eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۳ بخش سوم 🔺کوشا برای دنیا و غافل از آخرت 🔸عالمان و عالم نمايان: ↩️ بديهى ا
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۳ بخش چهارم 🔹نشانه هاى آخر الزّمان: در اين بخش - که آخرين بخش اين خطبه است - امام(عليه السلام) به وضع آخرالزّمان و به تعبير ديگر: زمان پر شور و شرّى که قبل از قيام حضرت مهدى(عليه السلام) فرا مى رسد اشاره کرده، گاه ويژگى هاى مؤمنان را در آن زمان شرح مى دهد، و گاه وضع اسلام و احکام و قوانين اسلامى را.(1) مى فرمايد: «آن (زمان) زمانى است که هيچ کس از فتنه نجات نمى يابد، مگر مؤمنى که بى نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمى شود و اگر غايب شود، کسى سراغ او را نمى گيرد!» (وَذلِکَ زَمَانٌ لاَ يَنْجُو فِيهِ إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِن نُوَمَة، إِنْ شَهِدَ لَمْ يُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ يُفْتَقَدْ). درست است که «نُوَمَه» از مادّه «نَوْم» به معناى شخص پر خواب است; ولى روشن است که در اينجا کنايه از افراد گمنام و ناشناخته است; به خصوص اينکه امام(عليه السلام) در جمله هاى بعد همين توضيح را درباره آنها بيان فرموده است. بديهى است در زمان هايى که فساد جامعه را فرا مى گيرد و مديران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند. افراد مؤمن و با شخصيّت، اگر چهره هاى شناخته شده اى باشند جبّاران آنها را رها نمى کنند; يا بايد تسليمشان شوند و در رديف کارگزاران آنها قرار گيرند و يا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از ميان برمى دارند. بنابراين، صلاح کار افراد مؤمن و با شخصيّت در اين است که گمنام و دور از شهرت زندگى کنند، تا کسى به سراغ آنها نيايد. در عين حال اين گمنامى ظاهرى، چيزى از مقام آنها نمى کاهد و نقش معنوى خود را در جامعه خواهند داشت; از اين رو امام(عليه السلام) در ادامه سخن مى افزايد: «آنها چراغ هاى هدايت و نشانه هايى براى حرکت در شب هاى تاريک رهروان راه حقّ اند». (أُولَئِکَ مَصَابِيحُ الْهُدَى، وَ أَعْلاَمُ السُّرَى).(2) گر چه خاموشند، ولى راه و رسم آنها براى افراد آگاه و بيدار سرمشق بزرگى است و به چراغ ها و نشانه هايى مى مانند که در مسير مسافران نصب مى شود، تا در شب تاريک راه را گم نکنند و بى راهه نروند. سپس در توصيف اين گروه از مؤمنان مى افزايد: «آنها در ميان مردم اظهار وجود نمى کنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشاى اسرار نمى پردازند». (لَيْسُوا بِالْمَسَايِيحِ، وَ لاَ الْمَذَايِيعِ الْبُذُرِ). مرحوم «سيّد رضى» در ذيل اين خطبه - چنانکه خواهد آمد - «مَسَاييح» را به معناى افرادى که در ميان مردم به فساد و سخن چينى مشغولند، تفسير مى کند و «مَذَاييع» را به کسانى که شايعات زشت و گناه آلود را پخش مى کنند. و «بُذُر» را به معناى افراد نادان و بى منطق ذکر کرده; بنابراين، معناى جمله اين مى شود که اين گروه از مؤمنان نه مفسده جو و فتنه انگيزند و نه مانند سفيهان در پى اشاعه فحشا. ولى آنچه در بالا ذکر کرديم که منظور از اين جمله سياحت گرانى هستند که در ميان مردم سير مى کنند و اظهار وجود مى نمايند و ناآگاهانه به افشاى اسرار مى پردازند، با معناى لغوى و جمله هاى ديگر خطبه سازگارتر است; چرا که امام(عليه السلام) آنها را به عنوان افراد ناشناخته در جامعه معرّفى مى کنند. در پايان اين توصيف چنين مى فرمايد: «آنها کسانى هستند که خداوند درهاى رحمتش را به رويشان مى گشايد، و سختى ها و مشکلات را از آنان برطرف مى سازد!». (أُولَئِکَ يَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ، وَ يَکْشِفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ). اين تعبير نشان مى دهد که در آن زمان سخت و طوفانى، خداوند عنايتش را از مؤمنان راستين، که هدايتگر ديگرانند بر نمى گيرد و آنان را از شرّ ظالمان، حوادث دوران و مشکلات زمان حفظ مى کند. سپس در ادامه اين بحث، امام(عليه السلام) به پيشگويى صريح تر و توضيح بيشترى درباره آن زمان پرداخته، چنين مى افزايد: «اى مردم! به زودى زمانى بر شما فرا مى رسد که اسلام واژگون مى شود، همچون ظرفى که واژگون شود و آنچه در آن است بريزد». (أَيُّهَا النَّاسُ! سَيَأْتِي عَلَيْکُمْ زَمَانٌ يُکْفَأُ(3) فِيهِ الإِسْلاَمُ، کَمَا يُکْفَأُ الإِنَاءُ بِمَا فِيهِ). تعبير به «يُکْفَأُ فِيهِ الإِسْلاَمُ» کنايه لطيفى است از دگرگون شدن همه مفاهيم اسلام و از دست رفتن حقيقت آن; زيرا اسلام تشبيه به ظرفى شده که معارف و قوانين و احکام و اخلاق اسلامى در آن جاى گرفته است و همانگونه که ظرف آب را اگر وارونه کنند، هر چه در آن است مى ريزد، اسلام هم در آن زمان وارونه مى شود و محتواى خود را از دست مى دهد و تنها نامى از آن باقى مى ماند. ✍ پی نوشت: 1. عدم پيوند معنوى اين بخش، با بخش قبل، به خوبى نشان مى دهد که مرحوم «سيّد رضى» قسمت هايى از اين خطبه را که در ميان اين دو بخش بوده، حذف کرده است و تعبير به «منها» نيز شاهد صدق اين مدّعاست. 2. «سُرى» (بر وزن شما) به معناى راه رفتن در شب است. 3. «يُکفأ» از مادّه «کَفأ» (بر وزن نفع) به معناى واژگون کردن است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واكـنـش دوسـويـه! 💭 زن، بيشتر به محبّت شوهر نياز دارد و مرد، به سپاس‌گزارىِ زن. از اين رو، در صورت عدم ارضاى خواست روحى، و يا واكنش متعارض با آن از سوى زن، علاقه مرد به زن آسيب مى‌بيند، و به تدريج، اين واكنش دوسويه، زنجيرى از گله‌گزارى و دلخورى درونى را پديد مى‌آورد و بنيان خانواده را سست مى‌کند. لذا روايات اسلامى، به شدّتْ زنان را از ناسپاسى لطف و محبّت شوهران نهى كرده‌اند. (ﷺ) : ✧ لا يَنظُرُ اللّهُ إلَى امرَأَةٍ لا تَشكُرُ لِزَوجِها ، وهِيَ لا تَستَغني عَنهُ. (۱) خداوند، به زنى كه از شوهرش سپاس گزارى نمى‌كند، با آن كه از شوهرش بى نياز نيست، نگاه [ با لطف و رحمت] نمى‌كند. : ✧ أيُّمَا امرَأةٍ قالَت لِزَوجِها: «ما رَأيتُ قَطُّ مِن وَجهِكَ خَيرا» فَقَد حَبِطَ عَمَلُها. (۲) هر زنى كه به شوهرش بگويد: «من هرگز از روى تو، خيرى نديده‌ام »، اعمالش بر باد مى‌رود. ₪ مرد به عنوان مسئول رشد و نگهدارى خانواده، مى‌كوشد نيازهاى اساسى خانواده‌اش را تأمين كند. اين، ويژگىِ يك خانواده سالم و متعارف است...، اين وظيفه، چون تكليفى الهى است، پس قابل منّت‌گذارى بر زن هم نيست! ⁜ امّا مشكل از آن جا آغاز مى‌شود كه در شرايط خاص و تنگناهاى مالى، شوهر توانايىِ تأمين خواسته‌هاى زن را ندارد و يا زن، به مقدار نياز بسنده نمى‌كند. ↲ در اين دو حالت، اگر زن بر خواسته‌هاى خود پا ننهد و براى تأمين آنها، به شوهرش فشار بياورد، افزون بر به خشم آوردن خداوند متعال، زمينه ناراحتى شوهر را نيز فراهم مى‌آورد. ا - - - - - ۱) كنز العمّال: ح۴۵۰۸۲ ۲) كتاب من لا يحضره الفقيه : ج٣ ص٤٤٠ ح٤٥٢٤ 📗 تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ص۴۶۹ •┈┈•❀•┈┈• ▽ آسیب‌های مرتبط با مرد @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ”چرا برای خدا قیافه میگیریم؟” 🎥 استاد دارستانی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و شصت و سه 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﻭ ﻣﻦ (ﺭﺍﻭﻱ) ﭼﻮﻥ ﺑ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: پانصد و شصت و چهار 🔷 ↩️ ﻭ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺮﺝ ﺍﺯﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻫﺎﺷﻢ ﻋﺒﺪﻱ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺘﺶ ﺳﻴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ: ﺍﺟﺪ ﺑﺎﻝ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺒﻜﻮﺭ ﻓﺪﻣﻊ ﺍﻟﻌﻴﻦ ﻣﻨﻬﻤﺮ ﻏﺰﻳﺮ ﺳﻴﺪ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﭘﻴﻐﻤﻴﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩ. ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻃﻮﺱ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻗﺒﺮ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ - ﺍﻟﺮﺿﺎ (ﻉ) ﮔﺮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﺮﺩﻡ. ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺩﺭ ﺷﻚ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﺒﻲ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻭ ﻣﺮﺩﻱ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮﺵ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ: ﺍﺟﺪ ﺑﺎﻝ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻟﺒﻜﻮﺭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻗﺼﻴﺪﻩ. ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ، ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﻱ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ (ﺭﺽ) ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺭﺍﺳﺦ ﺷﺪ. ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺏ، ﻛﺮﺍﻣﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻴﺪ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﺑﻠﻨﺪﻱ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﻣﺬﻫﺐ ﻭ ﭘﺎﻛﻲ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎﺋﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ‌ﺩﻫﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻗﻮﻡ، ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﻱ ﻋﻤﻮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺷﺨﺼﻴﺘﻬﺎﻱ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﭼﻮﻥ ﺳﻴﺪ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﺎﻟﻴﻔﺎﺕ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺳﻴﺪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻧﺪ: 1- ﺍﺑﻮ ﺍﺣﻤﺪ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﺟﻠﻮﺩﻱ ﺍﺯﺩﻱ ﺑﺼﺮﻱ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ 302 ﻩ 2- ﺷﻴﺦ ﺻﺎﻟﺢ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﺮﺍﻱ ﺷﻴﺦ ﺍﺑﻲ ﺣﺴﻦ ﺟﻨﺪﻱ 3- ﺍﺑﻮ ﺑﻜﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻲ ﻛﺎﺗﺐ ﺻﻮﻟﻲ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ 335 ﻩ 4- ﺍﺑﻮ ﺑﺸﻴﺮ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻋﻤﻲ ﺑﺼﺮﻱ. ﺷﻴﺦ ﺍﻟﻄﺎﻳﻔﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 30 ﻓﻬﺮﺳﺘﺶ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺴﻴﺪ ﻭ ﺷﻌﺮﻩ " ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 226 ﺟﻠﺪ 2 " ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﺎﺩﺑﺎﺀ " ﻧﻴﺰ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺴﻴﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺻﻔﺤﻪ 70 ﺭﺟﺎﻝ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﻭ ﻫﻢ " ﻣﻌﺎﻟﻢ ﺍﻟﻌﻠﻤﺎﺀ " ﺑﺮ ﻣﻲ‌ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺑﻮ ﺑﺸﻴﺮ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺳﻴﺪ ﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻌﺮ ﺍﻭ ﺗﺎﻟﻴﻒ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 5- ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻮﺍﺣﺪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﻭﻥ ﺷﻴﺦ ﻧﺠﺎﺷﻲ. 6- ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﺍﻥ ﻣﺮﺯﺑﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ 378 ﻩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺴﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﺟﺰﺍﺀ ﺁﻥ ﻭﺍﻗﻒ ﺁﻣﺪﻳﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺟﺰﺋﻲ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺸﻌﺮﺍ ﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺷﻌﺮﺍﺀ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﺩﺍﺯ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺮﮒ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺍﺑﻦ ﻧﺪﻳﻢ ﺁﻣﺪﻩ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. 7- ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻴﺎﺵ ﺟﻮﻫﺮﻱ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﻝ 401 ﻩ 8- ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺎﻥ ﻧﺨﻌﻲ. 9- ﺧﺎﻭﺭ ﺷﻨﺎﺱ ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﻱ [ﺑﺮﺑﻴﻪ ﺩﻱ ﻣﻴﻨﺎﺭ]، ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺳﻴﺪ ﺭﺍ ﺩﺭ 100 ﺻﻔﺤﻪ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﻳﺲ ﭼﺎﭖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻧﺠﺎﺷﻲ ﺻﻔﺤﻪ 171 ﻭ 141 ﻭ 70 ﻭ 64 ﻭ 63 ﻭ 53، ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺍﺑﻦ ﻧﺪﻳﻢ، ﺻﻔﺤﻪ 215 ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺷﻴﺦ ﺍﻟﻄﺎﻳﻔﻪ ﺻﻔﺤﻪ 30 ﻣﻌﺎﻟﻢ ﺍﻟﻌﻠﻤﺎﺀ ﺻﻔﺤﻪ 16 ﺍﻟﺎﻋﻠﺎﻡ ﺟﻠﺪ 1 ﺻﻔﺤﻪ 112. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۹ الی ۴۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ باید توجه داشت
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۳۹ الی ۴۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ همچنین کسانى که وجود یک معبد و مسجد را که سبب آگاهى و حرکت توده هاى مردم است، مزاحم منافع نامشروع خود مى بینند و به هر قیمتى بتوانند در هدم و محو آن مى کوشند، آیا اینها اشخاصى هستند که باید از طرق مسالمت آمیز با آنها وارد بحث شد؟ به هر حال، اگر مسائل ذهنى را کنار بگذاریم، و به واقعیات موجود در جوامع انسانى بنگریم، یقین خواهیم کرد: در بعضى از موارد چاره اى جز توسل به اسلحه و زور نیست، و این هم از ناتوانى منطق نیست، بلکه عدم آمادگى جباران براى پذیرش منطق صحیح است، بدون شک هر جا منطق مؤثر افتد، حق تقدم با آن است. * * * ۲ ـ خداوند به چه کسانى وعده یارى داده است؟ این تصور اشتباه است که وعده پیروزى و یارى خدا و دفاع از مؤمنان که در آیات فوق و سایر آیات قرآن آمده است، خارج از سنت آفرینش و قوانین حیات مى باشد، چنین نیست، این وعده را خداوند تنها به کسانى داده است که: تمام نیروهاى خود را بسیج کنند، و با همه توان به میدان آیند، و لذا در تعبیر آیات فوق مى خوانیم: لَوْ لا دَفَعَ اللّهُ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْض . بنابراین، دفع ظالمان را خدا تنها با نیروهاى غیبى و قدرت صاعقه و زلزله (جز در موارد استثنائى) نمى کند، بلکه به وسیله مؤمنان راستین شرّ آنها را دفع مى نماید، تنها چنین کسانى را زیر پوشش حمایت خود قرار مى دهد. بنابراین، وعده هاى الهى نه تنها نباید سبب سستى و برداشتن بار مسئولیت از دوش شود، بلکه باید موجب تحرک بیشتر و فعالیت دامنه دارتر گردد، و البته در این صورت، پیروزى از ناحیه خدا تضمین شده است. و نیز یاد آورى مى شود: این گروه از مؤمنان تنها قبل از پیروزى به در خانه خدا نمى روند، بلکه بعد از پیروزى هم به مقتضاى: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ... نیز رابطه خود را با او همچنان محکم مى دارند، و پیروزى بر دشمن را وسیله اى براى نشر حق و عدالت و فضیلت قرار مى دهند. در بعضى از روایات اسلامى آیه فوق به حضرت مهدى(علیه السلام) و یارانش، یا آل محمد(صلى الله علیه وآله) به طور عموم، تفسیر شده است، چنان که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم که در تفسیر آیه الَّذِینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِی الأَرْضِ... فرمود: این آیه تا آخر از آن آل محمّد و مهدى و یاران او است: یَمْلِکُهُمُ اللّهُ مَشارِقَ الأَرْضِ وَ مَغارِبَها، وَ یُظْهِرُ الدِّیْنَ، وَ یُمِیْتُ اللّهُ بِهِ وَ بِأَصْحابِهِ الْبِدَعَ وَ الْباطِلَ، کَما أَماتَ الشُّقاةُ الْحَقَّ، حَتّى لا یُرى أَیْنَ الظُّلْمُ، وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ: خداوند شرق و غرب زمین را در سیطره حکومت آنها قرار مى دهد، آئینش را آشکار مى سازد، و به وسیله مهدى(علیه السلام) و یارانش، بدعت و باطل را نابود مى کند آنچنان که تبهکاران، حق را نابود کرده بودند، و آنچنان مى شود که: بر صفحه زمین، اثرى از ظلم دیده نمى شود (چرا که) آنها امر به معروف و نهى از منکر مى کنند .(۹) در این زمینه احادیث دیگرى نیز وارد شده است. اما همان گونه که بارها گفته ایم، این احادیث بیان کننده مصداق هاى روشن و آشکار است و مانع عمومیت مفهوم آیه نیست، بنابراین، مفهوم گسترده آیه، همه افراد با ایمان، مجاهد و مبارز را شامل مى شود. * * * ۳ ـ محسنین ، مخبتین و یاوران اللّه در آیات فوق و آیات قبل از آن، گاه دستور مى دهد به محسنین (نیکوکاران) بشارت ده، و بعد آنها را به عنوان کسانى که ایمان آورده اند، خیانت و کفران نمى کنند، معرفى مى نماید. و گاه سخن از مخبتین (متواضعان) به میان آورده، و آنها را به عنوان کسانى که به هنگام یاد خدا، دل هایشان ترسان مى شود و در برابر مصائب، صابر و شکیبا و برپادارنده نماز، و انفاق کننده از همه مواهب هستند، تفسیر مى نماید. و سرانجام ویژگى هاى یاران اللّه را این مى شمرد که: به هنگام پیروزى راه طغیان پیش نمى گیرند، نماز را بر پا مى دارند و زکات را ادا مى کنند و امر به معروف و نهى از منکر دارند. جمع بندى این آیات، نشان مى دهد: مؤمنان راستین که داراى همه این ویژگى ها هستند، از یکسو، از نظر اعتقاد و احساس مسئولیت بسیار نیرومند، و از سوى دیگر، از نظر عمل در جنبه هاى ارتباط با خالق و خلق و مبارزه با فساد قوى و پر استقامتند. ✍ پی نوشت: ۹ ـ تفسیر على بن ابراهیم ، مطابق نقل نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۵٠۶ ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2