eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 اعمال مشترک و روز اول ماه رجب 🔸 اعمال روز اول: روزه گرفتن، زیارت امام حسین(ع)، خواندن نماز سلمان، غسل کردن 🔹 اعمال مشترک ماه: ۱۰۰ مرتبه سوره توحید در روزهای جمعه، روزه در هرروز از این ماه، ۱۰۰۰ ذکر لا اله الا الله در کل ماه و .... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۱۱ الی۱۴) 🔴صحنه سازى شوم برادران یوسف پس از آن که طرح نهائى را
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۱۱ الی ۱۴)🔹 ↩️اما مهم این است: سرگرمى و تفریح، سالم باشد و گرنه مشکلى را که حل نمى کند، بر مشکل ها هم مى افزاید، چه بسیار تفریحات ناسالمى که روح و اعصاب انسان را چنان مى کوبد که قدرت کار و فعالیت را تا مدتى از او مى گیرد، و یا لااقل بازده کار او را به حداقل مى رساند. این نکته نیز، قابل توجه است که در اسلام تا آنجا به مسأله تفریح سالم اهمیت داده شده است، که یک سلسله مسابقات، حتى با شرط بندى را اسلام اجازه داده، و تاریخ مى گوید قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) و با داورى و نظارت او انجام مى گرفت. حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه سوارى در اختیار یاران مى گذاشت. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: أَنَّ النَّبِیَّ(صلى الله علیه وآله) أَجْرَى الإِبِلَ مُقْبِلَةً مِنْ تَبُوکَ فَسَبَقَتِ الْعَضْباءُ وَ عَلَیْها أُسامَةُ، فَجَعَلَ النّاسُ یَقُولُونَ سَبَقَ رَسُولُ اللّهِ وَ رَسُولُ اللّهِ یَقُولُ سَبَقَ أُسامَةُ: هنگامى که پیامبر از تبوک بر مى گشت، میان یاران خود مسابقه سوارى بر قرار ساخت، اسامه که بر شتر معروف پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نام عضباء سوار بود از همه پیشى گرفت، مردم به خاطر این که شتر از آن پیامبر(صلى الله علیه وآله)بود، صدا زدند رسول اللّه پیشى گرفت، اما پیامبر صدا زد: اسامه سبقت گرفت و برنده شد (اشاره به این که سوار کار مهم است نه مرکب، و چه بسا مرکب راهوارى که به دست افراد ناشى بیفتد و کارى از آن ساخته نیست). نکته دیگر این که، همان گونه که برادران یوسف(علیه السلام) از علاقه انسان مخصوصاً نوجوان، به گردش و تفریح براى رسیدن به هدفشان سوء استفاده کردند، در دنیاى امروز نیز دستهاى مرموز دشمنان حق و عدالت، از ورزش و تفریح براى مسموم ساختن افکار نسل جوان سوء استفاده فراوان مى کند، باید به هوش بود که ابرقدرت هاى گرگ صفت، در لباس ورزش و تفریح، نقشه هاى شوم خود را میان جوانان به نام ورزش و مسابقات منطقه اى یا جهانى پیاده نکنند. فراموش نمى کنیم در عصر طاغوت هنگامى که مى خواستند نقشه هاى خاصى را پیاده کنند و سرمایه ها و منابع مهم کشور را به بهاى ناچیز به بیگانگان بفروشند، یک سلسله مسابقات ورزشى طویل و عریض ترتیب مى دادند، و مردم را آن چنان به این بازى ها سرگرم مى ساختند که نتوانند به مسائل اساسى که در جامعه آنها جریان دارد بپردازند. * * * ۳ ـ فرزند در سایه پدر گر چه محبت شدید پدر و مادر به فرزند، ایجاب مى کند او را همواره در کنار خود نگه دارند، ولى پیدا است فلسفه این محبت از نظر قانون آفرینش همان حمایت بى دریغ از فرزند به هنگام نیاز به آن است، روى همین جهت، در سنین بالاتر باید این حمایت را کم کرد، و به فرزند اجازه داد به سوى استقلال در زندگى گام بردارد; زیرا اگر همچون یک نهال نورس براى همیشه در سایه یک درخت تنومند قرار گیرد، رشد و نمو لازم را نخواهد یافت. شاید، به همین دلیل بود که یعقوب(علیه السلام) در برابر پیشنهاد فرزندان با تمام علاقه اى که به یوسف(علیه السلام) داشت، حاضر شد او را از خود جدا کند، و به خارج شهر بفرستد، گر چه این امر، بر یعقوب بسیار سنگین بود، اما مصلحت یوسف(علیه السلام) و رشد و نمو مستقل او ایجاب مى کرد تدریجاً اجازه دهد، او دور از پدر ساعت ها و روزهائى را به سر برد. این یک مسأله مهم تربیتى است که: بسیارى از پدران و مادران از آن غفلت دارند و به اصطلاح فرزندان خود را عزیز دردانه پرورش مى دهند، آن چنان که هرگز قادر نیستند، بیرون از چتر حمایت پدر و مادر زندگى داشته باشند، چنین افرادى در برابر یک طوفان زندگى به زانو در مى آیند، و فشار حوادث آنها را بر زمین مى زند. و باز به همین دلیل است که بسیارى از شخصیت هاى بزرگ کسانى بودند که در کودکى، پدر و مادر را از دست دادند، و به صورت خودساخته و در میان انبوه مشکلات پرورش یافتند. مهم این است که، پدر و مادر به این مسأله مهم تربیتى توجه داشته باشند، و محبت هاى کاذب مانع از آن نشود که آنها استقلال خود را باز یابند. جالب این است که: این مسأله به طور غریزى درباره بعضى از حیوانات دیده شده است که، مثلاً جوجه ها در آغاز در زیر بال و پر مادر قرار مى گیرند، و مادر چون جان شیرین در برابر هر حادثه اى از آنها دفاع مى کند. اما کمى که بزرگ تر شدند، مادر نه تنها حمایت خود را از آنها بر مى دارد، بلکه اگر به سراغ او بیایند، با نوک خود آنها را به شدت مى راند، یعنى بروید و راه و رسم زندگى مستقل را بیاموزید، تا کى مى خواهید وابسته و غیر مستقل زندگى کنید؟ شما هم براى خود کسى هستید؟!. ولى، این موضوع هرگز با مسأله پیوند خویشاوندى و حفظ مودت و محبت منافات ندارد، بلکه محبتى است عمیق و پیوندى است حساب شده بر اساس مصالح هر دو طرف.⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه یوسف آیات(۱۱ الی ۱۴)🔹 ↩️اما مهم این است: سرگرمى و تفریح، سالم باشد و گر
↩️۴ ـ نه قصاص و نه اتهام، قبل از جنایت در این فراز از داستان، به خوبى مشاهده مى کنیم یعقوب(علیه السلام)با این که از حسادت برادران نسبت به یوسف(علیه السلام) آگاهى داشت ـ و به همین دلیل، دستور داد خواب عجیبش را از برادران مکتوم دارد ـ هرگز حاضر نشد آنها را متهم کند که نکند شما قصد سوئى درباره فرزندم یوسف داشته باشید، بلکه عذرش تنها عدم تحمل دورى یوسف، و ترس از گرگان بیابان بود. اخلاق و معیارهاى انسانى و اصول داورى عادلانه نیز همین را ایجاب مى کند، که تا نشانه هاى کار خلاف از کسى ظاهر نشده باشد او را متهم نسازند، اصل، برائت و پاکى و درستى است، مگر این که خلاف آن ثابت شود. * * * ۵ ـ تلقین دشمن نکته دیگر این که، در روایتى در ذیل آیات فوق از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که: لاتُلَقِّنُوا الکَذّابَ فَتَکْذِبُ فَإِنَّ بَنِى یَعْقُوبَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ الذِّئْبَ یَأْکُلُ الإِنْسانَ حَتّى لَقَّنَهُمْ أَبُوهُمْ: به دروغگو تلقین نکنید تا به شما دروغ گوید; چرا که پسران یعقوب تا آن موقع نمى دانستند ممکن است گرگ به انسان حمله کند و او را بخورد، و هنگامى که پدر این سخن را گفت از او آموختند ! اشاره به این که، گاه مى شود طرف مقابل توجه به عذر و بهانه و انتخاب راه انحرافى ندارد، شما باید مراقب باشید که خودتان با احتمالات مختلفى که ذکر مى کنید، راه هاى انحرافى را به او نشان ندهید. این درست به این مى ماند که گاه انسان به کودک خردسالش مى گوید توپ خود را به لامپ چراغ نزن! کودک که تا آن وقت نمى دانست، مى شود توپ را به لامپ بزند، متوجه این مسأله مى شود که چنین کارى امکان پذیر است، و به دنبال آن حس کنجکاوى او تحریک مى شود که باید ببینم اگر توپ را به لامپ بزنم چه مى شود؟ لذا شروع به آزمایش این مسأله مى کند، آزمایشى که به شکستن لامپ منتهى خواهد شد. این، تنها یک موضوع ساده درباره کودکان نیست، در سطح یک جامعه بزرگ نیز گاهى امر و نهى هاى انحرافى سبب مى شود، مردم بسیارى از چیزهائى را که نمى دانستند یاد بگیرند، و سپس وسوسه آزمودن آنها شروع مى شود، در این گونه موارد، حتى الامکان باید مسائل را به طور کلى مطرح کرد تا بد آموزى در آن نشود. البته، یعقوب(علیه السلام) پیامبر روى پاکى و صفاى دل، این سخن را با فرزندان بیان کرد، اما فرزندان گمراه از بیان پدر سوء استفاده کردند. (گر چه احتمال این معنى وجود دارد که چون یعقوب مى دانست برادران تصمیم بدى درباره یوسف دارند، این مطالب را عنوان کرد تا آنها از همین طریق گام بردارند و او را به قتل نرسانند). نظیر این موضوع، روشى است که در بسیارى از نوشته ها با آن برخورد مى کنیم که مثلاً کسى مى خواهد درباره ضررهاى مواد مخدر یا استمناء سخن بگوید، چنان این مسائل را تشریح مى کند و یا صحنه هاى آن را به وسیله فیلم نشان مى دهد، که ناآگاهان، به اسرار و رموز این کارها آشنا مى گردند، سپس مطالبى را که در نکوهش این کارها و راه نجات از آن بیان مى کند، به دست فراموشى مى سپارند. به همین دلیل، غالباً زیان و بدآموزى این نوشته ها و فیلم ها به مراتب بیش از فایده آنها است. * * * ۶ ـ آخرین نکته این که: برادران یوسف گفتند: اگر با وجود ما گرگ برادرمان را بخورد ما زیانکاریم، اشاره به این که انسان هنگامى که مسئولیتى را پذیرفت باید تا آخرین نفس پاى آن بایستد، و گرنه سرمایه هاى خود را از دست خواهد داد، سرمایه شخصیت، سرمایه آبرو و موقعیت اجتماعى و سرمایه وجدان. چگونه ممکن است انسان وجدان بیدار و شخصیتى والا داشته باشد، و به آبرو و حیثیت اجتماعى خود پایبند باشد، و با این حال از مسئولیت هائى که پذیرفته است سرباز زند، و در برابر آن بى تفاوت بماند؟! @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۶۴)بخش سوم 🔹 🔺پرهیز از غفلت 🔴واى بر انسانهاى غافل! امام(عليه السلام) در
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۶۵)بخش اول🔹 ✅مدح و تمجيد پروردگار: در بحث صفات خدا توجّه به اين نکته بسيار لازم است و غفلت از آن مايه گمراهى است که صفات جمال و جلال او، هيچ شباهتى به صفات مخلوقات ندارد، او علم و قدرت دارد ولى نه همچون علم و قدرت ما. او بينا و شنواست ولى نه همچون بينايى و شنوايى ما، چرا که او ذاتى است بى پايان از هر نظر، و برتر از جسم و عوارض جسمانى; به همين دليل هنگامى که وارد بحث صفات خدا مى شويم با شگفتى هايى روبرو مى گرديم که در هيچ جاى ديگر نديده ايم. از جمله اين که صفاتى که در عالم مخلوقات باهم متضادند در آنجا در کنار يکديگر قرار دارند; مثلا در جهان مخلوقات چيزى که اوّل است آخر نيست و چيزى که آخر است اوّل نيست، و چيزى که ظاهر است باطن نيست و چيزى که باطن است ظاهر نيست. ولى در ذات پاک خداوند، اوّل و آخر و ظاهر و باطن جمع است. گذشته از اين، در جهان مخلوقات، صفات به تدريج يکى پس از ديگرى ظاهر مى شود و تکامل مى يابد و شکل مى گيرد ولى در صفات خداوند، نه سير تدريجى ديده مى شود و نه مقدّم و مؤخّر بودن! در نخستين جمله هاى اين خطبه، به همين حقيقت اشاره شده است. مى فرمايد: «ستايش مخصوص خداوندى است که هيچ وصفى از او، بر وصف ديگرش پيشى نگرفته است (تا بتوان گفت:) پيش از آنکه آخر باشد اوّل بوده است و قبل از آنکه باطن باشد ظاهر بوده است» (الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالا، فَيَکُونَ أَوَّلا قَبْلَ أَنْ يَکُونَ آخِراً، وَ يَکُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ يَکُونَ بَاطِناً). دليل اين مطلب که مربوط به صفات پروردگار است، مانند بسيارى از صفات ديگرش در اين نکته نهفته است که او وجودى است ازلى و ابدى و بى پايان از تمام جهات; به همين دليل، هم آغاز است و هم انجام، هيچ وجودى قبل از او نبوده و هيچ چيزى بعد از او نخواهد بود; همانگونه که در قرآن مجيد آمده است: «هُوَ الاَْوَّلُ وَ الاْخِرُ و الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ; اوّل و آخر و پيدا و پنهان اوست» و نيز مى فرمايد: «لاَ إِلهَ إِلاّ هُوَ کُلُّ شَىْء هَالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ; هيچ معبودى جز او نيست همه چيز جز ذات او فانى مى شود». اساساً وجودى که ازلى و ابدى است در واقع آغاز و پايان ندارد و تعبير به اوّل و آخر درباره او به اين معنا است که همه مخلوقات وابسته به وجود او هستند، هم در آغاز پيدايش و هم در ادامه حياتشان. امّا ظاهر و باطن بودن او، به اين معنا است که اصل وجود و صفاتش از همه چيز آشکارتر است، چرا که به تعداد تمام ستارگان و موجودات زنده و برگ هاى درختان و ريگ هاى بيابان بلکه به تعداد اَتُم هاى جهان - که تعدادش را هيچ کس جز او نمى داند و نمى تواند تصوّر کند - دليل بر اثبات وجود و صفات اوست; ولى از آنجا که کنه ذاتش بى نهايت است و هيچ انسانى نمى تواند بى نهايت را آنچنان که هست تصور کند (چون نامحدود در محدود نمى گنجد) کنه ذات او بر همه کس، حتّى انبيا و اوليا پنهان است و از آنجا که انسانها نخست به آثار او در پهنه جهان هستى آشنا مى شوند و سپس متوجّه ذاتِ پاکِ او مى گردند، مى توان گفت: او پيش از آن که پنهان باشد، آشکار است و به تعبير بعضى از فلاسفه اسلامى «خفاى او به خاطر شدّت ظهور اوست». آيا آفتاب که يکى از مخلوقات اوست غالباً از شدّت ظهورش پنهان نيست؟ آيا نگاه کردن به قرص خورشيد براى انسانها آسان است؟ سپس امام(عليه السلام) در يک مقايسه، ده صفت از اوصاف کمال و جمال او را با صفات مشابه در مخلوقات مقايسه کرده و بيگانگى صفات او را از صفات مخلوقات روشن مى سازد و نشان مى دهد که حقيقت کمال، تنها در ذات پاک اوست و در غير او - همه چيز - در حال نقصان است! نخست مى فرمايد: «هر چه جز او به يگانگى و وحدت توصيف شود، کم ارزش است» (کُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَيْرَهُ قَلِيلٌ). اين سخن اشاره به نکته بسيار لطيفى در باب توحيد صفات و ذات خداست; زيرا وحدت درباره او حکايت از بى انتها بودن ذات و صفاتش مى کند; وحدت در آنجا به معناى بى نظير بودن و نامحدود بودن است در حالى که وحدت، در مورد مخلوقات، وحدت عددى است و در جايى گفته مى شود که در برابر آن کثرتى باشد و طبعاً چنين وحدتى حکايت از قِلّت مى کند، در حالى که وحدت در ذات پاک او، حاکى از وسعتِ بى مانندِ وجود اوست، که همه جا و در هر زمان بوده و هست و در عين حال زمان و مکانى ندارد. اين همان است که در بالا به آن اشاره شد که اوصاف، هنگامى که به ذات خدا مى رسد، رنگ ديگرى مى گيرد; وحدتى که همه جا نشانه کمبود است در آنجا به معناى وسعتِ بى نظير است. در «توحيد صدوق» آمده است که: «مرد عربى روز جنگ جمل برخاست و عرض کرد: اى اميرمؤمنان! آيا تو مى گويى خداوند واحد است؟ مردم از هر سو به او حمله کردند و به او گفتند اى مرد عرب! اينجا جاى اين سؤالات است؟ (هر سخن جايى و هر نکته مقامى دارد)⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۶۵)بخش اول🔹 ✅مدح و تمجيد پروردگار: در بحث صفات خدا توجّه به اين نکته بسيا
↩️اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود: او را رها کنيد! مطلبى را که اين مرد عرب مى خواهد همان چيزى است که ما از دشمنان در اين ميدان مى خواهيم (اشاره به اينکه ما در طريق همين معارف پيکار مى کنيم)». سپس فرمود: «يَا أَعْرَابِىُّ إِنَّ الْقَوْلَ فِي أَنَّ اللّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَام: فَوَجْهَانِ مِنْهَا لاَ يَجُوزُ عَلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ; اى اعرابى! اينکه گفته مى شود خداوند يگانه است چهار معنا دارد: دو معناى آن درباره خداوند متعال جايز نيست و دو معناى آن درباره او ثابت است» سپس در شرح آن فرمودند: «آن دو معنا که بر خدا جايز نيست، يکى واحد عددى است زيرا چيزى که دومى ندارد (و بى مثل و مانند است) در باب اعداد داخل نمى شود... و ديگر واحدِ نوعى در جنس خود است (به اين گونه که بگوييم نوع خداوند در جنسش يکتاست) اين نيز درباره ذات پاکِ او صحيح نيست، چون در آن نوعى تشبيه است; در حالى که خداوند از هر گونه شبيه مبرّا است و امّا آن دو معنا که درباره خداوند، صادق است يکى اين است که گفته شود: او يگانه است و هيچ گونه شبيه و مانندى ندارد. آرى خدا اين چنين است. يا اينکه گفته شود: خداوند «احدىّ المعنى» است يعنى نه اجزاى خارجى دارد و نه اجزاى عقلى، و نه اجزاى ذهنى; آرى خداوند متعال چنين است!». در دومين قسمت از اين توصيف ها مى فرمايد: «هر عزيزى غير او ذليل است.» (وَ کُلُّ عَزِيز غَيْرَهُ ذَلِيلٌ). «عزّت» خواه به معناى «قدرتِ شکست ناپذير» باشد و خواه به معناى «احترام و عظمت» تنها شايسته ذات خدا است; زيرا ما سواى خدا از يک سو: اسير چنگال قوانين عالم آفرينشند و محکوم به قضا و قدر مى باشند و از سوى ديگر: همگى نيازمند به ذات پاک پروردگارند و از سوى سوم: عزّت او ذاتى است و اگر غير او عزيز باشد به سبب وابستگى به ذات پاک او است; بنابراين هيچ موجودى توانايى عرض اندام در برابر عزّت او را ندارد و هر موجودى هر اندازه به او نزديک باشد به همان اندازه شعاعى از عزّتش بر او مى تابد. قرآن مجيد مى گويد: «أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً; آيا اين منافقانى که کافران را اولياى خود برگزيده اند عزّت و آبرو نزد آنان مى جويند؟ با اينکه همه عزّتها از آنِ خدا است.» و در آيه دَه سوره «فاطر» مى خوانيم: «مَنْ کَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً; کسى که خواهان عزّت است (بايد از خدا بخواهد) چرا که تمام عزّت براى خدا است». در سومين توصيف مى فرمايد: «هر قوىّ اى غير او ضعيف است» (وَ کُلُّ قَوِىٍّ غَيْرَهُ ضَعِيفٌ). چرا که قوّت و قدرت در جهانِ مخلوقات، يک امر نسبى است; هر موجودى در مقايسه با موجودات پايين تر، قوىّ و در برابر موجودات برتر، ضعيف است و اين سلسله ادامه مى يابد تا به ذات پاک خدا برسد; در آنجا قوّت و قدرت لا يتناهى است و قدرتى بالاتر از او تصوّر نمى شود که با آن مقايسه شود. به همين دليل قوى ترين انسانها ممکن است در مقابل يک موجود ناچيز، مانند يک مگس يا پشه و يا حتّى يک ميکروب که با چشم ديده نمى شود شکست بخورند و چنان بيمارى بر آنان مسلّط شود که تمام پزشکان جهان از درمان آن عاجز بمانند! بنابراين، توصيف غير خدا به قدرت، در حقيقت يک توصيف مجازى است و «قوىّ» به معناى حقيقى، ذات پاک اوست. در ذيل آيه 165 سوره بقره مى خوانيم: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً; (مشرکان در قيامت خواهند دانست) که تمام قوّت از آن خداست (و معبودهاى خيالى آنها هيچ قدرتى ندارد).» در چهارمين توصيف مى فرمايد: «هر مالکى غير او مملوک است!» (وَ کُلُّ مَالِک غَيْرَهُ مَمْلُوکٌ). زيرا مالکيّت حقيقى از خلقت و آفرينش سرچشمه مى گيرد; کسى که همه موجودات را آفريده و نه تنها در آغاز وجود به او نيازمند بوده اند که در بقا و ادامه وجودشان نيز به او وابسته و نيازمندند، مالک حقيقى است. به همين دليل مالکيّت درباره غير خدا، نوعى اعتبار و مجاز است و به تعبيرى ديگر: اگر مالک چيزى شويم به سبب تمليک پروردگار مى باشد وگرنه هيچ موجودى از خود چيزى ندارد حتّى پيامبر بزرگِ خدا، مأمور است بگويد: «لاَ أمْلِکُ لِنَفْسِي نَفْعاً و لاَضَرًّا إلاَّ مَا شَاءَ اللّهُ; من مالک هيچ سود و زيانى براى خويش نيستم مگر آنچه را خدا بخواهد». و در آيه 26 سوره آل عمران مى خوانيم: «قُلِ اللّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ، تُؤْتِي الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءٌ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِکَ الْخَيْرُ إنَّکَ عَلى کُلِّ شَيْء قَدِيرٌ⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود: او را رها کنيد! مطلبى را که اين مرد عرب مى خواهد همان چيزى است که م
↩️بگو:بارالها! مالک حکومتها تويى، به هر کس بخواهى حکومت مى بخشى و از هر کس بخواهى حکومت را مى گيرى، هر کس را بخواهى عزّت مى دهى و هر که را بخواهى خوار مى کنى، تمام خوبى ها به دست تو است، تو بر هر چيزى قادرى!» در پنجمين توصيف، از علم (بى پايانِ) خداوند سخن مى گويد و مى فرمايد: «هر عالمى جز او دانش آموز است» (وَ کُلُّ عَالِم غَيْرَهُ مُتَعَلِّمٌ). چرا که علم خدا ذاتى است و چيزى جزحضور ذات او در همه جا، و در هر زمان، و در هر شرايط نمى باشد. بنابراين نه سابقه جهل و سپس آموختن درباره او تصوّر مى شود و نه هيچ گونه محدوديتى; بلکه علم او همچون ذات او نامتناهى است، در حالى که هر کس غير او علمى دارد مسبوق به جهل است و مولود تعلّم و فراگيرى. آن روز که انسان وجود نداشت، علمى هم نداشت و آنگاه که موجود شد خداوند پاره اى از علوم را به طور فطرى در نهادِ او قرار داد; پاره اى از علوم نيز از طريق تجربه براى او حاصل مى شود و بخشى نيز از طريق آموختن از ديگران; که در واقع هر سه بخش، نوعى آموزش است. بنابراين تمام عالمان - جز خداوند - دانش آموزند از طرق مختلف. تنها ذات پاک او است که منبع لا يزال هر علم و دانش است! @Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨ 🔥 تاثیر گناه 🌙🌱 عَنْ أَبِی عَمْرٍو الْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ قَضَی قَضَاءً حَتْماً لَا یُنْعِمُ عَلَی عَبْدِهِ بِنِعْمَةٍ فَیَسْلُبَهَا إِیَّاهُ قَبْلَ أَنْ یُحْدِثَ الْعَبْدُ مَا یَسْتَوْجِبُ بِذَلِکَ الذَّنْبِ سَلْبَ تِلْکَ النِّعْمَةِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ. 💫💜 امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : پدرم امام باقر علیه السلام می‌فرمود : به راستی که خداوند حکم و قضای حتمی اش بر این قرار گرفته که نعمتی را به بنده ای نبخشد و سپس آن را از او بگیرد (بلکه اگر نعمتی را به او بخشید آن را از وی سلب نمی کند) مگر این که آن بنده گناهی کند و در نتیجه سزاوار خشم الهی گردد (پس در واقع خود بنده با گناهش نعمت را از خود سلب می‌کند). خدای متعال می‌فرماید : «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ.» { خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است تغییر دهند!} 📚تفسیر عیاشی ج۲ ص۲۲۱ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷 ظهور و مــــــــــــــــــــــــــــــردم در آخــــــــــــــــــــرزمان 🤲اللهم عجل لولیک الفرج @Nahjolbalaghe2