قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۲)🔹 ↩️۶ ـ در آن روز که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور د
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۲)🔹
↩️پیدا است هدف این بوده که: در غیبت طولانى او دشمنان فراوانى که در اطراف مدینه بودند و منافقانى که در خود مدینه وجود داشتند از فرصت براى در هم کوبیدن مدینه ، کانون اسلام، استفاده نکنند، تنها کسى که مى توانست این مرکز حساس را حفظ و نگهدارى کند، على(علیه السلام) بود.
ایراد دوم ـ هارون در زمان موسى از دنیا رفت
مى دانیم ـ و در تواریخ مشهور آمده است ـ که هارون در زمان خود موسى(علیه السلام) از دنیا رفت، بنابراین تشبیه به هارون، اثبات نمى کند که على (علیه السلام)بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)جانشین او باشد.
شاید این مهم ترین ایرادى است که به این حدیث شده است، ولى جمله إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى پاسخ این ایراد را به خوبى مى دهد; زیرا اگر گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) که مى گوید: تو به منزله هارون نسبت به من هستى، مخصوص به زمان حیات پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، جمله إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى هیچ لزومى نداشت; زیرا وقتى سخن مخصوص زمان حیات پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد، درباره بعد از او سخن گفتن، کاملاً نامناسب است (و به اصطلاح این استثناء جنبه منقطع پیدا مى کند که بر خلاف ظاهر کلام مى باشد).
بنابراین، وجود این استثناء به خوبى نشان مى دهد که: گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) ناظر به زمان بعد از مرگ او نیز بوده است، منتها براى این که اشتباه نشود و کسانى على(علیه السلام) را به نبوت بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر نگزینند، مى فرماید:
تو همه این مقام ها را دارى، ولى بعد از من پیامبر نخواهى بود، بر این اساس، مفهوم کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) این مى شود که تو تمام مقامات هارون را دارى، نه تنها در حیات من، بعد از وفات من هم این مقامات ادامه خواهد یافت (جز مقام نبوت).
و به این ترتیب، روشن مى شود: تشبیه على(علیه السلام) به هارون از نظر مقامات است، نه از نظر مدت ادامه این مقامات، هارون(علیه السلام) نیز اگر زنده مى ماند مسلماً هم مقام جانشینى موسى را داشت و هم مقام نبوت را.
و با توجه به این که: هارون طبق صریح قرآن، هم مقام وزارت و معاونت موسى(علیه السلام) را داشت، هم شریک در رهبرى (تحت نظر موسى)، و هم پیامبر بود، تمام این مقامات به جز نبوت براى على(علیه السلام) ثابت مى گردد، حتى بعد از وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) به گواهى جمله إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى .
ایراد سوم ـ آیا دو رهبر در یک زمان ممکن است؟
ایراد دیگرى که در این زمینه شده است این است که: لازمه استدلال به این حدیث، آن است که على(علیه السلام)حتى در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) منصب ولایت و رهبرى امت را داشته است، در حالى که دو امام و دو رهبر در عصر واحد ممکن نیست؟
ولى با توجه به یک نکته پاسخ این ایراد نیز معلوم مى شود و آن این که:
بدون شک هارون نیز در عصر موسى(علیه السلام) مقام رهبرى بنى اسرائیل را داشت، ولى نه یک رهبر مستقل، بلکه رهبرى که زیر نظر موسى(علیه السلام)انجام وظیفه مى کرد، على(علیه السلام)نیز در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)معاون او در مسأله رهبرى امت اسلام بود، بنابراین بعد از وفات او رهبر مستقل محسوب خواهد گشت.
در هر حال حدیث منزلت که از نظر اسناد از محکم ترین روایات اسلامى است که در کتب تمام گروه هاى مسلمین بدون استثناء آمده است از نظر دلالت نیز براى اهل انصاف در زمینه افضلیت على(علیه السلام) نسبت به تمام امت، و همچنین جانشینى بلا فصل او نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) روشن است.
ولى عجیب این است که بعضى نه تنها دلالت حدیث را بر خلافت نپذیرفتند، که گفته اند: کمترین فضیلتى را نیز براى على(علیه السلام) ثابت نمى نماید و این به راستى حیرت آور است؟!!»
@Nahjolbalaghe2
ترجمه قرآن ۲۴.mp3
5.71M
📖 انس با قرآن :سوره بقره آیه ۱۵
🔹 جلسه بیست و سوم
🤔 خدا چطور منافقین رو مسخره میکنه؟
🤔چه کسانی همیشه سرگردان هستند؟
📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
1_12845498_5922357269474838945.mp3
1.7M
شرح دعای روز بیستم و هفتم ماه مبارک رمضان
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ
و هنگامى که موسى به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم.» گفت: «هرگز مرا نخواهى دید. ولى به کوه بنگر، اگر (تاب بیاورد که) در جاى خود ثابت بماند، مرا خواهى دید.» امّا هنگامى که پروردگارش بر کوه تجلى نمود، آن را همسان خاک قرار داد.
و موسى مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض کرد: «خداوندا. منزّهى تو (از این که با چشم تو را ببینم)! من به سوى تو بازگشتم. و من نخستین مؤمنانم.»
(اعراف/۱۴۳)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۲)🔹 ↩️پیدا است هدف این بوده که: در غیبت طولانى او دشمنان
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۳)🔹
🔷تقاضاى مشاهده پروردگار
در این آیات، و آیات بعد، صحنه عبرت انگیز دیگرى از صحنه هاى زندگى بنى اسرائیل نشان داده شده است، و آن این که:
جمعى از بنى اسرائیل با اصرار و تأکید، از موسى(علیه السلام) خواستند: خدا را مشاهده کنند و اگر او را مشاهده نکنند، هرگز ایمان نخواهند آورد.
موسى(علیه السلام) از میان آنها هفتاد نفر را انتخاب کرد و همراه خود به میعادگاه پروردگار برد، در آنجا تقاضاى آنها را به درگاه الهى عرضه داشت، پاسخى شنید که همه چیز را براى بنى اسرائیل در این زمینه روشن کرد.
قسمتى از این ماجرا در سوره بقره آیات ۵۵ و ۵۶.
قسمتى از آن در سوره نساء آیه ۱۵۳.
قسمت دیگرى در آیات مورد بحث.
و قسمتى هم در آیه ۱۵۵ همین سوره بیان شده است.
در آیات مورد بحث، نخست مى فرماید: هنگامى که موسى(علیه السلام) به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا خود را به من نشان ده، تا به تو بنگرم (وَ لَمّا جاءَ مُوسى لِمیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنی أَنْظُرْ إِلَیْکَ).
ولى به زودى این پاسخ را از پیشگاه پروردگار شنید که: هرگز مرا نخواهى دید (قالَلَنْ تَرانی).
ولى به کوه بنگر، اگر به جاى خود ایستاد مرا خواهى دید ! (وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانی).
هنگامى که خداوند بر کوه جلوه کرد آن را محو و نابود و همسان با زمین نمود ! (فَلَمّا تَجَلّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً).(۱)
موسى(علیه السلام) از مشاهده این صحنه هول انگیز چنان وحشت زده شده که مدهوش به روى زمین افتاد (وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً).
و هنگامى که به هوش آمد، عرضه داشت: پروردگارا منزهى تو، من به سوى تو باز مى گردم و توبه مى کنم، و من نخستین مؤمنانم (فَلَمّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ).
* * *
نکته ها:
۱ ـ چرا موسى تقاضاى رؤیت کرد؟
نخستین سؤالى که پیش مى آید این است: موسى(علیه السلام) که پیامبر بزرگ و اولوا العزم پروردگار بود، و به خوبى مى دانست، خداوند، نه جسم است، نه مکان دارد و نه قابل مشاهده و رؤیت است، چگونه چنین درخواستى که حتى در شأن افراد عادى نیست از پروردگار کرد؟
گر چه مفسران پاسخ هاى مختلفى گفته اند، ولى روشن ترین جواب این است که:
موسى(علیه السلام) این تقاضا را از زبان قوم کرد; زیرا جمعى از جاهلان بنى اسرائیل اصرار داشتند: باید خدا را ببینند تا ایمان آورند (آیه ۱۵۳ سوره نساء گواه بر این مطلب است).
و او از طرف خدا مأموریت پیدا کرد که این تقاضا را مطرح کند تا همگان پاسخ کافى بشنوند.
در حدیثى که در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام) از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام)نقل شده است نیز به این موضوع تصریح شده است.(۲)
از قرائن روشنى که این تفسیر را تأئید مى کند این است که: در همین سوره آیه ۱۵۵ مى خوانیم: موسى(علیه السلام) پس از این ماجرا عرض کرد: أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنّا: آیا ما را به خاطر عملى که سفیهان ما انجام دادند، به هلاکت مى رسانى ؟
از این جمله روشن مى شود: نه تنها موسى(علیه السلام) چنین تقاضائى را نداشت بلکه شاید هفتاد نفرى هم که با او به میعادگاه رفته بودند چنین منطقى نداشتند.
آنها تنها افراد دانشمند و نمایندگان بنى اسرائیل بودند، تا مشاهدات خود را براى توده جاهل و بیخبر که پیشنهاد مشاهده پروردگار داشتند بیان کنند.
* * *
۲ ـ آیا مشاهده خدا امکان پذیر است!
در آیه فوق مى خوانیم: خداوند به موسى(علیه السلام) مى فرماید: به کوه بنگر اگر در جاى خود باقى ماند مرا خواهى دید آیا مفهوم این سخن این است که به راستى خداوند قابل مشاهده است؟
پاسخ این است که: این تعبیر در حقیقت کنایه از محال بودن چنین موضوعى است، همانند جمله: حَتّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِیاطِ: کافران در بهشت نمى روند مگر آن که شتر از سوراخ سوزن بگذرد .(۳)
و از آنجا که معلوم بوده کوه در برابر جلوه خداوند محال است پایدار بماند، چنین تعبیرى ذکر شده است.
* * *
۳ ـ منظور از جلوه خدا چیست؟
مفسران در اینجا گفتگوى بسیار کرده اند، ولى آنچه از مجموع آیات به نظر مى رسد این است که: خداوند، پرتوى از یکى از مخلوقات خود را بر کوه ظاهر ساخت (و آشکار شدن آثار او به منزله آشکار شدن خود او است).
آیا این مخلوق یکى از آیات عظیم الهى بوده که براى ما ناشناخته مانده؟
یا نمونه اى از نیروى عظیم اتم.
یا امواج مرموز و تکان دهنده.
و یا صاعقه اى عظیم و وحشتناک که که بر کوه زد و برقى خیره کننده و صدائى مهیب و وحشتناک و نیروئى عظیم از آن برخاست، آن چنان که کوه به کلّى از هم پاشید.«
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۲) بخش اول🔹 🔺دگرگون شدن ارزشها 🔹قابل توجه اين که امام (عليه السلام) جمله هاى ا
🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۲)بخش دوم🔹
🔹مردم چهار گروهند:
در اين بخش از خطبه امام (عليه السلام) تحليل دقيق و جالبى درباره تقسيم دنياطلبان به چهار گروه، بيان فرموده اند. تحليل حضرت نه تنها براى آن زمان بلکه در هر عصر و زمانى صادق است.حضرت در آغاز مى فرمايد: «و مردم چهار گروه اند; فَالنَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَاف. گروهى از آنها کسانى هستند که اگر دست به فساد نمى زنند به خاطر اين است که روحشان ناتوان و شمشيرشان کند و مالشان اندک است; مِنْهُمْ مَنْ لاَيَمْنَعُهُ الْفَسَادَ في الاَْرْضِ إِلاَّ مَهَانَةُ نَفْسِهِ، وَ کَلاَلَةُحَدِّهِ، وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ».به تعبير معروف، آنها آب پيدا نمى کنند وگرنه در صحنه فساد شناگران ماهرى هستند.در واقع اينها از غم بى آلتى افسرده اند وگرنه درون وجودشان از شرّ و فساد و ظلم و تباهى مالامال است. طبيعى است که اين گونه افراد براى ظاهر ساختن آنچه در درون دارند در انتظار فرصت باشند.بنابراين هرگز نبايد فريب ظاهر آرام و بى آزار آنها را خورد. رهبران الهى جامعه بايد هنگامى که آنها را شناسايى کردند، مراقب شان باشند و اجازه ندهند که امکاناتى در اختيار آنها قرار بگيرد، مبادا به کانونى از فساد اجتماعى مبدّل شوند. قرآن مجيد در اشاره به اين گروه مى فرمايد: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِي قَلبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ وَ إِذا تَوَلّى سَعَى فِي الاَْرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللهُ لايُحِبُّ الْفَسادَ);و کسانى از مردم هستند که گفتار آنان در زندگى دنيا مايه اعجاب تو شود (در ظاهر اظهار محبّت مى کنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند، گواه مى گيرند. اين در حالى است که آنان سرسخت ترين دشمنانند. (نشانه آن اين است که) وقتى که به قدرتى مى رسند در فساد در زمين، مى کوشند و زراعتها و چهارپايان را نابود مى سازند و خداوند فساد را دوست ندارد.حضرت سپس به شرح صفات گروه دوم و اهداف و پايان کارشان مى پردازد و مى فرمايد:«گروه ديگر آنانند که شمشير کشيده و فساد و شرارت خويش را آشکار ساخته و لشکر سواره و پياده خود را (براى اين منظور) گردآورى کرده اند. (وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ لِسَيْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجْلِهِ).
آنها باطن خود را براى ظلم و فساد آماده ساخته و دين خود را تباه کرده اند; قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ، وَ أَوْبَقَ دِيْنَهُ.امّا هدفشان چيست؟ هدف آنها همان است که امام (عليه السلام) به آن اشاره فرمود:«هدفشان، آن است که: چيزى از متاع دنيا را به چنگ آورند يا براى خود فرماندهى بر گروهى را فراهم سازند يا بر منبرى صعود کنند» (و لباس پيشوايى مردم را بر تن کنند و براى آنان خطبه هاى دروغين بخوانند); (لِحُطَام يَنْتَهِزُهُ، أَوْ مِقْنَب يَقُودُهُ، أَوْ مِنْبَر يَفْرَعُهُ.و به اين ترتيب امام (عليه السلام) در جمله هاى کوتاهى، هم به اعمال ظاهر آنها اشاره مى فرمايد و هم به فساد درونشان و هم به اهداف پست و زشتشان، در واقع اين گروه تمام تلاش و کوشش خود را به کار مى گيرند تا قارونى شوند يا فرعونى يا سامرى.افرادى مانند آتش افروزانِ جنگ جمل و جنگ صفين، از مصاديق روشن اين گروه بودند. بعضى براى مال و بعضى براى مقام و قدرت و بعضى براى تکيه زدن بر جاى پيامبر اسلام، دست به آن همه شرّ و فساد و تباهى زدند.
سپس امام (عليه السلام) به نتيجه کار آنها اشاره فرموده مى گويد:«چه بد تجارتى است که تو (اى انسان فاسد و طغيانگر) براى خود فراهم ساخته اى: دنيا را بهاى خويشتن مى بينى و آن را با پاداش هايى ک نزد خدا است (و پروردگارت به تو وعده داده است) معاوضه مى کنى!; «وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِکَ ثَمَناً، وَ مِمَّا لَکَ عِنْدَاللهِ عِوَضاً!»طبيعى است که اين گروه شرور و فاسد ـ که براى رسيدن به مال و مقام دست و پا مى زنند ـ نه قانون خدا را به رسميّت مى شناسد و نه به نداى وجدان گوش فرامى دهند و نه تسليم فرمان عقلند. آنها اين سرمايه هاى گرانبها را با آن ثمن نجس و بهاى اندک مبادله مى کنند و دين و ايمان خود را، به متاع زودگذر دنيا، مى فروشند، همان گونه که قرآن، درباره امثال آنان مى فرمايد: (اُوْلئِکَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانوُا مُهْتَدينَ)آنان کسانى هستند که هدايت را به گمراهى فروخته اند و اين تجارت آنان سودى نداده و هدايت نيافته اند.اين در حالى است که سرمايه هاى وجودى انسان، آن قدر گرانقدر و گرانبها است که اگر به چيزى جز رضاى خدا و بهشت جاويدان بفروشد، به يقين زيان کرده است، همان گونه که قرآن درباره خود مولا مى فرمايد: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ)(12)«
@Nahjolbalaghe2
AUD-20220429-WA0139.mp3
3.89M
🎥 شرح دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان
🔰 #آیت_الله_مجتهدی
@Nahjolbalaghe2
ترجمه قرآن ۲۵.mp3
5.91M
📖 انس با قرآن :سوره بقره آیه ۱۶
🔹 جلسه بیست و چهارم
🤔 روش معامله ی منافقین تو این دنیا چیه؟
آیا میتونن سود و سرمایه ی زیادی جمع کنن؟
می دونید سود و تجارت واقعی تو این دنیا چیه؟
📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۳)🔹 🔷تقاضاى مشاهده پروردگار در این آیات، و آیات بعد، صح
✨﴾﷽﴿✨
تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۳)
↩️گویا خداوند با این کار مى خواست دو چیز را به موسى(علیه السلام) و بنى اسرائیل نشان دهد:
نخست این که: آنها قادر نیستند، پدیده کوچکى از پدیده هاى عظیم جهان خلقت را مشاهده کنند، با این حال، چگونه تقاضاى مشاهده پروردگار و خالق را مى کنند.
دیگر این که: همان طور که این آیت عظیم الهى با این که مخلوقى بیش نبود خودش قابل مشاهده نبود، بلکه آثارش یعنى لرزه عظیم، و صداى مهیب او شنیده مى شد، اما اصل آن یعنى آن امواج مرموز یا نیروى عظیم، نه با چشم دیده مى شد و نه با حواس دیگر قابل درک بود.
با این حال آیا هیچ کس در وجود چنین آیتى مى توانست تردید کند و بگوید چون خودش را نمى بینم و تنها آثارش را مى بینم نمى توانم به آن ایمان بیاورم؟
جائى که درباره یک مخلوق چنین قضاوت کنیم درباره خداوند بزرگ چگونه مى توانیم بگوئیم چون قابل مشاهده نیست به او ایمان نمى آوریم؟ با این که آثارش همه جا را پر کرده است.
احتمال دیگرى در زمینه تفسیر این آیه داده شده است و آن این که: موسى(علیه السلام)به راستى براى خودش تقاضاى مشاهده کرد.
ولى منظور او مشاهده با چشم نبود که لازمه آن جسمیت بوده باشد، و با مقام موسى(علیه السلام)سازگار نباشد، بلکه منظور یک نوع ادراک و مشاهده باطنى بوده است، یک شهود کامل روحى و فکرى.
زیرا بسیار مى شود کلمه رؤیت در این معنى به کار مى رود، مثلاً مى گوئیم:
من در خودمان این قدرت را مى بینم که این کار را انجام دهیم .
در حالى که قدرت، چیز قابل مشاهده اى نیست، بلکه منظور این است: ما به وضوح این حالت را در خودمان مى یابیم.
موسى(علیه السلام) مى خواست به چنین مقامى از شهود و معرفت برسد، در حالى که رسیدن به چنین مقامى در دنیا ممکن نیست، اگر چه در آخرت که عالم شهود و عالم بروز است، امکان دارد.
ولى خداوند در پاسخ موسى(علیه السلام) گفت: چنین رؤیتى هرگز براى تو ممکن نیست و براى اثبات مطلب، جلوه اى بر کوه کرد و کوه از هم متلاشى شد، و بالاخره موسى(علیه السلام) از این درخواست توبه نمود.
ولى این تفسیر، از جهاتى بر خلاف ظاهر آیه مورد بحث است، و لازمه آن ارتکاب مجاز از چند جهت مى باشد.
به علاوه با بعضى از روایات که در تفسیر آیه نیز وارد شده، سازگار نیست، و حق همان تفسیر اول است.
* * *
۴ ـ موسى(علیه السلام) سؤالى که در این باره، مطرح مى شود این است که: موسى(علیه السلام) چرا پس از به هوش آمدن، عرضه داشت تُبْتُ إِلَیْکَ در حالى که کار خلافى انجام نداده بود؟ چه این که:
اگر این درخواست را از طرف بنى اسرائیل کرده، عملى بر طبق مأموریت بوده است و انجام وظیفه نموده.
و اگر براى خودش به منظور شهود باطنى سوال کرده، این هم کار خلافى محسوب نمى شود!
ولى از دو جهت مى توان این سؤال را پاسخ گفت:
نخست این که: موسى(علیه السلام)به عنوان نمایندگى از بنى اسرائیل چنین درخواستى را کرد و باز در همین مقام و به همین صورت نمایندگى، تقاضاى توبه و اظهار ایمان نمود.
دیگر این که: موسى(علیه السلام) اگر چه مأموریت داشت تقاضاى بنى اسرائیل را مطرح کند.
ولى به هنگامى که جریان تجلى پروردگار پیش آمد و حقیقت امر آشکار شد، مدت این مأموریت پایان یافته بود، در این موقع باید به حالت نخست، یعنى قبل از مأموریت بازگردد، و ایمان خویش را ابراز دارد تا اشتباهى براى کسى باقى نماند، لذا آن را به صورت توبه و با جمله تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنینَ بیان فرمود.
* * *
۵ ـ خداوند به هیچ وجه قابل رؤیت نیست
این آیه، از آیاتى است که به خوبى گواهى مى دهد: به هیچ وجه خدا را نمى توان دید; زیرا کلمه لَنْ طبق مشهور در میان ادباء براى نفى ابد است.
بنابراین جمله لَنْ تَرانِى مفهومش چنین مى شود: نه در این جهان و نه در جهان دیگر مرا نخواهى دید.
و اگر (فرضاً) کسى در این موضوع تردید کند که لَنْ براى نفى ابد است، باز اطلاق آیه و این که نفى رؤیت بدون هیچ قید و شرطى ذکر شده، دلیل بر این است که: در هیچ زمان و در هیچ شرائطى خداوند، قابل رؤیت نیست.
دلائل عقلى نیز، ما را به همین حقیقت رهنمون مى گردد; زیرا رؤیت مخصوص اجسام است.
بنابراین، اگر در روایات اسلامى یا آیات قرآن تعبیر لقاى پروردگار آمده است، منظور، همان مشاهده با چشم دل و دیده خرد است; زیرا قرینه عقلى و نقلى بهترین شاهد براى این موضوع مى باشد.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت(۱۸۵)🔹 ✅آنچه مى گويم حق است: امام(علیه السلام) براى رفع ابهام از پیشگویى هایى که د
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۸۶)🔹
🔺سرنوشت ظالم آغازگر:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود هشدار شدیدى به ظالمان و ستمگران مى دهد و مى فرماید: «آن ستمگر که ابتداى به ظلم مى کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) مى گزد»; (لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّةٌ).
امام(علیه السلام) این سخن را از آیه 27 سوره فرقان برگرفته است آنجا که مى فرماید: «(وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا); و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول (خدا) راهى بر گزیده بودم».
نکته شایان توجه این است که امام(علیه السلام) در اینجا ظالم را مقدم به «بادى» کرده یعنى آن کسى که ابتداى به ظلم مى کند، از این نظر که شخص دوم اگر مقابله به مثل کند ظلم نیست بلکه احقاق حقى است و اگر بیش از مقابله به مثل کند باز قبح و زشتى ظلم او به اندازه کسى که ابتدا به ظلم کرده نیست و تعبیر به «عَضَّة» (به دندان گزیدن) کنایه از شدت ناراحتى است، زیرا انسان هنگامى که به ناراحتى هاى شدید گرفتار مى شود; ناراحتى هایى که از خود او سر زده و خودش باعث و بانى آن بوده مى خواهد از خود انتقام بگیرد و براى این کار به آزار خویشتن مى پردازد; گاه بر سر و صورت خود مى کوبد و گاه دست خود را که با آن کار خلافى انجام داده مى گزد و همه اینها نشانه ناراحتى شدید از کار خویشتن و نوعى مجازات و انتقام از خود است.
در حدیثى از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) مى خوانیم: «فى رَجُلَیْنِ یَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ; امام(علیه السلام) در مورد دو نفر که به هم دشنام مى دادند فرمود: آن کس که ابتدا کرده ظالم تر است و گناه او و گناه نفر دیگر بر اوست مادامى که مظلوم از حد تعدى نکند».(1)
جمله اخیر (ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ) ممکن است اشاره به آن قسم از سب باشد که مظلوم در انجام آن مجاز است مثل این که کسى به دیگرى بگوید: «لعنة الله علیک» و او در جوابش بگوید: «علیک لعنة الله» ولى در همان کتاب اصول کافى و بعضى کتب دیگر به جاى «ما لَمْ یَتَعَدَّ»، «ما لَمْ یَعْتَذِرَ» آمده است(2) اشاره به این که اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى کند و از کار خود توبه کرده و جبران نماید گناه او برداشته مى شود. این نسخه صحیح تر به نظر مى رسد، زیرا درباره نفر دوم تعبیر به «وِزْر» شده که نشان مى دهد او هم گناه کار است خواه تعدى کند یا تعدى نکند; ولى هرگاه مسئله عذرخواهى پیش آید مشکل حل مى شود.(3)
درباره ندامت ظالم و عاقبت کار او احادیث دیگرى نیز از معصومان(علیهم السلام) نقل شده از جمله در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الظُّلْمُ نَدامَةٌ; ستمگرى پشیمانى است».
با این که مى دانیم ظلم سبب پشیمانى است ولى به قدرى این رابطه شدید است که حضرت فرموده ستمگرى عین پشیمانى است.
در حکمت 341 خواهد آمد که امام على بن ابى طالب(علیه السلام) فرموده است: «یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُوم» و شبیه همین تعبیر در حکمت 241 آمده است: «یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِمِ أشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ» و مفهوم هر دو این است که روزى که خداوند از ظالم انتقام مى گیرد بسیار شدیدتر است از روزى که ظالم به مظلوم ستم مى کند.
در مورد تجسم اعمال در روز قیامت از بعضى روایات استفاده مى شود که ظلم به صورت ظلمت و تاریکى مجسم مى شود همان گونه که در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَاِنَّهُ ظُلُماتٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ; از ظلم بپرهیزید که در روز قیامت ظلمت و تاریکى است».
نیز از روایات استفاده مى شود از جمله گناهانى که کیفر و عقوبت آن در این دنیا دامان انسان را مى گیرد ظلم است، همان گونه که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «ما مِنْ أَحَد یَظْلِمُ بِمَظْلَمَة إلاّ أَخَذَهُ اللهُ بِها فی نَفْسِهِ وَمالِهِ; هیچ کس به دیگرى ستم نمى کند مگر این که خداوند انتقام او را در جان یا مال او خواهد گرفت».
این سخن را با حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: «إنَّ أسْرَعَ الْخَیْرِ ثَواباً الْبِرُّ وَإنَّ أسْرَعَ الشَّرِ عِقاباً الْبَغْىُ; چیزى که ثواب آن بسیار زود به انسان مى رسد نیکوکارى است و چیزى که مجازات آن زود دامن انسان را مى گیرد ظلم و ستم است»
*
پی نوشت:
(1). کافى، ج 2، ص 322، ح 3.
(2). همان، ص 360.
(3). بحث بیشتر درباره این موضوع را مى توانید در کتاب «انوار الفقاهة» در بحث مکاسب محرمه، ص 214 به بعد مطالعه فرمایید.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت های(۱۶۳ الی۱۶۵) 🎙استاد نظافت ✔️برگرفته از سایت بنیاد
شرح_صوتی_حکمت_۱۶۶_و_۱۶۷_و_۱۶۸.mp3
7.98M
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
✅حکمت های(۱۶۶ الی ۱۶۸)
🎙استاد نظافت
✔️برگرفته از سایت بنیاد مجازی نهج البلاغه
@Nahjolbalaghe2