قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۲۹) بخش اول🔹 🔺مردان حرف، نه عمل ↩️...به اين دليل آنها پيوسته به دنبال
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه (۲۹)بخش اول🔹
آرى، مؤمنان پاکدل و سربلند دست روى دست نمى گذارند تا زورمندان بى رحم تمام سرمايه ها و افتخارات آنها را بر باد دهند. نزد آنان تن به شمشير دادن بر تسليم ذليلانه در برابر زورمندان غاصب ترجيح دارد.
اين همان درسى است که امام حسين (عليه السلام) در ميدان نينوا در روز عاشورا به جهانيان آموخت و در جمله هاى تاريخى و ماندگارش فرمود: «ألا! وَ إنَّ الدّعي بن الدّعي قَدْ تَرَکَني بَيْنَ السِلّةِ و الذِلّة! وَ هيهاتَ لَهُ ذلِکَ! هيهاتَ مِنّى الذلّةُ! اَبَى اللهُ ذالِکَ لَنا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ حُدُودٌ طَهُرَتْ وَ حُجُورٌ طابَتْ، أنْ نُؤثر طاعَةَ اللّئامِ عَلى مَصارعِ الْکِرامِ»; «آگاه باشيد! مرد آلوده، فرزند آلوده، مرا در ميان شمشير و ذلّت مخيّر ساخته است. هيهات که من ذلّت را بپذيرم و او به مقصد خويش برسد! خداوند و رسولش و مؤمنان و نياکان پاک دامن و مادران پاکيزه، از اين ابا دارند که اطاعت لئيمان را بر قربانگاه بزرگواران ترجيح دهيم».
اين که آيات قرآن کراراً مؤمنان را به صبر و استقامت دعوت مى کند، در واقع براى همين است. در آيه 214 بقره مى خوانيم:
«(أمْ حَسِبْتُمْ أنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا يَأتِکُمْ مَثَلُ الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ، وَ الضَّرّآءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللهِ أَلا اِنَّ نَصْرَ اللهِ قَرِيبٌ); آيا گمان کرديد داخل بهشت مى شويد بى آن که حوادثى همانند حوادث گذشتگان به شما برسد؟ همانا که گرفتاريها و ناراحتيها به آنها رسيد و آنچنان ناراحت شدند که پيامبر و افرادى که ايمان آورده بودند، گفتند: «پس يارى خدا کى فرا مى رسد؟» آگاه باشيد که يارى خدا نزديک است.»
مطالعه تاريخ جنگهاى اسلامى، مانند بدر و احد و احزاب و تبوک و حُنين نيز اين حقيقت را آشکار مى سازد که مسلمانان نخستين در عصر پيامبر، اگر شاهد پيروزيهاى سريع و پى در پى بودند، همه بدون استثناء در سايه جِدّ و جهد و ايثار و فداکارى بسيار صورت گرفت، درست است که دست حمايت الهى بالاى سر آنها بود، ولى از نظر اسباب ظاهر عامل پيروزى تلاش و کوشش آنان بود.
اين يک قانون جاودانه تاريخ است نه منحصر به ياران پيامبر و امام حسين(عليه السلام) بوده و نه مربوط به ديروز و امروز است; بلکه در آينده مانند گذشته نيز اين اصل اساسى حاکم است.
2 ـ دفاع از وطن
هر قدر انسان به تاريخ عصر اميرالمؤمنين على (عليه السلام) آشناتر مى شود و ضعف ها و ناتوانى هاى عجيب مردم عراق و کوفه را در آن عصر بررسى مى کند، به اين حقيقت تلخ واقف مى گردد که اين مردم زبون و ذليل و نادان چگونه ارزش هاى مکتب اين پيشواى بزرگ را با اعمال خودشان به زير سؤال بردند!
به همين دليل مولا على (عليه السلام) براى تحريک آنها و آماده ساختن شان جهت مبارزه با دشمنان خون آشام از تمام وسايل ممکن استفاده مى کند، از جمله در فراز بالا روى مسأله وطن و علاقه انسان ها به آن تکيه فرموده و مى گويد: «أىَّ دار بَعْدَ دارِکُمْ تَمْنَعُونَ؟; از کدامين خانه و وطن بعد از خانه و وطن خود، دفاع مى کنيد؟»
اشاره به اين که هر انسانى به خانه و وطن خويش علاقه مند است و هنگامى که آن را در خطر جدّى ببيند، هر کس که باشد، و از هر آيين و مکتبى پيروى کند، براى دفاع از آن به پا مى خيزد، امّا اين روح نيز در شما مرده است.
در اينجا، اين سؤال پيش مى آيد که آيا احترام به وطن در اسلام، به عنوان دارالاسلام بودن است؟ يعنى کشور اسلام، از اين نظر که کشور اسلام است، احترام دارد يا نه، وطن ذاتاً از ديدگاه اسلام داراى احترامى است که وقتى دار الاسلام بر آن تطبيق کند، احترام آن دو چندان مى شود؟ پاسخ اين سؤالات را در آيات و روايات مى توان پيدا کرد و حکم عقل نيز آن را تأييد مى کند. توضيح اين که کراراً در آيات قرآن آمده است که «بيرون راندن از وطن، يک ضدّ ارزش» است. مفهوم آن، اين است که وطن ذاتاً يک ارزش محسوب مى شود. از جمله، آياتى که بوضوح اين معنا را بيان مى کند، آيات 8 و 9 سوره ممتحنه است، مى فن فرمايد:
«(لايَنْهاکُمْ اللهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوکُمْ فِى الدّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِيارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا اِلَيْهِمْ اِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّما يَنْهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوکُمْ في الدّينِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِيارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى اِخراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأوُلئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ); «خدا شما را از نيکى کردن و رعايت عدالت نسبت به کسانى که در امر دين با شما پيکار نکردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمى کند; چرا که خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد. تنها.«
@Nahjolbalaghe2
17.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_های_کودکانه | کی کلوچه ها رو خورده
🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا
🗣قرائت : سوره قدر
📚منبع : سایت وولک
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا ۖ قَالُوا نَعَمْ ۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ
و بهشتیان دوزخیان را صدا مى زنند که: «آنچه را پروردگارمان به ماوعده داده بود، همه را حق یافتیم. آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟!» مى گویند: «آرى» دراین هنگام،ندادهنده اى در میان آنها ندا مى دهد که: «لعنت خدا بر ستمکاران باد!
(اعراف/۴۴)
**"
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ
(همان) کسانى که (مردم را) از راه خدا باز مى دارند، و (با القاى شبهات) مى خواهند آن را کج و معوج نشان دهند. و آنها سراى دیگر را انکار مى کنند.»
(اعراف/۴۵)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۴۲و۴۳)🔹 ...سپس رضایت و خشنودى کامل و همه جانبه اهل بهشت را
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۴۴و۴۵)🔹
🔸گفتگوى بهشتیان و دوزخیان
پس از بحثى که در آیات گذشته پیرامون سرنوشت بهشتیان و دوزخیان بیان شد، در این آیات اشاره اى به گفتگوى این دو گروه با هم در آن جهان شده است، و از آن استفاده مى شود که: بهشتیان و دوزخیان از محل خود مى توانند با یکدیگر سخن بگویند.
نخست مى فرماید: بهشتیان، دوزخیان را مخاطب ساخته، صدا مى زنند: ما وعده پروردگار خویش را حق یافتیم، آیا شما هم به آنچه خدا به وسیله فرستادگانش وعده داده بود، رسیدید ؟! (وَ نادى أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقّاً فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقّاً).
و آنها در پاسخ مى گویند: آرى، همه را عین حقیقت دیدیم (قالُوا نَعَمْ).
باید توجه داشت با این که نادى فعل ماضى است، در اینجا معنى مضارع را مى بخشد، و این گونه تعبیر در قرآن فراوان است که حوادث قطعى آینده را با فعل ماضى ذکر مى کند و این یک نوع تأکید محسوب مى شود، یعنى آینده چنان روشن است که گوئى در گذشته روى داده است.
ضمناً تعبیر به نادى ـ که معمولاً براى فاصله دور است ـ روشنگر بُعد مسافت مقامى یا مکانى میان این دو گروه است.
در اینجا ممکن است سؤال شود: گفتگوهاى این دو گروه چه فایده اى دارد؟ با این که خودشان پاسخ آن را مى دانند.
ولى جواب آن معلوم است; زیرا سؤال همیشه براى افزایش معلومات نیست، گاهى جنبه ملامت، سرزنش و توبیخ دارد، و در اینجا چنین است، در واقع این خود یکى از کیفرهاى گنهکاران و ستم پیشگانى است که وقتى دنیا به کامشان بود، با ملامت ها و سرزنش ها، روح افراد با ایمان را مى آزردند، در آنجا باید کیفر آن را به عنوان نتیجه عمل ببینند، نظیر این موضوع در سوره هاى مختلف قرآن از جمله در آخر سوره مطفّفین آمده است.
سپس اضافه مى کند: در این هنگام گوینده اى، ندا در مى دهد (آن چنان که صداى او به گوش همگان مى رسد): لعنت خدا بر ستمگران باد ! (فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمینَ).
* * *
و در آیه بعد، ستمگران را چنین معرفى مى کند:
همان ها که مردم را از راه راست باز داشتند و با تبلیغات مسموم و زهرآگین خود، ایجاد شک و تردید در ریشه هاى عقائد مردم کردند، جاده مستقیم الهى را کج و معوج نشان دادند، و به سراى دیگر نیز ایمان نداشتند (الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالآْخِرَةِ کافِرُونَ).
از آیه فوق بار دیگر این حقیقت استفاده مى شود که: همه انحرافات و مفاسد در مفهوم ظلم و ستم جمع است و ظالم مفهوم وسیعى دارد که تمام گنهکاران، مخصوصاً گمراهان گمراه کننده را در بر مى گیرد.
* * *
نکته:
این ندا دهنده کیست؟
در این که این مؤذّن (ندا دهنده) که صداى او را همگان مى شنوند و در حقیقت، سیطره تفوقى بر همه آنها دارد کیست؟ از آیه چیزى استفاده نمى شود.
ولى در روایات اسلامى که در تفسیر و توضیح آیه فوق آمده است، غالباً به امیر مؤمنان على(علیه السلام) تفسیر شده است.
حاکم ابوالقاسم حسکانى که از دانشمندان اهل سنت است، به سند خود از محمّد حنفیه از على (علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: أَنَا ذلِکَ الْمُؤَذِّنُ: آن که این ندا را در مى دهد منم .
همچنین به سند خود از ابن عباس نقل مى کند که على(علیه السلام) در قرآن نام هائى دارد که مردم آنها را نمى دانند، از جمله مؤذّن در آیه شریفه: فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ ، على است که این ندا را در مى دهد و مى گوید: أَلا لَعْنَةُ اللّهَ عَلَى الَّذِیْنَ کَذَّبُوا بِوِلایَتِى وَ اسْتَخَفُّوا بِحَقِّى:
لعنت خدا بر آنها باد که ولایت مرا تکذیب کردند و حق مرا کوچک شمردند .
از طرق شیعه نیز روایات متعددى در این زمینه وارد شده است، از جمله این که: مرحوم صدوق با سند خود از امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند: امیر مؤمنان على(علیه السلام) به هنگام بازگشت از میدان جنگ نهروان، مطلع شد که معاویه آشکارا او را دشنام مى دهد و یارانش را به قتل مى رساند، حضرت برخاست و خطابه اى ایراد کرد و در ضمن آن فرمود:
ندا دهنده در دنیا و آخرت منم همان گونه که خداوند مى فرماید: فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظّالِمینَ: من آن مؤذن رستاخیزم ، و نیز مى فرماید: وَ أَذانٌ مِنَ اللّهِ وَ رَسُولِهِ که به هنگام حج مى بایست از طرف خدا و پیامبر این صدا به گوش همه مردم مى رسید... آن مؤذن نیز من بودم .
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۷۰)🔹 ✅راه نزديكتر! امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته مه
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۷۱)🔹
🔺نتيجه پيمودن راه ناصواب:
امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه به نكته اى اشاره مى كند كه در همه شئون زندگى سارى و جارى است مى فرمايد: «بسيار مى شود كه يك وعده غذا (غذاى نامناسب) از وعده هاى فراوان غذا (غذاى خوب) جلوگيرى مى كند»; (كَمْ مِنْ أَكْلَة مَنَعَتْ أَكَلاَت).
چه بسا انسان غذايى را كه دوست دارد بيش از حد تناول مى كند و بيمار مى شود و روزهاى متوالى يا ميل به غذا ندارد و يا اين كه طبيب، او را از غذاهاى مختلف چرب و شيرين باز مى دارد، بنابراين در هيچ كار نبايد افراط كرد كه اين افراط ممكن است او را از همان كار در آينده به كلى باز دارد. اين سخن ضرب المثلى است براى تمام كسانى كه راه افراط را پيش مى گيرند; مثلاً كسى كه آنقدر در دوستى پافشارى مى كند، آن دوست از او منزجر مى شود و براى هميشه از وى فاصله مى گيرد و يا اين كه ديگرى را آنقدر به عبادت دعوت مى كند كه براى هميشه از عبادت بيزار مى گردد.
شبیه این سخن گفتار حکیمانه دیگرى است که از آن حضرت نقل شده که مى فرماید: «کَمْ مِنْ شَهْوَة ساعَة أوْرَثَتْ حُزْناً طَویلاً; چه بسا یک ساعت هوس رانى که موجب اندوه طولانى (براى سالیان دراز) مى شود».(1)
جمعى از شارحان نهج البلاغه یا محدثان این گفتار حکیمانه امام(علیه السلام) را به عنوان دستورى طبى مطرح کرده و حتى آن را جزء مجموعه هایى که مربوط به دستورات طبى است آن را قرار داده اند. اگر منظورشان این است که معنى مطابقى این سخن دستورى طبى است هرچند معانى التزامى آن شامل تمام مسائل مربوط به زندگى مادى انسان مى شود، بحثى نیست ولى اگر بخواهند آن را منحصر به دستور طبى کنند اشتباه روشنى است و ازاین رو بسیارى از محققان این جمله را ضرب المثلى تلقى کرده اند که در موارد مختلف از آن استفاده مى شود حتى بعضى گفته اند که این ضرب المثل در میان عرب در عصر جاهلیت نیز بوده است و امام(علیه السلام) آن را اقتباس فرموده همان گونه که گاه از اشعار شعرا نیز امام(علیه السلام) در سخنان خود استفاده مى کند. شاعر عرب مى گوید:
وَکَمْ مِنْ أکْلَة مَنَعَتْ أخاها * بِلَذَّةِ ساعَة أکَلاتِ دَهْرِى
وَکَمْ مِنْ طالِب یَسْعى بِشَىْء * وَفیهِ هَلاکُهُ لَوْ کانَ یَدْرِى
و چه بسیار که یک وعده غذایى از وعده غذایى دیگر منع مى کند و چه بسیار که لذت یک ساعت یک عمر انسان را محروم مى سازد.
و چه بسیار کسانى که براى رسیدن به چیزى تلاش مى کنند در حالى که هلاکشان در آن است.(2)
*
پی نوشت:
(1). کافى، ج 2، ص 451، ح 1.
(2). سند گفتار حکیمانه: به گفته خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر این جمله حکمت آمیز را جمعى که قبل از سید رضى یا بعد از او بوده اند با اختلافى نقل کرده اند که نشان مى دهد منبعى غیر از نهج البلاغه در دست داشته اند; از جمله جاحظ (متوفاى 255) در کتاب بخلاء جمله پیش گفته را چنین نقل مى کند: «قالَ عَلِىُّ بْنُ أبی طالب: قَلَّ ما أدْبَرَ شَىْءٌ فَأقْبَلَ وَقالُوا: رُبَّ أکْلَة مَنَعَتْ أکَلات; کمتر مى شود که چیزى پشت کند و باز برگردد و گفته اند چه بسا یک وعده غذا (غذاى نامناسب) انسان را از غذاهاى فراوان (خوبى) باز دارد». تعبیر به قالوا نشان مى دهد که این جمله ضرب المثلى قبل از امام(علیه السلام) بوده است و امام(علیه السلام) آن را نقل فرموده، هرچند نویسنده مصادر این سخن را نپذیرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 142). اضافه بر این على بن محمد اللیثى (متوفاى قرن 6) آن را در کتاب عیون الحکم والمواعظ، ص 103 با تفاوتى آن را ذکر کرده است.
@Nahjolbalaghe2