eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⏪فاطمه زهرا صدیقه کبری سلام الله علیها، هم سخن فرشتگان 💠يکي از نامهاي حضرت فاطمه (سلام الله عليها) "مُحَدثه" است. 🔶...محدثه به کسی می گويند که با ملائکه هم سخن بوده باشد. این مسأله، یکی از بزرگترین فضائل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به شمار می رود. 🔵در روایات متعددی به این مساله اشاره شده است که فقط به یک روایت اشاره می شود: 💠امام صادق (عليه السلام) فرمودند: 👈فاطمه (سلام الله عليها) را بدان جهت محدّثه ناميدند كه فرشتگان از آسمان فرود مى‏آمدند و او را می ‏خواندند همان طورى كه مريم دختر عمران را صدا می ‏زدند، آنها می گفتند: اى فاطمه خدا تو را برگزيد و پاكيزه ‏ات نمود و در ميان تمام زنان عالم تو را اختيار كرد؛ آن بانو با آنها سخن می ‏گفت و آنها نيز با وی سخن می گفتند. 👈شبى فاطمه (سلام الله عليها) به فرشتگان فرمود: مگر مريم بنت عمران بر تمام زنان عالم برترى ندارد؟ گفتند: مريم بانو و سرور زنان عالم خودش بود و خداوند (عز و جل) تو را سرور زنان عالم خودت و عالم مريم قرار داده و تو را سرور تمام زنان عالم از اولين آنها تا آخرينشان قرار داد». 📚علل الشرائع، ج 1 ص 181 @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت سی ام » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 بعد از آن ط
🌳شجره آشوب« قسمت سی و یکم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 اما افسوس که دنیا دوستی و حرص برای رسیدن به مطامع دنیوی، باعث شد آن ها بعد از به خلافت رسیدن امام، مدعی شوند که بیعتشان به زور و اکراه بوده و به همین دلیل، اساس مشروعیت بیعت خود با حضرت را زیر سوال بردند. همین موضوع برای آن ها بهانه ای شد تا غائله جمل را آغاز کنند. 🔻4. این اقدام طلحه و زبیر برای به دست آوردن خوله، نشان می دهد آن ها از همان ابتدا، منفعت طلب بودند و این اخلاق، تنها مربوط به پایان دوره عثمان یا آغاز خلافت امام نیست. هر کجا که دین با منافع آن ها تعارض داشت، حاضر بودند منافع خود را ترجیح دهند. کدام حق بالاتر از امیرالمومنین که آن دو راضی به مخالفت با ایشان و برتری دادن منافع دنیوی برای رسیدن به حکومت شدند؟ 🔻5. نکته آخر و مهم اینکه خوله به امام عرض می کند آیا شما همان کسی نیستید که در غدیر خم منصوب شد؟ بعد از پاسخ مثبت حضرت به وی، خوله به ایشان می گوید که ما به خاطر تو اسیر شدیم. در نتیجه مطلب اخیر نشان می دهد طلحه و زبیر، قصد داشتند یکی از شیعیان امام را به کنیزی ببرند. 🔻6. حال باید این سوال را مطرح کرد که آیا حمایت زبیر از امیرالمومنین، واقعا از سر اعتقاد به حق بودن امام، بدون در نظر گرفتن منافع شخصی زبیر بود؟ جمله ای که از زبیر هنگام دفاع از امام نقل شده این است که: «ای جماعت بنی عبدالمطلب، آیا این کار با علی می شود و شما زنده هستید؟» این جمله خوی قومیت گرایی زبیر را نشان می دهد. به نظر می رسد با اثبات روحیه منفعت طلبی زبیر که پیش از خلافت مولا نیز آن را داشت، بعید نیست این اقدام زبیر برای این باشد که می خواست حکومت از دست بنی هاشم و پسران عبدالمطلب جدا نشود و تنها به دلیل منافع قومی این کار را کرد. 🔻 ما چنین احتمالی را قوی می دانیم و معتقدیم اگر زبیر واقعا از سر اعتقاد به دفاع از مولا برخاست، چرا در موارد دیگر مثل تبعید امام به اطراف مدینه در زمان عثمان، هیچ گونه دفاعی از حضرت نکرد؟ آیا شکی در حقانیت امام پیدا کرده بود؟ یا سکوت را برای حفظ منافع خود، موثر تر از دفاع از امام می دید؟ 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
📮سامانه پیامک برنامه: 30000267 📬سامانه پیامک صداوسیما: 30000162 📞شماره تماس صداوسیما: 162 ⬇️کانال پاورقی؛جهت آشنایی با سبک برنامه: 🌀 @pavaraghi_tv2 🖥موضوع برنامه: سواد رسانه ، انتقاد از عوامل معاند داخلی و خارجی به سبک طنز ، نقد منصفانه از مسئولین و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ چرا در اقوام قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتى نبودند که از فساد در زمین جلوگیرى کنند؟! مگر اندکى از آنها، که نجاتشان دادیم. و آنان که ستم مى کردند، به دنبال نعمتها و لذات رفتند. و گناهکار بودند (و نابود شدند). (هود/۱۱۶) *** وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ و چنین نبود که پروردگارت آبادیها را بظلم و ستم نابود کند در حالى که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند. (هود/۱۱۷) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۱۱۴و۱۱۵)🔹 ✅نماز و صبر در این آیات، انگشت روى دو دستور از مهم
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۱۱۶و۱۱۷)🔹 🔺عامل تباهى جامعه ها براى تکمیل بحث هاى گذشته، در این دو آیه، یک اصل اساسى اجتماعى، که ضامن نجات جامعه ها از تباهى است مطرح شده است، و آن این که در هر جامعه اى، تا زمانى که گروهى از اندیشمندان متعهد و مسئول وجود دارد، که در برابر مفاسد ساکت نمى نشینند، و به مبارزه بر مى خیزند، و رهبرى فکرى و مکتبى مردم را در اختیار دارند، این جامعه به تباهى و نابودى کشیده نمى شود. اما، آن زمان که بى تفاوتى و سکوت در تمام سطوح حکمفرما شد، و جامعه در برابر عوامل فساد بى دفاع ماند، فساد و به دنبال آن نابودى حتمى است. در آیه نخست، ضمن اشاره به اقوام پیشین، که گرفتار انواع بلاها شدند مى گوید: چرا در قرون و امت ها و اقوام قبل از شما، نیکان و پاکان قدرتمند و صاحب فکرى نبودند که از فساد در روى زمین جلوگیرى کنند (فَلَوْ لا کانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِکُمْ أُولُوا بَقِیَّة یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِی الأَرْضِ). بعد، به عنوان استثناء مى گوید: مگر افراد اندکى که آنها را نجات دادیم (إِلاّ قَلیلاً مِمَّنْ أَنْجَیْنا مِنْهُمْ). این گروه اندک، هر چند امر به معروف و نهى از منکر داشتند، اما مانند لوط و خانواده کوچکش، و نوح و ایمان آورندگان محدودش، و صالح و تعداد کمى که از او پیروى کرده بودند، آن چنان کم و اندک بودند که توفیق بر اصلاح کلى جامعه نیافتند. و به هر حال، ستمگران که اکثریت این جامعه ها را تشکیل مى دادند، به دنبال ناز و نعمت و عیش و نوش رفتند، و آن چنان مست باده غرور و تنعم و لذات شدند که دست به انواع گناهان زدند (وَ اتَّبَعَ الَّذینَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فیهِ وَ کانُوا مُجْرِمینَ). * * * پس از آن، براى تأکید این واقعیت، در آیه بعد، اضافه مى فرماید: این که مى بینى خداوند این اقوام را به دیار عدم فرستاد، به خاطر آن بود که مصلحانى در میان آنها نبودند; زیرا خداوند هرگز قوم و ملت و شهر و دیارى را به خاطر ظلم و ستمش نابود نمى کند، اگر آنها در راه اصلاح گام بردارند (وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرى بِظُلْم وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ). چه این که، در هر جامعه اى معمولاً ظلم و فسادى وجود دارد، اما مهم این است که مردم احساس کنند که ظلم و فسادى هست، و در طریق اصلاح باشند، و با چنین احساس و گام برداشتن در راه اصلاح، خداوند به آنان مهلت مى دهد و قانون آفرینش براى آنها حق حیات قائل است. اما، همین که این احساس از میان رفت، و جامعه بى تفاوت شد، و فساد و ظلم به سرعت همه جا را گرفت، آنگاه است که دیگر در سنت آفرینش حق حیاتى براى آنها وجود ندارد، این واقعیت را با یک مثال روشن مى توان بیان کرد: در بدن انسان، نیروى مدافع مجهزى است به نام گلبول هاى سفید خون که هر میکروب خارجى از طریق هوا، آب و غذا و خراش هاى پوست به داخل بدن هجوم آورد، این سربازان جانباز در برابر آنها ایستادگى کرده و نابودشان مى کنند، و یا حداقل جلو توسعه و رشد آنها را مى گیرند. بدیهى است، اگر یک روز این نیروى بزرگ دفاعى، که از میلیون ها سرباز تشکیل مى شود دست به اعتصاب بزند، و بدن بى دفاع بماند، چنان میدان تاخت و تاز میکروب هاى مضر مى شود که، به سرعت انواع بیمارى ها به او هجوم مى آورند. کل جامعه انسانى نیز چنین حالى را دارد، اگر نیروى مدافع که همان أُولُوا بَقِیَّة بوده باشد از آن برچیده شود، میکروب هاى بیمارى زاى اجتماعى ـ که در زوایاى هر جامعه اى وجود دارد ـ به سرعت نمو و تکثیر مثل کرده، جامعه را سر تا پا بیمار مى کنند. نقش أُولُوا بَقِیَّة در بقاى جوامع آن قدر حساس است که باید گفت: بدون آنها حق حیات از آنان سلب مى شود، و این همان چیزى است که آیات فوق به آن اشاره دارد. نکته ها: ۱ ـ أُولُوا بَقِیَّة چه کسانى هستند؟ أُولُوا به معنى صاحبان و بَقِیَّة به معنى باقیمانده است، و معمولاً این تعبیر، در لغت عرب به معنى أُولُوا الْفَضل (صاحبان فضیلت و شخصیت و نیکان و پاکان) گفته مى شود; زیرا انسان معمولاً اجناس بهتر و اشیاء نفیس تر را ذخیره مى کند، و نزد او باقى مى ماند، و به همین جهت، این کلمه مفهوم نیکى و نفاست را با خود دارد. و از این گذشته، همواره در میدان مبارزات اجتماعى، آنها که ضعیف ترند، زودتر از صحنه خارج مى شوند یا نابود مى گردند، و تنها آنها باقى مى مانند که از نظر تفکر و یا نیروى جسمانى قوى ترند، و به همین دلیل، باقیماندگان، نیرومندانند، به همین جهت، در عرب این ضرب المثل وجود دارد که مى گویند: فِى الزَّوایا خَبایا وَ فِى الرِّجالِ بَقایا: در زاویه ها هنوز مسائل مخفى وجود دارد و در میان رجال، شخصیت هائى باقیمانده.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹 تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۱۱۶و۱۱۷)🔹 🔺عامل تباهى جامعه ها براى تکمیل بحث هاى گذشته، در
↩️و نیز، به همین دلیل کلمه بَقِیَّة ـ که در سه مورد از قرآن مجید آمده است ـ همین مفهوم را در بر دارد: در داستان طالوت و جالوت در قرآن مجید مى خوانیم: إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التّابُوتُ فیهِ سَکینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسى: نشانه حقانیت حکومت طالوت این است که، صندوق عهد به سوى شما خواهد آمد، همان صندوقى که یادگارى نفیس خاندان موسى و هارون در آن است و مایه آرامش شما است . و نیز، در داستان شعیب در همین سوره خواندیم که، به قومش گفت: بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ . و این که در پاره اى از تعبیرات و روایات نام بَقِیَّةُ اللّه بر مهدى موعود(علیه السلام) گذارده شده نیز، اشاره به همین موضوع است; زیرا او یک وجود پر فیض و ذخیره بزرگ الهى است، که براى بر چیدن بساط ظلم و بیدادگرى در جهان و بر افراشتن پرچم عدل و داد، نگاهدارى شده است. و از اینجا، روشن مى شود: چه حق بزرگى این شخصیت هاى ارزشمند و مبارزه کنندگان با فساد و اولوا بقیه ها بر جوامع بشرى دارند; چرا که آنها رمز بقاء و حیات ملت ها و نجات آنها از نابودى و هلاکتند! * * * ۲ ـ جامعه در مسیر اصلاح، حق بقاء دارد نکته دیگرى که در آیه فوق جلب توجه مى کند، این است که: قرآن مى گوید: خداوند هیچ شهر و آبادى را به ظلم و ستم نابود نمى کند، در حالى که اهلش مصلح باشند. توجه به تفاوت مصلح و صالح این نکته را روشن مى سازد که، تنها صالح بودن، ضامن بقاء نیست، بلکه اگر جامعه اى صالح نباشد ولى در مسیر اصلاح گام بردارد، او نیز حق بقاء و حیات دارد، ولى آن روز که نه صالح بود و نه مصلح، از نظر سنت آفرینش حق حیات براى او نیست، و به زودى از میان خواهد رفت. به تعبیر دیگر، هر گاه جامعه اى ظالم بود، اما به خود آمده و در صدد اصلاح باشد چنین جامعه اى مى ماند، ولى اگر ظالم بود و در مسیر اصلاح و پاکسازى نبود، نخواهد ماند. ۳ ـ لذت پرستى سرچشمه انحرافات نکته سوم این که، یکى از سرچشمه هاى ظلم و جرم در آیات فوق پیروى از هوسرانى و لذت پرستى و عیش و نوش ها ذکر شده، که در قرآن از آن تعبیر به اتراف مى شود. این تنعم و تلذذ بى قید و شرط، سرچشمه انواع انحرافاتى است که در طبقات مرفه جامعه ها به وجود مى آید; چرا که مستى شهوت، آنها را از پرداختن به ارزش هاى اصیل انسانى و درک واقعیت هاى اجتماعى باز مى دارد، و غرق عصیان و گناه مى سازد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۶۵)بخش دوم🔹 🔴نکوهش امتیاز خواهی معاویه امام(عليه السلام) در اين بخش از ن
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۶۶)🔹 🔷هم و غمت آخرت باشد نه دنیا 🔭نامه در یک نگاه: این نامه گرچه خطاب به ابن عباس است ولى به یقین همه انسان ها مخاطب واقعى آن مى باشند و حاصل نامه این است که نباید به امور مادى دلبستگى داشت نه از روى آوردنش شادمانى کرد و نه از دست رفتنش غمگین بود، چرا که همگى گذراست. آنچه باید به آن دل بست کارهاى خیرى است که انسان مى تواند انجام دهد و پیش از خود به عالم برزخ و قیامت بفرستد و آنچه باید درباره آن متأسف شد چیزهایى است که انسان مى توانسته انجام دهد ولى از دستش رفته است. چه چيز بايد مورد علاقه تو باشد؟ امام(عليه السلام) در آغاز اين نامه مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) (بسيار مى شود که) انسان از يافتن چيزى خشنود مى گردد که هرگز از دست او نمى رفت (و به عکس) از فوت چيزى اندوهناک مى گردد که هرگز نصيب او نمى شد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْمَرْءَ لَيَفْرَحُ بِالشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَکُنْ لِيَفُوتَهُ، وَيَحْزَنُ عَلَى الشَّيْءِ الَّذِي لَمْ يَکُنْ لِيُصِيبَهُ). اشاره به اينکه از نظر مقدرات الهى و يا به بيانى ديگر از نظر عالم اسباب، گاه مواهبى نصيب انسان مى شود که تلاش و کوششى براى آن نکرده و از نظر ظاهر به طور حتم به او مى رسيد در اين گونه موارد شادمانى چندان مفهومى ندارد و به عکس از نظر مقدرات و عالم اسباب امورى است که انسان هرچه تلاش کند به آن نخواهد رسيد و به تعبير ديگر قسمت او نيست گاه در اينجا غمگين مى شود در حالى که تأسف خوردن بر اين گونه امور منطقى نيست و همانند آن است که انسان تأسف بخورد چرا بال و پر ندارد که بر فراز آسمان ها پرواز کند. به يقين توجّه به اين دو نکته انسان را از دلبستگى هاى فوق العاده مادى رها مى سازد، زيرا نسبت به تمام نعمت هاى مادى که در اختيار اوست يا آنچه از دست او رفته همين احتمال هست، همان چيزى که در قرآن مجيد آمده است: «(لِکَيْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ); اين به جهت آن است که براى آنچه از دست داده ايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده شده دلبسته و شادمان نباشيد».(2) سپس امام(عليه السلام) نتيجه گيرى کرده مى فرمايد: «بنابراين نبايد بهترين و برترين چيز نزد تو رسيدن به لذات دنيا يا فرو نشاندن خشم (از طريق انتقام از دشمن) باشد، بلکه خاموش کردن آتش باطل، يا زنده کردن حق بايد مورد علاقه تو باشد»; (فَلاَ يَکُنْ أَفْضَلَ مَا نِلْتَ فِي نَفْسِکَ مِنْ دُنْيَاکَ بُلُوغُ لَذَّة أَوْ شِفَاءُ غَيْظ، وَلَکِنْ إِطْفَاءُ بَاطِل أَوْ إِحْيَاءُ حَقّ). امام(عليه السلام) مواهب مادى را در اين عبارت در دو چيز خلاصه کرده يکى رسيدن به لذات دنيوى; لذت مال و فرزند و همسر و سفره هاى رنگين و مانند آن از امورى که همه در گذر است و دائماً متزلزل و ديگر انتقام گرفتن از مخالفان و دشمنان که ظاهرا مايه آرامش او مى شود در حالى که اگر بر نفس خويش مسلّط باشد آرامشى که در سايه عفو و گذشت حاصل مى گردد به مراتب از آرامش حاصله از انتقام، برتر است و در مقابل، دو چيز را از مهمترين اعمال صالح و ذخاير يوم المعاد مى شمرد: فرونشاندن آتش باطل و احياى حق، و از آنجا که حق و باطل مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد، بيشتر مسائل اجتماعى و فردى را شامل مى شود. حضرت در پايان نامه مى افزايد: «آنچه بايد مايه سرور و خوشحالى تو گردد چيزى است که از پيش (براى روز قيامت) فرستاده اى و آنچه بايد مايه تأسف تو گردد چيزى است که به جاى مى گذارى (و مى روى و از آن براى ذخيره يوم المعاد استفاده نمى کنى و در يک کلام) تمام همّ تو بايد متوجه جهان پس از مرگ باشد»; (وَلْيَکُنْ سُرُورُکَ بِمَا قَدَّمْتَ، وَأَسَفُکَ عَلَى مَا خَلَّفْتَ(3)، وَهَمُّکَ فِيمَا بَعْدَ الْمَوْتِ). دليل آن هم روشن است، زيرا آنچه پايدار و باقى و جاودانى است و هميشه با انسان خواهد بود کارهاى نيکى است که براى روز جزا ذخيره کرده است. بايد به دست آوردن آن مايه شادى و از دست دادن آن مايه غم و اندوه باشد. از ابن عباس نقل شده که مى گويد بعد از کلام پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) از هيچ کلامى به اندازه اين کلام سود نبردم «مَا انْتَفَعْتُ بِکَلام بَعْدَ کَلامِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، کَانْتِفاعي بِهذا الْکَلامِ». @Nahjolbalaghe2