eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات۴۶تا۵۲🔹 🔶توطئه هاى ستمگران به جایى نمى رسد در آیات گذشته به بخشى
↩️توصیف خداوند در این حال به قهّاریّت ، دلیل بر تسلّط او بر همه چیز و سیطره او بر درون و برون همگان است. در اینجا این پرسش پیش مى آید که مگر چیزى در دنیا بر خدا مخفى است که در آنجا آشکار مى گردد؟ مگر خداوند از وجود مردگان در قبرها بى خبر است، یا اسرار درون انسان ها را نمى داند؟ پاسخ این پرسش با توجّه به این نکته روشن مى شود که در دنیا ما ظاهر و باطنى داریم و گاهى بر اثر محدود بودن علم ما این اشتباه پیدا مى شود که خدا درون ما را نمى بیند، ولى در جهان دیگر آن چنان همه چیز آفتابى و آشکار مى شود که ظاهر و باطنى وجود نخواهد داشت. همه چیز آشکار است و حتّى این احتمال در دل کسى پیدا نمى شود که ممکن است چیزى از خدا مخفى مانده باشد. به عبارت دیگر، تعبیر بروز و ظهور با مقایسه به تفکّر ماست نه با مقایسه به علم خدا. * در آیه بعد حال مجرمان را به صورت دیگرى توصیف مى کند، مى فرماید: و در آن روز مجرمان را با هم در غل و زنجیر مى بینى ، غل هاوزنجیرهایى که دست هایشان را به گردنشان و سپس آنها را به یکدیگر پیوند مى دهد (وَ تَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذ مُقَرَّنِینَ فِى الاَْصْفَادِ). اصفاد جمع صفد (بر وزن نمد) و صفاد (بر وزن معاد)، در اصل به معنى غل است. برخى گفته اند: به غل و زنجیرى اطلاق مى شود که دست و گردن را به هم مى بندد. مُقرّنین از مادّه قرن و اقتران و به همان معنى است، منتهى هنگامى که به باب تفعیل برده شود، از آن تکثیر استفاده مى شود. بنابراین روى هم رفته کلمه مقرّنین به معنى کسانى است که بسیار به یکدیگر نزدیک شده اند. در اینکه منظور از این کلمه در آیه فوق کیست، مفسّران سه تفسیر ذکر کرده اند: نخست اینکه مجرمان را در آن روز با غل و زنجیر، یک سلسله طولانى، به هم مى بندند و به این صورت در عرصه محشر ظاهر مى شوند. این غلوزنجیرها تجسّمى است از پیوند عملى و فکرىِ گناهکاران در این جهان که دست به دست هم مى دادند و به کمک یکدیگر مى شتافتند و در راه ظلم و فساد با یکدیگر رابطه و پیوند و همکارى داشتند. این پیوند و همکارى در آنجا به صورت زنجیرهایى مجسّم مى شود که آنان را به یکدیگر مرتبط مى سازد. دوم اینکه مجرمان در آن روز بهوسیله زنجیرهایى با شیاطین قرین مى شوند و پیوند باطنیشان در دنیا به صورت هم زنجیر بودنشان، در جهان دیگر آشکار مى گردد. سوم اینکه دست هاى آنها را به وسیله زنجیرها با گردنشان قرین مى سازند. مانعى ندارد که همه این معانى در مورد مجرمان صادق باشد، هر چند ظاهر آیه بیشتر معنى اوّل را مى رساند. * آن گاه به بیان لباس مجرمان مى پردازد که خود عذاب بزرگى است براى آنها، مى فرماید: لباس هایشان از قطران است و صورت هایشان را آتش مى پوشانَد (سَرَابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرَان وَ تَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ). سرابیل جمع سربال (بر وزن مثقال)، به معنى پیراهن است، از هر جنس که باشد. برخى گفته اند: به معنى هر نوع لباس است. ولى معنى اوّل مشهورتر است. قطران که گاه در لغت به فتح قاف و سکون طاء، یا به کسر قاف و سکون طاء خوانده شده، به معنى مادّه اى است که از درختى به نام ابهل مى گیرند و آن را مى جوشانند تا سفت شود و هنگام بیمارى جَرَب، به بدن شتر مى مالند و معتقد بودند با سوزشى که دارد بیمارى مزبور را از بین مى برد. این مادّه سیاه رنگ و بدبو و قابل اشتعال است. مفهوم جمله سَرابیلُهُم مِن قَطِران این است که به جاى لباس، بدن هایشان را از نوعى مادّه سیاه رنگ بدبوى قابل اشتعال مى پوشانند; پوششى که زشت، بدمنظر، بدبو و قابل اشتعال است و با داشتن این عیوب چهارگانه، بدترین لباس محسوب مى شود، زیرا لباس را براى آن مى پوشند که زینت باشد و انسان را از گرما و سرما حفظ کند، حال آنکه چنین لباسى به خلاف همه لباس ها، زشت و سوزاننده و آتش زننده است. این نکته نیز قابل توجّه است که مجرمان با تلبّس به لباس گناه، در این جهان، هم خویشتن را در پیشگاه خدا روسیاه مى کنند و تعفّن گناهشان جامعه را آلوده مى سازد و هم اعمالشان باعث شعلهور شدن آتش فساد است در خودشان و در جامعه اى که در آن زندگى مى کنند. و قطران که در جهان دیگر لباس آنها را تشکیل مى دهد، گویى تجسّمى است از اعمالشان در این جهان. و اگر مى بینیم در آیه مورد بحث مى گوید شعله هاى آتش صورتشان را مى پوشاند، به این دلیل است که وقتى لباس قطران شعلهور شد، نه تنها اندام بلکه صورتشان هم که به قطران آلوده نیست، در میان شعله هاى آن مى سوزد. * اینها براى آن است تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد (لِیَجْزِىَ اللهُ کُلَّ نَفْس مَا کَسَبَتْ). جالب اینکه نمى گوید جزاى اعمالشان را به آنها مى دهد، بلکه مى گوید آنچه را انجام داده به عنوان جزا به آنها خواهد داد. به تعبیرى دیگر، جزاى آنها اعمال مجسّم خودشان است... ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۷۷)🔹 🔶نکوهش بنی امیه ↩️ب: بنى اميّه در احاديث اهل سنّت: در کتاب «کنزالعمّال» ک
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۷۸)🔹 🤲دعای طلب آمرزش 🔭خطبه در يك نگاه: اين سخن مشتمل بر چهار دعاى بسيار پرمعنا و آموزنده از اميرمؤمنان على عليه السلام است، كه از قراين به دست مى آيد امام عليه السلام كراراً آن را تلاوت مى فرمود و با خداى خود، با اين جمله ها راز و نياز مى كرد. درست است كه امام عليه السلام معصوم است و هرگز گناهى از او سرنمى زند، خواه پنهانى باشد يا آشكار، در دل باشد يا در برون، با زبان باشد يا با اشاره هاى چشم؛ ولى با توجّه به مقام بسيار والايى كه در پيشگاه خدا دارد، از كمترين ترك اوْلى ها وحشت دارد و پيوسته با اين كلمات از خداوند رحمت مى طلبد. به علاوه اين سخنان، درس بسيار آموزنده اى براى عموم مردم است. تا طريقه مناجات با پروردگار متعال را فرا گيرند و راه و رسم راز و نياز را بياموزند؛ در ضمن از محتواى اين دعاها كه بازگو كننده وظايف انسان در پيشگاه خدا و خلق است، معارف بيشترى بيندوزند. بخشى از دعاهاى آموزنده امام(عليه السلام): همان گونه که در بالا اشاره شد امام(عليه السلام) در اين سخنِ نورانى خود، از چهار چيز آمرزش مى طلبد که در واقع هر کدام از آنها يکى از مهمترين مشکلات اخلاقى و معنوى انسان است و بى شک هر انسانى که بتواند اين چهار چيز را از خود دور کند به سر منزل سعادت و ساحل نجات نزديک شده است. نخست عرضه مى دارد: «بار خدايا! آنچه تو از من به آن آگاه ترى بر من ببخشاى و اگر بار ديگر به سوى آن بازگردم تو نيز آمرزش خود را بر من بازگردان!» (اللّهُمَّ اغْفِرْلِي مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي، فَإِنْ عُدْتُ فَعُدُ عَلَىَّ بِالْمَغْفِرَةِ). انسان فراموش کار، مرتکب گناهان زيادى مى شود که با گذشت زمان آنها را به فراموشى مى سپارد، به گونه اى که حتّى تقاضاى عفو و بخشش نمى کند و يا اين که باز هم به سراغ آن مى رود، بى آن که توجّه داشته باشد که پشت او از بار اين گناه سنگين است. در چنين شرايطى بايد به درگاه خدا روى آورد و عرض کند: «تو به اَعمال من از من، آگاه ترى. تو فراموش نکرده اى که من مرتکب چه اعمالى شده ام» با اين نگاه اجمالى به گذشته، از همه آنها تقاضاى عفو و آمرزش مى کند و نيز تقاضا مى کند که اگر به خاطر بى اعتنايى به گناه باز هم به سراغ آن برود، خداوند او را مشمول عفو خود قرار دهد. اين فراموشکارى دشمن سعادت انسان است و گاه مشکلات غير قابل جبرانى به بار مى آورد و بايد از آن به خدا پناه برد و از گناهان فراموش شده تقاضاى عفو و بخشش کرد. قرآن مجيد در اشاره به اين گونه گناهان تعبير لطيفى دارد، مى فرمايد: «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا اَحْصَاهُ اللّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللّهُ عَلَى کُلِّ شَىْء شَهِيدٌ; در آن روز که خداوند همه آنها را برمى انگيزد و از اعمالى که انجام داده اند با خبر مى سازد، اعمالى که خداوند حساب آن را نگهداشته و آنها فراموشش کرده اند و خداوند بر هر چيز شاهد و ناظر است.» اين احتمال نيز در تفسير جمله بالا از سوى جمعى از «شارحان نهج البلاغه» داده شده که منظور از آن، گناهانى است که واقعاً انسان از گناه بودن آن بى خبر است و يا اگر مى داند، علم او بسيار کم رنگ است. طرفداران اين تفسير متوجّه اين اشکال شده اند که اگر انسان نسبت به گناهى جاهل باشد آن گناه بخشوده است و نيازى به تقاضاى غفران ندارد و لذا پاسخ گفته اند که جهل اگر از قصور سرچشمه گيرد و جاهل، جاهلِ قاصر باشد، همين گونه است; ولى اگر از تقصير سرزند و جاهل مقصّر باشد: جاهلى که در فراگيرى علم کوتاهى کرده، قابل سرزنش و ملامت و توبيخ و مجازات است; بنابراين، جا دارد که از خدا نسبت به آنها تقاضاى عفو کند. يا اين که منظور گناهانى است که انسان گناه بودن آن را فراموش کرده و يا در تشخيص گناه بودن آن، راه خطا رفته است که اگر آن نسيان و اين خطا زاييده تقصير باشد، بايد از آن تقاضاى عفو کرد; همان گونه که در قرآن مجيد آمده است: «رَبَّنَا لاَتُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا». در واقع تفسيرى که در آغاز گفتيم بازگشت به فراموش کردن موضوع گناه مى کند و دومين تفسير، به فراموشى حکم گناه بازگشت مى کند. ولى تفسير اوّل، مناسب تر به نظر مى رسد، هر چند جمعى از مفسّران، تفسير دوم را پذيرفته اند. اين احتمال نيز وجود دارد که هر دو معنا، در مفهوم جمله جمع باشد و امام(عليه السلام) تقاضاى آمرزش از همه آنها مى کند. در دومين دعا، امام(عليه السلام) اشاره به موضوع مهم ديگرى مى کند و آن پيمان هايى است که انسان با خود، يا با خداى خود مى بندد، سپس به آن وفا نمى کند; عرضه مى دارد: «خداوندا! آنچه را از کارهاى نيک که بر آن تصميم گرفتم و عهد و پيمان بر آن بستم، ولى وفايى نسبت به آن از من نديدى، بر من ببخش!» (اللَّهُمَّ اغْفِرْلِي مَا وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي، وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِي).⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۷۸)🔹 🤲دعای طلب آمرزش 🔭خطبه در يك نگاه: اين سخن مشتمل بر چهار دعاى بسيار پرمعنا
↩️جمله «مَا وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي» (پيمانى را که با خود بستم) ممکن است اشاره به امورى باشد که دو طرفِ عهد و پيمان، خود انسان است; خودش با خودش عهد مى کند; که انجامِ آن نشانه شخصيت انسان و عزم راسخ او در کارها است و شکستن آن دليل بر سستى اراده مى باشد که بايد از آن به خدا پناه برد. و يا اين که يک طرف پيمان خود او است و طرف دوم خدا است که در واقع اين معنا، در جمله مزبور در تقدير است.در اين صورت اشاره به تمامِ پيمان هاى الهى است که انسان با خدا پيمان بسته و به آن وفا نکرده است. زيرا بسيارند کسانى که در مشکلات و گرفتارى ها، پيمانهاى محکمى با خدا مى بندند، امّا هنگامى که طوفان حوادث فرو مى نشيند و به کام دل مى رسند، همه پيمانها فراموش مى شود. قرآن مجيد مى گويد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللّهُ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ* فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ; بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند که اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد به يقين انفاق خواهيم کرد و از صالحان خواهيم بود; ولى هنگامى که خدا از فضل خود به آنها عطا کرد، بخل ورزيدند و سرپيچى نمودند و روى برتافتند (و پيمان خود را با خدا شکستند)». در سومين دعا، از مسأله ريا و نفاق به خدا پناه مى برد و تقاضاى آمرزش مى کند، عرضه مى دارد: «خداوندا! آنچه را با زبان به تو تقرّب جستم، سپس قلبم با آن مخالفت نمود، بر من ببخش!» (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْکَ بِلِسَانِي، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِي). تظاهر به کارهاى خوب - با زبان، يا اعمال ظاهر و ريا کارى در عبادات و ساير اطاعات - يکى از خطرناکترين شعبه هاى شرک است که هم در آيات قرآن و هم در روايات، مردم از آن بر حذر داشته شده اند و متأسّفانه يکى از رايج ترين کارها است و زيانهايى که از اين رهگذر دامان انسانها را مى گيرد، بيش از آن است که در تصوّر بگنجد. کسى که مرتکب گناه ريا و نفاق و دوگانگىِ ظاهر و باطن مى شود، در واقع توحيد اَفعالى خدا را نپذيرفته است; عزّت و ذلّت را به دست مردم مى بيند و دوستى و محبّت انسانها را بر دوستى و محبّت خداوند ترجيح مى دهد، چه اگر بدانيم عزّت و ذلّت به دست خدا است و قلوب مردم به فرمان او است، هر چه مى خواهيم از او مى خواهيم و هر چه انجام مى دهيم براى او انجام مى دهيم. تناقض در ميان گفتار و نيّات قلبى، تنها در مورد رياکارى نيست، بلکه هر دوگانگى در ميان ظاهر و باطن را شامل مى شود. هر سخنى را انسان بگويد و به هنگام عمل در پاى آن نايستد، يا اراده و تصميمش بر ضدّ آن باشد، نشانه دوگانگىِ ميان ظاهر و باطن است; هر چند قصد رياکارى هم نداشته باشد. قرآن مجيد مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذيِنَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَتَفْعَلُونَ* کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَتَفْعَلُونَ; اى کسانى که ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد که عمل نمى کنيد; نزد خدا بسيار موجب خشم است که سخنى بگوييد که عمل نمى کنيد.» ما همه شبانه روز، در نمازهاى خود مى گوييم: «إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعِينُ» در حالى که بسيار مى شود که قلب ما چيز ديگرى مى گويد; نه معبود ما منحصراً خدا است و نه تنها از او يارى مى جوييم. و نيز در تشهّد مى خوانيم: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيکَ لَهُ» در حالى که در دل، شريکان و همتايان زيادى براى او قرار مى دهيم، که واضح ترين آنها شيطانِ هواىِ نفس است و اين مسأله بازتاب گسترده اى بر تمام زندگى بشر دارد و اين دعا که در کلام بالا آمده، درس بزرگى است براى دور شدن ازاين خطر مهمّ! سرانجام در آخرين دعا، از چهار چيز تقاضاى غفران مى کند و به خدا پناه مى برد; عرضه مى دارد: «الهى نگاههاى اشارت آميز (زيانبار) و سخنان بى فايده، و خواسته هاى نابجاى دل، و لغزشهاى زبان مرا عفو فرما!» (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي رَمَزَاتِ الاَْلْحَاظِ، وَسَقَطَاتِ الاَْلْفَاظِ، وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ، وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ). در واقع اشاره به بخشى از گناهان چشم و زبان و دل مى کند که گاه از خطرناکترين گناهان انسان است. نگاه هاى تحقيرآميز به مؤمنان و اشارات آميخته با هتک و غرور، همچنين سخنان بى مطالعه که گاه سرچشمه کينه ها و نفاق ها و اختلافات مى شود و آبروى مسلمين را بر باد مى دهد و نيز تمايلات شهوت آلود دل، که انسان را به سوى هر گناهى دعوت مى کند و نيز لغزشهايى که بر اثر بى توجّهى به هنگام سخن گفتن رخ مى دهد و سرچشمه مفاسد عظيمى مى شود، همه و همه از دشمنان سعادت انسان است و هنگامى که امام(عليه السلام) از خداوند در برابر آنها تقاضاى بخشش مى کند، عملاً به همه هشدار مى دهد که مراقب اين چهار مسأله مهم باشند و گناه آن را کوچک نشمرند. ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند: 🔹 روزه دار در عبادت خدا به سر می برد، حتی اگر در بسترش خوابیده باشد؛ البته تا زمانی که از مسلمانی غیبت نکند. 📚 ثواب الاعمال حدیث ۲۱۰ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا