قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
⚘ 📚نهج البلاغه/نامه۲۵ /به مامور جمع آوري ماليات /فراز آخر 🔸 #حمايتازحقوقحيوانات در رساندن ح
✨
✅شرح نامه ۲۵ بخش سوم رعایت حقوق حیوانات
(مکارم شیرازی )
رأفت اسلامى حتى درباره حيوانات:
در بخش گذشته، امام(عليه السلام) دستورات لازم را درباره چگونگى اخذ زکات از کسانى که زکات بر آنها واجب است بيان فرمود. در اين بخش از نامه، سخن درباره چگونگى حفظ اين اموال و طرز رفتار با حيواناتى است که به عنوان زکات پرداخته شده اند.
نخست امام(عليه السلام) صفات کسانى را که مأمور انتقال زکات به سوى بيت المال مى شوند، بيان مى کند و چندين ويژگى براى آنها بر مى شمرد. در نخستين و دومين صفت مى فرمايد: «آنها را به غير از کسى که به دينش اطمينان دارى و نسبت به اموال مسلمين دلسوز است، مسپار تا آن را (سالم) به ولى مسلمين برساند و او در ميان مسلمانان تقسيم کند»;
(وَلاَ تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلاَّ مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ، رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ).
بنابراين مهمترين شرط، در اين گونه مسائل امانت و وثاقت و شرط دوم رفق، مدارا و دلسوزى است و اگر اين دو شرط در متصديان بيت المال و خزانه داران کشورهاى اسلامى رعايت شود به يقين مشکلى در امور مالى پيدا نخواهد شد;
نه خيانتى رخ مى دهد و نه حيف و ميل و افراط و تفريطى.
سپس در ادامه اين سخن، هشت وصف ديگر براى مأموران انتقال اين اموال و چوپان ها بيان کرده و مى فرمايد: «تنها کسانى را مأمور اين کار کن که خيرخواه و مهربان و امين و حافظ باشند، سخت گير و اجحاف گر نباشند، حيوانات را خسته نکنند و به زحمت نيندازند»;
(وَلاَ تُوَکِّلْ بِهَا إِلاَّ نَاصِحاً شَفِيقاً وَأَمِيناً حَفِيظاً، غَيْرَ مُعْنِف(1) وَلاَ مُجْحِف(2)، وَلاَ مُلْغِب(3) وَلاَ مُتْعِب(4)).
به يقين اين اوصاف هشت گانه ارتباط نزديک با يکديگر دارند; چوپانى که ناصح و شفيق است قطعاً حيوانات را خسته نمى کند و تند نمى راند، زيرا هم حيوانات به زحمت مى افتند که بر خلاف عدل اسلامى است و هم وزن آنها کم مى شود و يا بيمار مى گردند که به زيان مصرف کنندگان است.
قابل توجّه اينکه اين دستورات را امام(عليه السلام) هنگامى بيان فرمود که نه از حقوق حيوانات سخنى در ميان دانشمندان جهان مطرح بود و نه از حقوق بشر;
ولى اسلام به عنوان آئينى مملوّ از برنامه هاى اخلاقى، حرمت حيوانات و حقوق آنها را نيز فراموش نکرده و مشمول محبّت و رأفت قرار داده است (توضيح بيشترى در اين زمينه در بحث نکات خواهد آمد).
آن گاه در دستور ديگرى مى فرمايد: «سپس آنچه نزد تو جمع شده فوراً به سوى ما روانه کن تا آن را در مصارفى که خداوند امر فرموده صرف کنيم»;
(ثُمَّ احْدُرْ(5) إِلَيْنَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ أَمَرَ اللهُ بِهِ).
اين دستور به دو دليل داده شده است: نخست اينکه ممکن است نيازمندانى به صورت فوق العاده در انتظار کمک هاى بيت المال باشند که اگر حق آنها زودتر برسد، مشکلاتشان حل خواهد شد و ديگر اينکه تأخير در رساندن اين اموال، معرض آفات است و براى نجات از آن آفات بايد تعجيل کرد و اموال زکات را به ولى امر مسلمين رسانيد.
بعضى از شارحان نهج البلاغه از اين جمله احکام فقهى متعدّدى استفاده کرده اند: نخست اينکه نقل زکات از شهرى به شهر ديگر جايز است و ديگر اينکه مأموران جمع آورى زکات حق ندارند خودسرانه آنها را تقسيم کنند و سوم اينکه زکات بايد به دست ولى امر مسلمين برسد و زير نظر او تقسيم گردد.
بديهى است اين دستور مربوط به مناطق نزديک به مرکز حکومت امام(عليه السلام)است و اما مناطق دور دست که انتقال مال زکات به غير صورت نقدى عملاً امکان پذير نيست حکم ديگرى دارد;
يعنى نمايندگان امام(عليه السلام) مى توانند آن را در مرکز نمايندگى خود جمع آورى و تقسيم کنند.
آن گاه امام(عليه السلام) درباره کيفيت نقل حيوانات زکَوى به نماينده خود دستورات ده گانه دقيق و ظريفى مى دهد و مى فرمايد: «هنگامى که امين تو آنها را در اختيار گرفت به او سفارش کن که ميان شتر ماده و نوزادش جدايى نيفکند و شير آن را چنان ندوشد که به بچه اش زيان وارد شود و در سوار شدن بر شتران، آنها را به زحمت نيفکند و عدالت را در اين امر در ميان آنها رعايت کند (گاه بر اين سوار شود و گاه بر ديگرى) و نيز حال شترِ خسته و يا زخمى را که سوارى دادن برايش مشکل است رعايت کند و با حيوانى که سم او ساييده يا لنگ شده مدارا نمايد»;
(فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُکَ فَأَوْعِزْ(6) إِلَيْهِ أَلاَّ يَحُولَ بَيْنَ نَاقَة وَبَيْنَ فَصِيلِهَا(7)، وَلاَ يَمْصُرَ(8) لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذَلِکَ بِوَلَدِهَا; وَلاَ يَجْهَدَنَّهَا رُکُوباً، وَلْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِکَ وَبَيْنَهَا، وَلْيُرَفِّهْ عَلَى اللاَّغِبِ، وَلْيَسْتَأْنِ(9) بِالنَّقِبِ(10) وَالظَّالِعِ(11)).
🌱ادامه دارد..
#شرحنامههاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح نامه ۲۵ بخش سوم رعایت حقوق حیوانات (مکارم شیرازی ) رأفت اسلامى حتى درباره حيوانات: در بخش
✨
✅ادامه شرح نامه ۲۵ بخش سوم حقوق حیوانات
... آنچه در بالا آمد شش قسمت از دستوراتى است که امام(عليه السلام) براى مراعات حال حيوانات زکوى بيان فرموده که هم جنبه انسانى و اخلاقى دارد و نشان مى دهد که اسلام حتى مراعات حال حيوانات را نيز لازم مى شمرد; حيواناتى که زبان براى گفتن ندارند و قادر بر دفاع از خويشتن نيستند.
آن گاه در ادامه اين سخن چند دستور ديگر مى دهد و مى فرمايد: «امين تو بايد هنگامى که در اثناى راه به غديرهاى آب مى رسد، آنها را سيراب کند و از کناره هاى جاده علف دار به درون جاده هاى خشک و بى گياه منحرف نسازد و ساعاتى به آن حيوانات استراحت دهد و چون به آب و علفزار مى رسد به آنها مهلت دهد (تا به اندازه کافى آب بنوشند و از علف ها تغذيه کنند) تا هنگامى که نزد ما مى آيند به اذن خدا فربه و سرحال باشند نه خسته و کوفته»;
(وَلْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ(12)، وَلاَ يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الاَْرْضِ إِلَى جَوَادِّ(13) الطُّرُقِ، وَلْيُرَوِّحْهَا فِي السَّاعَاتِ وَلْيُمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ(14) وَالاَْعْشَابِ(15)، حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللهِ بُدَّناً(16) مُنْقِيَات(17)، غَيْرَ مُتْعَبَات وَلاَ مَجْهُودَات).
در اين چهار دستور اخير امام(عليه السلام)، بيشتر به آب و علف اين حيوانات نظر دارد. هدف آن است که اينها تشنگى نکشند، گرسنه نشوند، در مسير راه به اندازه کافى آب بنوشند و در کنار جاده ها که غالبا علف وجود دارد، از آن استفاده کنند.
اين دستورات افزون بر اينکه جنبه اخلاقى و انسانى دارد، به نفع بيت المال و نيازمندانى است که از حقوق بيت المال بهره مى گيرند; لذا درآخر اين عبارات فرمود: بايد چنان کنند که اين حيوانات سالم و سرحال و چاق و فربه به نزد ما آيند.
در پايان اين نامه، به هدف نهايى اشاره کرده و مى فرمايد: «هدف اين است که آنها را مطابق دستور خداوند و سنّت پيغمبرش(صلى الله عليه وآله) (در ميان نيازمندان) تقسيم کنيم (بى آنکه منافع شخصى در آن وجود داشته باشد)»;
(لِنَقْسِمَهَا عَلَى کِتَابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ(صلى الله عليه وآله)).
آن گاه اضافه مى کند: «عمل به اين برنامه پاداش تو را بيشتر و هدايت تو را افزون تر خواهد کرد;
إن شاءالله»; (فَإِنَّ ذَلِکَ أَعْظَمُ لاَِجْرِکَ، وَأَقْرَبُ لِرُشْدِکَ، إِنْ شَاءَ اللهُ).
🔹🔹🔹نکته ها:
1. تأکيد بر رساندن اموال زکات به نيازمندان:
امام(عليه السلام) در اين نامه نورانى سه بار بر اين مطلب تأکيد فرموده که اموال زکات بعد از جمع آورى بايد در ميان نيازمندان تقسيم شود. حضرت تعبير به «مالُ الْمُسْلِمِينَ» کرده; در يک جا مى فرمايد:
«فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ» و در جاى ديگر مى فرمايد: «نُصَيِّرُهُ حَيْثُ اَمَرَ اللهُ» و در پايان نامه نيز مى فرمايد: «نَقْسِمَها عَلى کِتابِ اللهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ».
اين تکرار، هرچند به گفته ابن ابى الحديد در ابتدا مخالف بلاغت به نظر مى رسد، ولى با توجّه به اينکه خاطرات زمان عثمان که بيت المال در ميان افراد خاصى تقسيم مى شد و نيازمندان محروم مى ماندند و همان سبب فتنه و آشوب بر عليه او شد، در نظرها باقى مانده بود، امام(عليه السلام) براى اطمينان بخشيدن به مردم در يک نامه سه بار اين نکته را تکرار مى کند که هدف ما اين است که مال مسلمين را در ميان آنها تقسيم کنيم و نيازمندان را به حقوقشان برسانيم.
2. حمايت از حيوانات در اسلام:
مردم جهان از قديم الايام به طور سنتى براى حيواناتى که از آنها استفاده مى کردند، احترام قائل بودند و اصولى را درباره آنها رعايت مى کردند و در بعضى از موارد به صورت افراطى در مى آمد و شکل پرستش به خود مى گرفت همان گونه که امروز در ميان جمعى از هندوها نيز ديده مى شود تا اينکه در اين اواخر به مدافعان از حيوانات، شکل جمعيّت دادند و اصول و مقرراتى قائل شدند و اگر کسانى از آن تخلف کنند مورد اعتراض قرار مى گيرند، هرچند اين موضوع مانند ساير موضوعاتى که مربوط به حقوق بشر يا حمايت زندانيان و کودکان و امثال آنهاست در بسيارى از موارد رنگ سياسى به خود گرفته و تبديل به چماقى براى کوبيدن بر سر مخالفان شده است; گاه هزاران انسان بى گناه را مى کشند و در سال ميليادرها دلار سلاحهاى کشتار جمعى صادر مى کنند و صداى کسى بلند نمى شود; اما يک يا چند حيوان اگر مورد آزار قرار گيرند فريادشان بلند مى شود.
ولى اسلام حد اعتدال را از آغاز در اين مسأله رعايت کرده و سفارش هاى اکيد و دقيق وظريفى درباره حيوانات نموده که هر انسان منصفى را به تحسين وا مى دارد.
در کتب روايى ما، احاديث فراوانى در اين باره وارد شده است;
از جمله در ابواب مربوط به حج به تناسب استفاده از حيوانات به عنوان مرکب در مسير حج، ابوابى تحت عنوان «اَبْوابُ اَحْکامِ الدَّوابِّ فِى السَّفَرِ وَغَيْرِهِ» ديده مى شود.
🌱ادامه دارد...
#شرحنامههاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ ✅ادامه شرح نامه ۲۵ بخش سوم حقوق حیوانات مرحوم شيخ حر عاملى در کتاب وسائل الشيعه در جلد هشتم تحت
📚پی نوشت:
1 . «مُعنف» از ريشه «عنف» بر زون «قفل» به معناى گرفتن چيزى با شدت و قساوت است.
2 . «مُجحف» از ريشه «اجحاف» از ريشه «جحف» بر وزن «حرف» به معناى اصرار بر ضرر زدن به کسى است.
3 . «مُلغب» از ريشه «لغوب» به معناى خسته شدن و خستگى گرفته شده و هنگامى که به باب افعال مى رود به معناى خسته کردن است.
4 . «مُتعب» اين واژه که از ريشه «تعب» به معناى خستگى گرفته شده، هنگامى که باب افعال برود مفهوم آن خسته کردن است، با «ملغب» قريب المعناست; ولى بعضى گفته اند: «لغوب» به معناى تعب و زحمت روحى است در حالى که تعب رنج جسمانى را نيز شامل مى شود.
5 . «اُحدُرْ» از ريشه «حدر» بر وزن «حرف» به معناى به سرعت حرکت کردن و نيز به معناى پايين آوردن چيزى از بلندى است و در اينجا معناى اوّل مراد است; يعنى حيوانات زکات را که جمع آورى کردى به سرعت نزد ما بياور تا به اهلش برسانيم.
6 . «اَوعِز» از ريشه «وعز» بر وزن «وعظ» به معناى پيشنهاد کردن و سفارش نمودن کارى به ديگرى است.
7 . «فصيل» به معناى بچه شترى است که از شير باز گرفته شده و از ريشه «فصل» به معناى جدايى است; ولى با توجّه به اينکه امام(عليه السلام) بعد از اين جمله دستور مى دهد که تمام شير ناقه را ندوشند تا بچه او هم بهره اى داشته باشد، استفاده مى شود که منظور از فصيل در اينجا بچه شترى است که در آستانه از شير باز گرفتن است و هنوز از شير باز گرفته نشده (به تعبير ادبا مجازِ به علاقه اوْل و مشارفت است).
8 . «لا يمصر» از ريشه «مصر» بر وزن «نصر» به معناى دوشيدن شير به طور کامل است.
9 . «يَسْتأنِ» از ريشه «أنْى» بر وزن «امر» به معناى مهلت دادن گرفته شده و هنگامى که به باب استفعال برود، به معناى انتظار کشيدن و مدارا کردن است.
10 . «نقب» به معناى شترى است که کف پاى او ساييده شده (و به زحمت راه مى رود).
11 . «ظالع» از ريشه «ظَلع» بر وزن «زرع» به معناى لنگيدن گرفته شده است.
12 . «غُدُر» جمع «غدير» به معناى برکه آب است.
13 . «جوادّ» جمع «جاده» به معناى راه وسيع است.
14 . «نطاف» جمع «نطفه» به معناى آب زلال است.
15 . «الاَعْشاب» جمع «عُشب» بر وزن «قفل» به معناى گياهان سبز است.
16 . «بُدّن» جمع «بادن» به معناى حيوان چاق و فربه است.
17 . «مُنقيات» جمع «مُنقية» به معناى حيوانى است که چربى فراوان داشته باشد.
18 . وسائل الشيعه، ج 8، ابواب احکام الدواب، باب 9، ص 350، ح 1.
19 . همان مدرک، باب 10، ص 353، ح 9 .
20 . کنزالعمال، ح 43695 و وسائل الشيعه، باب 53 از احکام الدواب. ص 397.
21 . تهذيب، ج 4، ص 164، ح 4.
#شرحنامههاینهجالبلاغه