لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 انس با قرآن :آیه ۵ سوره مبارکه بقره
اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون
🔹جلسه نهم
🔻چه کسانی عاقبت بخیر میشن؟
و ...
📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
13.mp3
9.59M
🎥 شرح دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
🔰 #آیت_الله_مجتهدی
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ ۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ
و اشراف قوم فرعون
(به او) گفتند: «آیاموسى وقومش را رها مى کنى که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودى پسرانشان را مى کشیم، و زنانشان را (براى خدمت کارى) زنده نگه مى داریم. وما بر آنها کاملاً مسلّطیم.»
(اعراف/۱۲۷)
*
قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
موسى به قوم خود گفت: «از خدا یارى جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار مى کند. و سرانجام (نیک) براى پرهیزگاران است.»
(اعراف/۱۲۸)
****
قَالُوا أُوذِينَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِيَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا ۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ
گفتند: «پیش از آن که به سوى ما بیایى آزار دیدیم، (هم اکنون) پس از آمدنت نیز آزار مى بینیم! (کى این آزارها به سر خواهد آمد؟)» گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین (آنها) سازد، تا ببیند چگونه عمل مى کنید.»
(اعراف/۱۲۹)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۲۳تا۱۲۶)🔹 استقامت در سایه آگاهى ممکن است در نخستین برخورد
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۲۷تا۱۲۹)🔹
🔺برخورد فرعون با قوم موسى(علیه السلام)
در این آیات، صحنه دیگرى از گفتگوى فرعون و اطرافیانش پیرامون وضع موسى(علیه السلام) آمده است، و از قرائنى که در خود آیه است، چنین برمى آید که محتواى این آیات مربوط به مدتى پس از جریان مبارزه موسى با ساحران است.
در نخستین آیه مى فرماید: جمعیت اشراف و اطرافیان فرعون به عنوان اعتراض به او گفتند: آیا موسى و بنى اسرائیل را به حال خود رها مى کنى که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازند ؟! (وَ قالَ الْمَلاَ ُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِیالأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ).
از این تعبیر، به خوبى استفاده مى شود که: فرعون بعد از شکست در برابر موسى(علیه السلام) مدتى او و بنى اسرائیل را آزاد گذارد (البته آزاد نسبى)، آنها نیز بى کار ننشستند و به تبلیغ آئین موسى(علیه السلام) پرداختند تا آنجا که قوم فرعون از نفوذ و پیشرفت آنها بیمناک شدند، و نزد فرعون آمده او را به شدتِ عمل در برابر موسى و بنى اسرائیل تشویق کردند.
آیا این دوران آزادى نسبى، به خاطر ترس و وحشتى بود که در دل فرعون از معجزه کوبنده موسى(علیه السلام) به وجود آمد؟
و یا اختلافى بود که میان مردم مصر و حتى قبطیان درباره موسى(علیه السلام) و آئین او پیدا شده بود، و جمعى به او تمایل پیدا کرده بودند، و فرعون مشاهده مى کرد، نمى تواند در چنین شرائطى دست به کار شود و شدت عمل به خرج دهد؟
هر دو احتمال به ذهن نزدیک است و ممکن است هر دو توأماً چنین اثرى در فکر فرعون گذارده باشد.
به هر حال، فرعون با اخطار اطرافیان، تشویق به شدت عمل در برابر بنى اسرائیل شد و در پاسخ هواخواهانش چنین گفت: به زودى پسران آنها را به قتل مى رسانیم و نابود مى کنیم و زنانشان را (براى خدمت) زنده مى گذاریم، و ما بر آنها تسلط کامل داریم (قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنائَهُمْ وَ نَسْتَحْیینِسائَهُمْ وَ إِنّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ).
در این که منظور از آلِهَتَکَ (خدایان تو) چیست؟ در میان مفسران گفتگو است.
آنچه با ظاهر آیه موافق تر است این است که: فرعون هم، براى خود، بت ها و معبودها و خدایانى داشت، اگر چه با توجه به آیه ۲۴ سوره نازعات : أَنَا رَبُّکُمُ
الأَعْلى و آیه ۳۸ سوره قصص : ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِله غَیْری معلوم مى شود که مردم مصر بزرگ ترین خدایشان فرعون بوده.
و یا حداقل او خود را بزرگ ترین معبود مردم مصر مى دانست و معبودى براى آنها در ردیف خودش قائل بود.
اما با این حال او براى خویش معبودهائى انتخاب کرده بود که آنها را پرستش مى کرد.
نکته دیگر این که: فرعون در اینجا دست به یک مبارزه ریشه دار و عمیق مى زند و تصمیم بر کارى مى گیرد که در آینده به کلّى قدرت بنى اسرائیل را در هم بشکند و آن این که: مردان جنگى و مبارز را با کشتن فرزندان بنى اسرائیل ریشه کن سازد، و تنها زنان و دختران را براى کنیزى و خدمتکارى باقى بگذارد، و این آئین هر استعمار نو و کهنه اى است، که افراد مثبت و فعال را از میان برمى دارند، و یا روح مردانگى و شهامت را با وسائل گوناگون در آنها مى کشند و افراد غیر فعال را زنده نگه مى دارند.
البته این احتمال نیز هست که: فرعون مى خواسته است این سخن به گوش بنى اسرائیل برسد و از دو جهت روحیه آنها در هم شکسته شود:
یکى از نظر کشته شدن پسران و مردان آینده.
و دیگرى از نظر این که نوامیسشان به چنگال دشمن خواهد افتاد.
در هر حال با جمله إِنّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ مى خواهد وحشت و اضطراب را از دل پیروان خود بردارد و به آنها اطلاع دهد که کاملاً بر اوضاع مسلط است!
اما این که چرا فرعون تصمیم به قتل موسى(علیه السلام) نگرفت و تنها نقشه نابود کردن فرزندان بنى اسرائیل را کشید؟!
در پاسخ باید توجه داشت:
از آیات سوره مؤمن به خوبى استفاده مى شود که: فرعون در آغاز، تصمیم بر قتل موسى داشت ولى اندرزهاى توأم با تهدید مؤمن آل فرعون، و این که اقدام به قتل موسى ممکن است، خطرناک واقع شود، یعنى او به راستى از طرف خدا باشد و آنچه را از مجازات هاى الهى مى گوید، انجام پذیرد، به قدر کافى در فکر و روح فرعون اثر گذاشت.
به علاوه بعد از جریان پیروزى موسى بر ساحران، این خبر در همه جا منعکس گردید، و در مورد طرفدارى و مخالفت با موسى(علیه السلام) در میان مردم مصر اختلاف افتاد.
شاید فرعون از این بیم داشت که: اگر بخواهد تصمیم حادّى بر ضد موسى(علیه السلام) بگیرد با واکنش شدیدى که از طرف مردمى که تحت تأثیر او واقع شده اند، روبرو گردد، به این جهات از تصمیم بر قتل موسى(علیه السلام) منصرف گردید.«
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۱)🔹 ↩️سپس فرمود: «تو را به خدا سوگند مى دهم! آيا به خاطر دارى آن روز ک
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۱)🔹
↩️ولى از آنجا که او مرد جاه طلبى بود، بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) تغيير چهره داد و به راه ديگرى افتاد و در عصر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نيز گاهى کلمات نامناسبى ـ که ناشى از جاه طلبى او بود ـ از وى شنيده شد، از جمله طبق روايت دُرّ المنثور طلحه مى گفت: محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) دستور مى دهد دختر عموها در برابر ما حجاب داشته باشند، ولى با زنان، بعد از جدا شدن از ما، ازدواج مى کند. به يقين هرگاه از جهان چشم بپوشد، ما با زنان او ازدواج خواهيم کرد».
اينجا بود که آيه تحريم ازدواج با زنان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بعد از او نازل شد.
فخر رازى در تفسير خود در سبب نزول آيه فوق مى گويد که يکى از مردم ـ مى گويند طلحه بوده است ـ گفت: «اگر بعد از پيامبر زنده بمانم همسرش عايشه را به نکاح خود در مى آورم.» در اين هنگام آيه تحريم ازدواج با زنان پيامبر، بعد از رحلت او، نازل شد.
در داستان «شوراى عمر» نيز مى خوانيم که او، رو به سوى طلحه کرد و گفت: «بگويم يا نگويم؟». طلحه گفت: «بگو! تو هرگز سخن خوبى نخواهى گفت.» عمر گفت: «پيامبر از دنيا رفت در حالى که به خاطر آن سخنى که هنگام نزول آيه حجاب گفتى، بر تو خشگمين بود.» (منظور، جمله اى است که در بالا آمد).
به هر حال او از کسانى بود که شديداً با عثمان مخالف بود، بر ضدّ او آتش افروزى کرد. به همين دليل «مروان» او را از قاتلان «عثمان» مى دانست و در جنگ «جمل» ـ که هر دو در لشکر «عايشه» بودند ـ مروان طلحه را نشانه گيرى کرد و با يک تير او را مجروح کرد و سپس مرد. مروان گفت: «من انتقام خون عثمان را از طلحه گرفتم.»
همان جاه طلبى سبب شد که آتش جنگ بر ضدّ اميرمؤمنان على (عليه السلام) بيفروزد و جنگ جمل را به راه بيندازد و سبب ريختن خون گروه عظيمى از مسلمانان گردد و سرانجام به هدف خود که رسيدن به مقام خلافت بود، نرسيد و چنانکه گفتيم در جنگ جمل کشته شد.
بعضى نيز گفته اند که اميرمؤمنان على (عليه السلام) سخنانى شبيه آنچه به زبير فرمود، براى او بيان کرد و او پشيمان شد و از جنگ کناره گيرى کرد، ولى با تير مروان کشته شد.
امّا خطبه بالا نشان مى دهد که اين سخن درست نيست; چرا که مفهوم خطبه اين است که حضرت از هدايت او مأيوس بود.
در روايتى آمده است که بعد از پايان جنگ على (عليه السلام) از کنار کشته او گذشت و فرمود: «اين همان کسى است که بيعت مرا شکست و آتش فتنه را در امّت اسلامى روشن ساخت و مردم را براى کشتن من و خاندانم، دعوت کرد. او را بلند کنيد و بنشانيد!» چنين کردند. امام (عليه السلام) رو به جنازه او کرده فرمود: «اى طلحه! من آنچه را که خداوند وعده داده بود بر حق يافتم، تو چطور؟» سپس فرمود: «او را بخوابانيد!» و حرکت کرد. بعضى از همراهان عرض کردند: اى اميرمؤمنان! آيا با طلحه بعد از مرگ او صحبت مى کنى؟ فرمود: «به خدا سوگند! او سخن مرا شنيد. همان گونه که بدنهاى بى جان کفارِ مکه ـ که بعد از جنگ بدر در چاهى افکنده شده بودند ـ سخنان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) را شنيدند».
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد که پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) گاهى از طلحه، تعريف فرموده: و حتّى به عقيده بعضى او جزء ده نفرى بود که پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) بشارت بهشت به آنها داده بود، (عشرة مبشرة)، چگونه ممکن است چنين سخنانى در حقّ او صحيح باشد؟
در جواب مى گوييم به فرض که چنين چيزى صحيح باشد، انسان مى تواند در سنين مختلف زندگى خود شايستگى هاى گوناگونى داشته باشد و يک روز در صف حق باشد و بهشت بر او واجب گردد و روز ديگر از آن صف خارج شود و در صفِ باطل قرار گيرد و مورد غضب خداوند واقع شود.
در تاريخ اسلام بسيار بودند کسانى که در طول عمر خود تغيير چهره دادند و از صفوف حق به باطل يا از صفوف باطل به حق گرائيدند. وگرنه چه کسى مى تواند بگويد کسى که آتش جنگ جمل را ضد امام و پيشواى خود ـ که همه او را به رهبرى پذيرفته اند ـ برافروخته و سبب ريختن اين همه خون شد، آدم خوب و اهل نجات باشد؟ اين سخن با کدام منطق سازگار است؟
شاهد اين سخن، اين که قرآن مجيد درباره پيشگامان در اسلام اعم از مهاجران و انصار و نيز تابعان، در سوره توبه وعده بهشت مى دهد و مى فرمايد:
(وَ السّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ وَ الَّذينَ اتّبَعُوهُمْ بِإِحسان رَضِىَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّلَهُمْ جَنّات تَجْرِى تَحْتَهَا الاْنْهارُ خالِدينَ فِيها أَبَداً ذالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ); پيشگامان نخستين، از مهاجران و انصار و آنها که به نيکى از آنها پيروى کردند، خداوند از آنها خشنود و آنها (نيز) از او خشنود شدند و باغهايى از بهشت براى آنها فراهم کرده که نهرها از زيرش جريان دارد. جاودانه در آن خواهند ماند و اين است پيروزى بزرگ.(11)«
@Nahjolbalaghe2
تندخوانی جز ۱۴ - استاد معتز آقائی.mp3
3.84M
تندخوانی جز چهاردهم
الحجر از آيه۱ تا ۹۹ و النحل از آيه ۱ تا ۱۲۸
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 انس با قرآن :سوره بقره
🔹 جلسه دهم
☺️باهوشا خوب گوش بدید،بعد جواب بدید
🤔بچه ها می دونید چطوری میشه که آدما هدایت نمیشن!!!؟
📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۲۷تا۱۲۹)🔹 🔺برخورد فرعون با قوم موسى(علیه السلام) در این
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۲۷ تا ۱۲۹)🔹
↩️آیه بعد در حقیقت، نقشه و برنامه اى است که موسى(علیه السلام) به بنى اسرائیل براى مقابله با تهدیدهاى فرعون، پیشنهاد مى کند، و شرائط پیروزى بر دشمن را در آن تشریح مى نماید، و به آنها گوشزد مى کند که: اگر سه برنامه را عملى کنند، قطعاً بر دشمن پیروز خواهند شد:
نخست این که: تکیه گاهشان تنها خدا باشد و از او یارى بطلبند، مى فرماید: موسى به قوم خود گفت: از خدا یارى جوئید (قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعینُوا بِاللّهِ).
دیگر این که به آنها مى گوید: استقامت و پایدارى پیشه کنید (وَ اصْبِرُوا)، و از تهدیدها و حملات دشمن نهراسید و از میدان بیرون نروید.
و براى تأکید مطلب و ذکر دلیل، به آنها گوشزد مى کند که: سراسر زمین از آنِ خدا است و مالک و فرمانرواى مطلق او است، و به هر کس از بندگانش بخواهد آن را منتقل مى سازد (إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهامَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
و آخرین شرط این است که تقوا را پیشه کنید; زیرا عاقبتِ پیروزمندانه از آنِ پرهیزکاران است (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ).
این سه شرط که: یکى از آنها در زمینه عقیده (استعانت جستن از خدا) و دیگرى در زمینه اخلاق (صبر و استقامت) و سومى در زمینه عمل (تقوا و پرهیزکارى) است، تنها شرط پیروزى قوم بنى اسرائیل بر دشمن نبود، بلکه هر قوم و ملتى بخواهند بر دشمنانشان پیروز شوند، بدون داشتن این برنامه سه ماده اى امکان ندارد.
افراد بى ایمان و مردم سست و ترسو، ملت هاى آلوده و تبهکار، اگر هم پیروز گردند، موقتى و ناپایدار خواهد بود.
قابل توجه این که این سه شرط، هر کدام فرع بر دیگرى است، پرهیزکارى بدون استقامت در برابر شهوات و زرق و برق جهان ماده ممکن نیست، همان طور که صبر و استقامت نیز بدون ایمان به خدا، بقاء و دوام ندارد.
* * *
در آخرین آیه مورد بحث، شکوه و گله هاى بنى اسرائیل را از مشکلاتى که بعد از قیام موسى (علیه السلام) با آن دست به گریبان بودند، منعکس مى سازد و مى فرماید: آنها به موسى گفتند: پیش از آن که تو بیائى ما را آزار مى دادند، اکنون هم که آمده اى باز آزارها همچنان ادامه دارد (قالُوا أُوذینا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا)، پس کى گشایشى در کار پیدا مى شود؟
گویا بنى اسرائیل مثل بسیارى از ما مردم، انتظار داشتند که با قیام موسى(علیه السلام)یک شبه همه کارها روبراه شود، فرعون از بین برود، فرعونیان نابود شوند و کشور پهناور مصر با تمام ذخائرش در اختیار بنى اسرائیل قرار گیرد، همه اینها از طریق اعجاز، صورت گیرد و گردى هم به صورت بنى اسرائیل ننشیند.
ولى موسى(علیه السلام) به آنها فهماند با این که سرانجام پیروز خواهند شد، اما راه درازى در پیش دارند، و این پیروزى طبق سنت الهى در سایه استقامت، کوشش و تلاش به دست خواهد آمد، همان طور که آیه مورد بحث مى فرماید: موسى گفت: امید است پروردگار شما دشمنتان را نابود کند و شما را جانشینان آنها در زمین قرار دهد (قالَ عَسى رَبُّکُمْأَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الأَرْضِ).
ذکر کلمه عَسى (شاید و امید است) همانند کلمه لَعَلَّ که در بسیارى از آیات قرآن آمده است، در حقیقت اشاره به این است که: این پیروزى و موفقیت، شرائطى دارد که بدون آن شرائط، به آن نخواهید رسید.(۱)
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند این نعمت ها را به شما خواهد داد و آزادى از دست رفته را به شما برمى گرداند، تا ببیند چگونه عمل خواهید کرد ؟ (فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ).
یعنى پس از پیروزى، دوران آزمایش شما شروع خواهد شد، آزمایش ملتى فاقد همه چیز که در پرتو هدایت الهى همه چیز را پیدا کرده است.
این تعبیر ضمناً به این مطلب اشعار دارد که در آینده از بوته این آزمایش خوب بیرون نخواهید آمد، و شما هم به هنگام قدرت یافتن همچون دیگران دست به ظلم و فساد خواهید زد.
در روایتى که در کتاب کافى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده چنین مى خوانیم: وَجَدْنا فِی کِتابِ عَلِیّ(علیه السلام) اِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ أَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِیَ الَّذِینَ أَوْرَثَنَا اللّهُ الأَرْضَ وَ نَحْنُ الْمُتَّقُونَ:
در کتاب على(علیه السلام) چنین یافتیم که پس از تلاوت آیه أَنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُها... فرمود: من و اهل بیتم همان کسانى هستیم که خداوند زمین را به ما منتقل ساخته و مائیم پرهیزگاران .
اشاره به این که: حکمى که در این آیه ذکر شده است، یک حکم و یک قانون عمومى است و هم اکنون نیز زمین در واقع از آن پرهیزگاران است.»
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۸۱)🔹 ✅سرانجام دورانديشى: امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود،
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح حکمت (۱۸۲)🔹
✅كجا خاموش باش و كجا سخن بگو:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به موارد لزوم سكوت و موارد سخن گفتن كرده مى فرمايد: «خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد، همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه»; (لاَ خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ; كَمَا أَنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ).
سكوت بهتر است يا سخن گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحث هاى مختلفى كرده اند; گروهى خطرات سخن گفتن و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به سكوت داده اند. عده اى فوايد عظيمى را كه در سخن گفتن است در نظر گرفته و سخن گفتن را توصيه مى كنند ولى حق مطلب همان است كه امام(عليه السلام) فرمود. آنجا كه انسان، حكيمانه و عاقلانه سخن بگويد فضيلت است و ترك آن رذيلت و آنجا كه انسان جاهلانه و نابخردانه سخن بگويد رذيلت است و ترك آن فضيلت.
به همين دليل هم روايات زيادى در مدح سكوت وارد شده و هم احاديث فراوانى در فضيلت كلام; از جمله از امام سجاد على بن الحسين(عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِد مِنْهُما آفاتٌ فَإذا سَلِما مِنَ الاْفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ; هر كدام از اين دو آفاتى دارد هرگاه از آفات سالم باشند سخن گفتن از سكوت افضل است» عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است (كه سخن گفتن افضل باشد)؟ امام(عليه السلام) فرمود: «لاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ ما بَعَثَ الاْنْبِياءُ وَالاَْوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ; خداوند پيامبران و اوصياى آنها را به سكوت مبعوث نكرد، بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند (و پيام خدا را به آنها برسانند)». حضرت در پايان اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَلَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ; حتى هنگامى كه مى خواهى فضيلت سكوت را بيان كنى با كلام بيان مى كنى و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد».(1)
در حدیث دیگرى از امام صادق از پدرانش از امیرمؤمنان على(علیهم السلام) چنین آمده است: «جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصال النَّظَرِ وَالسُّکُوتِ وَالْکَلامِ فَکُلُّ نَظَر لَیْسَ فیهِ اعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَکُلُّ سُکُوت لَیْسَ فیهِ فِکْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَکُلُّ کَلام لَیْسَ فیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ; تمام نیکى ها در سه خصلت جمع شده است: نگاه کردن و سکوت و سخن گفتن. هر نگاهى که در آن عبرت نباشد سهو و بیهوده است و هر سکوتى که در آن فکر نباشد غفلت و بى خبرى است و هر کلامى که در آن یاد خدا نباشد لغو است». و در پایان اضافه فرمود: «فَطُوبى لِمَنْ کانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَسُکُوتُهُ فِکْراً وَکَلامُهُ ذِکْراً; خوشا به حال کسانى که نگاهشان عبرت، سکوتشان فکر و کلامشان ذکر باشد».(2)
نتیجه این که سکوت و کلام نیز مانند سایر اعمال انسان هستند که اگر در حد اعتدال و شرایط لازم باشند فضیلت و اگر خارج از این حد گردند رذیلت و این با تفاوت اشخاص و مجالس و مطالب و موضوعات متفاوت است و هر کس مى تواند با دقت فضیلت را از رذیلت در اینجا دریابد; به یقین سکوت از امر به معروف و نهى از منکر و از حکم به حق و از شهادت عادلانه و از اندرز و نصیحت هاى مخلصانه و از مشورت خردمندانه جزء رذایل و یا از گناهان کبیره است; ولى سخن گفتن به دروغ، غیبت، تهمت، اهانت، امر به منکر و نهى از معروف، شهادت به باطل و فضول کلام (سخنان بیجا و بى معنا) جزء رذایل اخلاقى یا از گناهان کبیره به شمار مى آید.
تعبیر به «حکم» در کلام امام(علیه السلام) تنها به معناى قضاوت کردن در محاکم قضایى یا فتواى به حلال و حرام آن گونه که بعضى از شارحان پنداشته اند، نیست بلکه هر سخن حکیمانه و خردمندانه اى را فرا مى گیرد، زیرا نقطه مقابل آن در همین کلام «جهل» ذکر شده است.
قرآن مجید نیز کراراً به مسئله تکلم به حق اشاره کرده و اهل کتاب را بر کتمان حق و سکوت سرزنش مى کند; از جمله مى فرماید: «(وَإِذْ أَخَذَ اللهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ); (به خاطر بیاورید) هنگامى را که خدا، از کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده، پیمانى گرفت که حتماً آن را براى مردم آشکار سازید و کتمان نکنید!».(3)
بحث مشروحى در کتاب اخلاق در قرآن در زمینه سکوت و کلام داشته ایم(4).
*
پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 68، ص 274.
(2). همان، ص 275.
(3). آل عمران، آیه 187.
(4). ر.ک: اخلاق در قرآن، ج 1، ص 304.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه ✅حکمت های(۱۵۱الی۱۵۳) 🎙استاد نظافت ✔️برگرفته از سایت بنیا
شرح_صوتی_حکمت_۱۵۴_و_۱۵۵_و_۱۵۶.mp3
7.77M
🔹ادامه شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
✅حکمت های(۱۵۴الی۱۵۶)
🎙استاد نظافت
✔️برگرفته از سایت بنیاد مجازی نهج البلاغه
@Nahjolbalaghe2
15.mp3
4.21M
تندخوانی جز پانزدهم قرآن کریم
🎙 استاد معتز آقایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج