قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. #ادامهخطبه۳بخش۴ ... ج) جنگ نهروان همان گونه که از داستان «جنگ صفّين» به دست مى آيد، گروه «
.
🍃ادامه شرح خطبه۳بخش۴
... همان آفرينش عظيم و بسيار مهمّى که قرآن مجيد بعد از ذکر آن «تَبارَکَ اللهُ اَحْسَنَ الْخالِقينَ»(28مى گويد و اين در واقع سوگند به مهمترين کار خالق در جهان هستى است و دليل بر اهميّت مطلبى است که سوگند براى آن ياد شده است.
جمله «لَولا حُضُورُ الْحاضِرِ» در ظاهر اشاره به «حضور حاضران براى بيعت» با اوست، هرچند بعضى حاضر را اشاره به خود «بيعت» دانسته اند که در معنا تفاوت چندانى نمى کند.
امّا اين که منظور «حضور خداوند» يا «حضور زمانى که پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) آن را براى على(عليه السلام) پيش بينى کرده بود» باشد بسيار بعيد به نظر مى رسد، هرچند بعضى از بزرگان آن را به عنوان احتمال ذکر کرده اند.
به هر حال اين جمله از نظر معنا با جمله «وَ قِيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ» تقريباً يکى است و هر دو اشاره به اتمام حجّت بر آن حضرت است که با وجود آن همه ياوران و بيعت کنندگان، براى اقامه عدل بپاخيزد.
جلمه «لاَلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها» کنايه از صرف نظر کردن از چيزى است، زيرا هنگامى که کارى با شتر نداشته باشند مهارش را برپشتش مى افکنند و آن را به حال رها مى کنند.
جمله «لَسَقَيْتُ آخِرَها بِکَاْسِ اَوَّلِها; آخرينش را با جام اوّلينش سيراب مى کردم» کنايه از اين است: همان گونه که در برابر خلفاى سه گانه گذشته صبر و شکيبايى پيشه کردم، در ادامه راه نيز چنين مى کردم.(29)
🔹ولى به دو دليل خود را ملزم به پذيرش و قيام کردم، زيرا از يکسو با وجود آن همه ناصر و ياور، حجّت بر من تمام بود و از سوى ديگر خداوند از دانشمندان هر امّتى پيمان گرفته که وقتى بى عدالتى را در جامعه مشاهده مى کنند تا آن حدّ که ظالمان از پرخورى بيمار شده و مظلومان از گرسنگى، سکوت روا ندارند، برخيزند و دست ظالم را از گريبان مظلوم قطع کنند و عدل الهى را در جامعه پياده نمايند.
اين سخن امام(عليه السلام) هشدارى است به همه انديشمندان و علماى امّتها که وقتى امکانات تشکيل حکومت و اجراى عدل و قسط الهى فراهم گردد، سکوتشان مسئوليّت آفرين است، بايد قيام کنند و براى بسط عدالت و اجراى فرمان خدا مبارزه با ظالمان را شروع نمايند. آنها که مى پندارند، تنها با انجام فرايضى همچون نماز و روزه و حج و پاره اى از مستحبّات، وظيفه خود را انجام داده اند، سخت در اشتباهند.
اجراى عدالت و حمايت از مظلوم و مبارزه با ظلم ظالم نيز در متن وظايف اسلامى آنان قرار دارد.
سرانجام امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن و در آخرين جمله اين خطبه داغ سياسى اجتماعى پرمعنا، مى فرمايد:
«آرى اگر به خاطر دلايل فوق نبود هرگز تن به پذيرش اين بيعت نمى دادم و در آن هنگام (درمى يافتيد که) ارزش اين دنياى شما (با همه زرق و برقش که براى آن سر و دست مى شکنيد) در نظر من از آب بينى يک بز کمتر است»
(وَلاَلْفَيْتُمْ(30) دُنياکُمْ هذِهِ اَزْهَدَ عِنْدى مِنْ عَفْطَةِ(31) عَنْز.(32)
با توجّه به اين که «عفطة» به گفته «صحاح اللغة» همان آبى است که گوسفند (يا بز، هنگام عطسه) از بينى خود پراکنده مى کند، روشن مى شود که تا چه حدّ دنياى مادّى با اين اهميّت و عظمتى که در نظر عاشقان و دلباختگانش دارد، در برابر روح بزرگ على(عليه السلام) کوچک و بى ارزش است، در واقع يک گوسفند يا بز چه اندازه ارزش دارد که آب بينى بى خاصيّت او ارزش داشته باشد; بلکه يک مايه پليد محسوب مى شود و به يقين اين گونه تعبيرات براى کسانى که به ابعاد روح بزرگ آن حضرت آشنا نيستند بسيار شگفت آور است; ولى هنگامى که به جهانى که او در آن زندگى مى کند و مقامات عرفانى و معنوى آن حضرت آشنا مى شويم، مى بينيم کمترين مبالغه اى در اين تعبيرات نيست.
«سيّد رضى» (ره) در ذيل اين خطبه چنين مى گويد:
«بعضى گفته اند هنگامى که کلام اميرمؤمنان(عليه السلام) به اين جا رسيد مردى از «اهل عراق» برخاست و نامه اى به دست آن حضرت داد (گفته شده که در آن نامه سؤالاتى بود که تقاضاى جواب آنها را داشت). على(عليه السلام) مشغول مطالعه آن نامه شد و هنگامى که از خواندن آن فراغت يافت «ابن عباس» عرض کرد: «اى اميرمؤمنان چه خوب بود خطبه را از آن جا که رها فرموديد ادامه مى داديد»!
امام(عليه السلام) در پاسخ او فرمود: هيهات اى ابن عباس! اين سوز درونى بود که زبانه کشيد و سپس آرام گرفت و فرو نشست (و ديگر مايل به ادامه آن نيستم).
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﷽✨
🔹همراهی در سفر
✍امیرالمؤمنین، علي(عليه السلام) در زمان حكومت خود در خارج از شهر كوفه با مرد غير مسلماني رفيق شد. آن حضرت را نمي شناخت ، پرسيد: «قصد كجا داري؟» فرمود: «كوفه مي روم.» سر دوراهي كه رسيدند، مرد ذمّي از آن حضرت جدا شده و به راه خود رفت. چند قدمي نرفته بود كه برخلاف انتظار مشاهده كرد مسافر كوفه راه خود را ترك گفته و به راه او مي آيد. پرسيد: مگر قصد كوفه نداري ؟ فرمود: چرا! گفت : راه كوفه آن طرف است . فرمود: مي دانم ! سوال كرد: پس چرا از راه خود منحرف شده اي؟
علي(عليه السلام) فرمود: «براي اين كه مصاحبت و رفاقت به خوبي پايان پذيرد، لازم است در موقع جدا شدن از رفيق راه خود چند قدم او را بدرقه نمايد. اين دستوري است كه پيامبر گرامي ما(عليه السلام) به ما آموخته است.»
مرد غيرمسلمان كه تحت تاثير اين تكريم و احترام صادقانه و غيرمنتظره ، قرار گرفته بود، با تعجب پرسيد: «آيا پيامبر شما به شما چنين دستوري داده است؟» فرمود: «بلي !» گفت : «آنان كه به پيروي پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) قيام كردند و قدم به جاي قدم او گذاردند، مجذوب همين تعاليم اخلاقي و افعال كريمه او شدند.»
سپس از راهي كه ميخواست برود، منصرف شود و با علي(عليه السلام) راه كوفه را در پيش گرفت و درباره اسلام با آن حضرت گفت و گو كرد و سرانجام مسلمان شد.
📚سفينة البحار، واژه «خلق»، ص 416
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ گام های آهسته ی شیطان
(راهکار های نرم و هوشمندانه شیطان برای فریب مومنین)⬇️
۱_ بی اشتهایی به معنویات
۲_شک و تردید
۳_ریب و بدگمانی
۴_انکار و...
👤حجت الاسلام عالی
✅پیشنهاد دانلود
🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌥
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌹 ✅ #دعایروزچهارشنبه ✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ✨ 🌷 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَع
.
🌷دعا و زیارت روز چهارشنبه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۱۰۲ ✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُق
.
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران آیه ۱۰۲
... از آنجا که ظاهراً در میان قدما گاهى کلمه نسخ بر تخصیص اطلاق مى شده، ممکن است منظور کسانى که آیه دوم را ناسخ آیه اول دانسته اند همان تخصیص بوده باشد.
به هر حال، در پایان آیه به طایفه اوس و خزرج و همه مسلمانان جهان هشدار مى دهد که به هوش باشند، تنها اسلام آوردن کافى نیست، مهم آن است که ایمان و اسلام خود را تا واپسین ساعات عمر، حفظ کنند، و با روشن ساختن آتش هاى خاموش شده کینه هاى دوران جاهلى، و پیروى از تعصب هاى نابخردانه، ایمان و اعمال پاک خود را بر باد ندهند، تا عاقبت و پایان کار آنها به بدبختى نگراید، لذا با تأکید مى فرماید: مراقب باشید که جز با ایمان و اسلام از دنیا بیرون نروید (وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
🌺دعوت به سوى اتحاد
در آیه بعد، بحث نهائى که همان مسأله اتحاد و مبارزه با هر گونه تفرقه باشد مطرح شده، مى فرماید: همگى به ریسمان الهى چنگ بزنید، و از هم پراکنده نشوید !
(وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا).
درباره این که منظور از حبل اللّه: ریسمان الهى چیست؟ مفسران احتمالات مختلفى ذکر کرده اند:
بعضى مى گویند: منظور از آن قرآن است.
بعضى مى گویند: اسلام.
و بعضى دیگر گفته اند: منظور خاندان پیامبر و ائمه معصومین(علیهم السلام) هستند.
در روایاتى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده نیز همین تعبیرات گوناگون دیده مى شود، مثلا در تفسیر درّ المنثور از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و در کتاب معانى الاخبار از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: حبل اللّه قرآن است .(۳)
و در تفسیر عیاشى از امام باقر(علیه السلام) که فرمود: ریسمان الهى آل محمّد(صلى الله علیه وآله)مى باشند، که مردم مامور به تمسک به آن هستند .(۴)
ولى نه این احادیث و نه آن تفسیرها، هیچ کدام با یکدیگر اختلاف ندارند، زیرا منظور از ریسمان الهى هر گونه وسیله ارتباط با ذات پاک خداوند است، خواه این وسیله، اسلام باشد، یا قرآن، یا پیامبر و اهل بیت او.
و به عبارت دیگر تمام آنچه گفته شد، در مفهوم وسیع ارتباط با خدا که از معنى حبل اللّه استفاده مى شود، جمع است.
دشمنان دیروز و برادران امروز پس از آن قرآن به نعمت بزرگ اتحاد و برادرى اشاره کرده و مسلمانان را به تفکر در وضع اندوهبار گذشته، و مقایسه آن پراکندگى با این وحدت دعوت مى کند، و مى فرماید: فراموش نکنید که در گذشته چگونه با هم دشمن بودید، ولى خداوند در پرتو اسلام و ایمان، دل هاى شما را به هم مربوط ساخت، و شما دشمنان دیروز، برادران امروز شدید
(وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً).
جالب توجه این که: کلمه نعمت را دو بار در این جمله تکرار کرده و به این طریق اهمیت موهبت اتفاق و برادرى را گوشزد مى کند.
نکته دیگر این که: مسأله تألیف قلوب مؤمنان را به خود نسبت داده، مى گوید: خدا در میان دل هاى شما الفت ایجاد کرد و با این تعبیر، اشاره به یک معجزه اجتماعى اسلام شده; زیرا اگر سابقه دشمنى و عداوت پیشین عرب را درست دقت کنیم که چگونه کینه هاى ریشه دار در طول سال هاى متمادى در دل هاى آنها انباشته شده بود؟ و چگونه یک موضوع جزئى و ساده کافى بود آتش جنگ خونینى در میان آنها بیفروزد ـ مخصوصاً با توجه به این که مردم نادان و بى سواد و نیمه وحشى معمولاً افرادى لجوج و انعطاف ناپذیرند، و به آسانى حاضر به فراموش کردن کوچک ترین مسائل گذشته نیستند ـ اهمیت این معجزه بزرگ اجتماعى اسلام، آشکار مى شود، و ثابت مى گردد که از طرق عادى و معمولى امکان پذیر نبود در طى چند سال، از چنان ملت پراکنده و کینه توز و نادان و بى خبر، ملتى واحد و متحد و برادر بسازند.
سپس قرآن مى گوید: شما در گذشته در لبه گودالى از آتش بودید که هر آن ممکن بود در آن سقوط کنید و همه چیز شما خاکستر گردد
(وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَة مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها)
اماخداوند شما را نجات داد و از این پرتگاه به نقطه امن و امانى که همان نقطه برادرى و محبت بود رهنمون ساخت.
شفا در اصل لغت به کناره چاه و یا خندق و مانند آن گویند، و شاید اطلاق شفه بر لب نیز به همین مناسبت باشد، و همچنین استعمال این کلمه در بهبودى از بیمارى نیز به خاطر آن است که انسان در کناره سلامت و تندرستى قرار مى گیرد.
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قطعه
👌دو شاهکار از سوره شمس:
🔹 #شهیدمحسنحاجیحسنی
🔹#محمودشحاتانور
🔺 اجرای هردو تلاوت در سی دومین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم در سالن اجلاس سران . سال 1394
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۶۴
🔻غفلت دنیا پرستان
(اخلاقی)
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ .
✅ و درود خدا بر او فرمود: اهل دنيا سواراني در خواب مانده اند كه آنان را مي رانند.
⚘@Nahjolbalaghe2
#حکمتها
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📚نهج البلاغه / حکمت ۶۴ 🔻غفلت دنیا پرستان (اخلاقی) ✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَهْلُ الدُّنْ
.
🍃شرح حکمت ۶۴
( مکارم شیرازی )
🔴غفلت از گذر عمر
🔻سوارانى در خواب!
امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه تشبيه جالبى درباره غافلان اهل دنيا دارد مى فرمايد:
«اهل دنيا همچون كاروانيانى هستند كه آنان را به سوى مقصدى مى برند و آنها در خوابند».
مى دانيم دنيا مسير آخرت است و در اين مسير منزلگاه هايى است كه در آنجا بايد زاد و توشه براى آخرت برگرفت تا هنگامى كه انسان به مقصد مى رسد دستش خالى نباشد
ولى دنياپرستانى كه در تمام عمر به دنيا مشغول اند، همچون كسانى هستند كه بر مركب سوار و در خوابند و ساربان آنها را به سوى مقصد مى برد. انتهاى اين مسير همان مرگ است آنها زمانى كه سيلى اجل در گوششان نواخته شود از اين خواب غفلت بيدار مى شوند و تهى دست به سوى آخرت مى روند. همان گونه كه در روايت معروف آمده است:
🍃 «النّاسُ نِيامٌ فَإذا ماتُوا انْتَبَهُوا».
🔹مردم در خوابند هنگامى كه بميرند از خواب بيدار مى شوند.(1)
به بيان ديگر انسان ها سرمايه دارانى هستند كه وارد بازار دنيا مى شوند مدت اين بازار ـ مانند بسيارى از بازارهاى جهانى محدود است ـ و سرمايه آنها ساعات و شب ها و روزهاى عمر آنهاست هرگاه در اين مدت در خواب باشند سرمايه از دست مى رود و تجارتى حاصل نمى شود.
به گفته شاعر:
سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم
جز حسرت و اندوه متاعى نخريديم (2
📚پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج4، ص 43; مجموعه ورام، ج 1، ص 150.
(2). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر مصدر جدیدى براى این جمله حکمت آمیز نقل نکرده است همین اندازه مى گوید این جمله مانند کلام دیگرى است که از امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) در وصیتش به فرزند گرامى اش امام مجتبى(علیه السلام) بیان فرموده آنجا که مى گوید: «وَاعْلَمْ أنَّ مَن کانَ مَطِیَّتُهُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ فَإنَّهُ یُصارُ بِهِ وَإنْ کانَ لایَصیرُ» (و در نسخه هاى موجود نهج البلاغه «وَإنْ کانَ واقِفَاً» آمده است). در کتاب تمام نهج البلاغه در وصیت امام به فرزندش امام حسن هر دو جمله را در کنار هم نقل کرده است; هم حکمت 64 و هم جمله «وَاعْلَم...».
@Nahjolbalaghe2
Hekmat 064.mp3
4.4M
🌿شرححکمت ۶۴
موضوع: غفلت دنیا پرستان
🎤استاد نظافت
@Nahjolbalaghe2