✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🔸🔸نامه ی ۳۱ نهج البلاغه 🔸🔸
🔸 منشور تربیت بشریت🔸
✅نامه ی ۳۱ نهج البلاغه منشور تربیت بشریت به ویژه نسل جوان است.
خدا ان شاء الله همه کسانی را که برای ترویج نهج البلاغه در طول تاریخ زحمت کشیده اند به خصوص مرحوم سید رضی، مؤلف و گردآورندهٔ این کتاب و مرحوم دشتی مترجم این کتاب را با امیرالمؤمنین (علیه السلام) محشور کند.
🔻 حضرت این نامه را به فرزندشان امام حسن (علیه السلام)، وقتی از جنگ صفین بر می گشتند و به سرزمین حاضرین رسیده بودند در سال ۳۸ هجری یعنی اوایل حکومت خود نوشته اند.
🔻 این جا یک نکتهٔ تربیتی وجود دارد. شخصی با بزرگترین دشمن زمان خود که معاویه است درگیر شده و سخت ترین و پر مشغله ترین حرکت را که همان جنگ است انجام داده ولی در همان حال از تربیت فرزندش غافل نشده است. در این جا حضرت حواسش به تربیت فرزندش هست.
🔻نکتهٔ عمیق تر، روحیات شخصی است که در چنین هیجانی به قدری آرامش دارد که می نشیند و برای فرزندش نامهٔ تربیتی می نویسد. شخصی که از جنگ صفین برگشته و حتماً مطلع هستید در این جنگ چه خیانت ها شد. مالک اشتر تا ریشه کن کردن اصل فتنه نزدیک شده بود، ولی با جهالت عده ای که همان خوارج بودند، جنگ به صلح و سازش و حکمیت دروغین رسید. در چنین وضعی هر انسان عادی به هیچ چیز دیگری نمی تواند فکر کند. چقدر این روح بزرگ است که پای این مبارزه ایستاده و هنوز به منزل برنگشته نشسته و برای فرزندش در آرامش مطلق نامهٔ تربیتی می نویسد. گویا پدری است فارغ از سیاست و مشکلات جامعه که همهٔ همّ و غم او خانواده اش است.
🔻 این نکته مهمی است انسان باید الگوی خود را چنین انسانی قرار دهد که می تواند در آنِ واحد دو صفت به ظاهر متضاد را در خود جمع کند. «اَشداءُ عَلَی الکُفارْ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»؛ به عبارتی شیشه و سنگ را در کنار هم نگه داشته است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
📒 #نهج_البلاغه ، نامه ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
🔵 پناهگاه مطمئن
💠 همه کارهای خود را به خدا بسپار، زیرا به پناهگاه مطمئن و نیرومندی رسیده ای که تو را از هر آسیب نجات دهد.
#نهج_البلاغه ، نامه۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و شصتوهفتم
✳️ فصل نهم: دوران غارتها
❇️ بسیج مردم برای عزیمت به جنگ با معاویه
🔹آمادهٔ نبرد با دشمنی شوید که جهاد با او موجب تقرب به خداست
[ پس از پایان جنگ نهروان و برطرف شدن مشکل خوارج، بلافاصله مردم را برای جنگ با معاویه و حل مشکل شام دعوت کردم و گفتم: ]
🔻ای مردم، آمادهٔ نبرد با دشمنی شوید که جهاد با او موجب تقرب به خدا و وسیلهای برای تحصیل رضای اوست.
🔹مخالفت یاران
[پس از جنگ نهروان، خطبهای ایراد کرده و مردم را به جنگ با شامیان دعوت کردم. اما اشعث و یارانش اظهار کردند که آمادگی جنگ را ندارند؛ آنها خستگی، کندی شمشیرها و نیزهها و تمامشدن تیرها و سردی هوا را بهانه کردند، من هم چارهای ندیدم جز اینکه بههمراه یاران باقیمانده، وارد کوفه شوم! ]
❇️ اعزام مالک اشتر به مصر و شهادت وی در این مسیر
🔹فراخوان مالک اشتر برای تصمیمگیری دربارهٔ مصر
[ معاویه پس از معاهدهٔ حَکمیت، فرصت را غنیمت شمرد و لشکری به مصر گسیل داشت. گروههایی از مردم مصر نیز به بهانهٔ خونخواهی عثمان، بهآن لشکر پیوستند و کار بر محمدبنابیبکر، استاندار مصر، سخت شد. از آنجا که محمدبنابیبکر، جوان کم سن و سال و بیتجربهای در جنگ بود، ناچار شدم طی نامهای، مالک اشتر را که آنروز استاندار نصیبین بود، به استانداری مصر منصوب کنم. او را فراخواندم. وقتی مالک اشتر آمد، به وی گفتم: ]
🔻جز تو کسی را برای مصر سراغ ندارم، خدای رحمتت کند! به سوی مصر حرکت کن که اگر هیچ سفارشی هم نکنم، اطمینان دارم که رأی و نظر تو درست است.
🔹مالک اشتر؛ مردِ روزهای سخت
[ نامهای برای مردم مصر نوشتم و خبر منصوب شدن مالک اشتر را برای استانداری مصر به آنان دادم: ]
🔻اما بعد، بندهای از بندگان خدا را بهسوی شما فرستادم. مردی که در روزگار وحشت بهخواب نمیرود و در لحظههای ترس، از دشمن روی نمیگرداند. او مالکبنحارث از قبیلهٔ «مذحج» است.
مردم مصر! من شما را بر خود ترجیح دادم و ایثار کردم که او را به دیار شما فرستادم؛ زیرا او را خیرخواه شما یافتم و دیدم که با دشمنانتان بسیار سرسخت است.
[ نامهٔ دیگری به مردم مصر نوشتم و آنان را به ایستادگی در برابر دشمنان دعوت کردم.]
🔹شهادت مالک اشتر
[ مالک اشتر قبل از رسیدن به مصر، در مسیر، به شهادت رسید. بالای منبر رفتم و خبر شهادت وی را به مردم دادم: ]
🔻بدانید که مالکاشتر به شهادت رسید. او به عهد خویش وفا کرد و به ملاقات پروردگارش شتافت. خداوند مالک را رحمت کند که اگر کوه بود، کوه بینظیری بود و همچون صخرهها، گرانسنگ و مقاوم بود.
به راستی که زنان از بهدنیا آوردن همانند مالک عاجزند! آیا شخصی همچون مالک میتوان یافت؟ تا ابد همانند او را نخواهم دید .
❇️ شهادت محمدبنابیبکر، استاندار مصر
🔹 دلجویی از محمدبنابیبکر و تشویق او به پایداری
[ پس از شهادت مالکاشتر، به محمدبنابیبکر نامهای نوشتم و از وی دلجویی کرده و او را به ایستادگی تشویق کردم. و به او دستور دادم: ]
🔻تو خود برای مقابله با دشمن، لشکر خویش را بیرون بیاور و با آگاهی لازم بهسوی دشمن حرکت کن و آمادهٔ پیکار باش با کسی که با تو در جنگ است.
[ محمدبنابیبکر در پاسخ نامهٔ من نامهای نوشت و رضایت و ارادت خود را نسبت به من اعلام کرد و نامههایی را که عمروبنعاص برای او نوشته بود، برایم ارسال کرد؛ همچنین مرا از وضعیت لشکرش و سستی برخی از آنها باخبر کرد.
🔹در برابر دشمنت پایداری کن
[ من نیز در نامهای او را به مقاومت و عدم سستی در مقابل دشمن تشویق کردم و در پاسخ وی نوشتم: ]
🔻با همه سختیهایی که وجود دارد، مردم را به یاری تو دعوت و تشویق میکنم و گروهی را بهیاری تو میفرستم.
🔹این فریاد محمدبن ابی بکر است که به گوش می رسد
[ در میان مردم خطبهای ایراد کردم و آنان را برای رفتن به مصر و یاری محمدبنابیبکر تشویق کردم: ]
🔻اما بعد، ای مردم، این فریاد محمدبنابیبکر و برادران شما از مصر است که به گوش شما میرسد و میخواهند که به فریادشان برسید. همگی در پادگان «جرعه» اجتماع کنید تا اگر خدا بخواهد، فردا در آنجا گرد هم آییم.
[ از میان همهٔ آنها، تنها دو هزار نفر بسیج شدند که به فرماندهی مالکبنکعبارحبی بهسوی مصر حرکت کردند. پنج روز از حرکت مالک گذشته بود که خبر شهادت محمدبنابیبکر و سقوط مصر رسید؛ لذا دستور دادم که مالک برگردد. ]
📚منابع:
۱. الامامةوالسیاسة، ص۱۷۰
۲. الغارات، ج۱، ص۱۶۴
۳. نهجالبلاغه، نامهٔ ۳۸
۴. الإختصاص، ص۸۱
۵. تاریخطبری، ج۴، ص۷۳
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
📔 لذت مطالعه
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱)
انتشارات عهدمانا
👤 میخائیل ایوانف ، کشیشی نبود که حین سخنرانی اش ، مکثی طولانی داشته باشد و یا زل بزند به مرد جوان غریبه ای که انتهای سالن ایستاده بود و با چشم های بادامی اش به او نگاه می کرد.
فکر کرد مرد غریبه ، تاجیک یا از آذری زبان هاست که گاهی برای درخواست کمک ، به کلیسا می آیند. کشیش عرق پیشانی اش را با دستمالی که در دست راست می فشرد پاک کرد ، چشم از مرد غریبه گرفت و به سخنرانی اش ادامه داد. بعد مکثی کرد و نفس بلندی کشید . بار دیگر نگاهش به مرد غریبه افتاد که کیف سیاه رنگ نسبتا بزرگی را به سینه اش فشرده بود و با چهره ای مضطرب و نگران ، به او خیره شده بود .
یک مرد غریبهٔ مسلمان با یک کیف سیاه در یک کلیسای ارتدکس ، چیزی نبود که کشیش بتواند از کنار آن به راحتی بگذرد. از فکرش گذشت که یک مرد چینی ممکن است به قصد شومی وارد کلیسایش باشد و دست به اقدامی تروریستی بزند. این فکر او را واداشت تا هرچه زودتر به سخنرانی اش پایان دهد .
نگاهش را از جمعیتی که دستهایشان را به حالت دعا مقابل سینه هایشان گرفته بودند ، به جوان غریبه دوخت که حالا صورتش از ترس با هیجان و شاید هم از گرمای داخل سالن ، کمی سرخ شده بود. دست هایش را مقابل صورتش گرفت و سخنرانی اش را با چند دعا به پایان برد. سپس صلیبی به سینه کشید و از پشت تریبون کنار رفت و در فضای باز مقابل محراب ایستاد . جمعیت در صفی منظم و آرام از مقابل او عبور کرد و او دست بر سر آن ها می کشید و تبرک شان می کرد...
@Nahjolbalaghe2
مرد همسایه.mp3
3.12M
#قصه_های_کودکانه | مرد همسایه
🎙 با اجرای نورالزینب و نورالزهرا خانم حافظی
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
🔵 غنیمت شمردن فرصت ها
💠 از دست دادن فرصت، باعث اندوه می شود.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت۱۱۸
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2