eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️عبادت حدی داره ...! 🎙 قَالَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) : لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ . امیرالمؤمنین (ع) : وقت هر انسان مؤمن سه قسمت است : ۱. یک وقت و ساعتی که برای مناجات و دعا و عبادت است ، ۲. یک وقت و ساعتی که برای کسب معاش و در آمد است ، ۳. یک وقت و ساعتی که برای تفریح و استفاده از لذتهای حلال است . 📙نهج البلاغه ، کلمات قصار ، ش 390 . @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و نهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 زبیر
🌳شجره آشوب« قسمت سی ام » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 بعد از آن طلحه و زبیر، قصد تزویج با خوله را داشتند و لباس خود را روی خوله انداختند و گفتند ، مبلغ بالاتری برای تو (یعنی خوله) پرداخت می کنیم. خوله گفت به خدا قسم، کسی با من ازدواج نمی کند تا اینکه بگوید کلامی که مادرم هنگام ولادت من گفت چه بود. در این هنگام علی بن ابی طالب وارد شد. 🔻 خوله به حضرت گفت آیا تو همان کسی هستی که رسول خدا او را در روز غدیر برای ما منصوب کرد؟ امام فرمود بله. خوله به حضرت عرض کرد ما به خاطر تو چنین مصیبتی دیدیم و یاران ما گفتند ما زکات خود را به غیر از کسی که رسول خدا او را منصوب کرده است نمی دهیم. حضرت درادامه احوالات خوله را در هنگام ولادتش ذکر فرمود. 🔻ما به دلیل طولانی بودن روایت فقط تعدادی از نکات مهم آن را ذکر می کنیم. روایت فوق چند مطلب مهم را ثابت می کند: 🔻1. قبیله بنی حنیفه، جزو قبیله مالک بن نویره بودند که توسط خالد بن ولید به قتل رسیده و زنان آن ها به اسارت رفتند که یکی از این زنان، خوله حنفیه بود. 🔻2. طلحه و زبیر از همان زمان خلیفه اول، برای اینکه به منفعت دنیوی برسند، حاضر بودند بعد از اینکه خوله حنفیه اقرار کرد که مسلمان هستند، نماز می خوانند، زکات می دهند، وی را به کنیزی بگیرند. نکته جالب اینجاست که خوله حنفیه اعتقاد داشت زکات را باید به امام علی پرداخت کرد و تصریح کرد که به خاطر امیرالمومنین، به اسارت رفته است و طلحه و زبیر، هنگامی که این صحنه را دیدند گفتند که حاضر هستند برای به کنیزی بردن او، مبلغ بیشتری را پرداخت کنند. علاوه بر این، خوله حنفیه، اعتقاد به اهل بیت پیامبر داشت و به آن ها سلام می داد. 🔻3. امام علی علیه السلام، با نشان دادن علم غیب خود در این صحنه، حجت را بر آن دو تمام کرد. آن دو به خوبی از صداقت امام باخبر بودند و با دیدن این صحنه باید بر ایمانشان به حضرت افزوده می شد. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» ✨﴾﷽﴿✨ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار. چرا که حسنات، سیّئات (و آثار آنها) را از بین مى  برند. این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند. (هود/۱۱۴) *** وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ و شکیبایى کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد. (هود/۱۱۵) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیه(۱۱۳)🔹 🔺تکیه بر ظالمان و ستمگران این آیه، یکى از اساسى ترین برنا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۱۱۴و۱۱۵)🔹 ✅نماز و صبر در این آیات، انگشت روى دو دستور از مهم ترین دستورات اسلامى، که در واقع روح ایمان و پایه اسلام است گذارده شده: نخست، فرمان به اقامه نماز داده، مى گوید: نماز را در دو طرف روز، و در اوائل شب بر پا دار (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ). ظاهر تعبیر طَرَفَىِ النَّهار (دو طرف روز) این است که، نماز صبح و مغرب را بیان مى کند، که در دو طرف روز قرار گرفته و زُلف که جمع زلفه به معنى نزدیکى است، به قسمت هاى آغاز شب که نزدیک به روز است گفته مى شود، بنابراین بر نماز عشاء منطبق مى گردد. همین تفسیر، در روایات ائمه اهل بیت(علیهم السلام) نیز وارد شده، که آیه فوق اشاره به سه نماز (صبح، مغرب و عشاء) است. در اینجا این سؤال پیش مى آید که: چرا از نمازهاى پنجگانه تنها در اینجا به سه نماز صبح و مغرب و عشاء اشاره شده، و از نماز ظهر و عصر سخن به میان نیامده است؟ پیچیده بودن پاسخ این سؤال، سبب شده است که: بعضى از مفسران طَرَفَىِ النَّهار را آن چنان وسیع بگیرند، که هم نماز صبح، هم ظهر و عصر و هم مغرب را شامل شود، و با تعبیر به زُلْفاً مِنَ اللَّیْل که اشاره به نماز عشاء است، همه نمازهاى پنجگانه را در برگیرد. ولى، انصاف این است که طَرَفَىِ النَّهار تاب چنین تفسیرى را ندارد، مخصوصاً با توجه به این که: مسلمانان صدر اول، مقید بودند نماز ظهر را در اول وقت و نماز عصر را حدود نیمه وقت (میان ظهر و غروب آفتاب) انجام دهند. تنها چیزى که در اینجا مى توان گفت، این است که: در آیات قرآن گاهى هر پنج نماز ذکر شده مانند: أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْر: نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکى (نیمه شب) بر پادار; و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را . گاهى سه نماز مانند آیه مورد بحث. و گاهى تنها یک نماز ذکر شده است، مانند: حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتین: در انجام همه نمازها و (به خصوص) نماز وسطى (نماز ظهر) کوشا باشید! واز روى خضوع و اطاعت، براى خدا به پاخیزید! . بنابراین، لزومى ندارد که در هر مورد، هر پنج نماز با یکدیگر ذکر شود، به خصوص این که: گاهى مناسبات ایجاب مى کند تنها روى نماز ظهر (صلوة وسطى) به خاطر اهمیتش تکیه شود. و گاهى روى نماز صبح و مغرب و عشاء، که گاهى به خاطر خستگى و یا خواب ممکن است در معرض فراموشى قرار گیرد. سپس، براى اهمیت نماز روزانه خصوصاً و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنین مى گوید: حسنات، سیئات را از میان مى برند (إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ). و این تذکر و یادآورى است براى آنها که توجه دارند (ذلِکَ ذِکْرى لِلذّاکِرینَ). آیه فوق، همانند قسمتى دیگر از آیات قرآن، تأثیر اعمال نیک را در از میان بردن آثار سوء اعمال بد بیان مى کند، در سوره نساء آیه ۳۱ مى خوانیم: إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُم: اگر از گناهان بزرگ دورى کنید گناهان کوچک شما را مى پوشانیم . و در آیه ۷ سوره عنکبوت مى خوانیم: وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِم: کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنان را مى پوشانیم . و به این ترتیب، اثر خنثى کننده گناه را در طاعات و اعمال نیک تثبیت مى کند. از نظر روانى نیز، شک نیست که هر گناه و عمل زشتى، یک نوع تاریکى در روح و روان انسان ایجاد مى کند، که اگر ادامه یابد اثرات آنها متراکم شده، به صورت وحشتناکى انسان را مسخ مى کند. ولى، کار نیک که از انگیزه الهى سرچشمه گرفته، به روح آدمى لطافتى مى بخشد که آثار گناه را مى تواند از آن بشوید، و آن تیرگى ها را به روشنائى مبدل سازد. اما، از آنجا که جمله فوق (إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ) بلافاصله بعد از دستور نماز ذکر شده، یکى از مصداق هاى روشن آن، نمازهاى روزانه است، به همین جهت در روایاتى به نماز شب نیز تفسیر شده است، و تفسیر آن به نمازهاى روزانه، دلیل بر انحصار نیست، بلکه همان گونه که بارها گفته ایم بیان یک مصداق روشن قطعى است. * * * به دنبال برنامه انسان ساز نماز، و بیان تأثیرى که حسنات در زدودن سیئات دارد، در آیه بعد فرمان به صبر مى دهد، و مى گوید: شکیبا باش که خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمى کند (وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لایُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ). گر چه، بعضى از مفسران خواسته اند معنى صبر را در اینجا محدود به مورد نماز، و یا اذیت و آزارهاى دشمنان در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) کنند.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه هود آیات (۱۱۴و۱۱۵)🔹 ✅نماز و صبر در این آیات، انگشت روى دو دستور از مهم
↩ولى روشن است، هیچ گونه دلیلى بر محدود ساختن معنى صبر، در آیه مورد بحث نداریم، بلکه یک مفهوم کلى و جامع را در بر دارد، که هر گونه شکیبائى در برابر مشکلات، مخالفت ها، آزارها،هیجان ها، طغیان ها و مصائب گوناگون را شامل مى شود، و ایستادگى در برابر تمام این حوادث در مفهوم جامع صبر مندرج است. صبر یک اصل کلى و اساس اسلامى است، که در مواردى از قرآن همراه با نماز ذکر شده است، شاید به این دلیل که، نماز در انسان حرکت مى آفریند، و دستور صبر، مقاومت ایجاب مى کند، و این دو یعنى حرکت و مقاومت هنگامى که دست به دست هم دهند، عامل اصلى هر گونه پیروزى خواهند شد. اصولاً، هیچ گونه نیکى بدون ایستادگى و صبر ممکن نیست، چون به پایان رساندن کارهاى نیک حتماً استقامت لازم دارد، و به همین جهت در آیه فوق، به دنبال امر به صبر مى فرماید: خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى کند، یعنى نیکوکارى بدون صبر و ایستادگى میسّر نیست. ذکر این نکته نیز لازم است که، مردم در برابر حوادث ناگوار به چند گروه تقسیم مى شوند: ۱ ـ گروهى، فوراً دست و پاى خود را گم مى کنند، و به گفته قرآن بنا بر جزع و فزع مى گذارند إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً . ۲ ـ گروه دیگرى، دست و پاى خود را گم نمى کنند، و با تحمل و بردبارى در برابر حادثه مى ایستند. ۳ ـ گروه سومى هستند که، علاوه بر تحمل و بردبارى، شکرگزارى هم دارند. ۴ ـ گروه چهارمى هستند که، در برابر این گونه حوادث، عاشقانه به تلاش و کوشش بر مى خیزند، و براى خنثى کردن اثرات منفى حادثه، طرح ریزى مى کنند، جهاد و پیکار خستگى ناپذیر به خرج مى دهند، و تا مشکل را از پیش پا بر ندارند آرام نمى گیرند. خداوند به چنین صابرانى وعده پیروزى داده إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْن . و نعمت هاى بهشتى را پاداش سراى دیگر آنها شمرده است وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَریراً . * * * نکته ها: ۱ ـ اهمیت فوق العاده نماز در روایات متعددى، که ذیل آیات فوق از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام)نقل شده، تعبیراتى دیده مى شود که از اهمیت فوق العاده نماز در مکتب اسلام پرده بر مى دارد. ابو عثمان مى گوید: من با سلمان فارسى زیر درختى نشسته بودم، او شاخه خشکى را گرفت و تکان داد تا تمام برگ هایش فرو ریخت. سپس رو به من کرده، گفت: سئوال نکردى چرا این کار را کردم؟ گفتم: بگو ببینم منظورت چه بود؟ گفت: این همان کارى بود که پیامبر(صلى الله علیه وآله)انجام داد ـ هنگامى که خدمتش زیر درختى نشسته بودم ـ سپس این سؤال را از من کرده، گفت: سلمان نمى پرسى چرا چنین کردم؟ من عرض کردم: بفرمائید چرا؟ فرمود: إِنَّ الْمُسْلِمَ إِذا تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ ثُمَّ صَلَّى الصَّلَواتِ الْخَمْسِ تَحاتَتْ خَطایاهُ کَما تَحاتَّ هذَا الْوَرَقُ ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الآْیَةَ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ...: هنگامى که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همان گونه که برگ هاى این شاخه فرو ریخت، سپس همین آیه (أَقِمِ الصَّلاةَ...) را تلاوت فرمود. در حدیث دیگرى از یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام ابى امامه مى خوانیم که، مى گوید: روزى در مسجد خدمت پیامبر (صلى الله علیه وآله) نشسته بودیم مردى آمده عرض کرد: یا رسول اللّه من گناهى کرده ام که حدّ بر آن لازم مى شود، آن حدّ را بر من اجرا فرما. فرمود: آیا نماز با ما خواندى؟ عرض کرد: آرى، اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله). فرمود: خداوند گناه تو ـ یا حدّ تو ـ را بخشید . و نیز، از على(علیه السلام)نقل شده که مى فرماید: با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مسجد در انتظار نماز بودیم که مردى برخاسته عرض کرد: اى رسول خدا من گناهى کرده ام، پیامبر(صلى الله علیه وآله)روى از او برگرداند، هنگامى که نماز تمام شد، همان مرد برخاست و سخن اول را تکرار کرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا با ما این نماز را انجام ندادى؟ و براى آن به خوبى وضو نگرفتى؟ عرض کرد: آرى. فرمود: این کفاره گناه تو است! و نیز، از على(علیه السلام)از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: إِنَّما مَنْزِلَةُ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ لاُِمَّتِی کَنَهْر جار عَلى بابِ أَحَدِکُمْ فَما ظَنُّ أَحَدِکُمْ لَوْ کانَ فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغْتَسَلَ فِی ذلِکَ النَّهْرِ خَمْسَ مَرّات کانَ یَبْقى یَبْقى فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ فَکَذلِکَ وَ اللّهِ الصَّلَواتُ الْخَمْسُ لاُِمَّتِی: نمازهاى پنجگانه براى امت من، همچون یک نهر آب جارى است که بر در خانه یکى از شما باشد، آیا گمان مى کنید اگر کثافتى در تن او باشد، و سپس پنج بار در روز در آن نهر غسل کند، آیا چیزى از آن بر جسد او خواهد ماند؟ (مسلماً نه) همچنین است ـ به خدا سوگند ـ نمازهاى پنجگانه براى امت من .⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩ولى روشن است، هیچ گونه دلیلى بر محدود ساختن معنى صبر، در آیه مورد بحث نداریم، بلکه یک مفهوم کلى و ج
↩️به هر حال، جاى تردید نیست که هر گاه نماز با شرائطش انجام شود، انسانرا در عالمى از معنویت و روحانیت فرو مى برد، که پیوندهاى ایمانى او را با خدا چنان محکم مى سازد که آلودگى ها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو مى دهد. نماز انسان را در برابر گناه بیمه مى کند، و نیز نماز زنگار گناه را از آئینه دل مى زداید. نماز جوانه هاى ملکات عالى انسانى را در اعماق جان بشر مى رویاند. نماز اراده را قوى و قلب را پاک و روح را تطهیر مى کند، و به این ترتیب نماز در صورتى که به صورت جسم بى روح نباشد مکتب عالى تربیت است. * * * ۲ ـ امیدبخش ترین آیه قرآن در تفسیر آیه مورد بحث حدیث جالبى از على(علیه السلام)به این مضمون نقل شده که: روزى رو به سوى مردم کرده، فرمود: به نظر شما امیدبخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟ بعضى گفتند: آیه: إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاء: خداوند هرگز شرک را نمى بخشد، و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد . امام(علیه السلام) فرمود: خوب است، ولى آنچه من مى خواهم نیست. بعضى گفتند: آیه وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُوراً رَحیماً: هر کس عمل زشتى انجام دهد، یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را غفور و رحیم خواهد یافت . امام فرمود: خوب است ولى آنچه را من مى خواهم نیست. بعضى دیگر گفتند: آیه: قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّه: اى بندگان من که اسراف بر خویشتن کرده اید، از رحمت خدا مأیوس نشوید . فرمود: خوب است اما آنچه مى خواهم نیست! بعضى دیگر گفتند: آیه: وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ: پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند، یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند، و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد . باز امام(علیه السلام) فرمود: خوب است ولى آنچه مى خواهم نیست. در این هنگام، مردم از هر طرف به سوى امام(علیه السلام) متوجه شدند و همهمه کردند، فرمود: چه خبر است اى مسلمانان؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم. امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که فرمود: امیدبخش ترین آیه قرآن این آیه است: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذّاکِرینَ . البته، همان گونه که در ذیل آیه ۴۸ سوره نساء گفتیم در حدیث دیگرى آمده است: امیدبخش ترین آیه قرآن، آیه: إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ مى باشد. اما، با توجه به این که هر یک از این آیات، به زاویه اى از این بحث نظر دارد، و یک بُعد از ابعاد آن را بیان مى کند، تضادى با هم ندارند. در واقع، آیه مورد بحث، از کسانى سخن مى گوید که نمازهاى خود را به خوبى انجام مى دهند، نمازى با روح و با حضور قلب که آثار گناهان دیگر را از دل و جانشان مى شوید. و آیه دیگر از کسانى سخن مى گوید که داراى چنین نمازى نیستند، و تنها از در توبه وارد مى شوند، پس این آیه براى این گروه، و آن آیه براى آن گروه، امیدبخش ترین آیه است. چه امیدى از این بیشتر که، انسان بداند هر گاه پاى او بلغزد و یا هوى و هوس بر او چیره شود (بدون این که اصرار بر گناه داشته باشد، پایش به گناه کشیده شود) هنگامى که وقت نماز فرا رسید، وضو گرفت و در پیشگاه معبود به راز و نیاز برخاست، احساس شرمسارى که از لوازم توجه به خدا است نسبت به اعمال گذشته به او دست داد، گناه او بخشوده مى شود، و ظلمت و تاریکى اش از قلب او بر مى خیزد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۲)🔹 ✅حکمت بعضی از احکام شرعی ↩️همين مضمون را يكى از شعراى فارسى زبان در شعر خ
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۲)🔹 در حديثى از رسول خدا صلي الله عليه و آله مى‌خوانيم: «مَنْ شَهِدَ شَهَادَةَ حَقٍّ لِيُحْيِيَ بِهَا حَقَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِوَجْهِهِ نُورٌ مَدَّ الْبَصَرِ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَنَسَبِه؛ كسى كه شهادت حقى بدهد تا حق مسلمانى را به‌وسيله آن احيا كند، روز قيامت در حالى وارد عرصه محشر مى‌شود كه از صورتش نورى برمى‌خيزد كه تا آن‌جا كه چشم كار مى‌كند پيش مى‌رود و تمام خلايق او را با نام و نسبش مى‌شناسند». در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه در تفسير آيه (وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا) مى‌فرمايد: «لاَ يَنْبَغِي لاَِحَدٍ إِذَا دُعِيَ إِلَى الشَّهَادَةِ يَشْهَدُ عَلَيْهَا أَنْ يَقُولَ لا أَشْهَدُ لَكُمْ؛ براى هيچ‌كس سزاوار نيست هنگامى كه دعوت به شهادت دادن بر چيزى شود بگويد: من براى شما شهادت نمى‌دهم». شگفت اين‌كه بعضى از شارحان نهج‌البلاغه شهادت را در اين‌جا به معناى شهادت در راه خدا در ميدان نبرد تفسير كرده‌اند و آن را سبب تقويت دين دانسته‌اند در حالى كه تعبيرات امام عليه السلام ، قبل و بعد از آن تناسبى با آن ندارد، زيرا امام عليه السلام قبلاً جهاد را به عنوان عزت اسلام بيان فرمود و تعبير به «مجاحدات» (يعنى انكارها) مناسب بحث دعاوى است به خصوص كه ترك كذب نيز بعد از آن ذكر شده است كه با ترك شهادت دادن مناسب است. به‌علاوه آغاز حديث با جمله «فرض الله» شروع مى‌شود و به يقين خداوند شهادت را مأمورٌبِه نكرده بلكه جهاد را واجب فرموده كه احيانآ منتهى به شهادت مى‌شود. 17. «و ترك دروغ را براى احترام و بزرگداشت صدق و راستى قرار داد»؛ (وَتَرْکَ آلْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ). اساس زندگى اجتماعى بر اعتماد متقابل افراد نسبت به يكديگر است كه اگر اعتمادى نباشد رشته اجتماع از هم گسيخته خواهد شد. اعتماد در صورتى حاصل مى‌شود كه صدق و امانت بر جامعه حاكم باشد، زيرا دروغ و خيانت مهم‌ترين اسباب بدبينى و بى‌اعتمادى است. امام عليه السلام در اين تعبير زيبا مى‌فرمايد: خداوند ترك دروغ را واجب كرده تا راستگويى به عنوان يك فضيلت شمرده شود و افراد جامعه به سوى آن حركت كنند. در روايات اسلامى شديدترين تعبيرات درباره زشتى دروغ آمده است. قرآن مجيد مى‌گويد: «(إِنَّمَا يَفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْكَاذِبُونَ)؛ تنها كسانى دروغ مى‌بندند كه به آيات خدا ايمان ندارند». در حديثى از رسول خدا صلي الله عليه وآله مى‌خوانيم: «إنَّ الْكِذْبَ بابٌ مِنْ أبْوابِ النِّفاقِ؛ دروغ درى از درهاى نفاق است». در كتاب كافى از اميرمؤمنان عليه السلام چنين نقل شده كه فرمود: «لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الاِْيمَانِ حَتَّى يَتْرُکَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ؛ انسان طعم ايمان را نمى‌چشد مگر زمانى كه دروغ را خواه شوخى باشد يا جدى، رها كند».احاديث در اين زمينه بسيار است. با حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلي اله عليه وآله اين سخن را پايان مى‌دهيم آن‌جا كه فرمود: «إيّاكُمْ وَالْكِذْبَ فَإِنَّهُ مِنَ الْفُجُورِ وَهُما فِى النّار؛ از دروغ بپرهيزيد، زيرا دروغ با فجور و گناهان (ديگر) همراه است و هر دو در آتشند». 18. «و سلام را امان در برابر ترس‌ها قرار داد»؛ (وَالسَّلاَمَ أَمَاناً مِنَ آلَْمخَاوِفِ). منظور از «سلام» در اين‌جا همان سلام كردن است كه هرگاه كسى به ديگرى سلام كند مفهومش اين است كه هيچ‌گونه قصد آزار و اذيت او را ندارد وهنگامى كه شنونده سلام را با سلام پاسخ مى‌گويد مفهوم آن نيز اين است كه از ناحيه او خوف و ضررى براى سلام كننده موجود نيست. توضيح اين‌كه در آغاز اسلام و مدتى پس از آن بسيارى از مردم هنگام برخورد با يكديگر اگر طرف از قبيله خودشان نبود، احساس ناامنى مى‌كردند؛ ولى اگر او ابتدا سلام مى‌كرد و طرف مقابل نيز پاسخ مى‌گفت، به منزله تعهدى بود كه هيچ‌گونه ضرر و زيانى به يكديگر نمى‌رساندند، همان‌گونه كه اگر شخصى بر آن‌ها وارد مى‌شد و غذايى مى‌آوردند و از غذاى صاحب منزل مى‌خورد طرفين نسبت به يكديگر احساس امنيت مى‌كردند؛ صاحب خانه عملاً تحيتى گفته بود و ميهمان تازه وارد نيز عملاً به آن پاسخ داده بود. البته گاه مى‌شد كه پس از سلام و جواب آن، قرائن و شواهدى برخلاف موارد مذكور به نظر مى‌رسيد كه براى برطرف كردن آن خوف، احتياج به گفت‌وگوى بيشترى بود، ازاين‌رو در داستان ابراهيم عليه السلام مى‌خوانيم: هنگامى كه فرشتگان پروردگار به صورت افراد ناشناسى بر او وارد شدند و سلام كردند ابراهيم عليه السلام كه چهره‌هاى آن‌ها را بسيار ناشناس ديد گفت: «ما از شما مى‌ترسيم».⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۵۲)🔹 در حديثى از رسول خدا صلي الله عليه و آله مى‌خوانيم: «مَنْ شَهِدَ شَ
↩️به خصوص هنگامى كه غذا براى آن‌ها آورد و آن‌ها دست به سوى غذا دراز نكردند؛ اما چيزى نگذشت كه ترس ابراهيم عليه السلام زائل شد هنگامى كه گفتند: «ما فرستادگان پروردگار توايم» و او را به فرزند بشارت دادند. «(وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلاَمآ قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ * فَلَمَّا رَءَا أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ). اكنون اين سؤال پيش مى‌آيد كه سلام كردن جزء مستحبات است و با جمله «فرض الله» كه در آغاز اين كلام حكمت‌آميز آمده سازگار نيست، ازاين‌رو بعضى از شارحان، سلام را در اين‌جا به معناى پاسخ سلام تفسير كرده‌اند تا با وجوب سازگار باشد. در حالى كه اين تفسير افزون بر اين‌كه مخالف ظاهر عبارت امام عليه السلام است با مسئله امنيت از ترس سازگار نيست، زيرا هم ابتدا به سلام و هم پاسخ آن هر دو سبب احساس امنيت مى‌شد. ولى با توجه به اين‌كه «فرض» معناى وسيعى دارد كه هرگونه تشريع را اعم از واجب و مستحب شامل مى‌شود، مشكلى به وجود نمى‌آيد كه ما ناچار باشيم سلام را به معناى پاسخ سلام بدانيم. درنتيجه به يقين فلسفه‌اى كه امام عليه السلام براى نماز بيان فرموده، هم نماز واجب را فرا مى‌گيرد و هم مستحب را و همچنين درمورد زكات و روزه. بعضى از شارحان نهج‌البلاغه «سلام» را به معناى صلح تفسير كرده‌اند وگفته‌اند: «آن چيزى كه سبب زائل شدن خوف و ترس در جامعه بشرى مى‌شود همان مسئله صلح است كه مانع از بروز جنگ‌هاى ويرانگر و مخرب است». اين تفسير، تفسير بعيدى به نظر نمى‌رسد و ممكن است هر دو تفسير در مفهوم كلام امام عليه السلام جمع باشد. شگفت اين‌كه بعضى به جاى «سلام»، «اسلام» ذكر كرده‌اند در حالى كه در هيچ‌ يك از نسخ نهج‌البلاغه اين واژه نيامده، هرچند در غررالحكم به جاى «سلام»، «اسلام» آمده است، بنابراين تكيه بر يك احتمال نادر، مناسب تفسير كلام امام عليه السلام است به خصوص اين‌كه اگر به جاى «سلام»، «اسلام» بود مى‌بايست در آغاز اين سخن و به دنبال «فَرَضَ اللهُ الاْيمانَ تَطْهيرآ مِنَ الشِّرْکِ» ذكر شود. 19. «و امامت را براى نظم و نظام امت قرار داد»؛ (وَالاَْمَامَةَ نِظَاماً لِلاُْمَّةِ). هرچند در نسخه صبحى صالح در اين‌جا واژه «الامانة» آمده ولى در بسيارى از نسخ نهج‌البلاغه به جاى آن «الامامة» است و در كتاب تمام نهج‌البلاغه نيز «الامامة» آمده است. در غررالحكم نيز به همين صورت است. حتى در شرح ابن ابى الحديد نيز «الامامة» ذكر شده است و همان را نيز تفسير كرده است. به يقين تعبير «نِظامآ لِلاُْمَّةِ» و به دنبال آن «وَالطّاعَةِ تَعْظيمآ لِلاِْمامَةِ» تناسبى با امامت دارد نه امانت و درواقع دو جمله اخير (نوزدهم و بيستم) به منزله ضمانت اجرايى براى هجده جمله پيشين است. به هر حال شك نيست كه اگر حكومت عادلى بر كار نباشد و امامت به معناى صحيح پياده نشود، نظم امت به هم مى‌ريزد، ظالمان بر مظلومان چيره مى‌شوند و فاسدان و مفسدان پست‌هاى حساس را در اختيار مى‌گيرند و بيت‌المال مسلمانان به غارت مى‌رود و ناامنى همه جا را فرا مى‌گيرد كه تاريخ معاصر و گذشته، نمونه‌هاى فراوانى از آن را به ما ارائه داده است. در خطبه بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام الله عليها نيز تعبيرى شبيه به اين ديده مى‌شود، مى‌فرمايد: «وَطَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَإِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ الْفُرْقَةِ؛ خداوند اطاعت از ما را سبب نظام امت قرار داده و پيشوايى ما را سبب جلوگيرى از اختلاف وپراكندگى».در خطبه امام على بن موسى‌الرضا عليه السلام كه در مسجد جامع مرو در روز جمعه بيان فرمود نيز آمده است: «إِنَّ الاِْمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَنِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَصَلاحُ الدُّنْيَا وَعِزُّ الْمُوْمِنِينَ إِنَّ الاِْمَامَةَ أُسُّ الاِْسْلامِ النَّامِي وَفَرْعُهُ السَّامِي؛ امامت، زمام دين وسبب نظام مسلمين و صلاح دنيا و سبب عزت مؤمنان است. امامت اساس اسلام بارور و شاخه بلند آن است».البته سخن درباره اهميت امامت و تأثير حكومت اسلامى در نظم جامعه مسلمانان و حفظ كيان آن‌ها بسيار است و مقصود در اين‌جا اشاره‌اى به عنوان تفسير كلام امام عليه السلام است. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا