔﺮﻱ ﻣﻲﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﻲﺷﻮﺩ ﺍﺻﻠﺎ ﺍﺯ ﺧﻴﻤﻪ ﻭ ﺳﺮﺍﭘﺮﺩﻩ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﺩﺍﺷﺖ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻣﻮﻗﻒ ﻛﻪ ﺗﻔﺼﻴﻞ ﺁﻥ
ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ. ﻟﺬﺍ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺷﺠﺎﻋﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﻭ ﺷﻬﺮﺗﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻫﻮﺵ ﻭ ﻣﻜﺮ ﻭ ﺗﺰﻭﻳﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺑﻴﻬﻘﻲ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 39 " ﺍﻟﻤﺤﺎﺳﻦ ﻭ ﺍﻟﻤﺴﺎﻭﻱ " ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺳﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ ﺩﺭ ﺻﻔﻮﻑ ﻣﻘﺪﻡ ﺳﭙﺎﻩ ﻋﻠﻲ ﭘﻴﺪﺍﺳﺖ؟ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ، ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻋﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻗﺎﻃﺮﻱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻗﺒﺎ ﻭ ﻛﻠﺎﻩ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺑﺎ ﻛﻤﺎﻝ ﻧﮕﺮﺍﻧﻲ ﻭ ﺗﺮﺱ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺟﻨﮕﻬﺎﻱ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺹ) ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﻏﺰﻭﻩ " ﺫﺍﺕ ﺍﻟﺴﻠﺎﺳﻞ " ﻭ " ﻳﺮﻣﻮﻙ " ﻭ " ﺍﺟﻨﺎﺩﻳﻦ " ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻱ ﻛﺎﺷﻚ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﺮﻛﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﻲﺑﻮﺩﻡ. ﺍﻳﻨﺴﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻧﻬﺎﻱ ﺍﻭ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ. ﺑﻠﻲ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﺮ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﺯﻣﺎﻧﻬﺎﺋﻲ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ " ﺍﺳﺘﻴﻌﺎﺏ " ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﻜﻪ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﻭ ﺩﻟﻴﺮﺍﻥ ﻗﻮﻡ ﺩﺭ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺁﻭﺭﺩ، ﻭ
ﺷﺎﻳﺪ ﺍﺑﻦ ﻣﻨﻴﺮ ﻛﻪ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﺮ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﺮ ﺳﺨﻦ ﺍﻭ ﺩﺭ " ﺍﺳﺘﻴﻌﺎﺏ " ﻭﻗﻮﻑ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُم بِذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ هُمْ كَافِرُونَ
هنگامى که کافران تو را مى بینند، کارى جز استهزا کردن تو ندارند. (و مى گویند:)
آیا این همان کسى است که معبودهاى شما را نکوهش مى کند؟! در حالى که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار مى کنند.
(انبیاء/36)
*
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ ۚ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ
(گرچه) انسان از عجله آفریده شده. ولى با عجله چیزى از من نخواهید. بزودى آیاتم را به شما نشان خواهم داد!
(انبیاء/37)
*
وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
آنها مى گویند: «اگر راست مى گویید، این وعده (قیامت) کى فرا مى رسد؟!»
(انبیاء/38)
*
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ
اگر کافران مى دانستند زمانى که (فرا مى رسد) نمى توانند آتش را از صورت ها و پشتهاى خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یارى نمى کند (این قدر درباره قیامت شتاب نمى کردند)!
(انبیاء/39)
*
بَلْ تَأْتِيهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ
آرى، (این مجازات الهى) بطور ناگهانى به سراغشان مى آید و مبهوتشان مى کند. آنچنان که توانایى دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمى شود.
(انبیاء/40)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۳۴ و ۳۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ سپس قانون کل
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۳۶ و ۴۰
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🔸 انسان از عجله آفریده شده!
باز در این آیات به بحث هاى دیگرى در ارتباط با موضع گیرى مشرکان در برابر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) برخورد مى کنیم، که بیانگر طرز تفکر انحرافى آنها در مسائل اصولى است، نخست مى گوید: هنگامى که کافران تو را مى بینند کارى جز مسخره کردن تو ندارند (وَ إِذا رَآکَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلاّ هُزُواً).
آنها با بى اعتنائى، به تو اشاره کرده مى گویند: آیا این همان کسى است که خدایان و بت هاى شما را به بدى یاد مى کند ؟ (أَ هذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ).(۱)
در حالى که خود ذکر خداوند رحمان را انکار مى کنند (وَ هُمْ بِذِکْرِ الرَّحْمنِ هُمْ کافِرُونَ).
تعجب در این است که: اگر کسى از این بتهاى سنگى و چوبى بدگوئى کند ـ نه بدگوئى ـ که حقیقت را بیان نماید و بگوید: اینها موجودات بى روح و فاقد شعور و بى ارزشى هستند، تعجب مى کنند، اما اگر کسى منکر خداوند بخشنده و مهربانى شود که آثار رحمتش پهنه جهان را گرفته و در هر چیز دلیلى بر عظمت و رحمت او است، براى آنها جاى تعجب نیست.
آرى، هنگامى که انسان به امرى عادت کرد، خو گرفت و تعصب ورزید، در نظرش جلوه خواهد داشت هر چند بدترین امور باشد، و هر گاه نسبت به چیزى عداوت ورزید کم کم در نظرش بد مى شود، هر چند زیباترین و محبوب ترین امور باشد.
* * *
پس از آن به یکى دیگر از کارهاى زشت و بى رویه این انسان هاى بى بندوبار اشاره کرده، مى فرماید: انسان از عجله آفریده شده (خُلِقَ الاِْنْسانُ مِنْ عَجَل).
گر چه مفسران در تفسیر کلمه انسان و عَجَل در اینجا بیانات گوناگونى دارند ولى پیدا است منظور از انسان در اینجا نوع انسان است (البته انسان هاى تربیت نایافته و خارج از قلمرو رهبرى رهبران الهى).
و منظور از عَجَل شتاب و شتابزدگى است، همان گونه که آیات بعد نیز شاهد گویاى این مطلب است، و در جاى دیگر قرآن مى خوانیم: وَ کانَ الاِْنْسانُ عَجُولاً: انسان، عجول است .(۲)
در حقیقت تعبیر خُلِقَ الاِْنْسانُ مِنْ عَجَل یک نوع تأکید است، یعنى آن چنان انسان عجول است که گوئى از عجله آفریده شده، و تار و پود وجودش از آن تشکیل یافته! و به راستى بسیارى از مردم عادى چنین اند هم در خیر عجولند و هم در شرّ، حتى وقتى به آنها گفته مى شود: اگر آلوده کفر و گناه شوید، عذاب الهى دامنتان را مى گیرد، مى گویند: پس چرا این عذاب زودتر نمى آید؟!
و در پایان آیه اضافه مى کند: عجله نکنید من آیات خود را به زودى به شما نشان مى دهم (سَأُرِیکُمْ آیاتِی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ).
تعبیر آیاتِى در اینجا ممکن است اشاره به آیات و نشانه هاى عذاب، بلاها و مجازات هائى باشد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مخالفان را با آن تهدید مى کرد و این سبک مغزان کراراً مى گفتند: پس چه شد این بلاهائى که ما را با آن مى ترسانى.
قرآن مى گوید: عجله نکنید، چیزى نمى گذرد که دامانتان را خواهد گرفت.
و نیز ممکن است اشاره به معجزاتى که دلیل بر صدق پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) است بوده باشد، یعنى اگر کمى صبر کنید: معجزات کافى به شما ارائه داده خواهد شد.
این دو تفسیر، منافاتى با هم ندارند; زیرا مشرکان در هر دو قسمت عجله داشتند و خداوند هم هر دو را به آنها ارائه داد، هر چند تفسیر اول نزدیک تر به نظر مى رسد و با آیات بعد متناسب تر است.
✍ پی نوشت:
۱ ـ جالب این که: آنها در عبارت خود مى گفتند: این همان کسى است که از خدایان شما سخن مى گوید، حتى راضى نبودند کلمه بدى را در عبارت خود بیاورند، و بگویند: از خدایان شما بدگوئى مى کند!
۲ ـ اسراء، آیه ۱۱.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
🎙 تفسیر صوتی آیات ۳۶ الی ۴۱ سوره مبارکه انبیاء
مفسّر : حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۶ 🔴 همه میمیرند 🔸مرگ آرى ولى تن دادن به ذلّت هرگز! امام(عليه السلام) در اين
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۹۶
✅ راه زندگی سعادتمندانه
↩️ و شاعر فارسى زبان نيز مى گويد:
آخر ز بهر دو نان * تا كى دوى چو دونان
و آخر ز بهر سه نان * تا كى خورى سنانش
و شاعر شيرين زبان ديگرى مى گويد:
چو حافظ در قناعت كوش * و از دنياى دون بگذر
كه يك جو منت دو نان * دو صد من زر نمى ارزد
اهميت قناعت تا آن اندازه است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «خِيارُ امّتى القانِعُ وشِرارُ امّتى الطامِع; نيكان امت من قناعت كاران اند و بَدان آن طمع كاران». و در حديث ديگرى كه مرحوم كلينى در كافى از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است مى خوانيم: «مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ; چقدر براى مؤمن زشت است كه علاقه به چيزى پيدا كند كه باعث ذلت او گردد».
در سومين نكته حكمت آميز مى فرمايد: «آن كس كه با تلاش معتدل و صحيح چيزى را به دست نياورد با تلاش ناصحيح چيزى به دست نخواهد آورد»; (مَنْ لَمْ يُعْطَ قَاعِداً لَمْ يُعْطَ قَائِماً).
منظور امام(عليه السلام) اين است كه انسان بايد براى به دست آوردن روزى، از راه هاى صحيح و معقول وارد شود; حرص و طمع را كنار بگذارد و گمان نكند هميشه تلاش بيشتر سبب درآمد بيشتر است زيرا اگر چيزى براى انسان مقدر نشده باشد هرقدر هم تلاش و كوشش كند به آن نخواهد رسيد.
بعضى از شارحان، اين جمله را چنين معنا كرده اند: اگر چيزى را به انسان با مدارا ندهند، با زور نخواهند داد. ولى ظاهر همان است كه در تفسير بالا گفتيم.
و شبيه آن، تفسير ديگرى است كه در كلام ابن ابى الحديد آمده است و مى گويد: اگر چيزى را بدون كوشش به انسان ندهند با كوشش به او نخواهند داد.
البته اين سخن اگر ناظر به رزق مقسوم باشد قابل قبول است اما روزى هايى كه مشروط به تلاش است نمى تواند در اين تفسير بگنجد.
آنگاه امام(عليه السلام) در آخرين جمله دورنمايى از زندگانى دنيا را نشان مى دهد كه همه حوادث را در دل خود دارد و دستور جامعى براى برخورد با اين حوادث بيان مى كند، مى فرمايد: «دنيا دو روز است: روزى به سود توست و روزى به زيان تو. در آن روز كه به سود توست مست و مغرور مباش و آن روز كه به زيان توست صابر و شكيبا باش»; (الدَّهْرُ يَوْمَانِ: يَوْمٌ لَكَ، وَيَوْمٌ عَلَيْكَ; فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلاَ تَبْطَرْ، وَإِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ!).
«تبطر» از ماده «بطر» (بر وزن ضرر) به معناى غرور و مستى حاصل از فزونى نعمت است. واقعيت چنين است كه دنيا هميشه به كام انسان نيست همانگونه كه همواره به زيان او نمى باشد; مخلوطى است از شيرينى ها و تلخى ها، كاميابى ها و ناكامى ها و پيروزى ها و شكست ها كه بايد با هر يك از اين دو بخش برخورد مناسبى داشت.
آن روز كه دنيا به كام انسان است و شاهد پيروزى را در آغوش گرفته و شهد زندگى خوب و مرفه را چشيده بايد مراقب باشد كه اين پيروزى او را به غرور و مستى نكشاند بلكه شكرگزار بخشنده اين نعمت ها باشد و حق آن ها را ادا كند تا خدا نعمتش را بر او افزون سازد.
و آن روز كه دنيا چهره عبوس خود را نشان مى دهد و كام انسان را با حوادث ناگوار تلخ مى كند و مشكلات و مصائب يكى پس از ديگرى فرامى رسد در آن روز نبايد دست و پاى خود را گم كند و زبان به شكايت بگشايد و جزع و فزع نمايد بلكه بايد صبر پيشه كند تا از يك سو اجر صابران را داشته باشد (وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ) و از سوى ديگر با صبر و شكيبايى مى تواند اعصابى آرام داشته باشد و براى برون رفت از مشكلات راه چاره اى بينديشد زيرا انسانى كه به هنگام بروز مشكلات بى تابى مى كند راه چاره را نيز گم خواهد كرد.
به علاوه بسيار مى شود كه كاميابى و ناكامى، هر دو براى آزمايش انسان هاست و اگر حق آن ها را درست ادا نكند در آزمايش الهى مردود شده است و به همين دليل در روايت تحف العقول بعد از اين دو جمله آمده است: «فَبكلَيَهْمِا سَتُخْتَبَر; با هر دو به زودى آزمايش مى شوى».
امام(عليه السلام) در نامه 72 همين دوگانگى حوادث روزگار را با تعبير حكيمانه ديگرى بيان فرموده است; خطاب به ابن عباس مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ بِأَنَّ الدَّهْرَ يوْمَانِ يوْمٌ لَكَ وَ يوْمٌ عَلَيكَ وَ أَنَّ الدُّنْيا دَارُ دُوَل فَمَا كَانَ مِنْهَا لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ وَمَا كَانَ مِنْهَا عَلَيكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ; بدان كه دنيا دو روز است: روزى به سود توست و روزى به زيان تو. اين دنيا سرايى است متغير (كه هر روز به دست گروهى مى افتد) آنچه از مواهب دنيا قسمت توست به سوى تو مى آيد هر چند ضعيف باشى و آنچه به زيان توست گريبانت را خواهد گرفت (هر چند قوى باشى) و نمى توانى با قدرتت آن را از خود دور سازى».
به يقين اين گونه توجه به حوادث روزگار آرامش فوق العاده اى به انسان مى دهد و از تلخى ناكامى ها مى كاهد و از مستى و غرور كاميابى ها جلوگيرى مى كند.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امام صادق علیه السلام فرمودند:
🔹اگر نزد خداوند عبادتی بهتر از شکرگزاری در همه حال بود که بندگان مخلصش با آن عبادتش کنند، هر آینه آن کلمه را درباره همه خلقش به کار میبرد، اما چون عبادتی بهتر از آن نبود از میان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ویژه گردانید و فرمود: «واندکی از بندگان من سپاسگزارند».
📚 کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۵۱، ح۳۶۴۷۲
@Nahjolbalaghe2