قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🍃ادامه تفسیر سوره نوح ...اصولاً، ساختمان انسان چنین است که اگر در مسیر باطل آن قدر پیش برود که ریشه
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
۱٠فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً
۱۱یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً
۱۲وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً
۱۳ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً
۱۴وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً
ترجمه:
۱٠ ـ به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است.
۱۱ ـ تا باران هاى پر برکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد،
۱۲ ـ و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سر سبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد.
۱۳ ـ چرا شما براى خدا عظمت قائل نیستید؟!
۱۴ ـ در حالى که شما را در مراحل مختلف آفرید (تا از نطفه به انسان کامل رسیدید)!
تفسیر⬇️
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ۱٠فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً ۱۱یُرْسِلِ السّ
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
...🍃پاداش دنیوى ایمان
نوح در ادامه بیانات مؤثر خود براى هدایت آن قوم لجوج و سرکش، این بار روى بشارت و تشویق تکیه مى کند، و به آنها وعده مؤکد مى دهد که اگر از شرک و گناه توبه کنند، خدا درهاى رحمت خویش را از هر سو به روى آنها مى گشاید، عرض مى کند: خداوندا من به آنها گفتم: از پروردگار خویش تقاضاى آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً).
نه تنها شما را از گناهان پاک مى سازد، که اگر چنین کنید باران هاى پربرکت آسمان را پى درپى بر شما فرو مى فرستد (یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً).(۱)
خلاصه، هم باران رحمت معنوى و هم باران پر برکت مادى او شما را فرا مى گیرد.
قابل توجه این که: مى گوید: آسمان را بر شما مى فرستد یعنى آن قدر باران مى بارد که گوئى آسمان دارد نازل مى شود! اما چون باران رحمت است، نه ویرانى مى آورد، و نه آسیبى مى رساند، بلکه در همه جا مایه خرمى، سر سبزى و طراوت است.
سپس، مى افزاید: و اموال و فرزندان شما را افزون مى کند (وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنِینَ).
و براى شما باغ هاى خرم و سرسبز و نهرهاى آب جارى قرار مى دهد (وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً).
به این ترتیب، یک نعمت بزرگ معنوى، و پنج نعمت بزرگ مادى به آنها وعده داده، نعمت بزرگ معنوى، بخشودگى گناهان و پاک شدن از آلودگى کفر و عصیان است، اما نعمت هاى مادى: ریزش باران هاى مفید، به موقع و پر برکت، فزونى اموال، فزونى فرزندان (سرمایه هاى انسانى)، باغ هاى پر برکت، و نهرهاى آب جارى.
آرى، ایمان و تقوا طبق گواهى قرآن مجید، هم موجب آبادى دنیا و هم آخرت است.
در بعضى از روایات آمده است: وقتى این قوم لجوج از قبول دعوت نوح سر باز زدند، خشکسالى و قحطى آنها را فرا گرفت، و بسیارى از اموال و فرزندانشان هلاک شدند، زنان عقیم گشتند و کمتر بچه مى آوردند، نوح به آنها گفت: اگر ایمان بیاورید، همه این مصائب و بلاها از شما دفع خواهد شد، ولى آنها اعتنائى به او نکردند و همچنان سر سختى نشان دادند تا عذاب نهائى فرا رسید و همه را درو کرد!
سپس، بار دیگر به انذار باز مى گردد، و مى گوید: چرا شما از خدا نمى ترسید و براى خدا عظمت قائل نیستید ؟! (ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً).(۲)
در حالى که خدا شما را آفرینش هاى گوناگون داد (وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً).
نخست نطفه بى ارزشى بودید، چیزى نگذشت که شما را به صورت علقه و از آن پس به صورت مضغه در آورد، سپس شکل و اندام انسانى به شما داد، بعد لباس حیات در اندام شما پوشانید، و به شما روح و حس و حرکت داد، همین گونه مراحل مختلف جنینى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهادید، تا به صورت انسانى کامل از مادر متولد شدید، باز اطوار حیات و اشکال مختلف زندگى ادامه یافت، شما همیشه تحت ربوبیت او قرار دارید، و دائماً نو مى شوید، و آفرینش جدیدى مى یابید، چگونه در برابر آستان با عظمت خالق خود سر تعظیم فرود نمى آورید؟.
نه تنها از نظر جسمانى اشکال مختلفى به خود مى گیرید، که چهره روح و جان شما نیز دائماً در تغییر است، هر یک از شما استعدادى دارید، در هر سرى ذوقى و در هر دلى عشقى است، و همه شما دائماً دگرگون مى شوید، احساسات کودکى جان خود را به احساسات جوانى مى دهد، و آن هم جاى خود را به احساسات کهولت و پیرى مى بخشد.
و به این ترتیب، او در همه جا با شما است و در هر گام رهبرى و هدایت مى کند، و با این همه لطف و عنایت او، این همه کفران و بى حرمتى چرا؟
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه خطبه ۲ بخش ۴ ...اين درست مراحل سه گانه اى است که امروز درباره زراعت گفته مى شود: «کاشت،
✨
✅ادامه شرح خطبه ۲ بخش ۴
در جمله هاى بعد چنين نتيجه گيرى مى کند که: «غلو کننده به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود» (اِلَيْهِمْ يَفيىءُ الْغالي، وَ بِهِمْ يَلْحَقُ التّالي).
چگونه چنين نباشد در حالى که آنها صراط مستقيم دينند(18) و امّت وسط(19) مى باشند که معارف و عقايد و دستورهاى اسلام را خالى از هر گونه افراط و تفريط مى دانند و بازگو مى کنند. اگر به تاريخ عقايد فرقه هاى اسلامى که از اهل بيت دور مانده اند مراجعه کنيم و گرفتاران در دام جبر و تشبيه و الحاد در اسما و صفات الهى را ببينيم و اين که چگونه بعضى، غلوّ در اسما و صفات الهى را به جايى رسانده اند که قائل به تعطيل شده اند و گفتند ما هرگز توان معرفت او را نداريم (نه معرفت اجمالى و نه معرفت تفصيلى) و در مقابل آنها گروهى آن چنان ذات اقدس الهى را پايين آوردند که او را در شکل جوان اَمْرَدى دانستند که موهاى به هم پيچيده زيبايى دارد.
در مسأله جبر و تفويض گروهى آن چنان تند رفتند که انسان را موجودى بى اختيار در چنگال قضا و قدر دانستند که ذرّه اى، اراده او کارساز نيست و هر چه تقدير ازلى بوده بايد انجام دهد، خواه راه کفر بپويد يا ايمان; و دسته اى آن چنان گرفتار تفريط گشتند که براى انسان استقلال کاملى در برابر ذات پاک خداوند قائل شده و با قبول تفويض، راه شرک و دوگانگى را پيش گرفتند.
ولى مکتب اهل بيت که مسأله نفى جبر و تفويض و اثبات «امر بين الامرين» را مطرح مى کرد، مسلمانها را از آن افراط و تفريط خطرناک و کفرآلود برحذر داشت و اين جاست که صدق کلام امام روشن مى شود که غلوکنندگان بايد به سوى آنها بازگردند و واپس ماندگان سرعت گيرند و به آنها برسند و اين تشبيه لطيفى است که قافله اى را در نظر مجسّم مى کند که راهنمايان هوشيار و آگاهى دارد ولى گروهى بى حساب پيشى مى گيرند و در بيابان گم مى شوند و گروهى سستى کرده، عقب مى مانند و طعمه درندگان بيابان مى شوند.
سپس در يک نتيجه گيرى نهايى مى فرمايد: «ويژگيهاى ولايت و حکومت از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ).
مقدّم داشتن «لهم» در جمله بالا اشاره به اين است که اين ويژگيها منحصر به آنهاست.
چگونه از همه شايسته تر نباشند در حالى که آنها اساس دين و ستون يقينند و اسلام راستين و ناب محمّدى را خالى از هر گونه افراط و تفريط عرضه مى کنند و نعمتهاى وجودى آنها بر همگان جريان دارد.
درست به همين دليل: «وصيّت پيامبر و وراثت خلافت او در آنهاست» (وَ فيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِراثَةُ).
اگر پيامبر درباره آنان وصيّت کرد و پيشوايى خلق را به آنان سپرد به خاطر همين واقعيّتها بود نه مسأله پيوند خويشاوندى و نسب.
پيداست که منظور از وصيّت و وراثت در اين جا مقام خلافت و نبوّت است و حتّى کسانى که ارث را در اين جا به معناى ارث علوم پيامبر(صلى الله عليه وآله) گرفته اند نتيجه اش شايستگى آنها براى احراز اين مقام است; چرا که پيشواى خلق بايد وارث علوم پيامبر باشد و جانشين او همان وصىّ اوست; زيرا معلوم است که ارث اموال، افتخارى نيست و وصيّت در مسائل شخصى و عادى، مطلب مهمّى محسوب نمى شود و آنها که تلاش کرده اند وصيّت و وراثت را به اين گونه معانى تفسير کنند در واقع گرفتار تعصّبها و تحت تأثير پيشداوريها بوده اند; زيرا آنچه مى تواند همرديف (اَساسُ الدّينِ وَ عِمادُ اليَقينِ وَ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلايَةِ) واقع شود همان مسأله خلافت و جانشينى رسول الله(صلى الله عليه وآله) است و غير آن شايسته نيست که همرديف اين امور گردد.
سرانجام در آخرين جمله، گويى مردم قدرنشناس زمان خود را مخاطب ساخته و مى فرمايد: «هم اکنون که حق به اهلش باز گشته و به جايگاه اصلى منتقل شده چرا کوتاهى و سستى و پراکندگى داريد و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسيد؟» (اَلآنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ وَ نُقِلَ اِلَى مُنْتَقَلِهِ).(20)
از آنچه در بالا درباره وصيّت و وراثت گفته شد به خوبى روشن مى شود که منظور از حق در اين جا همان حقّ خلافت و ولايت است که اهل بيت نسبت به آن از همه شايسته تر بودند و در واقع قبايى بود که تنها به قامت آنها راست مى آمد.
🔹🔹🔹نکتهها
1ـ عظمت اهل بيت در قرآن و روايات اسلامى
تعبيراتى که در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى درباره اهل بيت آمده، بسيار والا و شگفت انگيز است.
آيه تطهير به روشنى مى گويد که اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از هر پليدى و آلودگى پاک و منزّه و به تعبيرى ديگر معصومند «اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً».(21)
🌱ادامه دارد...
⚘
@Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📕نهج البلاغه/خطبه۳۷-ذكر فضائل خود
🌷ويژگيها و فضائل امام علي (ع)
🍃آنگاه كه همه از ترس سست شده، كنار كشيدند، من قيام كردم، و آن هنگام كه همه خود را پنهان كردند من آشكارا به ميدان آمدم، و آن زمان كه همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت كه همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز كردم، و پاداش سبقت در فضيلتها را بردم. همانند كوهي كه تندبادها آن را به حركت درنمي آورد، و طوفانها آن را از جاي برنمي كند، كسي نمي توانست عيبي در من بيابد، و سخن چيني جاي عيبجويي در من نمي يافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
✅علت سكوت و كناره گيري از خلافت
در برابر خواسته هاي خدا راضي، و تسليم فرمان او هستم، آيا مي پنداريد من به رسول خدا (ص) دروغي روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستين كسي هستم كه او را تصديق كردم، و هرگز اول كسي نخواهم بود كه او را تكذيب كنم. در كار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروي از سفارش رسول خدا (ص )را برعهده دارم، كه از من براي ديگري پيمان گرفت (پيامبر (ص) فرمود اگر در امر حكومت كار به جدال و خونريزي كشانده شود، سكوت كن)
🌺 @Nahjolbalaghe2
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
۳۸- و من كلام له ( عليه السلام )\r> و فيها علة تسمية الشبهة شبهة ثم بيان حال الناس فيها <
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ وَ دَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَي وَ أَمَّا أَعْدَاءُ اللَّهِ فَدُعَاؤُهُمْ فِيهَا الضَّلَالُ وَ دَلِيلُهُمُ الْعَمَي فَمَا يَنْجُو مِنَ الْمَوْتِ مَنْ خَافَهُ وَ لَا يُعْطَي الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ .
📕نهج البلاغه/خطبه۳۸ معني شبهه
🍃ضرورت شناخت شبهات
شبهه را براي اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما دوستان خدا نور هدايت كننده آنها در شبهات، يقين است. و راهنماي آنان مسير هدايت الهي است، اما دشمنان خدا، دعوت كننده آنان در شبهات گمراهي است، و راهنماي آنان كوري است، آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمي يابد، و آن كس كه مرگ را دوست دارد براي هميشه در دنيا نخواهد ماند.
🌺
شرح_صوتی_خطبه_۳۷_و_۳۸.mp3
9.82M
✅شرح خطبه ۳۷ و۳۸
🔹ویژگی ها و فضایل امام علی علیه السلام
🔹ضرورت شناخت شبهات
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال #قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرخطبههاینهجالبلاغه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️تلاوت زیبایی از دوران نوجوانی استاد #جواد_فروغی در بیت رهبری در حضور اساتید برجسته مصری
#تلاوتمجلسی
📖سوره حمد
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه تفسیر سوره نوح ...🍃پاداش دنیوى ایمان نوح در ادامه بیانات مؤثر خود براى هدایت آن قوم
✨
✅ادامه تفسیر سوره نوح
...
🔹نکته:
رابطه تقوا و عمران و آبادى
از آیات مختلف قرآن، از جمله آیات فوق، این نکته به خوبى استفاده مى شود که: ایمان و عدالت مایه آبادى جامعه ها، و کفر، ظلم و گناه مایه ویرانى است.
در آیه ۹۶ اعراف مى خوانیم: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات مِنَ السَّماءِ وَ الأَرْضِ:
اگر اهل شهرها و آبادى ها ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مى گشائیم .
و در آیه ۴۱ سوره روم مى خوانیم: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ:
فساد در خشکى و دریا بر اثر اعمال مردم ظاهر شد .
و در آیه ۳٠ شورى آمده است: وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَة فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ:
هر مصیبتى به شما مى رسد به خاطر اعمال شما است .
و در آیه ۶۶ مائده آمده است: وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لاَ َکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ:
اگر آنها تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارشان بر آنان نازل شده است بر پا دارند، از آسمان و زمین روزى مى خورند (و برکات زمین و آسمان آنها را فرا خواهد گرفت) و آیات دیگرى از این قبیل.
این رابطه تنها یک رابطه معنوى نیست، بلکه علاوه بر رابطه معنوى که آثارش را به خوبى مى بینیم رابطه مادى روشنى نیز در این زمینه وجود دارد.
کفر و بى ایمانى، سرچشمه عدم احساس مسئولیت، قانون شکنى، و فراموش کردن ارزش هاى اخلاقى است، و این امور، سبب از میان رفتن وحدت جامعه ها، متزلزل شدن پایه هاى اعتماد و اطمینان، هدر رفتن نیروهاى انسانى و اقتصادى، و به هم خوردن تعادل اجتماعى است.
بدیهى است: جامعه اى که این امور بر آن حاکم گردد، به سرعت عقب نشینى مى کند، و راه سقوط و نابودى را پیش خواهد گرفت.
و اگر مى بینیم، جوامعى هستند که با وجود عدم ایمان و تقوا از پیشرفت نسبى وضع مادى برخوردارند، آن را نیز باید مرهون رعایت نسبى بعضى از اصول اخلاقى بدانیم، که میراث انبیاى پیشین و نتیجه زحمات رهبران الهى، دانشمندان و علما در طول قرن ها است.
علاوه بر آیات فوق، در روایات اسلامى نیز روى این معنى زیاد تکیه شده است که: استغفار و ترک گناه، سبب فزونى روزى و بهبودى زندگى مى شود، از جمله:
در حدیثى از على(علیه السلام) آمده: أَکْثِرِ الاِسْتِغْفارَ تَجْلِبْ الرِّزْقَ: زیاد استغفار کن تا روزى را به سوى خود جلب کنى .(۳)
در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چنین نقل شده: مَنْ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَلْیَحْمِدِ اللّهَ تَعالى، وَ مَنْ اِسْتَبْطَأَ الرِّزْقَ فَلْیَسْتَغْفِرِ اللّهَ، وَ مَنْ حَزَنَهُ أَمْرٌ فَلْیَقُلْ: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ:
کسى که خداوند نعمتى به او بخشیده، شکر خدا را به جا آورد، و کسى که روزیش تأخیر کرده از خدا طلب آمرزش کند، و کسى که بر اثر حادثه اى غمگین گردد، بگوید: لا حول و لا قوة الا باللّه .(۴)
در نهج البلاغه نیز مى خوانیم: وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الاِسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً...:
خداوند سبحان، استغفار را سبب فزونى روزى و رحمت خلق قرار داده، و فرموده: از پروردگارتان طلب آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است ، باران پر برکت آسمان را بر شما مى فرستد .(۵)
حقیقت، این است: مجازات بسیارى از گناهان، محرومیت هائى در این جهان است، و هنگامى که انسان از آن توبه کند و راه پاکى و تقوا را پیش گیرد، خداوند این مجازات را از او بر طرف مى سازد.(۶)
📚۱ ـ مِدْرار از ماده درّ (بر وزن جرّ)، در اصل به معنى ریزش شیر از پستان مادر است، و سپس به معنى ریزش باران به کار رفته، و مِدْرار صیغه مبالغه است.
۲ ـ وقار به معنى سنگینى و عظمت است، و تَرْجُونَ از ماده رجاء به معنى امید است که گاه توأم با خوف مى باشد، و مجموع جمله، به این معنى است که: چرا شما در برابر عظمت خدا خاضع نیستید.
۳ و ۴ ـ تفسیر نور الثقلین ، جلد ۵، صفحه ۴۲۴.
۵ ـ نهج البلاغه ، خطبه ۱۴۳.
۶ ـ شرح دیگرى در این زمینه تحت عنوان گناه و ویرانى جامعه ها ذیل آیه ۵۲ سوره هود داشتیم (تفسیر نمونه ، جلد ۹، صفحه ۱۳۱).
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#تفسیرسورهنوح
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح نامه ۲۳ ( مکارم شیرازی ) 🔹از سخنان امام(عليه السلام) است که پس از ضربت ابن ملجم ملعون و قب
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۳
در تاريخ بشر، شبيه اين حادثه کم نيست که افراد يا گروه ها و کشورهاى نيرومندى با گذشت زمان کوتاهى به کلى دگرگون شدند و از نسيمى دفتر ايام براى آنها به هم خورد و به گفته شاعر:
شبانگه به دل قصد تاراج داشت * سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
به يک گردش چرخ نيلوفرى * نه نادر به جا ماند و نى نادرى
آرى نادرشاه در اوج عظمت در حالى که قصد حمله به بعضى از کشورها را داشت، شب در بستر خوابيده بود، آشپز او که از عصبانيّت نادر نسبت به بعضى از مواد غذايى ترسيده بود با کارد سر او را بريد و صبحگاهان همه چيز تمام شد.
از همه روشن تر، سرگذشت اقوام پيشين است که به طور مکرّر در قرآن مجيد آمده است. فرعون ها، نمرودها و قوم عاد و ثمود که در عين عظمت و قدرت با مشيت و اراده الهى در چند لحظه به علت اعمالشان مورد غضب الهى قرار گرفتند يا در ميان امواج دفن شدند، يا صيحه آسمانى و يا زلزله اى ويران گر آنها را در هم کوبيد.
اين مسأله منحصر به بدان عالم نيست، نيکان و بدان همه مشمول بى اعتبارى دنيا هستند.
آن گاه امام(عليه السلام) در سومين بخش در ارتباط با قاتل خود سخن مى گويد و با پيامى کريمانه و بسيار محبّت آميز به فرزندان و ياران خود درباره او توصيه مى کند و مى فرمايد: «اگر زنده بمانم، ولىّ خون خويشم (و مى توانم قصاص يا عفو کنم) و اگر از دنيا چشم بپوشم فنا (در دنيا) ميعاد و قرارگاه من است و اگر عفو کنم، عفو براى من موجب قرب به خدا و براى شما (در صورتى که از ميان شما بروم) حسنه و نيکى در نزد خداست; بنابراين عفو کنيد.
آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد»; (إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِيُّ دَمِي، وَإِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِيعَادِي، وَإِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِي قُرْبَةٌ، وَهُوَ لَکُمْ حَسَنَةٌ، فَاعْفُوا (أَلا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَکُمْ)(2)).
آنچه امام(عليه السلام) در جمله اخير فرمود، برگرفته از آيه شريفه سوره نور است که ذيل آيات «اِفک» آمده است، هنگامى که گروهى از منافقان به همسر پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تهمت زدند و قرآن مجيد او را به کلى تبرئه کرد و از تهمت ها مبرّا نمود. بعضى از ثروتمندان اصحاب قسم ياد کردند که بعد از اين حادثه از کمک مادى به افرادى که دامن به اين شايعه دروغين زده بودند خوددارى کنند آيه شريفه نازل و به آنها دستور گذشت داد و در ذيل آن فرمود: «آيا دوست نداريد خداوند شما را بيامرزد» يعنى همان گونه که انتظار عفو الهى داريد ديگران هم انتظار عفو از شما را در برابر کارهاى خلافى که انجام داده اند دارند.
به يقين قصاص در اسلام اصلى است که به گفته قرآن، حيات جامعه در گروى آن است; ولى در عين حال ترک قصاص و عفو کردن درباره کسانى که شايسته عفوند، فضيلتى است بسيار بزرگ و مقامى است والا.
سرانجام در چهارمين و آخرين بخش از اين وصيّت، موضع خود را در برابر مرگ و شهادت بيان مى کند; همان چيزى که در موارد ديگرى از نهج البلاغه نيز منعکس است و آن اينکه من نه تنها از مرگ نمى ترسم، بلکه عاشق بى قرار مرگى هستم که در راه خدا و براى خدا باشد. مى فرمايد: «به خدا سوگند چيزى از نشانه هاى مرگ به طور ناگهانى به من روى نياورده که من از آن ناخشنود باشم و طلايه اى از آن آشکار نشده که من آن را زشت بشمارم من نسبت به مرگ همچون کسى هستم که شب هنگام در جستجوى آب باشد و ناگهان در ميان تاريکى ها به آن برسد و يا همچون کسى که گمشده (بسيار نفيس) خود را ناگهان پيدا کند (چرا که من به اين واقعيّت معتقدم) که آنچه نزد خداست (در سراى ديگر) براى نيکان بهتر است»; (وَاللهِ مَا فَجَأَنِي مِنَ الْمَوْتِ وَارِدٌ کَرِهْتُهُ، وَلاَ طَالِعٌ أَنْکَرْتُهُ، وَمَا کُنْتُ إِلاَّ کَقَارِب وَرَدَ، وَطَالِب وَجَدَ; (وَما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ لِلاَْبْرارِ)).
جمله اخير برگرفته از آيه شريفه 198 سوره آل عمران است. در آغاز آيه، از پاداش پرهيزکاران سخن مى گويد و سرانجام با جمله مزبور آيه را پايان مى دهد.
🌱ادامه دارد...
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۴۴/به زياد بن ابيه
💥#افشايتوطئهمعاويهنسبتبهزياد
اطلاع يافتم كه معاويه براي تو نامه اي نوشته تا عقل تو را بلغزد، و اراده تو را سست كند، از او بترس كه شيطان است، و از پيش رو، و پشت سر، و از راست و چپ به سوي انسان مي آيد تا در حال فراموشي، او را تسليم خود سازد، و شعور و دركش را بربايد، آري ابوسفيان در زمان عمر بن خطاب ادعايي بدون انديشه و با وسوسه شيطان كرد كه نه نسبي را درست مي كند، و نه كسي با آن سزاوار ارث است، ادعاكننده چونان شتري بيگانه است كه در جمع شتران يك گله واردشده تا از آبشخور آب آنان بنوشد كه او را از خود ندانند و از جمع خود دور كنند. يا چونان ظرفي كه بر پالان مركبي آويزان پيوسته از اين سو بدان سو لرزان باشد. (وقتي زياد نامه را خواند گفت به پروردگار كعبه سوگند كه امام (ع) به آنچه در دل من مي گذشت گواهي داد تا آنكه معاويه او را به همكاري دعوت كرد. (واغل) حيواني است كه براي نوشيدن آب هجوم مي آورد اما از شمار گله نيست و همواره ديگر شتران او را به عقب مي رانند، و (نوط مذبذب) ظرفي است كه به مركب مي آويزند، كه هميشه به اين سو و آن سو مي جهد، و در حال حركت لرزان است).
⚘
@Nahjolbalaghe2
#نامهها
شرح_صوتی_نامه_۴۴.mp3
6.27M
✅شرح نامه ۴۴
🔸افشای توطئه معاویه نسبت به زیاد
/بنیادمجازینهجالبلاغه
کانال نهجالبلاغه 🌺✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرنامههاینهجالبلاغه