9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
✅ خانواده فقط برای دنیا نیستند خداوند آنها را در بهشت با هم جمع میکند.
🎥دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و شصت و نه 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ↩️ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺑﺮﺍﺩ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و هفتاد و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✍ ﺳﺨﻨﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﻮ ﺟﻌﻔﺮ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ
ﺍﺑﻮﺟﻌﻔﺮ، ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻦ ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺻﻔﻴﻦ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺻﻔﻮﻑ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﻨﻈﻢ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺣﻜﻢ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻦ - ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻴﻜﻪ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺑﻠﺎﺩ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮ ﻛﺮﺩﻱ -ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻓﺬ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﻧﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﺍﺳﺖ؟ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﻧﻪ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﻬﺎﻱ ﺁﺗﺶ ﺩﻭﺯﺥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻫﻠﺶ ﺁﺗﻲ ﺟﺪﺍ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺯﺥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻧﺪ؟ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺼﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﻋﺘﺒﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻗﻴﺴﺖ، ﺍﮔﺮ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﻮﺩ.
[جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ 273]
ﺗﻮ، ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺳﺨﻦ ﺑﮕﻮ، ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺳﺨﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﻤﺮﻭ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ
ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﺻﻔﻮﻑ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻨﻈﻢ ﻛﻨﻴﺪ، ﺟﻤﺠﻤﻪﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺴﭙﺎﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻲﭘﺮﺳﺘﻴﺪﺵ، ﺍﺳﺘﻌﺎﻧﺖ ﺟﻮﺋﻴﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﻮﺩ ﻧﺒﺮﺩ ﻛﻨﻴﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻴﺪ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﻭ ﭘﻴﺸﺎﻣﺪﻫﺎﻱ ﺟﻨﮓ ﺻﺒﻮﺭ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﻓﺮﺟﺎﻡ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺍﻫﻞ ﺗﻘﻮﻱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻣﺼﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺤﺚ: ﻛﺘﺎﺏ " ﺻﻔﻴﻦ " ﺍﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺹ 123، ﻭ ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻛﻠﺎﻣﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺿﻌﻒ ﺩﻳﻨﻲ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ (ﻋﻤﺮﻭ) ﺩﻟﺎﻟﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺯﻳﺮﺍ، ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ (ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ) ﮔﻔﺖ، ﻣﻲﺭﺳﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻛﺎﺭ ﻣﺨﺎﻟﻔﻴﻦ ﻭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻳﻦ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻬﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺗﺤﺮﻳﺺ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻣﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﺭﺩ ﺑﺮ ﻧﻈﺮ ﻭ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻤﻞ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺍﺟﺘﻬﺎﺩ ﻭ ﻳﺎ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺍﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﻣﻲﺩﺍﻧﻨﺪ. ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺯﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺯﺍﺩﻩ ﺍﻱ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﻭ ﺯﻳﺮﻙ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺑﻨﻲ ﺳﻬﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﺼﺮ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ، ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﺮﻳﺶ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻭ ﺭﺍﻳﻲ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲﻛﻨﻲ؟ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻱ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﺩﻧﻴﺎﻱ ﻏﻴﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﻲﭘﺮﻭﺭﺍﻧﻲ...
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۹ الی ۲۵ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔺شرک از پندار
📝تفسیر سوره مبارکه انبیاء آیات ۱۹ الی ۲۵
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
برهان تمانع
دلیلى که براى توحید و نفى آلهه در آیه فوق، آمده است، در عین سادگى و روشنى، یکى از براهین دقیق فلسفى در این زمینه است که دانشمندان از آن، به عنوان برهان تمانع یاد مى کنند، خلاصه این برهان را چنین مى توان بیان کرد:
بدون شک، نظام واحدى را در این جهان حکم فرما مى بینیم، نظامى که در همه جهات هماهنگ است، قوانینش ثابت و در آسمان و زمین جارى است، برنامه هایش با هم منطبق، و اجزایش متناسب است.
این هماهنگى قوانین و نظامات آفرینش حکایت از این مى کند که از مبدأ واحدى سرچشمه گرفته است; چرا که اگر مبدأها متعدد بود و اراده ها مختلف، این هماهنگى هرگز وجود نداشت و همان چیزى که قرآن از آن تعبیر به فساد مى کند در عالم به وضوح دیده مى شد.
ما اگر کمى اهل تحقیق و مطالعه باشیم، از بررسى یک کتاب به خوبى مى توانیم بفهمیم آن را یک نفر نوشته یا چند نفر؟ کتابى که تألیف یک نفر است، از هماهنگى و انسجام مخصوص در میان عبارات، جمله بندى ها، تعبیرات مختلف، کنایات و اشارات، عناوین و تیترها، طرز ورود و خروج در بحث ها برخوردار است، همه قسمت هایش یک پارچه و همصداست; چرا که زائیده یک فکر و تراوش یک قلم است.
اما اگر دو یا چند نفر ـ هر چند همه، دانشمند، صمیمى و داراى روح همکارى نزدیک ـ هر کدام تألیف بخشى از آن را بر عهده گیرد، باز در اعماق عبارات، الفاظ و طرز بحث ها، آثار این دوگانگى و چندگانگى نمایان است.
دلیل آن هم روشن است; زیرا دو نفر هر قدر هم فکر و هم سلیقه باشند بالاخره دو نفرند، اگر همه چیز آنها یکى بود، یک نفر مى شدند، بنابراین به طور قطع باید تفاوت هائى داشته باشند تا بتوانند دو نفر باشند و این تفاوت سرانجام کار خود را خواهد کرد، و اثرش را در نوشته هاى آنها خواهد گذاشت.
حال هر قدر این کتاب، بزرگتر و مفصل تر باشد و در موضوعات متنوع ترى بحث کند، زودتر این ناهماهنگى احساس مى شود.
کتاب بزرگ عالم آفرینش، که عظمتش به قدرى است که ما با تمام وجودمان در لابلاى عباراتش گم مى شویم، نیز مشمول همین قانون است.
درست است که ما حتى در تمام عمر، نمى توانیم تمام این کتاب را مطالعه کنیم، اما با همین اندازه مطالعه که توفیق آن نصیب ما و کل دانشمندان جهان شده است، در مى یابیم آن چنان هماهنگى دارد که از وحدت مؤلف به خوبى حکایت مى کند.
هر چه این کتاب عجیب را ورق مى زنیم در همه جا آثار یک نظم عالى، انسجام و هماهنگى غیر قابل توصیف، در میان کلمات و سطور و صفحاتش مشاهده مى کنیم.
اگر در اداره این جهان و نظامات آن، اراده ها و مبدأهاى متعددى دخالت داشت این هماهنگى امکان پذیر نبود.
راستى چرا دانشمندان فضائى مى توانند سفینه هاى فضاپیما را با دقت کامل به فضا بفرستند؟ و قایق ماه نشین آن را دقیقاً در همان محلى که از نظر علمى پیش بینى کرده اند فرود آورند؟ سپس آن را از آنجا حرکت داده در محل پیش بینى شده در زمین پائین بیاورند؟!
آیا این دقت محاسبات به خاطر این نیست که نظام حاکم بر کل هستى ـ که پایه محاسبات این دانشمندان است ـ دقیق، منسجم و هماهنگ است که اگر یک ذره ناهماهنگى (از نظر زمان یک صدم ثانیه) کم و زیادى در آن بود تمام محاسباتشان به هم مى خورد.
کوتاه سخن این که: اگر دو یا چند اراده در عالم حاکم بود، هر یک اقتضائى داشت و هر کدام اثر دیگرى را خنثى مى کرد، و سرانجام جهان به فساد مى گرائید.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷ بخش چهارم 🔴کوفیان غیر قابل اعتماد من به وظيفه الهى خود عمل مى کنم امّا شم
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۷ بخش چهارم
🔴 کوفیان غیر قابل اعتماد
من به وظيفه الهى خود عمل مى کنم امّا شما ...
↩️ روشن است جمع کردن شتران توسط ساربان ها ميسّر است و آنها به نداى هر کس گوش نمى دهند; به همين دليل، اگر ديگرى بخواهد آنها را جمع کند، به مقصود خود نائل نمى شود.
امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن، سوگند ياد مى کند و مى فرمايد: «به خدا سوگند! من درباره شما چنين گمان مى کنم که اگر جنگ سختى روى دهد، و آتش آن زبانه کشد، از گِرد فرزند ابوطالب جدا مى شويد همانند جدا شدن زن (هنگام وضع حمل) از نوزاد خويش!». (وَاللهِ لَکَأَنِّي بِکُمْ فِيمَا إِخَالُکُمْ: أَنْ لَوْ حَمِسَ(2) الْوَغَى(3)، وَ حَمِىَ(4) الضِّرَابُ، قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبي طَالِب انْفِرَاجَ الْمَرْأَةِ عَنْ قُبُلِهَا).
براى جمله «إِنْفَرَجْتُمْ...» تفسيرهاى گوناگونى شده، ولى مناسب تر با مقام شامخ اميرمؤمنان على(عليه السلام) و رعايت موازين فصاحت، و رعايت تناسب در مقام تشبيه، همان است که در بالا گفتيم.
زيرا زن به هنگام وضع حمل، به خاطر درد زيادى که مى کشد هر لحظه مى خواهد فرزند از او جدا شود، تا نَفَس راحتى بکشد! امام(عليه السلام) مردم کوفه را به چنين زنى تشبيه مى کند که براى جدا شدن از فرزند، لحظه شمارى مى نمايد; آنها نيز در ميدان نبرد، پيچ و تاب مى خوردند و در انتظار لحظه اى بودند که راه فرار را پيدا کنند و از محضر امام(عليه السلام) بگريزند; گريختنى که بازگشتنى در آن نمى باشد; همانگونه که نوزاد به شکم مادر باز نمى گردد.
امام(عليه السلام) در خطبه 34 تشبيه جالب ديگرى در اين زمينه فرموده; مى فرمايد: «وَ أَيْمُ اللهِ إِنِّي لاََظُنُّ بِکُمْ أَنْ لَوْ حَمِسَ الْوَغَى، وَ اسْتَحَرَّ الْمَوْتُ، قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنْ إبْنِ أَبِي طَالِب انْفِرَاجَ الرَّأْسِ; به خدا قسم! من گمان مى کنم اگر جنگ سختى درگير شود و حرارت مرگ به شما نزديک گردد، از فرزند ابوطالب جدا مى شويد، همچون جداشدن سر از تن (که التيامى در آن نيست)».
سرانجام در پايان اين بخش، موضع خود را در اين گير و دارها روشن مى سازد و مى فرمايد: «من نشانه روشنى (بر حقّانيت خويش) از پروردگارم دارم; و بر طريقِ آشکار پيامبرم گام برمى دارم; و من در راهى واضح با هوشيارى و دقّت به پيش مى روم!» (وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَة مِنْ رَبِّي، وَ مِنْهَاج مِنْ نَبِيِّي، وَ إِنِّى لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ أَلْقُطُهُ لَقْطاً(5)).
بديهى است کسى که تکيه گاهش فرمان خدا و مسيرش مسير پيامبر(صلى الله عليه وآله) باشد، گمراهى و شکستى براى او متصوّر نيست و هر چه براى او پيش آيد، فتح و پيروزى و انجام وظيفه است.
جمله «أَلْقُطُهُ لَقْطاً» در اصل به معناى جمع آورى کردن چيزى از نقاط مختلف است، که نياز به هوشيارى و دقّت دارد و منظور امام(عليه السلام) از اين تعبير، اين است که من براى پيشرفت در مسير حق، پيوسته گزينش مى کنم و با هوشيارى، بهترين راه را برمى گزينم و مسير خود را از لابلاى موانع، با تلاش و کوشش انتخاب مى کنم.
***
✍ پی نوشت:
2. «حَمس» از مادّه «حمس» (بر وزن قفس) به معناى شدّت است و «حماسه» و «تمحّس» به معناى تشديد، مخصوصاً در جنگ ها آمده است.
3. «وَغى» در اصل به معناى سروصداى جنگاوران در ميدان نبرد است و گاه به خود جنگ هم گفته مى شود و در اينجا به همين معنا است.
4. «حَمى» از مادّه «حمى» (بر وزن سعى) به معناى شدّت حرارت است. «ضِراب» در اينجا به معناى زد و خورد و جنگ مى باشد.
5. «لَقط» به معناى برداشتن چيزى از زمين است و همچنين برداشتن چيزهاى مختلفى از نقاط مختلف. و اشياى گمشده را «لُقَطه» مى گويند، زيرا معمولا از زمين برداشته مى شود.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ حضرت رضا علیه السلام فرمودند:
مردی نزد سرور ما رسول خدا آمد و عرض کرد: به من اخلاقی بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد حضرت فرمود: دروغ نگو
@Nahjolbalaghe2
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
🌹 علت اینکه امام حسین (ع) از یحیی بن زکریا (ع) زیاد یاد می کرد...
🎥 دکتر رفیعی
@Nahjolbalaghe2