eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و چهارم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی 🔹ﻣﻮﻟﺎﻱ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: بیست و پنجم 🔷واقعه غدیرخم ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﭘﺲ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻦ ﺷﻤﺎﺱ، ﻭ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻦ ﻋﺘﺒﻪ ﻭ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﺑﺪﻳﻞ ﺑﻦ ﻭﺭﻗﺎﺀ، ﭘﺲ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﻭ ﺍﺑﻮ ﻣﻮﺳﻲ " ﻣﺪﻳﻨﻲ " ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻭ ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺳﻨﺪ ﺁﻭﺭﺩﻩ. ﻭ ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 1 " ﺍﻟﺎﺻﺎﺑﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 305 ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﺎﺕ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺻﺪﺭ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎﻱ ﺍﺯ ﻣﺘﻦ ﻛﻪ " ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻔﺖ "... ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻦ ﻋﺘﺒﻪ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺍﻭ ﺑﻤﻘﺘﻀﺎﻱ ﻋﺎﺩﺗﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﻛﺎﻫﺶ ﻓﻀﺎﻳﻞ ﺁﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺤﺐ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﺍﻟﺮﻳﺎﺽ ﺍﻟﻨﻀﺮﻩ " ﺹ 169 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﻭﻝ ﺍﻭ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﺑﻐﻮﻱ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺑﻠﻔﻆ ﺩﻭﻡ ﺍﺣﻤﺪ، ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺻﻔﺤﻪ 212 ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﺪﻭ ﻃﺮﻳﻖ ﻭ ﺩﻭ ﻟﻔﻆ ﺍﻭﻟﻲ ﺍﻭ، ﻭ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 7 ﺻﻔﺤﻪ 347 ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﻭﻝ ﺍﻭ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 348 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺷﻴﺒﻪ ﮔﻔﺖ: ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺷﺮﻳﻚ ﺍﺯ ﺣﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺎﺡ ﺑﻦ ﺣﺎﺭﺙ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻣﺮﺩﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺍﺛﺮ ﺳﻔﺮ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﻣﻮﻟﺎﻱ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻳﻦ ﻛﻴﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ﺍﺑﻮ ﺗﺮﺍﺏ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﻦ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻛﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ. ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﻫﻴﺜﻤﻲ ﺩﺭ ﺝ 9 " ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﻳﺪ " ﺹ 104 ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﻭﻝ ﺍﺣﻤﺪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﺳﭙﺲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺟﺰ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ- ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ ﭘﺲ ﺍﻳﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺭﻭﭘﻮﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻛﺮﺩ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ ﺷﻨﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ: [ ﺻﻔﺤﻪ 50] ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺭﺟﺎﻝ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺣﻤﺪ ﺛﻘﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ، ﻭ ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻋﻄﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﻴﺮﺍﺯﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ " ﺍﻟﺎﺭﺑﻌﻴﻦ ﻓﻲ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ " ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺫﻛﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﮔﻮﻳﺪ: ﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺯﺭ ﺑﻦ ﺣﺒﻴﺶ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺘﻪ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻗﺼﺮ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺳﻮﺍﺭﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺣﻤﺎﻳﻞ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺭﻭﭘﻮﺵ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ، ﻭ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺗﻪ، ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻳﺎ ﻣﻮﻟﺎﻧﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭼﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﭘﺲ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ، ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺧﺎﻟﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺪ ﺍﺑﻮ ﺍﻳﻮﺏ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ، ﻭ ﺧﺰﻳﻤﻪ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﻭ ﺫﻭ ﺍﻟﺸﻬﺎﺩﺗﻴﻦ، ﻭ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻦ ﺷﻤﺎﺱ، ﻭ ﻋﻤﺎﺭ ﺑﻦ ﻳﺎﺳﺮ، ﻭ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻬﻴﺜﻢ ﺑﻦ ﺗﻴﻬﺎﻥ، ﻭ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻦ ﻋﺘﺒﻪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻭﻗﺎﺹ، ﻭ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﺑﺪﻳﻞ ﺑﻦ ﻭﺭﻗﺎﺀ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﭘﺲ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ.. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ. ﭘﺲ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺲ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﻚ ﻭ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ (ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻱ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻪ ﭼﻴﺰ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﻳﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﻫﻴﺪ؟ ﭼﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻳﺪ؟ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻌﻠﺖ ﻋﻨﺎﺩ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻛﻦ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﺀ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻣﻴﮕﻔﺖ: ﻛﺴﻴﻜﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﺷﺪﻩ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻲ‌ﻳﺎﺑﺪ؟ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺲ، ﭘﺎﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﺑﻪ ﺑﺮﺹ ﺷﺪ، ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻃﻠﺐ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﺍﻳﺮ ﺑﮕﻔﺘﺎﺭ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻣﻌﺘﺬﺭ ﺑﻔﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺷﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﺑﺴﻔﻴﺪﻱ (ﺑﺮﺹ) ﻛﻦ ﻛﻪ ﺩﺳﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﺨﻔﻲ ﻧﺴﺎﺯﺩ ﭘﺲ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻭ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﺮﺹ ﺷﺪ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺧﺮﻗﻪ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﻲ‌ﺍﻓﻜﻨﺪ- ﻉ 1 ﺻﻔﺤﻪ 211 ﻭ ﺝ 2 ﺻﻔﺤﻪ 137. ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و هجدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻رسالت بع
🌳شجره آشوب« قسمت صد ونوزدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻در نتیجه اشعث موفق شد هم با دو قطبی سازی در میان سپاه اسلام، بین نیروهای انقلابی امام و غیر آن تفرقه به وجود آورد و هم از این طریق، سبب ادامه حیات جبهه کفر و شکستن خط مبارزه با کانون فساد شود. 🔻وظیفه دیگر اشعث در جریان حکمیت، مخالفت با داور شدن ابن عباس و مالک اشتر و اصرار بر اینکه حتما یکی از طرف های مذاکره باید یمنی باشد بود. اشعث گفت: آیا کسی جز مالک، این آتش را بر افروخته است؟ وی ابن عباس را نیز به دلیل اینکه قریشی بود، نپذیرفت و با او مخالفت کرد. 🔻 در نهایت وی به همراه یاران خود، ابوموسی را به امام پیشنهاد کردند و گفتند ما به غیر از او به کس دیگری راضی نمی شویم.(منبع این مطالب در گزارش های بعدی ذکر می شود.) یکی از علت های اصرار بر انتخاب ابوموسی، یمنی بودن او بود؛ زیرا اشعث و قبیله کنده نیز که ریاستشان به عهده اشعث بود یمنی بودند. 🔻امام در پاسخ آنها فرمود که می ترسد عمروعاص، ابوموسی را فریب دهد. در اینجا بود که اشعث، جمله ای را ذکر کرد که بسیار حائز اهمیت است. او گفت حاضر است در اثر حکمیت به بعضی چیزهایی که نفرت دارد برسد ولی حتما یک نفر از طرف های مذاکره، یمنی باشد. 🔻این موضع او نشان می دهد وی حاضر بود منافع حزبی و جناحی خود(که همان اصرار بر یمنی بودن یکی از طرفهای مذاکره بود) را بر منافع جمعی و ملی مسلمانان ترجیح دهد. اشعث به خوبی موفق به انجام این مأموریت شد. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان @Nahjolbalaghe2
aqayi_tahdir_joz-22_119571 - Copy.mp3
4.06M
تلاوت جزء بیست‌و‌دوم قرآن کریم @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯شبی با ارزش بیش از هزار ماه! 🔸هر عمل ضربدر هزار 🔰اگه زرنگ باشی امشب خیلی چیزا گیرت میاد! هر کاری هم که انجام بدی هزار برابر میشه!!! یه حساب کتاب ساده است، پس زرنگ باش. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : ✅🌷شنبه، سه‌شنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها ✅🌹یکشنبه‌، دوشنبه وچهار‌شنبه‌ شرح 🌴حکمتها ✅☫روزانه‌تفسیر قرآن‌‌☫ ✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️ لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783 ✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ما پیش از تو (نیز) پیامبرانى در میان امّتهاى نخستین فرستادیم. (حجر/۱۰) * وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمى آمد مگر این که او را مسخره مى کردند. (حجر/۱۱) * كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه مى دهیم. (حجر/۱۲) * لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ (امّا با این حال،) آنها به آن ایمان نمى آورند. و روش اقوام پیشین نیز چنین بود. (حجر/۱۳) * وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ و اگر درى از آسمان به روى آنان مى گشودیم، و آنها پیوسته در آن بالا مى رفتند. (حجر/۱۴) * لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ باز مى گفتند: «ما چشم بندى شده ایم. بلکه ما قومى سحر شده ایم!» (حجر/۱۵) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه حجر ادامه آیه (۹)🔹 ↩️در خطبه ۱۳۳ مى خوانیم: وَ کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِک
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات(۱۰ الی۱۵)🔹 🔴لجاجت و انکار محسوسات در این آیات، به عنوان دلدارى پیامبر و مؤمنان در برابر مشکلاتى که در دعوت خود با آن مواجه بودند به زندگى انبیاى پیشین و گرفتاریهاى آنها در مقابل اقوام گمراه و متعصب اشاره مى کند. نخست مى گوید: ما پیش از تو در میان امتهاى نخستین نیز پیامبرانى فرستادیم (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الأَوَّلِینَ). * * * ولى آنها چنان لجوج و سرسخت بودند که هیچ پیامبرى به سراغشان نمى آمد مگر این که او را به باد استهزاء و سخریه مى گرفتند (وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُول إِلاّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ). این استهزاء و سخریه به خاطر امورى بود: ۱ ـ براى شکستن ابّهت پیامبران و متفرّق ساختن افراد حق جو و حق طلب از گرد آنان. ۲ ـ براى ضعف و ناتوانیشان در مقابل منطق نیرومند رسولان الهى، چون نمى توانستند پاسخى به دلائل دندان شکن آنان بدهند، متوسل به استهزاء یعنى حربه نادانهاى بى منطق مى شدند. ۳ ـ براى این که: پیامبران سنت شکن بودند، و با وضع نابسامان محیط به مبارزه برمى خاستند، اما جاهلان متعصب که این سنتهاى غلط را جاودانى و ابدى مى پنداشتند از این کار تعجب مى کردند، و به استهزاء برمى خاستند. ۴ ـ براى این که: سرپوشى بر وجدان خفته خود بگذارند، مبادا بیدار شود و تعهد و مسئولیت بیافریند. ۵ ـ براى این که: بسیارى از پیامبران دستشان از مال دنیا تهى و زندگانیشان بسیار ساده بود، آنها که شخصیت را بر اثر کوردلى در لباس نو، مرکب زیبا، و زندگانى مجلل، مى دانستند، تعجب مى کردند که آیا یک انسان فقیر و تهیدست ممکن است رهبر و راهنماى این همه جمعیت ثروتمند و مرفّه گردد؟!، و به دنبال آن به استهزاء برمى خاستند. ۶ ـ و سرانجام براى این که: مى دیدند قبول دعوت پیامبران، آنها را در برابر شهواتشان محدود مى سازد، و آزادى هاى حیوانیشان را سلب مى کند، و براى آنها وظائف و مسئولیتهائى ایجاد مى نماید، به استهزاء برمى خاستند تا خود را از این وظائف راحت کنند! * * * پس از آن مى فرماید: آرى، ما این چنین آیات قرآن را به درون دلهاى این مجرمان راه مى دهیم (کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ). * * * اما با این همه تبلیغ و تأکید و بیان منطقى و ارائه معجزات، باز هم این متعصبان استهزاء کننده به آن ایمان نمى آورند (لایُؤْمِنُونَ بِهِ). ولى، این منحصر به آنها نیست پیش از آنها سنت اقوام اولین نیز چنین بود (وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِینَ). * * * اینها بر اثر غوطهور شدن در شهوات، و اصرار و لجاجت در باطل، کارشان به جائى رسیده که: اگر درى از آسمان را به روى آنها بگشائیم و آنها مرتباً به آسمان صعود کنند... (وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ). * * * مى گویند: ما را چشم بندى کرده اند (لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا). بلکه ما (سر تا پا) سحر شده ایم و آنچه مى بینیم ابداً واقعیت ندارد! (بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ). این جاى تعجب نیست که، انسان به چنین مرحله اى از عناد و لجاج برسد، براى این که: روح پاک و فطرت دست نخورده انسان که قادر به درک حقائق و مشاهده چهره اصلى واقعیات است، بر اثر گناه و جهل و دشمنى با حق تدریجا به تاریکى مى گراید. البته در مراحل نخستین، پاک کردن آن کاملاً امکان پذیر است، اما اگر خداى نکرده، این حالت در انسان راسخ شود، و به صورت ملکه در آید، به آسانى نمى توان آن را شست، و در اینجا است که: چهره حق در نظر انسان دیگرگون مى شود، تا آنجا که محکمترین دلائل عقلى، و روشنترین دلائل حسى، در دل او اثر نمى گذارد و کار او به انکار معقولات و محسوسات، هر دو، مى رسد. * * * نکته ها: ۱ ـ شِیَع جمع شِیْعه به جمعیت و گروهى گفته مى شود که: داراى خط مشترکى هستند، راغب در کتاب مفردات مى گوید: شِیَع از ماده شیاع به معنى انتشار و تقویت است، و شاَع الْخَبَرُ هنگامى گفته مى شود که: خبرى متعدد و قوى شود، و شاعَ الْقَوْمُ هنگامى گفته مى شود که: جمعیتى منتشر و فراوان گردند، و شیعه به کسانى مى گویند که: انسان به وسیله آنها قوى مى شود . مرحوم طبرسى در مجمع البیان اصل آن را از مشایعت به معنى متابعت دانسته و مى گوید: شیعه به معنى پیرو و تابع است، و شیعه على(علیه السلام)به پیروان او و آنهائى که اعتقاد به امامتش دارند، گفته مى شود. حدیث معروف امّ سلمه از پیامبر(صلى الله علیه وآله): شِیْعَةُ عَلِىٍّ هُمُ الْفائِزُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ: پیروان على(علیه السلام) نجات یابندگان در قیامت هستند نیز اشاره به همین معنى است.⬇️