eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَىٰ بِآيَاتِنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ سپس به دنبال آنها [= پیامبران پیشین ]موسى را با آیات خویش به سوى فرعون و اطرافیان او فرستادیم. امّا آنها (با عدم پذیرش)، به آن (آیات) ظلم کردند. ببین سرانجام مفسدان چگونه بود! (اعراف/۱۰۳) * وَقَالَ مُوسَىٰ يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ و موسى گفت: «اى فرعون! من فرستاده اى از سوى پروردگار جهانیانم. (اعراف/۱۰۴) * حَقِيقٌ عَلَىٰ أَن لَّا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ سزاوار است که بر خدا جز حق نگویم. من دلیل روشنى از پروردگارتان براى شما آورده ام.پس بنى اسرائیل را با من بفرست.» (اعراف۱۰۵) * قَالَ إِن كُنتَ جِئْتَ بِآيَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (فرعون) گفت: «اگر نشانه اى آورده اى، نشان بده اگر از راستگویانى.» (اعراف/ ۱۰۶) * فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ (موسى) عصاى خود را افکند. ناگهان اژدهاى آشکارى شد. (اعراف/۱۰۷) * وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد. سفید و نورانى براى بینندگان بود. (اعراف/۱۰۸) @Nahjolbalaghe2
🔹مقدمه ای در مورد تفسیر آیات فوق🔹 🔴خاطره درگیرى هاى موسى و فرعون به دنبال سرگذشت جمعى از انبیاى بزرگ که در آیات قبل به طور فشرده بیان شد، در این آیات، و آیات فراوان دیگرى که بعد از آن مى آید، داستان موسى بن عمران(علیه السلام) و سرگذشت درگیرى هاى او با فرعون و فرعونیان، و سرانجام کار آنها بیان شده است. و این که: مى بینیم این سرگذشت مشروح تر از سرگذشت انبیاى دیگر در این سوره بیان شده، ممکن است به خاطر این باشد که: اوّلاً ـ یهود و پیروان موسى بن عمران در محیط نزول قرآن زیاد بوده اند و توجیه آنها به سوى اسلام به مراتب لازم تر بود.(۱) ثانیاً ـ قیام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) شباهت بیشترى به قیام موسى بن عمران(علیه السلام)داشت. در هر حال، علاوه بر این سوره، در سوره هاى دیگرى مانند: بقره، طه، شعرا، نمل، قصص و سوره هاى دیگر به قسمت هاى مختلف این سرگذشت عبرت انگیز اشاره شده است. و اگر آیات هر سوره را جداگانه مورد بررسى قرار دهیم و سپس کنار هم بچینیم، خواهیم دید که بر خلاف آنچه بعضى تصور مى کنند، جنبه تکرار ندارد، بلکه در هر سوره، به تناسب بحثى که در آن سوره مطرح بوده، به عنوان شاهد به قسمتى از این سرگذشت پرماجرا اشاره شده است. ضمناً چون کشور مصر وسیع تر و مردم مصر داراى تمدن پیشرفته ترى از قوم نوح و هود و شعیب و مانند آنها بودند، و مقاومت دستگاه فراعنه به همین نسبت بیشتر بود، قیام موسى بن عمران(علیه السلام) از اهمیت بیشترى برخوردار گردیده و نکات عبرت انگیز فراوان ترى در بر دارد. لذا به تناسب هاى مختلف روى فرازهاى گوناگون زندگى موسى و بنى اسرائیل تکیه شده است: به طور کلّى زندگى این پیامبر بزرگ یعنى موسى بن عمران(علیه السلام) را در پنج دوره مى توان خلاصه کرد: ۱ ـ دوران تولد و حوادثى که بر او گذشت تا هنگام پرورش او در دامان فرعون. ۲ ـ دوران فرار او از مصر و زندگى او در سرزمین مدین در محضر شعیب(علیه السلام) پیامبر. ۳ ـ دوران بعثت او و سپس درگیرى هاى فراوانى که با فرعون و دستگاه او داشت. ۴ ـ دوران نجات او و بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان و حوادثى که بر آنها در راه و به هنگام ورود در بیت المقدس گذشت. ۵ ـ دوران درگیرى هاى موسى با بنى اسرائیل! باید توجه داشت در قرآن مجید در هر سوره از سوره هائى که اشاره شد، به یک یا چند قسمت از این دوران هاى پنجگانه اشاره شده است. از جمله در آیات مورد بحث، و آیات دیگر از همین سوره، که خواهد آمد، تنها اشاره به دوران هاى بعد از بعثت موسى بن عمران و رسالت او شده است. به همین دلیل، ما بحث هاى مربوط به دوران هاى قبل را به تفسیر آیات مربوط به همان قسمت در سوره هاى دیگر مخصوصاً سوره قصص واگذار مى کنیم. با این مقدمه به سراغ تفسیر آیات مى رویم:⬇️
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه بقره آیات (۱۰۳ تا ۱۰۸)🔹 در نخستین آیه مورد بحث مى فرماید: بعد از اقوام گذشته (یعنى قوم نوح، هود، صالح و مانند آنها) موسى را با آیات خود به سوى فرعون و فرعونیان مبعوث کردیم (ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى بِآیاتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ). باید توجه داشت فرعون ، اسم عام است و به تمام سلاطین مصر در آن زمان گفته مى شد، همان طور که به سلاطین روم، قیصر و به سلاطین ایران کسرى مى گفتند. کلمه مَلاَ ـ همان طور که سابقاً هم اشاره کردیم ـ به افراد سرشناس و اشراف پر زرق و برق ـ که چشم ها را پر مى کنند و در صحنه هاى مهم جامعه حضور دارند ـ گفته مى شود. و این که مى بینیم موسى(علیه السلام) در درجه اول به سوى فرعون و ملأ او مبعوث مى گردد ـ علاوه بر این که یکى از برنامه هاى موسى(علیه السلام) نجات بنى اسرائیل از چنگال استعمار فرعونیان و استخلاص آنها از سرزمین مصر بود، و این بدون گفتگو با فرعون امکان پذیر نبود ـ ; به خاطر آن است که: طبق مثل معروف همیشه آب را باید از سرچشمه صاف کرد ، مفاسد اجتماعى و انحراف هاى محیط تنها با اصلاحات فردى و موضعى چاره نخواهد شد بلکه باید سردمداران جامعه و آنها که نبض سیاست، اقتصاد و فرهنگ را در دست دارند در درجه اول اصلاح گردند، تا زمینه براى اصلاح بقیه فراهم گردد، و این درسى است که قرآن به همه مسلمانان براى اصلاح جوامع اسلامى مى دهد. پس از آن مى فرماید: آنها نسبت به آیات الهى ظلم و ستم کردند (فَظَلَمُوا بِها). مى دانیم حقیقت ظلم به معنى وسیع کلمه، آن است که چیزى را در غیر محل آن به کار برند، و شک نیست که آیات الهى ایجاب مى کند همگان در برابر آن تسلیم شوند و با پذیرا شدن آنها، خود و جامعه خویش را اصلاح نمایند. ولى فرعون و اطرافیانش با انکار این آیات به این آیات ظلم و ستم کردند. در پایان اضافه مى کند: بنگر سرانجام کار مفسدان چگونه بود ؟! (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ). این جمله در حقیقت یک اشاره اجمالى به نابودى فرعون و قوم سرکش او است که شرح آن بعداً خواهد آمد. 🔹آیه گذشته در حقیقت اشاره بسیار کوتاهى به مجموع برنامه رسالت موسى(علیه السلام) و درگیرى هاى او با فرعون و عاقبت کار آنها بود، اما در آیات بعد همین موضوع به طور مشروح تر مورد بررسى قرار گرفته، نخست مى فرماید: موسى گفت: اى فرعون من فرستاده پروردگار جهانیانم (وَ قالَ مُوسى یا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ). و این نخستین برخورد موسى(علیه السلام) با فرعون و چهره اى از درگیرى حق و باطل است. جالب این که: گویا فرعون، اولین بار بود که با خطاب اى فرعون! روبرو مى شد، خطابى که در عین رعایت ادب، از هر گونه تملّق، چاپلوسى و اظهار عبودیت تهى بود; چرا که دیگران معمولاً او را به عنوان سرورا! مالکا! پروردگار! و امثال آن، خطاب مى کردند. و این تعبیر موسى(علیه السلام) براى فرعون به منزله زنگ خطرى محسوب مى شد! به علاوه این جمله که موسى مى گوید: من فرستاده پروردگار جهانیان هستم ، در حقیقت یک نوع اعلان جنگ به تمام تشکیلات فرعون است; زیرا این تعبیر اثبات مى کند که: فرعون و مدعیان دیگرى همانند او همه دروغ مى گویند، و تنها پروردگار جهانیان خدا است. 🔹در آیه بعد مى خوانیم که موسى(علیه السلام) به دنبال دعوى رسالت پروردگار، مى گوید: اکنون که من فرستاده او هستم، سزاوار است که درباره خداوند جز حق نگویم; زیرا فرستاده خداوندى که از همه عیوب، پاک و منزه است، ممکن نیست دروغگو باشد (حَقیقٌ عَلى أَنْ لاأَقُولَ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ). آنگاه براى تثبیت دعوى نبوت خویش، اضافه مى کند: چنان نیست که این ادعا را بدون دلیل گفته باشم، من از پروردگار شما، دلیل روشن و آشکارى با خود دارم (قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَة مِنْ رَبِّکُمْ). اکنون که چنین است: بنى اسرائیل را با من بفرست (فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنی إِسْرائیلَ). و این در حقیقت قسمتى از رسالت موسى بن عمران(علیه السلام) بود که بنى اسرائیل را از چنگال استعمار فرعونیان رهائى بخشد و زنجیر اسارت و بردگى را از دست و پاى آنها بردارد; زیرا بنى اسرائیل در آن زمان، به صورت بردگانى ذلیل در دست قبطیان (مردم مصر) گرفتار بودند، و از وجود آنها براى انجام کارهاى پست و سخت و سنگین استفاده مى شد. از آیات آینده و همچنین آیات دیگر قرآن، به خوبى استفاده مى شود که موسى(علیه السلام) مأمور دعوت فرعون و دیگر مردمان سرزمین مصر به سوى آئین خویش نیز بود، یعنى رسالت او منحصر به بنى اسرائیل نبود. 🔹فرعون با شنیدن این جمله که: من دلیل روشنى با خود دارم، بلافاصله گفت: اگر راست مى گوئى و نشانه اى از طرف خداوند با خوددارى آن را بیاور (قالَ إِنْ کُنْتَ جِئْتَ بِآیَة فَأْتِ بِها إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّادِقینَ)....« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۷) بخش دوم🔹 ↩️در سومين توصيه امام(عليه السلام) سخن از قرآن به ميان مى آورد و مى
↩️آن گاه امام(عليه السلام) در پنجمين توصيه خود درباره زيارت خانه خدا مى فرمايد: «خدا را خدا را، که خانه پروردگارتان را به فراموشى نسپاريد و تا زنده هستيد آن را خالى نگذاريد، که اگر زيارت خانه خدا ترک شود به شما مهلت داده نخواهد شد (و بلاى الهى نازل مى گردد)»; (وَاللهَ اللهَ فِي بَيْتِ رَبِّکُمْ، لاَ تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ، فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا). بعضى از شارحان نهج البلاغه «لَمْ تُنَاظَرُوا» را اشاره به دور ماندن از نگاه لطف الهى به جهت بى اعتنايى به خانه اش يا دور ماندن از نگاه آميخته با عظمت مردم به سبب ترک وحدت صفوف و ضعف مسلمانان دانسته اند در حالى که ظاهر اين است که منظور از تناظر در اينجا مهلت دادن است. اشاره به اينکه مهلت الهى برداشته مى شود و عذاب نازل مى گردد. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که فرمود: «لاَ يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ; اين دين برپاست تا آن زمانى که کعبه برپا باشد». روايات درباره اهمّيّت حج و زيارت خانه خدا به حدّى زياد است که از حوصله اين بحث مختصر بيرون است و با ذکر يکى از آنها اين بحث را خاتمه مى دهيم: يکى از ياران امام صادق(عليه السلام) مى گويد: به آن حضرت عرض کردم کسى با من درباره زيارت خانه خدا مشورت کرد در حالى که (از نظر مالى يا جسمى) ضعيف الحال بود من به او گفتم: حج بجا نياور! امام(عليه السلام) به من فرمود: «مَا أَخْلَقَکَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً قَالَ فَمَرِضْتُ سَنَةً; چقدر سزاوار است که (به موجب گفتن اين سخن نادرست) يک سال بيمار شوى (و همين گونه شد) من يک سال بيمار شدم». اين جمله نيز از يکى از سياستمداران انگليسى به نام گلادستون معروف است که مى گويد: مادام که مسلمانان قرآن مى خوانند و طواف خانه خدا مى کنند و نام محمّد را هر صبح و شام بر مأذنه ها بر زبان مى رانند، نصرانيّت در خطر بزرگى است بر شما باد که قرآن را بسوزانيد و کعبه را ويران کنيد و نام محمّد را از اذان محو سازيد. سپس در ششمين توصيه مهم خود مى فرمايد: «خدا را خدا را که در جهاد با مال و جان و زبان خويش در راه خداوند کوتاهى نکنيد (و از هر سه وسيله در اين راه بهره گيريد)»; (وَاللهَ اللهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ وَأَلْسِنَتِکُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ). منظور از جهاد با انفس همان حضور در ميدان هاى جنگ براى حفظ اسلام و کشورهاى اسلامى در مقابل دشمنان است و جهاد به اموال کمک هاى مالى است که براى بسيج لشکر اسلام در زمان هاى گذشته مى شد و امروز هم تمام کمک هايى که در مسائل مختلف فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى براى حفظ اسلام و مسلمانان مى شود مشمول آن است. جهاد به زبان نيز همان دفاع هاى منطقى و تبليغات مستمر براى پيشرفت اسلام است و امروز استفاده از تمام رسانه هاى ارتباط جمعى را در بر مى گيرد. جهاد قانونى عمومى در عالم آفرينش است، زيرا تمام موجودات زنده اعم از گياهان، انواع حيوانات و جانداران بهوسيله جهاد، موانع را از سر راه خود برمى دارند تا بتوانند به حيات مطلوب ادامه دهند. در خلقت اين جهان هر موجودى معمولاً آفتى دارد که اگر با آن آفت مبارزه نکند نابود مى شود و يا از پيشرفت باز مى ماند. ريشه هاى درختان براى به دست آوردن آب و غذا در اعماق زمين دائما در حرکتند و هرگاه به مانعى مانند سنگى برسند يا آن را در هم مى شکنند و يا آن را دور زده به پيشروى خود ادامه مى دهند و گاه مى بينيم ريشه هاى لطيف گياهان مانند مته هاى فولادى موانع را سوراخ مى کنند. راه دور نرويم بدن ما در تمام طول شبانه روز در حال جهاد است، زيرا ميکروب ها از چهار طريق; آب، هوا، غذا و پوست بدن (آنجايى که خراشى بردارد) هجوم مى آورند اگر نيروى دفاعى تن و گلبول هاى سفيد خون با آنها به پيکار برنخيزند ممکن است در يک روز انواع بيمارى ها دامن ما را بگيرد اما اين جهاد خاموش و پر دامنه است که سلامتى ما را حفظ مى کند. جوامعى که جهاد را ترک کنند نيز در مدت کوتاهى يا نابود مى شوند و يا به ضعف و ذلت کشيده خواهند شد. در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «مَنْ تَرَکَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللهُ ذُلًّا وَفَقْراً فِي مَعِيشَتِهِ وَمَحْقاً فِي دِينِهِ; آنها که جهاد را ترک گويند خداوند لباس ذلت بر اندامشان مى پوشاند و فقر و احتياج بر زندگى آنها حاکم مى شود و دينشان را به تدريج از بين مى برد» سپس مى افزايد: «إِنَّ اللهَ أَعَزَّ أُمَّتِي بِسَنَابِکِ خَيْلِهَا وَمَرَاکِزِ رِمَاحِهَا; خداوند امت مرا به وسيله سم ستورانش (که به سوى ميدان جهاد پيش مى روند) و به وسيله پيکان نيزه هايش (در برابر دشمن) عزت مى بخشد». در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «وَاللهِ مَا صَلَحَتْ دُنْيَا وَلاَ دِينٌ إِلاَّ بِهِ (بالجهاد); به خدا سوگند هيچ دنيا و دينى جز با جهاد اصلاح نشد« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 انس با قرآن : آیه ۱ سوره مبارکه بقره 🔹جلسه اول 🌹سلام بچه های گلم 🌺🍃نماز و روزه هاتون قبول 🔻آیا قرآن همه رو هدایت می‌کنه؟ 🔻چرا بعضی‌ها با این که قرآن رو می‌خونن ولی روی اونها تأثیری نداره؟ و ... 📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید 🎈 📖 💌 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه بقره آیات (۱۰۳ تا ۱۰۸)🔹 در نخستین آیه مور
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۰۳تا۱۰۸)🔹 ↩️و با این تعبیر، ضمن ابراز تردید در صدق موسى(علیه السلام) ظاهراً قیافه حق جوئى و حق طلبى به خود گرفت، آن چنان که یک جستجوگر به دنبال حق مى گردد. * * * و موسى(علیه السلام) بلافاصله دو معجزه بزرگ خود را که یکى مظهر بیم و دیگرى مظهر امید بود، و مقام انذار و بشارت او را تکمیل مى کرد، نشان داد: نخست: عصاى خود را انداخت و به صورت اژدهاى آشکارى درآمد (فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبینٌ). تعبیر به مُبِین اشاره به این است که راستى تبدیل به اژدها شد و چشم بندى، تردستى و سحر و مانند آنها نبود، بر خلاف کارى که ساحران بعداً انجام دادند; زیرا در مورد آن مى گوید: آنها چشم بندى کردند و عملى انجام دادند که تصور مى شد مارهائى است که به حرکت در آمده است. ذکر این نکته نیز لازم است که: در آیه ۱٠ سوره نمل و ۳۱ سوره قصص مى خوانیم عصا همانند جانّ به حرکت در آمد و جانّ در لغت به معنى مارهاى باریک و سریع السیر است. این تعبیر با تعبیر ثُعْبان که به معنى اژدها و مار عظیم است، ظاهراً سازگار نمى باشد. ولى با توجه به این که: آن دو آیه مربوط به آغاز بعثت موسى، و آیه مورد بحث، مربوط به مقابله او با فرعون است، مشکل حل مى شود، گویا در آغاز کار، خدا موسى را تدریجاً با این معجزه عظیم آشنا مى سازد، در صحنه اول کوچک تر و در صحنه بعد عظیم تر ظاهر مى گردد. * * * در آخرین آیه مورد بحث، به دومین اعجاز موسى که جنبه امید و بشارت دارد اشاره کرده، مى فرماید: موسى دست خود را از گریبان خارج کرد، ناگهان سفید و درخشنده در برابر بینندگان جلوه نمود (وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنّاظِرینَ). نَزَعَ در اصل، به معنى برگرفتن چیزى از مکانى است که در آن قرار گرفته. مثلاً از گرفتن عبا از دوش، و لباس از تن در لغت عرب، به نزع تعبیر مى شود. و همچنین جدا شدن روح از تن را نیز نزع مى گویند و به همین مناسبت گاهى به معنى خارج کردن نیز آمده است، که در آیه مورد بحث به همین معنى است. گر چه در آیه، سخنى از محل خارج ساختن دست، به میان نیامده است، ولى از آیه ۳۲ سوره قصص : اسْلُکْ یَدَکَ فی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ استفاده مى شود: موسى دست را در گریبان مى کرد، سپس خارج مى ساخت، سفیدى و درخشندگى خاصى داشت، آنگاه به حالت نخستین بازمى گشت. در پاره اى از روایات و تفاسیر، مى خوانیم: دست موسى علاوه بر سفیدى در این حالت به شدت مى درخشید. ولى آیات قرآن از این موضوع ساکت است ، اگر چه منافات با آن ندارد. و همان طور که گفتیم این موضوع و معجزه سابق درباره عصا، مسلماً جنبه طبیعى و عادى نداشت، بلکه در ردیف خارق عادات پیامبران بود که بدون دخالت یک نیروى ماوراء طبیعى امکان پذیر نیست. و نیز همان طور که اشاره شد، موسى(علیه السلام) با نشان دادن این معجزه، مى خواهد این حقیقت را روشن سازد که تنها برنامه من جنبه ارعاب و تهدید ندارد، بلکه ارعاب و تهدید براى مخالفان است و تشویق و اصلاح و سازندگى و نورانیت براى مؤمنان. * * * نکته: آیا تبدیل عصا به مار عظیم ممکن است؟ بدون شک، تبدیل عصا به مار عظیم یک معجزه است، و با تفسیرهاى مادى معمولى نمى توان آن را توجیه کرد، بلکه از نظر یک فرد الهى و خداپرست که همه قوانین جهان ماده را محکوم اراده پروردگار مى داند، جاى تعجب نیست که قطعه چوبى تبدیل به حیوانى شود و این در پرتو یک قدرت مافوق طبیعى است. ولى نباید فراموش کرد که: در جهان طبیعت تمام حیوانات از خاک به وجود آمده اند، چوب ها و گیاهان نیز از خاکند، منتها براى تبدیل خاک به یک مار عظیم طبق معمول، شاید میلیون ها سال زمان لازم باشد. ولى در پرتو اعجاز، این زمان به قدرى کوتاه شد که در یک لحظه همه آن تکامل ها و تحول ها به سرعت و پى درپى انجام یافت و قطعه چوبى که طبق موازین طبیعى مى توانست پس از گذشتن میلیون ها سال به چنین شکلى در آید در چند لحظه چنین شکلى به خود گرفت. و آنها که سعى دارند براى همه معجزات انبیاء توجیه هاى طبیعى و مادى کنند و جنبه اعجاز آنها را نفى نموده، همه را به شکل یک سلسله مسائل عادى جلوه دهند هر چند بر خلاف صریح کتب آسمانى باشد، باید موقف خود را به درستى روشن کنند که: آیا آنها به خدا و قدرت او ایمان دارند و او را حاکم بر قوانین طبیعت مى دانند یا نه؟ اگر نمى دانند سخن از انبیاء و معجزات آنها براى آنان بیهوده است. و اگر مى دانند، دلیلى بر این گونه توجیهات تکلف آمیز و مخالفت با صریح آیات قرآن نیست (گر چه در خصوص آیه مورد بحث ندیده ایم هیچ یک از مفسرین با اختلاف سلیقه هائى که دارند، دست به توجیه مادى بزنند ولى آنچه گفتیم یک اصل کلّى بود).» @Nahjolbalaghe2
دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 انس با قرآن: آیه ۳ سوره مبارکه بقره 🔹جلسه دوم 🌹سلام بچه های گلم 🌺🍃نماز و روزه هاتون قبول 🔻ایمان یعنی چی؟ 🔻چرا ما باید به غیب ایمان داشته باشیم؟ 🔻چه چیزی ما رو وارد عالم غیب می‌کنه؟ 🔻و ... 📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید 🎈 📖 💌 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ ۞قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ اشراف قوم فرعون گفتند: «بى شک، این ساحرى ماهر و داناست. (اعراف/۱۰۹) * ۞يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ ۖ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ مى خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند. شما چه نظر مى دهید؟» (اعراف/۱۱۰) * ۞قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (سپس به فرعون) گفتند: «او و برادرش را مهلت ده، و مأموران را براى گردآورى (ساحران) به تمام شهرها اعزام کن، (اعراف/۱۱۱) * ۞يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ تا هر ساحر ماهر و دانا را به خدمت تو بیاورند.» (اعراف/ ۱۱۲) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۰۳تا۱۰۸)🔹 ↩️و با این تعبیر، ضمن ابراز تردید در صدق موسى(عل
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات (۱۰۹ الی۱۱۲)🔹 🔸مبارزه شروع مى شود در این آیات، سخن از نخستین واکنش هاى فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسى(علیه السلام) و معجزاتش به میان آمده است. آیه نخست از قول اطرافیان فرعون چنین نقل مى کند: آنها با مشاهده اعمال خارق العاده موسى فوراً وصله سحر به او بستند، مى فرماید: جمعى از اشراف قوم فرعون گفتند: این ساحر دانا، کهنه کار و آزموده اى است ! (قالَ الْمَلاَ ُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلیمٌ). ولى از آیات سوره شعراء استفاده مى شود: این سخن را فرعون درباره موسى گفت، قالَ لِلْمَلاَِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلیمٌ: فرعون به اطرافیان خود گفت این مرد ساحر دانائى است . اما این دو آیه هیچ گونه منافاتى با هم ندارند; زیرا بعید نیست که این سخن را نخست، فرعون گفته باشد، چون همه چشم ها به دهان او دوخته شده بود سپس اطرافیان متملق و چاپلوسش که هیچ هدفى جز ارضاى رئیس خود نداشتند، و چشمشان همواره به دهان، قیافه و اشاره او دوخته مى شد، سخن او را تکرار کرده یک زبان گفتند: صحیح است، این مرد ساحر آزموده اى است . این برنامه اختصاص به فرعون و اطرافیان او ندارد، بلکه درباره همه ستمگران جهان و کارگردانان آنها صادق است. * * * و در آیه بعد مى افزاید آنها اظهار داشتند: هدف این مرد آن است که شما را از سرزمین و وطنتان بیرون براند (یُریدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ). یعنى او نظرى جز استعمار، استثمار و حکومت بر مردم، توسعه طلبى و غصب سرزمین دیگران را ندارد و این کارهاى خارق العاده و ادعاى نبوت همه براى وصول به این هدف است. سپس در یک نظرخواهى پرسیدند: با توجه به این اوضاع و احوال، عقیده شما درباره او چیست ؟ (فَما ذا تَأْمُرُونَ). منظور این است: آنها درباره موسى(علیه السلام) به مشورت نشستند و به تبادل نظر و شور پرداختند; زیرا ماده امر همیشه به معنى فرمان نیست، بلکه به معنى مشورت نیز مى آید. باید توجه داشت این جمله در سوره شعراء آیه ۳۵ نیز از زبان فرعون نقل شده که: او به اطرافیان خود خطاب مى کند و مى گوید: درباره موسى چه مى اندیشید؟ و چه نظر مى دهید؟ و همان طور که قبلاً گفتیم این دو منافاتى با هم ندارند. این احتمال نیز از طرف بعضى از مفسران داده شده است که: جمله فَما ذا تَأْمُرُونَ در آیه مورد بحث، خطابى باشد که اطرافیان فرعون به فرعون کرده اند و صیغه جمع براى رعایت تعظیم است. ولى احتمال اول نزدیک تر به نظر مى رسد. * * * سرانجام پس از بحث و تبادل نظر، رأى همگى بر این قرار گرفت که به فرعون گفتند: درباره او و برادرش (هارون) عجله مکن و هر گونه تصمیمى در این باره را به بعد موکول نما، ولى مأمور جمع آورى به همه شهرها بفرست (قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ أَرْسِلْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرینَ). * * * تا همه ساحران ورزیده، آزموده و دانا را به سوى تو فرا خوانند و به محضر تو بیاورند (یَأْتُوکَ بِکُلِّ ساحِر عَلیم). اما سؤال این است: آیا این پیشنهاد از طرف کارگردانان دستگاه فرعون، به خاطر آن بود که واقعاً احتمال مى دادند دعوى موسى(علیه السلام)، دعوى صادقانه باشد، و مى خواستند او را بیازمایند. و یا این که: به عکس، او را در دعوى خود، کاذب مى دانستند، و براى هر گونه تلاش و جنبش ـ همانند تلاش ها و جنبش هاى خودشان - انگیزه سیاسى قائل بودند که براى یک سلسله مقاصد شخصى انجام گرفته است؟ و از آنجا که عجله در کشتن موسى و هارون با توجه به دو معجزه عجیبش باعث گرایش عده زیادى به او مى شد و چهره نبوت او با چهره مظلومیت و شهادت آمیخته شده، جاذبه بیشترى به خود مى گرفت، لذا نخست، به این فکر افتادند که عمل او را با اعمال خارق العاده ساحران خنثى کنند، آبرویش را بریزند سپس او را به قتل برسانند تا داستان موسى و هارون براى همیشه از نظرها فراموش گردد! احتمال دوم با قرائن موجود در آیات به نظر نزدیک تر مى رسد.» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۰)🔹 ↩️هنگامى که عثمان به منزل بازگشت ديد مروان و عده اى از بنى اميه در
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۱)🔹 ✅تلاش براى نجات خطاکاران: مى دانيم که جنگ جمل نخستين جنگى است که بر اميرالمؤمنين على (عليه السلام) تحميل شد. گروهى از طرفداران عثمان و مخالفان او دست به دست هم دادند و همسر پيامبر، عايشه، را با خود همراه ساختند و عهد و تبعيّت مسلّمى را که با على(عليه السلام) داشتند، شکستند و براى به دست آوردن حکومت، آتش جنگ جمل را برافروختند. سرانجام کارشان به شکست منتهى شد و از هم متلاشى شدند و آتش افروزان اصلى، يعنى طلحه و زبير، کشته شدند. تمام قرائن تاريخى، نه تنها در جنگ جمل که در جنگ صفين و نهروان نيز نشان مى دهد که على (عليه السلام) با اصرار زياد مايل بود که در ميان مسلمانان درگيرى پيدا نشود و به هر قيمتى که ممکن است، آتش جنگ، خاموش گردد. جمله هاى بالا يکى از شواهد اين معنا است که امام قبل از شروع جنگ، پيامى به وسيله ابن عباس براى زبير که از دو فرمانده ی جنگ جمل بود فرستاد و اين پيام مؤثّر واقع شد و او از جنگ کناره گيرى کرد، هر چند در يکى از بيابانهاى بصره به دست مردى به نام «ابن جرموز» کشته شد. در آغاز اين سخن، امام، رو به ابن عباس کرده، مى فرمايد: «با طلحه ملاقات نکن! که اگر با او رو به رو شوى، او را مانند گاوى خواهى ديد که شاخهايش در اطراف گوشهايش پيچ خورده باشد، مردى سرکش و خيره سر و انعطاف ناپذير است; لاتَلْقَيَنَّ طَلْحَةَ فَإِنَّکَ إِنْ تَلْقَهُ تَجِدْهُ کَالثَّوْرِ عَاقِصاًقَرْنَهُ «او مردى است که بر مرکب سرکش (هوا و هوس) سوار مى شود و مى گويد: «مرکب رام و راهوارى است.» (آرى، او، به خاطر هواپرستى، چشمش از ديدن واقعيات، کور و گوشش از شنيدن حقايق، کر است); يَرْکَبُ الصَّعْبَ وَ يَقُولُ: «هُوَ الذَّلُولُ». تشبيه طلحه، به گاوى که شاخش پيچ خورده است، يا اشاره به طغيان و سرکشى او است، يا عبارت ديگرى از جمله اخير است که، او به خاطر هواپرستى، گوش شنوا در برابر حق ندارد. در حقيقت امام در اين چند جمله روانکاوى دقيقى نسبت به طلحه انجام داده و يأس از نفوذ سخن در او را درباره صلح و بازگشت از جنگ بدين وسيله ابراز کرده است، ولى از آنجا که به زبير اميدوار بوده (و حوادث بعد نيز نشان داد که اين اميدوارى کاملا بجا بوده است) اضافه مى کند: «ولى زبير را ملاقات کن! چرا که او نرمخوتر است (و براى پذيرش حق آمادگى بيشترى دارد); وَلکِنِ الْقَ الزُّبَيْرَ! فَإِنَّهُ أَليَنُ عَرِيکَةً.» تعبير به «أَليَنُ عَرِيکَةً» با توجه به اين که «عَريِکَةً» به معناى «طبيعت و سرشت» و «أَلْيَنُ» به مفهوم «نرم تر» است، اشاره به اين است که او در برابر گفتار حق شنوايى بيشترى دارد و روح تسليم در برابر واقعيتها بر او غالب است، مخصوصاً نسبت به سخنانى که از پيامبر شنيده بود واکنش بهترى نشان مى داد، به عکس «طلحه» که مردى لجوج و خودخواه و سرکشى بود و حبّ جاه و مقام چشم و گوش او را کور و کر کرده بود. به همين دليل، تاريخ نويسان نوشته اند که زبير هنگامى که وارد بصره شد و فهميد که «عمار» در لشکر على (عليه السلام) است و به ياد اين حديث افتاد که پيامبر درباره «عمار» فرموده بود: «وَيْحُکَ يَا بْنَ سُمَيَّة! تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْباغِيَةُ;» اى عمار! تو را گروه ستمکار، خواهد کشت.» وحشت کرد و تحيّر و ترديد شديد بر دل و جان او سايه افکند و مى ترسيد که عمار، در ميدان جمل، شهيد شود و او جزء «فئه باغيه» (گروه ستمکاران) باشد. به هر حال، امام(عليه السلام) به ابن عباس فرمود: «هنگامى که زبير را ملاقات کردى» به او بگو «پسر دايى تو (على) مى گويد: تو در حجاز، مرا شناختى و در عراق نشناخته انگاشتى! (و انکار کردى) چه شد که از پيمان خود بازگشتى؟ و چه امرى تو را از آنچه درباره من مى دانستى منصرف ساخت؟ فَقُلْ لَهُ: «يَقُولُ لَکَ ابْنُ خَالِکَ: عَرَفْتَني بِالْحِجَازِ وَ أَنْکَرْتَنِي بِالْعِرَاقِ؟ فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا؟» اين جمله، اشاره به سوابق بسيار درخشان مولا على(عليه السلام) است که در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و بعد از آن همه از آن آگاه بودند و زبير هم که در زمره ياران پيامبر بود به خوبى اين مطالب را مى دانست، به خصوص در روايتى آمده است که روز جنگ جمل، زبير در برابر على(عليه السلام) به ميدان آمد. «عايشه» فرياد زد: «اى واى زبير را دريابيد!» به او گفتند: «خطرى، متوجه او نيست، زيرا على(عليه السلام) زره ندارد و زبير زره دارد». امام(عليه السلام) به او فرمود: «اين، چه کارى است که کردى؟». گفت: من مطالبه خون عثمان مى کنم.» حضرت فرمود: «تو و طلحه بوديد که قاتلان عثمان را رهبرى مى کرديد و وظيفه تو اين است که خود را به ورثه عثمان بسپارى تا از تو قصاص کنند.« @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖انس با قرآن: آیه ۳ سوره مبارکه بقره «یقیمون الصلوة» 🔹جلسه سوم 🌹سلام بچه های گلم 🔻نماز چیه و برای چی باید اقامه بشه؟ 🔻اصلاً فرق خواندن نماز با اقامه کردن چیه؟ و ... 📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید 🎈 📖 💌 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا