قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۷۸)🔹 🤲دعای طلب آمرزش 🔭خطبه در يك نگاه: اين سخن مشتمل بر چهار دعاى بسيار پرمعنا
↩️جمله «مَا وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي» (پيمانى را که با خود بستم) ممکن است اشاره به امورى باشد که دو طرفِ عهد و پيمان، خود انسان است; خودش با خودش عهد مى کند; که انجامِ آن نشانه شخصيت انسان و عزم راسخ او در کارها است و شکستن آن دليل بر سستى اراده مى باشد که بايد از آن به خدا پناه برد.
و يا اين که يک طرف پيمان خود او است و طرف دوم خدا است که در واقع اين معنا، در جمله مزبور در تقدير است.در اين صورت اشاره به تمامِ پيمان هاى الهى است که انسان با خدا پيمان بسته و به آن وفا نکرده است. زيرا بسيارند کسانى که در مشکلات و گرفتارى ها، پيمانهاى محکمى با خدا مى بندند، امّا هنگامى که طوفان حوادث فرو مى نشيند و به کام دل مى رسند، همه پيمانها فراموش مى شود. قرآن مجيد مى گويد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عَاهَدَ اللّهُ لَئِنْ آتَانَا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ* فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ; بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند که اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد به يقين انفاق خواهيم کرد و از صالحان خواهيم بود; ولى هنگامى که خدا از فضل خود به آنها عطا کرد، بخل ورزيدند و سرپيچى نمودند و روى برتافتند (و پيمان خود را با خدا شکستند)».
در سومين دعا، از مسأله ريا و نفاق به خدا پناه مى برد و تقاضاى آمرزش مى کند، عرضه مى دارد: «خداوندا! آنچه را با زبان به تو تقرّب جستم، سپس قلبم با آن مخالفت نمود، بر من ببخش!» (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْکَ بِلِسَانِي، ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِي).
تظاهر به کارهاى خوب - با زبان، يا اعمال ظاهر و ريا کارى در عبادات و ساير اطاعات - يکى از خطرناکترين شعبه هاى شرک است که هم در آيات قرآن و هم در روايات، مردم از آن بر حذر داشته شده اند و متأسّفانه يکى از رايج ترين کارها است و زيانهايى که از اين رهگذر دامان انسانها را مى گيرد، بيش از آن است که در تصوّر بگنجد.
کسى که مرتکب گناه ريا و نفاق و دوگانگىِ ظاهر و باطن مى شود، در واقع توحيد اَفعالى خدا را نپذيرفته است; عزّت و ذلّت را به دست مردم مى بيند و دوستى و محبّت انسانها را بر دوستى و محبّت خداوند ترجيح مى دهد، چه اگر بدانيم عزّت و ذلّت به دست خدا است و قلوب مردم به فرمان او است، هر چه مى خواهيم از او مى خواهيم و هر چه انجام مى دهيم براى او انجام مى دهيم.
تناقض در ميان گفتار و نيّات قلبى، تنها در مورد رياکارى نيست، بلکه هر دوگانگى در ميان ظاهر و باطن را شامل مى شود. هر سخنى را انسان بگويد و به هنگام عمل در پاى آن نايستد، يا اراده و تصميمش بر ضدّ آن باشد، نشانه دوگانگىِ ميان ظاهر و باطن است; هر چند قصد رياکارى هم نداشته باشد. قرآن مجيد مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذيِنَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَتَفْعَلُونَ* کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَتَفْعَلُونَ; اى کسانى که ايمان آورده ايد! چرا سخنى مى گوييد که عمل نمى کنيد; نزد خدا بسيار موجب خشم است که سخنى بگوييد که عمل نمى کنيد.»
ما همه شبانه روز، در نمازهاى خود مى گوييم: «إِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاکَ نَسْتَعِينُ» در حالى که بسيار مى شود که قلب ما چيز ديگرى مى گويد; نه معبود ما منحصراً خدا است و نه تنها از او يارى مى جوييم. و نيز در تشهّد مى خوانيم: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيکَ لَهُ» در حالى که در دل، شريکان و همتايان زيادى براى او قرار مى دهيم، که واضح ترين آنها شيطانِ هواىِ نفس است و اين مسأله بازتاب گسترده اى بر تمام زندگى بشر دارد و اين دعا که در کلام بالا آمده، درس بزرگى است براى دور شدن ازاين خطر مهمّ!
سرانجام در آخرين دعا، از چهار چيز تقاضاى غفران مى کند و به خدا پناه مى برد; عرضه مى دارد: «الهى نگاههاى اشارت آميز (زيانبار) و سخنان بى فايده، و خواسته هاى نابجاى دل، و لغزشهاى زبان مرا عفو فرما!» (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِي رَمَزَاتِ الاَْلْحَاظِ، وَسَقَطَاتِ الاَْلْفَاظِ، وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ، وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ).
در واقع اشاره به بخشى از گناهان چشم و زبان و دل مى کند که گاه از خطرناکترين گناهان انسان است.
نگاه هاى تحقيرآميز به مؤمنان و اشارات آميخته با هتک و غرور، همچنين سخنان بى مطالعه که گاه سرچشمه کينه ها و نفاق ها و اختلافات مى شود و آبروى مسلمين را بر باد مى دهد و نيز تمايلات شهوت آلود دل، که انسان را به سوى هر گناهى دعوت مى کند و نيز لغزشهايى که بر اثر بى توجّهى به هنگام سخن گفتن رخ مى دهد و سرچشمه مفاسد عظيمى مى شود، همه و همه از دشمنان سعادت انسان است و هنگامى که امام(عليه السلام) از خداوند در برابر آنها تقاضاى بخشش مى کند، عملاً به همه هشدار مى دهد که مراقب اين چهار مسأله مهم باشند و گناه آن را کوچک نشمرند.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎤خطبه های: (۷۶و۷۷) @Nahjolbalaghe2
شرح_صوتی_خطبه_۷۸_(علوم_غریبه-نجوم).mp3
10.45M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎤خطبه: (۷۸)
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💠 امام جعفر صادق علیه السلام میفرمایند:
🔹 روزه دار در عبادت خدا به سر می برد، حتی اگر در بسترش خوابیده باشد؛ البته تا زمانی که از مسلمانی غیبت نکند.
📚 ثواب الاعمال حدیث ۲۱۰
#رمضان
@Nahjolbalaghe2
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
🔷 تطابق ظاهر و باطن
🎙 استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: نوزدهم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﺧﺬﻝ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: بیستم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
↩️ﺩﻫﻨﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﻭ ﺍﺑﻮ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﻭ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﻛﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 211 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﺠﻠﻲ ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ، ﺍﺯ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 7 ﺻﻔﺤﻪ 347 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 6 " ﻛﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ " ﺻﻔﺤﻪ 403 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ " ﺟﻤﻊ ﺍﻟﺠﻮﺍﻣﻊ " ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻭﺳﻂ ﺍﻭ ﺑﺪﻭ ﻟﻔﻈﺶ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺪﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﺠﺪﻩ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺩﻭﻡ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ، ﻭ ﺷﻴﺦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭﺻﺎﺑﻲ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺎﻛﺘﻔﺎﺀ " ﻧﻘﻞ ﺍﺯ " ﺍﻟﻤﻌﺠﻢ ﺍﻟﺎﻭﺳﻂ " ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺑﺪﻭ ﻟﻔﻆ ﺍﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ. ﻓﺎﺋﺪﻩ- ﺣﺎﻓﻆ ﻫﻴﺜﻤﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 9 " ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﻳﺪ " ﺻﻔﺤﻪ 108 ﺣﺪﻳﺚ ﻣﻨﺎﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻭﺳﻂ ﻭ ﺻﻐﻴﺮ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻨﺖ ﺳﻌﺪ، ﺑﻠﻔﻆ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﺎ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻣﻐﺎﺯﻟﻲ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺳﭙﺲ: ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻣﺘﺎﺧﺮﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻨﺖ ﺳﻌﺪ ﺫﻛﺮ ﻭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻄﻮﺭﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 124 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺝ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﻣﺨﻔﻲ ﻭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭ ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻔﺎﻅ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. 16- ﻳﻌﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﺛﻘﻔﻲ ﺻﺤﺎﺑﻲ، ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " [ ﺻﻔﺤﻪ 39] ﺻﻔﺤﻪ 6 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻲ ﻧﻌﻴﻢ ﻭ ﺍﺑﻲ ﻣﻮﺳﻲ ﻣﺪﻳﻨﻲ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺁﻧﺪﻭ ﺑﺎﺑﻲ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﺍﺑﻲ ﻋﻘﺪﻩ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﺯﻳﺎﺩ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﺼﺮﻱ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻳﻌﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ، ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ، ﺍﺯ ﺟﺪﺵ (ﻳﻌﻠﻲ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ) ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻜﻮﻓﻪ ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺪﻩ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ (ﺑﺎﺳﺘﻤﺎﻉ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻌﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﻧﺎﺟﻴﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺧﺰﺍﻋﻲ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﻠﺪ 3 " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﺎﺕ " ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ ﺝ 3 ﺻﻔﺤﻪ 542 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 233 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﻣﺪﻳﻨﻲ ﺑﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﺰﻳﺪ- ﻳﺎ- ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺷﺮﺍﺣﻴﻞ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 1 " ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 567 ﺁﻧﺮﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺤﺮﻑ ﺍﺯ " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﺎﺕ " ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 93 ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ: ﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﺪﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦ ﻟﻴﻠﻲ ﻏﻔﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ. 17- ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﻫﺎﻧﻲ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ ﻛﻮﻓﻲ ﺗﺎﺑﻌﻲ، ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 331 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻭ ﺍﺑﻲ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻏﻴﻠﺎﻥ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﻭ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﻫﺎﻧﻲ (ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ) ﺑﻠﻔﻈﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 25 ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ " ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ " ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﻧﻤﻮﺩﻱ!. 18- ﺣﺎﺭﺛﻪ ﺑﻦ ﻧﺼﺮ ﺗﺎﺑﻌﻲ، ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺻﻔﺤﻪ 40 ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻳﻮﺳﻒ ﺑﻦ ﻋﻴﺴﻲ، ﺑﺎﺧﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﺮﻭﺍﻳﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺶ...
@Nahjolbalaghe2